پرش به محتوا

حدیث غدیر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[قرآن مجید]] که در بسیاری از [[آیات]] خود، [[دسیسه‌ها]] و [[خیمه]] شب بازی‌های آنها را منعکس کرده، این بار [[اندیشه]] مرگ پیامبر را که آخرین [[پناهگاه]] پنداری گروه [[بت]] پرست بود، در [[آیه]] زیر منعکس می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ * أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ}}<ref>«بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم * بگو: چشم به راه بدارید که من هم با شما از چشم‌دارندگان به راهم * آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۳۰-۳۲.</ref>.
[[قرآن مجید]] که در بسیاری از [[آیات]] خود، [[دسیسه‌ها]] و [[خیمه]] شب بازی‌های آنها را منعکس کرده، این بار [[اندیشه]] مرگ پیامبر را که آخرین [[پناهگاه]] پنداری گروه [[بت]] پرست بود، در [[آیه]] زیر منعکس می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ * قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ * أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ}}<ref>«بلکه می‌گویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم * بگو: چشم به راه بدارید که من هم با شما از چشم‌دارندگان به راهم * آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۳۰-۳۲.</ref>.


بلکه می‌گویند: پیامبر [[شاعری]] است که انتظار مرگ او را می‌کشیم، بگو [[انتظار]] بکشید، من نیز مانند شما در انتظار بسر می‌برم، آیا [[افکار]] خام آنان، آنها را به این [[فکر]] وادار کرده است، یا اینکه آنان گروه سرکشند؟ بد نیست از برخی از کارشکنی‌های گروه بت پرست و پیکارهای ناجوانمردانه آنان با صاحب رسالت [[آگاه]] شوید و ما از میان آنها فقط به آخرین اتکاء آنان اشاره می‌کنیم<ref>برای آگاهی از این نقشه‌ها به کتاب رهبری امت مراجعه شود.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۱۵.</ref>
بلکه می‌گویند: پیامبر [[شاعری]] است که انتظار مرگ او را می‌کشیم، بگو [[انتظار]] بکشید، من نیز مانند شما در انتظار بسر می‌برم، آیا [[افکار]] خام آنان، آنها را به این [[فکر]] وادار کرده است، یا اینکه آنان گروه سرکشند؟ بد نیست از برخی از کارشکنی‌های گروه بت پرست و پیکارهای ناجوانمردانه آنان با صاحب رسالت [[آگاه]] شوید و ما از میان آنها فقط به آخرین اتکاء آنان اشاره می‌کنیم<ref>برای آگاهی از این نقشه‌ها به کتاب رهبری امت مراجعه شود.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۱۵.</ref>


==[[رحلت پیامبر]]==
==[[رحلت پیامبر]]==
آخرین نقطه اتکاء آنان، پس از [[شکست]] تمام نقشه‌های آنان، همان [[درگذشت پیامبر]] بود، بدین [[امید]] که با [[رحلت]] وی پایه‌های این نهضت فرو ریزد، و کاخ رفیع [[اسلام]] ویران گردد و [[آیه]] یاد شده در آغاز بحث، به نقشه [[ذهنی]] آنان اشاره می‌کند که پیوسته هر چند [[تظاهر به اسلام]] می‌کردند، وجود داشت و [[خدا]] تمام نقشه‌های آنان را نقش بر آب کرده بود، جز این نقشه ([[مرگ]] [[پیامبر]]) که پیوسته از ظهور [[دعوت]] در [[دل]] [[مشرکان]]، سپس [[منافقان]] وجود داشت. درست است که این آیه در [[مکه]] نازل گردیده ولی مفاد آن در خاطر گروه [[مشرک]] سپس [[منافق]] خودنمائی می‌کرد. برای رفع این [[بحران]] و [[ابطال]] این نقشه دو راه وجود داشت:
آخرین نقطه اتکاء آنان، پس از [[شکست]] تمام نقشه‌های آنان، همان [[درگذشت پیامبر]] بود، بدین [[امید]] که با [[رحلت]] وی پایه‌های این نهضت فرو ریزد، و کاخ رفیع [[اسلام]] ویران گردد و [[آیه]] یاد شده در آغاز بحث، به نقشه [[ذهنی]] آنان اشاره می‌کند که پیوسته هر چند [[تظاهر به اسلام]] می‌کردند، وجود داشت و [[خدا]] تمام نقشه‌های آنان را نقش بر آب کرده بود، جز این نقشه ([[مرگ]] [[پیامبر]]) که پیوسته از ظهور [[دعوت]] در [[دل]] [[مشرکان]]، سپس [[منافقان]] وجود داشت. درست است که این آیه در [[مکه]] نازل گردیده ولی مفاد آن در خاطر گروه [[مشرک]] سپس [[منافق]] خودنمائی می‌کرد. برای رفع این [[بحران]] و [[ابطال]] این نقشه دو راه وجود داشت:


۱- [[رشد فکری]] و [[عقلی]] [[امت اسلامی]] به حدی برسد که بتوانند پس از [[درگذشت پیامبر]] گرامی [[نهضت]] نو بنیاد اسلام را بسان [[عهد]] [[رسالت]] [[رهبری]] کنند و نهضت را از هر نوع [[گرایش]] به [[چپ و راست]] [[حفاظت]] نموده و [[امت]] و نسل‌های [[آینده]] را به [[صراط مستقیم]] سوق دهند.
۱- [[رشد فکری]] و [[عقلی]] [[امت اسلامی]] به حدی برسد که بتوانند پس از [[درگذشت پیامبر]] گرامی [[نهضت]] نو بنیاد اسلام را بسان [[عهد]] [[رسالت]] [[رهبری]] کنند و نهضت را از هر نوع [[گرایش]] به چپ و راست [[حفاظت]] نموده و [[امت]] و نسل‌های [[آینده]] را به [[صراط مستقیم]] سوق دهند.


رهبری همه جانبه امت پس از درگذشت پیامبر، در گرو شرائطی بود که متأسفانه نوع افراد امت فاقد آن بودند، و مشروح این قسمت در تشریح زمینه‌های دهگانه از نظر خوانندگان گرامی گذشت. اینک به صورت [[اجمال]] اشاره می‌نمائیم: جهش همه جانبه و دگرگونی عمیق در دل یک [[ملت]]، کار یک [[روز]] و دو روز و یا یک سال و ده سال نیست و هرگز نمی‌توان در مدت کوتاهی به این [[هدف]] نائل گردید، بلکه برای [[پایداری]] [[انقلاب]] و [[رسوخ]] آن در [[دل‌ها]] و [[قلوب]] [[مردم]]، فرد و یا افرادی برجسته و فوق العاده لازم است که پس از درگذشت پایه گذار انقلاب، زمام امور را به دست گیرند و با مراقبت‌های فراوان و [[تبلیغات]] پی‌گیر، [[جامعه]] را از هر نوع گرایش نامطلوب صیانت کنند، تا نسلی بگذرد و [[نسل]] نوی که از روز نخست با [[آداب]] و [[اخلاق اسلامی]] خو گرفته‌اند، جای نسل پیشین را بگیرد و اگر از چنین راهی وارد نشوند، گروه زیادی پس از درگذشت پایه گذار نهضت، گام به عقب نهاده و به روش‌های دیرینه بازمی‌گردند.
رهبری همه جانبه امت پس از درگذشت پیامبر، در گرو شرائطی بود که متأسفانه نوع افراد امت فاقد آن بودند، و مشروح این قسمت در تشریح زمینه‌های دهگانه از نظر خوانندگان گرامی گذشت. اینک به صورت [[اجمال]] اشاره می‌نمائیم: جهش همه جانبه و دگرگونی عمیق در دل یک [[ملت]]، کار یک [[روز]] و دو روز و یا یک سال و ده سال نیست و هرگز نمی‌توان در مدت کوتاهی به این [[هدف]] نائل گردید، بلکه برای [[پایداری]] [[انقلاب]] و [[رسوخ]] آن در [[دل‌ها]] و [[قلوب]] [[مردم]]، فرد و یا افرادی برجسته و فوق العاده لازم است که پس از درگذشت پایه گذار انقلاب، زمام امور را به دست گیرند و با مراقبت‌های فراوان و [[تبلیغات]] پی‌گیر، [[جامعه]] را از هر نوع گرایش نامطلوب صیانت کنند، تا نسلی بگذرد و [[نسل]] نوی که از روز نخست با [[آداب]] و [[اخلاق اسلامی]] خو گرفته‌اند، جای نسل پیشین را بگیرد و اگر از چنین راهی وارد نشوند، گروه زیادی پس از درگذشت پایه گذار نهضت، گام به عقب نهاده و به روش‌های دیرینه بازمی‌گردند.
خط ۳۰: خط ۳۰:
وی پس از بیان [[فلسفه]] [[عبادات]] و بخشی از [[قوانین]] [[مدنی]]، سخن را به مسأله [[امامت]] و [[خلافت]] می‌رساند و می‌گوید: بر [[سنت]] گذار (پیامبر) لازم و [[واجب]] است، [[اطاعت]] کسی را که [[جانشین]] خود قرار می‌دهد، فرض و لازم گرداند. سپس بعد از [[انتقاد]] از [[روش تعیین امام]] از طریق [[اجماع]] می‌گوید: [[خلیفه]] و جانشین قرار دادن با [[نص]]، به صواب و [[حقیقت]] نزدیک‌تر است<ref>الهیات شفاء فصل سوم از مقاله دهم، طبع ایران.</ref>.
وی پس از بیان [[فلسفه]] [[عبادات]] و بخشی از [[قوانین]] [[مدنی]]، سخن را به مسأله [[امامت]] و [[خلافت]] می‌رساند و می‌گوید: بر [[سنت]] گذار (پیامبر) لازم و [[واجب]] است، [[اطاعت]] کسی را که [[جانشین]] خود قرار می‌دهد، فرض و لازم گرداند. سپس بعد از [[انتقاد]] از [[روش تعیین امام]] از طریق [[اجماع]] می‌گوید: [[خلیفه]] و جانشین قرار دادن با [[نص]]، به صواب و [[حقیقت]] نزدیک‌تر است<ref>الهیات شفاء فصل سوم از مقاله دهم، طبع ایران.</ref>.


اهمیت [[منطق]] [[تشیع]] در این است که وی [[انتخاب الهی]] را معادل و هم سنگ با انتخاب [[امت]] که کانون [[اختلافات]] و [[تمایلات نفسانی]] است، نمی‌داند و [[معتقد]] است که تنها به وسیله انتخاب الهی، پایگاه عالی [[هدایت]] از رسوبات [[افکار]] [[جاهلی]] و چشم داشت مقاصد [[هوس]] انگیز مصون می‌نماید. امر دائر است که [[سرنوشت]] [[امت]] را به دست خدای [[آگاه]] و [[بینا]] و [[پیامبر]] آشنا به وضع امت و حال [[تربیت]] یافتگان خود، بدهیم تا با [[روشن بینی]] [[الهی]] و تشخیص بی‌شائبه مادی به این [[وظیفه]] خطیر [[قیام]] کند و [[شایسته‌ترین]] افراد را برای [[رهبری]] کاروان [[بشریت]] [[انتخاب]] نماید و [[افکار]] توده‌های مختلف را به [[هدف]] واحدی متوجه سازد و یا اینکه زمام و سرنوشت [[جامعه]] را به دست یک گروه متشتت [[بیمار]]، که هر فرقه‌ای هوائی در مغز و سودائی در سر دارد، بسپاریم. گروهی که بخواهند دومی را هم پایه اولی قرار دهند و یا نعوذ بالله آن را بر [[انتخاب الهی]] ترجیح دهند با [[حکم]] [[وجدان]] خود به [[نبرد]] برخاسته‌اند<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۱۶.</ref>.
اهمیت [[منطق]] [[تشیع]] در این است که وی [[انتخاب الهی]] را معادل و هم سنگ با انتخاب [[امت]] که کانون [[اختلافات]] و [[تمایلات نفسانی]] است، نمی‌داند و [[معتقد]] است که تنها به وسیله انتخاب الهی، پایگاه عالی [[هدایت]] از رسوبات [[افکار]] [[جاهلی]] و چشم داشت مقاصد [[هوس]] انگیز مصون می‌نماید. امر دائر است که [[سرنوشت]] [[امت]] را به دست خدای [[آگاه]] و [[بینا]] و [[پیامبر]] آشنا به وضع امت و حال [[تربیت]] یافتگان خود، بدهیم تا با [[روشن بینی]] [[الهی]] و تشخیص بی‌شائبه مادی به این [[وظیفه]] خطیر [[قیام]] کند و [[شایسته‌ترین]] افراد را برای [[رهبری]] کاروان [[بشریت]] [[انتخاب]] نماید و [[افکار]] توده‌های مختلف را به [[هدف]] واحدی متوجه سازد و یا اینکه زمام و سرنوشت [[جامعه]] را به دست یک گروه متشتت [[بیمار]]، که هر فرقه‌ای هوائی در مغز و سودائی در سر دارد، بسپاریم. گروهی که بخواهند دومی را هم پایه اولی قرار دهند و یا نعوذ بالله آن را بر [[انتخاب الهی]] ترجیح دهند با [[حکم]] [[وجدان]] خود به [[نبرد]] برخاسته‌اند<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۱۶.</ref>.


== [[غدیر]] در [[حدیث]] و [[تاریخ]] ==
== [[غدیر]] در [[حدیث]] و [[تاریخ]] ==
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
#قندوزی، در کتاب ینابیع المودة، ص۲۳ طبع اسلامبول، راویان خطبه منحصر به این گروه نیستند، افراد دیگری نیز این خطبه را تقطیع کرده و نقل کرده‌اند به قسمتی از این مصادر مراجعه شده و قسمت دیگر از روی تعالیق احقاق الحق ج۶، ص۳۴۵ و ۳۴۶ تطبیق شده است.</ref>.
#قندوزی، در کتاب ینابیع المودة، ص۲۳ طبع اسلامبول، راویان خطبه منحصر به این گروه نیستند، افراد دیگری نیز این خطبه را تقطیع کرده و نقل کرده‌اند به قسمتی از این مصادر مراجعه شده و قسمت دیگر از روی تعالیق احقاق الحق ج۶، ص۳۴۵ و ۳۴۶ تطبیق شده است.</ref>.


مرحوم [[طبرسی]] در کتاب [[احتجاج]] خطبه مشروحی از [[پیامبر]] نقل کرده که علاقمندان می‌توانند به آن کتاب، مراجعه کنند<ref>احتجاج طبرسی، ج۱، ص۷۱-۸۴ طبع نجف.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۱۹-۲۲۳.</ref>.
مرحوم [[طبرسی]] در کتاب [[احتجاج]] خطبه مشروحی از [[پیامبر]] نقل کرده که علاقمندان می‌توانند به آن کتاب، مراجعه کنند<ref>احتجاج طبرسی، ج۱، ص۷۱-۸۴ طبع نجف.</ref>.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۱۹-۲۲۳.</ref>.


=== [[ابدی]] و [[جاودانی]] بودن [[واقعه غدیر]] ===
=== [[ابدی]] و [[جاودانی]] بودن [[واقعه غدیر]] ===
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:


نه تنها ابن خلکان و ابوریحان بیرونی، این روز را [[عید]] می‌نامند، بلکه [[ثعالبی]] نیز این شب را از شب‌های معروف در میان [[امت اسلامی]] شمرده است<ref>ثمار القلوب، ص۵۱۱.</ref>. ریشه این عید [[اسلامی]] به خود [[روز غدیر]] باز می‌گردد؛ زیرا در آن [[روز]] [[پیامبر]] به [[مهاجر]] و [[انصار]]، بلکه به [[همسران]] خود دستور داد که بر علی وارد شوند و به او در مورد چنین فضیلتی بزرگ تبریک بگویند.
نه تنها ابن خلکان و ابوریحان بیرونی، این روز را [[عید]] می‌نامند، بلکه [[ثعالبی]] نیز این شب را از شب‌های معروف در میان [[امت اسلامی]] شمرده است<ref>ثمار القلوب، ص۵۱۱.</ref>. ریشه این عید [[اسلامی]] به خود [[روز غدیر]] باز می‌گردد؛ زیرا در آن [[روز]] [[پیامبر]] به [[مهاجر]] و [[انصار]]، بلکه به [[همسران]] خود دستور داد که بر علی وارد شوند و به او در مورد چنین فضیلتی بزرگ تبریک بگویند.
[[زید بن ارقم]] می‌گوید: از مهاجر، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]، نخستین کسانی بودند که با علی دست [[بیعت]] دادند و [[مراسم]] تبریک و بیعت تا [[مغرب]] ادامه داشت<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۲۸.</ref>.
[[زید بن ارقم]] می‌گوید: از مهاجر، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[عثمان]] و [[طلحه]] و [[زبیر]]، نخستین کسانی بودند که با علی دست [[بیعت]] دادند و [[مراسم]] تبریک و بیعت تا [[مغرب]] ادامه داشت<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۲۸.</ref>.


== دلائل دیگر ابدی بودن واقعه ==
== دلائل دیگر ابدی بودن واقعه ==
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
در [[قرن سوم]]، نود و دو دانشمند. در [[قرن هفتم]]، بیست و یک. و در [[قرن هشتم]]، هیجده. و در [[قرن نهم]]، شانزده. در [[قرن دهم]]، چهارده. و در [[قرن یازدهم]]، [[دوازده]]. در [[قرن دوازدهم]]، سیزده. در [[قرن سیزدهم]]، دوازده. و در [[قرن چهاردهم]]، بیست دانشمند این حدیث را نقل کرده‌اند.
در [[قرن سوم]]، نود و دو دانشمند. در [[قرن هفتم]]، بیست و یک. و در [[قرن هشتم]]، هیجده. و در [[قرن نهم]]، شانزده. در [[قرن دهم]]، چهارده. و در [[قرن یازدهم]]، [[دوازده]]. در [[قرن دوازدهم]]، سیزده. در [[قرن سیزدهم]]، دوازده. و در [[قرن چهاردهم]]، بیست دانشمند این حدیث را نقل کرده‌اند.


گروهی تنها به نقل این حدیث اکتفاء نکرده، بلکه پیرامون [[اسناد]] و مفاد آن مستقلاً کتاب‌هایی نوشته‌اند. [[مورخ]] بزرگ [[اسلامی]]، [[طبری]] کتابی به نام الولایة فی طرق [[حدیث]] [[الغدیر]] نوشته و این حدیث را از هفتاد و پنج طریق از [[پیامبر]] نقل کرده است. [[ابن عقده کوفی]]، در رساله [[ولایت]] این حدیث را از صد و [[پنج تن]] نقل کرده است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۲۹.</ref>.
گروهی تنها به نقل این حدیث اکتفاء نکرده، بلکه پیرامون [[اسناد]] و مفاد آن مستقلاً کتاب‌هایی نوشته‌اند. [[مورخ]] بزرگ [[اسلامی]]، [[طبری]] کتابی به نام الولایة فی طرق [[حدیث]] [[الغدیر]] نوشته و این حدیث را از هفتاد و پنج طریق از [[پیامبر]] نقل کرده است. [[ابن عقده کوفی]]، در رساله [[ولایت]] این حدیث را از صد و [[پنج تن]] نقل کرده است<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۲۹.</ref>.


== مفاد [[حدیث غدیر]] ==
== مفاد [[حدیث غدیر]] ==
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
هرگاه با دلائل [[قطعی]] ثابت کردیم که [[مولی]] در این [[حدیث]] به معنی همان اولی در [[آیه]] است، طبعاً [[امام]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} دارای همان [[مقام]] خواهد بود که [[پیامبر گرامی]] به [[نص]] [[آیه شریفه]] دارا بوده است و چنین [[اولویت]] مطلقه در [[جان]] و [[مال]]، لازمه [[مقام رسالت]] و [[امامت]] است، ولی از آنجا که به دلائل [[خاتمیت]]، باب [[نبوت]] و [[رسالت]] به روی [[بشر]] بسته شده است، طبعاً امام جز این مقام، دیگر [[مناصب]] [[پیامبر]] را دارا بوده و در عصر خود [[پیشوای امت]] و [[رهبر]] [[جامعه]] و [[اولی به تصرف]] در جان و مال [[مردم]] بوده است، و این همان مقام شامخ و رفیع امامت است که گاهی به آن، [[ولایت الهیه]] ([[ولایتی]] که از جانب [[خداوند]] به افراد خاصی در مقیاس وسیعی عطا می‌گردد)، گفته می‌شود.
هرگاه با دلائل [[قطعی]] ثابت کردیم که [[مولی]] در این [[حدیث]] به معنی همان اولی در [[آیه]] است، طبعاً [[امام]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} دارای همان [[مقام]] خواهد بود که [[پیامبر گرامی]] به [[نص]] [[آیه شریفه]] دارا بوده است و چنین [[اولویت]] مطلقه در [[جان]] و [[مال]]، لازمه [[مقام رسالت]] و [[امامت]] است، ولی از آنجا که به دلائل [[خاتمیت]]، باب [[نبوت]] و [[رسالت]] به روی [[بشر]] بسته شده است، طبعاً امام جز این مقام، دیگر [[مناصب]] [[پیامبر]] را دارا بوده و در عصر خود [[پیشوای امت]] و [[رهبر]] [[جامعه]] و [[اولی به تصرف]] در جان و مال [[مردم]] بوده است، و این همان مقام شامخ و رفیع امامت است که گاهی به آن، [[ولایت الهیه]] ([[ولایتی]] که از جانب [[خداوند]] به افراد خاصی در مقیاس وسیعی عطا می‌گردد)، گفته می‌شود.


هم اکنون به بیان قرائن و شواهدی می‌پردازیم که به روشنی ثابت می‌کند که مقصود از مولی در حدیث، جز همان اولی به تصرف در تمام [[شؤون]]، چیز دیگری نیست<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۳۲.</ref>.
هم اکنون به بیان قرائن و شواهدی می‌پردازیم که به روشنی ثابت می‌کند که مقصود از مولی در حدیث، جز همان اولی به تصرف در تمام [[شؤون]]، چیز دیگری نیست<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>.


===شواهد تاریخی===
===شواهد تاریخی===
خط ۲۷۴: خط ۲۷۴:
# [[عمرو بن میمون]]، با حدیث غدیر بر [[دشمنان امام]] احتجاج می‌کند.
# [[عمرو بن میمون]]، با حدیث غدیر بر [[دشمنان امام]] احتجاج می‌کند.
# [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[خلیفه اموی]] (متوفای سال ۱۰۱) با حدیث غدیر [[استشهاد]] می‌کند.
# [[عمر بن عبدالعزیز]]، [[خلیفه اموی]] (متوفای سال ۱۰۱) با حدیث غدیر [[استشهاد]] می‌کند.
# [[مأمون]]، [[خلیفۀ عباسی]] با حدیث غدیر، بر فقهای [[زمان]] خود استدلال می‌کند.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]] ص ۲۳۴.</ref>.
# [[مأمون]]، [[خلیفۀ عباسی]] با حدیث غدیر، بر فقهای [[زمان]] خود استدلال می‌کند.<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[پیشوائی از نظر اسلام (کتاب)|پیشوائی از نظر اسلام]]، ص ۲۳۴.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش