پرش به محتوا

سرگذشت زندگی امام کاظم: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۱۶: خط ۲۱۶:
[[امیر المؤمنین]]، پس، از چه رو بر او تنگ گرفته، به زندانش افکنده‌ای؟
[[امیر المؤمنین]]، پس، از چه رو بر او تنگ گرفته، به زندانش افکنده‌ای؟
هارون گفت: دریغا، چاره‌ای جز این نیست»<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۵؛ بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۲۰ (به نقل از عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۵).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۲.</ref>
هارون گفت: دریغا، چاره‌ای جز این نیست»<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۵؛ بحار الانوار، ج۴۸، ص۲۲۰ (به نقل از عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۵).</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۲.</ref>
===[[نیایش]] [[امام کاظم]]{{ع}} و [[رهایی]] از زندان‌===
دوران [[زندان]] امام کاظم{{ع}} به درازا کشید. آزارهای [[روحی]] و [[بدنی]]، [[امام]]{{ع}} را آزرده‌خاطر کرده بود. حضرت در [[دل]] شبی تاریک برخاست و تجدید [[وضو]] کرد و چهار رکعت [[نماز]] گزارد و گفت:
ای [[سید]] و آقای من، از [[زندان هارون]] نجاتم ده و از دست او رهایی‌ام بخش. ای برآورنده درخت از میان شن و گل، ای برآورنده [[آتش]] از دل آهن و سنگ، ای برآورنده شیر از میان سرگین و [[خون]]، و ای آزادکننده جنین از میان تنگنای‌ رحم و مشیمه (جفت جنین) و ای رها کننده [[جان]] از میان احشا و امعا، مرا از دست [[هارون]] رها ساز.
[[خداوند]] دعای [[بنده صالح]] خود را [[مستجاب]] کرد و او را در دل شب از زندان هارون [[سرکش]] [[نجات]] داد<ref>عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۹۴، حدیث ۱۳؛ ر.ک: المناقب، ج۴، ص۳۳۰.</ref>.
مسلم آن است که امام کاظم{{ع}} مدتی طولانی از عمر خود را در زندان‌های هارون سپری کرد، اما [[تاریخ]]، دوران زندان امام{{ع}} را به دقت ثبت نکرده است.
این احتمال وجود دارد که برخی از [[تاریخ‌نگاران]]، در این امر دخالت داشته، حسب الامر اربابان خود از ثبت دقیق مدت زمانی که امام{{ع}} در زندان بوده سرباز زده باشند.
امام کاظم{{ع}} پس از [[آزاد]] شدن از زندان در [[بغداد]] ماندگار شد. او روزهای [[پنج‌شنبه]] هرهفته به دیدار [[هارون الرشید]] می‌رفت.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۳.</ref>
===دومین بازداشت‌===
حضور امام کاظم{{ع}} در بغداد سبب شد تا نام و [[فضایل]] و افتخارات او زبانزد همگان شود. همین امر عرصه را بر هارون تنگ کرده، موجب [[ترس]] هارون از [[حضور امام]]{{ع}} در میان [[مردم]] شد. این بود که مجددا امام{{ع}} را بازداشت کرد و در [[خانه]] فضل [[زندانی]] کرد. امام{{ع}} در زندان فضل شب و [[روز]] خود را به [[عبادت]] و [[راز و نیاز]] با [[خدا]] سپری می‌کرد. فضل که امام{{ع}} را این چنین مشغول عبادت می‌دید او را بزرگ داشته، بر او تنگ نمی‌گرفت و همه روز خوراک‌های خوب و گوارا برای حضرت می‌فرستاد. [[امام کاظم]]{{ع}} بهترین دوران [[زندان]] خود را در [[محبس]] فضل گذراند،؛ چراکه برخلاف دیگر زندان‌ها، در زندان فضل از [[آسایش]] و [[آزادی]] عمل برخوردار بود.
این بار نیز [[هارون]]، زندانبان را [[مأمور]] از پای درآوردن امام کاظم{{ع}} در زندان کرد، اما فضل [[خدا ترس]] که به [[امامت امام کاظم]]{{ع}} نیز [[معتقد]] بود، از این کار سر برتافت. [[سرپیچی]] فضل از [[فرمان]] هارون و تن ندادن به [[ننگ]] [[کشتن امام]]{{ع}} سبب شد تا مورد [[شکنجه]] و [[خشم]] هارون قرار گیرد و دیگر [[برمکیان]] نیز به [[شیعه]] بودن متهم شوند<ref>ر.ک: مقاتل الطالبیین، ص۵۰۳- ۵۰۴.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۴.</ref>
===امام کاظم{{ع}} در زندان سندی بن شاهک‌===
[[هارون الرشید]] دستور داد [[امام]]{{ع}} را از زندان فضل به زندان «[[سندی بن شاهک]]» منتقل کنند و از سندی خواست تا بر امام{{ع}} سخت گیرد. این بد سگال‌ به هارون پاسخ مثبت داده، با [[سنگدلی]] تمام، بر امام{{ع}} [[ستم]] روا داشت. او به دستور هارون [[غل]] و زنجیری گران بر پای حضرت زد و جز برای تجدید [[وضو]] درها را بر آن حضرت{{ع}} نمی‌گشود؛ در سخت گرفتن بر امام{{ع}} از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد و در تمام این احوال، امام کاظم{{ع}} همچنان [[بردباری]] و [[شکیبایی]] می‌ورزید. سندی، [[غلام]] خود را که «بشار» نام داشت و نسبت به [[علویان]] بسیار [[کینه‌توز]] بود، بر امام{{ع}} گمارد تا در خوش‌خدمتی به هارون کوتاهی نکرده باشد، اما دیری نپایید که غلام سندی با دیدن [[کرامات]] و معجزه‌های امام{{ع}}، دگرگون شده، به راه [[حق]] بازگشت و در [[حق امام]]{{ع}} خدماتی کرد<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۴۳۸، حدیث ۸۲۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۴.</ref>
===فعالیت امام کاظم{{ع}} در زندان‌===
امام کاظم{{ع}} در زندان نیز فعالیت‌های خود را ادامه می‌داد، با این تفاوت که شیوه آن با فعالیت خارج زندان متمایز بود. در اینجا چند مورد از فعالیت‌های امام{{ع}} را به اختصار نقل می‌کنیم:
#'''عبادت‌''': همان‌طور که پیشتر گفته شد امام{{ع}} اوقات خود را در زندان به [[عبادت]] سپری می‌کرد، روزها را به [[روزه]] و شب‌ها را به [[راز و نیاز]] و [[نماز]] می‌گذراند و دمی از یاد [[خداوند]] [[غافل]] نمی‌شد. این حالت [[امام]]{{ع}}، زندانبانان، [[خادمان]]، [[کنیزکان]] آوازه‌خوان و حتی نزدیکترین افراد به [[دشمن]] خود را تحت تأثیر قرار داده، آنان را گاهی موفق به [[توبه]] می‌کرد. [[خواهر]] [[سندی بن شاهک]]، زندانبان‌ سفاک امام{{ع}} یکی از این راه یافتگان است. او زمانی که [[بندگی]] و [[عبادت]] و [[فروتنی]] امام{{ع}} را در برابر خداوند دید تحت تأثیر قرار گرفت و در شمار [[زنان]] [[نیکوکار]] و [[صالح]] درآمد. او نسبت به امام{{ع}} [[مهربانی]] می‌ورزید، در [[خدمت]] به او می‌کوشید و هرگاه به حضرت می‌نگریست، [[اشک]] از چشمانش روان می‌شد و می‌گفت: «[[زیان]] دیده‌اند گروهی که متعرض این مرد شوند!». در دورانی که [[حضرت موسی بن جعفر]] در [[زندان]] سندی بود، گروهی از [[عالمان]] و [[راویان حدیث]] توانستند دور از چشم [[جاسوسان]] و پنهانی با امام{{ع}} دیدار کرده، از چشمه زلال و گوارای [[دانش امام]]{{ع}} جرعه‌ای بنوشند. از جمله عالمانی که به [[دیدار امام]]{{ع}} نایل آمد «[[موسی بن ابراهیم مروزی]]» [[معلم]] فرزند سندی بود. او توانست از سندی [[اجازه]] [[ملاقات با امام]]{{ع}} را بگیرد. ابراهیم آنچه را که از امام{{ع}} شنیده بود نگاشته، به صورت کتابی درآورد<ref>نجاشى، ص۴۰۷، ش۱۰۸۲.</ref>.
#'''پاسخ به [[استفتاء]]''': آن بخش از [[سرزمین‌های اسلامی]] که ساکنان آن به [[امامت]] [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[معتقد]] بودند، نامه‌های خود را به وسیله پیکی ویژه به [[حضور امام]]{{ع}} که در زندان سندی دربند بود می‌فرستادند و امام{{ع}} پاسخ آنان را می‌داد. یکی از کسانی که به عنوان پیک [[شیعیان]] در زندان با امام{{ع}} دیدار کرد «[[علی بن سوید]]» بود. او نامه‌های شیعیان را به امام{{ع}} رسانده، امام{{ع}} پاسخ [[نامه‌ها]] را دادند<ref>حیاة الامام موسى الکاظم، ج۲، ص۴۹۲.</ref>.
#'''تعیین نمایندگان‌''': تعیین [[نماینده]] از جمله [[فعالیت‌های امام کاظم]]{{ع}} در زندان بود. حضرتش جمعی از [[یاران]] و پرورش‌یافتگان [[دانشگاه]] خود را در پاره‌ای از [[مناطق اسلامی]] به عنوان [[وکیل]] خود [[منصوب]] نموده، شیعیان را در [[احکام]] به آنان ارجاع دادند. همچنین [[نمایندگان]] خود را به دریافت [[وجوه شرعی]]، مانند، [[خمس]]، [[زکات]]، [[صدقات]] و... و [[هزینه]] کردن آنها در راه تأمین معاش [[فقرا]] و بینوایان [[شیعه]] و در دیگر مصارف خیر [[مأمور]] نمودند. از جمله [[نمایندگان امام]]{{ع}} در این زمینه «فضل بن عمر» بود. او از سوی [[امام]]{{ع}} [[وکیل]] بود تا [[حقوق]] [[شرعی]] را دریافت و هزینه مستحقان کند<ref>حیاة الامام موسى الکاظم، ج۲، ص۴۹۳.</ref>. از همین [[زمان]] بود که پدیده [[وکالت]] در برنامه [[اهل بیت]]{{ع}} چهره نمود تا از این رهگذر امور [[جماعت صالحان]] اداره شود. البته مسأله وکالت با گذشت زمان و آن‌سان که در [[زندگی امام جواد]]{{ع}} [[امام هادی]]{{ع}}، [[امام حسن عسکری]]{{ع}} و [[امام زمان]]{{ع}} خواهیم دید دستخوش [[تحول]] و [[دگرگونی]] شد.
#'''تعیین جانشین‌''': تعیین و معرفی [[جانشینی]] از اصلی‌ترین مسائلی بود که نمی‌بایست از آن [[غفلت]] شود،؛ چراکه [[مردم]] بدون [[شناخت]] [[وصی]] و [[جانشین]] امام{{ع}} نمی‌توانستند راه را از [[چاه]] باز شناسند و در نهایت در دام دین‌سازان [[دنیاطلب]] گرفتار می‌شدند. [[امام کاظم]]{{ع}} با توجه به این اصل، از درون [[زندان]] با تعیین فرزندش‌ [[امام رضا]]{{ع}} به عنوان جانشین خود و [[راهبر]] و [[مرجع]] [[شیعیان]] و [[امت پیامبر]]{{صل}}، ادای [[تکلیف]] کرد. «[[حسین بن مختار]]» می‌گوید: «زمانی که امام [[موسی]]{{ع}} در زندان بود، نوشته‌هایی از او به دست ما رسید که در آنها آمده بود: جانشینی من از آن بزرگترین [[فرزندان]] من است»<ref>عیون الاخبار الرضا، ج۱، ص۳۰؛ مسند الامام الکاظم، ج۲، ص۱۴۷، حدیث ۳۶.</ref>.
#'''[[وصیت امام]]{{ع}}‌''': امام کاظم{{ع}} از درون زندان سفارش‌ها و وصیت‌های خود را به فرزندش امام رضا{{ع}} نمود و رسیدگی به صدقات که از درآمد شخصی آن حضرت بود و نیز پرداختن به مسائل و امور شخصی و عمومی خود را بر عهده فرزندش گذارد. امام کاظم{{ع}} پیش از [[نوشتن]] و بیان وصیت‌های خود، گروهی از [[مؤمنان]] را بر [[وصیت]] خود [[گواه]] گرفت.
#'''[[صلابت]] و [[مقاومت]] امام کاظم{{ع}} در برابر فشارهای هارون‌''': امام{{ع}} روزگاری دراز در [[زندان هارون الرشید]] دربند بود. برخی از [[شیعیان]] خاص حضرت از ایشان خواستند که [[اجازه]] دهد با یکی از [[نزدیکان]] [[هارون]] [[مذاکره]] کنند تا با وساطت او، حضرت از [[زندان]] [[آزاد]] شود. [[امام]]{{ع}} پیشنهاد آنان را نپذیرفته، سرفرازانه فرمود: «پدرم از پدرانش برایم نقل کرده است که: [[خداوند]]- جل و [[علا]]- به داوود{{ع}} [[وحی]] کرده، فرمود: ای داوود، هرگاه بنده‌ای از بندگانم جز من، به یکی از [[خلق]] من چنگ زند و [[امید]] [[گشایش]] بدو ببندد و غیر مرا کارساز بداند به [[یقین]] اسباب [[آسمان]] را از او برگرفته و [[زمین]] را زیر پای او [[سست]] کرده، او را در زمین فرو می‌برم‌»<ref>تاریخ یعقوبى، ج۲، ص۳۶۱ (تحقیق عبد الأمیر مهنا مؤسسة الأعلمى للمطبوعات) وفاة موسى بن جعفر.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|سید منذر حکیم،سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۹ (کتاب)|پیشوایان هدایت]]، ج۹، ص ۲۱۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۸۵۷

ویرایش