پرش به محتوا

سرگذشت زندگی امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام کاظم | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==پرورش امام کاظم{{ع}}‌== او هفتمین امام از خاندان رسالت است، امام گرانقدر، عظیم الشأن، کوشای در عبادت، در کرامات و معجزه‌ها بلند آوازه، فرو برن...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۷: خط ۳۷:
===[[کنیه]] حضرت‌===
===[[کنیه]] حضرت‌===
[[امام]]{{ع}} بدین [[کنیه‌ها]] خوانده می‌شد: [[ابو الحسن]]، [[ابو الحسن الماضی]]، [[ابو ابراهیم]]، [[ابو علی]] و [[ابو اسماعیل]].<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۵۳.</ref>
[[امام]]{{ع}} بدین [[کنیه‌ها]] خوانده می‌شد: [[ابو الحسن]]، [[ابو الحسن الماضی]]، [[ابو ابراهیم]]، [[ابو علی]] و [[ابو اسماعیل]].<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۵۳.</ref>
===[[القاب]] امام‌===
القاب حضرت نشانه گوشه‌هایی از [[شخصیت]] و [[شکوه]] و [[عظمت امام کاظم]]{{ع}} است که به ترتیب می‌آید:
# [[امام]] را «[[صابر]]» می‌خواندند؛ زیرا در برابر انواع [[سختی‌ها]] و آزارهایی که از سوی [[حاکمان ستمگر]] و [[جائر]] نسبت به حضرتش روا داشته می‌شد، [[صبر]] پیشه می‌کرد.
# دیگر [[لقب حضرت]] «[[الزاهر]]» (درخشنده) بود،؛ چراکه حضرتش با [[اخلاق]] و [[بخشندگی]] خیره‌کننده‌اش که [[خلق و خوی]] جدش [[پیامبر اکرم]] را تداعی می‌کرد، درخشیده بود.
# از دیگر القاب آن حضرت «[[عبد صالح]]» بود. او را از آن‌رو عبد صالح [[لقب]] دادند که بسیار [[عبادت]] می‌کرد و در [[فرمانبرداری]] از [[خداوند]] کوشا بود تا آنجا که با گذشت [[زمان]] در عبادت ضرب المثل شد. [[راویان حدیث]] نیز آن حضرت را با این لقب می‌خواندند، مثلا [[راوی]] می‌گفت: {{متن حدیث|حَدَّثَنِي الْعَبْدُ الصَّالِحُ}}؛ عبد صالح مرا [[حدیث]] گفت.
# «[[سید]]» نیز از القاب آن حضرت است؛ زیرا او از مهتران و سروران‌ [[مسلمانان]] و یکی از [[امامان]] ایشان است. «ابو الفتح» [[شاعر]] بلند آوازه، او را با لقب «سید» چنین [[ستوده]] است: «من [[غلام]] آن سید ارجمند و گرامی هستم؛ و هرجا که باشم درودهایم نثار او باد. و چون غلام چنین [[انسان]] ارجمند و بزرگ باشم؛ پس آزاده‌ام و [[روزگار]]، غلام و برده من است»<ref>اخبار الدول، ص۱۱۳. {{عربی|أنا للسيد الشريف غلام *** حيثما كنت فليبلغ سلامي /// و إذا كنت للشريف غلاما *** فأنا الحر و الزمان غلامي}}.</ref>.
# [[امام کاظم]]{{ع}} را «الوفّی» (وفاکننده به [[عهد]]) می‌خواندند؛ زیرا پای‌بندترین [[مردم]] روزگار خود به عهد و وفای به آن بود. حضرت نسبت به [[برادران]] و [[شیعیان]] [[وفادار]] و [[نیکوکار]] بود و فراتر از آن، نسبت به [[دشمنان]] و آنان که به حضرت [[کینه]] می‌ورزیدند نیز [[نیکی]] روا می‌داشت.
# دیگر [[لقب امام]] «[[امین]]» بود. این واژه با تمام [[مفاهیم آن]] در شخصیت سترگ آن امام تجسم یافته بود. او در امور [[دین]] و [[احکام شریعت]] و نیز در امور مسلمانان امین بود و همانند جد گرامی‌اش [[حضرت محمد]]{{صل}} که [[امین]] [[مردم]] بود، مورد [[اعتماد]] مردم قرار گرفت.
# از دیگر [[القاب]] آن حضرت «کاظم» است. از آن جهت او را کاظم خواندند که در برابر [[ستم و جور]] [[ظالمان]]، [[خشم]] خود را فرو خورده، هرگز نزد کسی لب به [[شکایت]] نگشوده، بلکه در برابر این [[ستم‌ها]] [[خدای بزرگ]] را [[شکر]] و ثنا می‌گفت و سرانجام به دست همین [[ستمگران]] و در سیاهچال‌های [[زندان]] به زهر [[جفا]] [[شهید]] شد. «[[ابن اثیر]]» درباره وجه [[تسمیه]] آن حضرت به کاظم می‌گوید: «او به سبب [[صبر]]، [[نرمخویی]] و [[بدی]] را با [[نیکی]] پاسخ دادن، به این [[لقب]] شناخته شده است»<ref>مختصر تاریخ العرب، ص۲۰۹.</ref>.
# لقب دیگر [[حضرت کاظم]]{{ع}} «ذو النفس الزکیه» (صاحب نفس [[پاکیزه]]) است. از آنجا که گوهر [[وجود امام]] به آلودگی‌های [[دنیوی]] و پلیدی‌های مادی [[آلوده]] نشده بود و در این میدان نیز مانندی برای حضرت متصور نبود، «ذو النفس الزکیه» خوانده شد.
# آخرین لقبی که حضرت بدان خوانده می‌شود «[[باب الحوائج]]» است. این [[لقب حضرت]] بیشترین [[شهرت]] و گردش در واگویه‌ها را دارد. عموم مردم و [[خواص]] از [[اهل]] [[دانش]] و [[ایمان]] و [[فرزانگان]]، معتقدند که هرگرفتار و غمزده‌ای آهنگ آن حضرت کند، به [[یقین]] [[خداوند]] گرفتاری‌اش را برطرف کرده و غم‌های او را می‌زداید و هرکس به بارگاه [[ملکوتی]] او [[پناه]] برد به یقین حاجت‌های او برآورده شده، با دلی آرام و رها از داغ گرفتاری‌های [[روزگار]] به [[خانه]] خود باز می‌گردد. [[شیعیان]] آن حضرت، بلکه تمام [[مسلمانان]] با همه [[گرایش‌ها]] و [[اختلاف]] [[طبقه اجتماعی]] و [[علمی]]، به باب الحوائج بودن [[امام کاظم]]{{ع}} ایمان آورده، آن را مسلّم دانسته‌اند. «[[ابو علی]] خلّال»، پیشوای [[حنبلیان]] و [[رهبر]] [[روحی]] و [[معنوی]] آنان می‌گوید: در هرگرفتاری [[سختی]] که برای برآمدن آن، آهنگ [[قبر]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} را کردم، آن‌گونه که [[دوست]] می‌داشتم خداوند گره از کارم باز کرد<ref>تاریخ بغداد، ج۱، ص۱۳۳ (چاپ دار الکتب العلمیه بیروت).</ref>.
«[[امام شافعی]]» پا را فراتر نهاده، درباره [[امام]] و [[منزلت]] او می‌گوید: [[قبر]] [[موسی بن جعفر]] کاظم نوشداروی آزموده شده است<ref>تحفة العالم، ج۲، ص۲۰.</ref>.
آری، همان‌گونه که [[امام کاظم]] در [[حیات]] خود پناهگاهی برای [[مسلمانان]] بود، پس از [[شهادت]] نیز دژی شکست‌ناپذیر بود که پناهندگان را از دست [[تطاول]] [[بلا]] و گرفتاری‌های [[روزگار]] [[امان]] می‌بخشید<ref>اغلب مسلمانان بر این باورند که [[خداوند]] بلا را از پناهندگان به [[مرقد]] حضرت موسى بن جعفر{{ع}} برطرف مى‌کند. [[ابن شهر آشوب]] نقل مى‌کند در [[بغداد]] زنى دیده شد که سراسیمه مى‌دوید. از او پرسیدند کجا مى‌روى؟
گفت نزد موسى بن جعفر مى‌روم زیرا فرزندم را زندانى کرده‌اند.
مردى حنبلى [[مذهب]] از سر [[تمسخر]] گفت او (امام کاظم) در [[زندان]] مرد.
[[زن]] گفت خداوندا به [[حرمت]] آن کشته در زندان [[قدرت]] خود را به من بنمایان.
خیلى زود فرزندش از زندان [[آزاد]] شد و فرزند مرد مسخره‌کننده به [[کیفر]] رسید. نک: المناقب، ج۴، ص۳۰۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۵۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۸۵۷

ویرایش