پرش به محتوا

علت غیبت امام مهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
در روایات به حکمت‌های غیبت اشاره شده است:
در روایات به حکمت‌های غیبت اشاره شده است:
=== [[ترس]] از کشته شدن ===
=== [[ترس]] از کشته شدن ===
در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و [[آزار]] و [[اذیت]] را [[تحمل]] می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب تحمل [[رنج]] و دشواری‌‏های بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معناست که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در راه خدا [[هراس]] دارد؛ بلکه آن حضرت، چون [[آخرین ذخیره الهی]] در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] [[وعده]] داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر [[خداوند سبحانه و تعالی]] است که به هر وسیله ممکن، او را تا [[روز]] [[موعود]] [[حفاظت]] نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از [[پیامبران]] ـ هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند ـ اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را [[تهدید]] می‏‌کرد"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "به‌راستی [[قائم]]{{ع}} پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی دارد؛ زیرا او می‌ترسد و با دست، به خودش اشاره کرد و فرمودند: "یعنی از کشته‌شدن" می‌ترسد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّهُ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۸.</ref>.
در بررسی [[روایات]] مربوط به [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ می‌‏یابیم یکی از حکمت‏‌های ظاهری پنهان‌‏زیستی [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[امان]] ماندن آن حضرت از گزند بدخواهان و [[ستمگران]] است<ref> محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص۳۴۰؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۲۹؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۴۲</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة]]، ابتدای فصل پنجم، چنین نگاشته است: "هیچ علتی جز [[بیم]] حضرت از کشته شدن خویش، مانع ظهور وی نیست. اگر این‏گونه نباشد، [[نهان]] بودن در پس پرده غیبت برایش روا نخواهد بود. آن محبوب دل‏ها، دشواری‏‌ها و [[آزار]] و [[اذیت]] را تحمل می‏‌کند؛ زیرا مقام و جایگاه والای [[امامان]] و [[پیامبران]]{{عم}} به سبب تحمل [[رنج]] و دشواری‌‏های بزرگ آنان در [[راه خدا]] بوده است. البته این نه بدان معناست که آن حضرت، از [[شهادت]] و کشته شدن در راه خدا [[هراس]] دارد؛ بلکه آن حضرت، چون آخرین ذخیره الهی در [[زمین]] است و آن [[حاکمیت]] فراگیر و جهانی که در تمام [[ادیان]] [[وعده]] داده شده است، فقط به دست او تحقق می‌‏یابد؛ بنابراین بر [[خداوند سبحانه و تعالی]] است که به هر وسیله ممکن، او را تا [[روز]] [[موعود]] حفاظت نماید و [[حکمت الهی]] نیز بر پنهان‌‏زیستی او تعلق گرفته است. شبیه این پنهان‌‏زیستی با ویژگی‏‌های خاص خود درباره برخی از [[پیامبران]] ـ هنگامی که بر [[جان]] خویش [[بیم]] داشتند ـ اتفاق افتاده بود که می‌‏توان به پنهان شدن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[شعب ابی طالب]] و نیز در [[غار حرا]] در برخی زمان‏‌ها اشاره کرد. می‏‌دانیم هیچ دلیلی برای چنین پنهان ‏شدنی نبود، مگر [[ترس]] از ضررهایی که آن حضرت را [[تهدید]] می‏‌کرد"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "به‌راستی [[قائم]]{{ع}} پیش از آنکه [[قیام]] کند، غیبتی دارد؛ زیرا او می‌ترسد و با دست، به خودش اشاره کرد و فرمودند: "یعنی از کشته‌شدن" می‌ترسد<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لِلْقَائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّهُ يَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۸.</ref>.


برخی [[روایات]] به این نکته تصریح دارد که ترس از کشته‌ شدن، علّت [[غیبت]] است: [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "غیبتی طولانی دارد، به دلیل ترس از کشته‌ شدن خود"<ref>{{متن حدیث|لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵۱؛ </ref>. ترس یاد شده، هرگز ناپسند نیست؛ زیرا از ضعف نفس بر نمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس پسندیده و در برخی موارد لازم و ضروری است.
برخی [[روایات]] به این نکته تصریح دارد که ترس از کشته‌ شدن، علّت [[غیبت]] است: [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرمایند: "غیبتی طولانی دارد، به دلیل ترس از کشته‌ شدن خود"<ref>{{متن حدیث|لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۵۱، ص۱۵۱؛ </ref>. ترس یاد شده، هرگز ناپسند نیست؛ زیرا از ضعف نفس بر نمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس پسندیده و در برخی موارد لازم و ضروری است.
خط ۲۳: خط ۲۳:


=== [[آزمایش الهی]] ===
=== [[آزمایش الهی]] ===
یکی دیگر از حکمت‌‏های [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ آزمایش [[مردم]] است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم [[حضور ظاهری امام]]، بسیار مشکل و طاقت ‏فرساست، در [[تکامل روحی]] انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و [[استوار]] و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] [[سست]] و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: «به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا [[خداوند سبحانه و تعالی]] ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی[[نهد]]»<ref>{{متن حدیث|هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏‏‏‏‏‏}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۳۹.</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و [[عمل]] شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار [[لغزش]] و سقوط خواهند شد. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: «و این‌‏گونه است که [[غیبت قائم]] طولانی خواهد بود، تا این‏که [[حق]] محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای [[طینت]] [[ناپاکی]] هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همان‌‏ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آن‏ها می‌‏رود»<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. از مجموع [[سخنان معصومان]]{{عم}} به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از [[دین]] و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن [[دنیا پرستی]] است‏<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص۳۰۶، ح ۴۷۶.</ref>ر.ک: شیخ صدوق، [[ثواب الاعمال و عقاب الاعمال]]، ص۲۵۳.</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است<ref>میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص۱۳۱.</ref>. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی [[حفظ]] کرده، [[پروای الهی]] داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این‏ باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهره‏‌های [[پیروز]] این دوران یاد می‏‌کند، با [[شگفتی]] به [[حضرت علی]]{{ع}} چنین می‏‌فرماید: «ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگ‏ترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران ـ با آن‏که [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکرده‌‏اند و از [[امام]] خود در پرده‌‏اند ـ به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، ایمان می‌‏آورند»<ref> {{متن حدیث|يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏‏‏‏‏‏}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. [[افسوس]] بر آنان که در این دوران، [[اسیر]] وسوسه‌‏های بی‌‏پایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] [[زندگی]] می‏‌کنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>.
یکی دیگر از حکمت‌‏های [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ آزمایش [[مردم]] است. از آن‏جا که این نوع آزمایش، به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار مشکل و طاقت ‏فرساست، در تکامل روحی انسان‏‌ها نقش بسیار مهم و مؤثری دارد. با این آزمایش است که آشکار می‌‏شود چه کسی ثابت ‏قدم و [[استوار]] و چه کسی در [[ایمان]] و [[اعتقاد]] [[سست]] و مردد است. [[جابر جعفی]] گوید: «به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کردم [[فرج]] شما چه هنگام خواهد بود؟ حضرت فرمود: هیهات، هیهات، فرج ما فرا نمی‌‏رسد، تا زمانی که شما غربال شوید، تا [[خداوند سبحانه و تعالی]] ناخالصی‌‏ها را محو و نابود کند و آنچه [[خالص]] و زلال است، باقی نهد»<ref>{{متن حدیث|هَيْهَاتَ‏ هَيْهَاتَ‏ لَا يَكُونُ‏ فَرَجُنَا حَتَّى‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا ثُمَ‏ تُغَرْبَلُوا يَقُولُهَا ثَلَاثاً حَتَّى‏ يَذْهَبَ‏ الْكَدِرُ وَ يَبْقَى‏ الصَّفْوُ‏‏‏‏‏‏}}؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص۳۳۹.</ref>. روشن است در این [[امتحان]] بزرگ کسانی سربلند خواهند بود که دارای جایگاه والایی از ایمان و [[عمل]] شایسته باشند و کسانی که در این امور دچار کاستی باشند، بیشتر دچار [[لغزش]] و سقوط خواهند شد. [[امام صادق]]{{ع}} تبلور این [[حقیقت]] را چنین بیان کرده است: «و این‌‏گونه است که غیبت قائم طولانی خواهد بود، تا این‏که [[حق]] محض آشکار شود و ایمان، از کدورت‌‏ها و پیرایه‌‏ها صاف و زلال گردد. این آشکار شدن، با بازگشت افرادی صورت می‏‌پذیرد که دارای طینت ناپاکی هستند، از [[پیروان]] ظاهری [[اهل بیت]]{{عم}}؛ یعنی همان‌‏ها که [[ترس]] [[نفاق]] بر آن‏ها می‌‏رود»<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص۱۷۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۳۵۵.</ref>. از مجموع سخنان معصومان{{عم}} به دست می‌‏آید که مهم‏ترین ویژگی مرتبط با [[امتحان]] و [[آزمایش]] انسان‏‌ها در این دوران، گریز آن‏ها از [[دین]] و آموزه‌‏های آن و به اوج رسیدن [[دنیا پرستی]] است‏<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۸، ص۳۰۶، ح ۴۷۶؛ ر.ک: شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص۲۵۳.</ref> که آن را از دوره‌‏های دیگر متمایز کرده است. [[معصومان]]{{عم}} برای این دوران، پس از بیان برخی ویژگی‌‏ها، هشدارهایی نیز داده‏‌اند که با توجه به آن‏ها، آزمایش‏‌های بزرگ از مهم‏ترین ویژگی این دوران است<ref>میرزا حسین طبرسی نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص۳۷۹، ح ۱۳۳۰۵؛ مسلم بن حجاج، صحیح، ج ۱، ص۱۳۱.</ref>. افرادی که با ویژگی‌‏های این دوران، [[ایمان]] خود را به خوبی [[حفظ]] کرده، [[پروای الهی]] داشته باشند، [[ارزش]] والایی دارند. در این‏ باره وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از چهره‏‌های [[پیروز]] این دوران یاد می‏‌کند، با [[شگفتی]] به [[حضرت علی]]{{ع}} چنین می‏‌فرماید: «ای علی! بدان شگفت‏‌آورترین [[مردم]] در [[ایمان]] و بزرگ‏ترین آنان در [[یقین]]، کسانی هستند که در پایان دوران ـ با آن‏که [[پیامبر]] خود را [[درک]] نکرده‌‏اند و از [[امام]] خود در پرده‌‏اند ـ به نوشته‌‏ای سیاه بر صفحه‌‏ای سپید، ایمان می‌‏آورند»<ref> {{متن حدیث|يَا عَلِيُ‏ أَعْجَبُ‏ النَّاسِ‏ إِيمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ‏ يَقِيناً قَوْمٌ‏ يَكُونُونَ‏ فِي‏ آخِرِ الزَّمَانِ‏ لَمْ‏ يَلْحَقُوا النَّبِيَ‏ وَ حُجِبَ‏ عَنْهُمُ‏ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى‏ بَيَاض‏‏‏‏‏‏}}، شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۶؛ همو، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص۲۸۸، باب ۲۵، ح ۸</ref>. افسوس بر آنان که در این دوران، [[اسیر]] وسوسه‌‏های بی‌‏پایان [[شیطان]] و [[هواهای نفسانی]] شده، در دام تاریک [[نادانی]] و [[عصیان]] [[زندگی]] می‏‌کنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>.


در برخی روایات، به واژه امتحان تصریح شده و از [[قطعی]] بودن [[غیبت]] [[سخن]] به میان آمده است: [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: "چاره‌ای از این غیبت برای [[صاحب امر]] نیست. این غیبت، آزمونی [[الهی]] است که مخلوقاتش را با آن می‌آزماید"<ref>{{متن حدیث|لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ بحار‌الأنوار، ج۱، ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۲۰۱-۲۰۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶.</ref>
در برخی روایات، به واژه امتحان تصریح شده و از [[قطعی]] بودن [[غیبت]] [[سخن]] به میان آمده است: [[امام کاظم]]{{ع}} می‌فرماید: "چاره‌ای از این غیبت برای [[صاحب امر]] نیست. این غیبت، آزمونی [[الهی]] است که مخلوقاتش را با آن می‌آزماید"<ref>{{متن حدیث|لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ كَانَ يَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِيَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ}}؛ بحار‌الأنوار، ج۱، ص۱۵۰.</ref>.<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص۲۰۱-۲۰۲؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶.</ref>


=== جاری‌ شدن [[سنت]] غیبت انبیا{{عم}} ===
=== جاری‌ شدن [[سنت]] غیبت انبیا{{عم}} ===
به درازای [[تاریخ بعثت]] [[انبیای الهی]]{{عم}}، سنت<ref>سنت، یعنی طریق و روشی که غالباً یا دائماً جریان دارد. این طریق معمول، گاهی طریق و روش گذشتگان و گاهی طریق و روش الهی است.</ref> [[خداوند متعال]] بر این بوده که اگر اُمتی در [[حق]] [[حجت خدا]] [[ظلم]] روا داشته و قصد کشتن او را داشته باشند، [[خداوند]] او را به وسیله غیبت محافظت می‌کند او [[اراده]] نموده است که این سنت الهی را برای [[امام عصر]]{{ع}} این قرار دهد.
به درازای تاریخ بعثت [[انبیای الهی]]{{عم}}، سنت<ref>سنت، یعنی طریق و روشی که غالباً یا دائماً جریان دارد. این طریق معمول، گاهی طریق و روش گذشتگان و گاهی طریق و روش الهی است.</ref> [[خداوند متعال]] بر این بوده که اگر اُمتی در [[حق]] [[حجت خدا]] [[ظلم]] روا داشته و قصد کشتن او را داشته باشند، [[خداوند]] او را به وسیله غیبت محافظت می‌کند او [[اراده]] نموده است که این سنت الهی را برای [[امام عصر]]{{ع}} این قرار دهد.


برخی [[روایات]] علاوه بر اجرای سنت انبیا{{عم}} در غیبت، [[سنت]] طول عمر را اضافه می‌کند: [[امام عسکری]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "برای فرزندم سنت‌های [[انبیا]] از طول عمر و غیبت، جاری است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۲۰۲.</ref>
برخی [[روایات]] علاوه بر اجرای سنت انبیا{{عم}} در غیبت، [[سنت]] طول عمر را اضافه می‌کند: [[امام عسکری]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: "برای فرزندم سنت‌های [[انبیا]] از طول عمر و غیبت، جاری است"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ ابْنِي هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الَّذِي يَجْرِي فِيهِ سُنَنُ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}} بِالتَّعْمِيرِ وَ الْغَيْبَةِ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۲۲۴.</ref>.<ref>مهدی مقامی|مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی، ص۲۰۲.</ref>


=== عهده‌دار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]] ===
=== عهده‌دار نبودن [[بیعت]] [[حاکمان]] ===
دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوت‏‌های [[زمان]] در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}} ـ آن هنگام که برای [[حفظ]] [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] به [[سازش]] با معاویه تن داد و [[مردم]]، [[زبان]] به [[سرزنش]] حضرتش گشودند ـ چنین فرمود: «آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه بیعت با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] می‌‏گزارد. به [[درستی]] که [[خداوند سبحانه و تعالی]] ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که [[قیام]] می‌‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس بر گردنش نباشد»<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص۲۸۹.</ref>. [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: «درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] می‌‏فرماید: ای [[اهل]] [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم»<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۴۸۳، ح ۴.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]]؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶.</ref>
دیدگاه برخی [[روایات]]، این است که آن حضرت، با [[غیبت]] خود، از [[بیعت]] با طاغوت‏‌های [[زمان]] در [[امان]] خواهد بود. [[امام مجتبی]]{{ع}} ـ آن هنگام که برای [[حفظ]] مصالح اسلام و [[مسلمین]] به [[سازش]] با معاویه تن داد و [[مردم]]، [[زبان]] به [[سرزنش]] حضرتش گشودند ـ چنین فرمود: «آیا ندانستید که هیچ ‏یک از ما [[امامان]] نیست، مگر اینکه بیعت با [[ستمگری]] بر گردن او قرار می‌‏گیرد؛ جز [[قائم]] که [[عیسی بن مریم]]{{ع}} پشت سرش [[نماز]] می‌‏گزارد. به [[درستی]] که [[خداوند سبحانه و تعالی]] ولادتش را پنهان و شخصش را مخفی می‌‏سازد، تا آن‏گاه که [[قیام]] می‌‏کند، [[بیعت]] هیچ‏کس بر گردنش نباشد»<ref> طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص۲۸۹.</ref>. [[حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی در پاسخ به برخی پرسش‏‌ها فرمود: «درباره [[علت غیبت]] پرسیده بودید؛ خداوند سبحانه و تعالی در [[قرآن کریم]] می‌‏فرماید: ای [[اهل]] [[ایمان]]! از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت می‌‏شوید. بدانید هرکدام از پدران من، بیعت یکی از طاغوت‌‏های زمان خویش را بر گردن داشتند؛ ولی من هنگامی که قیام می‌‏کنم، بیعت هیچ‏ یک از گردنکشان و طاغوت‏‌های زمان را بر گردن ندارم»<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص۲۹۰، [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص۴۸۳، ح ۴.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]]؛ [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۵۴۶.</ref>


[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "هنگامی‌ که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این دلیل است که ولادتش پنهان است و شخص او غایب می‌شود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.</ref>.
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در روایتی می‌فرمایند: "هنگامی‌ که [[قائم]] ما [[قیام]] کند، [[بیعت]] احدی بر گردن او نیست و به این دلیل است که ولادتش پنهان است و شخص او غایب می‌شود"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْقَائِمَ مِنَّا إِذَا قَامَ لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ فَلِذَلِكَ تَخْفَى وِلَادَتُهُ وَ يَغِيبُ شَخْصُهُ}}؛ بحارالأنوار، ج۱، ص۱۹.</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:


=== [[تأدیب]] انسان‏‌ها ===
=== [[تأدیب]] انسان‏‌ها ===
[[ادب]] کردن [[انسان‌‏ها]] ـ به ‏ویژه مسلمان‏‌ها ـ یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چراکه بیشتر آن‏ها در زمان [[زندگی]] و حضور امامان پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و [[حمایت]] نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب [[محروم]] شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آن‏ها شدند. امام‏ [[باقر]]{{ع}} در این‏ باره فرمود: «شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! [[اختلاف اصحاب]] پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، [[صاحب شما]] از دست شما گرفته می‌‏شود...»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص۱۱۰</ref>.
[[ادب]] کردن [[انسان‌‏ها]] ـ به ‏ویژه مسلمان‏‌ها ـ یکی دیگر از فلسفه‌‏های غیبت است؛ چراکه بیشتر آن‏ها در زمان [[زندگی]] و حضور امامان پیشین، آن‏گونه که شایسته بود از ایشان استفاده و حمایت نکردند. افزون بر آن، گاهی با برخوردهای ناشایست خود، سبب [[محروم]] شدن [[جامعه بشری]] از [[فیض]] آن‏ها شدند. امام‏ [[باقر]]{{ع}} در این‏ باره فرمود: «شما مردمی هستید که با [[دل]]، ما را [[دوست]] می‏‌دارید؛ ولی عمل شما با این [[محبت]]، ناسازگار است. به [[خدا]] [[سوگند]]! اختلاف اصحاب پایان نمی‌‏یابد و به همین دلیل، [[صاحب شما]] از دست شما گرفته می‌‏شود...»<ref>{{متن حدیث|وَ أَنْتُمْ‏ قَوْمٌ‏ تُحِبُّونَّا بِقُلُوبِكُمْ‏ وَ يُخَالِفُ‏ ذَلِكَ‏ فِعْلُكُمْ‏ وَ اللَّهِ‏ مَا يَسْتَوِي‏ اخْتِلَافُ‏ أَصْحَابِكَ‏ وَ لِهَذَا أُسِرَّ عَلَى‏ صَاحِبِكُم}}، محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص۱۱۰</ref>.


افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسان‏‌های مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] [[جهانی]] برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‏ نیز اشاره شده است.
افزون بر آنچه یاد شد، به مواردی همچون: [[تربیت]] انسان‏‌های مناسب برای [[قیام]] و [[حکومت جهانی]] و ایجاد [[اشتیاق]] جهانی برای [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}‏ نیز اشاره شده است.


با توجه به آنکه [[روایات]] یاد شده فقط به برخی از حکمت‌‏های [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس [[حکمت غیبت]] آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه عصر [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}‏ عصر آشکار شدن [[حقایق]] است، از روایات استفاده می‏‌شود حکمت‏‌های اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی{{ع}}‏ آشکار خواهد شد.
با توجه به آنکه [[روایات]] یاد شده فقط به برخی از حکمت‌‏های [[غیبت حضرت مهدی]]{{ع}}‏ اشاره کرده بود و در روایاتی نیز اساس حکمت غیبت آن حضرت، رازی از رازهای خداوند سبحانه و تعالی دانسته شده است و با توجه به اینکه عصر [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}}‏ عصر آشکار شدن [[حقایق]] است، از روایات استفاده می‏‌شود حکمت‏‌های اساسی غیبت آن حضرت، پس از ظهور حضرت مهدی{{ع}}‏ آشکار خواهد شد.


[[امام صادق]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: «... حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت‏‌های [[الهی]] پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن [[دیوار]] بر [[موسی]]{{ع}} روشن نبود، تا آن‏که هنگام جدایی آن‏ها فرا رسید»<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>
[[امام صادق]]{{ع}} در این ‏باره فرمود: «... حکمت غیبت او، همان حکمتی است که در غیبت حجت‏‌های [[الهی]] پیش از او بوده است و وجه حکمت غیبت او پس از ظهورش آشکار شود؛ همچنان که وجه [[حکمت]] کارهای [[خضر]] از شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار بر [[موسی]]{{ع}} روشن نبود، تا آن‏که هنگام جدایی آن‏ها فرا رسید»<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، باب ۴۴، ح ۱۱</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۴۷-۵۵؛ [[فرهنگ‌نامه مهدویت (کتاب)|فرهنگ‌نامه مهدویت ج۲]].</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۳٬۰۳۹

ویرایش