آیه صادقین در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
←دیدگاه عموم مفسران امامیه
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
از این رو دو قرینه روشن میتواند این معنا از واژه صدق/صادقین را آشکار و [[اثبات]] کند. | از این رو دو قرینه روشن میتواند این معنا از واژه صدق/صادقین را آشکار و [[اثبات]] کند. | ||
#اطلاق عبارت {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} و {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} این دو عبارت دو [[دستور الهی]] است که بیهیچ قید و شرطی [[مؤمنان]] را به [[پرهیزکاری]] در همه عرصهها و زمینههای [[زندگی]] بر پایه [[شریعت]] و [[دین]] فرا میخواند و از دیگر سو [[دعوت]] به [[همراهی]] با [[راستگویان]]، بیشرط و قید میکند | #اطلاق عبارت {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} و {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} این دو عبارت دو [[دستور الهی]] است که بیهیچ قید و شرطی [[مؤمنان]] را به [[پرهیزکاری]] در همه عرصهها و زمینههای [[زندگی]] بر پایه [[شریعت]] و [[دین]] فرا میخواند و از دیگر سو [[دعوت]] به [[همراهی]] با [[راستگویان]]، بیشرط و قید میکند | ||
# حرف «مع» قرار گرفته بر سر واژه «الصادقین» که به معنای همراهی کردن [[مؤمنان]] با راستگویان است این دو واژه ظرف و مظروفی به [[لزوم]] [[عقلی]] این معنا را میرساند که [[خداوند متعال]] [[پیروی]] کردن از راستگویان را [[واجب]] شمرده است بدین لحاظ مؤمنان [[وظیفه]] دارند تا از کسانی که در گفتار، [[رفتار]]، [[کردار]] و اعتقاداتشان به راستی و درستی قدم برداشتهاند، پیروی نمایند. پس با دو قرینه یاد شده در [[آیه کریمه]] دایره معنایی واژه [[صدق]]/[[صادقین]]، گسترده است. صاحب مجمع البيان در [[تفسیر]] آیه کریمه مذکور چنین نوشته است: «[[راستگو]] به کسی گفته میشود که به [[حق]] سخن میگوید و بدان عمل میکند زیرا [[راستگویی]] صفت قابل ستایشی است و بر کسی که بیسبب راستی و درستی او سزاوار [[ستایش]] باشد به کار برده نمیشود. [[خداوند سبحان]] مؤمنان را مورد خطاب قرار داده است آنان که تصدیق [[پروردگار متعال]] و [[اقرار]] به [[نبوت]] پیامبرش دارند و فرمود است: با راستگویان باشید و اینان افرادی هستند که در اخبارشان راستگویند و دورغ نمیگویند و معنا و مفاد این سخن پروردگار متعال آن است که بر [[مذهب]] و مرام و راه و رسم کسانی باشید که در گفتارها و کردارهایشان راستی و درستی به کار گرفته میشود پس با اینان همراه و همساز و همنوا باشید. بدینسان خداوند سبحان مؤمنان را به [[پیروی]] کردن از راستگویان [[پارسا]] و [[پرهیزکار]] دستور داده است»<ref>نک: [[مجمع البیان]] ج ۵ ص۱۲۲ با | # حرف «مع» قرار گرفته بر سر واژه «الصادقین» که به معنای همراهی کردن [[مؤمنان]] با راستگویان است این دو واژه ظرف و مظروفی به [[لزوم]] [[عقلی]] این معنا را میرساند که [[خداوند متعال]] [[پیروی]] کردن از راستگویان را [[واجب]] شمرده است بدین لحاظ مؤمنان [[وظیفه]] دارند تا از کسانی که در گفتار، [[رفتار]]، [[کردار]] و اعتقاداتشان به راستی و درستی قدم برداشتهاند، پیروی نمایند. پس با دو قرینه یاد شده در [[آیه کریمه]] دایره معنایی واژه [[صدق]]/[[صادقین]]، گسترده است. صاحب مجمع البيان در [[تفسیر]] آیه کریمه مذکور چنین نوشته است: «[[راستگو]] به کسی گفته میشود که به [[حق]] سخن میگوید و بدان عمل میکند زیرا [[راستگویی]] صفت قابل ستایشی است و بر کسی که بیسبب راستی و درستی او سزاوار [[ستایش]] باشد به کار برده نمیشود. [[خداوند سبحان]] مؤمنان را مورد خطاب قرار داده است آنان که تصدیق [[پروردگار متعال]] و [[اقرار]] به [[نبوت]] پیامبرش دارند و فرمود است: با راستگویان باشید و اینان افرادی هستند که در اخبارشان راستگویند و دورغ نمیگویند و معنا و مفاد این سخن پروردگار متعال آن است که بر [[مذهب]] و مرام و راه و رسم کسانی باشید که در گفتارها و کردارهایشان راستی و درستی به کار گرفته میشود پس با اینان همراه و همساز و همنوا باشید. بدینسان خداوند سبحان مؤمنان را به [[پیروی]] کردن از راستگویان [[پارسا]] و [[پرهیزکار]] دستور داده است»<ref>نک: [[مجمع البیان]] ج ۵ ص۱۲۲ با تخلیص اندک.</ref>. | ||
[[مفسران امامیه]] بر پایه این بنیان [[فکری]] از دریافت معنای صدق/صادقین با تکیه بر [[روایات]] موجود و مکتوب در آثار [[اسلامی]] معنای مصداقی واژه «صادقین» را درباره [[امیرمؤمنان]] [[امام علی بن ابیطالب]] او و [[فرزندان]] پاکش تفسیر کردهاند<ref>نک. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۷؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۱۶؛ تبیان، ج۵، ص۳۱۸؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۲؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۷۶؛ تفسیر صافی، ج۲، ص۳۸۸ و... .</ref>. | [[مفسران امامیه]] بر پایه این بنیان [[فکری]] از دریافت معنای صدق/صادقین با تکیه بر [[روایات]] موجود و مکتوب در آثار [[اسلامی]] معنای مصداقی واژه «صادقین» را درباره [[امیرمؤمنان]] [[امام علی بن ابیطالب]] او و [[فرزندان]] پاکش تفسیر کردهاند<ref>نک. تفسیر قمی، ج۱، ص۳۰۷؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۱۶؛ تبیان، ج۵، ص۳۱۸؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۲؛ روض الجنان، ج۱۰، ص۷۶؛ تفسیر صافی، ج۲، ص۳۸۸ و... .</ref>. |