ولادت امام مهدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
*در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجسخاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون میآید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، [[امام عسکری]] صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه میگوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همانگونه که من میخواندم، میخواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار میدهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.</ref>. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجسخاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پردهای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشتزده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق [[امام عسکری]] {{ع}} دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس میدرخشد که چشمها را خیره میکند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، نافبریده و ختنهکرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}} مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و میگوید: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"}}؛ شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بیهمتا است و شریکی ندارد، جدم محمد {{صل}} فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک [[ائمه]] را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آنگاه به درگاه الهی عرضه داشت: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"}}؛ پروردگارا، آنچه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان. | *در حالی که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم. دیدم نرجسخاتون نمازش را تمام کرده و با حالتی غیرعادی و شتابزده بیرون میآید. به او گفتم پدر و مادرم به فدایت! آیا چیزی احساس میکنی؟ گفت: بله. عمه جان! چیزی را شدیدا در خود یافتم. گفتم به خواست خدا جای نگرانی نیست، سپس او را به درون اطاق بردم. هنگام طلوع فجر صادق، درد زایمان نرجس شروع شد. از درون خانه، [[امام عسکری]] صدا زد: عمه جان! سوره قدر را بر او بخوان! حکیمه میگوید مشغول خواندن سوره قدر شدم، در این هنگام طفل داخل رحم نرجس نیز همانگونه که من میخواندم، میخواند. در حال تعجب بودم که امام با صدای بلند فرمود: عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را در کودکی به حکمت باز کرده و در بزرگیحجت خود در زمین قرار میدهد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳.</ref>. هنوز کلام امام تمام نشده بود که نرجسخاتون از نظرم ناپدید شده و گویا بین من و او پردهای کشیده شد که دیگر او را ندیدم. وحشتزده و نگران، فریادکنان به طرف اطاق [[امام عسکری]] {{ع}} دویدم. در این لحظه امام فرمود: عمه برگرد، که او را در جای خود خواهی دید. با تعجب برگشتم. وقتی وارد اطاق شدم، دیدم نوری از نرجس میدرخشد که چشمها را خیره میکند، سپس دیدم نوزاد، طیب و طاهر، نافبریده و ختنهکرده در حالی که در بازوی راستش نوشته است: {{متن قرآن|جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا}} مواضع سجده را به زمین گذاشته، انگشتان سبابه را به طرف آسمان بالا گرفته و میگوید: {{عربی|"أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ أَنَّ أَبِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ"}}؛ شهادت میدهم که معبودی جز خدای یگانه نیست. او بیهمتا است و شریکی ندارد، جدم محمد {{صل}} فرستاده خدا و پدرم علی امیر مؤمنان است." سپس نام یکایک [[ائمه]] را برشمرد تا به نام مبارک خود رسید، آنگاه به درگاه الهی عرضه داشت: {{عربی|"اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِي وَعْدِي وَ أَتْمِمْ لِي أَمْرِي وَ ثَبِّتْ وَطْأَتِي وَ امْلَأِ الْأَرْضَ بِي عَدْلًا وَ قِسْطاً"}}؛ پروردگارا، آنچه را به من وعده دادی برآورده ساز و کارم را به اتمام رسان. مخالفانم را نابود و مغلوب کرده، مرا بر دشمنانم پیروز فرما و زمین را به وسیله من سرشار از انصاف و عدالت گردان. | ||
*همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزهآسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای [[امام عسکری]] بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف [[امام عسکری]] بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آنگاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار [[امامت]]) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت اینبار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...}}<ref>قصص، آیه ۵.</ref> آنگاه بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و همه [[ائمه]] تا پدرش درود فرستاد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۵۹.</ref>. | *همچنان غرق تماشای مناجات دلنشین و کلمات معجزهآسای این نوزاد بودم که ناگهان صدای [[امام عسکری]] بلند شد که عمه جان، آن فرزند را در آغوش بگیر و به نزد من آر. من جلو رفتم، آن نوزاد را بغل کرده به طرف [[امام عسکری]] بردم. وقتی بچه در مقابل پدر قرار گرفت، هنوز روی دست من بود که بر پدرش سلام کرد. آنگاه حضرت فرزندش را از من گرفت و زبانش را در دهان آن طفل نهاد و کودک از (زبان علم و عصمت)آن حضرت، (دانش و معرفت و اسرار [[امامت]]) نوشید. بعد به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتی نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم و پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حضرت اینبار نیز زبان به کام فرزندش فروبرد، سپس فرمود: ای فرزند! بخوان! طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانی و سریانی خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد: {{متن قرآن|وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ * وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَ...}}<ref>قصص، آیه ۵.</ref> آنگاه بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و همه [[ائمه]] تا پدرش درود فرستاد<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۲؛ کمال الدین، دوجلدی، ص ۴۲۴.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص:۷۵۹.</ref>. | ||
==پرسشهای وابسته== | |||
* [[چه دلیلی بر متولد شدن امام مهدی هست؟ (پرسش)]] | |||
* [[دلیل اینکه ولادت امام مهدی پنهانی صورت گرفت چیست؟ و آیا چنین اتفاقی سابقه داشته است؟ (پرسش)]] | |||
* [[زمان و مکان ولادت امام مهدی کجاست؟ (پرسش)]] | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}} | {{:فرهنگنامه مهدویت (نمایه)}} |