پرش به محتوا

بازی با فرزندان: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۱: خط ۹۱:
در سیره‌ای که پیش‌تر بیان شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در راه [[مسجد]] به خواهش کودکان مبنی بر سواری دادن به آنها تن در داد، اما وقتی [[بلال]] با دیر شدن وقت [[نماز]] به دنبال پیامبر{{صل}} آمد، پیامبر{{صل}} همین‌طور کودکان را رها و آنها را از بازی منصرف نکرد، بلکه بلال را فرستاد تا گردویی آورد و پیامبر{{صل}} با نشان دادن گردو که مورد علاقه کودکان نیز هست، خود را [[آزاد]] و کودکان را با این شیوه جالب از بازی منصرف کرد<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>.
در سیره‌ای که پیش‌تر بیان شد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در راه [[مسجد]] به خواهش کودکان مبنی بر سواری دادن به آنها تن در داد، اما وقتی [[بلال]] با دیر شدن وقت [[نماز]] به دنبال پیامبر{{صل}} آمد، پیامبر{{صل}} همین‌طور کودکان را رها و آنها را از بازی منصرف نکرد، بلکه بلال را فرستاد تا گردویی آورد و پیامبر{{صل}} با نشان دادن گردو که مورد علاقه کودکان نیز هست، خود را [[آزاد]] و کودکان را با این شیوه جالب از بازی منصرف کرد<ref>عوفی، محمد، جوامع الحکایات و لوامع الروایات، جزء اول از قسم دوم، باب دوم، ص۳۰.</ref>.
همچنین نباید بازی خاصی را بر کودکان یا فرد خاصی را در بازی آنها تحمیل کرد. در این مورد به این رفتار پیامبر{{صل}} توجه کنید: «پیامبر{{صل}} از کوچه‌ای می‌گذشت؛ [[کودکان]] گرم [[بازی]] بودند، در حالی که [[کودکی]] گرفته و مغموم گوشه‌ای نشسته بود [[پیامبر]]{{صل}} جلو رفت، [[سلام]] کرد و پرسید: چرا بازی نمی‌کنی؟ [[کودک]] پاسخ داد چون [[لباس]] من کهنه است و پدر ندارم، از این‌رو کودکان مرا به بازی نمی‌گیرند. پیامبر{{صل}} این کودک را به آغوش کشید و به [[خانه فاطمه]] برد و به دختر گرامی خود فرمود: آیا می‌خواهی برایت [[برادری]] آورده باشم؟ سپس فرمود: دخترم مقداری آب آماده کن و یک دست از لباس‌های کودکانت را بیاور. [[فاطمه]] چنین کرد و به کمک پیامبر{{صل}} کودک را شستشو دادند و لباسی تمیز بر او پوشاندند و موهایش را شانه زدند سپس پیامبر{{صل}} او را به کوچه آورد و در برابر سایر کودکان با او مشغول بازی شد تا اینکه کودکان دیگر به سراغ پیامبر{{صل}} آمدند و گفتند: چرا با ما بازی نمی‌کنی؟ حضرت فرمود به شرطی با شما بازی می‌کنم که با این کودک نیز بازی کنید. سپس پیامبر{{صل}} آن کودک را به میان بچه‌های دیگر فرستاد و همگی با هم مشغول بازی شدند»<ref>کریمی‌نیا، محمد علی، الگوهای تربیت اجتماعی، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۹۲.</ref>.
همچنین نباید بازی خاصی را بر کودکان یا فرد خاصی را در بازی آنها تحمیل کرد. در این مورد به این رفتار پیامبر{{صل}} توجه کنید: «پیامبر{{صل}} از کوچه‌ای می‌گذشت؛ [[کودکان]] گرم [[بازی]] بودند، در حالی که [[کودکی]] گرفته و مغموم گوشه‌ای نشسته بود [[پیامبر]]{{صل}} جلو رفت، [[سلام]] کرد و پرسید: چرا بازی نمی‌کنی؟ [[کودک]] پاسخ داد چون [[لباس]] من کهنه است و پدر ندارم، از این‌رو کودکان مرا به بازی نمی‌گیرند. پیامبر{{صل}} این کودک را به آغوش کشید و به [[خانه فاطمه]] برد و به دختر گرامی خود فرمود: آیا می‌خواهی برایت [[برادری]] آورده باشم؟ سپس فرمود: دخترم مقداری آب آماده کن و یک دست از لباس‌های کودکانت را بیاور. [[فاطمه]] چنین کرد و به کمک پیامبر{{صل}} کودک را شستشو دادند و لباسی تمیز بر او پوشاندند و موهایش را شانه زدند سپس پیامبر{{صل}} او را به کوچه آورد و در برابر سایر کودکان با او مشغول بازی شد تا اینکه کودکان دیگر به سراغ پیامبر{{صل}} آمدند و گفتند: چرا با ما بازی نمی‌کنی؟ حضرت فرمود به شرطی با شما بازی می‌کنم که با این کودک نیز بازی کنید. سپس پیامبر{{صل}} آن کودک را به میان بچه‌های دیگر فرستاد و همگی با هم مشغول بازی شدند»<ref>کریمی‌نیا، محمد علی، الگوهای تربیت اجتماعی، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۹۲.</ref>.
==نیاز [[روحی]] [[فرزندان]]==
دوره [[کودکی]] از بدو تولد آغاز می‌شود و تا هفت سالگی ادامه می‌یابد. در این دوران، [[کودک]] [[تکلیف]] و [[مسئولیت]] ندارد و اگر [[والدین]] از او درخواست کردند که کاری را انجام دهد و او چنین نکرد، نباید بازخواست شود. کودک به دلیل [[ناتوانی]] در ابتدای [[زندگی]]، همانند [[سرور]] و مولا باید مورد [[احترام]] و نوازش قرار گیرد. به همین دلیل [[اسلام]]، آموزش‌های رسمی را در هفت سال دوم زندگی سفارش کرده است.
از جمله [[وظایف والدین]] در این برهه از زندگی فرزندشان، توجه به [[بازی]] [[کودکان]] و شرایط آن، [[محبت به فرزند]] و اظهار کردن آن، [[رعایت عدالت]] بین فرزندان و [[وفای به عهد]] و [[پیمان]] با فرزند است. در ادامه به نکاتی اشاره می‌کنیم که [[ائمه معصوم]]{{عم}} در [[دوران کودکی]] فرزندانشان، به آن عمل کرده‌اند.
===بازی===
بازی، با [[سرشت]] کودک عجین است و یکی از نیازهای طبیعی او به شمار می‌رود. بازی، بزرگ‌ترین [[سرگرمی]] کودک در دوره [[طفولیت]] است. [[قواعد]] و اصول و [[مقررات]] بازی‌ها، کودک را با [[روح]] [[قوانین]] و [[اصول اخلاقی]] آشنا می‌سازد و او را آماده می‌کند که اصول و مقررات [[زندگی اجتماعی]] را [[درک]] کند و آنها را درست و به موقع به کار بندد.
بسیاری از اصول [[ارزشمند]] [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]]، مانند [[تعاون]]، [[همکاری]]، [[همدلی]]، مشارکت و مانند آن را کودکان هنگام بازی می‌آموزند. از این رو والدین و [[مربیان]] باید امکانات لازم را برای بازی‌های مفید کودکان فراهم کنند و توجه داشته باشند که [[شغل]] کودک تا هفت سالگی، بازی است. [[رسول خدا]]{{صل}} در توصیه به والدین می‌فرماید: «هفت سال فرزندت را به بازی فراخوان»<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. [[ائمه اطهار]]{{عم}} نیز در خصوص [[بازی با فرزند]] و اهمیت آن، توصیه‌هایی کرده‌اند<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۶۲۶.</ref>.
چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد<ref>مولوی.</ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در فرصت‌های مناسب، با نوه‌های خود [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} [[بازی]] می‌کردند و آنان را به بازی با همسالان خود [[تشویق]] می‌کردند<ref>طبسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص۹۷ – ۹۴.</ref>. آن حضرت می‌فرمایند: اگر کسی دارای طفل خردسالی بود، باید با او در جنبش‌های کودکانه و حالات بچه‌گانه‌اش [[همکاری]] کند و هماهنگ باشد<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵.</ref>. [[اهل بیت]]{{عم}} نیز ضمن تأکید و سفارش بسیار بر این موضوع، با [[فرزندان]] خویش هم‌بازی می‌شدند و یا دست‌کم بر بازی آنان [[نظارت]] و تشویقشان می‌کردند. از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} چنین [[روایت]] کرده‌اند: هر کس که [[کودکی]] دارد، باید خود را تا حد [[طفولیت]] تنزل دهد<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰.</ref>.
[[کودک]] در ضمن همین بازی‌ها، بسیاری از مطالب را فرا می‌گیرد، محیط خود را ارزیابی می‌کند و افراد را می‌شناسد. با توجه به این نکته، [[والدین]] و [[مربیان]]، [[وظیفه]] [[هدایت]] و [[راهنمایی]] در [[شناخت‌ها]]، برداشت‌ها و عاطفه‌های طفل را دارند و باید او را در مسیر صحیح سوق دهند.
بازی، یکی از نیازهای اساسی [[رشد]] و [[تکامل]] کودک است و بسیاری از حالات و [[رفتار]] وی، متأثر از بازی است<ref>کاشانی، محجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج۲، ص۶۵؛ جلالی، روان‌شناسی رشد، ص۳۴۲؛ شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، ص۱۳۵.</ref>. کودک در بازی‌های دسته‌جمعی، راه [[همزیستی مسالمت‌آمیز]]، همکاری و [[همیاری]] با دیگران و [[رعایت حقوق]] آنان، مراعات [[نظم]] و [[قانون]] و [[دفاع از خود]] و [[مسئولیت‌پذیری]] در مقابل دیگران را فرا می‌گیرد.
[[پیشوایان]] گرامی [[اسلام]] در بیانات گهربار خویش، به تأثیر [[هیجان]] [[دوران کودکی]] و [[شوق]] بازی در بزرگسالی فرزند، اشاره کرده‌اند؛ از جمله [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[شور و هیجان]] کودک به هنگام خردسالی را نشانه زیادی [[عقل]] او در بزرگسالی می‌دانستند<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[امام]] [[موسی کاظم]]{{ع}} می‌فرمودند: شایسته است کودک به هنگام خردسالی، پرحرارت و پرنشاط باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۷۸.</ref>. بازی به کودک [[شادی]] می‌بخشد، به [[سلامت]] و رشد بدنش کمک می‌کند و اصول و [[قواعد]] [[زندگی]] را به وی می‌آموزد.
'''فراهم کردن زمینه مناسب برای [[بازی]] [[کودک]]''': [[خانه]] و [[خانواده]]، محل [[رشد]] کودک و نخستین [[مدرسه]] [[تربیت]] اوست. بنابراین، ایجاد شرایط مساعد در [[محیط خانواده]]، از مهم‌ترین [[وظایف پدر]] و مادر و از اساسی‌ترین نیازهای کودک به شمار می‌آید. بررسی‌های گوناگون ثابت کرده است که ایجاد محیط [[امن]] با امکانات تفریحی، یکی از عوامل [[سلامت روح]] و روان کودک است و برای وی [[ارزش]] حیاتی دارد.
[[روان‌شناسان]] کنش‌های متقابل [[کودکان]] با کسانی را که [[مراقبت]] از آنان را بر عهده دارند، در [[رشد عاطفی]] کودکان، بسیار مهم دانسته‌اند؛ چراکه کودکان به افرادی که زمینه‌های [[لذت]] و [[سرگرمی]] و [[تفریح]] را برایشان فراهم می‌کنند، دل‌بستگی و احساساتی مطلوب پیدا می‌کنند.
ایجاد محیط امن و سرشار از [[اعتماد]] و [[احترام متقابل]]، [[احساس ناامنی]] در کودکان را از بین می‌برد و [[احساسات]] خوب، [[شعور]] و انگیزه ذاتی [[یادگیری]] را در آنان شکوفا می‌سازد. در چنین محیطی، بهترین زمینه [[ذهنی]] برای یادگیری کودکان ایجاد می‌شود<ref>کومبز و پاپ، پرورش انگیزه در دانش آموزان، ص۳۲ – ۱۶.</ref>.
یکی از فرضیه‌های [[روان‌شناسی]] رشد، این است که بازی، رشد هوشی کودکان را افزایش می‌دهد<ref>شعاری نژاد، روان‌شناسی رشد، ص۱۴۲.</ref>. بازی کودک را برای دوره بزرگسالی آماده می‌کند؛ چون کودک در بازی‌های گوناگون، زندگی را یاد می‌گیرد و [[راه و رسم زندگی]] را از [[والدین]]، [[تقلید]] و در بازی‌های خود منعکس می‌کند<ref>دبس، مراحل تربیت، ص۷۱.</ref>.
'''[[آزاد]] گذاشتن کودک برای بازی و سرگرمی''': هم در [[آموزه‌های تربیتی]] [[اسلام]] و هم در دیدگاه‌های روان‌شناسی، اصل آزاد گذاشتن کودک برای بازی در دوره [[کودکی]] پذیرفته شده است؛ ولی [[آزادی]] نباید به معنای بی‌بندوباری تلقی شود. به دلیل نقش و اهمیت بازی برای کودکان است که [[دوران کودکی]] در [[روایات]] ما، دوران بازی معرفی و به والدین نیز توصیه شده است که [[اجازه]] دهند فرزند در این دوره بازی کند. علی{{ع}} می‌فرماید:
در کودک، هفت سال اول زندگی آزاد گذاشته شود تا بازی کند و در هفت سال دوم باید [[آداب]] گوناگون را فرا گیرد و در هفت سال سوم به [[خدمت]] گرفته شود<ref>طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۹۶.</ref>.
در مورد [[امام باقر]]{{ع}} نیز آمده است که به فرزندش، [[امام صادق]]{{ع}} [[اجازه]] می‌داد در [[دوران کودکی]] با [[کودکان]]، [[تفریح]] و [[بازی]] کند؛ برای نمونه در یکی از بازی‌ها، [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} نقش استاد را بازی می‌کرد و بچه‌های دیگر، شاگردان وی بودند؛ استاد کلمه‌ای مانند «الشراعیه» و کلمات هم‌وزن آن، مانند «الصفائیه» و «الدعیه» را می‌گفت؛ اگرچه بی‌معنا بود؛ در حالی که [[شاگرد]] مدام باید همان کلمه نخست را تکرار می‌کرد. با رخ دادن [[اشتباه]]، شاگرد از بازی خارج می‌شد و دیگری جای او را می‌گرفت.
این نمونه‌ای از بازی‌های امام صادق{{ع}} در دوران کودکی بود که سبب تمرکز [[ذهن]] و سلیس شدن کلمات و افزایش گنجینه لغات می‌شد. ایشان در بازی‌هایی که با دویدن و جهیدن همراه بود نیز شرکت می‌کرد<ref>منطقی، روان‌شناسی تربیتی، ص۵۶۰ – ۵۵۹.</ref>. امام صادق{{ع}} می‌فرمایند: «فرزند خویش را [[آزاد]] بگذار که تا هفت سالگی بازی کند»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۳، ص۱۱۴.</ref>. بنابراین جایگاه بازی و اهمیت آن، بیشتر مربوط به دوران کودکی است.
امام [[موسی کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: «شایسته است [[کودک]] به هنگام خردسالی، بازیگوش و پرشور باشد تا در بزرگسالی [[صبور]] و [[شکیبا]] گردد»<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۱۴، ص۲۷۹.</ref>. [[ابورافع]] نقل می‌کند: «با حسین{{ع}} بازی می‌کردیم. (طبق رسم بازی، بچه‌ها چاله‌ای حفر می‌کردند و بچه اول از چند قدمی، سنگ را داخل گودال پرتاب می‌کرد و به دنبال آن بچه دوم سنگ خود را رها می‌ساخت؛ اگر با سنگ اول برخورد می‌کرد، بچه دوم بر صاحب سنگ غالب می‌گردید و باید بر دوش او سوار می‌شد) هرگاه سنگ من سنگ او را می‌زد، [[اصرار]] می‌کردم که بر دوش او سوار شوم، اما با توجه به [[نور]] چشم بودن حضرت، از کار خویش منصرف می‌شدم و ایشان را سواری می‌دادم»<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۷۷.</ref>.
در [[سیره ائمه]]{{عم}} [[بازی]] برای فرزند، جزو ملزومات دوران [[طفولیت]] است تا [[آمادگی]] ورود به دوره بزرگسالی را بیابد. [[کودک]]، بسیاری از اصول [[ارزشمند]] [[اخلاقی]] را هنگام بازی فرا می‌گیرد؛ همچنان که در روایتی آمده است [[رسول خدا]]{{صل}} با جمعی از [[صحابه]] از محلی عبور می‌کردند که [[کودکان]] را در [[حال]] خاک‌بازی دیدند. برخی از صحابه خواستند آنها را از بازی کردن با خاک، بازدارند، ولی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: «آنها را [[آزاد]] بگذارید تا بازی کنند؛ زیرا خاک، محل پرورش و [[رشد]] استعدادهای کودک است»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ص۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۷۱.</ref>.
'''توجه و مشارکت در بازی فرزند''': بازی، یک نیاز طبیعی برای کودک است و بدون آن، کودک رشد سالم نخواهد داشت. بازی در عین اینکه وسیله [[سرگرمی]] کودک است، دارای جنبه آموزندگی و [[سازندگی]] نیز هست و شاید در برخی موارد، [[ارزش]] بازی کردن کودک بیشتر از ارزش کتاب خواندن وی باشد.
بازی اگر خوب و همراه با [[فکر]] باشد، به کودک امکان می‌دهد تا بهتر کار کند، بیشتر یاد بگیرد، [[فهم]] [[اجتماعی]] او بالا برود و اخلاقش ساخته شود<ref>قائمی، نظام حیات خانواده در اسلام، ص۳۳۲.</ref>. بازی یکی از نیازهای طبیعی کودک است؛ با این حال، [[والدین]] موظفند به نوع بازی، همبازی، محیط بازی و مقدار بازی فرزند خود توجه داشته باشند.
[[معصومین]]{{عم}} نیز به این نیاز طبیعی فرزند خویش توجه داشتند و علاوه بر [[تشویق فرزندان]] به بازی، خود نیز در بازی آنها شرکت می‌کردند؛ در [[سوره یوسف]] این امر را می‌توان [[مشاهده]] کرد:
{{متن قرآن|قَالُوا يَا أَبَانَا مَا لَكَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ * أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}}<ref>«گفتند: ای پدر! چرا ما را بر یوسف امین نمی‌داری با آنکه ما خیرخواه او هستیم؟ * فردا او را با ما بفرست تا (در دشت) بگردد و بازی کند و ما نیک نگهدار او خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۱۱-۱۲.</ref>
در این [[آیات]]، [[حضرت یعقوب]]{{ع}} در برابر [[استدلال]] فرزندانش برای نیاز [[حضرت یوسف]]{{ع}} به گردش و [[تفریح]]، [[سکوت]] می‌کند و در عمل، آن را می‌پذیرد. این سکوت، دلیل بر آن است که [[بازی]] و [[سرگرمی]] سالم برای [[کودک]]، یک نیاز [[فطری]] و طبیعی است و نباید از آن جلوگیری کرد<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۱۰۵.</ref>.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در نامه‌ای به [[امام حسن]]{{ع}} می‌نویسد: «شرکت در بازی [[کودکان]] نیز نوعی [[احترام]] به کودکان و [[شغل]] آنها است؛ در واقع بازی، شغل آنان است»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۴۱.</ref>.
همچنین در این خصوص، به بازی‌های [[حضرت زهرا]]{{س}} با [[فرزندان]] خود می‌توان اشاره کرد که با آنها هم‌بازی می‌شدند و در حین بازی، نکات [[تربیتی]] را نیز در نظر داشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۹۵؛ انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}، ج۶، ص۱۷۴.</ref>. [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: «بهتر است که فرزند، در [[کودکی]] به بازی و جست‌وخیز بپردازد تا در بزرگسالی، [[حلیم]] و [[بردبار]] شود»<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۰ ص۳۶۱.</ref>.
با مراجعه به [[سیره معصومین]]{{عم}} [[مشاهده]] می‌شود که آنها در [[انتخاب]] نوع بازی فرزندانشان، علاوه بر جنبه تفریحی و سرگرمی، به جنبه‌های [[آموزشی]] نیز توجه داشته‌اند. برای مثال، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده‌اند: «به پسران خود [[تیراندازی]] را [[آموزش]] دهید که این کار باعث آزردگی و [[خشم]] [[دشمنان دین]] می‌شود»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۴۳۴.</ref>.
کودکان در بازی‌هایشان، نیاز به هم‌بازی و [[دوست]] دارند. بنابراین [[والدین]] باید گاهی در بازی‌های کودکان، [[شریک]] شوند و خود را در سطح کودکان تنزل دهند و روحیه‌ای شبیه [[روحیه]] آنها را در خود ایجاد کنند؛ همان‌گونه که از پیامبر اکرم{{صل}} نقل شده است: «هر کس کودکی داشته باشد، باید با وی کودکانه [[رفتار]] کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. و در [[سیره]] آن حضرت نیز، چنین رفتار و عملکردی بوده است.
[[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} برای احترام و [[محبت]] به [[حسنین]]{{عم}}، در [[دوران کودکی]] با آنها [[بازی]] می‌کردند تا [[روحیه]] [[اعتماد به نفس]] در [[شخصیت]] آن بزرگواران تقویت شود<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۸۳ - ۳۸۲؛ ابن طولون، الائمة اثنی عشر، ص۶۶ – ۶۵؛ طبرانی، اخبار الحسن بن علی{{ع}}، ص۵۰؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref>. [[حسنین]]{{عم}} نیز در [[دوران کودکی]] پر جنب‌وجوش بودند. از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نقل شده است که فرمود:
[[روزی حسن]] و حسین{{عم}} در [[کودکی]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} با هم کشتی می‌گرفتند. پیامبر{{صل}} حسن را [[تشویق]] می‌کرد. عرض کردم: ای [[رسول خدا]]، بزرگ‌تر را علیه کوچک‌تر تشویق می‌کنید؟! پیامبر{{صل}} فرمود: [[جبرئیل]] حسین را تشویق می‌کند و من هم حسن را تشویق می‌کنم. آنها تا پاسی از شب در [[خانه رسول خدا]]{{صل}} سرگرم بازی بودند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۹۳؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۳، ص۲۶۴-۲۶۵.</ref>.
مشارکت در بازی [[کودکان]] به این دلیل که باعث شکل‌گیری [[احساس]] مهم بودن در فرزند و ایجاد [[آرامش]] در وجود او می‌شود، اهمیت دارد. از این رو [[حضرت علی]]{{ع}} فرموده‌اند: «کسی که [[فرزندی]] دارد، باید با او کودکی کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۳.</ref>. شرکت [[والدین]] در بازی فرزند و اهمیت دادن به بازی او، موجب افزایش اعتماد به نفس و ارتقای [[رشد]] در او می‌شود. [[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: «[[کودک]] باید هفت سال بازی کند، هفت سال [[قرآن]] فرا گیرد و هفت سال [[حلال و حرام]] بیاموزد»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>. طبق این [[حدیث]]، پدر و مادر در کنار توجه به بازی کودکان، باید در مراحلی از [[زندگی]] آنها، به پرورش [[فکری]] و دینی‌شان نیز بپردازند.
توجه والدین به بازی فرزند، بیانگر نوعی احساس [[محبت]] و اهمیت قائل شدن برای کودک است. نوع محبت والدین در سنین مختلف، متفاوت است؛ اما ابراز محبت والدین به کودک در سال‌های اولیه زندگی او، سازنده‌تر است و اثر عمیقی در تعدیل [[رفتار]] آنها دارد؛ هر چند در سنین [[بلوغ]] و [[جوانی]] نیز محبت والدین به [[فرزندان]] بسیار تأثیرگذار است<ref>الیوت، روان‌شناسی اجتماعی، ص۴۰۳.</ref>.
روزی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در میان جمعی به [[اقامه نماز]] مشغول بودند. [[حسین بن علی]]{{ع}} که در سن [[طفولیت]] بود، نزدیک آن حضرت شد. وقتی [[پیامبر]]{{صل}} به [[سجده]] می‌رفتند، حسین{{ع}} بر پشت آن [[بزرگوار]] سوار می‌شد و پای خود را به [[زمین]] می‌زد و می‌گفت: حل، حل (این کلمات را بیشتر برای راندن شتر استفاده می‌کردند). آن حضرت نیز هنگام برخاستن از سجده، حسین{{ع}} را با دست‌های مبارکشان برداشته، در کنار خود بر زمین می‌گذاشتند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۲۲۷.</ref>.
مشارکت و [[همیاری]] [[والدین]] در [[بازی]] با [[کودک]]، موجب افزایش [[اقتدار]]، [[عزت نفس]] و آشنایی والدین با [[احساسات]] [[فرزندان]] می‌شود. [[یعلی]] عامری نقل می‌کند:
روزی در محضر [[رسول اکرم]]{{صل}} بودم. بعد از مدتی، از [[خدمت]] ایشان باز می‌گشتم تا در [[مجلسی]] که [[دعوت]] داشتم، شرکت کنم. جلوی [[منزل]]، حسین{{ع}} را دیدم که مشغول بازی با [[کودکان]] بود. طولی نکشید که رسول اکرم{{صل}} به همراه [[اصحاب]] خود از منزل خارج شد؛ وقتی حسین{{ع}} را دید دست‌های خود را باز کرد و به طرف او رفت تا طفل را بگیرد. کودک، خنده‌کنان از این سو به آن سو می‌گریخت و رسول اکرم{{صل}} نیز خنده‌کنان از پی او بود؛ تا اینکه ایشان را در آغوش گرفت و دستی زیر چانه کودک و دست دیگر پشت گردن او گذارد، لب بر لبش نهاد و او را بوسید<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۲۶.</ref>.
در خاتمه بحث ذکر این نکته لازم است که [[پیشوایان هدایت]]، همواره از [[افراط]] و [[تفریط]] در امور به دور بودند و [[پیروان]] خویش را نیز برحذر داشته‌اند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۱۱۵-۱۲۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100685.jpg|22px]] [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۴''']]
# [[پرونده: 1100685.jpg|22px]] [[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۴ (کتاب)|'''سیره نبوی ج۴''']]
# [[پرونده:IM009876.jpg|22px]] [[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|'''سیره خانوادگی ائمه معصوم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۱۸۵

ویرایش