ضرورت عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←پرسش مستقیم
بدون خلاصۀ ویرایش |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
===== [[برهان لطف]] ===== | ===== [[برهان لطف]] ===== | ||
چنانکه وجود پیامبران و امام [[لطف]] است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران و [[امامان]] غیر معصوم، از حیف و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر [[دین]] و [[دنیا]] شود مصون نیستند و این منافی لطف است. همچنین غرض از نصب پیامبران و امامان، حصول [[اطاعت]] و [[انقیاد]] است و هرگاه [[معصوم]] نباشند و [[خطا]] و [[معصیت]] بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض [[امامت]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱]]، ص۱۹۲-۲۰۳.</ref> | چنانکه وجود پیامبران و امام [[لطف]] است، عصمت آنها نیز لطف است. بلکه لطف بودن متحقّق نشود مگر به عصمت؛ زیرا پیامبران و [[امامان]] غیر معصوم، از حیف و میل که موجب وقوع خلل و فتن در امر [[دین]] و [[دنیا]] شود مصون نیستند و این منافی لطف است. همچنین غرض از نصب پیامبران و امامان، حصول [[اطاعت]] و [[انقیاد]] است و هرگاه [[معصوم]] نباشند و [[خطا]] و [[معصیت]] بر آنها روا باشد، اطاعتشان واجب نیست، بلکه مخالفتشان واجب بوده و این مناقض لطف و غرض [[امامت]] است<ref>سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص۱۱۵.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱]]، ص۱۹۲-۲۰۳.</ref> | ||
== [[لزوم عصمت]] از دیدگاه [[شیعه]] == | |||
=== [[کلام]] متکلمین و اندیشمندان شیعه === | |||
دیدگاه برخی [[فِرَق]] را درباره [[عصمت]] به قدر [[ضرورت]] بیان کردیم و اکنون به بررسی دیدگاه شیعه میپردازیم. از نظر شیعه [[حجت خدا]] اعم از [[پیامبر]] و [[امام]] باید [[معصوم]] باشد. | |||
[[سید مرتضی]] [[حجیت اجماع]] را به بازگشت آن به قول امام{{ع}} مستند میکند و در این باره مینویسد: {{عربی|إنما قلنا: إن إجماعهم حجة لأن في اجماع الإمامية قول الإمام الذي دلت العقول على أن كل زمان لا يخلو منه، و أنه معصوم لا يجوز عليه الخطأ في قول و لا فعل، فمن هذا الوجه كان إجماعهم حجة و دليلا قاطعا}}<ref>الإنتصار، ص۸۱. همچنین ر.ک: فقه القرآن (قطب الدین راوندی)، ج۲، ص۹۳.</ref>؛ این که ما قائل هستیم که [[اجماع]] [[علماء]] شیعه [[حجت]] است برای این است که در اجماع [[امامیه]] قول امام وجود دارد. امامی که [[ادله عقلی]] دلالت میکنند بر این که [[زمین]] هیچگاه از او خالی نیست و او معصوم است و [[خطا]] در گفتار و [[کردار]] او ممکن نیست. از همین جهت است که اجماع عالمان شیعه حجت است و حضور معصوم دلیل قاطعی بر اعتبار اجماع. | |||
مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز درباره [[عصمت رسول خدا]]{{صل}} مینویسد: {{عربی|ذلك مما تمنع منه الأدلة القاطعة في أنه لا يجوز عليه السهو و الغلط}}<ref>الاستبصار، ج۱، ص۳۷۱، ذیل حدیث ۱۴۱۱.</ref>؛ [[سهو]] و [[اشتباه]] از اموری است که با دلائل [[قطعی]] و [[یقینی]] از پیامبر ممتنع است. | |||
مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] علاوه بر یادآوری کمال فهم، هوشمندی و مبرا بودن [[امامان]] از اموری هم چون خطا، سهو و نسیان میافزاید: {{عربی|كلما ينفر عنه من دناءة الآباء و عهر الأمهات والفظاظة والغلظة والأبنة و شبهها و الأكل على الطريق و شبهه}}<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۷۲.</ref>؛ پیامبر و امام باید از آنچه که نفرتآور است [[منزه]] باشد به مانند [[پستی]] و [[فرومایگی]] در نَسَب پدری و مادری، بد [[اخلاقی]]، تندخویی، امراض [[روحی]] و جسمی، [[ابتلاء]] به ابنه و مانند آن، و از [[غذا خوردن]] در مسیر راه و مواردی از این قبیل پرهیز کند. | |||
[[علامه حلی]] نیز در توصیف [[معصوم]] مینویسد: {{عربی|إنه لا يجوز أن يقع منه الصغائر و لا الكبائر، لا عمدا ولا سهوا ولا غلطا في التأويل، و يجب أن يكون منزها عن ذلك من أول عمره إلى آخره}}<ref>إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص٣٠٣.</ref>؛ سر زدن [[گناهان بزرگ]] و کوچک از معصوم جایز نیست، خواه عمدی باشد و خواه [[سهوی]]. همچنین در بیان [[تأویل]]، معصوم نباید مرتکب غلط و [[اشتباه]] شود و در کارنامه [[زندگی]] معصوم، از ابتدای عمر تا آخر باید از این امور منزّه و [[پاک]] باشد. | |||
مرحوم [[فاضل مقداد]]<ref>فاضل مقداد دانشمندی فقیه، اصولی و متکلم است. ایشان کتابهایی در اعتقادات تألیف کرده است که هر چند در محافل و حوزههای علمی شهرت چندانی ندارند، ولی کتابهای بسیار مهم و ارزشمندی است.</ref> در شرح عبارت «علامه حلی» میگوید: {{عربی|أصحابنا حكموا بعصمتهم مطلقا، قبل النبوة و بعدها}}<ref>إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۰۴.</ref>؛ [[علماء]] [[شیعه]] به [[عصمت امامان]] به طور مطلق، چه قبل و چه پس از [[نبوت]] [[حکم]] کردهاند. از نظر ایشان [[پیامبران]] در حوزههایی همچون: [[عقاید]]، [[افعال]]، [[تبلیغ دین]] و امور [[عرفی]] [[عصمت]] دارند. بر این اساس برخی از عالمان شیعه معتقدند که معصوم در موضوعات و مصادیق نیز دچار اشتباه نمیشود. | |||
مرحوم [[شهید ثانی]] نیز در این باره مینویسد: {{عربی|و أما علم الحديث: فهو أجل العلوم قدرا و أعلاها رتبة، و أعظمها مثوبة بعد القرآن، وهو ما أضيف إلى النبي{{صل}} أو إلى الائمة المعصومين{{عم}}، قولا أو فعلا أو تقريرا أو صفة، حتى الحركات و السكنات واليقظة والنوم}}<ref>منیة المرید، ص۳۶۹ - ۳۷۰.</ref>؛ علم حدیث پس از [[قرآن]] در بالاترین جایگاه [[ارزش]]، [[منزلت]] و [[ثواب]] قرار دارد. آن [[علم]] برگرفته از [[پیامبر]] و امامانی است که در گفتار، [[کردار]] و تقریر و یا صفتی از صفات همچون حرکات، سکنات و [[خواب]] و [[بیداری]]<ref>به زودی خواهیم گفت که {{عربی|النبي والمعصوم تنام عينه ولا ينام قلبه}}؛ چشم ظاهری معصوم میخوابد، ولی قلب او بیدار است نه فقط در احکام و اجتناب از گناهان و انجام اطاعت الهی، بلکه در خواب و هنگام سکوت؛ چراکه وی باید اسوه و الگویی الهی باشد.</ref> [[معصوم]] هستند. | |||
[[مرحوم مجلسی]] به نقل از کتاب «[[عقائد]] [[شیخ صدوق]]» مینویسد: «[[عقیده]] ما درباره [[پیامبران]]، فرستادگان، [[پیشوایان]] و [[ملائکه]] این است که اینان از هر [[پلیدی]]، پاکند و مرتکب [[گناهان]] کوچک و بزرگ نمیشوند». در ادامه با [[استدلال]] به [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند بجای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref> چنین نقل میکند: «کسانی که [[عصمت]] اینان را [[انکار]] میکنند، نشانگر بیمعرفتی آنان است»<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۷۲؛ الإعتقادات فی دین الإمامیة، ص۹۶.</ref>. | |||
[[علامه مجلسی]] تصریح میکند که این تعریفی که شیخ صدوق از عصمت به دست داده است، مورد اتفاق تمامی [[علماء]] [[شیعه]] و از [[ضروریات مذهب امامیه]] است. ایشان مینویسد: {{عربی|و بعدها قول أئمتنا سلام الله عليهم بذلك المعلوم لنا قطعاً بإجماع أصحابنا رضوان الله عليهم، مع تأيده بالنصوص المتظافرة حتى صار ذلك من قبيل الضروريات في مذهب الامامية. وقد استدل عليه أصحابنا بالدلائل العقلية}}<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>؛ عصمت به این معنا در شأن اهل بیت{{عم}}، به [[دلیل اجماع]] و [[روایات]] بسیار ثابت شده است، به طوری که این [[اعتقاد]] در زمره ضروریات مذهب امامیه به شمار میرود. علماء شیعه برای [[اثبات عصمت]]، به دلیلهای عقلی نیز استدلال میکنند. | |||
[[شیخ حر عاملی]] نیز تأکید میکند که اعتقاد شیعه درباره عصمت با [[ادله نقلی]] و [[عقلی]] [[اثبات]] شده است. ایشان پس از نقل [[حدیثی]] که بیانگر سرزدن [[سهو]] از [[رسول خدا]]{{صل}} است، آن را حمل بر [[تقیه]] کرده است. وی در علت حمل این [[روایت]] بر تقیه مینویسد: {{عربی|لكثرة الأدلة العقلية والنقلية على استحالة السهو عليه مطلقا}}<ref>وسائل الشیعة، ج۸، ص۱۹۹.</ref>؛ به خاطر دلیلهای عقلی و [[نقلی]] بسیار بر این که ارتکاب سهو در هر شرایطی از معصوم محال است. | |||
وی در کتاب التنبیه بالمعلوم نیز مینویسد: [[علماء]] و فقهاء [[شیعه]] در بیشتر کتابهای [[فقهی]] و تمام کتابهایی که در اصول [[اعتقادات]] نوشتهاند به این مطلب تصریح میکنند که [[سهو]] در [[عبادات]] و غیر آن به هر کیفیتی مردود است<ref>التنبیه بالمعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو والنسیان، ص۱۳ – ۱۴.</ref>. | |||
لازم است بدانیم که این صفات به [[پیشوایان]] [[شیعیان]] اختصاص ندارد، بلکه انبیاء گذشته و [[ملائکه]] نیز اینگونهاند. اگر کسی این کلمات را درباره [[ائمه]]{{عم}} [[غلوّ]] و زیادهگویی بپندارد، پس در مورد [[انبیاء]] و ملائکه نیز باید همین پندار را داشته باشد. در حالی که هرگز چنین نیست. | |||
اعتقاد به عصمت اختصاص به [[مکتب تشیع]] ندارد، بلکه عدهای از بزرگان [[اهل سنت]] [[اعتقاد]] ما را پذیرفتهاند<ref>شرح معانی الآثار، ج۴، ص۲۸۹.</ref>؛ هر چند قول این افراد خلاف مشهور اهل سنت است<ref>البته باید توجه داشت که ما در موضوعات اعتقادی توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد به روایت و کلام علماء عامه ولو مختصر نیازی نداریم و این که گاهی به کلمات آنان اشاره میکنیم، به خاطر دفع شبهات و اثبات حقانیت مکتب اهل بیت{{عم}} است.</ref>. | |||
عینی [[حنفی]] در عمدة القاری در اعتقادش پیرامون [[عصمت انبیاء]] مینویسد: {{عربی|مذهبي ان الأنبياء معصومون من الكبائر والصغائر، قبل النبوة و بعدها}}<ref>عمدة القاری، ج۱۸، ص۹.</ref>. در همین راستا، صاحب مرقاة المفاتیح نیز از [[ابن حجر]] مینویسد: {{عربی|فإن الأصح المختار عند المحققين أن الأنبياء - صلوات الله و سلامه عليهم - معصومون قبل النبوة و بعدها من كبائر الذنوب و صغائر عمدها و سهوها}}<ref>مرقاة المفاتیح شرح مشکاة المصابیح، ج۵، ص۱۷۲۰، شرح حدیث ۲۴۸۲.</ref>. | |||
زرقانی، یکی از علماء بزرگ [[فرقه]] مالکیه در شرح خود بر کتاب موطأ مالک مینویسد: {{عربی|إنه معصوم من الذنوب بعد النبوة و قبلها و كبيرها و صغيرها و عمدها و سهوها على الأصح، في ظاهره و باطنه، سره وجهره، جده و مزحه و رضاه و غضبه كيف؟ وقد أجمع الصحب على اتباعه والتأسي به في كل ما يفعله}}<ref>شرح الزرقانی، ج۷، ص۳۲۷.</ref>؛ بر اساس قول صحیح، [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[نبوت]] و پیش از آن از [[گناهان کبیره]] و صغیره، عمداً و یا سهواً در ظاهر و [[باطن]]، خفا و آشکار، در حالت جدی و شوخی و [[خشنودی]] و [[غضب]]... [[معصوم]] است. چگونه ممکن است او معصوم نباشد در حالی که همه [[صحابه]] بر [[تبعیت]] از او و [[تأسی]] به او در تمام افعالش [[اجماع]] دارند؟ | |||
نکاتی که از [[کلام]] زرقانی استفاده میشود: | |||
# تعبیر «علی الأصح» نشانگر آن است که بعضی از [[علماء]] [[اهل سنت]] [[معتقد]] به این گفته نیستند؛ | |||
# معصوم حتی در [[فکر]] و ذهن خود به فکر خلاف و [[انحراف]] نمیافتد؛ | |||
# [[صحابه رسول الله]]{{صل}} بر [[وجوب]] تبعیت و تأسی به ایشان به نحو اطلاق اجماع دارند و این اجماع دلیلی [[قطعی]] بر [[عصمت]] آن حضرت است؛ زیرا اگر کمترین احتمال [[اشتباه]] و [[سهو]] در قول یا فعل [[رسول الله]]{{صل}} میدادند، ایشان را به صورت مطلق [[قدوه]] و [[اسوه]] خود برنمیگزیدند. | |||
وی در ادامه به نقل کلام حافظ سبکی پرداخته و میگوید: {{عربی|إجتمعت الأمة على عصمة الانبياء فيما يتعلق بالتبليغ و غيره من الكبائر والصغائر والخسة والمداومة على الصغائر من صغائر لا تحط من رتبتهم، خلاف ذهب المعتزلة و كثير من غيرهم إلى جوازها. والمختار المنع، لأنا أمرنا بالإقتداء بهم فيما يصدر عنهم، فكيف يقع منهم ما لا ينبغي. و من جوزه لم يجوزه بنص و لا دليل}}<ref>شرح الزرقانی، ج۷، ص۳۲۸.</ref>؛ [[امت اسلامی]] بر [[پاکی]] [[انبیاء]] از [[گناهان بزرگ]] و کوچک و پستیها و در امور [[تبلیغی]] و غیر تبلیغی اجماع دارند، اما در [[ارتکاب گناهان]] کوچکی که موجب وهن و سبکی [[پیامبر]] نشود، [[اختلاف]] نظر وجود دارد. [[معتزله]] و بسیاری از [[اشاعره]] معتقد به جواز ارتکاب آن [[گناهان]] هستند و قولی که ما [[انتخاب]] کردیم ممنوعیت چنین گناهانی است؛ چراکه ما [[مأمور]] به تبعیت از آنها در هر عملی که انجام میدهند هستیم و چطور [[اعمال ناشایست]] از آنها سر بزند در حالی که از طرفی ارتکاب آن [[اعمال]] جایز نیست و از طرف دیگر ما نیز [[مأمور]] به [[اقتدا]] باشیم. | |||
پس حافظ سبکی نیز بر خلاف جمهور [[اهل سنت]] [[پیامبران]] را [[معصوم]] میداند و [[معتقد]] است که اگر انجام [[گناهان]] کوچک برای [[پیامبر]] جایز باشد، باید [[ادله]] اقتدا و [[تبعیت]] از ایشان تخصیص بخورد و حال آنکه هیچ دلیلی بر چنین تخصیصی وجود ندارد. | |||
بر اساس آنچه گذشت، [[عصمت پیامبران]] از سه جهت عمومیت و اطلاق دارد: | |||
# [[حجت خدا]] از ابتداء تا انتهای عمر معصوم است؛ | |||
# [[عصمت]] به [[گناه]] و [[معصیت]] اختصاص ندارد، بلکه [[خطا]] و [[سهو]] و نسیان را هم دربر میگیرد؛ | |||
# عصمت، امور [[عرفی]] و [[اجتماعی]] را نیز شامل میشود و به [[عقائد]]، تبلیغ احکام [[شریعت]] و انجام واجبات و [[محرمات]] اختصاص ندارد<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)| جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۶۹.</ref>. | |||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |