سبک زندگی امام سجاد: تفاوت میان نسخهها
←برخورد امام{{ع}} با فقرا
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
# امام سجاد{{ع}} به صورت پنهانی متکفل مخارج یکصد [[خانه]] بود که در هرکدام از آن عدهای از [[مردم]] [[زندگی]] میکردند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ نقل از امام باقر{{ع}} و احمد بن حنبل، کشف العمة، ج۲، ص۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلیة الأولیا و در همان کتاب، ج۲، ص۳۱۲ از جنابذی و در همان کتاب، ج۲، ص۳۰۴ به نقل از امام صادق{{ع}} هفتاد خانه آمده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۳۲.</ref>. | # امام سجاد{{ع}} به صورت پنهانی متکفل مخارج یکصد [[خانه]] بود که در هرکدام از آن عدهای از [[مردم]] [[زندگی]] میکردند<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ نقل از امام باقر{{ع}} و احمد بن حنبل، کشف العمة، ج۲، ص۲۸۹ نقل از- مطالب السئول از حلیة الأولیا و در همان کتاب، ج۲، ص۳۱۲ از جنابذی و در همان کتاب، ج۲، ص۳۰۴ به نقل از امام صادق{{ع}} هفتاد خانه آمده است.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۳۲.</ref>. | ||
=== | ===برخورد امام{{ع}} با فقرا=== | ||
#گرامی داشتن فقیران: امام{{ع}} با [[فقیران]] [[همنشینی]] نموده و مواظب بود تا [[احساسات]] و [[عواطف]] آنان به هیچ نحو جریحهدار نشود، هنگامی که به سائلی چیزی میداد او را میبوسید تا اینکه [[سائل]] [[احساس]] [[ذلت]] نکند<ref>حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷ نیز از همین منبع.</ref> و چون گدایی به سراغش میآمد او را چنین خطاب میکرد: خوش آمدی ای کسی که | #گرامی داشتن فقیران: امام{{ع}} با [[فقیران]] [[همنشینی]] نموده و مواظب بود تا [[احساسات]] و [[عواطف]] آنان به هیچ نحو جریحهدار نشود، هنگامی که به سائلی چیزی میداد او را میبوسید تا اینکه [[سائل]] [[احساس]] [[ذلت]] نکند<ref>حلیة الأولیا، ج۳، ص۱۳۷؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۷ نیز از همین منبع.</ref> و چون گدایی به سراغش میآمد او را چنین خطاب میکرد: خوش آمدی ای کسی که توشه سفر آخرت مرا بر دوش میکشی<ref>کشف الغمة، ج۳، ص۲۸۸ به نقل از مطالب السئول شافعی به نقل از حلیة الأولیا اصفهانی.</ref>. | ||
# [[مهربانی]] امام{{ع}} با مستمندان: ایشان بسیار با فقرا و [[مستمندان]] [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و از اینکه [[یتیمان]]، [[بیچارگان]]، [[مستمندان]]، زمینگیرشدگان و همه بختبرگشتگان [[جامعه]] بر سفرهاش بنشینند بسیار [[خشنود]] میگردید. او با دست خویش لقمه در دهان آنان مینهاد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر{{ع}}.</ref> همچنانکه شبها غذا و هیزم را بر دوش خود به درب [[خانه]] ایشان حمل مینمود. [[مهربانی]] [[امام سجاد]]{{ع}} با مستمندان به اندازهای بود که هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوشش نمیآمد؛ چون [[فقرا]] فقط روزها به نخلستانهای در [[حال]] چیدن میرفتند و چیدن محصول در شب باعث [[محروم]] شدن آنان میگردید. هنگامی که خبردار شدند کارپرداز ایشان میوه یک درخت را آخر شب چیده است به او فرمودند: «دیگر چنین کاری نکن آیا نمیدانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از این کار [[نهی]] کرده و فرموده است: شاخهای از خرما که به مستمند داده شود همان حقی است که در [[قرآن]] به پرداخت آن در [[روز]] درو امر شده است؟»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲.</ref>. | # [[مهربانی]] امام{{ع}} با مستمندان: ایشان بسیار با فقرا و [[مستمندان]] [[مهربان]] و [[دلسوز]] بود و از اینکه [[یتیمان]]، [[بیچارگان]]، [[مستمندان]]، زمینگیرشدگان و همه بختبرگشتگان [[جامعه]] بر سفرهاش بنشینند بسیار [[خشنود]] میگردید. او با دست خویش لقمه در دهان آنان مینهاد<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۶۶ و ۱۶۷ از امام باقر{{ع}}.</ref> همچنانکه شبها غذا و هیزم را بر دوش خود به درب [[خانه]] ایشان حمل مینمود. [[مهربانی]] [[امام سجاد]]{{ع}} با مستمندان به اندازهای بود که هیچگاه از چیدن محصول نخلستان در شب خوشش نمیآمد؛ چون [[فقرا]] فقط روزها به نخلستانهای در [[حال]] چیدن میرفتند و چیدن محصول در شب باعث [[محروم]] شدن آنان میگردید. هنگامی که خبردار شدند کارپرداز ایشان میوه یک درخت را آخر شب چیده است به او فرمودند: «دیگر چنین کاری نکن آیا نمیدانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از این کار [[نهی]] کرده و فرموده است: شاخهای از خرما که به مستمند داده شود همان حقی است که در [[قرآن]] به پرداخت آن در [[روز]] درو امر شده است؟»<ref>بحار الانوار، ج۴۶، ص۶۲.</ref>. | ||
# نهی [[امام]]{{ع}} از راندن سائل: امام{{ع}} به دلیل تبعات سوئی که این کار داشت از قبیل از بین رفتن [[نعمتها]]، یا [[نزول]] ناگهانی [[عذاب]]، از این کار به شدت نهی میکردند. ایشان در بسیاری از [[احادیث]] نقلشده بر [[ضرورت]] این کار [نراندن سائل] تأکید کردهاند: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: روز جمعهای [[نماز صبح]] را با امام سجاد{{ع}} بهجا آوردم پس از [[نماز]] با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شدیم، ایشان کنیزک خود به نام [[سکینه]] را فراخواندند و فرمودند: «امروز [[جمعه]] است، هیچ سائلی از در خانه من نمیگذرد مگر اینکه او را [[اطعام]] میکنید». [[ابو حمزه]] عرض کرد: هرسائلی به در خانه میآید که مستحق نیست. امام{{ع}} فرمودند: «[[بیم]] آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل آنچه بر [[یعقوب]] و [[آل یعقوب]] نازل گردید بر ما [[اهل بیت]] نازل شود، آنان را اطعام کنید، آنان را [[اطعام]] کنید، [[یعقوب پیامبر]] همه [[روزه]] برای [[خوراک]] خود و خانوادهاش یک قوچ [[ذبح]] میکرد. [[روز]] جمعهای در هنگام [[افطار]] [[سائل]] مؤمنی از در [[خانه]] [[یعقوب]] میگذشت ندا درداد که سائل گرسنه و [[غریب]] را از بقیه غذای خود اطعام کنید، آنان با آنکه صدای او را میشنیدند، گفتههایش را راست نپنداشته و او را [[تصدیق]] نکردند، آن مستمند چون از ایشان [[ناامید]] شد و شب فرارسید به راه خود رفت و شب را با شکم خالی در حالی که از [[گرسنگی]] خود به [[خدا]] [[شکایت]] میکرد به صبح رساند، یعقوب و خانوادهاش نیز با شکم [[سیر]] و در حالیکه هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند، صبح فردا [[خداوند]] به یعقوب [[وحی]] کرد: [[بنده]] مرا چنان [[ذلیل]] کردی که مستحق [[غضب]] و [[تأدیب]] من و [[نزول عذاب]] و ابتلای خود و پسرانت گشتی، ای یعقوب از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوبتر هستند که بر [[بندگان]] [[مسکین]] من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک ساخته و اطعامشان نموده و [[پناهگاه]] آنان باشند، ای یعقوب چرا بر بنده من رحم نکردی، بندهای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع [[دنیا]] [[راضی]] بود، به عزتم [[سوگند]] تو را [[مبتلا]] خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد». [[ابو حمزه]] عرض کرد: یوسف آن [[خواب]] معروف را چهوقت دید؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «در همان شبی که [[خانواده]] یعقوب، سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۶۱، ب ۴۲، ح۱ (چاپ بیروت).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۳۳.</ref>. | # نهی [[امام]]{{ع}} از راندن سائل: امام{{ع}} به دلیل تبعات سوئی که این کار داشت از قبیل از بین رفتن [[نعمتها]]، یا [[نزول]] ناگهانی [[عذاب]]، از این کار به شدت نهی میکردند. ایشان در بسیاری از [[احادیث]] نقلشده بر [[ضرورت]] این کار [نراندن سائل] تأکید کردهاند: [[ابو حمزه ثمالی]] میگوید: روز جمعهای [[نماز صبح]] را با امام سجاد{{ع}} بهجا آوردم پس از [[نماز]] با هم به سمت خانه آن حضرت روانه شدیم، ایشان کنیزک خود به نام [[سکینه]] را فراخواندند و فرمودند: «امروز [[جمعه]] است، هیچ سائلی از در خانه من نمیگذرد مگر اینکه او را [[اطعام]] میکنید». [[ابو حمزه]] عرض کرد: هرسائلی به در خانه میآید که مستحق نیست. امام{{ع}} فرمودند: «[[بیم]] آن دارم که بعضی از آنان مستحق باشند و ما او را برانیم و به واسطه این عمل آنچه بر [[یعقوب]] و [[آل یعقوب]] نازل گردید بر ما [[اهل بیت]] نازل شود، آنان را اطعام کنید، آنان را [[اطعام]] کنید، [[یعقوب پیامبر]] همه [[روزه]] برای [[خوراک]] خود و خانوادهاش یک قوچ [[ذبح]] میکرد. [[روز]] جمعهای در هنگام [[افطار]] [[سائل]] مؤمنی از در [[خانه]] [[یعقوب]] میگذشت ندا درداد که سائل گرسنه و [[غریب]] را از بقیه غذای خود اطعام کنید، آنان با آنکه صدای او را میشنیدند، گفتههایش را راست نپنداشته و او را [[تصدیق]] نکردند، آن مستمند چون از ایشان [[ناامید]] شد و شب فرارسید به راه خود رفت و شب را با شکم خالی در حالی که از [[گرسنگی]] خود به [[خدا]] [[شکایت]] میکرد به صبح رساند، یعقوب و خانوادهاش نیز با شکم [[سیر]] و در حالیکه هنوز مقداری از غذای آنان باقی بود خوابیدند، صبح فردا [[خداوند]] به یعقوب [[وحی]] کرد: [[بنده]] مرا چنان [[ذلیل]] کردی که مستحق [[غضب]] و [[تأدیب]] من و [[نزول عذاب]] و ابتلای خود و پسرانت گشتی، ای یعقوب از میان پیامبرانم آنانی نزد من محبوبتر هستند که بر [[بندگان]] [[مسکین]] من رحم کنند، آنان را به خود نزدیک ساخته و اطعامشان نموده و [[پناهگاه]] آنان باشند، ای یعقوب چرا بر بنده من رحم نکردی، بندهای که عبادتش بسیار و به اندکی از متاع [[دنیا]] [[راضی]] بود، به عزتم [[سوگند]] تو را [[مبتلا]] خواهم ساخت، تو و پسرانت را آماج مصیبتها قرار خواهم داد». [[ابو حمزه]] عرض کرد: یوسف آن [[خواب]] معروف را چهوقت دید؟ [[امام]]{{ع}} فرمودند: «در همان شبی که [[خانواده]] یعقوب، سیر خوابیدند و مستمند، گرسنه»<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۶۱، ب ۴۲، ح۱ (چاپ بیروت).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۶ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۶، ص ۳۳.</ref>. |