پرش به محتوا

تابعین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۸۵: خط ۱۸۵:
این بار قتاده گفت: {{عربی|سلوني عما اختلف فيه العلماء}}؛ یعنی در مورد مسائلی که [[علما]] در آنها [[اختلاف]] دارند از من بپرسید-.
این بار قتاده گفت: {{عربی|سلوني عما اختلف فيه العلماء}}؛ یعنی در مورد مسائلی که [[علما]] در آنها [[اختلاف]] دارند از من بپرسید-.
ابوحنیفه برای بار سوم سؤالی مطرح کرد، اما باز هم قتاده از جواب دادن عاجز بود؛ لذا برخاست و با حالت [[خشم]] و [[غضب]] به سوی [[منزل]] خود روانه شد<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۴۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۶.</ref>
ابوحنیفه برای بار سوم سؤالی مطرح کرد، اما باز هم قتاده از جواب دادن عاجز بود؛ لذا برخاست و با حالت [[خشم]] و [[غضب]] به سوی [[منزل]] خود روانه شد<ref>تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۳۴۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۶.</ref>
==[[محمد بن شهاب زهری]] (متوفای ۱۲۴)==
وی را [[فقیه]]، [[محدث]] و [[مفسر]] معرفی کرده‌اند. [[زهری]] عمر خود را در کاخ‌های [[بنی امیه]] و در [[خدمت]] [[عبدالملک بن مروان]]، [[هشام بن عبدالملک]] و [[یزید بن عبدالملک]] گذرانده است.
به عبارت دیگر وی عالم دربار بوده است، از این‌رو برخی او را عامل بنی امیه و برخی [[شرطه]] بنی امیه نامیده‌اند.
در مورد زهری نوشته‌اند: زهری همواره، در خدمت عبدالملک و سپس، در خدمت هشام بن عبدالملک بود و همچنین تا پایان عمر در خدمت یزید بن عبدالملک بود<ref>{{عربی|لم يزل الزهري مع عبدالملك، ثم مع هشام بن عبدالملك. وكان مع يزيد بن عبدالملك، وقد استقضاه}}؛ وفیات الاعیان، ج۴، ص۱۷۸.</ref>.
[[حاکم نیشابوری]] و [[ابن عساکر]] می‌نویسند:
{{عربی|کان يعمل لبني امية}}<ref>معرفه علوم الحدیث، ج۱، ص۹۹؛ تاریخ دمشق، ج۲۰، ص۵۹.</ref>؛
او سرباز بنی امیه بود.
[[حضرت امام سجاد]]{{ع}} نامه‌ای به زهری نوشته است. در بخشی از این [[نامه]] خطاب به وی چنین می‌فرماید: بدان کمترین چیزی که پنهان کرده‌ای و دم فرو بسته‌ای آنست که به [[همدمی]] [[ظالم]] در [[وحشت]] او تن داده‌ای و راه رسیدن به مقصود را برای وی آسان گردانیده‌ای؛ چراکه هر گاه تو را به حضور‌طلبیده به او نزدیک شده‌ای و هر گاه به تو توجه کرده به وی پاسخ مثبت داهای... تو را محور قرار داده‌اند که آسیاب ستم‌هایشان گرد تو می‌چرخد و پلی قرار داده‌اند که در گرفتاریهایشان از تو عبور می‌کنند و تو را از نردبان [[گمراهی]] خود، [[دعوت]] کننده به پرچمشان و راهرو راهشان قرار داده‌اند... از این کار [[پرهیز]] کن تا بالا روی و در این کار [[عجله]] کن تا بزرگ شوی... آیا نمی‌بینی که در [[جهل]] و [[غرور]] فرو رفته‌ای و [[مردم]] در [[سختی]] و [[گرفتاری]] واقع شده‌اند... اما بعد پس از آن چه در آن هستی روی گردان تا به [[صالحان]] ملحق شوی... تو را چه می‌شود که از [[خواب]] [[بیدار]] نمی‌شوی... <ref>{{متن حدیث|... وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَى مَا كَتَمْتَ وَ أَخَفَ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِمِ وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِيقَ الْغَيِّ بِدُنُوِّكَ مِنْهُ حِينَ دَنَوْتَ وَ إِجَابَتِكَ لَهُ حِينَ دُعِيتَ... جَعَلُوكَ قُطْباً أَدَارُوا بِكَ رَحَى مَظَالِمِهِمْ وَ جِسْراً يَعْبُرُونَ عَلَيْكَ إِلَى بَلَايَاهُمْ وَ سُلَّماً إِلَى ضَلَالَتِهِمْ دَاعِياً إِلَى غَيِّهِمْ سَالِكاً سَبِيلَهُمْ... احْذَرْ فَقَدْ نُبِّئْتَ وَ بَادِرْ فَقَدْ أُجِّلْتَ... أَ مَا تَرَى مَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الْجَهْلِ وَ الْغِرَّةِ وَ مَا النَّاسُ فِيهِ مِنَ الْبَلَاءِ وَ الْفِتْنَةِ... عَنْ كُلِّ مَا أَنْتَ فِيهِ حَتَّى تَلْحَقَ بِالصَّالِحِينَ... مَا لَكَ لَا تَنْتَبِهُ مِنْ نَعْسَتِكَ‌...}}تحف العقول، ص۲۷۷-۲۷۵. این نامه از اهمیت فوق العاده‌ای برخوردار است و در درجۀ بالای فصاحت قرار دارد به همین جهت در منابع ذکر شده است. اما برخی منابع جهت مخفی ساختن فضایل و مناقب اهل بیت{{عم}} بدون ذکر نام نگارندۀ نامه فقط متن آن را نقل کرده‌اند. غزالی در احیاء العلوم ضمن اشاره به رفت و آمد زهری با دستگاه بنی امیه می‌نویسد: {{عربی|كتب إليه اخ له في الدين}} برادر دینی وی به او نوشت.</ref>.
[[زهری]] از [[رجال]] [[صحاح سته]] است<ref>تهذیب الکمال، ج۲۶، ص۴۲، حدیث ۵۶۰۶.</ref> و [[ابن تیمیه]] وی را [[اعلم]] از [[حضرت امام باقر]]{{ع}} می‌داند!<ref>منهاج السنة، ج۲، ص۲۸۲.</ref> و البته از مثل ابن تیمیه عجیب نیست که سرباز [[بنی امیه]] را از [[اهل بیت]] [[رسول خدا]]{{عم}} اعلم بداند!
جهت [[پرهیز]] از اطالۀ [[کلام]] به همین مقدار از معرفی [[مفسران اهل سنت]] اکتفا می‌شود، اما آن چه از همین مختصر روشن و هویدا گردید آنست که هیچ یک از [[مفسران]] مورد قبول [[اهل سنت]] نه در طبقۀ [[صحابه]] و نه در طبقۀ [[تابعین]]، شایسته [[اعتماد]] نیستند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۶۸.</ref>
==[[مقاتل بن سلیمان أزدی]] (متوفای ۱۵۰)==
وی نیز از سوی [[ائمه]] [[جرح و تعدیل]] اهل سنت [[تضعیف]] شده است.
[[دارقطنی]] در الضعفاء والمتروکین، عقیلی در الضعفاء [[الکبیر]]، [[ابن جوزی]] در الضعفاء والمتروکین و [[ذهبی]] در المغنی فی الضعفاء مقاتل بن سلیمان را وارد کرده‌اند<ref>الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۷۳؛ التاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۴، حدیث ۱۹۷۶؛ الضعفاء عقیلی، ج۴، ص۲۳۹؛ الکامل فی الضعفاء ابن عدی، ج۶، ص۴۳۵؛ الضعفاء والمتروکین دارقطنی، ج۱، ص۲۳، حدیث ۵۲۸؛ الضعفاء والمتروکین ابن جوزی، ج۳، ص۱۳۶، حدیث ۳۴۰۳؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۴۲۷، حدیث ۶۴۰۱؛ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۲۴۹.</ref>. [[ابن مبارک]] در مورد او گفته است:
{{عربی|ما أحسن تفسيره، لو كان ثقة}}<ref>الضعفاء عقیلی، ج۴، ص۲۴۰.</ref>؛
تفسیرش چقدر نیکوست، اگر می‌شد که او [[ثقه]] باشد.
[[وکیع بن جراح]] او را [[کذاب]] معرفی کرده است، و [[نسائی]] می‌گوید:
{{عربی|كان مقاتل يكذب}}<ref>الجرح والتعدیل، ج۸، ص۳۵۴؛ میزان الاعتدال، ج۴، ص۱۷۳؛ تاریخ دمشق، ج۶۰، ص۱۲۱؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۶۵۰.</ref>؛
[[مقاتل]] همواره [[دروغ]] می‌گفت.
[[ابن حبان]] نیز می‌گوید:
{{عربی|كان مقاتل يأخذ عن اليهود والنصارى علم القرآن... وكان يكذب مع ذلك في الحديث}}<ref>الضعفاء والمتروکین لابن جوزی، ج۳، ص۱۳۷، حدیث ۳۴۰۳.</ref>؛
مقاتل همواره [[علم قرآن]] را از [[یهود]] و [[نصاری]] فرا می‌گرفت... و به همین خاطر در [[حدیث]] هم دروغ می‌گفت.
یحیی بن معین در مورد وی گفته است:
{{عربی|ليس حديثه بشيء}}<ref>الضعفاء والمتروکین لابن جوزی، ج۳، ص۱۳۶؛ تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۶۸؛ تهذیب الکمال، ج۲۸، ص۴۴۵.</ref>؛
حدیث او به [[حساب]] نمی‌آید.
[[بخاری]] نیز می‌گوید: {{عربی|سكتوا عنه}} -یعنی [[علمای حدیث]] او را ترک کرده‌اند<ref>مقدمۀ فتح الباری، ص۴۸۱؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ج۱، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۱ (کتاب)|جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام، ج۱]]، ص ۲۷۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۲۳۷

ویرایش