زکات در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} با بیان [[پاداش]] [[آخرتی]] و [[برکات]] [[دنیایی]] زکات، [[مسلمانان]] را به پرداخت داوطلبانه آن [[تشویق]] میکرد و از این طریق، هزینه گردآوری زکات و فرار مالیاتی را کاهش میداد. در سخنان پرشماری که از حضرت رسیده، زکات مایه [[پاکی]] [[انسان]] از [[رذایل اخلاقی]]<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ح۸۲۸۹.</ref> و تقویت روحیه [[تواضع]] و [[خشوع]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref> و از جمله [[برترین]] وسایل [[نزدیکی به خداوند]] به شمار آمده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰؛ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۵، ح۶۱۳.</ref>. در همین زمینه، یکی از نکاتی که [[امام]] در [[نهج البلاغه]] بر آن تأکید کرده، این است که برخلاف تصور ابتدایی انسان، زکات نه تنها چیزی از [[دارایی]] مؤدی نمیکاهد، بلکه بر آن میافزاید<ref>{{متن حدیث|فَرَضَ اللَّهُ الزَّكَاةَ... تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ}}؛ (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲) همچنین: الزکاة نقص فی الصورة و زیادة فی المعنی. (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹، ح۴۱۶).</ref>. | [[امیرمؤمنان]] {{ع}} با بیان [[پاداش]] [[آخرتی]] و [[برکات]] [[دنیایی]] زکات، [[مسلمانان]] را به پرداخت داوطلبانه آن [[تشویق]] میکرد و از این طریق، هزینه گردآوری زکات و فرار مالیاتی را کاهش میداد. در سخنان پرشماری که از حضرت رسیده، زکات مایه [[پاکی]] [[انسان]] از [[رذایل اخلاقی]]<ref>آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح خوانساری، ح۸۲۸۹.</ref> و تقویت روحیه [[تواضع]] و [[خشوع]]<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.</ref> و از جمله [[برترین]] وسایل [[نزدیکی به خداوند]] به شمار آمده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰؛ شیخ صدوق، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۰۵، ح۶۱۳.</ref>. در همین زمینه، یکی از نکاتی که [[امام]] در [[نهج البلاغه]] بر آن تأکید کرده، این است که برخلاف تصور ابتدایی انسان، زکات نه تنها چیزی از [[دارایی]] مؤدی نمیکاهد، بلکه بر آن میافزاید<ref>{{متن حدیث|فَرَضَ اللَّهُ الزَّكَاةَ... تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ}}؛ (نهج البلاغه، حکمت ۲۵۲) همچنین: الزکاة نقص فی الصورة و زیادة فی المعنی. (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹، ح۴۱۶).</ref>. | ||
نمونهای از گفتار حضرت در ترغیب [[مردم]] به پرداخت داوطلبانه [[زکات]] چنین نقل شده است: بدانید که زکات، همراه [[نماز]]، مایه نزدیکی [[مسلمانان]] به [[خداوند]] است؛ بنابراین کسی که زکات را با [[طیب]] خاطر عطا کند، کفاره گناهان به شمار میرود و مانعی از [[آتش]] برای او خواهد بود؛ پس کسی نباید به دنبال آنچه پرداخته، [[چشم]] بدوزد و در ادای آن برای خویش [[مشقت]] ببیند یا برای آن [[حسرت]] بخورد؛ زیرا کسی که بدون طیب نفس برای دریافت مزد بیشتری آن را بپردازد، از [[سنت پیامبر]] [[آگاه]] نیست و از [[پاداش]] مغبون، و در عمل [[گمراه]]، و بسیار پشیمان خواهد شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، | نمونهای از گفتار حضرت در ترغیب [[مردم]] به پرداخت داوطلبانه [[زکات]] چنین نقل شده است: بدانید که زکات، همراه [[نماز]]، مایه نزدیکی [[مسلمانان]] به [[خداوند]] است؛ بنابراین کسی که زکات را با [[طیب]] خاطر عطا کند، کفاره گناهان به شمار میرود و مانعی از [[آتش]] برای او خواهد بود؛ پس کسی نباید به دنبال آنچه پرداخته، [[چشم]] بدوزد و در ادای آن برای خویش [[مشقت]] ببیند یا برای آن [[حسرت]] بخورد؛ زیرا کسی که بدون طیب نفس برای دریافت مزد بیشتری آن را بپردازد، از [[سنت پیامبر]] [[آگاه]] نیست و از [[پاداش]] مغبون، و در عمل [[گمراه]]، و بسیار پشیمان خواهد شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۹.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۳۹۸.</ref> | ||
=== رعایت اصول اخلاقی در برخورد با مؤدیان === | === رعایت اصول اخلاقی در برخورد با مؤدیان === | ||
در [[آیین]] نامههایی که [[امام]] به مأموران گردآوری زکات نوشته، همواره بر رعایت نکاتی چون تأمین [[رضایت]] مؤدیان و عدم اجحاف بر آنان، [[حاکمیت]] مؤدیان در تعیین مقدار زکات خود و [[مالی]] که باید به صورت زکات از [[اموال]] جدا شود و [[خوشرویی]] و ملاطفت با آنان تأکید شده است<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۲۵ و ۲۶.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، | در [[آیین]] نامههایی که [[امام]] به مأموران گردآوری زکات نوشته، همواره بر رعایت نکاتی چون تأمین [[رضایت]] مؤدیان و عدم اجحاف بر آنان، [[حاکمیت]] مؤدیان در تعیین مقدار زکات خود و [[مالی]] که باید به صورت زکات از [[اموال]] جدا شود و [[خوشرویی]] و ملاطفت با آنان تأکید شده است<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۲۵ و ۲۶.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== برخورد روانی و قانونی با مانعان زکات === | === برخورد روانی و قانونی با مانعان زکات === | ||
همان طور که مؤدیان زکات از تشویقهای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بهره میبردند، متخلفان از پرداخت آن، با برخوردهای روانی و قانونی [[تنبیه]] میشدند. از نظر روانی، بدترین تنبیه برای مانعان این بود که عموم مردم در [[مسلمان]] بودنشان تردید کنند؛ به ویژه که حکایت خودداری [[ثعلبه]] از [[پرداخت زکات]] و برخورد روانی [[پیامبر]] که به نزول آیه ۷۵ [[سوره توبه]] و انزوای [[اجتماعی]] او منجر شد، هنوز به خوبی در خاطر مسلمانان جای داشت. گرچه با وجود سیاستهای تشویقی برای مؤدیان و برخوردهای روانی با مانعان، نیاز چندانی به برخوردهای قانونی باقی نمیماند، در موارد نادری، مجازاتهای قانونی نیز [[اعمال]] میشد. مجازاتی که در زمان پیامبر برای این منظور تجویز گردید و امیرمؤمنان {{ع}} [[مأمور]] اجرای آن شد، [[جنگ]] با مانعان زکات بود. امام در [[زمان]] [[حکومت]] خود نیز بر اِعمال مجازاتهای قانونی بر مانعان [[زکات]] تأکید میکرد. در نامهای که به عامل خود [[مخنف بن قیس]] برای گردآوری زکات نوشته است، میفرماید: پس هر کس از [[اهل]] [[طاعت]] ما، از اهالی جزیره و بین [[کوفه]] و [[شام]]، ادعا کرد که زکاتش را به عمال شام پرداخته است، در حالی که در حوزه [[امنیتی]] ما به سر میبرد، او را منع کن؛ چراکه [[سپاه]] ما او را | همان طور که مؤدیان زکات از تشویقهای [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بهره میبردند، متخلفان از پرداخت آن، با برخوردهای روانی و قانونی [[تنبیه]] میشدند. از نظر روانی، بدترین تنبیه برای مانعان این بود که عموم مردم در [[مسلمان]] بودنشان تردید کنند؛ به ویژه که حکایت خودداری [[ثعلبه]] از [[پرداخت زکات]] و برخورد روانی [[پیامبر]] که به نزول آیه ۷۵ [[سوره توبه]] و انزوای [[اجتماعی]] او منجر شد، هنوز به خوبی در خاطر مسلمانان جای داشت. گرچه با وجود سیاستهای تشویقی برای مؤدیان و برخوردهای روانی با مانعان، نیاز چندانی به برخوردهای قانونی باقی نمیماند، در موارد نادری، مجازاتهای قانونی نیز [[اعمال]] میشد. مجازاتی که در زمان پیامبر برای این منظور تجویز گردید و امیرمؤمنان {{ع}} [[مأمور]] اجرای آن شد، [[جنگ]] با مانعان زکات بود. امام در [[زمان]] [[حکومت]] خود نیز بر اِعمال مجازاتهای قانونی بر مانعان [[زکات]] تأکید میکرد. در نامهای که به عامل خود [[مخنف بن قیس]] برای گردآوری زکات نوشته است، میفرماید: پس هر کس از [[اهل]] [[طاعت]] ما، از اهالی جزیره و بین [[کوفه]] و [[شام]]، ادعا کرد که زکاتش را به عمال شام پرداخته است، در حالی که در حوزه [[امنیتی]] ما به سر میبرد، او را منع کن؛ چراکه [[سپاه]] ما او را حمایت کرده است. تو چنین اجازهای به او نده؛ اگرچه [[اعتقاد]] او به [[گمان]] خودش باشد. او چنین حقی ندارد که در سرزمینهای ما [[زندگی]] کند و زکاتش را به [[دشمنان]] ما بدهد<ref>قاضی نعمان تمیمی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۹.</ref>. | ||
در نمونه دیگری، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[معقل بن قیس]] را [[مأمور]] ساخت تا با مانعان زکات که در اطراف [[خریت بن راشد]] [[اجتماع]] کرده بودند، بجنگد<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، | در نمونه دیگری، [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[معقل بن قیس]] را [[مأمور]] ساخت تا با مانعان زکات که در اطراف [[خریت بن راشد]] [[اجتماع]] کرده بودند، بجنگد<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۲۴-۱۲۷.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۰۰.</ref> | ||
=== وضع مالیاتهای شبیه زکات === | === وضع مالیاتهای شبیه زکات === | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
از نظر [[فقهی]]، در این که این مالیات، زکات سنجی<ref>ر.ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۷۴.</ref>، تعمیم زکات [[واجب]]<ref>ر.ک: منتظری، حسین علی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۲۷.</ref> یا مالیات حکومتی به شمار میرود، [[اختلاف]] است؛ اما در هر حال، ظاهر [[روایت]] از الزامی بودن [[حکم]] آن حکایت دارد. روایت دیگری از امام میفرماید: [[خداوند سبحان]] غذا و نیاز [[نیازمندان]] را در [[اموال]] [[ثروتمندان]] معین کرده است؛ پس هیچ [[فقیری]] گرسنه نمیماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از [[حق]] آنان بهرهمند شدهاند، و [[خداوند]] آنان را برای این عمل مؤاخذه خواهد کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.</ref>. | از نظر [[فقهی]]، در این که این مالیات، زکات سنجی<ref>ر.ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۱۵، ص۷۴.</ref>، تعمیم زکات [[واجب]]<ref>ر.ک: منتظری، حسین علی، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۳، ص۲۷.</ref> یا مالیات حکومتی به شمار میرود، [[اختلاف]] است؛ اما در هر حال، ظاهر [[روایت]] از الزامی بودن [[حکم]] آن حکایت دارد. روایت دیگری از امام میفرماید: [[خداوند سبحان]] غذا و نیاز [[نیازمندان]] را در [[اموال]] [[ثروتمندان]] معین کرده است؛ پس هیچ [[فقیری]] گرسنه نمیماند، مگر به واسطه اینکه ثروتمندان از [[حق]] آنان بهرهمند شدهاند، و [[خداوند]] آنان را برای این عمل مؤاخذه خواهد کرد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۲۸.</ref>. | ||
بنابر آنچه گذشت میتوان گفت حضرت به این اصل حقوقی [[اعتقاد]] داشته که مشمولان [[زکات]] تا آنجا که [[فقیران]] مانند بقیه [[مردم]] بینیاز شوند، باید زکات بپردازند. [[اثبات]] این اصل، به [[ولی امر]] امکان میدهد که در موارد عدم کفاف مالیاتهای ثابت، با استفاده از اختیارات قانونی خود در [[منطقة الفراغ]]، مالیاتهای بیشتری وضع کند. این نوع [[مالیات]] را در اصطلاح امروزی مالیات حکومتی مینامند<ref>ر.ک: صدر، سیدمحمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه عبدالعلی اسپهبدی، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۰.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، | بنابر آنچه گذشت میتوان گفت حضرت به این اصل حقوقی [[اعتقاد]] داشته که مشمولان [[زکات]] تا آنجا که [[فقیران]] مانند بقیه [[مردم]] بینیاز شوند، باید زکات بپردازند. [[اثبات]] این اصل، به [[ولی امر]] امکان میدهد که در موارد عدم کفاف مالیاتهای ثابت، با استفاده از اختیارات قانونی خود در [[منطقة الفراغ]]، مالیاتهای بیشتری وضع کند. این نوع [[مالیات]] را در اصطلاح امروزی مالیات حکومتی مینامند<ref>ر.ک: صدر، سیدمحمدباقر، اقتصاد ما، ترجمه عبدالعلی اسپهبدی، ج۲، ص۳۴۰-۳۵۰.</ref>.<ref>[[سید رضا حسینی|حسینی، سید رضا]]، [[بیت المال (مقاله)| مقاله «بیت المال»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۷]]، ص ۴۰۱.</ref> | ||
== گردآوری زکات در دوران امام علی{{ع}} == | == گردآوری زکات در دوران امام علی{{ع}} == | ||
با درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، [[خلفاء]] به گردآوری زکات پرداختند و به مناطق گوناگون [[مأمور]] [[زکات]] فرستادند. با کسانی که [[زکات]] نمیدادند [[جنگ]] نمودند. با فتح ایران، [[عراق]] و [[روم]]، منابع درآمد [[مسلمانان]] افزایش یافت و درآمد زکات در برابر درآمد [[خراج]] [[ایران]]، عراق و [[مصر]] ناچیز مینمود. [[امیرالمؤمنین]]؛ مانند دیگران در [[زمان]] [[خلافت]] خویش به گردآوری [[صدقات]] پرداخت و آن را میان [[نیازمندان]] تقسیم مینمود و دستورهای مهمی در بهتر شدن وضع دریافت زکات صادر کرد. آن گاه که [[معاویه]] گروهی را برای گردآوری زکات مناطق تحت نظر [[حکومت علی]]{{ع}} فرستاد و از آنان خواست زکات [[مردم]] را بگیرند و طرفداران علی{{ع}} را [[آزار]] دهند. امیرالمؤمنین، شماری را برای مقابله با آنان اعزام فرموده از آنان خواست زکات [[اموال]] آن مناطق را از کارگزاران معاویه پس گرفته به [[کوفه]] بیاورند. و این موضع درباره زکات سماوه، [[تیماء]] و [[دومة الجندل]] رخ داد<ref>الغارات، ص۳۱۸؛ أنساب الأشراف، ج۲، ص۴۶۵ - ۴۴۹.</ref>. | با درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}}، [[خلفاء]] به گردآوری زکات پرداختند و به مناطق گوناگون [[مأمور]] [[زکات]] فرستادند. با کسانی که [[زکات]] نمیدادند [[جنگ]] نمودند. با فتح ایران، [[عراق]] و [[روم]]، منابع درآمد [[مسلمانان]] افزایش یافت و درآمد زکات در برابر درآمد [[خراج]] [[ایران]]، عراق و [[مصر]] ناچیز مینمود. [[امیرالمؤمنین]]؛ مانند دیگران در [[زمان]] [[خلافت]] خویش به گردآوری [[صدقات]] پرداخت و آن را میان [[نیازمندان]] تقسیم مینمود و دستورهای مهمی در بهتر شدن وضع دریافت زکات صادر کرد. آن گاه که [[معاویه]] گروهی را برای گردآوری زکات مناطق تحت نظر [[حکومت علی]]{{ع}} فرستاد و از آنان خواست زکات [[مردم]] را بگیرند و طرفداران علی{{ع}} را [[آزار]] دهند. امیرالمؤمنین، شماری را برای مقابله با آنان اعزام فرموده از آنان خواست زکات [[اموال]] آن مناطق را از کارگزاران معاویه پس گرفته به [[کوفه]] بیاورند. و این موضع درباره زکات سماوه، [[تیماء]] و [[دومة الجندل]] رخ داد<ref>الغارات، ص۳۱۸؛ أنساب الأشراف، ج۲، ص۴۶۵ - ۴۴۹.</ref>. | ||
امیرالمؤمنین علت آن را در سفارشهای خود به [[مخنف بن سلیم]] آن گاه که او را برای دریافت زکات [[بکر بن وائل]] اعزام کرد این گونه بیان کرد که نیروهای ما از آنان | امیرالمؤمنین علت آن را در سفارشهای خود به [[مخنف بن سلیم]] آن گاه که او را برای دریافت زکات [[بکر بن وائل]] اعزام کرد این گونه بیان کرد که نیروهای ما از آنان حمایت میکنند، پس نباید زکات خود را به مأموران معاویه بدهند. در بخشی از نامه علی{{ع}} به [[مخنف]] چنین آمده است: «پس هر کسی از [[پیروان]] ما، از [[مردمان]] جزیره و آنچه بین کوفه و [[شام]] میباشد، ادعا کند زکات خود را به کارگزاران شام داده است و حال آنکه او در حوزه و منطقه ماست. از این کار منع میشود؛ زیرا نیروهای سواره و پیاده ما از او حمایت کردهاند (و [[امنیت]] او را برقرار نمودهاند)، پس برای او دادن زکات (به کارگزاران معاویه) جایز نمیباشد؛ گرچه [[حق]] آن گونه باشد که او [[گمان]] کرده است (واقعاً زکات مالش را به کارگزاران معاویه داده است)؛ زیرا برای او نیست که در [[سرزمین]] ما باشد و [[زکات]] مالش را به [[دشمن]] ما بدهد»<ref>سیمای کارگزاران، ج۱، «فصل یازدهم»، ص۳۹۸؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۵۹؛ نهج السعاده، ج۴، ص۱۳۹.</ref>. | ||
از این | از این نامه به روشنی استفاده میشود که [[پرداخت زکات]] و [[مالیات]] در برابر خدماتی است که [[حکومت اسلامی]] انجام میدهد و [[امنیتی]] که برقرار مینماید و چنین افرادی اگر مالیات و وجوه شرعی خود را به [[دشمنان]] حکومت اسلامی بدهند از آنان پذیرفته نیست.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۰.</ref> | ||
== توصیههای علی{{ع}} به مأموران زکات == | == توصیههای علی{{ع}} به مأموران زکات == | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
=== خوشرفتاری با مردم === | === خوشرفتاری با مردم === | ||
دستورهای لازم برای خود [[کارگزاران]] که با مردم با [[روی خوش]] و [[تواضع]] [[رفتار]] کنند و [[انصاف]] در دریافت زکات<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | دستورهای لازم برای خود [[کارگزاران]] که با مردم با [[روی خوش]] و [[تواضع]] [[رفتار]] کنند و [[انصاف]] در دریافت زکات<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۲۰.</ref>. | ||
==== توصیه به [[مخنف بن سلیم ازدی]] کارگزار زکات ==== | ==== توصیه به [[مخنف بن سلیم ازدی]] کارگزار زکات ==== | ||
در نامه امیرالمؤمنین{{ع}} به مخنف بن سلیم ازدی، نکات جالبی درباره [[تقوا]] و انصاف دیده میشود: «او را به تقوای [[خداوند]]، پروردگارش در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفیانهاش امر کرد و این که با مردم با [[گشادهرویی]] و نرمی برخورد کند و او را [[فرمان]] داد که تواضع را پیشه کند و از [[تکبر]] اجتناب ورزد؛ زیرا خداوند، متواضعان را بالا میبرد و [[متکبران]] را [[ذلیل]] و [[خوار]] میگرداند. آنگاه افزود: در این [[صدقه]]، برای تو [[حق]] و نصیبی معین است؛ اما تو شریکانی داری که عبارتند از: [[فقرا]]، [[مساکین]]، ورشکستگان، [[مجاهدان]]، [[در راه ماندگان]]، [[بندگان]] و [[الفت]] پذیران و ما حق تو را میدهیم، پس تو نیز حق، آنها را بده (و از [[صدقات]] کم میاور) و اگر چنین نکنی، تو بیشترین دشمن را در [[روز قیامت]] خواهی داشت و [[بدا]] به حال مردی که دشمنش مانند اینها باشد»<ref>سیمای کارگزاران، ج۱، «فصل یازدهم»، ص۳۹۷ به نقل از دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. | در نامه امیرالمؤمنین{{ع}} به مخنف بن سلیم ازدی، نکات جالبی درباره [[تقوا]] و انصاف دیده میشود: «او را به تقوای [[خداوند]]، پروردگارش در امور پنهانی و [[اعمال]] مخفیانهاش امر کرد و این که با مردم با [[گشادهرویی]] و نرمی برخورد کند و او را [[فرمان]] داد که تواضع را پیشه کند و از [[تکبر]] اجتناب ورزد؛ زیرا خداوند، متواضعان را بالا میبرد و [[متکبران]] را [[ذلیل]] و [[خوار]] میگرداند. آنگاه افزود: در این [[صدقه]]، برای تو [[حق]] و نصیبی معین است؛ اما تو شریکانی داری که عبارتند از: [[فقرا]]، [[مساکین]]، ورشکستگان، [[مجاهدان]]، [[در راه ماندگان]]، [[بندگان]] و [[الفت]] پذیران و ما حق تو را میدهیم، پس تو نیز حق، آنها را بده (و از [[صدقات]] کم میاور) و اگر چنین نکنی، تو بیشترین دشمن را در [[روز قیامت]] خواهی داشت و [[بدا]] به حال مردی که دشمنش مانند اینها باشد»<ref>سیمای کارگزاران، ج۱، «فصل یازدهم»، ص۳۹۷ به نقل از دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. | ||
این | این نامه را [[سیدرضی]] در [[نهج البلاغه]] مفصلتر آورده و یاد میکند: آن را به برخی از کارگزارانش نوشت که آنها را برای جمعآوری زکات فرستاده بود. از آنجا که نقل نهج البلاغه افزون است آن را ذکر میکنیم: « او را به [[تقوای الهی]] [[فرمان]] میدهد در کارهای نهانش و کردههای پنهانش، آنجا که جز [[خدا]] کسی [[گواه]] نیست و نمایندهای جز خدا حضور ندارد. و نیز فرمان میدهد که مبادا [[اطاعت خدا]] در آنچه آشکار است بنماید و در [[خلوت]] خلاف همان را انجام دهد. و آن کسی که [[نهان]] و آشکار و [[کردار]] و گفتار او دوگانه نباشد، از عهده [[امانت]] برآمده و [[عبادت]] را [[خالص]] به جای آورده است. و او را میفرماید که [[مردم]] پرداخت کننده [[زکات]] را نرنجاند و دروغگوشان نداند (و نظر آنها را در مقدار اموالشان بپذیرد) و به خاطر [[امارت]] و مقامی که دارد روی از ایشان برنگرداند؛ که آنان [[برادر]] دینیاند و در به دست آوردن [[حقوق]] (و دریافت زکات) همکار و تو را در این زکات سهمی معین است و حقی شناخته شده و روشن، و شریکان [[مردم]] [[درویش]] و زمینگیر و مردم [[ناتوان]] و [[تنگدست]]. ما حقوق تو را به تمام و کمال میپردازیم، پس باید تو هم حقوق آنان را برسانی (و به طور کامل و صحیح زکات را دریافت و به ما منتقل کنی) وگرنه در [[روز قیامت]] تو دارای بیشترین دشمنانی، و [[بدا]] به حال کسی که [[خصم]] او نزد [[خدا]] [[مستمندان]]، زمینگیر شدگان، گدایان، رانده شدگان، ورشکستگان و [[در راه ماندگان]] باشند. و آنکه کار [[امانت]] را سبک شمارد و [[خیانت]] را چراگاه خویش قرار دهد و [[دل]] و [[دین]] خود را از خیانت [[پاک]] ننماید، در این [[جهان]] در [[خواری]] و رسوایی را به روی خویش گشاید و در [[آخرت]] خوارتر و رسواتر باشد؛ و بزرگترین خیانت، خیانت به [[امت مسلمان]] است و زشتترین دغلکاری و ناراستیها، ناراستی با [[رهبران]] است. والسلام<ref>{{متن حدیث|أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ فِي سَرَائِرِ أَمْرِهِ وَ خَفِيَّاتِ عَمَلِهِ حَيْثُ لَا شَهِيدَ غَيْرُهُ وَ لَا وَكِيلَ دُونَهُ وَ أَمَرَهُ أَلَّا يَعْمَلَ بِشَيْءٍ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ فِيمَا ظَهَرَ فَيُخَالِفَ إِلَى غَيْرِهِ فِيمَا أَسَرَّ وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلَانِيَتُهُ وَ فِعْلُهُ وَ مَقَالَتُهُ فَقَدْ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ أَخْلَصَ الْعِبَادَةَ. وَ أَمَرَهُ أَلَّا يَجْبَهَهُمْ وَ لَا يَعْضَهَهُمْ وَ لَا يَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلًا بِالْإِمَارَةِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّهُمُ الْإِخْوَانُ فِي الدِّينِ وَ الْأَعْوَانُ عَلَى اسْتِخْرَاجِ الْحُقُوقِ. وَ إِنَّ لَكَ فِي هَذِهِ الصَّدَقَةِ نَصِيباً مَفْرُوضاً وَ حَقّاً مَعْلُوماً وَ شُرَكَاءَ أَهْلَ مَسْكَنَةٍ وَ ضُعَفَاءَ ذَوِي فَاقَةٍ وَ إِنَّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ وَ إِلَّا تَفْعَلْ فَإِنَّكَ مِنْ أَكْثَرِ النَّاسِ خُصُوماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغَارِمُونَ وَ ابْنُ السَّبِيلِ وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الآْخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِيَانَةِ خِيَانَةُ الْأُمَّةِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّةِ وَ السَّلَامُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۲۶، ترجمه شهیدی، ص۲۸۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۲۰ - ۲۲۳.</ref> | ||
=== دریافت زکات === | === دریافت زکات === | ||
محور دوم توصیههای حضرت مربوط به شیوه دریافت زکات و [[احکام]] مربوط به آن بود. در نامهای که حضرت برای [[کارگزار]] [[صدقات]] خود [[عبدالله بن زمعه]] نگاشت نصاب شتر را بیان فرمود و در نامهای که برای [[عثمان بن حنیف]] ([[کارگزار بصره]]) فرستاد، دستور داد که از بچههای گوسفند و شتر زکات نگیرد. در سخنی دیگر از علی{{ع}} میخوانیم که: «[[مأمور]] زکات، حیوان ماده پیر و معیوب و کور نمیگیرد و همچنین بز یک ساله مگر اینکه مصدق [[زکات]] بخواهد»<ref>{{متن حدیث|وَ لَا يَأْخُذِ الْمُصَدِّقُ هَرِمَةً وَ لَا ذَاتَ عَوَارٍ وَ لَا عَمْيَاءَ وَ لَا تَيْساً إِلَّا أَنْ يَشَاءَ الْمُصَدِّقُ}}.</ref> | محور دوم توصیههای حضرت مربوط به شیوه دریافت زکات و [[احکام]] مربوط به آن بود. در نامهای که حضرت برای [[کارگزار]] [[صدقات]] خود [[عبدالله بن زمعه]] نگاشت نصاب شتر را بیان فرمود و در نامهای که برای [[عثمان بن حنیف]] ([[کارگزار بصره]]) فرستاد، دستور داد که از بچههای گوسفند و شتر زکات نگیرد. در سخنی دیگر از علی{{ع}} میخوانیم که: «[[مأمور]] زکات، حیوان ماده پیر و معیوب و کور نمیگیرد و همچنین بز یک ساله مگر اینکه مصدق [[زکات]] بخواهد»<ref>{{متن حدیث|وَ لَا يَأْخُذِ الْمُصَدِّقُ هَرِمَةً وَ لَا ذَاتَ عَوَارٍ وَ لَا عَمْيَاءَ وَ لَا تَيْساً إِلَّا أَنْ يَشَاءَ الْمُصَدِّقُ}}.</ref> | ||
به نظر میرسد در مواردی ممکن است مأمور زکات، [[صلاح]] را در گرفتن حیوانات لاغر بداند. و ممکن است استثنا به مورد اخیر بخورد و منظور از خواست این باشد که وی [[حق]] خود را از اینها [[انتخاب]] کند. در فرازی دیگر از | به نظر میرسد در مواردی ممکن است مأمور زکات، [[صلاح]] را در گرفتن حیوانات لاغر بداند. و ممکن است استثنا به مورد اخیر بخورد و منظور از خواست این باشد که وی [[حق]] خود را از اینها [[انتخاب]] کند. در فرازی دیگر از نامه حضرت به [[عثمان بن حنیف]] که در کتابهای لغت نقل شده است میفرماید: «از بچه گوسفند و شتر یا گاو کارکن چیزی نگیر!»<ref>{{متن حدیث|لَا تَأْخُذَنَّ مِنَ الزُّخَّةِ وَ النُّخَّةِ شَيْئاً}}؛ ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۲۹۸؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۰؛ تاج العروس، ج۷، ص۲۶۳ و ۳۵۴، «دار الهدایه».</ref>؛ | ||
«زخّه» را بچه گوسفند دانستهاند که دنبال مادرش راه میرود و ماههای اول تولدش میباشد و «نخّه»، هم به معنای بچه شتر آمده و هم به معنای گاوی که کار میکند و از عوامل است. برخی نوشتهاند این نامه را علی{{ع}} به [[عثمان]] نوشته<ref>الفائق، ج۲، ص۷۹؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۳ به نقل از خطابی.</ref> و گویا بخشی از نامهای است که علی{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} در نزد خود داشته است<ref>مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۳.</ref>. گویا همین نامه است که علی{{ع}} آن را توسط [[محمد بن حنفیه]] نزد [[عثمان خلیفه سوم]] میفرستد تا با عمل به آن به گونهای درست به گردآوری زکات بپردازد و از انتقاداتی که از وی میشده بکاهد؛ ولی عثمان نمیپذیرد و نامه را رد میکند<ref> مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | «زخّه» را بچه گوسفند دانستهاند که دنبال مادرش راه میرود و ماههای اول تولدش میباشد و «نخّه»، هم به معنای بچه شتر آمده و هم به معنای گاوی که کار میکند و از عوامل است. برخی نوشتهاند این نامه را علی{{ع}} به [[عثمان]] نوشته<ref>الفائق، ج۲، ص۷۹؛ مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۳ به نقل از خطابی.</ref> و گویا بخشی از نامهای است که علی{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} در نزد خود داشته است<ref>مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۳.</ref>. گویا همین نامه است که علی{{ع}} آن را توسط [[محمد بن حنفیه]] نزد [[عثمان خلیفه سوم]] میفرستد تا با عمل به آن به گونهای درست به گردآوری زکات بپردازد و از انتقاداتی که از وی میشده بکاهد؛ ولی عثمان نمیپذیرد و نامه را رد میکند<ref> مکاتیب الرسول، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | ||
در نامهای که به گفته [[سید رضی]] آن را برای مأموران [[زکات]] نگاشت بر [[آداب]] دریافت زکات توجه نموده است. این نامه در [[نهج البلاغه]] و [[کتاب کافی]] آمده که تفاوتهای اندکی با هم دارند. ما نقل نهج البلاغه را انتخاب کردهایم و در پایان اضافات نقل کافی را یاد میکنیم. سید رضی بخشی از آن را آورده است و درباره آن مینویسد: «ما بخشی از آن نامه را آوردیم تا دانسته شود [[امام]]{{ع}} بنیان حق را برپا میداشت و نمونههای داد و [[عدل]] را در کارهای کوچک و بزرگ پنهان و آشکار بیان میکرد»<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | در نامهای که به گفته [[سید رضی]] آن را برای مأموران [[زکات]] نگاشت بر [[آداب]] دریافت زکات توجه نموده است. این نامه در [[نهج البلاغه]] و [[کتاب کافی]] آمده که تفاوتهای اندکی با هم دارند. ما نقل نهج البلاغه را انتخاب کردهایم و در پایان اضافات نقل کافی را یاد میکنیم. سید رضی بخشی از آن را آورده است و درباره آن مینویسد: «ما بخشی از آن نامه را آوردیم تا دانسته شود [[امام]]{{ع}} بنیان حق را برپا میداشت و نمونههای داد و [[عدل]] را در کارهای کوچک و بزرگ پنهان و آشکار بیان میکرد»<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۲۳ - ۲۲۴.</ref>. | ||
==== دریافت زکات در نامه به [[کارگزاران]] ==== | ==== دریافت زکات در نامه به [[کارگزاران]] ==== | ||
این نامه یکی از سندهای افتخار [[جامعه اسلامی]] است و از فرمانهای [[زیبا]] و حکمتآمیز علی{{ع}} که حکایت از [[لزوم]] رعایت [[عدالت]] و [[انصاف]] در گردآوری زکات و [[مالیات]] دارد. مأموران و ممیزهای مالیاتی باید در هنگام دریافت و برآورد مالیات، آن را مطالعه و با دقت و [[وسواس]] به آن عمل نمایند. ما این | این نامه یکی از سندهای افتخار [[جامعه اسلامی]] است و از فرمانهای [[زیبا]] و حکمتآمیز علی{{ع}} که حکایت از [[لزوم]] رعایت [[عدالت]] و [[انصاف]] در گردآوری زکات و [[مالیات]] دارد. مأموران و ممیزهای مالیاتی باید در هنگام دریافت و برآورد مالیات، آن را مطالعه و با دقت و [[وسواس]] به آن عمل نمایند. ما این نامه را در چند عنوان ارائه میکنیم: | ||
# دوری از ایجاد [[ترس]]: کسانی که [[حرفه]] آنان در ارتباط با مردم است، تلاش میکنند برای خود موقعیت و ابهّت [[اجتماعی]] ویژهای فراهم سازند و دیگران را وادار به [[تعظیم]] خویش نمایند. [[تکبر]] و [[خود بزرگ بینی]] از ویژگیهای این اشخاص است. بدین منظور از ایجاد جوّ [[رعب]] و [[وحشت]] نیز بهره میبرند. به تعبیر دیگر معتقدند دیگران باید از آنها که [[مأمور]] مالیات یا زکاتند حساب ببرند. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این نامه، [[کارگزاران]] را از ایجاد چنین فضایی و ترساندن صاحبان [[مال]] به دور میدارد و در آغاز نامه مینویسد: «با [[تقوای الهی]] حرکت کن که [[خداوند]] یگانه و بیهمتاست و [[مسلمانی]] را مترسان و با [[کراهت]] بر وی وارد مشو و بیش از حق خدا از مال او مستان!»<ref>{{متن حدیث|انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ}}.</ref>. | # دوری از ایجاد [[ترس]]: کسانی که [[حرفه]] آنان در ارتباط با مردم است، تلاش میکنند برای خود موقعیت و ابهّت [[اجتماعی]] ویژهای فراهم سازند و دیگران را وادار به [[تعظیم]] خویش نمایند. [[تکبر]] و [[خود بزرگ بینی]] از ویژگیهای این اشخاص است. بدین منظور از ایجاد جوّ [[رعب]] و [[وحشت]] نیز بهره میبرند. به تعبیر دیگر معتقدند دیگران باید از آنها که [[مأمور]] مالیات یا زکاتند حساب ببرند. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این نامه، [[کارگزاران]] را از ایجاد چنین فضایی و ترساندن صاحبان [[مال]] به دور میدارد و در آغاز نامه مینویسد: «با [[تقوای الهی]] حرکت کن که [[خداوند]] یگانه و بیهمتاست و [[مسلمانی]] را مترسان و با [[کراهت]] بر وی وارد مشو و بیش از حق خدا از مال او مستان!»<ref>{{متن حدیث|انْطَلِقْ عَلَى تَقْوَى اللَّهِ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ لَا تُرَوِّعَنَّ مُسْلِماً وَ لَا تَجْتَازَنَّ عَلَيْهِ كَارِهاً وَ لَا تَأْخُذَنَّ مِنْهُ أَكْثَرَ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِي مَالِهِ}}.</ref>. | ||
# برخورد [[انسانی]]: « چون به قبیلهای برسی، بر سر آب آنان فرود آی و به خانههاشان وارد مشو! پس آهسته و آرام به سوی ایشان رو تا در جمع آنان در آیی و سلامشان نما و در [[درود]] گفتن به آنان کوتاهی مکن! پس بگو: [[بندگان خدا]]! آیا [[خدا]] را در مالهای شما حقی است تا آن را به [[ولیّ]] او بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه متعرّض او مشو<ref>این بخش از نامه با سندی معتبر از امام باقر{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} إِذَا بَعَثَ مُصَدِّقَهُ قَالَ لَهُ: إِذَا أَتَيْتَ عَلَى رَبِّ الْمَالِ فَقُلْ لَهُ: تَصَدَّقْ رَحِمَكَ اللَّهُ مِمَّا أَعْطَاكَ اللَّهُ فَإِنْ وَلَّى عَنْكَ فَلَا تُرَاجِعْهُ}}؛ (الکافی، ج۳، ص۵۳۸، ح۴، باب أدب المصدق»).</ref>؛ و اگر کسی گفت: آری با او برو بیآنکه او را بترسانی یا بیمش دهی یا بر او سختگیری نمایی یاکار بر او سخت گردانی! آنچه از زر یا سیم به تو دهد بگیر!<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لآِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ}}.</ref>. تا اینجا علی{{ع}} [[زکات]] طلا و [[نقره]] را که [[اموال]] باطنه نامیده میشوند ذکر نموده و بیان مینماید آنچه از زر و سیم به عنوان زکات به تو دادند بپذیر! | # برخورد [[انسانی]]: « چون به قبیلهای برسی، بر سر آب آنان فرود آی و به خانههاشان وارد مشو! پس آهسته و آرام به سوی ایشان رو تا در جمع آنان در آیی و سلامشان نما و در [[درود]] گفتن به آنان کوتاهی مکن! پس بگو: [[بندگان خدا]]! آیا [[خدا]] را در مالهای شما حقی است تا آن را به [[ولیّ]] او بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه متعرّض او مشو<ref>این بخش از نامه با سندی معتبر از امام باقر{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|كَانَ عَلِيٌّ{{ع}} إِذَا بَعَثَ مُصَدِّقَهُ قَالَ لَهُ: إِذَا أَتَيْتَ عَلَى رَبِّ الْمَالِ فَقُلْ لَهُ: تَصَدَّقْ رَحِمَكَ اللَّهُ مِمَّا أَعْطَاكَ اللَّهُ فَإِنْ وَلَّى عَنْكَ فَلَا تُرَاجِعْهُ}}؛ (الکافی، ج۳، ص۵۳۸، ح۴، باب أدب المصدق»).</ref>؛ و اگر کسی گفت: آری با او برو بیآنکه او را بترسانی یا بیمش دهی یا بر او سختگیری نمایی یاکار بر او سخت گردانی! آنچه از زر یا سیم به تو دهد بگیر!<ref>{{متن حدیث|فَإِذَا قَدِمْتَ عَلَى الْحَيِّ فَانْزِلْ بِمَائِهِمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخَالِطَ أَبْيَاتَهُمْ ثُمَّ امْضِ إِلَيْهِمْ بِالسَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى تَقُومَ بَيْنَهُمْ فَتُسَلِّمَ عَلَيْهِمْ وَ لَا تُخْدِجْ بِالتَّحِيَّةِ لَهُمْ ثُمَّ تَقُولَ عِبَادَ اللَّهِ أَرْسَلَنِي إِلَيْكُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ لآِخُذَ مِنْكُمْ حَقَّ اللَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ فَهَلْ لِلَّهِ فِي أَمْوَالِكُمْ مِنْ حَقٍّ فَتُؤَدُّوهُ إِلَى وَلِيِّهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ لَا فَلَا تُرَاجِعْهُ وَ إِنْ أَنْعَمَ لَكَ مُنْعِمٌ فَانْطَلِقْ مَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ تُخِيفَهُ أَوْ تُوعِدَهُ أَوْ تَعْسِفَهُ أَوْ تُرْهِقَهُ فَخُذْ مَا أَعْطَاكَ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ فِضَّةٍ}}.</ref>. تا اینجا علی{{ع}} [[زکات]] طلا و [[نقره]] را که [[اموال]] باطنه نامیده میشوند ذکر نموده و بیان مینماید آنچه از زر و سیم به عنوان زکات به تو دادند بپذیر! | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
# [[مهربانی]] با حیوانها: «پس آنچه فراهم گشته، شتابان نزد ما روانه دار تا چنان که [[خدا]] فرمود، بخش گردانیم و به مستحقان برسانیم. پس اگر [[امین]] تو آن را گرفت و رساندنش را [[تعهد]] نمود به او سفارش کن که میان ماده شتر و بچه شیر خوارش جدایی نیفکند و ماده را چندان ندوشاند که شیرش اندک ماند و بچهاش را [[زیان]] رساند و در سوار شدن، به خستگیاش نیندازد و میان آن و دیگر اشتران [[عدالت]] را برقرار سازد و باید شتر خسته را [[آسوده]] گرداند و آنکه کمتر آسیب دیده یا از رفتن [[ناتوان]] گردیده آرام براند و چون بر آبگیرها و چشمهها گذرد به آبشان در آرد و راهشان را از زمینهای گیاهدار به جادهها نگرداند و در ساعتهایی آنها را آسوده گذارد و به هنگام خوردن آب و چریدن گیاه مهلتشان دهد تا به [[اذن خدا]] فربه و تناور، نه خسته و نه از بیماری لاغر، نزد ما رسند».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ احْدُرْ إِلَيْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا وَ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا وَ لْيُرَفِّهْ عَلَى اللَّاغِبِ وَ لْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ الظَّالِعِ وَ لْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ وَ لَا يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الْأَرْضِ إِلَى جَوَادِّ الطُّرُقِ وَ لْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ وَ لْيُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَ الْأَعْشَابِ حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللَّهِ بُدَّناً مُنْقِيَاتٍ غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لَا مَجْهُودَاتٍ}}.</ref> | # [[مهربانی]] با حیوانها: «پس آنچه فراهم گشته، شتابان نزد ما روانه دار تا چنان که [[خدا]] فرمود، بخش گردانیم و به مستحقان برسانیم. پس اگر [[امین]] تو آن را گرفت و رساندنش را [[تعهد]] نمود به او سفارش کن که میان ماده شتر و بچه شیر خوارش جدایی نیفکند و ماده را چندان ندوشاند که شیرش اندک ماند و بچهاش را [[زیان]] رساند و در سوار شدن، به خستگیاش نیندازد و میان آن و دیگر اشتران [[عدالت]] را برقرار سازد و باید شتر خسته را [[آسوده]] گرداند و آنکه کمتر آسیب دیده یا از رفتن [[ناتوان]] گردیده آرام براند و چون بر آبگیرها و چشمهها گذرد به آبشان در آرد و راهشان را از زمینهای گیاهدار به جادهها نگرداند و در ساعتهایی آنها را آسوده گذارد و به هنگام خوردن آب و چریدن گیاه مهلتشان دهد تا به [[اذن خدا]] فربه و تناور، نه خسته و نه از بیماری لاغر، نزد ما رسند».<ref>{{متن حدیث|ثُمَّ احْدُرْ إِلَيْنَا مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ نُصَيِّرْهُ حَيْثُ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ فَإِذَا أَخَذَهَا أَمِينُكَ فَأَوْعِزْ إِلَيْهِ أَلَّا يَحُولَ بَيْنَ نَاقَةٍ وَ بَيْنَ فَصِيلِهَا وَ لَا يَمْصُرَ لَبَنَهَا فَيَضُرَّ ذَلِكَ بِوَلَدِهَا وَ لَا يَجْهَدَنَّهَا رُكُوباً وَ لْيَعْدِلْ بَيْنَ صَوَاحِبَاتِهَا فِي ذَلِكَ وَ بَيْنَهَا وَ لْيُرَفِّهْ عَلَى اللَّاغِبِ وَ لْيَسْتَأْنِ بِالنَّقِبِ وَ الظَّالِعِ وَ لْيُورِدْهَا مَا تَمُرُّ بِهِ مِنَ الْغُدُرِ وَ لَا يَعْدِلْ بِهَا عَنْ نَبْتِ الْأَرْضِ إِلَى جَوَادِّ الطُّرُقِ وَ لْيُرَوِّحْهَا فِي السَّاعَاتِ وَ لْيُمْهِلْهَا عِنْدَ النِّطَافِ وَ الْأَعْشَابِ حَتَّى تَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللَّهِ بُدَّناً مُنْقِيَاتٍ غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لَا مَجْهُودَاتٍ}}.</ref> | ||
# تقسیم برابر دستور [[اسلام]]: «تا این که ما به دستور [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] او، آن را پخش کنیم که این کار [[پاداش]] تو را بسیار گرداند و رستگاریات نزدیکتر است. اگر [[خدا]] بخواهد»<ref>{{متن حدیث|لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}} فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۲۵، ص۳۸۰ و ترجمه شهیدی، ص۲۸۶.</ref>؛ | # تقسیم برابر دستور [[اسلام]]: «تا این که ما به دستور [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] او، آن را پخش کنیم که این کار [[پاداش]] تو را بسیار گرداند و رستگاریات نزدیکتر است. اگر [[خدا]] بخواهد»<ref>{{متن حدیث|لِنَقْسِمَهَا عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}} فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ}}؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۲۵، ص۳۸۰ و ترجمه شهیدی، ص۲۸۶.</ref>؛ | ||
# [[پاداش]] [[مأمور]] [[زکات]]: در نقل [[کافی]] که [[امام صادق]]{{ع}} همین | # [[پاداش]] [[مأمور]] [[زکات]]: در نقل [[کافی]] که [[امام صادق]]{{ع}} همین نامه را از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل کرده نکتههایی اضافی دیده میشود. پس از کلمات {{متن حدیث|حَتَّى يَأْتِيَنَا بِإِذْنِ اللَّهِ سِحَاحاً سِمَاناً غَيْرَ مُتْعَبَاتٍ وَ لَا مُجْهَدَاتٍ}} چنین آمده: پس آنها به [[اذن خدا]] برابر دستور [[قرآن]] و [[سنت پیامبر]] او بر [[دوستان]] خدا تقسیم شود. این روش، [[پاداش]] تو را بزرگتر گرداند و به [[رستگاری]] و صلاحت نزدیکتر است. [[خداوند]] به آنها و به تو و به تلاش و [[خیرخواهی]] تو برای کسی که تو را فرستاده و کاری که به سوی آن رفته نظر مینماید؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هر بندهای که خود را در راه [[طاعت خدا]] و [[اخلاص]] او و رهبرش به زحمت اندازد، خداوند به او نظر کند و مورد [[لطف]] و [[مرحمت]] خود قرار دهد و با ما در رفیق اعلی باشد<ref>{{متن حدیث|فَيُقْسَمْنَ بِإِذْنِ اللَّهِ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ{{صل}} عَلَى أَوْلِيَاءِ اللَّهِ فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهَا وَ إِلَيْكَ وَ إِلَى جُهْدِكَ وَ نَصِيحَتِكَ لِمَنْ بَعَثَكَ وَ بُعِثْتَ فِي حَاجَتِهِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} قَالَ مَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى وَلِيٍّ لَهُ يَجْهَدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ وَ النَّصِيحَةِ لَهُ وَ لِإِمَامِهِ إِلَّا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى}}؛ کافی، ج۳، ص۵۳۷.</ref>. | ||
# [[اطمینان]] به صاحبان [[مال]]: از توصیههای دیگری که درباره چگونگی [[گردآوری زکات]] نقل شده [[سوگند]] ندادن صاحبان مال است. علی{{ع}} میفرماید: « [[رسول خدا]]{{صل}} [[نهی]] فرمود که [[مردم]] برای زکات اموالشان سوگند داده شوند و فرمود: آنان در این موضوع مورد اطمینان هستند»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَهَى أَنْ يُحْلَفَ النَّاسُ عَلَى صَدَقَاتِهِمْ وَ قَالَ هُمْ فِيهَا مَأْمُونُونَ}}؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۷۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | # [[اطمینان]] به صاحبان [[مال]]: از توصیههای دیگری که درباره چگونگی [[گردآوری زکات]] نقل شده [[سوگند]] ندادن صاحبان مال است. علی{{ع}} میفرماید: « [[رسول خدا]]{{صل}} [[نهی]] فرمود که [[مردم]] برای زکات اموالشان سوگند داده شوند و فرمود: آنان در این موضوع مورد اطمینان هستند»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَهَى أَنْ يُحْلَفَ النَّاسُ عَلَى صَدَقَاتِهِمْ وَ قَالَ هُمْ فِيهَا مَأْمُونُونَ}}؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۷۰.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۲۴ - ۲۲۹.</ref> | ||
== مکان و [[زمان]] جمعآوری زکات == | == مکان و [[زمان]] جمعآوری زکات == | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
[[ابن منظور]] گوید: «عِقال» [[صدقه]] و زکات یک سال از شتر و گوسفند است، کسائی گوید: عِقال صدقه یک سال است<ref>حجاز در صدر اسلام، ص۲۸۰.</ref> و {{عربی|عقل المصدق الصدقة}} به معنای دریافت و اخذ آن است و میگویند: زکات را مخر تا عامل زکات آن را قبض و دریافت کند<ref>{{عربی|لا تشتر الصدقة حتى يعقلها المصدق}}؛ حجاز در صدر اسلام، ص۲۸۱؛ لسان العرب، ج۹، ص۳۳۰ - ۳۳۱.</ref> و مشابه آن از علی{{ع}} نقل شده است: «[[زکات]] فروخته نمیشود تا دریافت شود»<ref>{{متن حدیث|لَا تُبَاعُ الصَّدَقَةُ حَتَّى تُعْقَلْ}}؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۹۰.</ref>؛ | [[ابن منظور]] گوید: «عِقال» [[صدقه]] و زکات یک سال از شتر و گوسفند است، کسائی گوید: عِقال صدقه یک سال است<ref>حجاز در صدر اسلام، ص۲۸۰.</ref> و {{عربی|عقل المصدق الصدقة}} به معنای دریافت و اخذ آن است و میگویند: زکات را مخر تا عامل زکات آن را قبض و دریافت کند<ref>{{عربی|لا تشتر الصدقة حتى يعقلها المصدق}}؛ حجاز در صدر اسلام، ص۲۸۱؛ لسان العرب، ج۹، ص۳۳۰ - ۳۳۱.</ref> و مشابه آن از علی{{ع}} نقل شده است: «[[زکات]] فروخته نمیشود تا دریافت شود»<ref>{{متن حدیث|لَا تُبَاعُ الصَّدَقَةُ حَتَّى تُعْقَلْ}}؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۹۰.</ref>؛ | ||
اما چنانچه شخص بخواهد زکات [[اموال]] خودش را بدهد در صورتی که [[حاکم شرع]] از او نخواهد، باید [[زمان]] زکات هر [[مالی]] را در رأس سال آن بدهد و [[دین]] [[شرعی]] خود را در مصارف تعیین شده به [[مصرف]] برساند. در [[دعائم الاسلام]] روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمودند: «[[امام]]، [[مردم]] را بر [[پرداخت زکات]] اموالشان مجبور میکند؛ زیرا [[خداوند]] فرموده: «از اموال آنها زکات بگیر»<ref>{{متن حدیث|يَجْبُرُ الْإِمَامُ النَّاسَ عَلَى أَخْذِ الزَّكَاةِ مِنْ أَمْوَالِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ: {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً}}}}؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | اما چنانچه شخص بخواهد زکات [[اموال]] خودش را بدهد در صورتی که [[حاکم شرع]] از او نخواهد، باید [[زمان]] زکات هر [[مالی]] را در رأس سال آن بدهد و [[دین]] [[شرعی]] خود را در مصارف تعیین شده به [[مصرف]] برساند. در [[دعائم الاسلام]] روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که فرمودند: «[[امام]]، [[مردم]] را بر [[پرداخت زکات]] اموالشان مجبور میکند؛ زیرا [[خداوند]] فرموده: «از اموال آنها زکات بگیر»<ref>{{متن حدیث|يَجْبُرُ الْإِمَامُ النَّاسَ عَلَى أَخْذِ الزَّكَاةِ مِنْ أَمْوَالِهِمْ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ: {{متن قرآن|خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً}}}}؛ دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۵۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۰ - ۲۳۲.</ref> | ||
== عزل کارگزار زکات == | == عزل کارگزار زکات == | ||
داستان عزل [[کارگزار]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که [[سوده همدانی]] آن را برای [[معاویه]] نقل میکند و از حضرت تجلیل مینماید، مربوط به کارگزار [[صدقات]] است. سوده، داستان را برای معاویه این گونه گزارش میکند: نزد علی{{ع}} رفتم تا درباره کارگزار زکاتی که از جانب وی آمده بود سخن بگویم. به [[خدا]] قسم که میان من و آن کارگزار، نبود جز لاغر و چاق، یعنی او گوسفندان و حیوانات فربه را به عنوان زکات برمیداشت و حیوانات لاغر را وا مینهاد؛ از این رو نزد علی{{ع}} آمدم تا از آنچه با ما انجام داده [[شکایت]] کنم. دیدم او به [[نماز]] ایستاده است. هنگامی که مرا دید از نماز خود منصرف شد<ref>در متن عربی {{متن حدیث|انْفَتَلَ مِنْ صَلَاتِهِ}} آمده که در کتابهای لغت «انفتل» را به «انصرف» معنا کردهاند (لسان العرب، ج۱۰، ص۱۷۷)؛ یعنی آن قدر رسیدگی به کار مردم مهم است که حضرت نماز را رها میکند.</ref>. آن گاه با [[مهربانی]] و [[عطوفت]] به من فرمود: آیا حاجتی داری؟ خبری که داشتم به وی گفتم. فرمود: بار الها! تو بر من و آنان [[گواهی]] که من آنها را به [[ستم]] بر بندگانت [[فرمان]] ندادهام و نه هم به ترک حقت.<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ أَنْتَ الشَّاهِدُ عَلَيَّ وَ عَلَيْهِمْ وَ أَنِّي لَمْ آمُرْهُمْ بِظُلْمِ خَلْقِكَ وَ لَا بِتَرْكِ حَقِّكَ}}.</ref> آنگاه قطعه پوستی از جیب خود بیرون آورد و بر آن نوشت: «به [[نام خداوند]] بخشاینده [[مهربان]]، پس تمام کنید [[پیمان]] و تراز و را به [[عدل]]. هرگاه | داستان عزل [[کارگزار]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که [[سوده همدانی]] آن را برای [[معاویه]] نقل میکند و از حضرت تجلیل مینماید، مربوط به کارگزار [[صدقات]] است. سوده، داستان را برای معاویه این گونه گزارش میکند: نزد علی{{ع}} رفتم تا درباره کارگزار زکاتی که از جانب وی آمده بود سخن بگویم. به [[خدا]] قسم که میان من و آن کارگزار، نبود جز لاغر و چاق، یعنی او گوسفندان و حیوانات فربه را به عنوان زکات برمیداشت و حیوانات لاغر را وا مینهاد؛ از این رو نزد علی{{ع}} آمدم تا از آنچه با ما انجام داده [[شکایت]] کنم. دیدم او به [[نماز]] ایستاده است. هنگامی که مرا دید از نماز خود منصرف شد<ref>در متن عربی {{متن حدیث|انْفَتَلَ مِنْ صَلَاتِهِ}} آمده که در کتابهای لغت «انفتل» را به «انصرف» معنا کردهاند (لسان العرب، ج۱۰، ص۱۷۷)؛ یعنی آن قدر رسیدگی به کار مردم مهم است که حضرت نماز را رها میکند.</ref>. آن گاه با [[مهربانی]] و [[عطوفت]] به من فرمود: آیا حاجتی داری؟ خبری که داشتم به وی گفتم. فرمود: بار الها! تو بر من و آنان [[گواهی]] که من آنها را به [[ستم]] بر بندگانت [[فرمان]] ندادهام و نه هم به ترک حقت.<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ أَنْتَ الشَّاهِدُ عَلَيَّ وَ عَلَيْهِمْ وَ أَنِّي لَمْ آمُرْهُمْ بِظُلْمِ خَلْقِكَ وَ لَا بِتَرْكِ حَقِّكَ}}.</ref> آنگاه قطعه پوستی از جیب خود بیرون آورد و بر آن نوشت: «به [[نام خداوند]] بخشاینده [[مهربان]]، پس تمام کنید [[پیمان]] و تراز و را به [[عدل]]. هرگاه نامه مرا خواندی آنچه در دست تو میباشد از جهت [[کارگزاری]] ما ([[زکات]]) [[حفظ]] نما تا به سوی تو بیاید کسی که آن را از تو تحویل بگیرد. والسلام»<ref>التذکرة الحمدونیه، ج۳، ص۲۰ - ۲۱، ح۱۷.</ref>. | ||
از این گزارش به خوبی استفاده میشود که علی{{ع}} به هیچ روی ستم بر [[مردم]] را در دریافت زکات روا ندانسته و همیشه بر کار [[کارگزاران]] خویش [[نظارت]] میکرد و هر گونه اجحافی را پیگیری مینمود؛ از این رو [[کارگزار]] [[خطا]] کار خود را که زکات را برابر ضوابط اعلام شده گردآوری نکرده بود به سرعت برکنار فرمود<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | از این گزارش به خوبی استفاده میشود که علی{{ع}} به هیچ روی ستم بر [[مردم]] را در دریافت زکات روا ندانسته و همیشه بر کار [[کارگزاران]] خویش [[نظارت]] میکرد و هر گونه اجحافی را پیگیری مینمود؛ از این رو [[کارگزار]] [[خطا]] کار خود را که زکات را برابر ضوابط اعلام شده گردآوری نکرده بود به سرعت برکنار فرمود<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۳ - ۲۳۴.</ref>. | ||
== [[پرداخت زکات]] == | == [[پرداخت زکات]] == | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
از علی{{ع}} درباره زکات مال یتیم نقل شده که فرمودند: «مال یتیم، نزد [[وصی]] است با آن کاری ندارد تا یتیم بالغ شود، و بر او زکاتی نیست تا بالغ گردد»<ref>مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۹.</ref>. | از علی{{ع}} درباره زکات مال یتیم نقل شده که فرمودند: «مال یتیم، نزد [[وصی]] است با آن کاری ندارد تا یتیم بالغ شود، و بر او زکاتی نیست تا بالغ گردد»<ref>مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۹.</ref>. | ||
جالب توجه است که [[قرضاوی]] در کتاب [[فقه]] الزکاة در [[نقد]] زکات در اموال یتیم، از قول علی{{ع}} میگوید: عجیب است که زید، صادق و [[یحیی]] منکر زکات بر اموال یتیم هستند<ref>فقه الزکاة، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. پس چگونه میتوان این ادعا را پذیرفت<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | جالب توجه است که [[قرضاوی]] در کتاب [[فقه]] الزکاة در [[نقد]] زکات در اموال یتیم، از قول علی{{ع}} میگوید: عجیب است که زید، صادق و [[یحیی]] منکر زکات بر اموال یتیم هستند<ref>فقه الزکاة، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. پس چگونه میتوان این ادعا را پذیرفت<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۴ - ۲۳۵.</ref>. | ||
== مصرفهای زکات == | == مصرفهای زکات == | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
در [[قرآن کریم]] هشت مصرف برای زکات یاد شده: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>. | در [[قرآن کریم]] هشت مصرف برای زکات یاد شده: {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجوییشدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راهماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref>. | ||
در چگونگی این موارد مصرف، روایاتی از [[امام علی]]{{ع}} رسیده است. از دیدگاه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} لازم نیست که زکات در هشت مورد مصرف شود، بلکه ممکن است در یکی از این هشت صنف به مصرف برسد. آن حضرت فرمود: «اشکال ندارد که مرد زکات را برای یکی از مصارف بفرستد»<ref>{{متن حدیث|لا بأس أن یبعث الرجل الزکاة فی صنف واحد}}؛ بیهقی، سنن الکبری، ج۸، ص۷۶۰؛ موسوعة فقه علی طالب{{ع}}، ص۳۰۷.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | در چگونگی این موارد مصرف، روایاتی از [[امام علی]]{{ع}} رسیده است. از دیدگاه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} لازم نیست که زکات در هشت مورد مصرف شود، بلکه ممکن است در یکی از این هشت صنف به مصرف برسد. آن حضرت فرمود: «اشکال ندارد که مرد زکات را برای یکی از مصارف بفرستد»<ref>{{متن حدیث|لا بأس أن یبعث الرجل الزکاة فی صنف واحد}}؛ بیهقی، سنن الکبری، ج۸، ص۷۶۰؛ موسوعة فقه علی طالب{{ع}}، ص۳۰۷.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۵ - ۲۳۶.</ref> | ||
=== مؤلفة [[قلوب]] === | === مؤلفة [[قلوب]] === | ||
در کتاب [[موسوعه فقه علی بن ابی طالب]]{{ع}} از [[ابن قدامه]] نقل میکند که: از [[عمر]] و [[عثمان]] و [[علی]]{{ع}} گزارشی نرسیده که زکات را در [[تألیف قلوب]] مصرف کرده باشند<ref>موسوعة فقه علی بن أبی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>. اگر این نقل را درست بدانیم به این معنا است که چنین اتفاقی در دوران حضرت نیفتاده نه این که این گروه، [[استحقاق]] دریافت زکات را ندارند و نباید زکات در این راه به مصرف برسد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | در کتاب [[موسوعه فقه علی بن ابی طالب]]{{ع}} از [[ابن قدامه]] نقل میکند که: از [[عمر]] و [[عثمان]] و [[علی]]{{ع}} گزارشی نرسیده که زکات را در [[تألیف قلوب]] مصرف کرده باشند<ref>موسوعة فقه علی بن أبی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>. اگر این نقل را درست بدانیم به این معنا است که چنین اتفاقی در دوران حضرت نیفتاده نه این که این گروه، [[استحقاق]] دریافت زکات را ندارند و نباید زکات در این راه به مصرف برسد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۶.</ref>. | ||
=== [[فقرا]] و [[مساکین]] === | === [[فقرا]] و [[مساکین]] === | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
در [[نهج البلاغه]] نیز آنگاه که داستان [[عقیل]] را مطرح میکند به جریان دیگری اشاره مینماید که شخصی شبانه حلوایی به [[منزل]] حضرت آورده حضرت میفرماید: آیا این صله یا زکات یا [[صدقه]] است که همه اینها بر ما [[اهل بیت]] [[حرام]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>. | در [[نهج البلاغه]] نیز آنگاه که داستان [[عقیل]] را مطرح میکند به جریان دیگری اشاره مینماید که شخصی شبانه حلوایی به [[منزل]] حضرت آورده حضرت میفرماید: آیا این صله یا زکات یا [[صدقه]] است که همه اینها بر ما [[اهل بیت]] [[حرام]] است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>. | ||
در تفاوت فقیر و [[مسکین]] نوشتهاند: فقیر کسی است که سؤال نمیکند و مسکین سؤال میکند. اصمعی گفته است: فقیر کسی است که [[مالی]] دارد تا از آن استفاده کند؛ اما [[مسکین]] کسی است که چیزی ندارد<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۱۸.</ref> و در واقع زمینگیر است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | در تفاوت فقیر و [[مسکین]] نوشتهاند: فقیر کسی است که سؤال نمیکند و مسکین سؤال میکند. اصمعی گفته است: فقیر کسی است که [[مالی]] دارد تا از آن استفاده کند؛ اما [[مسکین]] کسی است که چیزی ندارد<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۴۱۸.</ref> و در واقع زمینگیر است<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۷ - ۲۳۹.</ref>. | ||
=== ورشکستگان و [[قرض]] داران === | === ورشکستگان و [[قرض]] داران === | ||
برابر روایتی که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل شده، افراد ورشکسته و مدیون باید به مقدار [[دینی]] که دارند به آنان [[زکات]] داده شود. در صورتی که در دریافت قرض [[اسراف]] نکرده باشند: «همه قرض افراد مقروض از [[صدقه]] و زکات داده میشود [البته] هر قدر که برسد در صورتی که در راه غیر اسراف قرض کرده باشند»<ref>{{متن حدیث|يُعْطَى الْمُسْتَدِينُونَ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الزَّكَاةِ دَيْنَهُمْ كُلَّهُ مَا بَلَغَ إِذَا اسْتَدَانُوا فِي غَيْرِ سَرَفٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۸۰ و ۲۰۸؛ قرب الاسناد، ص۱۰۹، ح۳۷۴.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | برابر روایتی که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نقل شده، افراد ورشکسته و مدیون باید به مقدار [[دینی]] که دارند به آنان [[زکات]] داده شود. در صورتی که در دریافت قرض [[اسراف]] نکرده باشند: «همه قرض افراد مقروض از [[صدقه]] و زکات داده میشود [البته] هر قدر که برسد در صورتی که در راه غیر اسراف قرض کرده باشند»<ref>{{متن حدیث|يُعْطَى الْمُسْتَدِينُونَ مِنَ الصَّدَقَةِ وَ الزَّكَاةِ دَيْنَهُمْ كُلَّهُ مَا بَلَغَ إِذَا اسْتَدَانُوا فِي غَيْرِ سَرَفٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۸۰ و ۲۰۸؛ قرب الاسناد، ص۱۰۹، ح۳۷۴.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۳۹ - ۲۴۰.</ref> | ||
=== [[بردگان]] === | === [[بردگان]] === | ||
علی{{ع}} برای آزادی بردگان اولویت را به بردههای مکاتب میداد؛ یعنی آنان که با بستن [[قرارداد]] با ارباب خود در صدد [[آزاد]] ساختن خویش بودند و زکات را در راه [[آزادی]] آنان به کار میبرد، سپس آزادی دیگر بردگان<ref>موسوعة فقه علی بن ابی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | علی{{ع}} برای آزادی بردگان اولویت را به بردههای مکاتب میداد؛ یعنی آنان که با بستن [[قرارداد]] با ارباب خود در صدد [[آزاد]] ساختن خویش بودند و زکات را در راه [[آزادی]] آنان به کار میبرد، سپس آزادی دیگر بردگان<ref>موسوعة فقه علی بن ابی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۴۰.</ref> | ||
=== کارگزاران زکات === | === کارگزاران زکات === | ||
از موارد مصرف زکات، عاملان و گردآورندگان آن هستند. برابر [[آیه قرآن]]، آنان حقی در زکات دارند و علی{{ع}} در نامهای که برای گردآورندگان زکات نوشت بر داشتن [[حق]] آنها تصریح نمود که از این بابت نگران نباشند و توجه داشته باشند که دیگران نیز حقی دارند که توسط [[مسئول]] زکات باید ادا شود. [[شریک بن نمله]]، یکی از ساعیان زکات میگوید: هنگام گردآوری زکات، برادرم با من بود، پس از این که زکات را جمع کردم، برادرم را بر شتری سوار کردم و گفتم: اگر علی{{ع}} [[اجازه]] دهد وگرنه از [[مال]] خودم مخارج [و کرایه] آن را میپردازم، چون نزد علی{{ع}} رفتم داستان برادرم را تعریف کردم، علی{{ع}} فرمود: «برای تو در آن بهرهای است»<ref>{{متن حدیث|لك فيه نصيب}}؛ موسوعة فقه علی بن ابی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | از موارد مصرف زکات، عاملان و گردآورندگان آن هستند. برابر [[آیه قرآن]]، آنان حقی در زکات دارند و علی{{ع}} در نامهای که برای گردآورندگان زکات نوشت بر داشتن [[حق]] آنها تصریح نمود که از این بابت نگران نباشند و توجه داشته باشند که دیگران نیز حقی دارند که توسط [[مسئول]] زکات باید ادا شود. [[شریک بن نمله]]، یکی از ساعیان زکات میگوید: هنگام گردآوری زکات، برادرم با من بود، پس از این که زکات را جمع کردم، برادرم را بر شتری سوار کردم و گفتم: اگر علی{{ع}} [[اجازه]] دهد وگرنه از [[مال]] خودم مخارج [و کرایه] آن را میپردازم، چون نزد علی{{ع}} رفتم داستان برادرم را تعریف کردم، علی{{ع}} فرمود: «برای تو در آن بهرهای است»<ref>{{متن حدیث|لك فيه نصيب}}؛ موسوعة فقه علی بن ابی طالب{{ع}}، ص۳۰۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۴۰.</ref> | ||
=== [[سبیل الله]] و [[ابن السبیل]] === | === [[سبیل الله]] و [[ابن السبیل]] === | ||
«سبیل الله»؛ یعنی در [[راه خدا]] راه [[خدا]] در [[فقه]] به [[جهاد]]، همه راههای خیر، عمارت [[مسجد]]، [[اصلاح]] پلها و کمک به [[حاجی]] و [[زائر]] [[تفسیر]] شده است<ref>مختلف الشیعه، ج۳، ص۷۹.</ref>. [[ابن سبیل]]؛ یعنی [[در راه مانده]] و به کسی گفته میشود که در [[سفر]] هزینه [[مسافرت]] خود را نداشته باشد گرچه در [[وطن]] خود ثروتمند باشد. | «سبیل الله»؛ یعنی در [[راه خدا]] راه [[خدا]] در [[فقه]] به [[جهاد]]، همه راههای خیر، عمارت [[مسجد]]، [[اصلاح]] پلها و کمک به [[حاجی]] و [[زائر]] [[تفسیر]] شده است<ref>مختلف الشیعه، ج۳، ص۷۹.</ref>. [[ابن سبیل]]؛ یعنی [[در راه مانده]] و به کسی گفته میشود که در [[سفر]] هزینه [[مسافرت]] خود را نداشته باشد گرچه در [[وطن]] خود ثروتمند باشد. | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} در | [[حضرت علی]]{{ع}} در نامه ۲۶ [[نهج البلاغه]] برابر شرح [[ابن ابی الحدید]] به هفت مصرف زکات اشاره کرده است. وی [[معتقد]] است {{متن قرآن|مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ}} در زمان [[رسول خدا]]{{صل}} لازم بوده است که [[اسلام]] هنوز [[ضعیف]] بوده است؛ اما این [[حقّ]]، پس از آن حضرت ساقط شده است؛ از این رو در نامه ۲۶ به آن اشاره نشده است. حضرت به [[کارگزار]] خود مینویسد: تو را در این [[زکات]]، حقی است و دیگران نیز [[شریک]] تو هستند و ما [[حق]] تو را خواهیم داد تا این که میفرماید: «و [[بدا]] به حال کسی که [[دشمن]] او نزد [[خدا]] [[فقرا]]، مسکینها، سؤال کنندگان، پرداخت شدگان، ورشکستگان و [[در راه ماندگان]] باشد»<ref>{{متن حدیث|وَ بُؤْسَى لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَ اللَّهِ الْفُقَرَاءُ وَ الْمَسَاكِينُ وَ السَّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغَارِمُونَ وَ ابْنُ السَّبِيلِ}}.</ref> | ||
[[ابن ابی الحدید]] با اشاره به مصارف هشتگانه زکات که در [[قرآن]] آمده و [[سقوط]] سهم مؤلفه پس از [[پیامبر]] و بیان سهم عامل زکات در فرازهای پیشین نامه بر این [[باور]] است حضرت، شش [[مصرف]] دیگر آن را یاد نموده است. وی سائلان را همان [[بردگان]] میداند که در [[آیه قرآن]] آمده و آنان [[بندگان]] مکاتبی هستند که نمیتوانند حق مال الکتابه خود را بپردازند و از [[مردم]] برای [[آزادی]] خود درخواست کمک مینمایند. برخی گفتهاند منظور از رقاب در [[آیه]]، بردگانی هستند که از [[ثروتمندان]] میخواهند آنها را خریده و [[آزاد]] کنند. ابن ابی الحدید، مدفوعون را در این [[کلام]]، [[سبیل الله]] میداند و میگوید: مراد [[مجاهدان]] [[فقیری]] هستند که از آنان به خاطر فقرشان تعبیر به مدفوعون شده؛ یعنی پرداخت شدگان. مدفوع و مدفَّع به معنای [[فقیر]] است؛ زیرا هر کس، آن را از خود دفع میکند و گفته شده آنان حاجیانی هستند که در [[حج]] ماندهاند؛ چون از اتمام حج آنها [[دفاع]] شده است یا از بازگشت آنها به وطنشان حمایت شده است<ref>شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، | [[ابن ابی الحدید]] با اشاره به مصارف هشتگانه زکات که در [[قرآن]] آمده و [[سقوط]] سهم مؤلفه پس از [[پیامبر]] و بیان سهم عامل زکات در فرازهای پیشین نامه بر این [[باور]] است حضرت، شش [[مصرف]] دیگر آن را یاد نموده است. وی سائلان را همان [[بردگان]] میداند که در [[آیه قرآن]] آمده و آنان [[بندگان]] مکاتبی هستند که نمیتوانند حق مال الکتابه خود را بپردازند و از [[مردم]] برای [[آزادی]] خود درخواست کمک مینمایند. برخی گفتهاند منظور از رقاب در [[آیه]]، بردگانی هستند که از [[ثروتمندان]] میخواهند آنها را خریده و [[آزاد]] کنند. ابن ابی الحدید، مدفوعون را در این [[کلام]]، [[سبیل الله]] میداند و میگوید: مراد [[مجاهدان]] [[فقیری]] هستند که از آنان به خاطر فقرشان تعبیر به مدفوعون شده؛ یعنی پرداخت شدگان. مدفوع و مدفَّع به معنای [[فقیر]] است؛ زیرا هر کس، آن را از خود دفع میکند و گفته شده آنان حاجیانی هستند که در [[حج]] ماندهاند؛ چون از اتمام حج آنها [[دفاع]] شده است یا از بازگشت آنها به وطنشان حمایت شده است<ref>شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۱۵، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳ (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۳]]، ص ۲۴۰ - ۲۴۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |