کارکردهای عصمت معصومان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
'''۵. استناد به فعل معصوم برای اثبات استحباب [[زیارت قبور]] [[مؤمنان]] برای [[زنان]]''' | '''۵. استناد به فعل معصوم برای اثبات استحباب [[زیارت قبور]] [[مؤمنان]] برای [[زنان]]''' | ||
یکی از مواردی که از فعل معصوم، حکم فقهی [[استنباط]] شده، ماجرای [[زیارت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} از [[قبور]] شهدای احد، دو مرتبه در هر هفته است. آن حضرت هر | یکی از مواردی که از فعل معصوم، حکم فقهی [[استنباط]] شده، ماجرای [[زیارت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} از [[قبور]] شهدای احد، دو مرتبه در هر هفته است. آن حضرت هر دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور میرفت و در هر [[شنبه]] برای [[حضرت حمزه]] [[استغفار]] میکرد<ref>محمدباقر سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. | ||
از این فعل [[حضرت زهرا]]{{س}} با یک احتمال میتوان استحباب [[زیارت]] کردن زنان از قبور مؤمنان را استنباط کرد. البته در این فرض باید [[پوشش]] مناسب را رعایت کنند. در احتمال دیگر شاید این استحباب به خود حضرت زهرا{{س}} اختصاص داشته باشد؛ چون [[معصوم]] بوده، میداند از چشم نامحرمان محفوظ است<ref>محمدباقر سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. میتوان حوزه [[عصمت]] در این [[روایت]] را در قلمرو افعال عبادی استحبابی محسوب کرد. | از این فعل [[حضرت زهرا]]{{س}} با یک احتمال میتوان استحباب [[زیارت]] کردن زنان از قبور مؤمنان را استنباط کرد. البته در این فرض باید [[پوشش]] مناسب را رعایت کنند. در احتمال دیگر شاید این استحباب به خود حضرت زهرا{{س}} اختصاص داشته باشد؛ چون [[معصوم]] بوده، میداند از چشم نامحرمان محفوظ است<ref>محمدباقر سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. میتوان حوزه [[عصمت]] در این [[روایت]] را در قلمرو افعال عبادی استحبابی محسوب کرد. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
'''۳. طرد روایت به دلیل تنافی آن با [[عصمت پیامبر]] از خطای در فهم مسائل [[اجتماعی]]''' | '''۳. طرد روایت به دلیل تنافی آن با [[عصمت پیامبر]] از خطای در فهم مسائل [[اجتماعی]]''' | ||
یکی از مواردی که دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] پیامد [[فقهی]] تأثیرگذاری داشته است، موردی است که روایت را به دلیل دربرداشتن امری که با شأن معصوم از جهت مصون بودن از خطای در فهم مسائل اجتماعی منافات دارد، کنار گذاشته میشود. محقق حلّی در مورد میت میگوید که تسریح لحیه و شانه زدن | یکی از مواردی که دیدگاه [[کلامی]] [[عصمت]] پیامد [[فقهی]] تأثیرگذاری داشته است، موردی است که روایت را به دلیل دربرداشتن امری که با شأن معصوم از جهت مصون بودن از خطای در فهم مسائل اجتماعی منافات دارد، کنار گذاشته میشود. محقق حلّی در مورد میت میگوید که تسریح لحیه و شانه زدن محاسن میت [[مکروه]] است؛ به دلیل اینکه هیچ دلیل شرعی بر [[مشروعیت]] انجام این عمل برای میت وجود ندارد و به دلیل اینکه منعی نسبت به آن وارد نشده است، پس حرمتی هم در کار نیست. سپس میگوید: عده ای به قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{متن حدیث|إفعلوا بموتاکم ما تفعلون بعرائسکم}}<ref>این روایت در منابع روایی شیعی یافت نمیشود؛ اما برای تحقیق این مطلب به کتب فقهی شیعی ذیل میتوان مراجعه کرد: ۱. علامه حلّی؛ تذکرة الفقهاء (چاپ جدید)؛ ج۱، ص۳۸۸. ۲. شهید اول؛ ذکری الشیعة فی احکام الشریعه؛ ج۱، ص۳۴۹. ۳. محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸. ۴. علامه حلّی؛ منتهی المطلب فی تحقیق المذهب؛ ج۷، ص۲۳۸.</ref> برای جواز تسریح لحیه تمسّک جستهاند؛ اما این استدلال مخدوش است؛ به دلیل اینکه در عرف همه [[جوامع]] عروس به بهترین عطرها و آرایشها معطر و [[تزیین]] میشود؛ حال آنکه چنین کارهایی در مورد میت مرسوم نیست؛ پس بعید است که [[پیامبر]]{{صل}} چیزی را به چیزی تشبیه کند که در وجه شبه نه تنها مساوی آن نیست، بلکه پایینتر از آن است و درست نیست که [[پیامبر]]{{صل}} میت را به عروس تشبیه کند؛ بنابراین [[روایت]] از پیامبر{{صل}} صادر نشده است<ref>محقق حلّی؛ المعتبر فی شرح المختصر؛ ج۱، ص۲۷۸.</ref>. | ||
'''۴. طرد روایت به دلیل اشتمال بر انتساب فراموشی و [[سهو]] به [[رسول خدا]]{{صل}} در حوزه [[احکام الهی]]''' | '''۴. طرد روایت به دلیل اشتمال بر انتساب فراموشی و [[سهو]] به [[رسول خدا]]{{صل}} در حوزه [[احکام الهی]]''' | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
در این تقریر میتوان حجیّت کتاب خدا را مستند به عصمت کرد و [[عصمت]] را از طریق ارائه [[معجزه]] توسط [[پیامبر]] {{صل}} [[اثبات]] کرد؛ یعنی [[شأن]] معجزه دلیل بر معصومیت [[رسول خدا]] {{صل}} باشد؛ چون لیاقت اخذ معجزه تنها در صورت عصمت [[رسول]] ثابت میشود و در طول آن عصمت در گفتار پیامبر {{صل}} نشان دهنده اسناد [[قرآن]] به [[حق تعالی]] و حجیّت کتاب باشد. | در این تقریر میتوان حجیّت کتاب خدا را مستند به عصمت کرد و [[عصمت]] را از طریق ارائه [[معجزه]] توسط [[پیامبر]] {{صل}} [[اثبات]] کرد؛ یعنی [[شأن]] معجزه دلیل بر معصومیت [[رسول خدا]] {{صل}} باشد؛ چون لیاقت اخذ معجزه تنها در صورت عصمت [[رسول]] ثابت میشود و در طول آن عصمت در گفتار پیامبر {{صل}} نشان دهنده اسناد [[قرآن]] به [[حق تعالی]] و حجیّت کتاب باشد. | ||
از دیدگاه نگارنده تقریب دوم به واقع نزدیکتر است؛ به این معنا که پیامد [[عصمت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} از [[کذب]] و [[خطا]] و | از دیدگاه نگارنده تقریب دوم به واقع نزدیکتر است؛ به این معنا که پیامد [[عصمت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} از [[کذب]] و [[خطا]] و نسیان در مقام اخذ و تلقّی وحی و سپس بازخوانی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] صدر اسلام، حجیّت کتابی است که بدون هیچگونه کاهش، [[تغییر]] و افزایش در [[اختیار]] مردم صدر اسلام قرار داده شده است. | ||
اینکه میگوییم عصمت پیامبر خدا {{صل}} تنها حجیّت قرآن نازل شده به مردم صدر اول را ثابت میکند، نشانه آن است که [[مصونیت قرآن از تحریف]] به نقیصه در نسلهای بعد، نیازمند تواتر و اسناد [[تاریخی]] خواهد بود. در این امر نمیتوان به بعضی از [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}} «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> که اهتمام [[الهی]] در حفظ کتاب خدا از هرگونه تغییر و تبدّل به زیاده و نقیصه است استناد کرد؛ چون در این صورت [[استدلال]] دوری خواهد بود. | اینکه میگوییم عصمت پیامبر خدا {{صل}} تنها حجیّت قرآن نازل شده به مردم صدر اول را ثابت میکند، نشانه آن است که [[مصونیت قرآن از تحریف]] به نقیصه در نسلهای بعد، نیازمند تواتر و اسناد [[تاریخی]] خواهد بود. در این امر نمیتوان به بعضی از [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}} «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> که اهتمام [[الهی]] در حفظ کتاب خدا از هرگونه تغییر و تبدّل به زیاده و نقیصه است استناد کرد؛ چون در این صورت [[استدلال]] دوری خواهد بود. | ||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
در این تقریر میتوان حجیّت کتاب خدا را مستند به عصمت کرد و [[عصمت]] را از طریق ارائه [[معجزه]] توسط [[پیامبر]] {{صل}} [[اثبات]] کرد؛ یعنی [[شأن]] معجزه دلیل بر معصومیت [[رسول خدا]] {{صل}} باشد؛ چون لیاقت اخذ معجزه تنها در صورت عصمت [[رسول]] ثابت میشود و در طول آن عصمت در گفتار پیامبر {{صل}} نشان دهنده اسناد [[قرآن]] به [[حق تعالی]] و حجیّت کتاب باشد. | در این تقریر میتوان حجیّت کتاب خدا را مستند به عصمت کرد و [[عصمت]] را از طریق ارائه [[معجزه]] توسط [[پیامبر]] {{صل}} [[اثبات]] کرد؛ یعنی [[شأن]] معجزه دلیل بر معصومیت [[رسول خدا]] {{صل}} باشد؛ چون لیاقت اخذ معجزه تنها در صورت عصمت [[رسول]] ثابت میشود و در طول آن عصمت در گفتار پیامبر {{صل}} نشان دهنده اسناد [[قرآن]] به [[حق تعالی]] و حجیّت کتاب باشد. | ||
تقریب دوم به واقع نزدیکتر است؛ به این معنا که پیامد [[عصمت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} از [[کذب]] و [[خطا]] و | تقریب دوم به واقع نزدیکتر است؛ به این معنا که پیامد [[عصمت پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} از [[کذب]] و [[خطا]] و نسیان در مقام اخذ و تلقّی وحی و سپس بازخوانی و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] صدر اسلام، حجیّت کتابی است که بدون هیچگونه کاهش، [[تغییر]] و افزایش در [[اختیار]] مردم صدر اسلام قرار داده شده است. | ||
اینکه میگوییم عصمت پیامبر خدا {{صل}} تنها حجیّت قرآن نازل شده به مردم صدر اول را ثابت میکند، نشانه آن است که [[مصونیت قرآن از تحریف]] به نقیصه در نسلهای بعد، نیازمند تواتر و اسناد [[تاریخی]] خواهد بود. در این امر نمیتوان به بعضی از [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}} «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> که اهتمام [[الهی]] در حفظ کتاب خدا از هرگونه تغییر و تبدّل به زیاده و نقیصه است استناد کرد؛ چون در این صورت [[استدلال]] دوری خواهد بود. | اینکه میگوییم عصمت پیامبر خدا {{صل}} تنها حجیّت قرآن نازل شده به مردم صدر اول را ثابت میکند، نشانه آن است که [[مصونیت قرآن از تحریف]] به نقیصه در نسلهای بعد، نیازمند تواتر و اسناد [[تاریخی]] خواهد بود. در این امر نمیتوان به بعضی از [[آیات قرآن]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ}} «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.</ref> که اهتمام [[الهی]] در حفظ کتاب خدا از هرگونه تغییر و تبدّل به زیاده و نقیصه است استناد کرد؛ چون در این صورت [[استدلال]] دوری خواهد بود. |