آیا امام علی علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' ؛' به '؛'
جز (جایگزینی متن - ' الاهی ' به ' الهی ') |
جز (جایگزینی متن - ' ؛' به '؛') |
||
خط ۱۴۲: | خط ۱۴۲: | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید جعفر حسینی]]''' در کتاب ''«[[آشنایی با نهج البلاغه امام علی (کتاب)|آشنایی با نهج البلاغه امام علی]]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«بدون شک [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از مسائل پنهان گذشته و اتفاقات آینده اطلاع دقیق و صحیح داشته است، آن هم نه از روی نتیجهگیری از مقدمات و علل ظاهری بلکه در اثر آموزشهای ربانی و بهرهگیری از علوم نبوی که علمه شدید القوی و برای مردم بر حسب اقتضای مصلحت گوشهای از آن علوم را بیان میکرد و قضاوتهای محیر العقول آن حضرت نمونهای از آن است. | ::::::«بدون شک [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از مسائل پنهان گذشته و اتفاقات آینده اطلاع دقیق و صحیح داشته است، آن هم نه از روی نتیجهگیری از مقدمات و علل ظاهری بلکه در اثر آموزشهای ربانی و بهرهگیری از علوم نبوی که علمه شدید القوی و برای مردم بر حسب اقتضای مصلحت گوشهای از آن علوم را بیان میکرد و قضاوتهای محیر العقول آن حضرت نمونهای از آن است. | ||
::::::[[علامه امینی]]<ref>الغدیر ج ۵، ص ۵۲ - ۵۹.</ref> بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن را نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{عربی|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref> همان کسانی که غیب را باور | ::::::[[علامه امینی]]<ref>الغدیر ج ۵، ص ۵۲ - ۵۹.</ref> بهترین پاسخ را به این شبهه داده است که ما در اینجا خلاصهای از آن را نقل مینمائیم: علم به غیب و آنچه در پس بوده است و دانستن اتفاقات گذشته و آینده برای تمام انسانها همچون علم به شهود امکانپذیر است. مشروط به اینکه آن را از عالمی که خداوند متعال به او حقائق را آموخته اقتباس نمایند و هیچگونه مانعی در آن نیست. آیا مگر آنچه را که مؤمنین به آن اعتقاد دارند از قبیل: ایمان به خدا و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران الهی و روز قیامت و بهشت و دوزخ و زندگانی پس از مرگ و لقاء پروردگار و محاسبه در روز رستاخیز و ثواب و عقاب و حور و قصور و تمام اینها از مصادیق ایمان و علم به غیب نیست؟ بلکه خداوند در وصف متقین میفرماید {{عربی|﴿{{متن قرآن| الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}﴾}} <ref> همان کسانی که غیب را باور میدارند؛ سوره بقره، آیه: ۳.</ref> و نیز فرموده: {{عربی|﴿{{متن قرآن| جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا }}﴾}} <ref> بهشتهایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بیگمان وعده او شدنی است؛ سوره مریم، آیه: ۶۱.</ref> البته از آنجا که مقام [[نبوت]] و منصب رسالت الهی اقتضا دارد که شخص نبی بیش از دیگران از ماجراهای گذشته و اتفاقات آینده آگاه باشد خداوند [[انبیاء]] و اولیاء خاصش را از اسرار بیشتری آگاه میسازد لذا میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَكُلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ }}﴾}} <ref> و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این سوره برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است؛ سوره هود، آیه: ۱۲۰.</ref> و از این رو داستانهای پیامبران گذشته را برای پیامبرش بازگو کرده و پس از بیان داستان مریم در سوره آل عمران {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۴۴ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ]] }}﴾}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای قرعه خود را در آب میافکندند تا بدانند کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم در این کار ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۴.</ref> و داستان برادران یوسف در سوره یوسف آیه ۱۰۲ میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۱۰۲ سوره یوسف علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ]]}}﴾}} <ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۲.</ref> و همچنین پس از نقل داستان نوح در سوره هود میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۴۹ سوره هود علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ]]}}﴾}} <ref> این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ سوره هود، آیه: ۴۹.</ref>. بدیهی است که خداوند متعال اینگونه علم غیب را فقط به [[انبیاء]] و اولیاء خاصش عنایت میفرماید و دو آیه شریفه سوره جن گواه این مدعا است:{{عربی|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا]] }}﴾}} <ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref>. و همچنین در سوره بقره میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ]]}}﴾}} <ref> به آشکار و پنهان آنان داناست و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۵.</ref>. | ||
::::::نتیجه اینکه گرچه آیه شریف {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}}﴾}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] اولیاء و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و اولیاء بیش از سایر مؤمنین است. | ::::::نتیجه اینکه گرچه آیه شریف {{عربی|﴿{{متن قرآن| وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ}}﴾}} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> که در بیان اصل شبهه به آن استدلال شده است دلالت دارد که [[علم غیب]] مخصوص خدا است و کسی از آن اطلاعی ندارد، ولی در آیات دیگر قرآن برگزیدگان خدا و کسانی که مشیت الهی به آگاهی آنان به [[علم غیب]] تعلق گرفته استثنا شدهاند. بنابراین [[انبیاء]] اولیاء و مؤمنین به گواهی قرآن کریم دارای [[علم غیب]] میباشند ولی بهره [[انبیاء]] و اولیاء بیش از سایر مؤمنین است. | ||
::::::و در عین حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ویژگی است: | ::::::و در عین حال [[علم غیب]] آنان دارای چند ویژگی است: | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
:::::# نشات گرفته از فیض خود الهی است و مطابق واقع و حقیقت است. | :::::# نشات گرفته از فیض خود الهی است و مطابق واقع و حقیقت است. | ||
::::::البته [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و وارثان علمش [[ائمه معصومین]]{{عم}} در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله ۱. علم به غیبت، ۲. عمل بر طبق آن، ۳. اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. | ::::::البته [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و وارثان علمش [[ائمه معصومین]]{{عم}} در عمل کردن بر طبق آنچه را که میدانند و حتی آگاه ساختن دیگران به بخشی از آن نیاز به دستور خدای متعال دارند و هر یک از این سه مرحله ۱. علم به غیبت، ۲. عمل بر طبق آن، ۳. اعلام به دیگران جدای از هم میباشد و علم به غیبت هیچگاه مستلزم عمل بر طبق آن نیست و همچنین اعلام تمام یا بخشی از آن به مردم هیچ ضرورتی ندارد و منوط به تشخیص مصلحت است. | ||
::::::لازم به ذکر است چونکه مسأله [[علم غیبت]] داشتن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{ع}} یکی از مسائل اعتقادی بسیار مهم است لذا نیاز به توضیح بیشتری دارد پس میگوئیم: کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند | ::::::لازم به ذکر است چونکه مسأله [[علم غیبت]] داشتن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{ع}} یکی از مسائل اعتقادی بسیار مهم است لذا نیاز به توضیح بیشتری دارد پس میگوئیم: کسی از همه چیز با خبر است که در هر زمان و هر مکان حاضر و ناظر باشد و بر تمام اشیاء احاطه کامل داشته باشد و او تنها ذات پاک خداوند متعال است، او است که استقلالا و به صورت نامحدود از آنچه بوده و خواهد بود آگاه است. اما غیر او که وجودش محدود به زمان و مکان معینی است طبعا نمیتواند از همه چیز باخبر باشد خداوند در سوره نمل میفرماید: {{عربی|﴿{{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}﴾}} <ref> بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد؛ سوره نمل، آیه: ۶۵.</ref> ولی این منافات ندارد که خدا بخشی از [[علم غیب]] را که مصلحت میداند و برای تکمیل رهبری رهبران الهی لازم است در اختیار آنان بگذارد، و این [[علم غیب]] مستقل و بالذات نیست بلکه [[علم غیب]] بالعوض است یعنی یادگیری و تعلم از علام الغیوب آیاتی از قرآن نیز بر این معنی دلالت دارد که قبلا به آنها اشاره شد {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}﴾}}<ref>« جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، ۲۷.</ref>. | ||
::::::جالب اینکه اصل این شبهه و اشکال بر [[علم غیب]] داشتن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و پاسخ آن ذیل خطبه ۱۲۸ در [[نهج البلاغه]] آمده است. | ::::::جالب اینکه اصل این شبهه و اشکال بر [[علم غیب]] داشتن [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و پاسخ آن ذیل خطبه ۱۲۸ در [[نهج البلاغه]] آمده است. | ||
::::::[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از پایان یافتن جنگ جمل در شهر بصره به [[احنف بن قیس]]<ref>«[[احنف بن قیس]] یکی از یاران [[رسول خدا]]{{صل}} است که پیامبر در حق او دعا کرده، مردی باهوش و عاقل بود، در هنگامه جنگ جمل به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفت: دوست داری با ۲۰۰ سوار برای یاری شما به لشکریانت ملحق گردم یا با جمعیت «بنی سعید» از جنگ کنارهگیری کنم؟ که آنگاه شمشیر را از تو باز میدارم، [[امام]]{{ع}} فرمود: از جنگ کناره بگیر، احنف پس از جنگ و فتح بصره خود را به [[امام]]{{ع}} رساند و به یاران آن حضرت ملحق شد»؛ اسد الغابة، [[ابن اثیر]] ج۱، ص ۵۵.</ref> فرمود: "ای احنف گویا من او را میبینم که با لکشری بدون غبار و بی سر و صدا به شهر بصره حملهور میشود" و نسبت به حوادث و وقایع مهم آینده و کشتار و خونریزیهای فراوانی که بعدها در شهر بصره توسط "صاحب الزنج" و ترکهای مغول اتفاق خواهد افتاد خبر میدهد. در این میان یکی از اصحاب که این پیشگوئیها را شنید گفت: ای امیرمؤمنان از غیب سخن میگوئی؟ و به علم غیب آشنائی؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به آن مرد که از طایفه "بنی کلب" بود فرمود: ای برادر کلبی این [[علم غیب]] نیست این فراگرفته ای است از عالمی یعنی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[علم غیب]] تنها علم قیامت است و آنچه خداوند سبحان در این آیه برشمرده است که {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>« بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref>. سپس فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا، سخاوتمند است یا بخیل، سعادتمند (نیک بخت) است یا شقی (بدبخت) و چه کسی آتشگیره جهنم است و چه کسی در بهشت همراه پیامبران؟. این است علم غیبی که جز خدا کسی ذاتا آن را نمیداند و غیر از آن علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است ([[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب اکتسابی]]) و برایم دعا نمود که سینهام آن را فراگیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد اعضای پیکرم را از آن مالامال سازد. | ::::::[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در سال ۳۶ هجری پس از پایان یافتن جنگ جمل در شهر بصره به [[احنف بن قیس]]<ref>«[[احنف بن قیس]] یکی از یاران [[رسول خدا]]{{صل}} است که پیامبر در حق او دعا کرده، مردی باهوش و عاقل بود، در هنگامه جنگ جمل به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} گفت: دوست داری با ۲۰۰ سوار برای یاری شما به لشکریانت ملحق گردم یا با جمعیت «بنی سعید» از جنگ کنارهگیری کنم؟ که آنگاه شمشیر را از تو باز میدارم، [[امام]]{{ع}} فرمود: از جنگ کناره بگیر، احنف پس از جنگ و فتح بصره خود را به [[امام]]{{ع}} رساند و به یاران آن حضرت ملحق شد»؛ اسد الغابة، [[ابن اثیر]] ج۱، ص ۵۵.</ref> فرمود: "ای احنف گویا من او را میبینم که با لکشری بدون غبار و بی سر و صدا به شهر بصره حملهور میشود" و نسبت به حوادث و وقایع مهم آینده و کشتار و خونریزیهای فراوانی که بعدها در شهر بصره توسط "صاحب الزنج" و ترکهای مغول اتفاق خواهد افتاد خبر میدهد. در این میان یکی از اصحاب که این پیشگوئیها را شنید گفت: ای امیرمؤمنان از غیب سخن میگوئی؟ و به علم غیب آشنائی؟ [[امام]]{{ع}} خندید و به آن مرد که از طایفه "بنی کلب" بود فرمود: ای برادر کلبی این [[علم غیب]] نیست این فراگرفته ای است از عالمی یعنی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[علم غیب]] تنها علم قیامت است و آنچه خداوند سبحان در این آیه برشمرده است که {{عربی|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۳۴ سوره لقمان علم غیب غیر خدا را نفی نمیکند؟ (پرسش)|إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ]]}}﴾}}<ref>« بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است»؛ سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref>. سپس فرمود: خداوند سبحان از آنچه در رحمها قرار دارد آگاه است، پسر است یا دختر؟ زشت است یا زیبا، سخاوتمند است یا بخیل، سعادتمند (نیک بخت) است یا شقی (بدبخت) و چه کسی آتشگیره جهنم است و چه کسی در بهشت همراه پیامبران؟. این است علم غیبی که جز خدا کسی ذاتا آن را نمیداند و غیر از آن علمی است که خداوند به پیامبرش تعلیم کرده و او به من آموخته است ([[علم غیب غیر ذاتی چیست؟ (پرسش)|علم غیب اکتسابی]]) و برایم دعا نمود که سینهام آن را فراگیرد و دلم آن علم را در خود بپذیرد اعضای پیکرم را از آن مالامال سازد. |