پرش به محتوا

ماجرای خسف بیدا چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '﴿' به ' '
جز (جایگزینی متن - '﴿' به ' ')
خط ۶۳: خط ۶۳:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا امامی میبدی]]'''، در کتاب ''«[[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بر اساس [[روایات]] [[اخبار]] [[ملاحم]]، یکی از علامت‌های [[ظهور]]، شورش و [[خروج]] فردی معروف به [[سفیانی]] است. وی اندکی قبل از [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، در سرزمین [[شام]] شورش می‌‌کند و لشکری را برای خود فراهم می‌کند و جنایات فراوان نیز مرتکب می‌‌شود. او پس از تسلط بر منطقه [[شام]]، به طرف [[عراق]] و [[حجاز]] حرکت می‌‌کند و به [[کشتار]] گسترده دست می‌زند. از [[روایات]] استفاده می‌‌شود که ورود [[سفیانی]] به [[عراق]] و [[حجاز]]، مصادف با [[ظهور حضرت مهدی]] است و لذا لشکری از طرف آن حضرت برای مقابله با [[سفیانی]] حرکت می‌کند. هنگامی که [[لشکر سفیانی]] به منطقه بین [[مدینه]] و [[مکه]] به نام [[بیداء]]<ref>(بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع می‌‌باشد، و نام منطقه‌‌ای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref> می‌‌رسد، به [[امر الهی]] تمامی لشکر او به استثنا چند نفر محدود، در [[زمین]] فرو رفته و نابود می‌‌شوند. از این واقعه در [[روایت]] به نام [[خسف بیداء]] نام برده شده است<ref>غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref>.
::::::«بر اساس [[روایات]] [[اخبار]] [[ملاحم]]، یکی از علامت‌های [[ظهور]]، شورش و [[خروج]] فردی معروف به [[سفیانی]] است. وی اندکی قبل از [[ظهور امام زمان]] {{ع}}، در سرزمین [[شام]] شورش می‌‌کند و لشکری را برای خود فراهم می‌کند و جنایات فراوان نیز مرتکب می‌‌شود. او پس از تسلط بر منطقه [[شام]]، به طرف [[عراق]] و [[حجاز]] حرکت می‌‌کند و به [[کشتار]] گسترده دست می‌زند. از [[روایات]] استفاده می‌‌شود که ورود [[سفیانی]] به [[عراق]] و [[حجاز]]، مصادف با [[ظهور حضرت مهدی]] است و لذا لشکری از طرف آن حضرت برای مقابله با [[سفیانی]] حرکت می‌کند. هنگامی که [[لشکر سفیانی]] به منطقه بین [[مدینه]] و [[مکه]] به نام [[بیداء]]<ref>(بیداء) در لغت به معنای بیابان وسیع می‌‌باشد، و نام منطقه‌‌ای میان مکه و مدینه است. لسان العرب، جلد ۳، صفحه ۹۷؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref> می‌‌رسد، به [[امر الهی]] تمامی لشکر او به استثنا چند نفر محدود، در [[زمین]] فرو رفته و نابود می‌‌شوند. از این واقعه در [[روایت]] به نام [[خسف بیداء]] نام برده شده است<ref>غیبه نعمانی، صفحه ۲۷۹؛ بحارالانوار، جلد ۴۱، صفحه ۳۴۶.</ref>.
::::::[[علامه]] در چند جا از جمله در [[تفسیر]] [[آیات]] {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ * وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ * وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>«و اگر ببینی هنگامی که کفار به فزع می‌افتند، پس هیچ راه فراری ندارند و هیچ چیز از خدا فوت نمی‌‌شود، بلکه از مکانی نزدیک گرفتار می‌شوند. و گفتند: به قرآن ایمان آوردم، ولی چگونه از مکانی دور به ایمان توانند رسید؟ با این که قبلا به آن کفر ورزیدند و از مکانی دور آن را نادیده رها می‌کردند. میان ایشان و آرزوهایشان مانعی افکند، چنانکه با نظایر ایشان از پیش همین رفتار را نمود، همانا آنها در شکی سخت بودند.» سبأ: ۵۱ تا ۵۴.</ref> معترض موضوع [[سفیانی]] می‌‌شود و بعد از بیان معنای [[آیات]] مذکور، می‌‌گوید: آنچه در معنا و [[تفسیر]] این چهار [[آیه]] گذشت ظاهر [[آیات]] مزبور بود و [[روایات]] بسیار از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] رسیده که [[آیات]] مورد بحث ناظر به فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در بیابان [[بیداء]] که یکی از علامت‌های [[ظهور مهدی]] {{ع}} و متصل به آن است می‌‌باشد<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۱.</ref>.
::::::[[علامه]] در چند جا از جمله در [[تفسیر]] [[آیات]] {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ * وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِن قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ * وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>«و اگر ببینی هنگامی که کفار به فزع می‌افتند، پس هیچ راه فراری ندارند و هیچ چیز از خدا فوت نمی‌‌شود، بلکه از مکانی نزدیک گرفتار می‌شوند. و گفتند: به قرآن ایمان آوردم، ولی چگونه از مکانی دور به ایمان توانند رسید؟ با این که قبلا به آن کفر ورزیدند و از مکانی دور آن را نادیده رها می‌کردند. میان ایشان و آرزوهایشان مانعی افکند، چنانکه با نظایر ایشان از پیش همین رفتار را نمود، همانا آنها در شکی سخت بودند.» سبأ: ۵۱ تا ۵۴.</ref> معترض موضوع [[سفیانی]] می‌‌شود و بعد از بیان معنای [[آیات]] مذکور، می‌‌گوید: آنچه در معنا و [[تفسیر]] این چهار [[آیه]] گذشت ظاهر [[آیات]] مزبور بود و [[روایات]] بسیار از طریق [[شیعه]] و [[سنی]] رسیده که [[آیات]] مورد بحث ناظر به فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] در بیابان [[بیداء]] که یکی از علامت‌های [[ظهور مهدی]] {{ع}} و متصل به آن است می‌‌باشد<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۱.</ref>.
::::::ایشان پس از اتمام مباحث تفسیری به [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[سفیانی]] و سرانجام او و لشکر [[ستمکار]] اش می‌‌پردازد؛<ref>همان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۲.</ref> این [[روایات]] عبارتند از: در [[الدر المنثور]] است که [[حاکم]] -وی [[حدیث]] را صحیح دانسته- از ابی هریره [[روایت]] کرده که در ذیل [[آیه]] {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا...}}﴾}} گفته است [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «در آینده مردی در عمق [[دمشق]] [[خروج]] می‌‌کند که او را [[سفیانی]] می‌‌گویند و عموم پیروانش از [[قبیله کلب]] هستند، دست به [[کشتار]] می‌زند، و حتی شکم زنان را پاره می‌‌کند، و کودکان را به قتل می‌‌رساند، تا آنکه قبیله [[قیس]] علیه او [[قیام]] کند و او [[قیس]] را بکشد و جایی را از [[ستم]] خود خالی نگذارد و در این هنگام مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌‌کند، تا به [[سفیانی]] می‌‌رسد، و ستونی از لشکر خود را به سرکوبی وی می‌فرستد و ایشان را منهزم نموده شکست می‌دهند، [[سفیانی]] با همراهان خود راه می‌‌افتد تا به [[بیداء]] می‌‌رسد در آن سرزمین دچار [[خسف]] می‌شوند و در [[زمین]] فرو می‌‌روند و احدی از ایشان باقی نمی‌‌ماند مگر کسی که سرگذشت آنان را برای [[مردم]] خبر دهد.»<ref>الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.</ref>
::::::ایشان پس از اتمام مباحث تفسیری به [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[سفیانی]] و سرانجام او و لشکر [[ستمکار]] اش می‌‌پردازد؛<ref>همان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۲.</ref> این [[روایات]] عبارتند از: در [[الدر المنثور]] است که [[حاکم]] -وی [[حدیث]] را صحیح دانسته- از ابی هریره [[روایت]] کرده که در ذیل [[آیه]] {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن| وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا...}}﴾}} گفته است [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: «در آینده مردی در عمق [[دمشق]] [[خروج]] می‌‌کند که او را [[سفیانی]] می‌‌گویند و عموم پیروانش از [[قبیله کلب]] هستند، دست به [[کشتار]] می‌زند، و حتی شکم زنان را پاره می‌‌کند، و کودکان را به قتل می‌‌رساند، تا آنکه قبیله [[قیس]] علیه او [[قیام]] کند و او [[قیس]] را بکشد و جایی را از [[ستم]] خود خالی نگذارد و در این هنگام مردی از [[اهل بیت]] من [[خروج]] می‌‌کند، تا به [[سفیانی]] می‌‌رسد، و ستونی از لشکر خود را به سرکوبی وی می‌فرستد و ایشان را منهزم نموده شکست می‌دهند، [[سفیانی]] با همراهان خود راه می‌‌افتد تا به [[بیداء]] می‌‌رسد در آن سرزمین دچار [[خسف]] می‌شوند و در [[زمین]] فرو می‌‌روند و احدی از ایشان باقی نمی‌‌ماند مگر کسی که سرگذشت آنان را برای [[مردم]] خبر دهد.»<ref>الدر المنثور، جلد ۵، صفحه ۲۴۱.</ref>
::::::[[علامه]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]] می‌گوید: این [[روایت]] از طریق [[اهل سنت]] بسیار [[نقل]] شده است، بعضی مختصر و بعضی مفصل؛ و آن را از طریق مختلف از [[ابن عباس]]، ابن مسعود، حذیفه، ابی هریره، جد عمرو بن شعیب، [[ام سلمه]]، صفیه، عائشه و حفصه، همسران [[رسول خدا]] {{صل}} و صفیره همسر قعقاع، و نیز از سعید بن جبیر [[روایت]] کرده‌‌اند<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.</ref>.
::::::[[علامه]] پس از [[نقل]] این [[حدیث]] می‌گوید: این [[روایت]] از طریق [[اهل سنت]] بسیار [[نقل]] شده است، بعضی مختصر و بعضی مفصل؛ و آن را از طریق مختلف از [[ابن عباس]]، ابن مسعود، حذیفه، ابی هریره، جد عمرو بن شعیب، [[ام سلمه]]، صفیه، عائشه و حفصه، همسران [[رسول خدا]] {{صل}} و صفیره همسر قعقاع، و نیز از سعید بن جبیر [[روایت]] کرده‌‌اند<ref>المیزان، جلد ۱۶، صفحه ۳۹۳.</ref>.
::::::هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی می‌کند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] می‌‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] می‌‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}}﴾}} یعنی می‌گویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آورده‌‌ایم؛ {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}}﴾}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد می‌‌شود، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}}﴾}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref>
::::::هم چنین روایتی را از [[تفسیر قمی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که در بخشی از آن آمده است: «وقتی [[قائم]] {{ع}} به [[سرزمین بیداء]] برسد، [[لشکر سفیانی]] در برابرش صف آرایی می‌کند، پس [[خدای عزوجل]] [[زمین]] را [[دستور]] می‌‌دهد، تا پاهای ایشان را در خود فرو ببرد و بگیرد و در باره همین مورد است، که [[خدای عزوجل]] می‌‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ * وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ...}}﴾}} یعنی می‌گویند: اینک ما به [[قائم آل محمد]] {{ع}} [[ایمان]] آورده‌‌ایم؛ {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِن مَكَانٍ بَعِيدٍ... وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ}}﴾}} یعنی بین آنان و [[عذاب]] نشدن، حائل ایجاد می‌‌شود، {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِم}}﴾}} یعنی آنها که قبل از ایشان مکذبین بودند و هلاک شدند، {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|مِن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُّرِيبٍ}}﴾}}<ref>تفسیر قمی، جلد ۲، صفحه ۲۰۴ و ۲۰۵.</ref>
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌کند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] می‌کند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌‌سازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا می‌دهد:‌ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه می‌‌شکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌‌ماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}﴾}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان می‌‌دهد، اشاره می‌‌کند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر می‌‌رسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که درباره {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}} می‌‌فرماید: {{عربی|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگ‌های آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] می‌گوید پرسیدم: {{عربی|اندازه=100%|﴿{{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}}﴾}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>.
::::::در جای دیگری<ref>المیزان، جلد ۴، صفحه ۳۷۹.</ref> نیز روایتی را از [[تفسیر برهان]] [[نقل]] می‌کند که [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] آورده که در ضمن حدیثی طولانی در [[وصف]] [[خروج سفیانی]] فرموده است: در [[آخرالزمان]] وقتی [[سفیانی]] [[خروج]] می‌کند با لشکرش در [[بیداء]] -بیابانی گسترده- لشکرگاه می‌‌سازد؛ پس صدایی از [[آسمان]] ندا می‌دهد:‌ای [[بیداء]] این [[مردم]] را با [[خسف]] (فرو بردن در [[زمین]]) نابود کن! پس زمینه می‌‌شکافد و به جز سه نفر که [[خدا]] صورت هایشان را به پشت برگردانده باقی نمی‌‌ماند، و این سه نفر از کلابند، و [[آیه]] زیر درباره آنان نازل شده که می‌فرماید: {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا...}}﴾}}<ref>تفسیر البرهان، جلد ۱، صفحه ۳۵۴، حدیث ۲ و ۳.</ref> ایشان در ذیل [[آیه]] ۵۳ سوره مبارکه فصلت<ref>{{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}}. به زودی آیات خود را هم در آفاق و هم در نفوسشان به آنها نشان خواهیم داد تا آشکار شود که قرآن حق است، آیا این شهادت برای پروردگار تو کافی نیست که او ناظر و گواه بر هر چیز است؟</ref> نیز به روایتی درباره آیاتی که [[خداوند]] در زمان [[قیام]] [[مردم]] نشان می‌‌دهد، اشاره می‌‌کند که در آن نیز از [[خسف]] و فرو رفتن در [[زمین]] سخن گفته شده، و به نظر می‌‌رسد، منظور همین [[خسف بیداء]] و فرو رفتن [[لشکر سفیانی]] باشد<ref>المیزان جلد ۱۷، صفحه ۴۰۶.</ref>. [[روایت]] مذکور از شخصی به نام طیار است که از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌‌کند که درباره {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ}}﴾}} می‌‌فرماید: {{عربی|قَالَ خَسْفٌ وَ مَسْخٌ وَ قَذْفٌ قَالَ قُلْتُ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْ قَالَ دَعْ ذَا ذَاکَ [[قیام]] القائم}}»؛ [[امام]] فرمود: منظور از فرو رفتن در [[زمین]] و [[مسخ]] شدن و [[هدف]] سنگ‌های آسمانی قرار گرفتن است. [[راوی]] می‌گوید پرسیدم: {{عربی|اندازه=100%| {{متن قرآن|حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ}}﴾}} یعنی چه؟ فرمود: این را فعلا رها کن، این مربوط به [[قیام قائم]] {{ع}} است<ref>کافی، جلد ۸، صفحه ۱۶۶، حدیث ۱۱۸.</ref>»<ref>[[علی رضا امامی میبدی|امامی میبدی، علی رضا]]، [[آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی (کتاب)|آموزه‌های مهدویت در آثار علامه طباطبائی]]، ص ۱۸۶-۱۹۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}