پرش به محتوا

باب حطه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|اندازه=150%|' به '{{عربی|')
خط ۱۹: خط ۱۹:
*"ال" تعریف در {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ }}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!»  و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱.</ref> نشان می‌دهد که بنی‌اسرائیل، درِ یاد شده را کاملا می‌شناخته‌اند؛ اما مفسران در تعیین مصداق آن اختلاف دارند. در برابر دیدگاه شماری از مفسران [[شیعه]]<ref>جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۵۳‌؛ الاصفی، ج‌۱، ص‌۳۹؛ کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۱۷.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۸؛ تفسیر جلالین، ص۲۱۷؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۸‌.</ref> که {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} را دروازه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْقَرْيَةَ}}﴾}} می‌دانند، اکثر قریب به اتفاق مفسّران نخست و متأخر<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>، حتی مفسرانی که قریه را شهر "أریحا" گفته‌اند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۶؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۳.</ref>. {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} را اشاره به یکی از درهای بیت المقدس می‌دانند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>؛ با این توضیح که شماری از این مفسران، روشن نکرده‌اند که مرادشان از بیت المقدس، شهر قدس است یا مسجدالاقصی "معبد مقدس شهر"<ref>تفسیر البیضاوی، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۸۵‌.</ref>؛ اما گروهی به صراحت، درِ یاد شده را یکی از درهای مسجدالاقصی خوانده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۷؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۲۶۸؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. ظاهر عبارت برخی نیز همین را می‌رساند<ref>التبیان، ج۱، ص۲۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۲۷۹؛ فتح‌القدیر، ج‌۱، ص‌۸۸‌.</ref>. ظاهر آیه و فاصله میان دو بار فرمان به داخل شدن، مؤید این دیدگاه است، زیرا از آن برمی‌آید که باید دو ورود انجام می‌گرفت: یک‌بار ورود به شهر قدس و بار دیگر از درِ مسجد‌الاقصی<ref>الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. این دسته از مفسران در تطبیق درِ یاد شده با یکی از درهای چندگانه مسجد و معبد مقدس اختلاف دارند. باب حطه از سوی برخی چون [[ابن‌عباس]]، درِ قُبه‌ای "صخره‌مقدس" که [[حضرت موسی]]{{ع}} و بنی‌اسرائیل به سوی آن نماز می‌گزاردند<ref>التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۴۲؛ روض‌الجنان، ج‌۱، ص‌۳۰۳.</ref> و نیز درِ بیت ایلیا<ref>تفسیر مجاهد، ج‌۱، ص‌۲۰۳؛ جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷؛ بیت‌المقدس و تحول قبله، مقدمه، ص‌یب.</ref>ـ‌ نام یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل<ref>قاموس کتاب مقدس، ص‌۱۴۴.</ref> که در مسجد الاقصی، غرفه‌ای برای عبادت داشت‌ ـ شناسانده شده است. برخی به صراحت<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸.</ref> و برخی دیگر به احتمال<ref>الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>، باب حطّه را همان درِ صخره مقدس دانسته‌اند که روبه‌روی یکی از پلکانهای شمالی صحن صخره قرار دارد<ref>بیت المقدس، ص‌۱۶۴.</ref>. گزارش ناصر خسرو در سفرنامه خویش به نوعی مؤید این دیدگاه است<ref>سفرنامه، ص‌۶۴‌.</ref>. بر اساس پاره‌ای گزارشهای دیگر، باب حطه نزدیک محراب مریم مقدس قرار دارد و گویا نام دیگری برای باب توبه است که بنی‌اسرائیل، در صورت ارتکاب گناه و برای طلب آمرزش، آنجا به تضرع می‌آمده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ الانس الجلیل، ج‌۲، ص‌۳۰؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۳۰.</ref>. برخی از کسانی که درهای بیت المقدس را نام برده‌اند، در ضلع شمالی آن به جز باب توبه از در دیگری یاد نکرده‌اند<ref>الموسوعة الذهبیه، ج‌۸‌، ص‌۱۱۷.</ref> و این می‌تواند مؤیّد یکی بودن باب توبه و حطه باشد، چنان‌که یاد کرد باب حطه به عنوان جایگاهی برای توبه در میان بنی‌اسرائیل، در پاره‌ای از احادیث [[شیعه]]<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۸؛ مناقب امیرالمؤمنین{{ع}}، ج‌۲، ص‌۱۴۷؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۸۳‌.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>المعجم الصغیر، ج‌۱، ص‌۱۳۹؛ نظم درر السبطین، ص‌۲۳۵؛ کنزالعمال، ج‌۲، ص‌۴۳۵.</ref> می‌تواند مؤید دیگری بر یکی بودن آن دو باشد<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*"ال" تعریف در {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ }}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!»  و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱.</ref> نشان می‌دهد که بنی‌اسرائیل، درِ یاد شده را کاملا می‌شناخته‌اند؛ اما مفسران در تعیین مصداق آن اختلاف دارند. در برابر دیدگاه شماری از مفسران [[شیعه]]<ref>جوامع الجامع، ج‌۱، ص‌۵۳‌؛ الاصفی، ج‌۱، ص‌۳۹؛ کنزالدقائق، ج‌۲، ص‌۱۷.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۸؛ تفسیر جلالین، ص۲۱۷؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۸‌.</ref> که {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} را دروازه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْقَرْيَةَ}}﴾}} می‌دانند، اکثر قریب به اتفاق مفسّران نخست و متأخر<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۶؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>، حتی مفسرانی که قریه را شهر "أریحا" گفته‌اند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۶؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۳.</ref>. {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|الْبَابَ}}﴾}} را اشاره به یکی از درهای بیت المقدس می‌دانند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۵.</ref>؛ با این توضیح که شماری از این مفسران، روشن نکرده‌اند که مرادشان از بیت المقدس، شهر قدس است یا مسجدالاقصی "معبد مقدس شهر"<ref>تفسیر البیضاوی، ج‌۱، ص‌۱۰۴؛ زادالمسیر، ج‌۱، ص‌۸۵‌.</ref>؛ اما گروهی به صراحت، درِ یاد شده را یکی از درهای مسجدالاقصی خوانده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج۱، ص۳۵۷؛ نمونه، ج‌۱، ص‌۲۶۸؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. ظاهر عبارت برخی نیز همین را می‌رساند<ref>التبیان، ج۱، ص۲۶۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۲۷۹؛ فتح‌القدیر، ج‌۱، ص‌۸۸‌.</ref>. ظاهر آیه و فاصله میان دو بار فرمان به داخل شدن، مؤید این دیدگاه است، زیرا از آن برمی‌آید که باید دو ورود انجام می‌گرفت: یک‌بار ورود به شهر قدس و بار دیگر از درِ مسجد‌الاقصی<ref>الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. این دسته از مفسران در تطبیق درِ یاد شده با یکی از درهای چندگانه مسجد و معبد مقدس اختلاف دارند. باب حطه از سوی برخی چون [[ابن‌عباس]]، درِ قُبه‌ای "صخره‌مقدس" که [[حضرت موسی]]{{ع}} و بنی‌اسرائیل به سوی آن نماز می‌گزاردند<ref>التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۴۲؛ روض‌الجنان، ج‌۱، ص‌۳۰۳.</ref> و نیز درِ بیت ایلیا<ref>تفسیر مجاهد، ج‌۱، ص‌۲۰۳؛ جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷؛ بیت‌المقدس و تحول قبله، مقدمه، ص‌یب.</ref>ـ‌ نام یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل<ref>قاموس کتاب مقدس، ص‌۱۴۴.</ref> که در مسجد الاقصی، غرفه‌ای برای عبادت داشت‌ ـ شناسانده شده است. برخی به صراحت<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸.</ref> و برخی دیگر به احتمال<ref>الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>، باب حطّه را همان درِ صخره مقدس دانسته‌اند که روبه‌روی یکی از پلکانهای شمالی صحن صخره قرار دارد<ref>بیت المقدس، ص‌۱۶۴.</ref>. گزارش ناصر خسرو در سفرنامه خویش به نوعی مؤید این دیدگاه است<ref>سفرنامه، ص‌۶۴‌.</ref>. بر اساس پاره‌ای گزارشهای دیگر، باب حطه نزدیک محراب مریم مقدس قرار دارد و گویا نام دیگری برای باب توبه است که بنی‌اسرائیل، در صورت ارتکاب گناه و برای طلب آمرزش، آنجا به تضرع می‌آمده‌اند<ref>البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ الانس الجلیل، ج‌۲، ص‌۳۰؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۳۰.</ref>. برخی از کسانی که درهای بیت المقدس را نام برده‌اند، در ضلع شمالی آن به جز باب توبه از در دیگری یاد نکرده‌اند<ref>الموسوعة الذهبیه، ج‌۸‌، ص‌۱۱۷.</ref> و این می‌تواند مؤیّد یکی بودن باب توبه و حطه باشد، چنان‌که یاد کرد باب حطه به عنوان جایگاهی برای توبه در میان بنی‌اسرائیل، در پاره‌ای از احادیث [[شیعه]]<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص‌۱۲۷‌ـ‌۱۲۸؛ مناقب امیرالمؤمنین{{ع}}، ج‌۲، ص‌۱۴۷؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۸۳‌.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>المعجم الصغیر، ج‌۱، ص‌۱۳۹؛ نظم درر السبطین، ص‌۲۳۵؛ کنزالعمال، ج‌۲، ص‌۴۳۵.</ref> می‌تواند مؤید دیگری بر یکی بودن آن دو باشد<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*حالت بایسته ورود بنی اسرائیل از باب حطه موضوع مورد اختلاف دیگری است. واژه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سُجَّدًا}}﴾}} بیانگر این حالت است و ظاهراً به سبب آنکه سجده به مفهوم اصطلاحی و شناخته شده آن، آرامش و سکون را می‌طلبد و با حرکتِ هنگام عبور از در، سازگار نیست، زمینه اختلاف یاد شده فراهم آمده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. برخی آن را به معنای ظاهری و شناخته شده گرفته و بر این باورند که بنی‌اسرائیل، باید پس از عبور و برای سپاسگزاری و خاکساری، به سجده می‌افتادند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۰.</ref>. دیدگاه دوم با توجه به امکان‌پذیر نبودن سجده اصطلاحی به هنگام حرکت، آن را به معنای غیر ظاهر آن گرفته‌اند؛ با این توضیح که برخی از صاحبان این دیدگاه، با پذیرش نظر ابن‌عباس که اساس و جوهر هر سجده‌ای را خم شدن در برابر فرد مورد تعظیم می‌داند، آن را به معنای خمیده بودن و حالت رکوع گرفته‌اند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷‌ـ‌۴۲۸؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌.</ref>. بعضی در ادامه این دیدگاه، ورود با حالت خمیده را به سبب تنگ و کوتاه بودن باب حطه، گریز‌ناپذیر خوانده‌اند<ref>التبیان، ج‌۵‌، ص‌۱۰؛ روض الجنان، ج‌۱، ص‌۳۰۴؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۱.</ref>. هرچند این توجیه با گزارش [[ناصر‌ خسرو]] مبنی بر قرار داشتن باب حطه در زیر صخره مقدس سازگار است<ref>سفرنامه، ص‌۶۴‌.</ref>؛ اما با این استدلال که در صورت گزیرناپذیر بودن، دیگر نیازی به فرمان خداوند نبود، مورد تردید واقع شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۶.</ref>. در مقابل، گروهی دیگر، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سُجَّدًا}}﴾}} را به‌ معنای، خشوع، خضوع و تواضع گرفته‌اند، با این استدلال که سجده، همه جا به معنای شناخته شده آن به کار نمی‌رود<ref>مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ الکاشف، ج‌۱، ص‌۱۱۰؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref> و باید متناسب با موارد کاربرد آن معنا شود، چنان‌که در [[قرآن]] از سجده خورشید، ماه، ستارگان، کوه‌ها و درختان برای خداوند یاد می‌شود {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء}}﴾}}<ref> آیا درنیافته‌ای که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد؛ سوره حج، آیه: ۱۸.</ref> که قطعاً نمی‌تواند به معنای شناخته شده آن باشد<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*حالت بایسته ورود بنی اسرائیل از باب حطه موضوع مورد اختلاف دیگری است. واژه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سُجَّدًا}}﴾}} بیانگر این حالت است و ظاهراً به سبب آنکه سجده به مفهوم اصطلاحی و شناخته شده آن، آرامش و سکون را می‌طلبد و با حرکتِ هنگام عبور از در، سازگار نیست، زمینه اختلاف یاد شده فراهم آمده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref>. برخی آن را به معنای ظاهری و شناخته شده گرفته و بر این باورند که بنی‌اسرائیل، باید پس از عبور و برای سپاسگزاری و خاکساری، به سجده می‌افتادند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۰.</ref>. دیدگاه دوم با توجه به امکان‌پذیر نبودن سجده اصطلاحی به هنگام حرکت، آن را به معنای غیر ظاهر آن گرفته‌اند؛ با این توضیح که برخی از صاحبان این دیدگاه، با پذیرش نظر ابن‌عباس که اساس و جوهر هر سجده‌ای را خم شدن در برابر فرد مورد تعظیم می‌داند، آن را به معنای خمیده بودن و حالت رکوع گرفته‌اند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۷‌ـ‌۴۲۸؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌.</ref>. بعضی در ادامه این دیدگاه، ورود با حالت خمیده را به سبب تنگ و کوتاه بودن باب حطه، گریز‌ناپذیر خوانده‌اند<ref>التبیان، ج‌۵‌، ص‌۱۰؛ روض الجنان، ج‌۱، ص‌۳۰۴؛ روح المعانی، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۱.</ref>. هرچند این توجیه با گزارش [[ناصر‌ خسرو]] مبنی بر قرار داشتن باب حطه در زیر صخره مقدس سازگار است<ref>سفرنامه، ص‌۶۴‌.</ref>؛ اما با این استدلال که در صورت گزیرناپذیر بودن، دیگر نیازی به فرمان خداوند نبود، مورد تردید واقع شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحر المحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸؛ اللباب، ج‌۲، ص‌۹۶.</ref>. در مقابل، گروهی دیگر، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سُجَّدًا}}﴾}} را به‌ معنای، خشوع، خضوع و تواضع گرفته‌اند، با این استدلال که سجده، همه جا به معنای شناخته شده آن به کار نمی‌رود<ref>مجمع البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ الکاشف، ج‌۱، ص‌۱۱۰؛ الفرقان، ج‌۱، ص‌۴۲۸.</ref> و باید متناسب با موارد کاربرد آن معنا شود، چنان‌که در [[قرآن]] از سجده خورشید، ماه، ستارگان، کوه‌ها و درختان برای خداوند یاد می‌شود {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء}}﴾}}<ref> آیا درنیافته‌ای که هر کس در آسمان‌ها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده می‌برند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بی‌گمان خداوند آنچه بخواهد انجام می‌دهد؛ سوره حج، آیه: ۱۸.</ref> که قطعاً نمی‌تواند به معنای شناخته شده آن باشد<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*مفسران در نصب، رفع و تقدیر حطه، همچنین در تعیین مصداق جمله‌ای که باید بنی‌اسرائیل بر‌زبان جاری می‌ساخت نیز به اختلاف گراییده‌اند. دیدگاه مشهور که آن را مرفوع می‌خواند، به رغم اختلاف در تقدیر جمله و انشایی و اخباری بودن آن، حطه را عربی و به معنای طلب بخشش و آمرزش گناهان می‌داند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۸، ۴۳۰؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳‌ـ‌۲۶۴؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۴۲.</ref>. برخی این توضیح را آورده‌اند که افزون بر پشیمانی قلبی، توبه باید در رفتار "جوارح" و گفتار انسان نیز بازتاب یابد، ازاین‌رو بنی‌اسرائیل، پس از پشیمانی، فرمان یافتند که خاضعانه از باب حطه عبور کرده، گفتاری مبنی بر طلب آمرزش بر زبان جاری کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸.</ref>. معنای طلب آمرزش بودن حطه، در پاره‌ای از احادیث [[شیعه]]<ref>بصائر الدرجات، ص‌۳۱۷؛ الامالی، ص‌۱۳۳؛ الخصال، ص‌۵۷۴‌.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>جامع الصغیر، ج‌۲، ص‌۱۷۷؛ کنز العمال، ج‌۱۱، ص‌۶۰۳‌؛ فیض القدیر، ج‌۴، ص‌۴۶۹.</ref> که مورد توجه مفسران نیز قرار گرفته، بازتاب یافته است<ref>تفسیر فرات‌الکوفی، ص‌۳۴۸؛ شواهدالتنزیل، ج‌۱، ص‌۳۶۱؛ ج‌۲، ص‌۱۵۸؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷.</ref>. در این احادیث، جایگاه [[امام علی|امیرمؤمنان، علی]]{{ع}} و [[اهل‌ بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} در میان مسلمانان همانند باب‌ حطه برای بنی‌اسرائیل خوانده شده است که ورود از آن "محبت و [[ولایت]] آنان" مایه آمرزش گناهان و معیار [[ایمان]] به خداست. برخی از مفسران با پذیرش معنای مشهور، مصداق جمله‌ای را که باید بنی اسرائیل می‌گفتند، {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏‏‏‏‏"}} می‌دانند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۸‌ـ‌۴۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۱۷۳.</ref>. دیدگاه دوم، با تشبیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|قُولُواْ حِطَّةٌ}}﴾}} به {{عربی|اندازه=150%|" قُولُوا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ ‏‏‏‏"}} که اساسی‌ترین شعار توحیدی اسلام است، به معنای فراگیرتری قائل شده است. بر اساس این تفسیر، حطه به معنای وانهادن همه باورها، اندیشه‌ها، اخلاق و رفتارهای غیرتوحیدی است که بر دوش انسان سنگینی می‌کند و باید اساس برنامه‌های زندگی بنی‌اسرائیل قرار می‌گرفت<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۴۴.</ref> و سرانجام اینکه برخی با نفی دیدگاه مشهور و در برداشتی کاملا بی‌سابقه، عبور از باب‌حطه را نمادی از تسلیم شدن در برابر قوانین‌شهری و گفتن حطه را به معنای آگاهی و اقرار به دست کشیدن از آزادی مطلق و پذیرش شرایط شهرنشینی پنداشته‌اند؛ با این توضیح که بنی‌اسرائیل در صحرای سینا، زندگی بیابانی و آزادی داشتند و هنگامی که فرمان اقامت در شهر را یافتند، خداوند از آنان خواست تا قوانین و شرایط شهرنشینی را گردن نهند، زیرا در غیر این صورت شیرازه جامعه از هم می‌پاشید<ref>فى ظلال القرآن، ج‌۱، ص‌۷۳؛ احسن الحدیث، ج‌۱، ص‌۴۳؛ قاموس قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۲.</ref> این دو دیدگاه اخیر با ظاهر آیه و دیدگاه مشهور واژه‌پژوهان و مفسران درباره معنای حطه سازگار‌نیست<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*مفسران در نصب، رفع و تقدیر حطه، همچنین در تعیین مصداق جمله‌ای که باید بنی‌اسرائیل بر‌زبان جاری می‌ساخت نیز به اختلاف گراییده‌اند. دیدگاه مشهور که آن را مرفوع می‌خواند، به رغم اختلاف در تقدیر جمله و انشایی و اخباری بودن آن، حطه را عربی و به معنای طلب بخشش و آمرزش گناهان می‌داند<ref>جامع البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۸، ۴۳۰؛ التبیان، ج‌۱، ص‌۲۶۳‌ـ‌۲۶۴؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۴۲.</ref>. برخی این توضیح را آورده‌اند که افزون بر پشیمانی قلبی، توبه باید در رفتار "جوارح" و گفتار انسان نیز بازتاب یابد، ازاین‌رو بنی‌اسرائیل، پس از پشیمانی، فرمان یافتند که خاضعانه از باب حطه عبور کرده، گفتاری مبنی بر طلب آمرزش بر زبان جاری کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۸۹‌؛ البحرالمحیط، ج‌۱، ص‌۳۵۸.</ref>. معنای طلب آمرزش بودن حطه، در پاره‌ای از احادیث [[شیعه]]<ref>بصائر الدرجات، ص‌۳۱۷؛ الامالی، ص‌۱۳۳؛ الخصال، ص‌۵۷۴‌.</ref> و [[اهل سنت|سنی]]<ref>جامع الصغیر، ج‌۲، ص‌۱۷۷؛ کنز العمال، ج‌۱۱، ص‌۶۰۳‌؛ فیض القدیر، ج‌۴، ص‌۴۶۹.</ref> که مورد توجه مفسران نیز قرار گرفته، بازتاب یافته است<ref>تفسیر فرات‌الکوفی، ص‌۳۴۸؛ شواهدالتنزیل، ج‌۱، ص‌۳۶۱؛ ج‌۲، ص‌۱۵۸؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷.</ref>. در این احادیث، جایگاه [[امام علی|امیرمؤمنان، علی]]{{ع}} و [[اهل‌ بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} در میان مسلمانان همانند باب‌ حطه برای بنی‌اسرائیل خوانده شده است که ورود از آن "محبت و [[ولایت]] آنان" مایه آمرزش گناهان و معیار [[ایمان]] به خداست. برخی از مفسران با پذیرش معنای مشهور، مصداق جمله‌ای را که باید بنی اسرائیل می‌گفتند، {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏‏‏‏‏"}} می‌دانند<ref>جامع‌البیان، مج‌۱، ج‌۱، ص‌۴۲۸‌ـ‌۴۲۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۲۴۷؛ الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۱۷۳.</ref>. دیدگاه دوم، با تشبیه {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|قُولُواْ حِطَّةٌ}}﴾}} به {{عربی|" قُولُوا لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ ‏‏‏‏"}} که اساسی‌ترین شعار توحیدی اسلام است، به معنای فراگیرتری قائل شده است. بر اساس این تفسیر، حطه به معنای وانهادن همه باورها، اندیشه‌ها، اخلاق و رفتارهای غیرتوحیدی است که بر دوش انسان سنگینی می‌کند و باید اساس برنامه‌های زندگی بنی‌اسرائیل قرار می‌گرفت<ref>التحقیق، ج‌۲، ص‌۲۴۴.</ref> و سرانجام اینکه برخی با نفی دیدگاه مشهور و در برداشتی کاملا بی‌سابقه، عبور از باب‌حطه را نمادی از تسلیم شدن در برابر قوانین‌شهری و گفتن حطه را به معنای آگاهی و اقرار به دست کشیدن از آزادی مطلق و پذیرش شرایط شهرنشینی پنداشته‌اند؛ با این توضیح که بنی‌اسرائیل در صحرای سینا، زندگی بیابانی و آزادی داشتند و هنگامی که فرمان اقامت در شهر را یافتند، خداوند از آنان خواست تا قوانین و شرایط شهرنشینی را گردن نهند، زیرا در غیر این صورت شیرازه جامعه از هم می‌پاشید<ref>فى ظلال القرآن، ج‌۱، ص‌۷۳؛ احسن الحدیث، ج‌۱، ص‌۴۳؛ قاموس قرآن، ج‌۱، ص‌۱۵۲.</ref> این دو دیدگاه اخیر با ظاهر آیه و دیدگاه مشهور واژه‌پژوهان و مفسران درباره معنای حطه سازگار‌نیست<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>
*از مجموع آیات {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم.امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که می‌کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.</ref>، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ }}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!»  و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که می‌کردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱ - ۱۶۲.</ref> و آنچه تاکنون گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که باب‌حطه در میان بنی‌اسرائیل دارای جایگاهی مقدس و کاملا شناخته شده بوده است و به احتمال زیاد همان در صخره مقدس است که پس از اسلام به نام باب توبه و حطه خوانده شده است<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>.
*از مجموع آیات {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ}}﴾}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم.امّا ستمکاران گفتاری دیگر را جایگزین آنچه به آنان گفته شده بود، کردند آنگاه ما بر ستمگران به کیفر نافرمانی که می‌کردند، عذابی از آسمان فرو فرستادیم؛ سوره بقره، آیه: ۵۸- ۵۹.</ref>، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ }}﴾}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به ایشان گفته شد: در این شهر (بیت المقدس) جای گیرید و از هر جای آن خواستید بخورید و بگویید: «از لغزش ما بگذر!»  و از این دروازه، سجده‌کنان (به شهر) در آیید تا گناهانتان را بیامرزیم، به زودی بر (پاداش) نیکوکاران می‌افزاییم اما ستمگران از ایشان گفتاری را به جای آنچه به آنان گفته شده بود جایگزین کردند آنگاه ما بر آنان برای ستمی که می‌کردند عذابی از آسمان فرستادیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۱ - ۱۶۲.</ref> و آنچه تاکنون گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که باب‌حطه در میان بنی‌اسرائیل دارای جایگاهی مقدس و کاملا شناخته شده بوده است و به احتمال زیاد همان در صخره مقدس است که پس از اسلام به نام باب توبه و حطه خوانده شده است<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]] و [[علی اسدی|اسدی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۲۱۷ - ۲۲۲.</ref>.