پرش به محتوا

غلو در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۷: خط ۱۷:
== غلو درباره [[ائمه]]{{ع}} ==
== غلو درباره [[ائمه]]{{ع}} ==
در این کاربرد، غلو به معنای فراتر بردن [[امامان]] از حد [[امامت]] (مثلاً [[اعتقاد]] به [[خدا]] بودن یا [[پیامبر]] بودن آنان) با اعتقاد به وجود صفاتی [[فوق بشری]] در آنان و غلو در [[فضائل]] ایشان (همچون [[اعتقاد به علم غیب]] مطلق [[ائمه]] و اعتقاد به دخالت ائمه در امر [[خلقت]]) است. عوامل تاریخی مختلف از جمله [[شهادت امام علی]] {{ع}} و [[احساس]] خلأ ناشی از فقدان او زمینه مساعدی برای [[رشد]] [[افکار]] غلوآمیز در [[کوفه]] و دیگر مناطق [[شیعی]] فراهم کرد. پیامد این امر، [[ظهور]] جنبشی مستقل با [[نظام]] [[معرفتی]] خاص خود در نیمه دوم [[قرن دوم]] بود که به «[[غالیان]]» یا «[[غلات]]» مشهور شدند و [[رهبری]] آنان را جمعی از غلوکنندگان افراطی از قبیل [[عبدالله بن سبا]]، [[مغیرة بن سعید]]، [[ابوالخطاب]]، [[مفضل بن صالح ابوجمیله]] و [[عبدالله بن قاسم حضرمی]] برعهده داشتند. غالیان برای [[ترویج]] مسلک خود روایاتی را می‌ساختند و به [[اهل بیت]] {{عم}} نسبت می‌دادند و از این طریق [[شیعیان]] را به خود جذب می‌کردند.
در این کاربرد، غلو به معنای فراتر بردن [[امامان]] از حد [[امامت]] (مثلاً [[اعتقاد]] به [[خدا]] بودن یا [[پیامبر]] بودن آنان) با اعتقاد به وجود صفاتی [[فوق بشری]] در آنان و غلو در [[فضائل]] ایشان (همچون [[اعتقاد به علم غیب]] مطلق [[ائمه]] و اعتقاد به دخالت ائمه در امر [[خلقت]]) است. عوامل تاریخی مختلف از جمله [[شهادت امام علی]] {{ع}} و [[احساس]] خلأ ناشی از فقدان او زمینه مساعدی برای [[رشد]] [[افکار]] غلوآمیز در [[کوفه]] و دیگر مناطق [[شیعی]] فراهم کرد. پیامد این امر، [[ظهور]] جنبشی مستقل با [[نظام]] [[معرفتی]] خاص خود در نیمه دوم [[قرن دوم]] بود که به «[[غالیان]]» یا «[[غلات]]» مشهور شدند و [[رهبری]] آنان را جمعی از غلوکنندگان افراطی از قبیل [[عبدالله بن سبا]]، [[مغیرة بن سعید]]، [[ابوالخطاب]]، [[مفضل بن صالح ابوجمیله]] و [[عبدالله بن قاسم حضرمی]] برعهده داشتند. غالیان برای [[ترویج]] مسلک خود روایاتی را می‌ساختند و به [[اهل بیت]] {{عم}} نسبت می‌دادند و از این طریق [[شیعیان]] را به خود جذب می‌کردند.
برخی صاحب‌نظران (از جمله [[شهرستانی]] در الملل و النحل) ریشه [[عقاید]] غالیان را به [[یهود]] و [[نصارا]] و اسرائیلیاتی که از جانب ایشان وارد [[اسلام]] شد، نسبت می‌دهند و برخی هم فرضیه بازتولید باورهای [[ایران]] باستان توسط [[موالی]] و [[ایرانیان]] غالی را طرح کرده‌اند<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۳۵۹.</ref>.
برخی صاحب‌نظران (از جمله [[شهرستانی]] در الملل و النحل) ریشه [[عقاید]] غالیان را به [[یهود]] و [[نصارا]] و اسرائیلیاتی که از جانب ایشان وارد [[اسلام]] شد، نسبت می‌دهند و برخی هم فرضیه بازتولید باورهای [[ایران]] باستان توسط [[موالی]] و [[ایرانیان]] غالی را طرح کرده‌اند<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]]، ص ۳۵۹.</ref>.


== گروه‌های غالی در [[شیعه]] ==
== گروه‌های غالی در [[شیعه]] ==
خط ۲۷: خط ۲۷:


== نخستین غالی ==
== نخستین غالی ==
نخستین کسی که دم از این [[اندیشه]] [[خرافی]] و [[انحرافی]] زد و در مورد[[حضرت علی]]{{ع}}، [[غلو]] کرد گفته می‌شود [[عبدالله بن سبا]]<ref>محتمل است شخص دیگری بوده که با این نام مطرح شده زیرا نسبت به وجود شخصی به نام عبدالله بن سبا بین علماء و مورخین تردیدهای جدی می‌باشد. رجوع شود به کتاب «عبدالله بن سبا» تألیف علامه عسکری.</ref> بوده که در [[محضر امام]] آمد و گفت: «تو او هستی، تو او هستی، تو او هستی... .». [[امام]] فرمود: وای بر تو! من کی هستم؟
نخستین کسی که دم از این [[اندیشه]] [[خرافی]] و [[انحرافی]] زد و در مورد[[حضرت علی]]{{ع}}، [[غلو]] کرد گفته می‌شود [[عبدالله بن سبا]]<ref>محتمل است شخص دیگری بوده که با این نام مطرح شده زیرا نسبت به وجود شخصی به نام عبدالله بن سبا بین علماء و مورخین تردیدهای جدی می‌باشد. رجوع شود به کتاب «عبدالله بن سبا» تألیف علامه عسکری.</ref> بوده که در [[محضر امام]] آمد و گفت: «تو او هستی، تو او هستی، تو او هستی... .». [[امام]] فرمود: وای بر تو! من کی هستم؟ گفت: تو همان خدایی! امام دستور داد او و طرفدارانش را در همان جا دستگیر کردند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۴.</ref>.
 
گفت: تو همان خدایی! امام دستور داد او و طرفدارانش را در همان جا دستگیر کردند<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۴.</ref>.


[[ابو العباس]] می‌گوید: این [[انحراف فکری]]، [[تأویل]] همان [[حدیث]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «مثل تو مثل [[عیسی بن مریم]] است که [[نصارا]] او را آن‌قدر بالا بردند و او را دوستش داشتند که او را به مقامی بردند ([[خدا]] خواندند) که از آن او نیست و [[یهود]] هم آن قدر با او [[دشمنی]] و [[عداوت]] کردند تا این که مادرش را متهم به [[گناه]] نمودند»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۵؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۷۳، حدیث ۱۳۴ با کمی تفاوت.</ref>.
[[ابو العباس]] می‌گوید: این [[انحراف فکری]]، [[تأویل]] همان [[حدیث]] است که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «مثل تو مثل [[عیسی بن مریم]] است که [[نصارا]] او را آن‌قدر بالا بردند و او را دوستش داشتند که او را به مقامی بردند ([[خدا]] خواندند) که از آن او نیست و [[یهود]] هم آن قدر با او [[دشمنی]] و [[عداوت]] کردند تا این که مادرش را متهم به [[گناه]] نمودند»<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵، ص۵؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۷۳، حدیث ۱۳۴ با کمی تفاوت.</ref>.
خط ۵۳: خط ۵۱:
علامه مقدسی بعد از نقل مورد فوق می‌گوید: هنگامی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آنها را در آتش می‌انداخت. آنها می‌خندیدند و می‌گفتند: الان صحیح است که بگوییم تو خدایی؛ زیرا کسی به آتش عذاب نمی‌کند مگر [[پروردگار]] آتش ـ و [[دوستان]] و همفکران آن [[نادانان]] می‌گفتند: [[برادران]] ما نسوختند بلکه آتش برای آنها سرد و سالم شد همان‌گونه که آتش برای [[حضرت ابراهیم]] سرد و سالم شد!<ref>محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص۹۳.</ref>.
علامه مقدسی بعد از نقل مورد فوق می‌گوید: هنگامی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} آنها را در آتش می‌انداخت. آنها می‌خندیدند و می‌گفتند: الان صحیح است که بگوییم تو خدایی؛ زیرا کسی به آتش عذاب نمی‌کند مگر [[پروردگار]] آتش ـ و [[دوستان]] و همفکران آن [[نادانان]] می‌گفتند: [[برادران]] ما نسوختند بلکه آتش برای آنها سرد و سالم شد همان‌گونه که آتش برای [[حضرت ابراهیم]] سرد و سالم شد!<ref>محب الدین طبری، ذخائر العقبی، ص۹۳.</ref>.


و در [[فرائد السمطین]] آمده: حضرت، اول گردن [[غلات]] را زد سپس آنها را در آتش سوزاند<ref>البدأ و التاریخ، ج۵، ص۱۲۵؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۱۹.</ref>
و در [[فرائد السمطین]] آمده: حضرت، اول گردن [[غلات]] را زد سپس آنها را در آتش سوزاند<ref>البدأ و التاریخ، ج۵، ص۱۲۵؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ج۱، ص۱۷۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۳۱۹.</ref>


== عاقبت [[عبدالله بن سبا]] و [[فرقه سبائیه]] ==
== عاقبت [[عبدالله بن سبا]] و [[فرقه سبائیه]] ==
خط ۶۰: خط ۵۸:
اما عبدالله بن سبا بعد از [[شهادت]] امیرالمؤمنین {{ع}} باز به نشر [[افکار]] غلط خود (خدایی علی) پرداخت و گروهی از [[مردم]] [[نادان]] را دور خود گرد آورد. [[مورخان]] می‌گویند: وقتی خبر [[شهادت امام]] به او رسید گفت: به [[خدا]] اگر پیکر قطعه قطعه علی را در هفتاد کیسه بیاورند باز می‌دانم که وی نمرده است و هرگز هم نمی‌میرد تا [[عرب]] را [[رهبری]] کند. وقتی این خبر به [[ابن عباس]] رسید گفت: اگر می‌دانستم که او از [[عقیده]] [[انحرافی]] خود دست بردار نیست نه به آنها [[زن]] می‌دادیم و نه از آنها زن می‌گرفتیم و میراث‌شان را تقسیم نمی‌کردیم (و چون افراد [[مرتد]] با آنها عمل می‌شد).
اما عبدالله بن سبا بعد از [[شهادت]] امیرالمؤمنین {{ع}} باز به نشر [[افکار]] غلط خود (خدایی علی) پرداخت و گروهی از [[مردم]] [[نادان]] را دور خود گرد آورد. [[مورخان]] می‌گویند: وقتی خبر [[شهادت امام]] به او رسید گفت: به [[خدا]] اگر پیکر قطعه قطعه علی را در هفتاد کیسه بیاورند باز می‌دانم که وی نمرده است و هرگز هم نمی‌میرد تا [[عرب]] را [[رهبری]] کند. وقتی این خبر به [[ابن عباس]] رسید گفت: اگر می‌دانستم که او از [[عقیده]] [[انحرافی]] خود دست بردار نیست نه به آنها [[زن]] می‌دادیم و نه از آنها زن می‌گرفتیم و میراث‌شان را تقسیم نمی‌کردیم (و چون افراد [[مرتد]] با آنها عمل می‌شد).


بالاخره جمعی از افراد احمق و [[جاهل]] به عبدالله روی آوردند و کارشان بالاگرفت و چنین می‌گفتند: چون علی {{ع}} از [[آینده]] خبر داده پس او خود خداست یا خدا در او [[حلول]] کرده است!<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵ ص۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۲۲.</ref>
بالاخره جمعی از افراد احمق و [[جاهل]] به عبدالله روی آوردند و کارشان بالاگرفت و چنین می‌گفتند: چون علی {{ع}} از [[آینده]] خبر داده پس او خود خداست یا خدا در او [[حلول]] کرده است!<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۵ ص۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]]، ص ۳۲۲.</ref>


== عقاید غالیان ==
== عقاید غالیان ==
خط ۷۰: خط ۶۸:
# [[رجعت]]؛ مثلاً [[مغیریه]] قائل به بازگشت همه [[مردگان]] به [[دنیا]] بود.
# [[رجعت]]؛ مثلاً [[مغیریه]] قائل به بازگشت همه [[مردگان]] به [[دنیا]] بود.
# اباحه‌گری؛ جناحیه، منصوریه، معمریه، بشاریه، بشیریه و برخی دیگر از گروه‌های غالی همه [[محرمات]] را بر خود [[حلال]] می‌دانستند. بعضی از این گروه‌ها تا آنجا [[زیاده‌روی]] می‌کردند که [[ازدواج]] با [[محارم]] یا پسران را نیز جایز می‌دانستند یا به اشتراک [[اموال]] و [[زنان]] [[حکم]] می‌کردند.
# اباحه‌گری؛ جناحیه، منصوریه، معمریه، بشاریه، بشیریه و برخی دیگر از گروه‌های غالی همه [[محرمات]] را بر خود [[حلال]] می‌دانستند. بعضی از این گروه‌ها تا آنجا [[زیاده‌روی]] می‌کردند که [[ازدواج]] با [[محارم]] یا پسران را نیز جایز می‌دانستند یا به اشتراک [[اموال]] و [[زنان]] [[حکم]] می‌کردند.
# [[تأویل آیات قرآن]]؛ بیشتر فرقه‌های عالی برای [[اثبات]] باورهای خود به [[تأویل]] ناروای [[آیات قرآن]] روی می‌آوردند<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۳۵۹.</ref>.
# [[تأویل آیات قرآن]]؛ بیشتر فرقه‌های عالی برای [[اثبات]] باورهای خود به [[تأویل]] ناروای [[آیات قرآن]] روی می‌آوردند<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]]، ص ۳۵۹.</ref>.


غلات درباره امیرالمؤمنین{{ع}} نیز عقاید انحرافی داشتند که برخی از آنها عبارت است از:
غلات درباره امیرالمؤمنین{{ع}} نیز عقاید انحرافی داشتند که برخی از آنها عبارت است از:
خط ۸۸: خط ۸۶:
همچنین در منابع [[شیعی]]، [[روایات]] بسیاری از [[امامان شیعه]] متضمّن [[لعن]] و طرد و [[اعلام برائت]] از غلات و رهبرانشان وارد شده است. از جمله از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[مغیرة بن سعید]] روایت شده است: «خدا [[لعنت]] کند مغیرة بن سعید را. او بر پدرم [[دروغ]] می‌بست. و خدا بر او گرمی [[آتش]] را چشانید. خدا لعنت کند هر کسی را که [[کلامی]] را می‌گوید که ما آن را نمی‌گوییم و از [[رحمت خدا]] به دور باد کسی که ما را از [[عبودیت]] و [[بندگی]] خداوندی که ما را [[خلق]] کرده است و بازگشت ما به او و [[جان]] ما در دست اوست [[محروم]] و زایل می‌نماید و ما را به جای خدا معرفی می‌کند».
همچنین در منابع [[شیعی]]، [[روایات]] بسیاری از [[امامان شیعه]] متضمّن [[لعن]] و طرد و [[اعلام برائت]] از غلات و رهبرانشان وارد شده است. از جمله از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[مغیرة بن سعید]] روایت شده است: «خدا [[لعنت]] کند مغیرة بن سعید را. او بر پدرم [[دروغ]] می‌بست. و خدا بر او گرمی [[آتش]] را چشانید. خدا لعنت کند هر کسی را که [[کلامی]] را می‌گوید که ما آن را نمی‌گوییم و از [[رحمت خدا]] به دور باد کسی که ما را از [[عبودیت]] و [[بندگی]] خداوندی که ما را [[خلق]] کرده است و بازگشت ما به او و [[جان]] ما در دست اوست [[محروم]] و زایل می‌نماید و ما را به جای خدا معرفی می‌کند».


امامان شیعه می‌کوشیدند با غلات از طریق آوردن [[برهان]] و بیان [[عقاید]] صحیح [[مبارزه]] کنند. در مواردی که این روش مؤثر نبود، حتی به اقدامات شدید علیه آنان [[دستور]] می‌دادند. در روایتی از [[امام هادی]] {{ع}} درباره یکی از غلات معاصر وی به نام [[فارس بن حاتم قزوینی]] آمده است: «هرکس مرا از دست او راحت کند و او را بکشد، من [[بهشت]] را برای او تضمین می‌کنم»<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۳۵۹.</ref>.
امامان شیعه می‌کوشیدند با غلات از طریق آوردن [[برهان]] و بیان [[عقاید]] صحیح [[مبارزه]] کنند. در مواردی که این روش مؤثر نبود، حتی به اقدامات شدید علیه آنان [[دستور]] می‌دادند. در روایتی از [[امام هادی]] {{ع}} درباره یکی از غلات معاصر وی به نام [[فارس بن حاتم قزوینی]] آمده است: «هرکس مرا از دست او راحت کند و او را بکشد، من [[بهشت]] را برای او تضمین می‌کنم»<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]]، ص ۳۵۹.</ref>.


== تفکر غلات در دوران معاصر ==
== تفکر غلات در دوران معاصر ==
خط ۹۵: خط ۹۳:
گرچه «اغراق» به عنوان یک ابزار متداول برای خیال‌انگیزی مورد استفاده [[شاعران]] بوده است، اما استفاده از این ابزار در بیان [[مسائل اعتقادی]] و [[تاریخی]] درباره شخصیت‌های [[دینی]] سبب شده است مضامین [[غلوآمیز]] در ادبیات مذهبی کاربرد زیادی داشته باشد؛ به ویژه در آثار نویسندگان و شاعرانی که گرایش‌های صوفیانه داشته و دارند. این کاربرد عمدتاً به شکل خفی و غیرمُصرح و در مواردی هم به صورت آشکار و صریح بوده است. از نمونه‌های مُصرح، می‌توان به ابیاتی از منظومه [[گنجینة الاسرار]] عمان سامانی اشاره کرد: «هست از هر مذهبی آگاهی‌ام // [[الله]] الله من [[حسین]] اللهی‌ام // [[بنده]] کس نیستم تا زنده‌ام / او خدای من، من او را بنده‌ام» و یا در جای دیگر: «سرخوش از صهبای [[آگاهی]] شدم / دیگر اینجا زینب‌اللهی شدم». رواج باورهای غالیانه، به ویژه در دوره قاجار، و [[نفوذ]] این [[باورها]] به جریان تدوین [[مقاتل عاشورا]] سبب ورود مجموعه گسترده‌ای از روایت‌های غلوآمیز و غیرمستند در متن [[مقاتل]] و متعاقب آن به متن [[روضه‌ها]] و نوحه‌ها شده است؛ مقوله‌ای که در دوره معاصر صاحب‌نظرانی چون [[مرتضی مطهری]] از آن به «[[تحریفات]] [[عاشورا]]» تعبیر کرده‌اند. [[باور]] به کشته نشدن [[امام حسین]] {{ع}} در [[کربلا]] و مشتبه شدن امر بر [[مردم]] (مشابه داستان [[مصلوب]] شدن [[عیسی]])، باور به [[قدرت جسمانی]] [[فوق بشری]] داشتن امام حسین {{ع}} و اغراق در تعداد کشته‌های [[دشمن]] از جمله باورهای غالیانه‌ای است که در منابع مختلف درباره امام حسین {{ع}} بیان شده است. از جمله نمونه‌های مشهور [[غلو]] در [[واقعه عاشورا]] می‌توان به مطالبی از اسرارالشهادة اثر [[فاضل]] دربندی اشاره کرد؛ نظیر اینکه [[روز عاشورا]] ۷۲ [[ساعت]] بوده است و اینکه امام حسین {{ع}} ۲۰ هزار نفر از [[سپاه]] [[دشمن]] را در [[روز عاشورا]] به [[قتل]] رساند.
گرچه «اغراق» به عنوان یک ابزار متداول برای خیال‌انگیزی مورد استفاده [[شاعران]] بوده است، اما استفاده از این ابزار در بیان [[مسائل اعتقادی]] و [[تاریخی]] درباره شخصیت‌های [[دینی]] سبب شده است مضامین [[غلوآمیز]] در ادبیات مذهبی کاربرد زیادی داشته باشد؛ به ویژه در آثار نویسندگان و شاعرانی که گرایش‌های صوفیانه داشته و دارند. این کاربرد عمدتاً به شکل خفی و غیرمُصرح و در مواردی هم به صورت آشکار و صریح بوده است. از نمونه‌های مُصرح، می‌توان به ابیاتی از منظومه [[گنجینة الاسرار]] عمان سامانی اشاره کرد: «هست از هر مذهبی آگاهی‌ام // [[الله]] الله من [[حسین]] اللهی‌ام // [[بنده]] کس نیستم تا زنده‌ام / او خدای من، من او را بنده‌ام» و یا در جای دیگر: «سرخوش از صهبای [[آگاهی]] شدم / دیگر اینجا زینب‌اللهی شدم». رواج باورهای غالیانه، به ویژه در دوره قاجار، و [[نفوذ]] این [[باورها]] به جریان تدوین [[مقاتل عاشورا]] سبب ورود مجموعه گسترده‌ای از روایت‌های غلوآمیز و غیرمستند در متن [[مقاتل]] و متعاقب آن به متن [[روضه‌ها]] و نوحه‌ها شده است؛ مقوله‌ای که در دوره معاصر صاحب‌نظرانی چون [[مرتضی مطهری]] از آن به «[[تحریفات]] [[عاشورا]]» تعبیر کرده‌اند. [[باور]] به کشته نشدن [[امام حسین]] {{ع}} در [[کربلا]] و مشتبه شدن امر بر [[مردم]] (مشابه داستان [[مصلوب]] شدن [[عیسی]])، باور به [[قدرت جسمانی]] [[فوق بشری]] داشتن امام حسین {{ع}} و اغراق در تعداد کشته‌های [[دشمن]] از جمله باورهای غالیانه‌ای است که در منابع مختلف درباره امام حسین {{ع}} بیان شده است. از جمله نمونه‌های مشهور [[غلو]] در [[واقعه عاشورا]] می‌توان به مطالبی از اسرارالشهادة اثر [[فاضل]] دربندی اشاره کرد؛ نظیر اینکه [[روز عاشورا]] ۷۲ [[ساعت]] بوده است و اینکه امام حسین {{ع}} ۲۰ هزار نفر از [[سپاه]] [[دشمن]] را در [[روز عاشورا]] به [[قتل]] رساند.


در سال‌های اخیر، رواج استفاده از مضامین و تعابیر غالیانه و شرک‌آمیز در مداحی‌ها، [[اعتراض]] برخی از دانشمندان و [[مراجع تقلید]] را برانگیخته است؛ از جمله به مواضع انتقادی [[سید علی خامنه‌ای]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] در این باره می‌توان اشاره کرد<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]] ص ۳۵۹.</ref>.
در سال‌های اخیر، رواج استفاده از مضامین و تعابیر غالیانه و شرک‌آمیز در مداحی‌ها، [[اعتراض]] برخی از دانشمندان و [[مراجع تقلید]] را برانگیخته است؛ از جمله به مواضع انتقادی [[سید علی خامنه‌ای]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] در این باره می‌توان اشاره کرد<ref>[[احمد لهراسبی|لهراسبی، احمد]]، [[فرهنگ سوگ شیعی (کتاب)|مقاله «غلو»، فرهنگ سوگ شیعی]]، ص ۳۵۹.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۳٬۱۰۲

ویرایش