پرش به محتوا

تفسیر متشابهات: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن' به '{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن')
خط ۱۵: خط ۱۵:
#'''[[ام الکتاب]] بودن محکمات:''' خداوند در [[قرآن کریم]] آیات محکم را [[ام الکتاب]] خوانده است. کلمه "أُم" در لغت به معنای مرجعی است که چیز یا چیزهایی بدان رجوع می‌کنند. آیات محکم را نیز از این جهت [[ام الکتاب]] خوانده است که مرجع آیات متشابه است؛ به این معنا که با ارجاع آیات متشابه به آیات محکم، معنا و مراد آن‌ها روشن می‌شود و در واقع تشابهشان بر طرف می‌گردد<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۰.</ref>.
#'''[[ام الکتاب]] بودن محکمات:''' خداوند در [[قرآن کریم]] آیات محکم را [[ام الکتاب]] خوانده است. کلمه "أُم" در لغت به معنای مرجعی است که چیز یا چیزهایی بدان رجوع می‌کنند. آیات محکم را نیز از این جهت [[ام الکتاب]] خوانده است که مرجع آیات متشابه است؛ به این معنا که با ارجاع آیات متشابه به آیات محکم، معنا و مراد آن‌ها روشن می‌شود و در واقع تشابهشان بر طرف می‌گردد<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۰.</ref>.
#'''تفسیر آیات قرآن با آیات دیگر:'''احادیث مختلفی گویای آن است که آیات قرآن همدیگر را تفسیر می‌کنند <ref>بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج ۲۹، ص ۳۲۲؛ همان، ج ۵۴، ص ۲۱۸.</ref>.
#'''تفسیر آیات قرآن با آیات دیگر:'''احادیث مختلفی گویای آن است که آیات قرآن همدیگر را تفسیر می‌کنند <ref>بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، ج ۲۹، ص ۳۲۲؛ همان، ج ۵۴، ص ۲۱۸.</ref>.
*بنا بر این، باید آیاتی از قرآن، بتواند آیات متشابه را نیز تفسیر کند. طبیعی است که این آیات چیزی جز آیات محکم نمی‌تواند باشد<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۳.</ref>؛ برای نمونه، آیه شریف {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}﴾}}<ref> که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش می‌نگرد؛ سوره قیامت، آیه:۲۳.</ref> آیه‏‌ای متشابه است، ولی وقتی به آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }}﴾}}<ref>سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> سوره الانعام، آیه:۱۰۳.</ref> ارجاع داده شود، معلوم می‌‏شود که مراد از "نظر کردن به خدا" از سنخ دیدن محسوسات با چشم سر نیست. چون خدای تعالی در سوره نجم برای قلب هم نوعی دیدن اثبات کرده و فرموده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى  وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى  إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود.کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستان‌سراست هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند.چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید.بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است؛ سوره نجم، آیه: ۱۱- ۱۸.</ref> از این آیه معلوم می‌‏شود که قلب هم دیدنی مخصوص به خود دارد، نه این‌که منظور از آن فکر باشد، چون فکر مربوط به تصدیق و ترکیبات ذهنی است در حالی که رؤیت به تک تک اشیای خارجی تعلق می‌‏گیرد. بنا بر این، منظور از رؤیت در آیه شریف، نحوه‌ای از توجه خاص قلبی است؛ توجهی غیر حسی، غیر مادی، غیر عقلی و غیر ذهنی. این یک نمونه از تفسیر متشابه به وسیله محکمات است. سایر متشابهات نیز به همین شیوه، تفسیر کردنی است<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.
*بنا بر این، باید آیاتی از قرآن، بتواند آیات متشابه را نیز تفسیر کند. طبیعی است که این آیات چیزی جز آیات محکم نمی‌تواند باشد<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۳.</ref>؛ برای نمونه، آیه شریف {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ}}﴾}}<ref> که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش می‌نگرد؛ سوره قیامت، آیه:۲۳.</ref> آیه‏‌ای متشابه است، ولی وقتی به آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ }}﴾}}<ref>سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ }}﴾}}<ref> سوره الانعام، آیه:۱۰۳.</ref> ارجاع داده شود، معلوم می‌‏شود که مراد از "نظر کردن به خدا" از سنخ دیدن محسوسات با چشم سر نیست. چون خدای تعالی در سوره نجم برای قلب هم نوعی دیدن اثبات کرده و فرموده است: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى  وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى  إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى }}﴾}}<ref> دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،پس آیا شما با او در آنچه می‌بیند، بگو- مگو می‌کنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود.کنار درخت سدری که در واپسین جای است که نزد آن بوستان‌سراست هنگامی که آن درخت سدر را فرو پوشاند، آنچه فرو پوشاند.چشم (وی سوی دیگر) نگشت و کژ ندید.بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است؛ سوره نجم، آیه: ۱۱- ۱۸.</ref> از این آیه معلوم می‌‏شود که قلب هم دیدنی مخصوص به خود دارد، نه این‌که منظور از آن فکر باشد، چون فکر مربوط به تصدیق و ترکیبات ذهنی است در حالی که رؤیت به تک تک اشیای خارجی تعلق می‌‏گیرد. بنا بر این، منظور از رؤیت در آیه شریف، نحوه‌ای از توجه خاص قلبی است؛ توجهی غیر حسی، غیر مادی، غیر عقلی و غیر ذهنی. این یک نمونه از تفسیر متشابه به وسیله محکمات است. سایر متشابهات نیز به همین شیوه، تفسیر کردنی است<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، بی‌تا، ج ۳، ص ۴۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.
==دیدگاه دوم: استفاده از محكمات در رفع تشابه آيات، نه تفسیر آن‌ها==
==دیدگاه دوم: استفاده از محكمات در رفع تشابه آيات، نه تفسیر آن‌ها==
*بر اساس دیدگاه، آیات متشابه را باید به محکمات ارجاع داد، اما با محکمات تفسیر نمی‌‏شوند. نویسنده تفسیر مناهج البیان بر این باور است که آیات محکم بر آیات متشابه حاکم است و با ارجاع متشابهات به محکمات تنها می‌توان به این نتیجه رسید که به طور قطع مدلول ظاهری آیات متشابه مراد نیست، ولی نمی‌‏توان معنای مراد از آن‌ها را تعیین کرد. به عبارت دیگر، آیات محکم تنها ظهور ابتدایی آیه متشابه را دفع می‌کنند، اما هیچ‌گونه بیانی پیرامون معنا و مراد آن به دست نمی‌‏دهند<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۲ - ۸۴.</ref>
*بر اساس دیدگاه، آیات متشابه را باید به محکمات ارجاع داد، اما با محکمات تفسیر نمی‌‏شوند. نویسنده تفسیر مناهج البیان بر این باور است که آیات محکم بر آیات متشابه حاکم است و با ارجاع متشابهات به محکمات تنها می‌توان به این نتیجه رسید که به طور قطع مدلول ظاهری آیات متشابه مراد نیست، ولی نمی‌‏توان معنای مراد از آن‌ها را تعیین کرد. به عبارت دیگر، آیات محکم تنها ظهور ابتدایی آیه متشابه را دفع می‌کنند، اما هیچ‌گونه بیانی پیرامون معنا و مراد آن به دست نمی‌‏دهند<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۲ - ۸۴.</ref>
*برای نمونه، مطابق این دیدگاه در مثال پیشین، بنا به دلایل و قراین عقلی و دلالت محکمات کتاب، مانند آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۳.</ref> رؤیت پروردگار با چشم امکان‌پذیر نیست، اما نمی‌‏توان گفت که مراد از نظر به پروردگار چیست. این نویسنده در نقد دیدگاه [[علامه طباطبایی]] در مورد مثال فوق می‌نویسد: هیچ تناسبی بین رؤیت آیات و نظر به خداوند وجود ندارد. اساساً تفسیر نظر به رؤیت در آیات فوق توجیه مقبولی ندارد. زیرا اوّلاً نظر غیر از رؤیت است، ثانیاً در آیه مورد بحث نظر به رب آمده، در حالی که در آیه مورد استشهاد سخن از رؤیت آیات است<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۳.</ref>
*برای نمونه، مطابق این دیدگاه در مثال پیشین، بنا به دلایل و قراین عقلی و دلالت محکمات کتاب، مانند آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}﴾}}<ref> چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است؛ سوره انعام، آیه:۱۰۳.</ref> رؤیت پروردگار با چشم امکان‌پذیر نیست، اما نمی‌‏توان گفت که مراد از نظر به پروردگار چیست. این نویسنده در نقد دیدگاه [[علامه طباطبایی]] در مورد مثال فوق می‌نویسد: هیچ تناسبی بین رؤیت آیات و نظر به خداوند وجود ندارد. اساساً تفسیر نظر به رؤیت در آیات فوق توجیه مقبولی ندارد. زیرا اوّلاً نظر غیر از رؤیت است، ثانیاً در آیه مورد بحث نظر به رب آمده، در حالی که در آیه مورد استشهاد سخن از رؤیت آیات است<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۳.</ref>
*به نظر ایشان توضیح و تفسیر متشابهات را باید در ادله دیگری که به طور مستقیم و غیر مستقیم در مورد تبیین آن‌ها وارد شده است، جست و جو کرد<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۴.</ref>. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چه مانعی دارد که این ادله دیگر، که به نظر شما می‌تواند مفسر متشابهات باشد، از خود قرآن باشد. اگر این امر امکان‌پذیر باشد، بدیهی است که نباید خود این آیات نیز در آن جهتی که می‌خواهد تفسیر کند، متشابه باشد. پس این آیات محکم است که می‌تواند متشابهات را تفسیر کند. نهایت حرفی که این دیدگاه می‌تواند مطرح کند، این است که نباید انتظار داشت تفسیر همه موارد تشابه در آیات، در خود قرآن آمده باشد، ولی نمی‌توان صلاحیت تفسیر متشابهات را از خود قرآن نفی و به ادله دیگر واگذار کرد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.
*به نظر ایشان توضیح و تفسیر متشابهات را باید در ادله دیگری که به طور مستقیم و غیر مستقیم در مورد تبیین آن‌ها وارد شده است، جست و جو کرد<ref>ر.ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی‌نقی خدایاری، قم، نشر خرم، ۱۳۷۷ ﻫ.ش، ص ۸۴.</ref>. پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که چه مانعی دارد که این ادله دیگر، که به نظر شما می‌تواند مفسر متشابهات باشد، از خود قرآن باشد. اگر این امر امکان‌پذیر باشد، بدیهی است که نباید خود این آیات نیز در آن جهتی که می‌خواهد تفسیر کند، متشابه باشد. پس این آیات محکم است که می‌تواند متشابهات را تفسیر کند. نهایت حرفی که این دیدگاه می‌تواند مطرح کند، این است که نباید انتظار داشت تفسیر همه موارد تشابه در آیات، در خود قرآن آمده باشد، ولی نمی‌توان صلاحیت تفسیر متشابهات را از خود قرآن نفی و به ادله دیگر واگذار کرد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.


==دیدگاه سوم: نفی تفسیر متشابهات به طور مطلق==
==دیدگاه سوم: نفی تفسیر متشابهات به طور مطلق==
*مطابق این دیدگاه، عقول بشری در دنیا از درک معنای مقصود شارع عاجز است. به عبارت دیگر، مراد خداوند به طور دقیق معلوم نیست<ref>ر.ک: أصول التفسیر و قواعده، خالد بن صالح العک، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۶ ﻫ، ص ۳۵۶.</ref> عموم دانشمندان اهل سنت چنین نظری دارند.
*مطابق این دیدگاه، عقول بشری در دنیا از درک معنای مقصود شارع عاجز است. به عبارت دیگر، مراد خداوند به طور دقیق معلوم نیست<ref>ر.ک: أصول التفسیر و قواعده، خالد بن صالح العک، بیروت، دار النفائس، ۱۴۰۶ ﻫ، ص ۳۵۶.</ref> عموم دانشمندان اهل سنت چنین نظری دارند.
*البته از سخنان برخی از دانشمندان [[اهل سنت]] هم استفاده می‌شود که برخی از متشابهات با توجه به محکمات تفسیر می‌شود. اما کسی در این‌که نباید به متشابهات عمل کرد بلکه باید آن‌ها را بر محکمات مربوط به خودشان ارجاع داد، تردید نکرده است. زرکشی می‌گوید: آیات متشابهی را که به ذات باری تعالیٰ مربوط است باید به آیه محکمِ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}﴾}}<ref> سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و آیات متشابهی را که به افعال الهی مربوط است به آیه محکم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد؛ سوره انعام، آیه:۱۴۹.</ref> و آیاتی را که موهم تشبیه است، باید به آیات محکمِ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}﴾}}<ref> سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ}}﴾}}<ref> سوره نحل، آیه:۶۰.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}﴾}}<ref> بگو او  خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه:۱.</ref> برگرداند<ref>ر.ک: البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۹۴ م، ج ۲، ص ۸۲.</ref>.
*البته از سخنان برخی از دانشمندان [[اهل سنت]] هم استفاده می‌شود که برخی از متشابهات با توجه به محکمات تفسیر می‌شود. اما کسی در این‌که نباید به متشابهات عمل کرد بلکه باید آن‌ها را بر محکمات مربوط به خودشان ارجاع داد، تردید نکرده است. زرکشی می‌گوید: آیات متشابهی را که به ذات باری تعالیٰ مربوط است باید به آیه محکمِ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}﴾}}<ref> سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و آیات متشابهی را که به افعال الهی مربوط است به آیه محکم {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ}}﴾}}<ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر می‌خواست شما همگان را رهنمایی می‌کرد؛ سوره انعام، آیه:۱۴۹.</ref> و آیاتی را که موهم تشبیه است، باید به آیات محکمِ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}}﴾}}<ref> سوره شوری، آیه:۱۱.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الأَعْلَىَ}}﴾}}<ref> سوره نحل، آیه:۶۰.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ }}﴾}}<ref> بگو او  خداوند یگانه است؛ سوره اخلاص، آیه:۱.</ref> برگرداند<ref>ر.ک: البرهان فی علوم القرآن، بدرالدین زرکشی، بیروت، دار المعرفه، ۱۹۹۴ م، ج ۲، ص ۸۲.</ref>.
*[[فخر رازی]] نیز در بیان ارجاع برخی از آیات متشابه به آیات محکم می‌گوید: آیه{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا }}﴾}}<ref> و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۶.</ref> ظاهرش آن است که مُترفین از سوی خداوند به ارتکاب فسق و فجور دستور داده شده‌اند، اما تشابهش با رجوع به آیه محکم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟؛ سوره اعراف، آیه:۲۸.</ref> رفع می‌شود. همچنین ظاهر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ}}﴾}}<ref> سوره توبه، آیه:۶۷.</ref> این است که خداوند نیز دچار فراموشی می‌شود، اما این تشابه با آیات محکم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا }}﴾}}<ref> سوره مریم، آیه:۶۴.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|لّا يَضِلُّ رَبِّي وَلا يَنسَى}}﴾}}<ref> سوره طه، آیه:۵۲.</ref> رفع می‌گردد<ref>التفسیر الکبیر، فخر رازی، لبنان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۴۲ ﻫ، چاپ چهارم، ج ۴، ص ۱۸۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.
*[[فخر رازی]] نیز در بیان ارجاع برخی از آیات متشابه به آیات محکم می‌گوید: آیه{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا }}﴾}}<ref> و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان  می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم؛ سوره اسراء، آیه:۱۶.</ref> ظاهرش آن است که مُترفین از سوی خداوند به ارتکاب فسق و فجور دستور داده شده‌اند، اما تشابهش با رجوع به آیه محکم {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً قَالُواْ وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}﴾}}<ref> و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافته‌ایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بی‌گمان خداوند به کار زشت فرمان نمی‌دهد؛ آیا درباره خداوند چیزی می‌گویید که نمی‌دانید؟؛ سوره اعراف، آیه:۲۸.</ref> رفع می‌شود. همچنین ظاهر آیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ}}﴾}}<ref> سوره توبه، آیه:۶۷.</ref> این است که خداوند نیز دچار فراموشی می‌شود، اما این تشابه با آیات محکم {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا }}﴾}}<ref> سوره مریم، آیه:۶۴.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|لّا يَضِلُّ رَبِّي وَلا يَنسَى}}﴾}}<ref> سوره طه، آیه:۵۲.</ref> رفع می‌گردد<ref>التفسیر الکبیر، فخر رازی، لبنان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۴۲ ﻫ، چاپ چهارم، ج ۴، ص ۱۸۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۱۷۹ - ۱۸۲.</ref>.
==منابع==
==منابع==
*[[پرونده:13790.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']]؛
*[[پرونده:13790.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']]؛