پرش به محتوا

زهد امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
وقتی [[معتقد]] شدیم که «[[امام]]» [[حاکم مسلمین]]، و حافظ و [[نگهبان شریعت]] و [[مرجع]] [[مردم]] برای شناساندن [[اسلام]] است باید چنین شخصی [[زهد]] از [[دنیا]] و میل به [[آخرت]] داشته باشد؛ زیرا افراد [[زاهد]] و کسانی که بی‌میل به دنیا هستند هرگز [[طمع]] به جاه و مقام، آنها را به [[انحراف]] نمی‌کشاند. البته زهد به معنای صحیح آن، نه به معنای [[ترک دنیا]] و گوشه‌نشینی و [[دوری از جامعه]]، و لذا علی{{ع}} در زمانی که با [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود، و چه [[زمان]] [[خانه]] نشینی‌اش، وچه دوران زمامداریش، در تمام حالات، [[زهد]] و بی‌توجهی آن حضرت به دنیا مشهود است، در سخنان، در [[کردار]]، در زندگی فردی و [[اجتماعی]]، در [[عزل]] و نصب‌ها، در پیام‌هایش به سران و [[امرا]] و فرماندارانش در همه جا زهد حضرت، واضح و آشکار است، علی{{ع}} همان‌گونه که بعد از [[رسول خدا]]، امام [[مسلمین]] است، بعد از آن [[بزرگوار]] نیز [[زاهدترین]] مردم هست، او به تعبیر خودش دنیا را سه طلاقه کرده است<ref>{{متن حدیث|يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ‌] تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا...}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۷۷.</ref> و آن را کمتر از استخوان خوکی که در دست شخص جذامی باشد می‌دانست<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عُرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ‌}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۳۵.</ref> و نیز آن را چون برگی بر دهان ملخی می‌پندارد<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>.
وقتی [[معتقد]] شدیم که «[[امام]]» [[حاکم مسلمین]]، و حافظ و [[نگهبان شریعت]] و [[مرجع]] [[مردم]] برای شناساندن [[اسلام]] است باید چنین شخصی [[زهد]] از [[دنیا]] و میل به [[آخرت]] داشته باشد؛ زیرا افراد [[زاهد]] و کسانی که بی‌میل به دنیا هستند هرگز [[طمع]] به جاه و مقام، آنها را به [[انحراف]] نمی‌کشاند. البته زهد به معنای صحیح آن، نه به معنای [[ترک دنیا]] و گوشه‌نشینی و [[دوری از جامعه]]، و لذا علی{{ع}} در زمانی که با [[پیامبر خدا]]{{صل}} بود، و چه [[زمان]] [[خانه]] نشینی‌اش، وچه دوران زمامداریش، در تمام حالات، [[زهد]] و بی‌توجهی آن حضرت به دنیا مشهود است، در سخنان، در [[کردار]]، در زندگی فردی و [[اجتماعی]]، در عزل و نصب‌ها، در پیام‌هایش به سران و امرا و فرماندارانش در همه جا زهد حضرت، واضح و آشکار است، علی{{ع}} همان‌گونه که بعد از [[رسول خدا]]، امام [[مسلمین]] است، بعد از آن بزرگوار نیز زاهدترین مردم هست، او به تعبیر خودش دنیا را سه طلاقه کرده است<ref>{{متن حدیث|يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ [تَشَوَّفْتِ‌] تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا...}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۷۷.</ref> و آن را کمتر از استخوان خوکی که در دست شخص جذامی باشد می‌دانست<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ لَدُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِي عَيْنِي مِنْ عُرَاقِ خِنْزِيرٍ فِي يَدِ مَجْذُومٍ‌}}؛ نهج البلاغه، کلمات قصار ۲۳۵.</ref> و نیز آن را چون برگی بر دهان ملخی می‌پندارد<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا...}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>.


علی{{ع}} گفتار و کردارش یکی بود، او [[اهل]] عمل و [[شعار]] هر دو بود تا هم خود چنین باشد هم دیگران را [[ارشاد]] کند. او به گفتن اکتفا نمی‌کرد بلکه عملاً هم زهد خود را نشان داد لذا ساده‌ترین نوع [[پوشاک]] و [[خوراک]] را برای خود [[انتخاب]] می‌کرد، [[کفش]] او از لیف خرما آن هم گاهی وصله‌دار بود، بعضی اوقات [[لباس]] وصله‌دار به تن می‌کرد، او کمتر از غذای گوشتی استفاده می‌کرد و به [[مردم]] هم توجیه می‌فرمود: {{متن حدیث|لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوان}}؛ «شکم‌هایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید»<ref>خوارزمی، مناقب، ص۲؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱۶.</ref>.
علی{{ع}} گفتار و کردارش یکی بود، او [[اهل]] عمل و [[شعار]] هر دو بود تا هم خود چنین باشد هم دیگران را [[ارشاد]] کند. او به گفتن اکتفا نمی‌کرد بلکه عملاً هم زهد خود را نشان داد لذا ساده‌ترین نوع [[پوشاک]] و خوراک را برای خود [[انتخاب]] می‌کرد، کفش او از لیف خرما آن هم گاهی وصله‌دار بود، بعضی اوقات [[لباس]] وصله‌دار به تن می‌کرد، او کمتر از غذای گوشتی استفاده می‌کرد و به [[مردم]] هم توجیه می‌فرمود: {{متن حدیث|لا تجعلوا بطونكم مقابر الحيوان}}؛ «شکم‌هایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید»<ref>خوارزمی، مناقب، ص۲؛ جوینی، فرائد السمطین، ج۱۶.</ref>.


«علی با آن‌که می‌توانست بهترین [[زندگی]] و بهترین ساختمان و حشم وخدم را دارا باشد اما وقتی از [[دنیا]] می‌رود آجری روی هم نگذاشته و [[مالی]] ذخیره نکرده بود، باغ و ملکی به نامش نبود، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: علی وقتی از دنیا رفت به هیچ کس مدیون نبود تا [[خدا]] را بدون ملامت و [[مذمت]] بلکه محمود و [[پسندیده]] [[ملاقات]] کرد»<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص۶۰.</ref>
«علی با آن‌که می‌توانست بهترین [[زندگی]] و بهترین ساختمان و حشم وخدم را دارا باشد اما وقتی از [[دنیا]] می‌رود آجری روی هم نگذاشته و [[مالی]] ذخیره نکرده بود، باغ و ملکی به نامش نبود، به فرموده [[امام صادق]]{{ع}}: علی وقتی از دنیا رفت به هیچ کس مدیون نبود تا [[خدا]] را بدون ملامت و مذمت بلکه محمود و پسندیده [[ملاقات]] کرد»<ref>شهید ثانی، کشف الریبه، ص۸۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص۶۰.</ref>


==[[زهد]] در سیره عملی امام علی{{ع}} ==
== [[زهد]] در سیره عملی امام علی{{ع}} ==
{{همچنین|سیره امام علی}}
{{همچنین|سیره امام علی}}
بررسی سخنان حضرت نشان داد که مقصود وی از [[ترک دنیا]]، رها کردن آن و کار و [[کوشش]] نداشتن و بی‌برنامگی برای [[امور اقتصادی]] و حتی [[رشد]] و [[رفاه]] نبوده؛ بلکه ترک علاقه و [[دلبستگی]] به آن است؛ امری که سیره عملی امام علی{{ع}} نیز بر آن صحه می‌نهد؛ به [[طور]] مثال، روزی برای حضرت، غذایی از خرما و روغن و کشمش آوردند و هنگامی که با [[پرهیز]] او از تناول آن مواجه شدند، پرسیدند: آیا خوردن این غذای لذیذ را [[حرام]] می‌دانی؟ [[امام]] فرمود: «خیر، ولی از دلبستگی و [[اشتیاق]] [[افراطی]] نفس خود به این غذا می‌ترسم»<ref>ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۹۰. </ref>. آن‌گاه حضرت به [[تلاوت]] این [[آیه]] پرداخت: {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا...}}<ref>«چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید»... سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> آیه خطاب به کافرانی است که به لذت‌های دنیا مشغول بوده‌اند و چنین خطابی در [[آخرت]] متوجه آنها خواهد بود.
بررسی سخنان حضرت نشان داد که مقصود وی از [[ترک دنیا]]، رها کردن آن و کار و کوشش نداشتن و بی‌برنامگی برای [[امور اقتصادی]] و حتی [[رشد]] و [[رفاه]] نبوده؛ بلکه ترک علاقه و دلبستگی به آن است؛ امری که سیره عملی امام علی{{ع}} نیز بر آن صحه می‌نهد؛ به طور مثال، روزی برای حضرت، غذایی از خرما و روغن و کشمش آوردند و هنگامی که با پرهیز او از تناول آن مواجه شدند، پرسیدند: آیا خوردن این غذای لذیذ را [[حرام]] می‌دانی؟ [[امام]] فرمود: «خیر، ولی از دلبستگی و [[اشتیاق]] [[افراطی]] نفس خود به این غذا می‌ترسم»<ref>ثقفی کوفی، ابو اسحاق ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۹۰. </ref>. آن‌گاه حضرت به [[تلاوت]] این [[آیه]] پرداخت: {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا...}}<ref>«چیزهای خوشایندتان را در زندگانی دنیا به پایان بردید و از آنها بهره‌مند شدید»... سوره احقاف، آیه ۲۰.</ref> آیه خطاب به کافرانی است که به لذت‌های دنیا مشغول بوده‌اند و چنین خطابی در [[آخرت]] متوجه آنها خواهد بود.


[[امام علی]]{{ع}} با صراحت می‌فرماید: چنین غذای لذیذی را حرام نمی‌دانم؛ ولی نمی‌خواهم به آن [[رغبت]] و دلبستگی یابم. با این [[حال]]، برخی به [[اشتباه]]، [[تفسیر]] ناصوابی از این [[آیه]] به دست داده و پنداشته‌اند که هرکس فقط می‌تواند مقداری از لذت‌های [[دنیا]] را در [[اختیار]] داشته باشد و اگر در این دنیا از تمام آن بهره برد، در [[آخرت]] [[نصیبی]] نخواهد داشت. این یکی از [[تفسیرهای نادرست]] [[زهد]] است که بیش‌تر به [[زهد]] [[مسیحیت]] [[تحریف]] شده شباهت دارد. [[استاد مطهری]] با مردود خواندن این برداشت از آیه می‌پرسد: آیا برای هر کسی یک مقدار اعتبار [[لذت]] قائل شده‌اند و او باید آن را وصول کند یا در دنیا یا در آخرت؟ اگر در دنیا وصول کرد، حسابش تمام می‌شود؛ اما اگر وصول نکرد، [[حق]] دارد در آخرت وصول کند؟ بعضی [[خیال]] می‌کنند مفهوم {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا}}، همین است! نه، این هم درست نیست. مطمئناً اگر کسی در دنیا خودش را از لذت‌های دنیا [[محروم]] کند، به این [[حساب]] که در آن دنیا به او لذت بدهند، در آن دنیا روی این حساب به او لذت نمی‌دهند...؛ یعنی لذت‌های آخرت، نتیجه محرومیت‌های عمدی که [[بشر]] خودش برای خودش ایجاد کند، نیست؛ بلکه مولود عوامل دیگر است<ref>مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص۴۴.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} با صراحت می‌فرماید: چنین غذای لذیذی را حرام نمی‌دانم؛ ولی نمی‌خواهم به آن رغبت و دلبستگی یابم. با این حال، برخی به [[اشتباه]]، [[تفسیر]] ناصوابی از این [[آیه]] به دست داده و پنداشته‌اند که هرکس فقط می‌تواند مقداری از لذت‌های [[دنیا]] را در [[اختیار]] داشته باشد و اگر در این دنیا از تمام آن بهره برد، در [[آخرت]] نصیبی نخواهد داشت. این یکی از تفسیرهای نادرست [[زهد]] است که بیش‌تر به زهد [[مسیحیت]] [[تحریف]] شده شباهت دارد. [[استاد مطهری]] با مردود خواندن این برداشت از آیه می‌پرسد: آیا برای هر کسی یک مقدار اعتبار [[لذت]] قائل شده‌اند و او باید آن را وصول کند یا در دنیا یا در آخرت؟ اگر در دنیا وصول کرد، حسابش تمام می‌شود؛ اما اگر وصول نکرد، [[حق]] دارد در آخرت وصول کند؟ بعضی خیال می‌کنند مفهوم {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا}}، همین است! نه، این هم درست نیست. مطمئناً اگر کسی در دنیا خودش را از لذت‌های دنیا [[محروم]] کند، به این حساب که در آن دنیا به او لذت بدهند، در آن دنیا روی این حساب به او لذت نمی‌دهند...؛ یعنی لذت‌های آخرت، نتیجه محرومیت‌های عمدی که [[بشر]] خودش برای خودش ایجاد کند، نیست؛ بلکه مولود عوامل دیگر است<ref>مطهری، مرتضی، حق و باطل، ص۴۴.</ref>.


[[زهری]] می‌نویسد: [[امام علی]]{{ع}} به جگر کباب شده‌ای بر نانی نرم، [[اشتیاق]] یافت و پس از مدتی، در حالی که [[روزه‌دار]] بود، [[امام حسن]]{{ع}} آن را برای پدرش تهیه کرد و در حالی که آن را بر سفره [[افطار]] می‌گذاشت، سائلی در را کوبید. امام علی{{ع}} خطاب به فرزندش فرمود: ای فرزند عزیزم! این غذا را نزد [[سائل]] ببر؛ آن‌گاه به آیه {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ...}} [[استشهاد]] کرد<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۶، ص۱۶۶، به نقل از شرح الاخبار، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.
[[زهری]] می‌نویسد: [[امام علی]]{{ع}} به جگر کباب شده‌ای بر نانی نرم، [[اشتیاق]] یافت و پس از مدتی، در حالی که [[روزه‌دار]] بود، [[امام حسن]]{{ع}} آن را برای پدرش تهیه کرد و در حالی که آن را بر سفره [[افطار]] می‌گذاشت، سائلی در را کوبید. امام علی{{ع}} خطاب به فرزندش فرمود: ای فرزند عزیزم! این غذا را نزد [[سائل]] ببر؛ آن‌گاه به آیه {{متن قرآن|أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ...}} استشهاد کرد<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۶، ص۱۶۶، به نقل از شرح الاخبار، ج۲، ص۳۶۲.</ref>.


در مورد دیگری وقتی برای حضرت، فالوده آوردند، پس از نگریستن در این خوراکی نرم و لذیذ فرمود: «این غذا [[حلال]] و [[پاک]] است و [[حرام]] نیست؛ اما [[کراهت]] دارم نفْسم به آن [[دلبستگی]] یابد»<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹، ص۱۶۶، به نقل از: المحاسن، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. او هرگز استفاده از چنین خوردنی لذیذی را شرعاً [[حرام]] ندانست؛ ولی در عمل نشان داد که نمی‌خواهد [[نفْس]] خود را به چیزی [[عادت]] دهد که به آن عادت داده نشده؛ بدین سبب از تناول آن [[پرهیز]] کرد. این نمونه‌ها و موارد مشابه فراوان دیگر، تأییدهایی بر دیدگاه ترک علاقه و [[رغبت]] و [[دلبستگی به دنیا]] در [[سیره عملی امام]] است<ref>ر. ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۸، شیبانی، کتاب الزهد.</ref>.
در مورد دیگری وقتی برای حضرت، فالوده آوردند، پس از نگریستن در این خوراکی نرم و لذیذ فرمود: «این غذا [[حلال]] و [[پاک]] است و [[حرام]] نیست؛ اما [[کراهت]] دارم نفْسم به آن دلبستگی یابد»<ref>ری‌شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۹، ص۱۶۶، به نقل از: المحاسن، ج۲، ص۱۷۸.</ref>. او هرگز استفاده از چنین خوردنی لذیذی را شرعاً [[حرام]] ندانست؛ ولی در عمل نشان داد که نمی‌خواهد نفْس خود را به چیزی عادت دهد که به آن عادت داده نشده؛ بدین سبب از تناول آن پرهیز کرد. این نمونه‌ها و موارد مشابه فراوان دیگر، تأییدهایی بر دیدگاه ترک علاقه و رغبت و [[دلبستگی به دنیا]] در سیره عملی امام است<ref>ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۸، شیبانی، کتاب الزهد.</ref>.


[[امیرمؤمنان]]{{ع}} خطاب به [[برادر]] [[علاء بن زیاد]] [[حارثی]] که [[زندگی]] را ترک گفته و [[رهبانیت]] را [[اختیار]] کرده بود، فرمود:
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} خطاب به [[برادر]] [[علاء بن زیاد]] [[حارثی]] که [[زندگی]] را ترک گفته و [[رهبانیت]] را [[اختیار]] کرده بود، فرمود: ای دشمنک خویش! [[شیطان]]، سرگشته‌ات کرده و از راهت [[بدر]] برده، بر [[زن]] و فرزندانت [[رحمت]] نمی‌آری و چنین می‌پنداری که [[خدا]] آن‌چه را [[پاکیزه]] است، بر تو روا فرمود؛ اما ناخشنود است که از آن برداری؟<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹، ص۲۴۱.</ref>.
ای دشمنک خویش! [[شیطان]]، سرگشته‌ات کرده و از راهت [[بدر]] برده، بر [[زن]] و فرزندانت [[رحمت]] نمی‌آری و چنین می‌پنداری که [[خدا]] آن‌چه را [[پاکیزه]] است، بر تو روا فرمود؛ اما ناخشنود است که از آن برداری؟<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۹، ص۲۴۱.</ref>.


بنابراین، مقصود از [[ترک دنیا]] در نگاه [[امام علی]]{{ع}} هرگز ترک کار و [[کوشش]]، و [[گوشه‌گیری]] نبوده، بلکه خلاف آن در [[سیره عملی]] وی ثابت شده است و مقصود از ترک دنیا، ترک علاقه و [[تمایل]] (نه علاقه [[فطری]] و طبیعی) به [[دنیا]] است که نمی‌تواند با [[آخرت]] جمع شود. این ترک، ترک [[حلال]] دنیا برای آخرت را نیز در بر نمی‌گیرد.
بنابراین، مقصود از [[ترک دنیا]] در نگاه [[امام علی]]{{ع}} هرگز ترک کار و کوشش و [[گوشه‌گیری]] نبوده، بلکه خلاف آن در سیره عملی وی ثابت شده است و مقصود از ترک دنیا، ترک علاقه و [[تمایل]] (نه علاقه [[فطری]] و طبیعی) به [[دنیا]] است که نمی‌تواند با [[آخرت]] جمع شود. این ترک، ترک [[حلال]] دنیا برای آخرت را نیز در بر نمی‌گیرد.


از برخی ویژگی‌هایی که برای دنیا در [[کلام امیرمؤمنان]]{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] حضرت، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، [[دنیا]] دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفته‌اند؛ چون [[پست]] = نزدیک‌تر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشاره‌ای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتاب‌های لغت است. یزید بن [[سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه [[تسمیه]] [[دنیا]] پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا [[پست]] و پایین است و جدای از [[آخرت]] و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>.
از برخی ویژگی‌هایی که برای دنیا در کلام امیرمؤمنان{{ع}} یافتیم و نیز مواردی چون سفارش به ترک دنیا در گفتار و [[سیره]] حضرت، بر هر خواننده [[آگاه]] روشن خواهد شد که مقصود [[امام]] از دنیا چیست. در برخی سخنان حضرت، [[دنیا]] دقیقاً به همان معنای لغوی به کار رفته و از او چنین نقل شده است: «دنیا را دنیا گفته‌اند؛ چون [[پست]] = نزدیک‌تر از هر چیزی است»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۶؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۰.</ref>؛ چنان که [[رسول خدا]]{{صل}} به معنای دنیا اشاره‌ای دارد که دقیقاً همان معنای موجود در کتاب‌های لغت است. یزید بن [[سلام]] از [[پیامبر]] درباره وجه تسمیه [[دنیا]] پرسید و حضرت فرمود: «چون دنیا [[پست]] و پایین است و جدای از [[آخرت]] و پیش از آن [[آفریده]] شد»<ref>بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۵۵؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۷۱.</ref>.


در گفتار دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفت‌تر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی دنیا است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] می‌کند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بی‌ارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذت‌های زودگذر و... برمی‌شمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر می‌آید که مقصود حضرت از دنیا، علاقه شدید به [[ریاست‌طلبی]] بر [[مردم]] و [[منافع مادی]] آن است که [[انسان]] را از [[خدا]] و آخرت [[غافل]] می‌کند؛ اما اگر همین [[حکومت]] بر مردم و منافع مادی آن‌که از جلوه‌های دنیا است، در [[خدمت به خلق]] و کسب [[رضای الهی]] قرار گیرد، باز دنیا است؛ اما نه دنیای [[نکوهیده]]. در مباحث [[آینده]]، از این معنای اصطلاحی دنیا در [[کلام امام علی]]{{ع}} بهره برده می‌شود<ref>[[عبدالامیر خادم علی‌زاده|خادم علی‌زاده، عبدالامیر]]، [[دنیا و آخرت (مقاله)| مقاله «دنیا و آخرت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص۱۲۸.</ref>.
در گفتار دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} می‌فرماید: «سپری شدن دنیا پس از نو برون آوردن آن، شگفت‌تر نیست از برآوردن و [[آفریدن]] آن»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶، ص۲۰۲.</ref>. این معنا در بحث حاضر چندان مورد توجه نیست و مهم معانی اصطلاحی دنیا است که علی{{ع}} به ترک آن سفارش یا از آن تعریف و [[تمجید]] می‌کند و یا آن را محل [[آزمایش]]، بی‌ارزش، [[فریبنده]]، سرای ناپایدار، دارای لذت‌های زودگذر و... برمی‌شمرد. با توجه به مباحث پیشین، چنین بر می‌آید که مقصود حضرت از دنیا، علاقه شدید به [[ریاست‌طلبی]] بر [[مردم]] و منافع مادی آن است که [[انسان]] را از [[خدا]] و آخرت [[غافل]] می‌کند؛ اما اگر همین [[حکومت]] بر مردم و منافع مادی آن‌که از جلوه‌های دنیا است، در خدمت به خلق و کسب [[رضای الهی]] قرار گیرد، باز دنیا است؛ اما نه دنیای نکوهیده. در مباحث [[آینده]]، از این معنای اصطلاحی دنیا در کلام امام علی{{ع}} بهره برده می‌شود<ref>[[عبدالامیر خادم علی‌زاده|خادم علی‌زاده، عبدالامیر]]، [[دنیا و آخرت (مقاله)| مقاله «دنیا و آخرت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص۱۲۸.</ref>.


علی{{ع}} در دنیا [[زهد]] ورزید و بر خود سخت گرفت و در زهدش صادق بود آن‌گونه که در همه کارها و در هرچه از [[دل]] و زبانش برآمد، [[صادقانه]] عمل کرد. در [[لذائذ]] [[دنیوی]] زهد پیشه کرد و به عوامل [[دولت]] و حکومت و هرآن‌چه مورد نظر دیگران بود و آن را [[هدف زندگی]] و وجود خود می‌دانستند رغبتی‌ نشان نداد. به همین سبب با [[فرزندان]] خود در خانه‌ای محقّر و کوچک به سر می‌برد، خانه‌ای که [[خلافت]] بدان روی آورد- نه [[سلطنت]]- نان جوینی را که علی تناول می‌کرد همسرش به دست خود آرد آن را [[آسیا]] کرده بود، در صورتی که کارگزارانش، از بهترین نعمت‌های [[شام]] و [[برکات]] [[مصر]] و [[عراق]] بهره‌مند بودند و بسیار اتفاق می‌افتاد که خود به جای [[همسر]] کار [[آسیا]] کردن جو را بر عهده می‌گرفت، در حالی که او [[امیر مؤمنان]] و [[رئیس حکومت]] بود، وی از نان جوینی خشک استفاده می‌کرد که آن را با کمک زانو می‌شکست و در سرمای شدید، از پوشاکی که [[رنج]] سرما را از او بزداید بی‌بهره بود، بلکه به همان [[لباس]] نازک تابستانی اکتفا می‌کرد و با این عمل عالی‌ترین مرتبه [[پاکی]] و [[صفای روح]] را به منصّه ظهور گذاشت.
علی{{ع}} در دنیا [[زهد]] ورزید و بر خود سخت گرفت و در زهدش صادق بود آن‌گونه که در همه کارها و در هرچه از [[دل]] و زبانش برآمد، [[صادقانه]] عمل کرد. در [[لذائذ]] [[دنیوی]] زهد پیشه کرد و به عوامل [[دولت]] و حکومت و هرآن‌چه مورد نظر دیگران بود و آن را هدف زندگی و وجود خود می‌دانستند رغبتی‌ نشان نداد. به همین سبب با [[فرزندان]] خود در خانه‌ای محقّر و کوچک به سر می‌برد، خانه‌ای که [[خلافت]] بدان روی آورد ـ نه [[سلطنت]] ـ نان جوینی را که علی تناول می‌کرد همسرش به دست خود آرد آن را آسیا کرده بود، در صورتی که کارگزارانش، از بهترین نعمت‌های [[شام]] و [[برکات]] [[مصر]] و [[عراق]] بهره‌مند بودند و بسیار اتفاق می‌افتاد که خود به جای [[همسر]] کار آسیا کردن جو را بر عهده می‌گرفت، در حالی که او [[امیر مؤمنان]] و [[رئیس حکومت]] بود، وی از نان جوینی خشک استفاده می‌کرد که آن را با کمک زانو می‌شکست و در سرمای شدید، از پوشاکی که [[رنج]] سرما را از او بزداید بی‌بهره بود، بلکه به همان [[لباس]] نازک تابستانی اکتفا می‌کرد و با این عمل عالی‌ترین مرتبه [[پاکی]] و صفای روح را به منصّه ظهور گذاشت.


[[هارون بن عنتره]] از پدر خود [[روایت]] کرده می‌گوید: در فصل زمستان در منطقه «[[خورنق]]» به [[ملاقات]] علی{{ع}} رفتم، بر دوش خود قطیفه کهنه‌ای انداخته بود که بدنش را از سرما [[حفظ]] نمی‌کرد. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! [[خداوند]] در [[بیت المال]] برای شما و [[اهل]] بیت‌تان سهمی قرار داده ولی با خود چنین می‌کنی؟ فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! من از [[اموال]] شما چیزی برنمی‌گیرم و این همان قطیفه‌ای است که از [[مدینه]] با خود آورده‌ام.
هارون بن عنتره از پدر خود [[روایت]] کرده می‌گوید: در فصل زمستان در منطقه «[[خورنق]]» به [[ملاقات]] علی{{ع}} رفتم، بر دوش خود قطیفه کهنه‌ای انداخته بود که بدنش را از سرما [[حفظ]] نمی‌کرد. عرض کردم: ای امیر مؤمنان! [[خداوند]] در [[بیت المال]] برای شما و [[اهل]] بیت‌تان سهمی قرار داده ولی با خود چنین می‌کنی؟ فرمود: به [[خدا]] [[سوگند]]! من از [[اموال]] شما چیزی برنمی‌گیرم و این همان قطیفه‌ای است که از [[مدینه]] با خود آورده‌ام.


مردی برای حضرت{{ع}} خوراکی خوشمزه و شیرین به نام «پالوده» آورد، [[امام]] به آن [[خوراک]] نگریست و از آن تناول نکرد و فرمود: «به خدا سوگند! تو غذایی خوش‌بو و خوش‌رنگ و طعمی دل‌انگیز داری، ولی من [[دوست]] ندارم نفسم را به چیزی [[عادت]] دهم که بدان عادت ندارد».
مردی برای حضرت{{ع}} خوراکی خوشمزه و شیرین به نام «پالوده» آورد، [[امام]] به آن خوراک نگریست و از آن تناول نکرد و فرمود: «به خدا سوگند! تو غذایی خوش‌بو و خوش‌رنگ و طعمی دل‌انگیز داری، ولی من [[دوست]] ندارم نفسم را به چیزی عادت دهم که بدان عادت ندارد». به جانم سوگند! این‌گونه بی‌رغبتی علی به [[دنیا]] در [[حقیقت]] مفهومی از مفاهیم [[شجاعت]] و قهرمانی وی را ارائه می‌داد، با اینکه به تصور برخی، این دو صفت از یکدیگر جدایند.


به جانم سوگند! این‌گونه [[بی‌رغبتی]] علی به [[دنیا]] در [[حقیقت]] مفهومی از مفاهیم [[شجاعت]] و [[قهرمانی]] وی را ارائه می‌داد، با اینکه به تصور برخی، این دو صفت از یکدیگر جدایند.
این روش پسندیده علی{{ع}} بود که [[عمر بن عبد العزیز]] را واداشت تا در برابر عظمتش اعتراف کند که: به [[راستی]] [[علی بن ابی طالب]] پارساترین [[مردم]] دنیا است. این اعتراف یکی از خلفای [[خاندان اموی]] است همانها که سال‌ها نسبت‌های ناروا به علی{{ع}} دادند و بر منابر ناسزایش گفتند.


این روش [[پسندیده]] علی{{ع}} بود که [[عمر بن عبد العزیز]] را واداشت تا در برابر عظمتش اعتراف کند که: به [[راستی]] [[علی بن ابی طالب]] [[پارساترین]] [[مردم]] دنیا است. این اعتراف یکی از خلفای [[خاندان اموی]] است همانها که سال‌ها نسبت‌های ناروا به علی{{ع}} دادند و بر [[منابر]] ناسزایش گفتند.
مشهور است علی{{ع}} از سکونت در [[قصر حکومتی]] [[کوفه]]، [[امتناع]] ورزید تا خانه‌اش از [[خانه]] [[فقرا]] و بیچارگان بسیاری که در دخمه‌های کوچک خود به سر می‌بردند، [[برتر]] نباشد، این سخنش جلوه‌ای از [[شیوه زندگی]] اوست: {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ}}؛ آیا به این [[دل]] خوش کنم که به من [[امیر مؤمنان]] گفته شود ولی در دشواری‌های [[روزگار]]، در کنار [[مردم]] نباشم؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص۴۰.</ref>


مشهور است علی{{ع}} از سکونت در [[قصر حکومتی]] [[کوفه]]، [[امتناع]] ورزید تا خانه‌اش از [[خانه]] [[فقرا]] و [[بیچارگان]] بسیاری که در دخمه‌های کوچک خود به سر می‌بردند، [[برتر]] نباشد، این سخنش جلوه‌ای از [[شیوه زندگی]] اوست: {{متن حدیث|أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ}}؛ آیا به این [[دل]] خوش کنم که به من [[امیر مؤمنان]] گفته شود ولی در دشواری‌های [[روزگار]]، در کنار [[مردم]] نباشم؟<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]]، ص۴۰.</ref>
زهد واقعی و راستین در سیرۀ و [[صفات پیامبر]] و علی{{ع}} تجلّی دارد و بی‌رغبتی آن حضرت به دنیا و [[ریاست]] و مقام و ثروت و [[ساده‌زیستی]] و [[قناعت]] او تا آنجا بارز است که [[صوفیه]] هم او را پیشوای خود می‌شمرند و از او دم می‌زنند. امام علی{{ع}} دربارۀ زهد می‌فرماید: «زهد میان دو سخن قرآنی گرد آمده است، خداوند می‌فرماید: تا بر آنچه از دست داده‌اید غصّه نخورید و بر آنچه به شما می‌دهد خوشحال نشوید. هرکس بر از دست رفته ناراحت نشود و بر به دست آمده خوشحال نگردد، زهد را با هردو طرفش داراست»<ref>{{متن حدیث|الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزّهد بطرفیه}}؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۹.</ref> علی{{ع}} مظهر تام این صفت بود. برای رسیدن به [[قدرت]] و [[ریاست]] تلاش نمی‌کرد، با آنکه [[حاکم]] [[جهان]] پهناور [[اسلام]] بود، امّا ساده می‌زیست و ساده می‌خورد و می‌پوشید، به زر و سیم خطاب می‌کرد که: دیگری را بفریبید، می‌فرمود: [[دنیا]] را سه طلاقه کرده‌ام، [[حکومت]] در نظر او بی‌ارزش‌تر از لنگه کفش پاره بود، سیم‌وزری هم نمی‌اندوخت. عبادتش هم عاشقانه بود، نه تاجرانه یا غلامانه. نامۀ عتاب‌آمیزی که به [[عثمان بن حنیف]] [[والی بصره]] نوشت، گویای دیدگاه و عمل او دربارۀ [[زهد]] است (نامۀ ۴۵ [[نهج البلاغه]]). از دسترنج خود [[غلامان]] بسیاری خرید و [[آزاد]] کرد، چاه و قنات‌های متعدد حفر کرد و باغ‌ها و نخلستان‌ها احداث نمود و همه را [[وقف]] [[فقرا]] کرد. از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: زاهدترین و فقیرترین [[مردم]] کیست؟ حضرت فرمود: [[وصیّ]] و پسرعمو و [[برادر]] و تیغ برّان و شیر صف‌شکن من علی!<ref>مناقب، ج ۳ ص۲۵۹.</ref> از قول [[عمر بن عبد العزیز]] نقل شده که: ما در این [[امّت]] پس از پیامبر خدا{{صل}} کسی را زاهدتر از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نمی‌شناسیم<ref>محجّة البیضاء، ج ۴ ص۱۹۰.</ref> همین‌که اموالی به دستش می‌رسید، فوری آنها را میان [[نیازمندان]] تقسیم می‌کرد. [[اهل]] لذّت‌جویی از [[دنیا]] نبود، از چرب و شیرین دنیا پرهیز داشت و خود را با محروم‌ترین افراد هم‌سطح می‌ساخت. فرمانداران و خانوادۀ خود را هم به [[پارسایی]] و زهد سفارش می‌کرد. در نامه‌اش به عثمان بن حنیف، ضمن بیان گوشه‌ای از [[زندگی]] زاهدانه‌اش در عین [[حاکمیت]] و قدرت، افزوده است: {{متن حدیث|ألا و انّکم لا تقدرون علی ذلک، و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سداد}}<ref>نهج البلاغه، نامۀ ۴۵.</ref>، شما قدرت و توان عمل به شیوۀ مرا ندارید، لکن با [[پرهیزگاری]] و تلاش و با [[عفاف]] و درستکاری مرا [[یاری]] کنید. آنچه از [[زهد علی]]{{ع}} باید آموخت، تنها در [[زندگی فردی]] و شؤون شخصی نیست، بلکه زهد در حکومت و [[فرمانروایی]] و دوران [[مسؤولیت]] و [[زمامداری]] مهمتر است؛ چراکه اینها بیشتر عامل دلبستگی و دنیازدگی می‌شود و هنر، [[پارسایی]] در عین [[قدرت]] و [[ثروت]] و [[شهرت]] است.<ref>دربارۀ زهد علی از جمله ر. ک: «کیهان فرهنگی» شمارۀ ۱۷۰ ص۹۸ مقالۀ سودمند و مبسوط «زهد عالی، علی زاهد»، «حیاة امیر المؤمنین» ناظم‌زاده، ص۲۲۹، «مناقب» ج ۲ ص۹۳، «فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۳ ص۷. و دربارۀ زهد از دیدگاه علی{{ع}} ر. ک سیری در «نهج البلاغه» شهید مطهّری، بخش ششم و هفتم.</ref> کنیۀ زیبای [[ابو تراب]] که حاکی از [[تواضع]] و خاکساری و [[زهد]] اوست، محبوب‌ترین کنیه‌ها برای آن حضرت بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۰.</ref>.
 
زهد [[واقعی]] و [[راستین]] در سیرۀ و [[صفات پیامبر]] و علی{{ع}} تجلّی دارد و [[بی‌رغبتی]] آن حضرت به دنیا و [[ریاست]] و مقام و ثروت و [[ساده‌زیستی]] و [[قناعت]] او تا آنجا بارز است که [[صوفیه]] هم او را پیشوای خود می‌شمرند و از او دم می‌زنند. امام علی{{ع}} دربارۀ زهد می‌فرماید: «زهد میان دو سخن قرآنی گرد آمده است، خداوند می‌فرماید: تا بر آنچه از دست داده‌اید غصّه نخورید و بر آنچه به شما می‌دهد خوشحال نشوید. هرکس بر از دست رفته ناراحت نشود و بر به دست آمده خوشحال نگردد، زهد را با هردو طرفش داراست»<ref>{{متن حدیث|الزّهد کلّه بین کلمتین من القرآن، قال اللّه سبحانه: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» و من لم یأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی، فقد اخذ الزّهد بطرفیه}}؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۴۳۹.</ref> علی{{ع}} [[مظهر تام]] این صفت بود. برای رسیدن به [[قدرت]] و [[ریاست]] تلاش نمی‌کرد، با آنکه [[حاکم]] [[جهان]] پهناور [[اسلام]] بود، امّا ساده می‌زیست و ساده می‌خورد و می‌پوشید، به زر و سیم خطاب می‌کرد که: دیگری را بفریبید، می‌فرمود: [[دنیا]] را سه طلاقه کرده‌ام، [[حکومت]] در نظر او بی‌ارزش‌تر از لنگه [[کفش]] پاره بود، سیم‌وزری هم نمی‌اندوخت. عبادتش هم عاشقانه بود، نه تاجرانه یا غلامانه. نامۀ عتاب‌آمیزی که به [[عثمان بن حنیف]] [[والی بصره]] نوشت، گویای دیدگاه و عمل او دربارۀ [[زهد]] است (نامۀ ۴۵ [[نهج البلاغه]]). از دسترنج خود [[غلامان]] بسیاری خرید و [[آزاد]] کرد، [[چاه]] و قنات‌های متعدد حفر کرد و باغ‌ها و نخلستان‌ها احداث نمود و همه را [[وقف]] [[فقرا]] کرد. از [[پیامبر خدا]]{{صل}} پرسیدند: [[زاهدترین]] و فقیرترین [[مردم]] کیست؟ حضرت فرمود: [[وصیّ]] و پسرعمو و [[برادر]] و تیغ برّان و شیر صف‌شکن من علی!<ref>مناقب، ج ۳ ص۲۵۹.</ref> از قول [[عمر بن عبد العزیز]] نقل شده که: ما در این [[امّت]] پس از پیامبر خدا{{صل}} کسی را زاهدتر از [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} نمی‌شناسیم<ref>محجّة البیضاء، ج ۴ ص۱۹۰.</ref> همین‌که اموالی به دستش می‌رسید، فوری آنها را میان [[نیازمندان]] تقسیم می‌کرد. [[اهل]] لذّت‌جویی از [[دنیا]] نبود، از چرب و شیرین دنیا [[پرهیز]] داشت و خود را با محروم‌ترین افراد هم‌سطح می‌ساخت. [[فرمانداران]] و خانوادۀ خود را هم به [[پارسایی]] و زهد سفارش می‌کرد. در نامه‌اش به عثمان بن حنیف، ضمن بیان گوشه‌ای از [[زندگی]] زاهدانه‌اش در عین [[حاکمیت]] و قدرت، افزوده است: {{عربی|ألا و انّکم لا تقدرون علی ذلک، و لکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّة و سداد}}<ref>نهج البلاغه، نامۀ ۴۵.</ref>، شما قدرت و توان عمل به شیوۀ مرا ندارید، لکن با [[پرهیزگاری]] و تلاش و با [[عفاف]] و [[درستکاری]] مرا [[یاری]] کنید. آنچه از [[زهد علی]]{{ع}} باید آموخت، تنها در [[زندگی فردی]] و [[شؤون]] شخصی نیست، بلکه زهد در حکومت و [[فرمانروایی]] و دوران [[مسؤولیت]] و [[زمامداری]] مهمتر است؛ چراکه اینها بیشتر عامل [[دلبستگی]] و [[دنیازدگی]] می‌شود و [[هنر]]، [[پارسایی]] در عین [[قدرت]] و [[ثروت]] و [[شهرت]] است.<ref>دربارۀ زهد علی از جمله ر. ک: «کیهان فرهنگی» شمارۀ ۱۷۰ ص۹۸ مقالۀ سودمند و مبسوط «زهد عالی، علی زاهد»، «حیاة امیر المؤمنین» ناظم‌زاده، ص۲۲۹، «مناقب» ج ۲ ص۹۳، «فضائل الخمسة من الصحاح السته» ج ۳ ص۷. و دربارۀ زهد از دیدگاه علی{{ع}} ر. ک سیری در «نهج البلاغه» شهید مطهّری، بخش ششم و هفتم.</ref> کنیۀ زیبای [[ابو تراب]] که حاکی از [[تواضع]] و [[خاکساری]] و [[زهد]] اوست، محبوب‌ترین کنیه‌ها برای آن حضرت بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۹۰.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش