احترام و تکریم والدین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== عقلی بودن احترام به والدین == | == عقلی بودن احترام به والدین == | ||
[[احترام به والدین]] و [[نیکی به والدین|نیکی به آنان]] نزد همۀ عقلا امری | [[احترام به والدین]] و [[نیکی به والدین|نیکی به آنان]] نزد همۀ عقلا امری پسندیده و ضرورتی [[عقلی]] است و در احکام دینی نیز از اهم [[واجبات]] [[شرعی]] است؛ تا به آنجاکه [[خداوند]] در [[سوره لقمان]] [[وجوب]] [[شکر]] آنان را در ردیف شکر خود قرار داده و به [[فرزندان]] اجازه نداده است در ناملایماتی که از آنها میبینند، کمترین گلایهای ابراز نماید. این همه [[احترام]] به دلیل زحماتی است که پدر و مادر طی دوران تولد و [[رشد]] و [[تربیت]] او متحمل شدهاند. بر این اساس میتوان گفت به طریق اولی، احترام و پاسداری از [[حقوق]] کسی که مبدأ ایجاد [[روحانی]] [[انسان]] و نیز مربی [[روح]] او و تربیتش ضامن [[سلامت]] و [[خوشبختی]] [[ابدی]] انسان است، بیش از والدین صلبی است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶]]، ص ۴۴۳.</ref>. | ||
== [[احسان به پدر و مادر]] از نگاه قرآن == | == [[احسان به پدر و مادر]] از نگاه قرآن == | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
[[مفسّران]]، احسان به والدین را شامل این امور دانستهاند: برخورد پسندیده با ایشان، بهکار بردن جملات [[زیبا]] با آنان، [[تواضع]] و افتادگی در برابر آنها<ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۵۵۰.</ref>، [[مهربانی]] با آنان و [[دعای خیر]] برای ایشان<ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۲۵۹.</ref>. | [[مفسّران]]، احسان به والدین را شامل این امور دانستهاند: برخورد پسندیده با ایشان، بهکار بردن جملات [[زیبا]] با آنان، [[تواضع]] و افتادگی در برابر آنها<ref>جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۵۵۰.</ref>، [[مهربانی]] با آنان و [[دعای خیر]] برای ایشان<ref>الدرالمنثور، ج۵، ص۲۵۹.</ref>. | ||
در [[روایات]]، از افّ به کمترین چیزی که سبب | در [[روایات]]، از افّ به کمترین چیزی که سبب عقوق والدین است، یاد میشود<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۱.</ref>. از وجوه دیگر [[احترام به پدر و مادر]]، [[دعا]] برای ایشان حتّی پس از [[وفات]] است. برخی از [[مفسّران]] ارتباط با [[دوستان]] و آشنایان پدر و مادر را نوعی [[احترام]] به آنان میدانند<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۲.</ref>.<ref>[[محمد هادی ذبیحزاده|ذبیحزاده، محمد هادی]]، [[احترام - ذبیحزاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]].</ref> | ||
== [[احترام به والدین]] در سیره [[پیامبر خاتم]] {{صل}} == | == [[احترام به والدین]] در سیره [[پیامبر خاتم]] {{صل}} == | ||
{{همچنین ببینید|احترام و تکریم والدین در معارف و سیره نبوی}} | {{همچنین ببینید|احترام و تکریم والدین در معارف و سیره نبوی}} | ||
یکی از اصول اخلاقی بسیار مهم در [[سیره نبوی]]، [[نیکی]] و [[احترام به پدر و مادر]] است. [[احترام]] و [[نیکی به والدین]]، معنای گستردهای دارد و به طور کلی، از هر نوع | یکی از اصول اخلاقی بسیار مهم در [[سیره نبوی]]، [[نیکی]] و [[احترام به پدر و مادر]] است. [[احترام]] و [[نیکی به والدین]]، معنای گستردهای دارد و به طور کلی، از هر نوع بیاحترامی به آنها و هر چیزی که موجب ناخشنودی آنها میشود، باید دوری جست. شخصی از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسید: [[حق]] پدر بر فرزندش چیست؟ [[پیامبر]] در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ}}<ref>«پدر را به نامش نخواند و جلوتر از او راه نرود و پیش از او ننشیند و سبب نشود که دیگران به پدرش دشنام دهند» اصول کافی، ج۲، ص۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>. | ||
آن حضرت در پاسخ به [[پرسش]] از حق پدر و مادر بر فرزندانشان فرمود: «آن دو، [[بهشت و دوزخ]] تو هستند»<ref>میزان الحکمه، ج۷۴، ص۸۰.</ref>، کنایه از اینکه [[رضایت]] آنها از فرزند، او را بهشتی و | آن حضرت در پاسخ به [[پرسش]] از حق پدر و مادر بر فرزندانشان فرمود: «آن دو، [[بهشت و دوزخ]] تو هستند»<ref>میزان الحکمه، ج۷۴، ص۸۰.</ref>، کنایه از اینکه [[رضایت]] آنها از فرزند، او را بهشتی و نارضایتی آنها، او را دوزخی میکند. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نیکی به پدر و مادر]] را سبب طولانی شدن عمر [[آدمی]] معرفی میکند و میفرماید: "در عالم [[خواب]] دیدم [[عزرائیل]] برای قبض روح یکی از افراد امتم آمد، در این هنگام، نیکی او به پدر و مادرش عزرائیل را از قبض روح او بازداشت"<ref>بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۰.</ref>. | ||
آن حضرت، [[خشنودی خداوند]] را در رضایت پدر میداند و میفرماید: {{متن حدیث|رِضَا اللَّهِ فِي رِضَا الْوَالِدِ وَ سَخَطُ اللَّهِ فِي سَخَطِ الْوَالِدِ}}<ref>«خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر» میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.</ref>. در روایتی آمده است شخصی به محضر رسول خدا {{صل}} آمد و گفت من با علاقه و | آن حضرت، [[خشنودی خداوند]] را در رضایت پدر میداند و میفرماید: {{متن حدیث|رِضَا اللَّهِ فِي رِضَا الْوَالِدِ وَ سَخَطُ اللَّهِ فِي سَخَطِ الْوَالِدِ}}<ref>«خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر» میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.</ref>. در روایتی آمده است شخصی به محضر رسول خدا {{صل}} آمد و گفت من با علاقه و شور و [[نشاط]]، برای [[جهاد]] آمادگی دارم. پیامبر فرمود: "بنابراین، به میدان [[جهاد]] برو و در [[راه خدا]] با [[دشمن]] [[جنگ]] کن که اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه [[خدا]] زنده هستی و روزی داده میشوی و اگر (بر اثر [[بیماری]]) بمیری، پاداشت بر عهده خداست و اگر از جبهه، زنده به خانهات باز گردی، از گناهانت [[پاک]] میشوی، همانند روزی که متولد شدهای". او عرض کرد: ای [[رسول خدا]]! پدر و مادر [[پیری]] دارم که به [[گمان]] خود با من اُنس گرفتهاند و رفتن من به جهاد را خوش ندارند. [[پیامبر]] فرمود: "در این صورت، نزد پدر و مادرت باش، [[سوگند]] به خداوندی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، اُنس گرفتن یک شبانه [[روز]] آنها با تو از جهاد یک سال بهتر است"<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۴۷ و [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۶۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |