پرش به محتوا

حدیث منزلت از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۹۰: خط ۹۰:


جعلی بودن این [[حدیث]] به قدری روشن است که آنان در کتاب‌های خود به [[دروغین]] بودن آن تصریح کرده‌اند<ref>ر.ک: العلل المتناهیة، ج۱، ص۱۹۹، ش۳۱۲؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۲۲ و ۱۷۱-۱۷۲، ذیل شماره ۶۰۰۹ و ۳۹۰، ذیل شماره ۶۸۹۴؛ لسان المیزان، ج۲، ص۲۳؛ جامع الأحادیث، ج۱، ص۲۳؛ جامع الأحادیث، ج۱، ص۱۵۰، ش۲۳۶.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۱۴۸-۱۶۱.</ref>
جعلی بودن این [[حدیث]] به قدری روشن است که آنان در کتاب‌های خود به [[دروغین]] بودن آن تصریح کرده‌اند<ref>ر.ک: العلل المتناهیة، ج۱، ص۱۹۹، ش۳۱۲؛ میزان الاعتدال، ج۳، ص۱۲۲ و ۱۷۱-۱۷۲، ذیل شماره ۶۰۰۹ و ۳۹۰، ذیل شماره ۶۸۹۴؛ لسان المیزان، ج۲، ص۲۳؛ جامع الأحادیث، ج۱، ص۲۳؛ جامع الأحادیث، ج۱، ص۱۵۰، ش۲۳۶.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۱۴۸-۱۶۱.</ref>
== بررسی دلالت حدیث منزلت ==
برای روشن شدن دلالت حدیث منزلت، بررسی [[مقامات]] [[حضرت هارون]] و جایگاه او نسبت به [[حضرت موسی]] ضروری می‌نماید.
'''مقامات حضرت هارون'''
# حضرت هارون [[معصوم]] است؛ زیرا به تصریح [[قرآن مجید]] او [[نبی]] بوده و همه [[انبیاء]] معصومند.
# حضرت هارون [[وزیر]] حضرت موسی بوده است. حضرت موسی از [[خداوند سبحان]] درخواست می‌کند: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي}}<ref>«و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را» سوره طه، آیه ۲۹-۳۰.</ref> [[خداوند]] دعای او را [[مستجاب]] می‌کند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.</ref>.
# حضرت هارون در [[رسالت]] حضرت موسی [[شریک]] بوده است، آنجا که حضرت موسی از [[خدا]] خواست: {{متن قرآن|اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۳۱-۳۲.</ref>.
# از دیگر مقامات حضرت هارون{{ع}} که از [[روایات]] برداشت می‌شود، اختصاص ورود و سکونت وی در [[مسجد]] به همراه [[خانواده]] اوست. هیچ کس غیر از [[هارون]] و ذریه‌اش [[حق]] نداشت در [[بیت المقدس]] [[سکونت]] داشته باشد. [[ابن عساکر]] در این باره چنین نقل می‌کند: {{متن حدیث|خَطَبَ النَّبِيُّ{{صل}} خُطْبَةً وَ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمَرَ لِمُوسَى وَ هَارُونَ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِكُما بِمِصْرَ بُيُوتاً وَ أَمَرَهُمَا أَنْ لَا يَبِيتَ فِي مَسْجِدِهِمَا جُنُبٌ وَ لَا يَقْرَبُوا فِيهِ النِّسَاءَ إِلَّا مُوسَى وَ هَارُونَ وَ ذُرِّيَّتُهُمَا وَ إِنَّ عَلِيّاً هُوَ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ ذُرِّيَّتُهُ كَذُرِّيَّةِ هَارُونَ وَ لَا يَحِلُّ لِأَحَدٍ أَنْ يَقْرَبَ النِّسَاءَ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَ لَا يَبِيتَ فِيهِ جُنُبٌ إِلَّا عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ‌}}<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۴۱-۱۴۲. همچنین ر.ک: الدر المنثور، ج۳، ص۳۱۴-۳۱۵.</ref>؛ همانا [[رسول خدا]] در خطابه‌ای فرمود: به [[درستی]] که [[خداوند]] به [[موسی]] و هارون امر کرد که برای سکونت قومشان خانه‌هایی بسازند. خداوند همچنین از سکونت در [[مسجد]] با حال جنابت و نزدیکی با [[زنان]] در مسجد منع کرد، مگر هارون و خانواده‌اش.
در این [[زمان]] نیز برای احدی نزدیکی با زنان در مسجد و ماندن با حال جنابت جایز نیست مگر برای علی و خانواده‌اش.
نکته بسیار مهم اینجاست که نه فقط [[حضرت هارون]] از ممنوعیت سکونت در مسجد استثنا شده؛ بلکه ایشان موجب [[طهارت]] و [[پاکی]] مسجد است. [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|إن موسى سأل ربه أن يطهر مسجده بهارون و إني سألت ربي أن يطهر مسجدي بك و بذريتك}}؛ همانا موسی از [[پروردگار]] درخواست نمود که مسجدش را به وسیله هارون [[پاکیزه]] گرداند و به درستی که من نیز از خداوند می‌خواهم که مسجد من را به وسیله تو علی و [[خانواده]] ات پاکیزه گرداند. در ادامه [[پیامبر اکرم]] به دنبال [[ابو بکر]] می‌فرستند و [[فرمان]] بستن درِ خانه‌اش را که به مسجد باز می‌شد صادر می‌کنند. در این هنگام {{عربی|فاسترجع ابوبكر}}؛ [[ابوبکر]] با گفتن {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref> [[ناراحتی]] خود را اظهار می‌کند؛ چراکه به [[حقیقت]] بستن دری که به [[مسجد]] [[رسول الله]] باز می‌شد سخت است، اما چاره‌ای جز [[اطاعت]] ندارد. آن‌گاه [[رسول خدا]]{{صل}} به دنبال عمر و عباس می‌فرستند تا آنان نیز درِ خانه‌های خود را ببندند. سپس [[پیامبر]] فرمود: {{متن حدیث|مَا أَنَا سَدَدْتُ أَبْوَابَكُمْ وَ فَتَحْتُ بَابَ عَلِيٍّ، وَ لِكُنَ اللَّهَ فَتَحَ بَابَ عَلِيٍّ وَ سَدَّ أَبْوَابَكُمْ‌}}<ref>مسند البزار، ج۱، ص۱۰۷، ح۵۰۶؛ جامع الأحادیث، ج۲۹، ص۲۷۸، ش۳۲۱۳۷؛ اللآلی المصنوعة، ج۱، ص۳۲۱؛ کنز العمال، ج۱۳، ص۱۷۵، ح۳۶۵۲۱؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴ - ۱۱۵؛ المعجم الأوسط، ج۴، ص۱۸۶؛ القول المسدد فی مسند أحمد، ص۲۹ - ۳۰؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۶۰. قابل ذکر است که حلبی کلمه استرجاع ابوبکر را (که همگی ذکر کرده‌اند) حذف کرده است و می‌نویسد: ابوبکر بلافاصله گفت: {{عربی|سمعاً و طاعةً}}.</ref>؛ من درهای خانه‌های شما را نبستم و درِ [[خانه علی]] را باز نگزاردم، بلکه [[خدا]] درِ خانه علی را باز گذاشت و درِ خانه‌های شما را بست.
حضرت خطاب به همه آنها فرمودند: [[گمان]] نکنید این کار را از روی تصمیم خود انجام داده‌ام تا در مقام گله‌مندی برآیید؛ چراکه این [[فرمان الهی]] است. این واقعه نیز بیان‌گر [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} است.
در کتاب مسند [[احمد بن حنبل]]<ref>مسند أحمد، ج۴، ص۳۶۹.</ref>، المستدرک علی الصحیحین<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۵. وی در ادامه حدیث می‌نویسد: {{عربی|هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه}}.</ref>، [[مجمع الزوائد]]<ref>مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۴.</ref>، [[تاریخ مدینة دمشق]]<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۳۸.</ref> و کتاب‌های دیگر<ref>ر.ک: الریاض النضره، ج۱، ص۲۶۴؛ السنن الکبری (نسائی)، ج۵، ص۱۱۸، ح۸۴۲۳؛ السیرة الحلبیة، ج۳، ص۴۵۹ - ۴۶۱؛ میزان الإعتدال، ج۴، ص۲۳۶، ش۸۹۷۱؛ البدایة والنهایة، ج۷، ص۳۷۹؛ المناقب (خوارزمی)، ص۳۲۷، ش۳۳۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۵۹۹، ش۳۲۸۷۷ و ۶۱۸، ش۳۳۰۰۴؛ فتح الباری، ج۷، ص۱۲ - ۱۳؛ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۳۶۳؛ جامع الأحادیث، ج۶، ص۳۲۰، ش۵۲۶۱؛ فضائل الصحابة (أحمد بن حنبل)، ج۲، ص۵۸۱؛ مرقاة المفاتیح، ج۱۷، ص۴۵۳.</ref> از [[زید بن ارقم]] آمده است که گفت: {{عربی|كانت لنفر من أصحاب رسول الله{{صل}} أبواب شارعة في المسجد فقال يوماً سدوا هذه الأبواب إلا باب علي، قال: فتكلم في ذلك ناس، فقام [[رسول الله]]{{صل}} فحمد [[الله]] وأثني عليه ثم قال: أما بعد، فإني أمرت بسد هذه الأبواب غير باب علي، فقال فيه قائلكم؛ والله ما سددت شيئا ولا فتحته ولكني أمرت بشيء فاتبعته}}؛ [[زید بن ارقم]] گوید: برخی از [[اصحاب رسول الله]]{{صل}} دری داشتند که به [[مسجد پیامبر]] باز می‌شد، روزی [[پیامبر]] فرمود: همه این درها را ببندید مگر درِ [[خانه علی]]. عده‌ای زبان به گله گشوده و [[شکایت]] کردند. آن‌گاه [[رسول خدا]] برخاستند و پس از [[حمد]] و [[ثنای الهی]] فرمودند: اما این که من به شما دستور دادم تا درِ [[خانه‌ها]] بسته شود مگر در خانه علی، موجب شد تا بعضی از شما سخنانی از روی شکایت بگویید! [[سوگند]] به [[خدا]]، دری را نبستم و نگشودم مگر آنکه [[مأمور]] به انجام آن شدم، پس از آن امر [[پیروی]] کردم.
برای کسانی که دری به [[مسجد]] داشتند این مسأله گران تمام شد تا جایی که سر و صدا و حتی بی‌ادبی و [[اعتراضات]] تند از جانب برخی هم چون عباس عموی پیامبر نقل شده است<ref>در برخی از مصادر از جمله مجمع الزوائد، جلد ۶، صفحه ۱۱۵ به جای عباس نام حمزه را آورده‌اند، در حالی که واقعه بسته شدن درب‌ها در اواخر حیات رسول خدا اتفاق افتاده است و حضرت حمزه در جنگ «احد» شهید شده بود. علاوه بر این، جناب حمزه اهل اعتراض بر پیامبر اکرم نبوده است.</ref>.
== اشکالی [[علمی]] ==
عمده اشکالی که بزرگان [[اهل تسنن]] در این حدیث مطرح می‌کنند عبارت از این است که: این حدیث به هنگام خروج [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[جنگ تبوک]] صادر شده است. بر اساس این قرینه، [[خلافت]] امیر المؤمنین{{ع}} به [[زمان غیبت]] [[حضرت رسول]] از [[مدینه]] اختصاص دارد و جانشینی حضرت امیر [[مؤمنان]] به این مقطع زمانی مقید می‌گردد، در نتیجه نمی‌توان آن را دلیل بر امامت آن حضرت برشمرد<ref>ر.ک: منهاج السنة، ج۷، ص۲۳۶.</ref>.
=== پاسخ به شبهه ===
پاسخ این [[شبهه]] روشن است. در [[علم اصول]] ـ که [[اهل سنت]] مدعی تأسیس آن هستند ـ قاعده‌ای عام وجود دارد که مورد قبول همه [[علما]] است و تخصیص‌پذیر نیز نمی‌باشد و آن قاعده این است که «مورد، مخصّص نیست».
بر اساس این قاعده، حتی اگر [[حدیث منزلت]] فقط در آن شرائط صادر شده باشد اختصاص به آن مورد نخواهد داشت، لیکن این حدیث شریف بیش از ده بار و در جایگاه‌های مختلف<ref>برای اطلاع بیشتر از این موارد ر.ک: نفحات الأزهار، جلد ۱۷.</ref> وارد شده است. به عبارت دیگر حضرت رسول این [[کلام]] را از ابتدای [[بعثت]] تا پایان عمر شریفشان، در موارد مختلف و به مناسبت‌های گوناگون فرموده‌اند. پس شبهه از اساس مردود است<ref>«حدیث ثقلین» و حدیث «من کنت مولاه» را بارها و بارها پیامبر{{صل}} فرموده‌اند و اختصاص به موارد خاصی ندارد. هر چند حدیث «من کنت مولاه» در روز غدیر خم از مواردی است که مشهور و معروف گشته است. مواردی را که حدیث منزلت از دو لب گوهربار پیامبر صادر شده است را در رساله‌ای به رشته تحریر در آورده‌ایم.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲]]، ص ۱۴۸-۱۶۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش