پرش به محتوا

رجم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۲: خط ۲۲:


از سوی دیگر مواردی که از تهدید به سنگسار در میان [[اقوام]] پیشین نسبت به [[پیامبران]] و فرستادگان [[الهی]] را [[نقل]] می‌کند، بدین جهت است تا به [[پیامبر]] [[تسلی]] دهد که اذیت و [[آزار]] و تهدید به رجم سابقه داشته و خطاب به آن [[حضرت]] است که ای [[پیامبر]] تو نگران آن نباش. [[شاهد]] این معنا پس از [[نقل]] این تهدید: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.</ref> و سخنان آن [[پیامبران]]، نتیجه‌گیری می‌شود: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند چه بسیار نسل‌ها را پیش از ایشان نابود کردیم که آنان به سویشان باز نمی‌گردند؟» سوره یس، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۶۱۶.</ref>
از سوی دیگر مواردی که از تهدید به سنگسار در میان [[اقوام]] پیشین نسبت به [[پیامبران]] و فرستادگان [[الهی]] را [[نقل]] می‌کند، بدین جهت است تا به [[پیامبر]] [[تسلی]] دهد که اذیت و [[آزار]] و تهدید به رجم سابقه داشته و خطاب به آن [[حضرت]] است که ای [[پیامبر]] تو نگران آن نباش. [[شاهد]] این معنا پس از [[نقل]] این تهدید: {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۸.</ref> و سخنان آن [[پیامبران]]، نتیجه‌گیری می‌شود: {{متن قرآن|يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«دریغا بر آن بندگان! هیچ فرستاده‌ای نزدشان نمی‌آمد مگر که او را ریشخند می‌کردند» سوره یس، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند چه بسیار نسل‌ها را پیش از ایشان نابود کردیم که آنان به سویشان باز نمی‌گردند؟» سوره یس، آیه ۳۱.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱]]، ص ۶۱۶.</ref>
==مجازاتی برای مرتکبان برخی [[گناهان]] در [[اسلام]] و دیگر [[ادیان]] و [[آیین‌ها]]==
[[رجم]] از ریشه (رـ ج ـ م) به معنی سنگ زدن<ref>الصحاح، ج ۵، ص۱۹۲۸، «رجم».</ref> و سنگسار کردن<ref>مفردات، ص۱۹۰؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص۲۷۱، «رجم»؛ التحقیق، ج ۴، ص۶۷.</ref> است. معناهایی چون انداختن و پرتاب کردن<ref>لغت نامه، ج ۸، ص۱۱۹۳۹، «رجم».</ref>، [[دشنام]] دادن<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص۴۹۴؛ مفردات، ص۱۹۰؛ لغت‌نامه، ج۸، ص۱۱۹۳۹، «رجم».</ref>، سنگ بر [[قبر]] نهادن<ref>الصحاح، ج ۵، ص۱۹۲۸؛ مفردات، ص۱۹۰؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۲۷، «رجم».</ref> و دشنام نیز برای آن گفته شده است<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص۴۹۴؛ مفردات، ص۱۹۰؛ لغت‌نامه، ج، ص۱۱۹۳۹.</ref>. نزدیک به همه واژه‌پژوهان، رجم را واژه‌ای [[عربی]] و معنای اصلی‌اش سنگسار کردن و سنگ زدن<ref>لسان العرب، ج ۱۲، ص۲۲۶؛ تاج العروس، ج ۱۶، ص۲۷۱؛ التحقیق، ج ۴، ص۶۶ ـ ۶۷، «رجم».</ref>؛ ولی برخی وجود ریشه‌ای [[حبشی]] را برای آن احتمال داده و معنای اصلی‌اش را [[نفرین]] کردن دانسته‌اند<ref>واژه‌های دخیل، ص۲۱۹، «رجیم».</ref>. در احتمالی دیگر، رجم معادل راگم در [[زبان عبری]] دانسته شده که به معنای ریگسار کردن و سنگریزه پرانی است، در حالی که در [[منابع اسلامی]] به [[اشتباه]]، [[ترجمه]] واژه ساقل که به معنای سنگسار کردن و کشتن با سنگ است، برای رجم یاد شده است<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۶.</ref>. در اصطلاح [[فقها]]، رجم، از [[حدود الهی]] و به معنای کشتن با سنگسار کردن است؛ بیشتر درباره زنای محصنه به کار می‌رود. زنای محصنه آن است که فردی با وجود در دسترس بودن همسرش با دیگری [[زنا]] کند<ref>فقه الرضا، ص۲۷۵ ـ ۲۷۶؛ الهدایه، ص۲۹۱؛ کنز العرفان، ج ۲، ص۳۴.</ref>. رجم از عقوبت‌های شدیدی است<ref>الفرقان، ج ۲۲، ص۷۷؛ دین و دولت در اسرائیل، ص۱۸.</ref> که از دیرزمان در میان [[اقوام]] مختلف درباره برخی [[گناهکاران]] [[اجرا]] می‌شده است<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۵.</ref>. سنگسار کردن در میان [[عبرانیان]] معروف بوده<ref>المفصل، ج ۱۰، ص۲۷۵؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۹۳.</ref> و در [[تورات]] سنگسار، [[مجازات]] گناهانی چون [[گرایش]] به [[بت‌پرستی]]، ارتکاب [[فواحش]]، [[سرپیچی]] از [[حکم]] [[والدین]] و... بوده است<ref>کتاب مقدس، یوحنا، ۸: ۴ـ۸؛ قاموس کتاب مقدس، ص۴۹۳، ۶۰۷، ۶۹۹؛ دین و دولت در اسرائیل، ص۶۴.</ref>. این نوع [[مجازات]]، گاهی دستاویزی برای [[سوء استفاده]] کنندگان [[یهودی]] نیز بوده است<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۲۱: ۹ـ۱۵.</ref>. دراین‌باره می‌توان به تلاش برای سنگسار کردن [[مسیح]]{{ع}} از سوی برخی [[یهودیان]]<ref>کتاب مقدس، یوحنا، ۱۰: ۳۲ـ۳۳.</ref> یا سنگسار «نابوت یزرعیلی» با [[حیله]] ایزابل [[همسر]] «اخاب» ([[پادشاه]] [[بنی‌اسرائیلی]]) برای تصاحب تاکستانش اشاره کرد<ref>کتاب مقدس، اول پادشاهان، ۲۱: ۱ـ۲۱.</ref>. در [[تورات]] کنونی احکامی درباره سنگسار کردن برخی حیوانات نیز هست<ref>کتاب مقدس، خروج، ۲۸: ۲۸ـ۳۳؛ محضر الشهود، ص۴۸.</ref>. سنگسار در میان [[مسیحیان]] نیز برابر تورات وجود داشته است<ref>کتاب مقدس، یوحنا، ۸: ۴ـ۱۲.</ref>. بر اساس برخی [[منابع اسلامی]]، یهودیان حکم به [[رجم]] محصن را به ۴۰ تازیانه و سیاه کردن صورت زناکار و سوار کردن او بر الاغ و گردش در میان [[مردم]] [[تغییر]] داده بودند<ref>کنزالعرفان، ج ۲، ص۳۴۳.</ref>؛ ولی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با صدور حکم سنگسار درباره [[زن]] و مردی یهودی که [[زنا]] کرده بودند و یهودیان در این خصوص نزد آن حضرت [[شکایت]] بردند، از این [[حقیقت]] پرده برداشت<ref>المجموع، ج ۱۹، ص۴۲۱ـ۴۲۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۱۷۹.</ref>. در [[اسلام]] نیز همانند [[شرایع]] گذشته حکم رجم برای برخی [[مجرمان]] و [[گنهکاران]] [[تشریع]] گردیده است. بیشتر [[فقیهان]] رجم را از [[احکام]] مسلّم اسلام دانسته<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص۶۹.</ref> و آن را بر اساس [[سنت]]<ref>الخلاف، ج ۵، ص۳۶۶؛ المبسوط، ج ۹، ص۳۶.</ref> و [[سیره نبوی]]{{صل}}<ref>صحیح مسلم، ج ۵، ص۱۱۸؛ المنتظم، ج ۳، ص۳۷۴.</ref> و [[عمل صحابه]]<ref>الموطا، ج ۳، ص۵۷ـ۵۹؛ نک: مسالک الافهام، شهید، ج ۱۴، ص۳۸۵ـ۳۸۷.</ref> [[اثبات]] کرده‌اند: بر پایه برخی گزارش‌ها [[پیامبر]]{{صل}} به سنگسار [[ماعز]] و غامدیه و برخی دیگر از مرتکبان زنای محصنه دستور دادند<ref>الانتصار، ص۵۱۷ ـ ۵۱۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۱، ص۴۷۳؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص۲۵۴ـ۲۵۵.</ref>؛ همچنین [[عمر]] و شماری از [[صحابه پیامبر]]{{صل}} به سنگسار شدن [[خالد بن ولید]] که پس از [[قتل]] [[مالک بن نویره]] با [[همسر]] وی [[زنا]] کرده بود، [[حکم]] دادند، گرچه [[ابوبکر]] با این ادعاکه او در [[تأویل]] [[خطا]] کرده، مانع سنگسار وی شد<ref>تاریخ خلیفه، ص۶۸؛ الکامل، ج ۲، ص۳۵۸ ـ ۳۵۹؛ منابع اجتهاد، ص۳۴۰ـ۳۴۱.</ref>. همچنین در برخی منابع [[فقه اسلامی]]، [[رجم]]، [[عقوبت]] گناهانی چون لواط<ref>النهایه، ص۷۰۳ـ۷۰۴؛ الوسیله، ص۴۱۳.</ref> زنای محصنه<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص۲۵ـ۳۶؛ مجمع الزوائد، ج ۶، ص۲۶۳ـ۲۶۴.</ref> و مساحقه<ref>روض الجنان، ج ۵، ص۲۸۷؛ تفسیر شاهی، ج ۲، ص۶۵۲.</ref> یاد شده و آن را تنها با [[حکم امام]]{{ع}} یا [[نایب خاص]] او و در [[زمان غیبت]]، با حکم [[فقیهان]] عملی<ref>منتهی المطلب، ج ۲، ص۹۹۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص۴۴۵.</ref> و اجرای آن را برای کسی که حدی از [[حدود الهی]] بر او باشد، [[مکروه]] دانسته<ref>مسالک الافهام، شهید، ج ۱۴، ص۳۸۸ـ۳۸۹؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۳۵۵ـ۳۵۶.</ref>. و در چگونگی اجرای آن گفته‌اند [[زن]] را باید تا سینه و مرد را تا پهلو در خاک نهاد و سپس سنگسار کرد<ref>اسس الحدود و التعزیرات، ص۱۴۱.</ref>. چنانچه انجام زنا با [[بینه]] ثابت شده باشد، [[شهود]] باید رجم را آغاز کنند و چنانچه با [[اقرار]] زانی ثابت شده باشد، [[امام]] باید نخست رجم کند<ref>ارشاد الاذهان، ج ۲، ص۱۷۳؛ مجمع الفائده، ج ۱۳، ص۶۶.</ref>. از رجم و مشتقات آن ۱۴ بار در [[قرآن]] یاد شده که بیشتر به موضوعات [[تاریخی]] چون [[تهدید]] به سنگسار کردن برخی [[انبیاء الهی]] از سوی [[منکران]] آنان، طرح احتمال سنگسار شدن [[اصحاب کهف]] به دست کسانی که از آنان گریخته بودند ([[کهف]] / ۱۸، ۲۰) و رانده شدن [[شیطان]] از [[درگاه الهی]] با [[سنگ‌های آسمانی]] اشاره دارد؛ همچنین در [[سوره فیل]] / ۱۰۵ داستان سنگباران شدن [[اصحاب فیل]] که برای ویران کردن [[خانه کعبه]] لشکری به راه انداخته بودند، از سوی پرندگان اشاره دارد.
گرچه حکم رجم (مصطلح [[فقهی]]) در قرآن به صراحت نیامده است، برخی [[مفسران]] بر اساس آیاتی از [[قرآن]]، مانند ۴۳ [[مائده]]<ref>{{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوْرَىٰةُ فِيهَا حُكْمُ ٱللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَمَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ بِٱلْمُؤْمِنِينَ}} «چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref>، ۳۳ [[اسراء]]<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا۟ ٱلنَّفْسَ ٱلَّتِى حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًۭا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِۦ سُلْطَـٰنًۭا فَلَا يُسْرِف فِّى ٱلْقَتْلِ إِنَّهُۥ كَانَ مَنصُورًۭا}} «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسرا، آیه ۳۳.</ref> و ۱۵۱ انعام<ref>{{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا۟ أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا۟ بِهِۦ شَيْـًۭٔا وَبِٱلْوَٰلِدَيْنِ إِحْسَـٰنًۭا وَلَا تَقْتُلُوٓا۟ أَوْلَـٰدَكُم مِّنْ إِمْلَـٰقٍۢ نَّحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا۟ ٱلْفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا۟ ٱلنَّفْسَ ٱلَّتِى حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلْحَقِّ ذَٰلِكُمْ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}} «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref> که [[خدا]] در آن از [[احکام الهی]] و جواز [[قتل]] در برخی موارد سخن گفته، این [[حکم]] را برداشت کرده‌اند<ref>فقه القرآن، ج ۲، ص۳۷۱ـ۳۷۲.</ref>. در مقابل، برخی با [[تمسک]] به آیاتی چون ۴۸ مائده<ref>{{متن قرآن|وَأَنزَلْنَآ إِلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ بِٱلْحَقِّ مُصَدِّقًۭا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ ٱلْكِتَـٰبِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَٱحْكُم بَيْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَآءَهُمْ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلْحَقِّ لِكُلٍّۢ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةًۭ وَمِنْهَاجًۭا وَلَوْ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةًۭ وَٰحِدَةًۭ وَلَـٰكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِى مَآ ءَاتَىٰكُمْ فَٱسْتَبِقُوا۟ ٱلْخَيْرَٰتِ إِلَى ٱللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًۭا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}} «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند» سوره مائده، آیه ۴۸.</ref>، ۱۴۳ بقره<ref>{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَـٰكُمْ أُمَّةًۭ وَسَطًۭا لِّتَكُونُوا۟ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَيَكُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًۭا وَمَا جَعَلْنَا ٱلْقِبْلَةَ ٱلَّتِى كُنتَ عَلَيْهَآ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ ٱلرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُ وَمَا كَانَ ٱللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَـٰنَكُمْ إِنَّ ٱللَّهَ بِٱلنَّاسِ لَرَءُوفٌۭ رَّحِيمٌۭ}} «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> و... آن را از [[احکام اسلام]] ندانسته و اساسا آن را با آیاتی چون ۲ [[نور]]<ref>{{متن قرآن|ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِى فَٱجْلِدُوا۟ كُلَّ وَٰحِدٍۢ مِّنْهُمَا مِا۟ئَةَ جَلْدَةٍۢ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌۭ فِى دِينِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٌۭ مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ}} «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref> و ۴۴ ص<ref>{{متن قرآن|وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًۭا فَٱضْرِب بِّهِۦ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَـٰهُ صَابِرًۭا نِّعْمَ ٱلْعَبْدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌۭ}} «و دسته‌ای گیاه در کف بگیر و با آن (یکبار همسرت را) بزن و سوگند مشکن؛ به راستی ما او را شکیبا یافتیم. نیکو بنده بود که اهل بازگشت (و توبه) بود» سوره ص، آیه ۴۴.</ref> ناسازگار یا [[منسوخ]] می‌دانند<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۶۵.</ref>. [[قرآن کریم]] در آیاتی [[شیطان]] را با [[لقب]] رجیم یاد کرده است و در [[آیه]] ۵ ملک شهاب سنگ‌ها و [[ستارگان]] را سنگ‌هایی برای طرد [[شیطان‌ها]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ زَيَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنْيَا بِمَصَـٰبِيحَ وَجَعَلْنَـٰهَا رُجُومًۭا لِّلشَّيَـٰطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ ٱلسَّعِيرِ}}<ref>«آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم» سوره ملک، آیه ۵.</ref>. به گفته برخی، رجیم از ماده [[رجم]] به معنای زده شده با سنگ بی‌وسیله‌ای برای نشانه‌گیری است<ref>التبیان، ج ۲، ص۴۴۵؛ ج ۶، ص۳۲۴.</ref>. گرچه بسیاری از [[مفسران]]، رجیم را در [[قرآن]] به [[رانده شده]]<ref>منهج الصادقین، ج ۵، ص۱۵۵؛ الامثل، ج ۱۹، ص۴۶۶.</ref> و [[ملعون]]<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۸۷؛ غریب القرآن، ص۵۰۰؛ مقتنیات الدرر، ج ۱، ص۸۳.</ref> معنا کرده و برخی نیز آن را نامی خاص برای یکی از [[شیاطین]] دانسته‌اند<ref>الاصفی، ج ۱، ص۶۶۲؛ البرهان، ج ۳، ص۴۵۴.</ref>، با توجه به اینکه بر اساس برخی [[آیات]]، شیاطین با شهاب سنگ‌ها از [[آسمان]] طرد می‌شوند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۰؛ کنز الدقائق، ج ۳، ص۸۱؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۱۵۴.</ref>، نیز [[خدا]] برخی ستارگان را در [[حکم]] سنگ‌هایی برای طرد شیطان نهاده است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص۴۹؛ ج ۶، ص۱۰۷؛ روض الجنان، ج ۱، ص۲۵.</ref>، به احتمال می‌توان گفت رجیم در آیات پیش‌گفته به سنگسار شدن شیطان با [[سنگ‌های آسمانی]]<ref>روض الجنان، ج ۱، ص۲۵؛ ج ۳، ص۱۶۰؛ تفسیر شاهی، ج ۱، ص۱۹۱.</ref> که از [[ستارگان]] جدا شده و سبب دور کردن آنها از [[آسمان‌ها]] می‌شود، اشاره دارد<ref>روض الجنان، ج ۲۰، ص۱۶۷؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۵۱.</ref>. برخی [[مفسران]]، [[آیات]] یاد شده را مشابه آیاتِ «[[عرش]]» و «[[کرسی]]» و از قبیل [[تمثیل]] و کنایه، برای [[تشبیه]] معقول به محسوس دانسته و معتقدند «[[آسمان]]» و «طرد [[شیاطین]] با شهاب» مفاهیمی [[معنوی]] و غیر از آسمان [[دنیا]] و شهاب سنگ دارند<ref>المیزان، ج ۱۷، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[رجم (مقاله)|مقاله «رجم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۵۲۶.</ref>.
==[[تهدید]] به [[رجم]] [[پیامبران]] و [[صالحان]]==
[[قرآن]] از تهدید به سنگسار کردن برخی [[انبیا]]{{عم}} از سوی [[مشرکان]] خبر داده است: [[قوم نوح]] که می‌دیدند خدایانشان را نوح{{ع}} [[انکار]] و از [[پرستش]] آنها [[نکوهش]] می‌کند<ref>فتح القدیر، ج ۴، ص۱۲۶ـ۱۲۷؛ تفسیر مراغی، ج ۱۹، ص۸۳.</ref><ref>{{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ ٱلْمُرْسَلِينَ * إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ}} «قوم نوح پیامبران را دروغگو شمردند * (یاد کن) آنگاه را که برادرشان نوح بدیشان گفت: آیا پرهیزگاری نمی‌ورزید؟» سوره شعراء، آیه ۱۰۵-۱۰۶.</ref>، وی را به سنگسار کردن تهدید کردند: {{متن قرآن|قَالُوا۟ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَـٰنُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ ٱلْمَرْجُومِينَ}}<ref>«گفتند: ای نوح! اگر (از این سخنان) دست برنداری سنگسار خواهی شد» سوره شعراء، آیه ۱۱۶.</ref> گرچه برخی «المَرجومین» در [[آیه]] را به [[فحش]]<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۳۰۸؛ روض الجنان، ج ۱۴، ص۳۳۹.</ref> تفسیرکرده‌اند، بسیاری آن را به معنای سنگسار کردن دانسته<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص۳۰۸؛ تفسیر لاهیجی، ج ۳، ص۳۸۴؛ المیزان، ج ۱۵، ص۲۹۷.</ref>؛ حتی یکی از [[ادله]] نامیدن نوح{{ع}} به این نام را بسیاریِ ناله وی بر اثر سنگ زدن قومش به وی دانسته‌اند<ref>اطیب البیان، ج ۱۰، ص۶۲.</ref>. همچنین برخی، تأکیدهای گوناگون آیه و ابراز آن در پایان [[دعوت]] نوح را دلیل دیگری بر این دانسته‌اند که رجم در آیه به معنای سنگسار است<ref>المیزان، ج ۱۵، ص۲۹۷.</ref>. ابراهیم{{ع}} نیز که از [[خدایان]] بیجان قومش [[بیزاری]] می‌جست و [[آزر]] (عموی ابراهیم) را از [[عبادت بت‌ها]] منع و به [[یکتاپرستی]] [[دعوت]] می‌کرد، از سوی وی به سنگسار [[تهدید]] شد<ref>التبیان، ج ۷، ص۱۳۰؛ تفسیر مراغی، ج ۱۶، ص۵۷؛ المیزان، ج ۱۴، ص۵۹.</ref>: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ ءَالِهَتِى يَـٰٓإِبْرَٰهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَٱهْجُرْنِى مَلِيًّۭا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو» سوره مریم، آیه ۴۶.</ref> در این [[آیه]]، {{متن قرآن|لَأَرْجُمَنَّكَ}} به کشتن با سنگ، نیز [[دشنام]] دادن معنا شده است<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۱۳۴؛ الوجیز، ج ۲، ص۲۶۳؛ فتح القدیر، ج ۳، ص۳۹۷.</ref>. [[قوم شعیب]] که از [[هدایت‌ها]] و دعوت وی به یکتاپرستی ناخشنود بودند، یا آنکه او را [[ضعیف]] می‌پنداشتند، تنها بر اثر [[ترس]] از [[قبیله]] و [[یاران]] [[شعیب]]{{ع}}<ref>التبیان، ج ۶، ص۵۴؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۲۸۷ـ۲۸۸.</ref> وی را سنگسار نکردند: {{متن قرآن|قَالُوا۟ يَـٰشُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًۭا مِّمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَىٰكَ فِينَا ضَعِيفًۭا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَـٰكَ وَمَآ أَنتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍۢ}}<ref>«گفتند: ای شعیب! ما بسیاری از آنچه را که می‌گویی درنمی‌یابیم و تو را در میان خویش ناتوان می‌بینیم و اگر (پاس) تبارت نبود تو را سنگسار می‌کردیم و تو در نظر ما توانمند نیستی» سوره هود، آیه ۹۱.</ref> برخی مراد از «لَرَجَمنـکَ» را بدترین نوع کشتن (با سنگ) دانسته و یاران شعیب{{ع}} را که [[کافران]] قومش به جهت آنان وی را سنگسار نکردند، کمتر از ۱۰ تن دانسته‌اند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۶۳؛ غریب القرآن، ص۳۴۵.</ref>. برخی نیز سنگسار نشدن شعیب از سوی کافران را نه نیروی [[قوم]] وی، که [[همسویی]] آنان با کافران و آن را سبب عزتمندی‌شان نزد کافران دانسته‌اند<ref>زبدة التفاسیر، ج ۳، ص۳۱۰؛ غریب القرآن، ص۳۴۵.</ref>. در آیه ۲۰ دخا از [[پناه بردن]] [[موسی]]{{ع}} به [[خدا]] از سنگسار شدنش از سوی [[فرعونیان]] خبر داده است: {{متن قرآن|وَإِنِّى عُذْتُ بِرَبِّى وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ}}<ref>«و بی‌گمان من از اینکه سنگسارم کنید به پروردگار خویش و پروردگار شما پناه می‌برم» سوره دخان، آیه ۲۰.</ref>. به گفته [[مفسران]]، پس از ادعای [[موسی]]{{ع}} [[فرعونیان]] وی را به [[قتل]] و [[رجم]] [[تهدید]] کردند که آن حضرت به [[خدا]] [[پناه]] برد. «تَرجُمون» در این [[آیه]] به قتل و [[دشنام]] نیز [[تفسیر]] شده است<ref>التبیان، ج ۹، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۹۶؛ روض الجنان، ج ۱۷، ص۲۱۰.</ref>. بر اساس [[آیات]] ۱۹ ـ ۲۰ [[کهف]]، [[اصحاب کهف]] که از مدت به [[خواب]] رفتن خود بیخبر بودند، دلیل [[رفتار]] توأم با [[احتیاط]] خود با [[مردم]]<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۷۰۶.</ref> را [[پیشگیری]] از سنگسار شدن از سوی آنان در صورت دست برنداشتن از [[آیین توحیدی]] دانسته‌اند: {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَـٰهُمْ لِيَتَسَآءَلُوا۟ بَيْنَهُمْ قَالَ قَآئِلٌۭ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا۟ لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍۢ قَالُوا۟ رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَٱبْعَثُوٓا۟ أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِۦٓ إِلَى ٱلْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَآ أَزْكَىٰ طَعَامًۭا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍۢ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا * إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا۟ عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِى مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوٓا۟ إِذًا أَبَدًۭا}}<ref>«و بدین‌گونه ما آنان را (از خواب) برانگیختیم تا از هم باز پرسند؛ یکی از آنان گفت: چقدر درنگ داشته‌اید؟ گفتند: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشته‌ایم؛ گفتند: پروردگارتان از اندازه درنگی که داشته‌اید آگاه‌تر است؛ اکنون از خویش یک تن را با این درهمتان به شهر گسیل دارید که بنگرد کدام خوراک پاکیزه‌تر است تا برایتان از آن رزقی آورد و باید نرمی کند و کسی را از (بودن) شما نیاگاهاند * که آنان اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می‌کنند، یا به آیین خویش برمی‌گردانند و در آن صورت، هرگز، هیچ‌گاه رستگار نخواهید شد» سوره کهف، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. فرستادگان [[عیسی]]{{ع}} که برای [[هدایت مردم]] [[انطاکیه]] به آنجا [[سفر]] کرده بودند، از سوی آنان به رجم تهدید شدند<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص۶۵۴؛ روض الجنان، ج ۱۶، ص۱۴۴.</ref>: {{متن قرآن|وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ * قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و برای آنان از مردم آن شهر آنگاه که پیامبران به آنجا آمدند مثلی بزن * گفتند: ما به شما فال بد می‌زنیم، اگر دست نکشید، سنگسارتان خواهیم کرد و از ما به شما عذابی دردناک خواهد رسید» سوره یس، آیه ۱۳ و ۱۸.</ref> دلیل [[تهدید]] آنان، فراخواندن [[مردم]] به [[ایمان به خدا]] و [[پیامبران]] بود و در [[حقیقت]]، مردم [[انطاکیه]] خواهان توقف [[دعوت]] آنان بودند<ref>روض الجنان، ج ۱۶، ص۱۴۰ـ۱۴۴.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[رجم (مقاله)|مقاله «رجم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۵۲۹.</ref>.
==[[حکم]] [[رجم]]==
[[مجازات]] سنگسار برای [[زنان]] محصنه، از مباحث چالشی [[مسلمانان]] است. گرچه اصل حکم از سوی بیشتر [[فرقه‌ها]] و [[مذاهب اسلامی]] پذیرفته شده و در متون [[فقهی]]، مستندات [[روایی]] بسیاری برای آن ارائه شده، همواره منتقدانی، گاهی اصالت آن در [[اسلام]] را [[انکار]] کرده و آن را با [[آیات قرآن]] ناسازگار می‌خوانند و زمانی به جهت عدم امکان [[اثبات]] [[زنا]] با توجه به شروط خاص [[شهادت]]، آن را حکمی [[اجرا]] نشدنی می‌دانند<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۵؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۵۳، ص۲۰ـ۲۰۴، «حقوق کیفری اسلام در ترازوی منتقدان».</ref>. در این باره که آیا آیه‌ای در [[قرآن]] برای اثبات این حکم هست یا نه، [[قرآن پژوهان]] به [[اختلاف]] سخن گفته‌اند: برخی در مبحث [[نسخ]]، در بررسی امکان نسخ لفظ آیه‌ای و بقاء حکم آن، از [[آیه]] رجم سخن گفته‌اند<ref>شرح اصول فی التفسیر، ص۷۰؛ مناهل‌العرفان، ج ۲، ص۴۱.</ref>. بر اساس نقل [[اهل سنت]]، [[عمر بن خطاب]] ادعا کرده در دوران [[نزول]] آیه‌ای که دربردارنده حکم رجم بوده، قرائت می‌شده که اکنون در قرآن نیست<ref>صحیح مسلم، نووی، ج ۱۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ نواسخ القرآن، ص۳۵؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص۲۵۴.</ref>. به [[باور]] برخی [[دانشمندان]] [[سنی]] در توجیه این سخن، آیه رجم لفظا نسخ شده و حکم آن در میان مسلمانان مانده است<ref>نیل الاوطار، ج ۷، ص۲۵۴ـ۲۵۵؛ فقه السنه، ج ۲، ص۴۰۹؛ عمدة القاری، ج ۲۴، ص۹.</ref>. برخی نیز آن را در لفظ و حکم، [[منسوخ]] و [[آیات]] ۲ـ۳ [[نور]]<ref>{{متن قرآن|الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * الزَّانِي لا يَنكِحُ إِلاَّ زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لا يَنكِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ}} «به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند * مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۲-۳.</ref> را [[ناسخ]] آن می‌دانند<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص۹۸ـ۹۹.</ref>. در مقابل، [[شیعه]] و برخی از [[اهل سنت]]، [[نزول]] چنین آیه‌ای را [[انکار]] کرده‌اند؛ با این [[استدلال]] که این، نوعی [[تحریف قرآن]] است که [[دانشمندان شیعه]] و [[سنی]] آن را رد می‌کنند و بر فرض وجود چنین روایتی نمی‌توان کتاب [[قطعی]] را با خبر ظنی [[نسخ]] کرد و چون توجیهی برای این نوع نسخ متصور نیست<ref>البیان، ص۲۸۵؛ علوم القرآن، ص۱۶۶ـ۱۶۷؛ التحقیق فی نفی التحریف، ص۲۹۹ـ۳۰۰.</ref>. برخی در جهت [[قرآنی]] جلوه دادن این [[حکم]]، آن را از [[آیه]] ۴۳ [[مائده]] [[استنباط]] کرده و «حکم [[اللّه]]» در آیه را حد [[رجم]] دانسته‌اند<ref>التبیان، ج ۳، ص۵۳۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۳۰۴؛ احکام القرآن، ج ۴، ص۹۱ـ۹۲.</ref>: {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوْرَىٰةُ فِيهَا حُكْمُ ٱللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنۢ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَمَآ أُو۟لَـٰٓئِكَ بِٱلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> و با این استدلال که [[شرایع]] پیشین تا در [[اسلام]] نسخ نشده‌اند، به [[قوّت]] خود ماندگار و برای [[مسلمانان]] نیز [[قانون]] خواهند بود<ref>دراسات فی علم الاصول، ج ۴، ص۱۴۸.</ref>، [[رجم]] را در [[اسلام]] نامنسوخ دانسته‌اند. به گفته برخی در [[تفسیر آیه]] ۱۵ [[نساء]]<ref>{{متن قرآن|وَٱلَّـٰتِى يَأْتِينَ ٱلْفَـٰحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَٱسْتَشْهِدُوا۟ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةًۭ مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُوا۟ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِى ٱلْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّىٰهُنَّ ٱلْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ ٱللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا}} «و از زنان شما آنان که زنا کنند چهار تن از میان خود بر آنان گواه گیرید و اگر گواهی دهند، آنها را در خانه‌ها بازدارید تا مرگ، آنان را دریابد یا خداوند، راهی (دیگر) پیش پای آنها بگذارد» سوره نساء، آیه ۱۵.</ref> در [[صدر اسلام]]، [[زن]] زناکار را [[حبس]] می‌کردند تا بمیرد؛ اما این [[آیه]] با آیه ۲ [[نور]]<ref>روض الجنان، ج ۵، ص۲۸۶ـ۲۸۸.</ref>، نیز حد زنای محصنه که با [[روایات]] ثابت شده، [[نسخ]] شده<ref>تهذیب، ج ۱، ص۴ـ۵؛ جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۳۱۸ـ۳۱۹.</ref> و بر اساس آن، تازیانه برای زانی غیرمحصنه و رجم برای زناکار محصنه قرار داده شد<ref>روض الجنان، ج ۵، ص۲۸۶ـ۲۸۸؛ ادوار فقه، ج ۱، ص۲۵۴.</ref>. در مقابل، برخی با [[استدلال]] به آیاتی چون ۴۸ [[مائده]] که هرامتی را دارای [[شریعت]] خاص به خود می‌داند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص۳۷۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۲۱۱، ج ۱۰، ص۱۰ـ۱۲.</ref> و ۱۳۴ بقره<ref>{{متن قرآن|تِلْكَ أُمَّةٌۭ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْـَٔلُونَ عَمَّا كَانُوا۟ يَعْمَلُونَ}} «آن، امّتی بود که از میان برخاست؛ آنان راست آنچه کرده‌اند و شما راست آنچه کرده‌اید و بر آنچه آنان می‌کرده‌اند از شما پرسشی نخواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۳۴.</ref> که از عدم [[پرسش]] از [[مسلمانان]] نسبت به آنچه [[امت‌های پیشین]] به آن [[مأمور]] بوده و از آن پرسش می‌شدند، اساسا رجم را حکمی صرفا [[یهودی]] دانسته و شواهدی چون [[اجرا]] نشدن [[حکم]] رجم در شریعت [[عیسی]]{{ع}}<ref>کتاب مقدس، یوحنا، ۸: ۴ـ۱۲.</ref> را ـ به جهت نبود مجری برای آن ـ مؤید آن آورده‌اند<ref>پژوهشای قرآنی، ش ۵۳، ص۲۰۳ـ۲۰۴، «حقوق کیفری اسلام در ترازوی منتقدان».</ref>. برخی بر پایه [[آیات]] ۲۶ نساء<ref>{{متن قرآن|يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ ٱلَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ}} «خداوند می‌خواهد (احکام خود را) برای شما روشن گرداند و شما را به روش‌های (نیکوی) پیشینیانتان، رهنمون گردد و توبه شما را بپذیرد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۶.</ref>، ۹۰ انعام<ref>{{متن قرآن|أُو۟لَـٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقْتَدِهْ قُل لَّآ أَسْـَٔلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْعَـٰلَمِينَ}} «آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> و... که به شیوه‌های مختلف راه [[انبیای گذشته]] در آن [[تأیید]] شده و بر [[اقتدا]] به آنان تأکید شده، [[استدلال]] به [[آیات]] یاد شده را برای [[نفی]] [[حکم]] [[رجم]] در [[اسلام]] درست ندانسته‌اند<ref>پژوهشهای قرآنی، ش ۵۳، ص۲۰۷ـ۲۰۹.</ref>. در [[منابع اسلامی]]، [[خوارج]]، [[نظام]] و اصحابش<ref>المبسوط، ج ۹، ص۳۶؛ صحیح مسلم، نووی، ج ۱۱، ص۱۸۹؛ البحر الرائق، ج ۵، ص۱۳.</ref> و بسیاری از نواندیشان<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۹۶.</ref> از مخالفان حکم رجم زناکار دانسته شده‌اند. آنان ادله‌ای نیز بر ادعای خویش آورده‌اند<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۰ ـ ۱۵، ۱۶۵.</ref>. بر اساس گزارشی، فرستاده‌های خوارج یکی از چیزهایی را که بر [[عمر بن عبد العزیز]] خورده گرفتند، [[اعتقاد]] به حکم رجم بود، در حالی که [[قرآن]] به آن اشاره نکرده است<ref>المغنی، ج ۱۰، ص۱۲۲.</ref>. به گفته آنان:
۱. [[خدا]] در قرآن [[احکام]] [[زنا]] را مفصل بیان کرده و اگر رجم در اسلام [[مشروع]] بود، سزاوارتر به بیان بود.
۲. اینکه قرآن حکم زنا را به شکل کلی (بی‌توجه به احصان) شلاق می‌داند: {{متن قرآن|ٱلزَّانِيَةُ وَٱلزَّانِى فَٱجْلِدُوا۟ كُلَّ وَٰحِدٍۢ مِّنْهُمَا مِا۟ئَةَ جَلْدَةٍۢ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌۭ فِى دِينِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَآئِفَةٌۭ مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«به هر یک از زن و مرد زناکار صد تازیانه بزنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید نباید در دین خداوند بخشایشی بر آن دو به شما دست دهد و هنگام عذابشان باید دسته‌ای از مؤمنان گواه باشند» سوره نور، آیه ۲.</ref> و اگر [[رجم]] را در مواردی جایز بدانیم، سبب تخصیص [[قرآن]] به [[خبر واحد]] می‌شود که خلاف نظر [[دانشمندان]] است<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۴، ص۱۹۳؛ الرسائل الفقهیه، ج ۲، ص۵۰.</ref>.
۳. در قرآن [[مجازات]] [[کنیز]] زناکار با شرط احصان، نصف مجازات زناکننده [[آزاد]] با همان شرط است: {{متن قرآن|فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَـٰحِشَةٍۢ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى ٱلْمُحْصَنَـٰتِ مِنَ ٱلْعَذَابِ}}<ref> سوره نساء، آیه 25.</ref>؛ اکنون اگر حد در آزاد رجم باشد، در کنیز باید نصف رجم باشد که متصور نیست<ref>التبیان، ج ۳، ص۱۷۲؛ نک: تاویل مختلف الحدیث، ص۱۷۹.</ref>. دانشمندان [[مسلمان]]، ضمن اینکه حد رجم برای زنای محصنه را در [[اسلام]]، اِجماعی<ref>صحیح مسلم، نووی، ج ۱۱، ص۱۹۱؛ مختصر النافع، ص۲۱۵؛ تحریر الاحکام، ج ۵، ص۳۱۸.</ref> و بر اساس [[سنت]] [[متواتر]]<ref>المغنی، ج ۱۰، ص۱۲۱؛ فقه القرآن، ج ۲، ص۳۷۰؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص۳۹۵.</ref> دانسته، مفصّل به این [[ادله]] پاسخ داده<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۴، ص۱۹۳؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۵۳، ص۲۰۶ـ۲۱۰، «حقوق کیفری اسلام در ترازوی منتقدان»؛ رک: المغنی، ج ۱۰، ص۱۲۲.</ref> و [[مخالفت]] [[خوارج]] با آن را به جهت اینکه خلاف سنت [[قطعی]] و [[اجماع]] سخن گفته‌اند، اعتنا ناکردنی<ref>غنیة النزوع، ص۴۲۲؛ نیل الاوطار، ج ۷، ص۲۵۴؛ مقتنیات الدرر، ج، ص۸۶.</ref>؛ حتی برخی به جهت [[انکار]] [[حکم]] رجم، آنان را از اسلام خارج دانست<ref>المحلی، ج ۱۱، ص۹۸؛ فتاوی ابن السبکی، ج ۲، ص۵۷۷ ـ ۵۷۸.</ref> و برعکس خوارج، با پیوست ادله‌ای از سنت به [[آیه]] ۲ [[نور]] زنای محصنه را دارای عقوبتی شدیدتر و حد رجم را افزون بر تازیانه از آنها برداشت‌پذیر دانسته‌اند<ref>الانتصار، ص۵۱۶؛ المؤتلف، ج ۲، ص۳۸۶ـ۳۸۷.</ref>؛ درباره دلیل سوم آنان (نامعقول بودن نصف حد رجم برای کنیز زناکار با شرط احصان) به جهت [[ناسازگاری]] تنصیف رجم با [[حکم عقل]]، نیز [[اخبار]] رسیده در این‌باره، حکم رجم را درباره [[کنیز]] منتفی دانسته<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۴، ص۱۹۳.</ref>، در نتیجه «العذاب» در [[آیه]] ۲۵ [[نساء]] / ۴ را به تازیانه [[تفسیر]] کرده و به قرینه [[تقابل]] «المحصنات» با «فتیات» ـ که به معنای کنیزان است ـ مراد از «المحصنات» در آن، [[زنان]] مسلمانِ [[آزاد]] و بی‌همسر هستند<ref>المیزان، ج ۴، ص۲۷۸ ـ ۲۷۹.</ref>. در تلاشی دیگر برای رد حد [[رجم]] در [[اسلام]]، آن را با دیگر [[معارف اسلام]] ناسازگار دانسته‌اند؛ در این ادعا گفته شده بر اساس آیاتی از [[قرآن]]، زناکار [[توبه]] کننده‌ای که [[عمل صالح]] انجام دهد، از [[عذاب]] [[آخرتی]] در [[امان]] است<ref>{{متن قرآن|يُضَـٰعَفْ لَهُ ٱلْعَذَابُ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِۦ مُهَانًا * إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَـٰلِحًۭا فَأُو۟لَـٰٓئِكَ يُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَيِّـَٔاتِهِمْ حَسَنَـٰتٍۢ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورًۭا رَّحِيمًۭا}} «روز رستخیز عذابش دو چندان می‌گردد و در آن (عذاب) به خواری جاوید می‌ماند * جز کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و کاری شایسته کنند؛ که خداوند نیکی آنان را جانشین بدی‌هایشان می‌گرداند و خداوند آمرزنده بخشاینده است» سوره فرقان، آیه ۶۹-۷۰.</ref> و به زناکاران [[اجازه]] داده می‌شود، تا به [[زندگی]] طبیعی خود ادامه دهند؛ با این شرط که زناکاران با زناکاران یا [[مشرکان]] [[حق]] [[همزیستی]] دارند<ref>{{متن قرآن|ٱلزَّانِى لَا يَنكِحُ إِلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةًۭ وَٱلزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَآ إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌۭ وَحُرِّمَ ذَٰلِكَ عَلَى ٱلْمُؤْمِنِينَ}} «مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد و زن زناکار را نیز جز مرد زناکار یا مشرک به همسری نگزیند و این بر مؤمنان حرام شده است» سوره نور، آیه ۳.</ref>؛ حتی در آیه ۱۶ نساء<ref>{{متن قرآن|وَٱلَّذَانِ يَأْتِيَـٰنِهَا مِنكُمْ فَـَٔاذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا۟ عَنْهُمَآ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ تَوَّابًۭا رَّحِيمًا}} «و از میان شما آن دو تن (زن و مرد) را که آن (زنا) را انجام می‌دهند بیازارید و اگر توبه کنند و به راه آیند از ایشان دست باز دارید که بی‌گمان خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۱۶.</ref> به [[آزار]] زناکاران دستور داده شده تا [[توبه]] کنند و این با [[مجازات]] سنگسار برای زناکار که گونه‌ای [[قتل]] و سبب پایان دادن به [[زندگی]] زناکار است، منافات دارد<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۴۹ـ۱۶۰؛ پژوهشهای قرآنی، ش ۵۳، ص۲۰۹، «حقوق کیفری اسلام در ترازوی منتقدان».</ref>. در پاسخ به این [[شبهه]] گفته شده حد [[رجم]]، تنها درباره زنای محصنه است و در صورتی به [[اجرا]] درمی‌آید که زنای آن، در [[محکمه]] با [[علم]] [[قاضی]]، [[اقرار]] زناکننده یا [[شهادت]] [[شهود]] ثابت شود<ref>من لایحضره الفقی، ج ۴، ص۲۵ـ۲۸؛ المقنعه، ص۷۷۵.</ref>؛ اگر زناکار [[همسر]] نداشت، یا کسی از زنای او [[آگاه]] نشد، یا به هر شکلی زنای او در [[دادگاه]] ثابت نگردید، زناکار است؛ ولی [[حکم]] رجم یا شلاق درباره‌اش اجرا نمی‌شود و این با آنچه در [[آیات]] پیش‌گفته آمده، منافاتی ندارد<ref>صحیح مسلم، نووی، ج ۱۱، ص۱۹۱ـ۱۹۴.</ref>. [[آیه]] ۱۶ [[نساء]] نیز از آیات [[منسوخ]] [[قرآن]] دانسته شده و [[ناسخ]] آن را حکم رجم یا جَلد (شلاق) دانسته‌اند<ref>فقه القرآن، ج ۲، ص۳۶۹ـ۳۷۰.</ref>. به آیاتی دیگر نیز بر رد حکم رجم [[استدلال]] شده که به نظر می‌رسد مخالفان حکم رجم، به دنبال تکثیر استدلال، مطابق ادعای خود بوده‌اند و استدلال‌های محکمی نیستند؛ برای نمونه، یکی از آیات، آیه [[نشوز]] است (نساء / ۴، ۳۴) که به مردان دستور می‌دهد [[زنان]] ناشزه خود را [[موعظه]] و در گام پسین، خوابگاه خود را از آنان جدا کنند و در قدم سوم، آنان را بزنند و در هر مرحله‌ای، اگر [[اطاعت]] حاصل شد، دیگر به مرحله بعدی نوبت نمی‌رسد: {{متن قرآن|وَٱلَّـٰتِى تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهْجُرُوهُنَّ فِى ٱلْمَضَاجِعِ وَٱضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا۟ عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>. در این باره، مستدل بر خلاف دیدگاه [[مفسران]] که نشوز را به معنای [[مخالفت]] و [[عصیان]] [[زن]] نسبت به [[حقوق]] همسرش دانسته‌اند<ref>احکام القرآن، ج ۲، ص۱۴۹ـ۱۵۰؛ البحر المحیط، ج ۳، ص۶۲۶.</ref>، آن را به [[خیانت]] جنسی معنا کرده و ترک همبستری با آنان و زدنشان را در این صورت لازم دانسته‌اند<ref>نسخ سنگسار توسط اسلام، ص۱۶۲ـ۱۶۳.</ref>. بسیار روشن است که اگر مردی به جهت [[ترس]] از [[خیانت]] جنسی همسرش با او ترک همبستری کند، نه تنها مانع وی از خیانت نشده، او را به سوی خیانت جنسی رانده است.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[رجم (مقاله)|مقاله «رجم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۵۳۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[رجم (مقاله)|مقاله «رجم»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۳۸۶

ویرایش