پرش به محتوا

ام‌کلثوم دختر امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵: خط ۵:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
دختر [[امیر المؤمنین]]{{ع}} و خواهر [[زینب]] و حسین وی در سال‌های آخر عمر [[پیامبر خدا]]{{صل}} به [[دنیا]] آمد. زنی با [[فضیلت]]، [[فصیح]]، سخنور و دانا بود. نامش را زینب صغری هم گفته‌اند. وی در طول [[زندگی]]، [[شاهد]] [[شهادت]] مظلومانه [[عترت پیامبر]] بود. درسال ۶۱ هجری نیز در رکاب [[سید الشهدا]] به [[کربلا]] آمد و پس از [[عاشورا]]، در مدت [[اسارت]] نیز با سخنانش [[عترت]] [[رسول خدا]] را معرفی و ستم‌های [[حکام]] را افشا می‌کرد از جمله وقتی کاروان اسیران را به [[کوفه]] وارد کردند، در جمع انبوه حاضران، [[ام کلثوم]] به [[مردم]] دستور [[سکوت]] داد. چون نفس‌ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و [[کوفیان]] را به خاطر [[سستی]] در یاری امام و آلودن دست به [[خون]] سید الشهدا ملامت کرد. آغاز خطبه‌اش چنین است: {{متن حدیث|يَا أَهْلَ اَلْكُوفَةِ سَوْأَةً لَكُمْ مَا لَكُمْ خَذَلْتُمْ حُسَيْناً وَ قَتَلْتُمُوهُ وَ اِنْتَهَبْتُمْ أَمْوَالَهُ وَ وَرِثْتُمُوهُ وَ سَبَيْتُمْ نِسَاءَهُ وَ نَكَبْتُمُوهُ فَتَبّاً لَكُمْ وَ سُحْقاً وَيْلَكُمْ أَ تَدْرُونَ أَيَّ دَوَاهٍ دَهَتْكُمْ}}<ref>بحار الانوار، ج ۴۵،ص ۱۱۲،اعیان الشیعه، ج ۳،ص ۴۸۵</ref> و صدای [[گریه]] همه برخاست و [[زنان]] صورت خراشیدند و موی کندند و مویه کردند. هنگام ورود به [[شام]] نیز [[شمر]] را‌طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه‌ای وارد کنند که [[اجتماع]] کمتری باشد و [[سرهای شهدا]] را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشای آنها پرداخته، کمتر به چهره [[اهل بیت پیامبر]] نگاه کنند. [[شمر]] دقیقا بر خلاف خواسته او عمل کرد و [[اسیران]] را از دروازه ساعات وارد [[دمشق]] کردند<ref>اعیان الشیعه، ج ۳، ص۴۸۵</ref>. در ایام حضور در دمشق نیز هرگز از بیان [[حقایق]] و افشای جنایات [[امویان]] کوتاهی نکرد. پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز، ام کلثوم از کسانی بود که گزارش این [[سفر]] خونین را به مردم می‌داد. [[شعر]] معروف {{عربی|مدینة جدنا لا تقبلینا، فبالحسرات و الاحزان جئنا}} که هنگام ورود به [[مدینه]] خوانده شده از [[ام کلثوم]] است <ref>تمام شعر که ۳۸ بیت است در عوالم جلد امام حسین، ص۴۲۳آمده است</ref>. البته بعضی معتقدند ام کلثوم که دختر حضرت [[فاطمه]] بوده، در [[زمان]] [[امام مجتبی]] از [[دنیا]] رفت. این بانو که نامش در [[حادثه کربلا]] مطرح است، از یکی دیگر از [[همسران]] [[امیر المؤمنین]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۴.</ref>.
[[ام کلثوم]]، دختر [[امام امیرالمؤمنین]] [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}}، در دامن [[زهرای مرضیه]]{{س}} پیش از [[رحلت پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و در [[سال ششم هجری]] [[چشم]] به [[جهان]] گشود و دوران [[تربیت]] خود را در [[خانه]] [[وحی]] گذراند<ref>ر.ک: جلد دوم دایرة المعارف.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۴.</ref>


== افشاگری و خطبه‌خوانی ام کلثوم در [[قیام حسینی]] ==
== [[لقب]] [[ام‌کلثوم]] ==
ام کلثوم{{س}} در [[شهر کوفه]] در روز یازدهم محرم در خطاب سرزنش‌آمیز به [[اهل کوفه]] چنین فرمود: «ای اهل کوفه، وای به حالتان! با حسین{{ع}} چه کردید؟ او را تنها گذاشتید، به [[قتل]] رسانیدید و اموالش را به [[غارت]] بردید و خود را [[وارث]] او شمردید. زنانش را [[اسیر]] کرده، و [[آزار]] دادید. هلاکت بر شما باد، از [[رحمت خدا]] به دور باشید! که [[مصیبت]] بزرگی آفریدید! آیا می‌دانید بار چه [[گناه]] سنگینی را بر دوش خود نهاده‌اید و چه خون‌های [[پاک]] و [[مطهری]] را بر [[زمین]] ریختید؟ و چه [[اموال]] محترمی را به غارت بردید؟ شما برترین انسان پس از [[پیامبر]] را کشتید». «[[قساوت]] باد شما را که از [[رحمت]] و [[مهربانی]] به دورید. به [[درستی]] که [[یاران]] [[خدا]] رستگارانند و حزب شیطان زیان‌کاران».
از [[دختران]] امیرالمؤمنین علی{{ع}}، تعدادی لقب ام‌کلثوم داشتند که [[سید محسن امین]] و دیگر مورخان در آثار خود نام چهار تن از ایشان را آورده‌اند<ref>اعیان الشیعة، امین عاملی، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. [[علی بن عیسی اربلی]] از [[کمال الدین]] بن [[طلحه]] نقل کرده که مؤرخان درباره تعداد [[فرزندان]] [[امام امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} اختلاف‌ نظر دارند. فرزندان دختر ایشان عبارت‌اند از: [[زینب کبری]]، [[ام‌کلثوم]]، ام‌الحسن، [[رمله]] کبری، [[ام‌هانی]]، [[میمونه]]، زینب صغری، رمله صغری و ام‌کلثوم صغری<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۶۸.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۳-۸۴.</ref>
 
== ام‌کلثوم در رثای مادر ==
نقل شده موقعی که [[حضرت زهرا]]{{س}} از [[دنیا]] رفت، [[مردم]] [[شهر مدینه]] [[عزادار]] شدند؛ [[زنان]] [[بنی‌هاشم]] همگی در [[خانه]] آن حضرت جمع شده و [[عزاداری]] پرشوری برپا کردند. مردان، خدمت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌آمدند و حسنین{{عم}} در جلو روی حضرت نشسته بودند، در این هنگام، ام‌کلثوم، در حالی که روپوش به صورت افکنده و لباس‌هایش به [[زمین]] کشیده می‌شد و با یک چادر تمام بدن را پوشانده بود، از خانه بیرون آمد و با صدای بلند ناله کرد و فرمود: "ای جد بزرگوار! ای [[رسول خدا]]! به [[راستی]] امروز چنان تو را از دست دادیم که دیگر [[ملاقات]] و دیداری دست نخواهد داد"<ref>{{متن حدیث|يا أبتاه يا رسول الله الآن حقاً فقدناك فقداً لا لقاء بعده أبداً}}؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۱-۱۵۲. این گزارش درست نیست،؛ چراکه شهادت آن حضرت شبانه بوده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲]]، ص۸۴.</ref>
 
== ماجرای [[ازدواج]] ام‌کلثوم ==
موضوعی که درباره [[زندگی]] این بانوی بزرگ [[اسلام]] به آن توجه شده و مؤرخان و [[اندیشمندان اسلامی]] نظریات مختلفی درباره آن بیان کرده‌اند، مسئله ازدواج ایشان با [[عمر بن خطاب]] است. این موضوع در تعدادی از کتاب‌های [[فریقین]] ([[شیعه]] و [[سنی]]) نقل شده است<ref>کتب اهل سنت: الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۴، ص۱۹۵۵-۱۹۵۶؛ الذریة الطاهره، ابوبشر الدولابی، ص۹۲؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۴، ص۳۳؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۹۵۵-۱۹۵۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۳۸۷-۳۸۸؛ کتب شیعه: تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج۹، ص۳۶۲-۳۶۳؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ج۲، ص۸۱۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۷۸، ص۳۸۲.</ref>.
 
بیشتر [[اهل سنت]]، این موضوع را قبول کرده و آن را یک امر مسلّم [[تاریخی]] می‌دانند؛ البته عده‌ای نیز به نقد و بررسی [[روایات]] نقل شده پرداخته و در نتیجه این موضوع را یک امر مسلّم نمی‌دانند و عده‌ای از ایشان، این موضوع را تحلیل و توجیه کرده و با آن توجیهات، قبول کرده‌اند.
 
از اندیشمندان [[شیعه]]، بزرگانی چون [[شیخ مفید]] نه تنها این قصه را رد کرده‌اند، بلکه آن را یک موضوع ساختگی می‌دانند<ref>المسائل السرویه، شیخ مفید، ص۸۶-۹۲.</ref>. برخی دیگر چون [[سید مرتضی]] آن را پذیرفته و یک امر [[اضطراری]] که خارج از [[اختیار]] [[امام]]{{ع}} و برخلاف میل ایشان بوده، دانسته‌اند<ref>انکاح امیرالمؤمنین{{ع}} ابنته من عمر، مرتضی.</ref>. برخی دیگر با توجه به این موضوع، برخی [[احکام شرعی]] را از آن [[استنباط]] کرده‌اند<ref>الکافی، تهذیب الاحکام، وسائل الشیعه و...</ref>.


سپس در خلال اشعاری که سرود فرمود: شما برادرم را به گونه زجر و [[سختی]] به [[شهادت]] رسانیدید، وای بر شما...! که به زودی [[آتش]] پاداشتان خواهد بود. خونی را بر زمین ریختید که خدای آن را [[محترم]] شمرده بود و [[قرآن]] و سپس [[رسول خدا]] ریختن آن را [[حرام]]. آتش [[روز قیامت]] پاداشتان باد که به [[یقین]] در آن جاودانه‌اید. من پیوسته تا زنده‌ام بر برادرم می‌گریم، بر آن [[برادری]] که پس از رسول خدا{{صل}} [[برترین]] بود و اشک‌هایم همچون سیل و [[باران]] پیوسته بر گونه‌هایم جاری می‌شوند و هرگز خشک نخواهند شد»<ref>وقایع الایام، خیابانی، ص۲۵۱.</ref>.
با توجه به اینکه این ماجرا در کتب معتبر [[حدیثی]] اهل سنت چون صحیحین، مسانید و معاجم [[روایی]] نقل نشده است و اهل سنت بسیاری از [[احادیث]] را به دلیل عدم نقل صحیحین [[تکذیب]] می‌کنند و نیز راویان آن ماجرا بنا به نظر علمای اهل سنت به [[ضعف]] و جرح [[مبتلا]] می‌باشند؛ لذا محققین [[فریقین]] این ماجرا را تحلیل و بررسی کرده‌اند و چند مطلب از آن را مسلم دانسته، بسیاری از مسائل نقل شده را رد کرده‌اند<ref>جهت اطلاع بیشتر درباره نظریات و ادله ایشان و تفصیل مطلب، ر.ک: تزویج ام‌کلثوم من عمر، سیدعلی میلانی.</ref>.


صاحبان [[مقاتل]] گویند: پس از آنکه ام کلثوم این عبارات را بیان کرد، [[مردم]] از [[گریه]] و شیون جنجالی به پا کردند و خاک بر سر خود می‌ریختند و صورت می‌خراشیدند و سیلی به صورت می‌زدند و واویلا می‌گفتند. [[سید بن طاووس]] در لهوف<ref>لهوف، سید بن طاووس، ص۵۶.</ref> و [[محدث قمی]] در [[نفس المهموم]]<ref>محدث قمی، نفس المهموم، ص۷۹.</ref> می‌فرماید: پس از استماع این [[خطبه]]، مردان به [[سختی]] گریستند و هرگز دیده نشد، مردم به شدت آن [[روز]] گریه کنند<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص۷۷.</ref>.
از جمله نقل شده است، پس از آنکه عمر درخواست [[ازدواج]] را مطرح کرد، با [[مخالفت]] امیرالمؤمنین علی{{ع}} مواجه شد. وقتی مخالفت شدید از سوی حضرت ادامه یافت، [[عمر بن خطاب]] آن حضرت را به شکل‌های گوناگون [[تهدید]] کرد. وقتی عمر، [[عباس بن عبدالمطلب]] ـ عموی امیرالمؤمنین علی{{ع}} ـ را نیز همانند آن حضرت تهدید کرد، او واسطه شد و علی{{ع}} انجام این کار را به عباس واگذار کرد<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، [[یوسفی غروی]]، ج۴، ص۲۸۰-۲۸۱ و برای توضیح بیشتر، ر.ک: [[تزویج]] [[ام‌کلثوم]] من عمر، سیدعلی میلانی. باید توجه داشت که اگر ام‌کلثوم در [[سال ششم هجری]] به [[دنیا]] آمده باشد و ماجرای درخواست [[ازدواج]] عمر بن خطاب، بنا به نقل [[یعقوبی]]، در سال هفدهم [[هجری]] صورت گرفته باشد، ام‌کلثوم در سن حدود ده سالگی و عمر بن خطاب در سن بیش از پنجاه و هفت سالگی بوده‌اند.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۴-۸۶.</ref>


== نقش [[ام کلثوم دختر امام علی]] در [[حماسه عاشورا]] ==
== [[ام‌کلثوم]] و [[شهادت]] پدر ==
ام کلثوم دختر امام علی{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} است<ref>الفصول المهمه، ج۱، ص۶۴۱؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۱۱۸؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۴۱۱؛ الارشاد، ج۱، ص۳۵۳.</ref>. [[تاریخ]] ولادت او به [[طور]] دقیق روشن نیست. نوشته‌اند پیش از [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} متولد شده است.
[[ابوحمزه ثمالی]] از ابو اسحق السبیعی و او از [[عمرو بن الحمق]] نقل می‌کند که قبل از [[شهادت امیرالمؤمنین]]{{ع}} نزد او رفتم، دیدم روی زخم سرش را گشوده است، گفتم: با [[امیرالمؤمنین]]! این زخم چیزی نیست و خطری ندارد، [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "عمرو! به [[خدا]] قسم الان از شما جدا می‌شوم"، من گریستم. پس ام‌کلثوم که در کنار بستر پدر ایستاده بود، گریان شد، [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "دخترم چرا [[گریه]] می‌کنی؟" او گفت: "چگونه نگریم با آنکه می‌فرمایید الان از شما جدا می‌شوم!" حضرت فرمود: "دخترم گریه مکن؛ زیرا اگر می‌دیدی آنچه پدرت می‌بیند گریه نمی‌کردی".


مؤرخان و محدثان اهل سنت بر آن هستند که عُمر [[خلیفه دوم]] او را از علی{{ع}} خواستگاری کرد و با مِهر چهل هزار درهم به همسری خود درآورد.
من گفتم: یا امیرالمؤمنین! چه می‌بینید؟ امام{{ع}} فرمود: "[[ملائکه]] [[آسمان]] و [[انبیاء]] را می‌بینم که پشت سر هم ایستاده و در [[انتظار]] من هستند؛ این برادرم [[رسول خدا]]{{صل}} است که در کنار من نشسته و می‌فرماید: " بشتاب که آنچه در پیش داری بهتر از آن است که در آن به سر می‌بری". هنوز از نزد حضرت نرفته بودم که حضرت به شهادت رسید<ref>الخرائج و الجرائح، قطب راوندی، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹. ام‌کلثوم قبل از این ماجرا از دنیا رفته بود پس نظر درست این است که این زن، زینب کبری بوده ولی چون ام‌کلثوم شناخته شده‌تر بود لذا نام او برده شده است. (یوسفی غروی)</ref>.<ref>حسین شهسواری|شهسواری، حسین، ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۷-۸۸.</ref>


اکثر علمای شیعه [[ازدواج]] [[امّ کلثوم]] را با عمر آن هم با مهر چهل هزار درهم که با مهرالسنه سازگاری ندارد درست نمی‌دانند. برخی بر این باورند که علی{{ع}} دو دختر به نام امّ کلثوم داشته است: یکی از [[فاطمه]] زهراست که در زمان امام حسن، یعنی پیش از سال ۵۰ هجری از [[دنیا]] رفته است<ref>اسدالغابه، ج۷، ص۳۸۷؛ الاصابه، ج۴، ص۴۶۸؛ الاستیعاب، ج۴، ص۴۶۹، حاشیه.</ref>. ولی ابن‌شهرآشوب گفته است که امّ کلثوم پس از عمر، با [[عون]]، [[محمد]] و عبدالله پسران [[جعفر طیار]] یکی پس از [[مرگ]] دیگری [[ازدواج]] کرده است که بدون تردید ازدواجش با عبدالله [[همسر]] [[زینب کبری]] پس از [[وفات]] آن بانو بوده است<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۹۰.</ref>. این دو [[تاریخ]] وفات باید متعلق به این دو امّ کلثوم باشد، نه یکی از آنها، اما کدام یک زودتر درگذشته‌اند؟ [[سید محسن امین]] می‌گوید: علی{{ع}} دو دختر به نام [[امّ کلثوم]] داشته است: [[ام کلثوم]] کبری دختر [[فاطمه]] که پیش از [[واقعه کربلا]] از [[دنیا]] رفته است و امّ کلثوم دیگر که به زینب صغری موسوم بوده است<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. بنابراین ام کلثومی که همراه کاروان حسینی بوده از یکی دیگر از [[همسران]] علی{{ع}} بوده است <ref>الملهوف، ص۲۰۰.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref>
== [[ام‌کلثوم]] در [[کربلا]] ==
در بیشتر کتب [[تاریخ]] و [[مقاتل]] که وقایع سال ۶۱ هجری و ماجرای [[قیام امام حسین]]{{ع}} و [[شهادت]] آن حضرت و [[اسارت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} بیان شده است، نام ام‌کلثوم، دختر [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز آورده شده و مطالبی از آن بزرگوار نقل نموده‌اند. مسلماً دختری از [[دختران]] حضرت [[امام علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} به نام ام‌کلثوم در این واقعه حضور داشته و فعالیت‌های زیادی به همراه خواهر بزرگوارش [[عقیله بنی هاشم]]، [[حضرت زینب]] کبری{{س}} در پیشبرد [[اهداف نهضت امام حسین]]{{ع}} انجام داده است.


== امّ کلثوم با کاروان حسینی ==
برخی از نویسندگان در این باره که ام‌کلثوم همان دختر امیرالمؤمنین{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} باشد به تردید افتاده و عده‌ای نیز آن را [[انکار]] کرده‌اند. این گروه به روایتی که [[محدث]] [[خبیر]]، مرحوم [[شیخ حر عاملی]] از کتاب خلاف [[شیخ الطایفه]] که ایشان از [[عمار یاسر]] نقل کرده است، استناد کرده‌اند. از آن [[روایت]] فهمیده می‌شود که [[ام کلثوم]] و فرزندش زید، در حالی که [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نیز حضور داشتند، با هم از [[دنیا]] رفته‌اند<ref>وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج۳، ص۱۲۸.</ref> و لذا نمی‌توان تصور کرد که ایشان در [[سفر]] کربلا همراه امام حسین{{ع}} و یا در [[کوفه]] و [[شام]] با اسرا بوده باشند<ref>برای توضیح بیشتر، ر. ک: تزویج ام‌کلثوم من عمر، سیدعلی میلانی.</ref>.
یکی دیگر از [[زنان]] [[هاشمی]] که به هنگام خروج از [[مدینه]]، [[امام]] را [[همراهی]] کرد ام کلثوم بود. او در [[شب عاشورا]] پس از شنیدن اشعار امام درباره [[بی‌وفایی]] [[دنیا]] فریاد برآورد: {{عربی|"وا محمّداه، وا علياه، وا أمّاه، وا فاطماه، وا حسناه، وا حسيناه، واضيعتاه بعدك يا أباعبدالله"}} و در حالی که اینها را صدا میزد گفت: ای وای از آن [[درماندگی]] که پس از تو گریبان گیر ما خواهد شد ای اباعبدالله! امام خواهرش را تسلی داد و فرمود: خواهرم وعده الهی را از یاد مبر و مطمئن باش که ساکنان [[آسمان‌ها]] و [[اهل]] [[زمین]] همه از بین خواهند رفت. سپس آن حضرت خطاب به گروهی از [[خاندان]] خود از جمله امّ کلثوم فرمود: پس از شهادتم [[بی‌تابی]] نکنید. گریبان چاک نکنید، صورت‌های خود را مجروح نکنید و سخنان بیهوده‌ای که سبب نارضایتی [[خداوند]] گردد بر زبان نرانید<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه احمد مستوفی هروی، ص۸۸۴ - ۸۸۵؛ الملهوف، ص۱۴۰ - ۱۴۱.</ref>.


در [[روز عاشورا]] [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} وقتی که تنهایی پدر را دید با عصا و [[شمشیر]] از جای برخاست تا [[امام حسین]] را [[یاری]] کند، اما امام به امّ کلثوم فرمود: خواهرم او را نگه دار و به [[خیمه]] بر گردان تا زمین از نسل [[آل محمد]] خالی نماند. وی نیز چنین کرد<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۳۶.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>
این عده گفته‌اند: ام‌کلثوم، دختر [[امام علی]]{{ع}}، در کربلا بوده ولی نه آن ام‌کلثوم کبری که فرزند [[حضرت زهرا]]{{س}} است بلکه او دختر دیگری از سایر [[همسران]] آن حضرت می‌باشد. با دقت در [[احادیث]] نقل شده و نیز آنچه در کتب تاریخ ثبت شده است بعضی از محققین خلاف نظریه مذکور را ارائه کرده و ام‌کلثوم حاضر در کربلا و همراه اسرا را همان فرزند حضرت [[زهرای مرضیه]]{{س}} می‌دانند<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۸۸-۸۹.</ref>.


== امّ کلثوم در [[کوفه]] و [[شام]] ==
== امّ کلثوم در [[کوفه]] و [[شام]] ==
[[ام کلثوم]] در همه مصائبی که بر [[زینب]] و دیگر اعضای کاروان حسینی پس از [[اسارت]] وارد شد [[شریک]] بوده است. او پس از رویداد عاشورا، مانند دیگر [[زنان]] [[هاشمی]] نقش مهمی در افشای چهره [[دشمن]] در [[کوفه]] و [[شام]] داشت.  
[[ام کلثوم]] در همه مصائبی که بر [[زینب]] و دیگر اعضای کاروان حسینی پس از [[اسارت]] وارد شد [[شریک]] بوده است. او پس از رویداد عاشورا، مانند دیگر [[زنان]] [[هاشمی]] نقش مهمی در افشای چهره [[دشمن]] در [[کوفه]] و [[شام]] داشت.  


آن بانو پس از آنکه در کوفه [[خطبه]] خواند و آنان را به دلیل [[سستی]] و کوتاهی در یاری امام حسین نکوهش کرد، بر سر مردمی که برای تماشای آنان گرد آمده بودند این‌گونه فریاد کشید: «ای [[مردم کوفه]]! آیا از [[خدا]] و [[رسول]] [[شرم]] نمی‌کنید از این که به [[حرم]] و دودمان پیامبر نگاه می‌کنید؟»<ref>{{متن حدیث|یا أهلَ الکوفةِ؛ أما تَستَحیونَ من اللّهِ و رسولِه أن تَنظروا إلی حَرَمِ النبیّ؟}}؛ مقرم، مقتل الحسین، ص۴۰۰.</ref>؛
ام کلثوم{{س}} در [[شهر کوفه]] در روز یازدهم محرم در خطاب سرزنش‌آمیز به [[اهل کوفه]] چنین فرمود: «ای اهل کوفه، وای به حالتان! با حسین{{ع}} چه کردید؟ او را تنها گذاشتید، به [[قتل]] رسانیدید و اموالش را به [[غارت]] بردید و خود را [[وارث]] او شمردید. زنانش را [[اسیر]] کرده، و [[آزار]] دادید. هلاکت بر شما باد، از [[رحمت خدا]] به دور باشید! که [[مصیبت]] بزرگی آفریدید! آیا می‌دانید بار چه [[گناه]] سنگینی را بر دوش خود نهاده‌اید و چه خون‌های [[پاک]] و [[مطهری]] را بر [[زمین]] ریختید؟ و چه [[اموال]] محترمی را به غارت بردید؟ شما برترین انسان پس از [[پیامبر]] را کشتید». «[[قساوت]] باد شما را که از [[رحمت]] و [[مهربانی]] به دورید. به [[درستی]] که [[یاران]] [[خدا]] رستگارانند و حزب شیطان زیان‌کاران».
 
سپس در خلال اشعاری که سرود فرمود: شما برادرم را به گونه زجر و [[سختی]] به [[شهادت]] رسانیدید، وای بر شما...! که به زودی [[آتش]] پاداشتان خواهد بود. خونی را بر زمین ریختید که خدای آن را [[محترم]] شمرده بود و [[قرآن]] و سپس [[رسول خدا]] ریختن آن را [[حرام]]. آتش [[روز قیامت]] پاداشتان باد که به [[یقین]] در آن جاودانه‌اید. من پیوسته تا زنده‌ام بر برادرم می‌گریم، بر آن [[برادری]] که پس از رسول خدا{{صل}} [[برترین]] بود و اشک‌هایم همچون سیل و [[باران]] پیوسته بر گونه‌هایم جاری می‌شوند و هرگز خشک نخواهند شد»<ref>وقایع الایام، خیابانی، ص۲۵۱.</ref>.
 
صاحبان [[مقاتل]] گویند: پس از آنکه ام کلثوم این عبارات را بیان کرد، [[مردم]] از [[گریه]] و شیون جنجالی به پا کردند و خاک بر سر خود می‌ریختند و صورت می‌خراشیدند و سیلی به صورت می‌زدند و واویلا می‌گفتند. [[سید بن طاووس]] در لهوف<ref>لهوف، سید بن طاووس، ص۵۶.</ref> و [[محدث قمی]] در [[نفس المهموم]]<ref>محدث قمی، نفس المهموم، ص۷۹.</ref> می‌فرماید: پس از استماع این [[خطبه]]، مردان به [[سختی]] گریستند و هرگز دیده نشد، مردم به شدت آن [[روز]] گریه کنند<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص۷۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۴.</ref>.


[[شیخ صدوق]] می‌نویسد: [[ابن زیاد]] خطاب به [[ام کلثوم]] گفت: خدای را [[سپاس]] که مردانتان را کشت؛ آنچه را بر سر شما رفت چگونه می‌‌بینی؟
آن بانو پس از آنکه در کوفه [[خطبه]] خواند و آنان را به دلیل [[سستی]] و کوتاهی در یاری امام حسین نکوهش کرد، بر سر مردمی که برای تماشای آنان گرد آمده بودند این‌گونه فریاد کشید: «ای [[مردم کوفه]]! آیا از [[خدا]] و [[رسول]] [[شرم]] نمی‌کنید از این که به [[حرم]] و دودمان پیامبر نگاه می‌کنید؟»<ref>{{متن حدیث|یا أهلَ الکوفةِ؛ أما تَستَحیونَ من اللّهِ و رسولِه أن تَنظروا إلی حَرَمِ النبیّ؟}}؛ مقرم، مقتل الحسین، ص۴۰۰.</ref>.


فرمود: ای ابن زیاد! اگر چشم تو به [[کشتن حسین]] روشن شد، بدان که بارها چشم جدش به دیدار او روشن گشته بود. [[پیامبر]] او را میبوسید، لب هایش را میمکید و او را بر دوش خود سوار می‌کرد. ای ابن زیاد! برای جدّ او پاسخی آماده کن که در [[روز قیامت]] دشمن تو خواهد بود<ref>امالی صدوق، ص۱۳۹، مجلس ۳۰، ح۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص:۲۱۰-۲۱۱.</ref>
[[شیخ صدوق]] می‌نویسد: [[ابن زیاد]] خطاب به [[ام کلثوم]] گفت: خدای را [[سپاس]] که مردانتان را کشت؛ آنچه را بر سر شما رفت چگونه می‌‌بینی؟ فرمود: ای ابن زیاد! اگر چشم تو به [[کشتن حسین]] روشن شد، بدان که بارها چشم جدش به دیدار او روشن گشته بود. [[پیامبر]] او را میبوسید، لب هایش را میمکید و او را بر دوش خود سوار می‌کرد. ای ابن زیاد! برای جدّ او پاسخی آماده کن که در [[روز قیامت]] دشمن تو خواهد بود<ref>امالی صدوق، ص۱۳۹، مجلس ۳۰، ح۱.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۱۰-۲۱۱.</ref>


== با کاروان اسیران از کوفه تا شام ==
== با کاروان اسیران از کوفه تا شام ==
خط ۸۵: خط ۹۹:


ای جد بزرگوار ما! حسین را کشتند و به حضور و قرب خدا در مورد ما توجه نکردند. ای جدّ بزرگوار! [[دشمنان]] ما به آرزوهای خود رسیدند و [[دل]] شان با دیدن [[مصائب]] ما شاد گردید. آنها حریم [[بانوان]] ما را رعایت نکردند و همه آنها را به [[اجبار]] بر جهاز بی‌رو پوش شترها سوار نمودند<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>.
ای جد بزرگوار ما! حسین را کشتند و به حضور و قرب خدا در مورد ما توجه نکردند. ای جدّ بزرگوار! [[دشمنان]] ما به آرزوهای خود رسیدند و [[دل]] شان با دیدن [[مصائب]] ما شاد گردید. آنها حریم [[بانوان]] ما را رعایت نکردند و همه آنها را به [[اجبار]] بر جهاز بی‌رو پوش شترها سوار نمودند<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>.
== [[ام‌کلثوم]] و صیانت از حریم [[حیا]] و [[عفت]] ==
وقتی کاروان اسرا به همراه سرهای [[مبارک]] [[شهدای کربلا]] در آستانه ورود به [[شام]] قرار گرفتند، ام‌کلثوم برای [[حفظ]] [[حیا]] و [[حرمت]] [[بانوان]] نزد [[مسئول]] حمل کاروان اسرا و [[سرهای شهدا]] آمد و به او فرمود: "برای اینکه [[مردم]] شام به [[حرم]] [[پیامبر]]{{صل}} نگاه نکنند سرهای شهدا را از در دیگری وارد [[شهر]] کنند و کاروان اسرا را از در دیگر تا مردم، مشغول تماشای سرها شوند و کمتر چشم نامحرم به بانوان کاروان بیفتد. البته مسؤول کاروان این درخواست آن بانوی داغدار را نپذیرفت<ref>مقتل الحسین، مقرم، ص۴۷۷.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲]]، ص۸۹.</ref>
== [[وفات]] و [[محل دفن]] ام‌کلثوم ==
درباره [[زمان]] وفات و محل دفن ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست؛ البته این مطلب به علت آن است که درباره [[زندگی]] ام‌کلثوم در کتب [[تاریخی]] [[اختلاف]] وجود دارد. عده‌ای می‌گویند ام‌کلثوم، [[فرزندی]] به نام زید داشته است و وفات مادر و فرزند را با هم دانسته، درباره سال وفات و محل دفن ام‌کلثوم مطلبی را ذکر نکرده‌اند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۴-۴۶۵؛ العلل، احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۱۷۱.</ref>.
گروهی دیگر، رحلت این بانوی بزرگ را در زمان عثمان و محل دفن او را [[قبرستان بقیع]] می‌دانند<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۵، ص۴۱۳ (پاورقی).</ref> و گروهی دیگر رحلت او را در زمان [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و محل دفن ایشان را در قبرستان بقیع دانسته‌اند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۴۶۴-۴۶۵؛ العلل، احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۴۰-۱۴۱؛ ذخائر العقبی، طبری، ص۱۷۱.</ref>.
گروه دیگری محل دفن آن بانوی بزرگ را [[دمشق]] ذکر کرده‌اند و به همین نام، قبری در قبرستان [[باب الصغیر]] شهر دمشق کنار مرقد حضرت [[سکینه]]، دختر امام حسین{{ع}} وجود دارد و برخی نیز [[محل دفن]] ایشان را روستای راویه ـ [[زینبیه]] فعلی ـ در [[دمشق]] می‌دانند<ref>اعیان الشیعه و دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة، امین عاملی و زیارات الشام، ابن جورانی.</ref>.<ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (مقاله)|مقاله «ام‌کلثوم دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲]]، ص۹۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش