|
|
خط ۹۷: |
خط ۹۷: |
| === خورشیدگرفتگی در ایام وفات === | | === خورشیدگرفتگی در ایام وفات === |
| در ایام [[وفات]] ابراهیم، [[خورشید]] گرفت و [[مردم]] به همدیگر میگفتند: [[خورشید]] برای [[مرگ]] ابراهیم تاریک شد! [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با شنیدن این سخنان، بر [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: «ای [[مردم]]! [[خورشید و ماه]] دو نشانه از نشانههای [[خداوند]] هستند که به امر او حرکت میکنند و به خاطر [[مرگ]] یا [[زندگی]] کسی تاریک نمیشوند. پس هرگاه [[کسوف]] یا [[خسوف]] پیش آمد، [[نماز آیات]] بخوانید». سپس از [[منبر]] پایین آمد و همراه [[مردم]] [[نماز آیات]] را به جای آورد<ref>المحاسن، برقی، ج۲، ص۲۹-۳۱؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۰۸- ۲۰۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹- ۴۶۰.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱.</ref> | | در ایام [[وفات]] ابراهیم، [[خورشید]] گرفت و [[مردم]] به همدیگر میگفتند: [[خورشید]] برای [[مرگ]] ابراهیم تاریک شد! [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با شنیدن این سخنان، بر [[منبر]] رفت و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمود: «ای [[مردم]]! [[خورشید و ماه]] دو نشانه از نشانههای [[خداوند]] هستند که به امر او حرکت میکنند و به خاطر [[مرگ]] یا [[زندگی]] کسی تاریک نمیشوند. پس هرگاه [[کسوف]] یا [[خسوف]] پیش آمد، [[نماز آیات]] بخوانید». سپس از [[منبر]] پایین آمد و همراه [[مردم]] [[نماز آیات]] را به جای آورد<ref>المحاسن، برقی، ج۲، ص۲۹-۳۱؛ فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۰۸- ۲۰۹؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۴۵۹- ۴۶۰.</ref><ref>[[راحله ضائفی|ضائفی، راحله]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۱.</ref> |
|
| |
| ==[[ابراهیم فرزند پیامبر]]==
| |
| ابراهیم فرزند [[رسول خدا]]{{صل}} است که در [[بقیع]] مدفون است. او در [[سال هشتم هجری]] در عالیه (قسمت بالای [[مدینه]]) و در میان [[قبیله]] [[مازن]] و در مکانی که اکنون به «مشربه [[ام ابراهیم]]» معروف است از [[ماریه قبطیه]] متولد شد<ref>مناقب آل ابی طالب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۶۱.</ref>.
| |
| سلمی [[همسر]] [[ابو رافع]] مامایی او را به عهده گرفت و لذا اولین کسی که مژده ولادت ابراهیم را به رسول خدا{{صل}} رسانید [[ابورافع]] بود و آن حضرت، غلامی به عنوان مژدگانی به وی اهدا کرد. رسول خدا{{صل}} در [[روز]] هفتم ولادت ابراهیم، گوسفندی [[عقیقه]] کرد و شخصی به نام [[ابوهند]]، [[موی سر]] وی را تراشید و به [[دستور پیامبر]] به وزن موها، [[نقره]] به [[مساکین]] داده شد و موها در داخل خاک [[دفن]] گردید. در همین روز، [[پیامبر خدا]]{{صل}} این فرزند را ابراهیم نامید و فرمود:
| |
| [[جبرئیل]] بر من نازل شد و گفت: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا إِبْرَاهِيمَ}} و من هم نام جدم ابراهیم را بر وی [[انتخاب]] کردم<ref>طبقات ابن سعد، ج۱، ص۸۷.</ref>.
| |
| پس از تولد ابراهیم، هر یک از [[همسران]] [[انصار]] درخواست کردند که رسول خدا{{صل}} [[وظیفه]] [[پرستاری]] و شیردادن به ابراهیم را بر وی محول کند و در این مورد بر همدیگر [[سبقت]] میجستند. بالاخره این [[افتخار]] نصیب بانویی به نام اُمّ برده همسر ابوسیف شد. اُمّ برده، ابراهیم را به نزد [[ماریه]] در مشربه و به حضور رسول خدا{{صل}} در مدینه میبرد و پس از دیدار آنان به خانهاش بر میگرداند و گاهی رسول خدا{{صل}} شخصاً برای دیدن فرزندش به [[خانه]] [[امبرده]] میرفت. ابراهیم در خانه [[ام برده]] مریض شد و روز سه [[شنبه]] یازدهم [[ربیع الاول]] [[سال دهم هجری]] که هیجده ماهه و بنا به قولی شانزده ماهه بود از [[دنیا]] رفت.
| |
|
| |
| در دقایق آخر [[عمر]] او، رسول خدا{{صل}} کنار بسترش نشسته بود و در حالی که اشکش جاری بود فرمود: {{متن حدیث|تَدْمَعُ الْعَيْنُ، وَ يَحْزَنُ الْقَلْبُ، وَ لَا نَقُولُ إِلَّا مَا يَرْضَى الرَّبُّ وَ إِنَّا بِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ}}<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۹.</ref>؛ «قلبم اندوهناک و چشمم گریان است و چیزی به جز رضای [[حق]] نمیگویم. ای ابراهیم اینک در فراقت اندوهناکیم».
| |
| پس از [[مرگ]] ابراهیم که در محله [[بنی مازن]] و در خارج [[مدینه]] به وقوع پیوست، به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردند. در کجا به خاکش بسپاریم؟ آن حضرت فرمود: در کنار [[عثمان بن مظعون]] دفنش کنید؛ لذا برای [[خاکسپاری]] در [[بقیع]] به مدینه منتقل گردید. بنابر نقل [[ابن عبدالبر]]، پیکر ابراهیم را پرستارش [[ام برده]] [[غسل]] داد، ولی مشهور این است که [[مراسم]] غسل وی به وسیله [[فضل بن عباس]] انجام گرفته است و در این مراسم، رسول خدا{{صل}} و عمویش عباس در گوشهای نشسته بودند و چگونگی آن را نظاره میکردند<ref>اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۰؛ طبقات، ابن سعد، ج۱، ص۹۲.</ref>.
| |
| پس از مراسم تغسیل و تکفین، آن گاه که جسد را به سوی بقیع [[حرکت]] دادند، [[مردم]] نیز در پشت سر جنازه به همراه رسول خدا{{صل}} به حرکت درآمدند.
| |
| در [[منابع حدیثی]] و [[تاریخی]] آوردهاند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر پیکر فرزند صغیرش ابراهیم همانند اشخاص بزرگ، [[نماز میت]] به جای آورده و سپس به خاک سپرده است<ref>استیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۴۵؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱ ص۴۰. البته روایتی در سنن ابو داوود از عایشه نقل شده که رسول خدا{{صل}} بر جنازه ابراهیم نماز نخوانده است (سنن ابی داود، ج۲، باب الصلاة علی الطفل).</ref>.
| |
|
| |
| [[ابن کثیر]] میگوید: هنگام [[دفن]] ابراهیم، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} وارد [[قبر]] شد و کف قبر را آماده و جسد را دفن کرد.
| |
| رسول خدا{{صل}} پس از دفن ابراهیم و پوشانیدن قبر در گوشهای از آن، قطعه سنگی دید، آن را برداشت و با دست مبارکش خاک قبر را تسطیح و هموار کرد. آن گاه دستور داد [[مشک]] آبی آوردند و بر روی قبر ریختند و سپس سنگی به عنوان علامت بر بالای قبر ابراهیم [[نصب]] کرد. نوشتهاند ابراهیم، نخستین کسی بود که بر قبرش آب پاشیده شد<ref>تاریخ المدینه المنوره، ابن شبه، ج۱، ص۹۸؛ استیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۴۵؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۴۰.</ref>.
| |
| همان روزی که ابراهیم از [[دنیا]] رفت [[کسوف آفتاب]] به وقوع پیوست. عدهای این موضوع را با حادثه فوت ابراهیم مرتبط دانستند. وقتی مطلب به [[گوش]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسید پس از [[اقامه نماز آیات]] در میان [[مسجد]] [[سخنرانی]] کرد و این موضوع را بیاساس خواند و چنین اظهار داشت: «[[آفتاب]] و ماه از [[آیات]] [[خداوند]] هستند و [[کسوف]] و [[خسوف]] در آنها هم روی [[حساب]] و [[نظم]] دقیق است»<ref>تاریخ حرم ائمه بقیع، نجمی، ص۲۱۰.</ref>.
| |
| از جمله بقعهها و گنبد و بارگاهها در داخل [[بقیع]] که به وسیله [[وهابیان]] منهدم گردیده، ساختمان بقعه و [[حرم]] جناب ابراهیم فرزند رسول خدا{{صل}} است. [[قبر]] جناب ابراهیم دارای [[زیباترین]] [[ضریح]] همانند ضریح [[ائمه بقیع]]{{عم}} در سمت جنوبی این بقعه و متصل به [[دیوار]] قرار گرفته بود. در این سمت از دیوار شبکههایی نیز تعبیه شده بود که ارتباط [[زایران]] با داخل حرم به وسیله این شبکهها [[حفظ]] میشد<ref>تاریخ حرم ائمه بقیع، نجمی، ص۱۹۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۶۲.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |