|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ==چیستی علم لدنی و اقوال مربوطه== |
| *[[علوم موهوبی]] را میتوان به دو شکل فرض کرد: گاهی متعلق آن، علمی ویژه است که در دسترس دیگر افراد نیست مانند علوم ویژه مقام [[امامت]] و گاهی متعلق آن علومی عادی است که دیگران نیز میتوانند مشابه آن را به شیوههایی کسب کنند؛ اما [[امام]]{{ع}} آن را به شیوهای خاص به دست میآورد که دیگران توان آن را ندارند. مانند [[علم امام]] یا [[پیامبر]] به آنچه مردم در خانههای خود ذخیره کردهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۴۹ سوره آل عمران علم غیب عیسی پیامبر را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ]]}}﴾}} <ref> شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹.</ref> علم به غذایی که مردم در خانه خود میخورند یا ذخیره میکنند، خودش علمی ویژه نیست و میتوان به آن، از طریق حضور و جستجو در خانهها یا شیوههای مانند آن دست یافت؛ اما خبر دادن از آن بدون این شیوههای متعارف، [[علم موهوبی]] به شمار میآید. ممکن است به یک معنا تمام [[علم موهوبی|علوم امام موهوبی]] دانسته شود؛ یعنی حتی اگر روش و متعلق علم او، عادی باشد؛ اما به جهت آن که عقل و استعدادهای [[امام]]{{ع}} برتر و مزاج او سالمتر از دیگران است، [[علوم عادی]] به دست آمده را [[علم موهوبی|موهوبی]] بدانیم یا مثلا به جهت آن که حتی علوم عادی [[امام]]{{ع}} از تأییدات خاص مثل [[عصمت]] برخوردار است، تمام علوم او را [[علم موهوبی|موهوبی]] بدانیم؛ اما باید توجه داشت که چنین معنای وسیعی از [[علم موهوبی|موهوبی بودن]]، در این نوشتار مورد نظر نیست و مخالف اصطلاح مشهور است. تصویر یک درخت نزد [[امام]]{{ع}} با تصویر آن نزد دیگران تفاوت ماهوی ندارد، البته انسانها در میزان بهرهمندی از عقل یا تواناییهای حسی و حتی ویژگیهایی مانند عصمت با هم متفاوتند؛ اما این تمایزها تا زمانی که شیوه یا متعلق آن علم را از حالت عمومیت خارج نکرده و به فرد یا افراد محدودی اختصاص نداده است، معیاری برای [[علم موهوبی|موهوبی دانستن]] [[علم امام]]{{ع}} نیست. بنابراین در این نوشتار، [[علم موهوبی|علومی موهوبی]] به شمار میآیند که شیوه یا متعلق آن غیر متعارف باشد و افراد عادی به طور عادی به آن دسترسی ندارند. نکته دیگر آن که مراد از [[علم موهوبی|علوم موهوبی]]، علومی است که از سوی خداوند متعال به برگزیدگانش عطا میشود و القائات شیطانی یا علومی که نتیجه ریاضتهای خاص بشری است و دیگران نیز میتوانند مشابه آن را به دست آورند، از این تعریف خارج است. (...) | | *"لدن" در لغت به معنی "قُرب و نزدیکیِ"<ref>ر.ک. میر ترابی حسینی، زهرا سادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص 63</ref> و در اصطلاح، تعاریف مختلفی از سوی دانشمندان اسلامی<ref>ر.ک. عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۸۸</ref> در مورد آن صورت گرفته است اما باید گفت علم لدنی، افاضۀ بیواسطۀ دانش، از ناحیۀ خداوند به برخی از بندگان شایسته است. واژۀ «افاضه» به غیر اکتسابی و غیر تحصیلی بودن اشاره دارد و قید «واسطه» آنرا از علوم دیگر که همگی با وسایطی از ناحیۀ خداوند در اختیار بشر قرار گرفتهاند، متمایز و غیر عادی بودنِ طریقِ افاضه و تحصیل آن را بیان مینماید. و مراد از «دانش» اعم از علوم غیبی است یعنی هم علم به «اسرار مخفی» را شامل می شود و هم مشهوداتی که از طریقِ ابزار مادی تحصیل علم به دست نیامده است.<ref>ر.ک. میر ترابی حسینی، زهرا سادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص 63</ref> به عبارتی دیگر در یک تقسیم علم بر دو نوع است: 1ـ علمی که بشر عادی با آن سر و کار دارد، با مغز و با حافظه انسان سر و کار دارد و در قسمتی از وجود انسان انباشته می شود (...). 2ـ علمی که نزد خداوند است و با عنایت پروردگار به پیامبر و امامان داده شده است، لذا کسب کردنی و آموختنی نبوده،<ref>ر.ک. صدیقی، کاظم، سیمای عرشیان، ج 1، ص 158 و 160 ؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۱۲</ref> بلکه از عالم غیب بر قلب انسان وارد شده<ref>ر.ک. باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۷</ref> و علم لدنی نامیده می شود. علم لدنی علم به همه چیز است و با علمی که انسان های عادی می آموزند تفاوت دارد. قرآن نمونه ای از این علم را در جریان حکومت و نفوذ حضرت سلیمان بر عالم ارائه می کند. <ref>ر.ک. صدیقی، کاظم، سیمای عرشیان، ج 1، ص 158 و 160</ref> علم موهوب همان علم لدنی است، از جانب خداوند به بنده عطا می شود تا بنده از ثمرات و عطایای اسم «وهاب» برخوردار باشد، مانند علم انبیا.<ref>ر.ک. حسینی شاهرودی، سید مرتضی، آشنایی با عرفان اسلامی، ص 45</ref> |
| *[[سید شرف الدین على حسینى استرآبادى]] تصریح میکند که [[علم امام]] [[علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)|مستفاد]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، از [[جبرئیل]] از خداوند عزوجل است<ref>علی استرآبادی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص۸۴۳</ref>. (...) این تعبیر، به [[علم موهوبی|موهوبی بودن علم]] اشاره دارد؛ افزون بر آن که خود انتساب طولی به [[پیامبر خاتم|پیامبر]]، [[جبرئیل]] و خداوند متعال نیز همین مطلب را تأیید میکند»
| | ==ویژگی علم لدنی== |
| *[[علم لدنی]] از واژههایی است که به مرور در سخنان علمای شیعه برای اشاره به علم موهوبی رواج یافت. گویا این اصطلاح، از این آیه قرآن گرفته شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا}}﴾}} <ref> و بندهای از بندگان ما (خضر) را یافتند که به او از نزد خود بخشایشی داده و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم؛ سوره کهف، آیه: ۶۵.</ref>؛ این آیه درباره [[آیا حضرت خضر علم غیب دارد؟ (پرسش)|حضرت خضر و علم او است]]. تعابیر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|عَلَّمْنَاهُ}}﴾}} و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مِن لَّدُنَّا}}﴾}} ظهور در آن دارد که این علم، موهوبی است و خداوند فقط به برگزیدگانش از این دانش عطا میکند. به مرور همین معنا از علم لدنی به عنوان تعریف این اصطلاح پذیرفته شده است. به طوری که حتی در منابع غیر شیعی علم لدنی این گونه تعریف شده که علمی است که خداوند آن را به طور غیر عادی، از طریق مشاهده قلبی و بدون واسطه بودن فرشته یا [[پیامبر]]{{صل}} به برگزیده خود عطا میکند. <ref>محمد علی تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج۲، ص ۱۲۳۱؛ محمد بن محمد الغزالی، مجموعة رسائل الإمام الغزالی، ص ۲۳۲.</ref>(...)
| | *علم لدنی اصطلاحی است برگرفته از قرآن کریم، که در مورد حضرت خضر است:<ref>ر.ک. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۴۱ و ۴۲؛ هاشمی، سید علی، ویژگی¬های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟؛ شاکر، محمدتقی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۷؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، ش ۸۸</ref> «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا»<ref>سوره کهف، آیۀ ۶۵: «و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم.»</ref> ویژگی علم لدنی این است که از راههای طبیعی به دست نیامده است. بلکه موهبتی الهی است، خدا به هر که بخواهد اعطا میکند.<ref>ر.ک. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۴۱ و ۴۲</ref> این علم به موجب ادلۀ عقلی و نقلی که آنرا اثبات می کند قابل هیچ گونه تخلفی نیست و تغییر نمیپذیرد و به اصطلاح علم است، به آن چه در لوح محفوظ ثبت شده است و آگاهی است از آن چه قضای حتمی خداوند به آن تعلق گرفته و لذا هیچ گونه تکلیفی به متعلق این گونه علم از آن جهت که حتمیالوقوع میباشد تعلق نمیگیرد.<ref>ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۵۲</ref> علم لدنی از طریق مهارت باطن و ریاضتهای شرعی و انجام فرائض و نوافل و در اثر اخلاص به انسانهای پاک و مستعد افاضه میشود.<ref>ر.ک. پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۳۰</ref> علم لدنی هم شامل علم به ظاهر احکام و باطن شریعت، هم شامل علوم غیبی و حوادث گذشته و آینده که بصورت قضایای قطعیه هستند و هم شامل الهامات قلبی میشود.<ref>ر.ک. پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص 30</ref> این علم افضل علوم بلکه علم حقیقی است.<ref>ر.ک. نراقی، ملا احمد، رسائل و مسائل فی حل غوامض المسائل، ج ۳، ص ۵۲ ـ ۵۶؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غيب و علم لدنی پيامبر از منظر امام خمينی، فصلنامه حضور، ش ۸۸</ref> |
| *[[صدرالدین شیرازی|ملاصدرا]] علم لدنی را علمی میداند که از سوی خداوند متعال توسط [[وحی]] یا [[الهام]] به برگزیدگانش میرسد و چنین علمی در مقابل علوم اکتسابی، علم حقیقی است <ref> محمد بن ابراهیم شیرازی (ملاصدرا)، شرح أصول الکافی، ج۲، ص ۵۲۳ـ ۵۲۴.</ref>. وی به صراحت بیان میکند که حقیقت حکمت، جز از راه موهبت الهی قابل دستیابی نیست؛ زیرا علم و حکمت از صفات کمالی خداوند بوده و علیم و حکیم از اسماء نیکوی او است. کسی که نصیبی از علم و حکمت برده در واقع آن را به لطف خداوند دریافت کرده است<ref> الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، ج۷، ص ۴۰: و أما روح القرآن و سره و لبه فلا یدرکه إلا أولوا الألباب و ذو البصائر إذ حقیقة الحکمة لا تنال إلا بموهبة الله و لا یبلغ الإنسان إلی مرتبة یسمی حکیما إلا بأن یفیض الله علیه من حکمته حکمة و من لدنه علما لأن العلم و الحکمة من صفاته الکمالیة و العلیم الحکیم من أسماء الله الحسنی و لا بد فی من له نصیب منهما أن یکون ذلک بمجرد موهبة الله إیاه له.</ref>
| | ==روایات در مورد علم لدنی== |
| *[[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرحوم آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی]] [[علم امام معصوم]] را برگرفته از [[علم خدا|علم خداوند حکیم]] و [[علم لدنی]] معرفی کرده است که در نتیجه با [[علم حصولی]] اصطلاحی متفاوت است. از این تعابیر میتوان دریافت که [[علم لدنی]] - در نظر ایشان - افزون بر آن که نوعی [[علم موهوبی]] از جانب خداوند متعال است، [[علم حضوری|حضوری]] نیز میباشد<ref>[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی،سید علی]]، [[ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه (کتاب)|ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]].</ref>.
| | *در مورد علم امام روایات نشان میدهد امام(علیه السلام) از راه موهبت الهی و نه از راه اکتساب، به همه چیز واقف و از همه چیز آگاه است و هر چیز را بخواهد، به اذن خدا، به ادنی توجیهی میداند،<ref>ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۵۲</ref> در این روایات دو نکته وجود دارد یکی اینکه علم امام از سوی خداوند به وی اعطا شده است و دیگر آنکه زمان دریافت این علم هم زمان با از دنیا رفتن امام قبلی و عهدهدار شدن وظایف امامت از طرف امام بعدی است.<ref>ر.ک. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص42</ref> و مراد از علم امام، علم باطنی فطری لدنی موهوبی است که با واسطه یا بیواسطه از جانب خداوند به انبیا و اوصیا اعطا میگردد.<ref>ر.ک. قاضی طباطبایی، سید محمد علی، رسالهای در دلالت آیه تطهیر بر علم گسترده پیامبر و امام، ص482</ref> |
| | | ==انواع علم لدنی== |
| ==علم موهوبی یا موهبتی همان علم لدنی است== | | *علوم موهوبی به دو شکل قابل فرض است: الف) علومی که شیوه یا متعلق آن غیر متعارف باشد و افراد عادی به طور عادی به آن دسترسی ندارند مانند علوم ویژه مقام امامت. ب) علومی که از سوی خداوند متعال به برگزیدگانش عطا میشود لذا القائات شیطانی یا علومی که نتیجه ریاضتهای خاص بشری است و دیگران میتوانند مشابه آن را به دست آورند، از این تعریف خارج است،<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، ویژگی¬های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟</ref> مانند علم امام یا پیامبر به آنچه مردم در خانههای خود ذخیره کردهاند: «وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ»<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۴۹: «شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت.»</ref> علم به غذایی که مردم در خانه خود میخورند یا ذخیره میکنند، خودش علمی ویژه نیست و میتوان به آن، از طریق حضور و جستجو در خانهها یا شیوههای مانند آن دست یافت؛ اما خبر دادن از آن بدون این شیوههای متعارف، علم موهوبی به شمار میآید.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، ویژگی¬های علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه، صفحه؟؟؟</ref> |
| *[[علم لدنی]] اصطلاحی است که از این آیه در قرآن کریم که رد مورد حضرت خضر است اخذ شده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۶۵ سوره کهف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا]]}}﴾}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم»؛ سوره کهف، آیه۶۵.</ref> میتوان گفت ویژگی این علم این است که از راههای طبیعی به دست نیامده است. بلکه موهبتی الهی است که خدا به هر که بخواهد اعطا میکند. در مورد علم امام نیز روایاتی وجود دارد که نشان میدهد این علم موهبتی از جانب خداوند است که شامل حال امام میشود. مرحوم کلینی دو روایت در این مورد نقل میکند. روایت اول که از [[امام رضا]]{{ع}} است به لحاظ سند مرفوعه است. در این روایت حضرت میفرمایند که اگر خداوند بندهای را به امامت برگزیند به او علمی الهی میکند که بعد از آن در پاسخ هیچ سؤالی در نمیماند. و به درستی به همه سوالها پاسخ میگوید. روایت دوم از نظر سند روایت صحیح است. این روایت از امام صادق نقل شده است که ایشان در ظمن خطبهای صفات و خصوصیات [[ائمه]] {{عم}} را توصیف میکنند. در ضمن صفاتی که برای امام در این روایت عنوان میشود این است که بعد از آنکه امام قبلی از دنیا رفت خداوند علم خودش را به امام بعدی میدهد و اسرار خودش را در نزد او به ودیعه میگذارد و او را مخزن علم خویش قرار میدهد. در این روایت دو نکته وجود دارد یکی این که علم امام از سوی خداوند به وی اعطا شده است و دیگر آنکه [[رابطه وراثت از پیامبر یا امام پیشین با علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|زمان دریافت این علم هم زمان با از دنیا رفتن امام قبلی و عهدهدار شدن وظایف امامت از طرف امام بعدی است]]<ref>[[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی، ناصرالدین]]، [[علم امام از دیدگاه کلام امامیه (کتاب)|علم امام از دیدگاه کلام امامیه]]، ص۴۱ و ۴۲.</ref>. | | ==نتیجه گیری== |
| | *با توجه به مطالب بیان شده هر علم غیبی، علم لدنی است. چون غیب بر همگان پوشیده است و کسی جز خدا آن را نمیداند، مگر کسانی که خداوند بخواهد و چنین علمی را به آنان موهبت کند. اما هر علم لدنی، علم غیب نیست چون ممکن است خداوند علم برخی از امور را که برای نوع بشر از طرق عادی قابل اکتساب و تحصیل است، به بعضی انسانها بدون کسب و تحصیل، اعطا کند. چنین علمی موهبتی و لدنی است اما علم به غیب نیست، چون برای سایرین پوشیده نیست.<ref>ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه پرسمان </ref> |
|
| |
|
| == پرسشهای وابسته == | | == پرسشهای وابسته == |