علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}}﴾}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}﴾}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آنرا برمیگردانیم بسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]] ص ۷</ref>. | ::::::«گاهی برخی حقایق و امور پنهان از حس بر ضمیر "قلب" القاء میگردد، ناگهان فضای روح آنچنان روشن که یقین پیدا میکند که آنچه را دریافت نموده است صحیح و پا برجاست. [[الهام]] در لغت به معنای القای مطلبی در نفس و جان است. بنا بر برخی تفاسیر [[الهام]] دارای معنای عام و خاص است. معنای خاص [[الهام]] ویژه اولیاء و اوصیاست که گاهی با واسطه و گاهی بدون واسطه میباشد. [[الهام]] با واسطه توسط صدایی که از شخص خارج میگردد و آنگاه شنیده و معنای مقصود از آن فهمیده میشود، صورت میپذیرد. این حالت، مانند رؤیا، در حالات اولیه انبیاء رخ میدهد و اهل حق آن را وحی خفی به شمار میآورند. اما [[الهام]] بدون واسطه عبارت است از القای معانی و حقایق در قلوب اولیاء از عالم غیب که ممکن است به صورت دفعی و ناگهانی باشد و ممکن است به تدریج صورت پذیرد. معنای عام [[الهام]] نیز گاهی با سبب و گاهی بدون سبب و نیز گاهی حقیقی و گاهی غیر حقیقی است. [[الهام]] حقیقی با سبب از راه تزکیه و تصفیه نفس به دست میآید. [[الهام]] غیرحقیقی و بدون سبب، برای افرادی که استعداد خاصی دارند، به مقتضای ویژگیهای خاص نژادی و جغرافیایی حاصل میشود مانند براهمه، کشیشان و راهبان. قرآن کریم نمونهای از آن را نقل میکند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ]]}}﴾}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> به مادر [[موسی]]{{ع}} [[الهام]] کردیم که به کودک خود شیر بده، و یا در جای دیگر مادر [[موسی]]{{ع}} دلواپس و نگران سرنوشت فرزند دلبند خود است که ناگهان به او [[الهام]] میشود او را در میان جعبهای بگذارد و آن را به روی آبهای نیل روانه کند و در سرنوشت او فکری نکند زیرا خداوند متعال میفرماید {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}﴾}} <ref> ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref> همانا ما آنرا برمیگردانیم بسوی تو و قرار میدهیم او را [[موسی]]{{ع}} از مرسلین و انبیاء الهی کسانی که برگزیدگان خداوند که دارای روح پاک و بیآلایشی هستند و از تقوا و پرهیزگاری سهم والایی دارند، گاهی مشمول چنین الطاف الهی میشوند. اینها طرق و راههایی است که پیامبران و پیشوایان معصوم{{عم}} و بندگان متقی و پرهیزگار را از امور پنهان از حس آگاه میسازد»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]] ص ۷</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛}} | {{جمع شدن|۵. حجت الاسلام و المسلمین شاکر؛}} | ||
[[پرونده:847645352.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد تقی شاکر|شاکر]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد تقی شاکر]]''' در مقاله خود با عنوان ''«[[واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش (مقاله)|واکاوی نگاه فریقین به احادیث هزار درب دانش]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«علاوه بر [[سید مرتضی]]، [[ابن میثم]] و [[فیض کاشانی]]؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات میداند.<ref>مجلسی اول، بی تا، ج 1، ص۱۸۶‑۱۸۷</ref> که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است<ref>همو، ج۲، ص۲۲۶</ref> وی با اشاره به گزارشهای گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف مینویسد: امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است<ref>همو، ج ۱۳، ص۲۷۳</ref>. همچنین به روایت موسی بن بکر از [[امام صادق]]{{ع}} در استدلال بر این مطلب اشاره شده است<ref>ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲</ref>. اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و اوصیاء او میدانند، گفته شده است: اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با [[پیامبر]] {{صل}} ایجاد شده است به گونهای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است<ref>ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲</ref>»<ref>[https://www.farsnews.com/news/13951109002115/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1-%D8%B5-%D9%85%D8%A8%D8%AF%D8%A3-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B9- منابع علم امام در قرآن و روایات؛ ص: ۳۰]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین جزایری؛}} | |||
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزایری|جزایری]]]] | [[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزایری|جزایری]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' پژوهشگر پایاننامه ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' پژوهشگر پایاننامه ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایاننامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
خط ۵۷: | خط ۶۲: | ||
::::::علم غیب یعنی علم امکانی نه علم کَونی، لذا امام{{ع}} به آنچه در عالَم کَون آمده احاطه دارد نه آنچه در عالَم کَون نیامده و امکان و صلوح را دارد. علم به مکونات [[ائمه]]{{عم}} هم به نحو تفویض و شراکت و استقلال نیست بلکه در همه احوال {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|... عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | ::::::علم غیب یعنی علم امکانی نه علم کَونی، لذا امام{{ع}} به آنچه در عالَم کَون آمده احاطه دارد نه آنچه در عالَم کَون نیامده و امکان و صلوح را دارد. علم به مکونات [[ائمه]]{{عم}} هم به نحو تفویض و شراکت و استقلال نیست بلکه در همه احوال {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|... عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ * لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}﴾}}<ref>«بلکه (فرشتهها تنها) بندگانی ارجمندند؛ * در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند»؛ سوره انبیا، آیه۲۶ و ۲۷.</ref>»<ref>مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۷. آقایان دکتر کرباسیزاده و رضایی؛}} | ||
[[پرونده:11531.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی کرباسیزاده|کرباسیزاده]]]] | [[پرونده:11531.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی کرباسیزاده|کرباسیزاده]]]] | ||
آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[علی کرباسیزاده]]''' و آقای '''[[محمد جعفر رضایی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | ::::::«علم احاطی فعلی، مخصوص ذات باریتعالی است و علوم دیگران چه به واسطۀ اسباب ظاهری و چه به واسطۀ اسباب باطنی تدریجی و تعاقبی است. منظور وی از تعاقبی بودن این است که باید ابتدا علم به موضوعی خاص تعلق یابد و سپس با به وجودآمدن موضوعی جدید علم به آن حاصل شود. این در حالی است که علم خداوند محیط به جمیع اشیاء، ازلی و ابدی است به، گونهای که پرداختن به چیزی او را از دیگری باز نمیدارد و هیچ ذرهای در عالم از احاطه علم او بیرون نیست»<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص ۱۴۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۸. آقای دکتر تورانی و خانم خطیبی؛}} | ||
[[پرونده:11939.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اعلا تورانی|تورانی]]]] | [[پرونده:11939.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اعلا تورانی|تورانی]]]] | ||
آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | آقای دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[علم ائمه]] {{عم}} دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه {{عم}} در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال <ref>[[محمدباقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به معنای تدریجی بودن علوم ائمه {{عم}} نیستند. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است <ref>[[محمد باقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" <ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست <ref>[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] و [[علامه طباطبائی]] ۱۳۸۶.</ref>»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۸.</ref>. | ::::::«[[علم ائمه]] {{عم}} دفعی است، گرچه معلوم آن تدریجی باشد. بنابراین، روایاتی که افزایش علوم ائمه {{عم}} در شبهای جمعه در آن بیان شده و روایات عرضِ اعمال <ref>[[محمدباقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۳/ ۳۳۳، روایات باب ۲۰.</ref> به معنای تدریجی بودن علوم ائمه {{عم}} نیستند. تعلیم [[رسول الله]] {{صل}} به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعه واحده بوده است <ref>[[محمد باقر مجلسی|مجلسی]]، ۱۴۰۲ق: ۲۲ /۴۶۱، روایت ۹.</ref> چنانکه تعلّم حضرت رسول نیز دفعی بوده است. خداوند متعال میفرماید: "و ما کتاب را بر تو نازل کردیم، تا بیانگر تمام اشیاء باشد" <ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref> و کلمه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لِكُلِّ شَيْءٍ}}﴾}} یعنی همهچیز، و با تدریج سازگار نیست <ref>[[محمد حسین مظفر|علامه مظفر]] و [[علامه طباطبائی]] ۱۳۸۶.</ref>»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۵۸.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۹. پژوهشگران پایگاه پرسمان قرآن؛}} | |||
{{جمع شدن| | |||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | ||
::::::«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} به یکباره و دفعی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت:{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}﴾}}<ref>«من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»</ref><ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]</ref>. | ::::::«[[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} به یکباره و دفعی بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل نشده بلکه به طور تدریجی و در طول زمان و به اذن خداوند به [[پیامبر]]{{صل}} افاضه میشده است. (...) این مسأله را از ملاحظه آیاتی از قران كريم میتوان دريافت:{{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت میشود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ]]}}﴾}}<ref>«اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم و (هیچ) بلا به من نمیرسید».</ref>؛ {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}}﴾}}<ref>«من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است و غیب نمیدانم»</ref><ref>[http://porsemanequran.com/node/24952 پایگاه پرسمان قرآن]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۰. پژوهشگران مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی.}} | |||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | |||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | |||
::::::«عظمت یک موجود به میزان کمال اوست؛ چه آن کمال از راه اکتساب باشد و چه از جانب خدا داده شود. هر کمالی از جانب خدا داده میشود، لکن برخی کمالات را دفعی میدهد و برخی را تدریجی و در پی اعمال ما. هر اکتسابی نیز اعطایی و موهبتی است. امّا اگر گفته شود که عظمت و بزرگی هر موجودی فقط به کمالات اکتسابی اوست، میگوییم: آیا خداوند متعال که عظیم بالذّات میباشد، کسب کمالات کرده؟ آیا حضرت [[جبرئیل]] {{ع}} که صاحب آن شأن و جلالت فوق تصوّر ماست، کسب کمال نموده؟ آیا [[حضرت عیسی]] {{ع}} که در لحظه اوّل تولّدش اعلام [[نبوت]] کرد، کسب کمالات کرده بود؟ آن بزرگوار فرمود: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}﴾}}<ref>«بنده خدایم؛ او کتاب(آسمانی) به من داده؛ مرا پیامبر قرار داده است» مریم آيه ۳۰</ref> کمال حقیقی عین عظمت و فضیلت است، از هر راه که می خواهد حاصل شود. عالم ، برتر از جاهل است، چه آن علم را کسب کرده باشد و چه از طریق [[وحی]] دریافت کند. صاحب [[علم لدنی]] نیز برتر از عالم به علوم کسبی است. چون علم لدنی، علم مفهومی نیست، بلکه عین وجود خود شخص می باشد. در علم لدنی، نادرستی راه ندارد؛ در حالی که علم مفهومی ممکن است نادرست و خلاف واقع باشد؛ در این صورت ، جهل مرکّب خواهد بود، نه علم. اینکه برخی خیال نمودهاند هر کمالی که اکتسابی نیست، ارزش نمیباشد و موجب فضیلت نمیشود، پنداری است باطل و بی منطق. اگر چنین باشد، نمیتوان گفت عاقل بر دیوانه رجحان وجودی دارد یا انسان بر حیوان فضیلت دارد یا حیوان از گیاه و جماد برتر است. در حالی که عقل آدمی بداهتاً برتریها را ادراک میکند و برای برتریهای موهبتی ارزش قائل است و آن را مدح میکند»</ref><ref>[http://www.pasokhgoo.ir/node/29483 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی]</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
{{پرسشهای وابسته}} | {{پرسشهای وابسته}} |