۳۳٬۷۳۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=155%|' به '{{عربی|اندازه=100%|') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
:::::#اما آگاهی [[سید الشهداء]]{{ع}} به قاتلین غلامان که در این روایت [[هارون ابن خارجه]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} به غلامان خود فرموده بود که روز پنجشنبه را برای مسافرت به مزرعه حضرت انتخاب کنید و فلان روز نروید و صریحاً اعلام نمود که اگر مخالفت کنید دزدان در میان راه شما را گرفته اموالتان را برده، شما را میکشند. امّا غلامان مخالفت کردند و همان روزی که حضرت نهی کرده بود به سفر رفتند و گرفتار دزها شده و غلامان را کشتند. مدتی بعد که [[سید الشهداء]]{{ع}} در مجلس والی مدینه بود والی به حضرت گفت: به من خبر رسید که غلامان شما را کشتهاند، خداوند به شما اجر دهد. [[امام حسین]]{{ع}} به والی فرمود: آگاه باش که من قاتل آن ها را به تو معرفی میکنم بر آنها سخت گیر! والی پرسید: آیا شما قاتلین آنها را میشناسید؟ حضرت فرمود: بله، و سپس به یکی از حاضرین مجلس اشاره کرد و فرمود: این مرد یکی از آنها است. آن مرد گفت: پسر [[پیامبر]]، شما از کجا دانستید که من از آن ها هستم؟ حضرت فرمود: اگر نشانههای آنها را بدهم تصدیق میکنی؟ گفت: آری به خدا قسم. حضرت فرمود: تو فلان شخص و فلان شخص را بیرون بردی و نام آنان را ذکر کرد. والی به آن مرد گفت به صاحب قبر [[پیامبر]]{{صل}} و منبر سوگند اگر راست نگوئی دستور میدهم گوشت بدن تو را با تازیانه بریزند. آن مرد گفت: [[حسین]]{{صل}} دروغ نمیگوید، گویا او با ما بوده است، سپس والی دستور داد تا همگی همدستان او را حاضر کردند و همگی اقرار به گناه خود کردند و سپس بدستور والی همه را گردن زدند<ref>سیدهاشم، بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۳، ص ۴۵۵.</ref>. | :::::#اما آگاهی [[سید الشهداء]]{{ع}} به قاتلین غلامان که در این روایت [[هارون ابن خارجه]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} به غلامان خود فرموده بود که روز پنجشنبه را برای مسافرت به مزرعه حضرت انتخاب کنید و فلان روز نروید و صریحاً اعلام نمود که اگر مخالفت کنید دزدان در میان راه شما را گرفته اموالتان را برده، شما را میکشند. امّا غلامان مخالفت کردند و همان روزی که حضرت نهی کرده بود به سفر رفتند و گرفتار دزها شده و غلامان را کشتند. مدتی بعد که [[سید الشهداء]]{{ع}} در مجلس والی مدینه بود والی به حضرت گفت: به من خبر رسید که غلامان شما را کشتهاند، خداوند به شما اجر دهد. [[امام حسین]]{{ع}} به والی فرمود: آگاه باش که من قاتل آن ها را به تو معرفی میکنم بر آنها سخت گیر! والی پرسید: آیا شما قاتلین آنها را میشناسید؟ حضرت فرمود: بله، و سپس به یکی از حاضرین مجلس اشاره کرد و فرمود: این مرد یکی از آنها است. آن مرد گفت: پسر [[پیامبر]]، شما از کجا دانستید که من از آن ها هستم؟ حضرت فرمود: اگر نشانههای آنها را بدهم تصدیق میکنی؟ گفت: آری به خدا قسم. حضرت فرمود: تو فلان شخص و فلان شخص را بیرون بردی و نام آنان را ذکر کرد. والی به آن مرد گفت به صاحب قبر [[پیامبر]]{{صل}} و منبر سوگند اگر راست نگوئی دستور میدهم گوشت بدن تو را با تازیانه بریزند. آن مرد گفت: [[حسین]]{{صل}} دروغ نمیگوید، گویا او با ما بوده است، سپس والی دستور داد تا همگی همدستان او را حاضر کردند و همگی اقرار به گناه خود کردند و سپس بدستور والی همه را گردن زدند<ref>سیدهاشم، بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۳، ص ۴۵۵.</ref>. | ||
:::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان میکنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را میدانستند. | :::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان میکنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را میدانستند. | ||
:::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت[[ع]] فرموده گردید: و نیز مانند گفتار [[حضرت رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی | :::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت[[ع]] فرموده گردید: و نیز مانند گفتار [[حضرت رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|" بُورِكَ قَبْرٌ بِطُوسَ وَ قَبْرَانِ بِبَغْدَادَ "}} حضار سؤال کردند یکی از این قبور - که قبر [[حضرت موسی ابن جعفر]] است - میشناسیم دیگر کدام است قال{{ع}} ستعرفونه ثم قال{{ع}} قبری و قبر هارون هکذا و ضم باصبعیه<ref>بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۵.</ref>.فرمود: در آینده خواهید شناخت، سپس دو انگشتش را بهم نزدیک کرد، و فرمود: قبر من و هارون این چنین است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل چهارم.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
آقای '''[[عظیم عظیمپور|عظیمپور]]''' در کتاب ''«[[امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | آقای '''[[عظیم عظیمپور|عظیمپور]]''' در کتاب ''«[[امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«در زندگی پیشوایان معصوم{{ع}} پیشگوییها و گزارشهایی از آینده به چشم میخورد که به وقوع پیوستهاند، به راستی این موضوع ریشه در کجا دارد؟ در پاسخ این سؤال درباره شخص نبی اکرم باید گفت که بدون هیچ شکی آن حضرت از طریق وحی با خداوند در ارتباط بود و بسیاری از وقایع آینده و گذشته و حال بر قلب نازنینش القاء میگشت. امّا در مورد امامان معصوم و در رأس آنها [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} باید گفت که منبع و منشأ اصلی آنها در این امر، وجود [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، یعنی تمام علومی که از راه وحی به رسول خدا میرسید، بواسطه آن حضرت به علی سپرده میشد و از طریق علی به امامان بعدی. انسانها بطور عموم و امامان معصوم و پیشوایان الهی به طور مخصوص میتوانند برخی از شایستگیها و موهبتها را در خود بپرورانند و از امتیازاتی بهرهمند شوند که دیگران از آنها محروم و بیبهره ماندهاند. اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند، خداوند قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل را به او میدهد و او را به مقام عرفان و معرفت میرساند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً }}﴾}}<ref>ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد؛ سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}﴾}}<ref>خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ سوره بقره،آیه ۲۵۷.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ}}﴾}}<ref>آیا کسی که خداوند سینهاش را برای اسلام گشوده است و او به نوری از پروردگارش راه یافته است؛ سوره زمر،آیه ۲۲.</ref>.با توجه به مضمون آیات نتیجه میگیریم که امامان معصوم {{عم}} علاوه بر اینکه از علوم لازم در راستای هدایت بشریت و ادامه راه [[انبیا]] با اتصال به منبع [[وحی]]، بهره کافی داشتهاند، از نبوغ فکری بسیار بالایی برخوردار بودهاند و به عنوان یک دانشمند که برای غیر آنها نیز رسیدن به این درجات میسر است، مطرح بودهاند. به عنوان مثال حضرت علی {{ع}} درباره زمین مطالبی را میفرمایند که برای اهل آن زمان مجهول و نامفهوم بوده است که این کلمات امام پس از صدها سال به ثمر مینشیند و مردم حقیقت کلام او را کشف میکنند، آن حضرت، زمین را چنین توصیف میکند: {{عربی|اندازه=100%|«وَاَنَشَاَ الارضَ فَاَمسکَهَا ِمن َغْیرِ اشْتِغَالٍ،وَاَرسَاهَا َعلَی َغیرِ َقرَارٍ، وَ َاقَاَمَها ِبَغیرِ َقوَائمَ، وَ َرَفَعَها ِبَغیرَ َدعَائمَ»}}<ref>و زمین را پدید آورد و نگاهش داشت بی آنکه خود را بدان مشغول دارد، و آن را استوار گردانید بیآنکه آرامشی در آن باشد، و آن را بر پا داشت بیآنکه پایههایی داشته باشد، و آن را برافراشت بیآنکه از ستونهایی برخوردار باشد.</ref>. این سخن را حضرت در زمانی میفرمایند که مردم، نسبت به زمین،باورهای متفاوت و نادرست و گاهی، خرافی داشتند. امامان معصوم از نظر علم و دین اتصال روحی و جسمی با پیامبر اکرم داشتهاند و معارف خود را از آن حضرت میگرفتهاند و یکی از دلایل عقلی اثبات موضوع مورد بحث این است که تاکنون هیچ محققی نتوانسته در علوم و معارف آن بزرگواران اشکالی وارد نماید و هیچ شاهد تاریخی نداریم که نشان دهد امامان در برابر سؤالی، ناتوان ماندهاند. با توجه به اینکه متصدیان امور در دوران بنیامیّه و بنیعباس در گرفتن نکته ضعف از آن پیشوایان الهی، راهها و حیلههای گوناگون بکار میگرفتند. | ::::::«در زندگی پیشوایان معصوم{{ع}} پیشگوییها و گزارشهایی از آینده به چشم میخورد که به وقوع پیوستهاند، به راستی این موضوع ریشه در کجا دارد؟ در پاسخ این سؤال درباره شخص نبی اکرم باید گفت که بدون هیچ شکی آن حضرت از طریق وحی با خداوند در ارتباط بود و بسیاری از وقایع آینده و گذشته و حال بر قلب نازنینش القاء میگشت. امّا در مورد امامان معصوم و در رأس آنها [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} باید گفت که منبع و منشأ اصلی آنها در این امر، وجود [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بوده است، یعنی تمام علومی که از راه وحی به رسول خدا میرسید، بواسطه آن حضرت به علی سپرده میشد و از طریق علی به امامان بعدی. انسانها بطور عموم و امامان معصوم و پیشوایان الهی به طور مخصوص میتوانند برخی از شایستگیها و موهبتها را در خود بپرورانند و از امتیازاتی بهرهمند شوند که دیگران از آنها محروم و بیبهره ماندهاند. اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند، خداوند قدرت و توانایی تشخیص حق از باطل را به او میدهد و او را به مقام عرفان و معرفت میرساند: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً }}﴾}}<ref>ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی مینهد؛ سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}﴾}}<ref>خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ سوره بقره،آیه ۲۵۷.</ref> و {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلإِسْلامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ}}﴾}}<ref>آیا کسی که خداوند سینهاش را برای اسلام گشوده است و او به نوری از پروردگارش راه یافته است؛ سوره زمر،آیه ۲۲.</ref>.با توجه به مضمون آیات نتیجه میگیریم که امامان معصوم {{عم}} علاوه بر اینکه از علوم لازم در راستای هدایت بشریت و ادامه راه [[انبیا]] با اتصال به منبع [[وحی]]، بهره کافی داشتهاند، از نبوغ فکری بسیار بالایی برخوردار بودهاند و به عنوان یک دانشمند که برای غیر آنها نیز رسیدن به این درجات میسر است، مطرح بودهاند. به عنوان مثال حضرت علی {{ع}} درباره زمین مطالبی را میفرمایند که برای اهل آن زمان مجهول و نامفهوم بوده است که این کلمات امام پس از صدها سال به ثمر مینشیند و مردم حقیقت کلام او را کشف میکنند، آن حضرت، زمین را چنین توصیف میکند: {{عربی|اندازه=100%|«وَاَنَشَاَ الارضَ فَاَمسکَهَا ِمن َغْیرِ اشْتِغَالٍ،وَاَرسَاهَا َعلَی َغیرِ َقرَارٍ، وَ َاقَاَمَها ِبَغیرِ َقوَائمَ، وَ َرَفَعَها ِبَغیرَ َدعَائمَ»}}<ref>و زمین را پدید آورد و نگاهش داشت بی آنکه خود را بدان مشغول دارد، و آن را استوار گردانید بیآنکه آرامشی در آن باشد، و آن را بر پا داشت بیآنکه پایههایی داشته باشد، و آن را برافراشت بیآنکه از ستونهایی برخوردار باشد.</ref>. این سخن را حضرت در زمانی میفرمایند که مردم، نسبت به زمین،باورهای متفاوت و نادرست و گاهی، خرافی داشتند. امامان معصوم از نظر علم و دین اتصال روحی و جسمی با پیامبر اکرم داشتهاند و معارف خود را از آن حضرت میگرفتهاند و یکی از دلایل عقلی اثبات موضوع مورد بحث این است که تاکنون هیچ محققی نتوانسته در علوم و معارف آن بزرگواران اشکالی وارد نماید و هیچ شاهد تاریخی نداریم که نشان دهد امامان در برابر سؤالی، ناتوان ماندهاند. با توجه به اینکه متصدیان امور در دوران بنیامیّه و بنیعباس در گرفتن نکته ضعف از آن پیشوایان الهی، راهها و حیلههای گوناگون بکار میگرفتند. | ||
::::::امّا دلایل نقلی در اثبات این موضوع،بسیار است. حضرت علی در معرفی اهل بیت، سخنان فراوانی گفتهاند: {{عربی | ::::::امّا دلایل نقلی در اثبات این موضوع،بسیار است. حضرت علی در معرفی اهل بیت، سخنان فراوانی گفتهاند: {{عربی|«هُمْ مَوْضِعُ سِرّهِ وَ مَْلجَاُ اَمْرِهِ وَ عَیْبَهُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ»}}<ref>آنان خاندان رسول خدا جایگاه راز پیامبرند و پشتیبان امر او و گنجینه علم او و مرجع حکم و قوانین او و امین و نگهدارنده کتابهای او میباشند</ref>. و {{عربی|«نَحْنُ شَجَرَهُ النُّبُوَّهِ، وَ مَحَطُّ الرِّسَالَهِ، وَ مُخْتَلفُ الْمَلاَئِکَهِ، وَ مَعَادِنُ الْعِلْمِ وَ یَنَابِیعُ الْحِکَمِ»}}<ref>ما امامان معصوم شجره نبوت و پایگاه رسالت و محل آمد و رفت فرشتگانِ رحمت و معادن دانش و چشمه سارهای حکمت و بینشها هستیم</ref>. و {{عربی|اندازه=100%|«وَ عِنْدَنَا اَهْلَ الْبَیْتِ ابْوَابُ الْحِکَمِ وَ ضِیَاءُ اْلاَمْرِ»}}<ref>درهای حکمت الهی نزد ما اهل بیت گشوده است و چراغ دین با راهنمایی ما افروخته است</ref>.<ref>کتاب [[امام علی در نهج البلاغه (کتاب)|امام علی در نهج البلاغه]]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||