پرش به محتوا

بغی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۶: خط ۳۶:
آنچه [[آزادی]] عمل [[دستگاه خلافت]] را در سرکوبی [[مخالفان]] زمینه‌ساز شد، [[فتنه]] [[ارتداد]] بود. در هیاهوی [[سیاسی]]، گویی [[گرایش]] محدود به [[ارتداد]] در شماری از قبیله‌های [[عرب]] و [[سرزمین حجاز]] به گونه‌ای بزرگنمایی شد که [[افکار عمومی]] [[مدینه]] [[ضرورت]] سرکوبی آن را پذیرفت. چنین بود که نیروهای [[هوادار]] [[خلافت]] را فرصتی فراهم شد که فراتر از خنثی‌سازی [[توطئه]] و [[فتنه]] ارتداد، با این بهانه هرگونه مخالفتی را [[سرکوب]] کنند. آنچه در این زمینه با [[اجماع]] [[تاریخ‌نگاران]] پذیرفته شده است، [[جنایت]] سهمگین [[خالد بن ولید]] است در کشتن [[مالک بن نویره]] و نمایش تکان‌دهنده‌ترین شکل [[خشونت]] [[آلوده]] به زشت‌ترین [[شهوت]]<ref>معادیخواه، عبدالحمید، تاریخ اسلام - گسترش قلمرو خلافت اسلامی، ص۵۹۳.</ref>. در [[زمان]] خلافت [[خلیفه دوم]] هم خبری به عنوان بحث [[بغی]] و [[باغیان]] مطرح نیست و حادثه‌ای در این خصوص نقل نشده است. اما در [[زمان خلیفه سوم]]؛ [[عثمان]] دست به [[کشتار]] [[مسلمانان]] زد و [[خون]] مسلمانان را ریخت. ضرب‌وجرح [[صحابه]] بزرگ [[رسول‌الله]] همچون [[عبدالله بن مسعود]]، [[تبعید]] شخصیت‌های بزرگی چون [[ابوذر]]، [[بذل و بخشش]] بی‌حدوحساب [[بیت‌المال]] به [[خویشاوندان]]، و از همه آنان خطرناک‌تر مستولی کردن [[بنی‌امیه]] بر [[مردم]] که رسول‌الله بارها از [[دادان]] [[منصب]] به آنها [[نهی]] کرده و فرموده بود که اگر آنها را بر [[منبر]] من دیدید گردن آنها را بزنید. خلفایی چون عثمان نه‌تنها در راه [[پیشرفت]] [[فرهنگ اسلامی]] قدمی برنداشتند، بلکه با روش و [[منش]] خود [[سدی بزرگ]] در مقابل جریان [[تبلیغی]] [[صحابه پیامبر]]{{صل}} گردیدند. آنها با [[هدایت]] [[جامعه]] به سوی ارزش‌های دوران [[جاهلی]]، مشکل بزرگی به نام [[اسلام جاهلی]] فرا روی [[حکومت امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} قرار دادند. [[تعصب]] فامیلی و [[خویشاوندی]] در زمان خلیفه سوم به‌قدری شدت یافت که تمام معیارهای اصولی که یک [[حاکم]] حتی برای [[حفظ حکومت]] باید به آن پایبند باشد، تحت‌الشعاع این تعصب قرار گرفته بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص١۶.</ref>.<ref>[[جعفر ناصری|ناصری]]، [[سید علی رضا حسینی|حسینی]] و [[علی رضا سلیمی|سلیمی]]، [[پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی (مقاله)|پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی]]، ص ۲۱۷.</ref>
آنچه [[آزادی]] عمل [[دستگاه خلافت]] را در سرکوبی [[مخالفان]] زمینه‌ساز شد، [[فتنه]] [[ارتداد]] بود. در هیاهوی [[سیاسی]]، گویی [[گرایش]] محدود به [[ارتداد]] در شماری از قبیله‌های [[عرب]] و [[سرزمین حجاز]] به گونه‌ای بزرگنمایی شد که [[افکار عمومی]] [[مدینه]] [[ضرورت]] سرکوبی آن را پذیرفت. چنین بود که نیروهای [[هوادار]] [[خلافت]] را فرصتی فراهم شد که فراتر از خنثی‌سازی [[توطئه]] و [[فتنه]] ارتداد، با این بهانه هرگونه مخالفتی را [[سرکوب]] کنند. آنچه در این زمینه با [[اجماع]] [[تاریخ‌نگاران]] پذیرفته شده است، [[جنایت]] سهمگین [[خالد بن ولید]] است در کشتن [[مالک بن نویره]] و نمایش تکان‌دهنده‌ترین شکل [[خشونت]] [[آلوده]] به زشت‌ترین [[شهوت]]<ref>معادیخواه، عبدالحمید، تاریخ اسلام - گسترش قلمرو خلافت اسلامی، ص۵۹۳.</ref>. در [[زمان]] خلافت [[خلیفه دوم]] هم خبری به عنوان بحث [[بغی]] و [[باغیان]] مطرح نیست و حادثه‌ای در این خصوص نقل نشده است. اما در [[زمان خلیفه سوم]]؛ [[عثمان]] دست به [[کشتار]] [[مسلمانان]] زد و [[خون]] مسلمانان را ریخت. ضرب‌وجرح [[صحابه]] بزرگ [[رسول‌الله]] همچون [[عبدالله بن مسعود]]، [[تبعید]] شخصیت‌های بزرگی چون [[ابوذر]]، [[بذل و بخشش]] بی‌حدوحساب [[بیت‌المال]] به [[خویشاوندان]]، و از همه آنان خطرناک‌تر مستولی کردن [[بنی‌امیه]] بر [[مردم]] که رسول‌الله بارها از [[دادان]] [[منصب]] به آنها [[نهی]] کرده و فرموده بود که اگر آنها را بر [[منبر]] من دیدید گردن آنها را بزنید. خلفایی چون عثمان نه‌تنها در راه [[پیشرفت]] [[فرهنگ اسلامی]] قدمی برنداشتند، بلکه با روش و [[منش]] خود [[سدی بزرگ]] در مقابل جریان [[تبلیغی]] [[صحابه پیامبر]]{{صل}} گردیدند. آنها با [[هدایت]] [[جامعه]] به سوی ارزش‌های دوران [[جاهلی]]، مشکل بزرگی به نام [[اسلام جاهلی]] فرا روی [[حکومت امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} قرار دادند. [[تعصب]] فامیلی و [[خویشاوندی]] در زمان خلیفه سوم به‌قدری شدت یافت که تمام معیارهای اصولی که یک [[حاکم]] حتی برای [[حفظ حکومت]] باید به آن پایبند باشد، تحت‌الشعاع این تعصب قرار گرفته بود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۵، ص١۶.</ref>.<ref>[[جعفر ناصری|ناصری]]، [[سید علی رضا حسینی|حسینی]] و [[علی رضا سلیمی|سلیمی]]، [[پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی (مقاله)|پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی]]، ص ۲۱۷.</ref>


==بغی و [[تمرد]] در دوران [[امامت]] و [[حکومت امیرالمؤمنین]] [[حضرت علی]]{{ع}}==
==بغی و تمرد در دوران [[امامت]] و [[حکومت امیرالمؤمنین]] [[حضرت علی]]{{ع}}==
حوادثی که در [[زمان عثمان]] اتفاق افتاد، زمینه [[خلافت علی]]{{ع}} و [[بیعت مردم]] با آن حضرت را فراهم ساخت. در [[تاریخ]] [[خلافت اسلامی]] هیچ خلیفه‌ای مانند علی{{ع}} با [[اکثریت]] قریب به اتفاق آراء برگزیده نشده و [[گزینش]] او این‌چنین به آراء [[صحابه]] و [[نیکان]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[فقها]] متکی نبوده است. این تنها علی{{ع}} است که [[خلافت]] را به این شکل و به دموکراتیک‌ترین شیوه آن به عهده گرفت<ref>جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ص۴۴۱.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در [[ذی‌الحجه]] [[سال ۳۵ق]]، در پی [[اصرار]] و اتفاق‌نظر [[مردم مدینه]] از [[مهاجران]] و انصار، و به‌رغم [[میل باطنی]] خود، زمام خلافت را به دست گرفت، همه جز عده اندکی که [[گرایش]] [[عثمانی]] داشتند، با حضرت [[بیعت]] کردند و عده‌ای از [[مخالفان]] به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. [[طلحه بن عبیدالله]] و [[زبیر بن عوام]]، دو تن از سرشناسان صحابه، که خود از نامزدهای [[تصدی]] [[حکومت]] بودند به [[حضرت علی]]{{ع}} دست بیعت دادند. حضرت در دوران خلافتش با سه دسته [[دشمن]] روبه‌رو بود و با آنها به [[پیکار]] برخاست و در مدت پنج ساله خلافت لحظه‌ای از خطر آنان [[ایمنی]] نیافت. این سه گروه عبارت بودند از [[اصحاب جمل]] ([[طلحه]] و [[زبیر]]) که آنان را [[ناکثین]] نامید، [[اصحاب صفین]] ([[معاویه]] و یارانش) که آنان را [[قاسطین]] خواند و [[اصحاب نهروان]] که آنها را [[مارقین]] می‌خواند. سابقه این نام‌گذاری به [[دوران پیامبر]]{{صل}} بازمی‌گشت که به او فرموده بود پس از من با ناکثین و مارقین و قاسطین [[جنگ]] خواهی کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.
حوادثی که در زمان عثمان اتفاق افتاد، زمینه [[خلافت علی]]{{ع}} و بیعت مردم با آن حضرت را فراهم ساخت. در [[تاریخ]] خلافت اسلامی هیچ خلیفه‌ای مانند علی{{ع}} با [[اکثریت]] قریب به اتفاق آراء برگزیده نشده و [[گزینش]] او این‌چنین به آراء [[صحابه]] و [[نیکان]] از [[مهاجر]] و [[انصار]] و [[فقها]] متکی نبوده است. این تنها علی{{ع}} است که [[خلافت]] را به این شکل و به دموکراتیک‌ترین شیوه آن به عهده گرفت<ref>جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، ص۴۴۱.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} در [[ذی‌الحجه]] [[سال ۳۵ق]]، در پی [[اصرار]] و اتفاق‌نظر [[مردم مدینه]] از [[مهاجران]] و انصار، و به‌رغم [[میل باطنی]] خود، زمام خلافت را به دست گرفت، همه جز عده اندکی که [[گرایش]] [[عثمانی]] داشتند، با حضرت [[بیعت]] کردند و عده‌ای از [[مخالفان]] به [[شام]] و [[مکه]] گریختند. [[طلحه بن عبیدالله]] و [[زبیر بن عوام]]، دو تن از سرشناسان صحابه، که خود از نامزدهای [[تصدی]] [[حکومت]] بودند به [[حضرت علی]]{{ع}} دست بیعت دادند. حضرت در دوران خلافتش با سه دسته [[دشمن]] روبه‌رو بود و با آنها به [[پیکار]] برخاست و در مدت پنج ساله خلافت لحظه‌ای از خطر آنان [[ایمنی]] نیافت. این سه گروه عبارت بودند از [[اصحاب جمل]] ([[طلحه]] و [[زبیر]]) که آنان را [[ناکثین]] نامید، [[اصحاب صفین]] ([[معاویه]] و یارانش) که آنان را [[قاسطین]] خواند و [[اصحاب نهروان]] که آنها را [[مارقین]] می‌خواند. سابقه این نام‌گذاری به [[دوران پیامبر]]{{صل}} بازمی‌گشت که به او فرموده بود پس از من با ناکثین و مارقین و قاسطین [[جنگ]] خواهی کرد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۱.</ref>.
حضرت علی{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] در مورد این سه گروه می‌فرماید: «پس چون به امر خلافت [[قیام]] کردم طایفه‌ای [[نقض بیعت]] کردند (ناکثین) و جمعیتی از [[دین]] بیرون رفتند(مارقین) و جمعیتی از اول [[سرکشی]] و [[طغیان]] کردند (قاسطین)». به [[اعتقاد شیعیان]]، علی{{ع}} [[جانشین بلافصل]] [[پیامبر]]{{صل}} و نخستین [[امام]] [[امت اسلامی]] پس از [[رسول‌الله]] است. لکن [[اهل سنت]] و دیگر [[مذاهب غیر شیعی]]، علی{{ع}} را چهارمین [[خلیفه]] می‌دانند. علی‌ای‌حال در دوران حکومت و [[امامت]] حضرت، [[بغی]] و باغی‌گری در اوج خود قرار گرفته و به همین جهت در این خصوص [[سیره علوی]] در برخورد با [[باغیان]] مدنظر فقهای [[عامه]] و [[خاصه]] قرار گرفته است. [[شافعی]] [[امام]] [[مذهب]] شافعیه و از فقهای برجسته [[اهل سنت]] [[معتقد]] است که [[سیره]] [[جنگ با مشرکان]] از [[پیامبر اسلام]] اخذ می‌شود، سیره [[جنگ با مرتدان]] از [[خلیفه اول]] و سیره [[جنگ]] با [[بغات]] از [[رفتار]] [[حضرت علی]]{{ع}} گرفته می‌شود<ref>الشربینی، محمد بن احمد، الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، ج۴، ص۱۲۳.</ref>؛ لذا تمامی فقهای [[فریقین]] که بحث [[بغی]] را در [[کتب فقهی]] خود مطرح کرده‌اند، مستندات آن را از رفتار [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} با سه گروه [[باغی]] [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] اخذ کرده‌اند. بنابراین به اهم وقایع و پیشینه بغی و بغات و جنگ‌های دوران [[امامت]] حضرت به اختصار اشاره می‌شود.<ref>[[جعفر ناصری|ناصری]]، [[سید علی رضا حسینی|حسینی]] و [[علی رضا سلیمی|سلیمی]]، [[پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی (مقاله)|پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی]]، ص ۲۱۹.</ref>
حضرت علی{{ع}} در [[خطبه شقشقیه]] در مورد این سه گروه می‌فرماید: «پس چون به امر خلافت [[قیام]] کردم طایفه‌ای [[نقض بیعت]] کردند (ناکثین) و جمعیتی از [[دین]] بیرون رفتند(مارقین) و جمعیتی از اول [[سرکشی]] و [[طغیان]] کردند (قاسطین)». به [[اعتقاد شیعیان]]، علی{{ع}} [[جانشین بلافصل]] [[پیامبر]]{{صل}} و نخستین [[امام]] [[امت اسلامی]] پس از [[رسول‌الله]] است. لکن [[اهل سنت]] و دیگر [[مذاهب غیر شیعی]]، علی{{ع}} را چهارمین [[خلیفه]] می‌دانند. علی‌ای‌حال در دوران حکومت و [[امامت]] حضرت، [[بغی]] و باغی‌گری در اوج خود قرار گرفته و به همین جهت در این خصوص [[سیره علوی]] در برخورد با [[باغیان]] مدنظر فقهای [[عامه]] و [[خاصه]] قرار گرفته است. [[شافعی]] [[امام]] [[مذهب]] شافعیه و از فقهای برجسته [[اهل سنت]] [[معتقد]] است که [[سیره]] [[جنگ با مشرکان]] از [[پیامبر اسلام]] اخذ می‌شود، سیره [[جنگ با مرتدان]] از [[خلیفه اول]] و سیره [[جنگ]] با [[بغات]] از [[رفتار]] [[حضرت علی]]{{ع}} گرفته می‌شود<ref>الشربینی، محمد بن احمد، الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع، ج۴، ص۱۲۳.</ref>؛ لذا تمامی فقهای [[فریقین]] که بحث [[بغی]] را در [[کتب فقهی]] خود مطرح کرده‌اند، مستندات آن را از رفتار [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} با سه گروه [[باغی]] [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] اخذ کرده‌اند. بنابراین به اهم وقایع و پیشینه بغی و بغات و جنگ‌های دوران [[امامت]] حضرت به اختصار اشاره می‌شود.<ref>[[جعفر ناصری|ناصری]]، [[سید علی رضا حسینی|حسینی]] و [[علی رضا سلیمی|سلیمی]]، [[پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی (مقاله)|پیشینه تاریخی بغی و تمرد در حکومت اسلامی]]، ص ۲۱۹.</ref>


۱۱۳٬۱۶۰

ویرایش