پرش به محتوا

نکت در دل معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۴۹۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ آوریل ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[امام کاظم|حضرت امام موسى کاظم]]{{ع}}، در کیفیت عالم شدن [[ائمه]]{{عم}} مى‌فرماید: علم، به سه وجه به ما مى‌رسد: گذشته، آینده و حادث. امّا علم گذشته، علمى است که تفسیر شده و علم آینده، علم مزبور و مکتوب است و امّا علم حادث، چیزى است که در قلب انداخته و در گوش خوانده مى‌شود. و بهترین علم ما همین است و پیامبرى بعد از پیامبر ما وجود ندارد. "نکت" (افتادن در قلب) و "نقر" (خواندن در گوش)، از خصوصیات ائمه است. ابو الخیر مى‌گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: من از عبد اللّه بن حسن سؤال کردم. او گمان مى‌کند امام، در بین شما [[اهل بیت]]{{عم}} نیست. فرمود: قسم به خدا اى پسر نجاشى! به درستى که از ماست آن که علم به قلب او انداخته مى‌شود و به گوش او خوانده مى‌شود و ملائکه با او مصافحه مى‌کنند... [[امام رضا|حضرت امام رضا]]{{ع}} نیز روایت امام صادق را بدین صورت تفسیر مى‌کند: غابر، علمى است که از سابق بوده و مزبور، علمى است که در آینده به ما مى‌رسد و افتادن در قلب، الهام است و کوبیدن در گوش، از سوى ملک است. با توجه به روایات فوق که مى‌فرماید "نقر" از سوى ملک صورت مى‌گیرد، مى‌توان نتیجه گرفت که نقر معادل تحدیث است. در روایات دیگر، تصریح شده علم برتر ائمه، علمى است که هر صبح و شام و هر ساعت به ائمه تحدیث مى‌شود. لذا [[امام کاظم|امام موسى کاظم]]{{ع}} در مورد نقر مى‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|«و هو أفضل علمنا‏»}}. و بعد از اشاره به این که نقر از سوى ملک است، تأکید مى‌فرمایند: {{عربی|اندازه=155%|«لا نبىّ بعد نبینا‏»}}. این تأکید، به لحاظ آن است که تحدیث به معناى وحى شریعت نیست. مرحوم [[علامه مجلسى]] مى‌نویسد: اگر چنانچه از قول امام، توهم ادعاى نبوّت (توسط ائمه) ایجاد شود (چرا که مردم خیال مى‌کنند اِخبار از ملک، مخصوص انبیا است) امام این توهم را نفى کرده به واسطه این که فرموده: پیامبرى بعد از پیامبر ما نیست. و آن به خاطر فرق بین نبىّ و محدّث است که نبىّ، ملک را هنگام القاى حکم مى‌بیند و محدّث به واسطه اسماع، از مسئله آگاه مى‌شود و ملک را نمى‌بیند و حکم شرع به او القاء مى‌شود، چنانچه گذشت»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]</ref>.
*امامان(علیهم السلام) دو نوع علم دارند: علوم عادی که از راه‌های معمولی فرا می‌گیرند و در فراگیری آن با دیگر انسان ها تفاوتی ندارند و علوم غیر عادی که در این قسم با دیگران متفاوت بوده و علمشان از طرق معمول حاصل نمی‌شود بلکه در ارتباط با عالم غیب تحقق پیدا می‌کند؛<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۳۳۰</ref> از این قسم با عنوان الهام یاد شده و در توضیح آن گفته شده است: گاهی ممکن است مطلبی به قلب القا شود و انسان یک مرتبه خود را بر مطلبی واقف و آگاه ببیند، به این نوع القاء، الهام می‏‌گویند،<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۱۰، ص  39 و آگاهی سوم یا علم غیب، ص ٣٣ ـ ٣٨؛ نادم، محمدحسن، افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامه شیعه‌پژوهی، ش 2، ص ۵۹ و ۶۹؛ خوش باور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص 7؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۷۶</ref> مانند الهام به مادر حضرت موسی(ع).<ref>ر.ک. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۱۰، ص 39؛ سورۀ قصص، آیۀ 7: «وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ»</ref>
 
==برخی از راههای علم آموزی امامان==
*در کتب روایی مانند کافی<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، ج 1، ص 264، باب جهات علوم الائمه(علیهم السلام)</ref> و بحارالانوار ابواب و روایاتی وجود دارد که نشان می‏‌دهند همه علوم و دانش‌های امامان از رهگذر پیامبر یا حضرت علی(علیه السلام) به آنها نرسیده، بلکه آنان از طریق الهام با وحیِ غیر رسمی در ارتباط اند و پاسخ پرسش‌های نوظهور را از این طریق دریافت می‌کنند،<ref>ر.ک. نصیری، محمدحسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> از جملۀ آنها می توان به دو زیر مورد اشاره کرد:
===نقر در گوش راهی برای علم آموزی امامان===
*یکی از منابع علم اهل بیت "نکت" یا "قذف فی القلب" است،<ref>ر.ک. مرتضوی، سیدضیاء، سخنرانی با موضوع: مجاری علوم امامان، پایگاه اطلاع رسانی مؤسسۀ فرهنگی فهیم</ref> که همان الهام است.<ref>ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، حقيقت تحديث و رابطه آن با نبوت، فصلنامه آینه معرفت، ش ۳۷، ص ۱۵۲؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 71؛ کردفیروزجایی، اسدالله، علم غیب از دیدگاه حکما و شریعت اسلامی، فصلنامه آیین حکمت، ش ۱۰، صفحه؟؟؟</ref> "نکت" به حالتی می‌گویند که مطلبی علمی بدون تحصیل مقدمات به قلب انسان بیاید.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، مصاحبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران ماهنامۀ پرسمان در مقالۀ چند پاسخ درباره چگونگی علم امام</ref> شخصی از امام صادق(علیه السلام) پرسید: گاهی ما از شما سؤال می‌پرسیم و سریع پاسخ می‌دهید و گاهی کمی مکث می‌کنید، سپس پاسخ ما را می‌دهید، علّت آن چیست؟ حضرت فرمودند: «بله پاسخ برخی سئوالات به گوش ما رسیده یا به قلب ما می‌آید، سپس ما آنها را به زبان می‌آوریم.»<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص ۳۳۶</ref> و یا در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «برخی از ما علم در گوش‌شان قرار می‌گیرد. برخی از ما در خواب می‌بینند. برخی از ما صدایی می‌شنویم.»<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامه شیعه‌پژوهی، ش 2ص ۵۹ و ۶۹</ref> همچنین از ایشان دربارۀ نوع علم اهل بیت(علیهم السلام) سؤال شد<ref>ر.ک. معارف، مجید، نقد شبهه تعارض آیات علم غیب در قرآن (مقاله)، ص 46</ref> فرمودند: «از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) به ما ارث رسیده است، علمی که به واسطه آنها از مردم بی‌نیازیم ولی مردم به ما احتیاج دارند. راوی گفت: آیا حکمت‌هایی که در قلب یا گوش شما القاء می‌شود نیز هست؟ آن حضرت فرمود: گاهی هم از این نوع است.»<ref>حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۱، ص ۲۴۸</ref>
*بر اساس روایتی از امام کاظم(علیه السلام)<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، ج 1، ص 264: «مبلغ علمنا علی ثلاثة وجوه: ماض و غابر و حادث. فامّا الماضی فمفسر و امّا الغابر فمزبور و امّا الحادث فقذف فی القلوب و نقر فی الاسماع و هو افضل علمنا و لا نبی بعد نبینا.»</ref> امامان سه گونه علم دارند: ماضی، غابر و حادث. علوم ماضی علومی هستند مربوط به گذشته و توضیح و تفسیر آن به وسیلۀ پیامبر به امام رسیده مانند علوم قرآن؛ علوم مربوط به آینده غابر نام دارد که توسط پیامبر، کتباً یا شفاهاً در اختیار امام قرار گرفته و از هر امامی به امام دیگر منتقل می شود. نوع سوم علومی هستند که به وسیلۀ الهام در اختیار امام قرار می گیرد. در روایات این نوع، توصیفاتی دارد مانند: این علم یا با انداختن به قلوب، یا با گفتن در گوش حاصل می‌شود؛ این علم از طرف خداوند عنایت شده و از برترین علوم ایشان است<ref>ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref> و یا به وسیله ملک انجام می‌گیرد و از ناحیه گوش است، یا بدون ملک و از ناحیه قلب است، و یا به وسائل دیگر. این علم دائما در حال ازدیاد است و از مصادیق علم غیب.<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰</ref>
*در نتیجه در روایات متعدد<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص 264</ref> القاء در دل یا شنیدن صدا توسط گوش امام از شیوه‌های دریافت علوم آنان معرفی شده است.<ref>ر.ک. هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود، فصلنامه مشرق موعود، ش ۳۷، صفحه؟؟؟</ref>
===محدث بودن راهی دیگر برای علم آموزی امامان===
#محدث بودن اهل بیت(علیهم السلام) از دیگر منابع علم ایشان است<ref>ر.ک. مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص 71</ref> که نوعی الهام است.<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص۳۳۰</ref> نقر فی الاسماع یا تحدیث<ref>ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، حقيقت تحديث و رابطه آن با نبوت، فصلنامه آینه معرفت، ش ۳۷، ص ۱۵۲؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref> ایشان عبارت است از صحبت کردن با فرشتگان اله<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامه شیعه‌پژوهی، ش 2، صفحه ۵۹ و ۶۹</ref> به گونه ایی که فرشته با آنها صحبت کند، بدون اینکه پیامبر باشند و یا فرشته را ببینند.<ref>ر.ک. خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج 2، ص۳۹۶ و ۳۹۷؛ عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۷۶</ref> امام در اثر نزاهت روحی، صفای باطن و شایستگی علمی به مرتبه‌ای می‌رسد که فرشتگان آسمانی با او به گفتگو می‌پردازند.<ref>ر.ک. نصیری، محمدحسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref> و این تحدیث غیر از وحی تشریعی است زیرا بعد از پیامبر اسلام نبوت خاتمه یافته است.<ref>ر.ک. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی، صفحه؟؟؟</ref>
*در مورد محدث بودن اهل بیت(علیهم السلام) روایات فراوانی رسیده است<ref>ر.ک. سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۳۰ ـ 140</ref> مانند: امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «أَنَّ أَوْصِیَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُون»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافى، ج ١، ص ٢٧٠؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1، ص 453</ref> همچنین ایشان فرمودند: «محدّث کسی است که سخن فرشته‌ها را می‌شنود بدون اینکه چیزی را ببیند بلکه در گوش و دل او نقش می‌بندد.» امام کاظم(علیه السلام) در پاسخ اینکه علم شما از کجا حاصل می شود فرمودند: «به وسیله القاء در قلب یا شنیدن ندایی در گوش و گاهی هر دو با هم.»<ref>ر.ک. عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۸۵</ref>
*البته این صفت مخصوص به منصب امامت نیست بلکه ملائکۀ الهی با غیر پیامبران و امامان هم صحبت کرده اند<ref>ر.ک. سبحانی، سیدمحمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۱۳۰ ـ 140</ref> مانند تحدیث با حضرت زهرا(سلام الله علیها).<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۱۶، باب ۱۴۶، ح ۱ و ... </ref>
 
==رابطۀ تحدیث، الهام و وحی==
*از طرفی مقام تحدیث بالاتر از الهام است به دو علت: الف) الهام موهبتی است از طرف خداوند برای برخی بندگان و اختصاصی به امام ندارد، اما تحدیث مقامی خاص برای بندگان صالح می باشد مانند اوصیا و امامان. ب) در غالب موارد منشأ الهام مبهم و نامعلوم است اما در تحدیث فرشتۀ الهی منشأ آن می باشد.
و از طرفی دیگر تحدیث پایینتر از وحی است به دو علت: الف) وحی ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم خداوند است با پیامبران به منظور ارسال دین یا شریعت، اما الهام ارتباط فرشته با شخص است برای دانش افزایی. ب) در وحی، پیامبر فرشته را در خواب یا بیداری می بیند اما در الهام تنها صدای فرشته شنیده می شود. بر اساس روایات تحدیث برای امامان امری قطعی است که برای ایشان اتفاق افتاده است.<ref>ر.ک. نصیری، محمدحسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات، صفحه؟؟؟</ref>
==نظر علمای شیعه و اهل سنت==
*میان علمای شیعه و سنی در مورد اینکه چه کسانی محدث هستند اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۷۶</ref> اما علمای شیعه الهام و تحدیث امامان معصوم(علیهم السلام) را قبول کرده اند؛ شیخ مفید تحدیث و الهام برای امامان را شرعاً و عقلاً جایز دانسته و آنها را از منابع علم امام می داند. سید مرتضی و شیخ طوسی هم بحث الهام و تحدیث برای امام را قبول کرده و در این باره به روایاتی استناد می کنند، مانند اینکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در وصف حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «به من وحی داده شده و به علی الهام»<ref>ر.ک. نادم، محمدحسن، افتخاری، منابع علم امام از نگاه متکلمان قم و بغداد، فصلنامه شیعه‌پژوهی، ش 2، ص ۵۹ و ۶۹</ref>
*نتیجۀ کلی اینکه می توان گفت: در دستگاه معرفتی شیعه آموزه الهام یا "نکت فی القلب" و تحدیث "یا نقر فی السماع" دو مجرای تحقق آگاهی و دو شیوه برای رهیافت امام به حقیقت است که گاه از مجموعه این دو به تحدیث یاد شده است.<ref>ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمدتقی، حقيقت تحديث و رابطه آن با نبوت، فصلنامه آینه معرفت، ش ۳۷، ص ۱۵۲</ref>
 
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
* [[رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
* [[رابطه نقر در گوش و نکت در دل با علم معصوم چیست؟ (پرسش)]]
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش