شیعه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[شیعه]] در اصطلاح دینی به گروهی از [[مسلمانان]] گفته میشود که هم به [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] [[محبت]] و [[عشق]] میورزند، هم آنان را با امر و نصّ الهی و [[نصب]] [[پیامبر]]، [[جانشینان]] بر [[حق]] و بلا فصل [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} میشناسند و هم به [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[امامان]] [[معصوم]] در همۀ زمینهها گردن مینهند. چنین اعتقادی تشیّع نامیده میشود. [[امام خمینی]]، [[احیاگر]] [[شیعه]] در قرن حاضر میفرماید: ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} مؤسّس آن به امر [[خداوند تعالی]] بوده و [[امام علی|امیر المؤمنین علی بن طالب]]{{ع}} این بندۀ رها شده از تمام قیود، [[مأمور]] رهاکردن [[بشر]] از تمام اغلال و بردگیهاست.<ref>صحیفۀ نور، ج ۲۱ ص ۱۷۱</ref> [[مذهب]] تشیّع، [[مذهب]] [[فداکاری]] بوده است و در ماقبل [[تاریخ]]، [[مردم]] برای [[عدالت]] و [[برابری]] [[حقوق]] از دسترفتۀ خود همیشه [[قیام]] کردهاند، همیشه [[خون]] دادهاند.<ref>صحیفۀ نور، ج ۴ ص ۲۲</ref> برخلاف سخن آنان که [[شیعه]] را فرقهای ساختۀ افکار [[عبد]] اللّه بن سبا میدانند، یا پیدایش آن را به زمان فوت [[پیامبر]] و ماجرای [[سقیفه]] یا دورۀ [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت میدهند، یا حتی [[شیعه]] را پدیدۀ دورۀ [[آل بویه]] میشناسند، بذر تشیّع از زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} افشانده شد و در همان روزهای نخست [[بعثت]] که [[مأموریت]] یافت بستگان خویش را به [[دین خدا]] [[دعوت]] کند، صراحتا فرمود: هرکس به [[اجابت]] [[دعوت]] من سبقت گیرد، [[وزیر]] و [[جانشین]] و وصیّ من است. [[امام علی|علی]]{{ع}} پیش از همه مبادرت نمود و [[اسلام]] را پذیرفت و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} او را در همانجا به [[وصایت]] و [[جانشینی]] خویش معرفی کرد.<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص ۵</ref> تعبیر "[[شیعه]] [[علی]]" در زمان [[پیامبر]] از زبان آن حضرت بارها و بارها بهکار برده شد<ref> ر. ک: بحار الأنوار، ج ۶۸. از جمله: هذا و شیعته هم الفائزون (بحار الأنوار، ج ۷ ص ۱۷۸)</ref> و در طول ۲۳ سال، [[پیامبر]] در مواقع فراوانی حضرت [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خویش با تعابیر گوناگونی معرفی فرمود و [[اطاعت]] او را بر همگان لازم دانست و در حادثۀ [[غدیر خم]]، روشنتر و صریحتر او را به [[ولایت]] و [[رهبری]] همۀ [[مسلمانان]] تعیین کرد. پس تشیّع و [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[جانشینی]] او، از زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] مطرح بود و [[شیعه]]، [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[امامان]] بعدی را که برگزیدۀ [[خدا]] و تعیینشدۀ از سوی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بودند، به عنوان محور دینی، [[سیاسی]] و الگوی [[اخلاق]] و عمل و معلّم و مفسّر [[قرآن]] و مبیّن [[احکام]] میشناختند و تبعیّت از آنان و پذیرش [[ولایت]] [[ائمه]]{{عم}} را بر خود فرض میدانستند. امّا زمینۀ شکلگیری خارجی این گروه و [[ظهور]] آن به صورت یک مجموعۀ مشخّص، از ماجرای [[سقیفه]] بود. وقتی بعضی از سران قبایل و [[مهاجرین]] و [[انصار]] در [[سقیفه]] برای [[انتخاب]] [[خلیفه]] گرد آمدند، نام [[امام علی|علی]]{{ع}} هم به عنوان یکی از نامزدهای [[خلافت]] بر سر زبانها بود، ولی نتیجۀ [[سقیفه]] برخلاف [[دستور]] [[پیامبر]] به [[انتخاب]] [[ابوبکر]] انجامید. آنان که به توصیۀ [[پیامبر]] [[وفادار]] ماندند و دستاورد [[سقیفه]] را قبول نداشتند، بر محور [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[شایستگی]] او برای [[خلافت]] گرد آمدند و محلّ تجمّع آنان، خانۀ [[حضرت فاطمه]] بود و از [[بیعت]] با [[خلیفه]] سرباز میزدند. نام کسانی چون [[عباس]] بن [[عبد]] المطلب، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[عمار یاسر]]، ابیّ بن کعب، در آن میان به چشم میخورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۲۴</ref> همین مسأله از عوامل تهاجم به خانۀ [[فاطمه]] {{عم}} به عنوان مرکز تجمع [[مخالفان]] [[خلافت ابوبکر]] بود و آنان چون حاضر نبودند از خانه بیرون آیند، [[عمر]] تصمیم گرفت خانه را به [[آتش]] بکشد.<ref>الامامة و السّیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱ ص ۱۹</ref> تحزّب و شکلگیری اجتماعی [[سیاسی]] [[شیعه]]، عمدتا در زمان [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} سامان یافت و پس از [[شهادت]] [[امام علی]]، بر گرد [[امام حسن]]{{ع}} جمع شده با او [[بیعت]] کردند. پس از [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} بر محور [[امامت]] [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}} گرد آمدند و از او میخواستند که با [[معاویه]] بجنگد. این [[اعتقاد]] نسبت به [[امامان]] [[معصوم]] در دورههای بعد نیز ادامه یافت<ref>به فرقههای دیگری چون زیدیّه و. . . هم که به امامت دوازده امام معتقد نیستند، شیعه گفته میشود، چون امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام را قبول دارند</ref> و [[شیعه]] به عنوان گروهی که [[خلافت]] [[امویان]] و عباسیان را قبول نداشتند و به [[امامت]] [[ائمه]] پایبند بودند به رافضیان نامیده شدند. این [[لقب]]، گرچه به عنوان یک توهین به کار میرفت، ولی افتخار [[شیعه]] آن بود که [[حکومت]] خلفای [[جائر]] و غاصب را ردّ میکرد و قبول نداشت. اصطلاح [[شیعه]] به عنوان [[پیروان]]، نسبت به [[مخالفان]] هم (با توجّه به معنای لغوی [[شیعه]]) اطلاق میشد و در متون تاریخی و [[روایات]]، هم شیعۀ [[اهل بیت]] دیده میشود که [[رهبری]] آنان با [[امامان]] [[معصوم]] بوده است، هم شیعۀ [[آل ابو سفیان]] (در سخن [[امام حسین]] در [[روز عاشورا]]) و شیعۀ بنی امیّه که به [[پیروان]] [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای [[اموی]] گفته میشد و این نشانۀ تعارض فکری و [[اختلاف]] مبنایی این دو [[خاندان]] و دو جریان است. تشیّع، غیر از مسألۀ [[امامت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} و [[امامان]]، در مسائل دیگر اعتقادی، فکری، فقهی هم شاخصهای دیگری دارد و فرقههای متعدّد [[شیعی]] ریشه در همین مسائل دارد، مسائلی همچون [[توحید]]، [[قرآن]]، [[غلو]]، [[تشبیه]] و تجسیم، [[بداء]]، [[عدل الهی]]، [[عصمت]] [[انبیا]]، [[تقیه]]، [[راه تعیین]] [[امام]]، راه [[استنباط]] [[احکام]] [[شرع]]، [[جایگاه]] [[عقل]] و [[اجماع]]، [[اجتهاد]]، تخطئه و تصویب، اصول عملی در [[فقه]]، در [[شناخت]] تشیّع باید مورد توجّه قرار گیرد و به کتابهای مبسوطتر مراجعه شود.<ref> از جمله در شناخت تشیّع، ر. ک: این است آیین ما، دائرة المعارف تشیّع (واژۀ تشیّ، شیعه چه میگوید؟، لماذا انا شیعی؟، الشیعة بین الحقایق و الأوهام، التشیّع نشأته و معالمه، شیعه در اسلام، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیّه، لماذا اخترت مذهب الشیعه، الشیعه (محمّد صادق صدر)، الشیعة فی موکب التاریخ جعفر سبحانی</ref> [[علامه طباطبایی]] فشردهای از [[اعتقادات]] اسلامی از نظر شیعۀ [[دوازده امامی]] را در مباحث [[خداشناسی]]، ذات و صفات [[خدا]]، [[قضا]] و [[قدر]] و [[جبر و اختیار]]، [[پیغمبرشناسی]]، [[هدایت]] عمومی و خصوصی، [[نبوت]]، [[عصمت]]، [[پیامبر خاتم|پیغمبر اسلام]] و [[قرآن]]، [[معادشناسی]]، [[روح]] و [[حقیقت]] [[مرگ]]، عالم [[برزخ]] و [[قیامت]]، [[امامشناسی]]، فرق [[امام]] و [[نبی]] و [[مهدویت]] آورده است.<ref>شیعه در اسلام، ص ۶۷ تا ۱۵۰</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، | *[[شیعه]] در اصطلاح دینی به گروهی از [[مسلمانان]] گفته میشود که هم به [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] [[محبت]] و [[عشق]] میورزند، هم آنان را با امر و نصّ الهی و [[نصب]] [[پیامبر]]، [[جانشینان]] بر [[حق]] و بلا فصل [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} میشناسند و هم به [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[امامان]] [[معصوم]] در همۀ زمینهها گردن مینهند. چنین اعتقادی تشیّع نامیده میشود. [[امام خمینی]]، [[احیاگر]] [[شیعه]] در قرن حاضر میفرماید: ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} مؤسّس آن به امر [[خداوند تعالی]] بوده و [[امام علی|امیر المؤمنین علی بن طالب]]{{ع}} این بندۀ رها شده از تمام قیود، [[مأمور]] رهاکردن [[بشر]] از تمام اغلال و بردگیهاست.<ref>صحیفۀ نور، ج ۲۱ ص ۱۷۱</ref> [[مذهب]] تشیّع، [[مذهب]] [[فداکاری]] بوده است و در ماقبل [[تاریخ]]، [[مردم]] برای [[عدالت]] و [[برابری]] [[حقوق]] از دسترفتۀ خود همیشه [[قیام]] کردهاند، همیشه [[خون]] دادهاند.<ref>صحیفۀ نور، ج ۴ ص ۲۲</ref> برخلاف سخن آنان که [[شیعه]] را فرقهای ساختۀ افکار [[عبد]] اللّه بن سبا میدانند، یا پیدایش آن را به زمان فوت [[پیامبر]] و ماجرای [[سقیفه]] یا دورۀ [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} نسبت میدهند، یا حتی [[شیعه]] را پدیدۀ دورۀ [[آل بویه]] میشناسند، بذر تشیّع از زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} افشانده شد و در همان روزهای نخست [[بعثت]] که [[مأموریت]] یافت بستگان خویش را به [[دین خدا]] [[دعوت]] کند، صراحتا فرمود: هرکس به [[اجابت]] [[دعوت]] من سبقت گیرد، [[وزیر]] و [[جانشین]] و وصیّ من است. [[امام علی|علی]]{{ع}} پیش از همه مبادرت نمود و [[اسلام]] را پذیرفت و [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} او را در همانجا به [[وصایت]] و [[جانشینی]] خویش معرفی کرد.<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص ۵</ref> تعبیر "[[شیعه]] [[علی]]" در زمان [[پیامبر]] از زبان آن حضرت بارها و بارها بهکار برده شد<ref> ر. ک: بحار الأنوار، ج ۶۸. از جمله: هذا و شیعته هم الفائزون (بحار الأنوار، ج ۷ ص ۱۷۸)</ref> و در طول ۲۳ سال، [[پیامبر]] در مواقع فراوانی حضرت [[امام علی|علی]]{{ع}} را به [[جانشینی]] خویش با تعابیر گوناگونی معرفی فرمود و [[اطاعت]] او را بر همگان لازم دانست و در حادثۀ [[غدیر خم]]، روشنتر و صریحتر او را به [[ولایت]] و [[رهبری]] همۀ [[مسلمانان]] تعیین کرد. پس تشیّع و [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[جانشینی]] او، از زمان [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]] مطرح بود و [[شیعه]]، [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[امامان]] بعدی را که برگزیدۀ [[خدا]] و تعیینشدۀ از سوی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بودند، به عنوان محور دینی، [[سیاسی]] و الگوی [[اخلاق]] و عمل و معلّم و مفسّر [[قرآن]] و مبیّن [[احکام]] میشناختند و تبعیّت از آنان و پذیرش [[ولایت]] [[ائمه]]{{عم}} را بر خود فرض میدانستند. امّا زمینۀ شکلگیری خارجی این گروه و [[ظهور]] آن به صورت یک مجموعۀ مشخّص، از ماجرای [[سقیفه]] بود. وقتی بعضی از سران قبایل و [[مهاجرین]] و [[انصار]] در [[سقیفه]] برای [[انتخاب]] [[خلیفه]] گرد آمدند، نام [[امام علی|علی]]{{ع}} هم به عنوان یکی از نامزدهای [[خلافت]] بر سر زبانها بود، ولی نتیجۀ [[سقیفه]] برخلاف [[دستور]] [[پیامبر]] به [[انتخاب]] [[ابوبکر]] انجامید. آنان که به توصیۀ [[پیامبر]] [[وفادار]] ماندند و دستاورد [[سقیفه]] را قبول نداشتند، بر محور [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[شایستگی]] او برای [[خلافت]] گرد آمدند و محلّ تجمّع آنان، خانۀ [[حضرت فاطمه]] بود و از [[بیعت]] با [[خلیفه]] سرباز میزدند. نام کسانی چون [[عباس]] بن [[عبد]] المطلب، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[عمار یاسر]]، ابیّ بن کعب، در آن میان به چشم میخورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۲۴</ref> همین مسأله از عوامل تهاجم به خانۀ [[فاطمه]] {{عم}} به عنوان مرکز تجمع [[مخالفان]] [[خلافت ابوبکر]] بود و آنان چون حاضر نبودند از خانه بیرون آیند، [[عمر]] تصمیم گرفت خانه را به [[آتش]] بکشد.<ref>الامامة و السّیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱ ص ۱۹</ref> تحزّب و شکلگیری اجتماعی [[سیاسی]] [[شیعه]]، عمدتا در زمان [[خلافت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} سامان یافت و پس از [[شهادت]] [[امام علی]]، بر گرد [[امام حسن]]{{ع}} جمع شده با او [[بیعت]] کردند. پس از [[امام حسن|امام مجتبی]]{{ع}} بر محور [[امامت]] [[امام حسین|حسین بن علی]]{{ع}} گرد آمدند و از او میخواستند که با [[معاویه]] بجنگد. این [[اعتقاد]] نسبت به [[امامان]] [[معصوم]] در دورههای بعد نیز ادامه یافت<ref>به فرقههای دیگری چون زیدیّه و. . . هم که به امامت دوازده امام معتقد نیستند، شیعه گفته میشود، چون امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السّلام را قبول دارند</ref> و [[شیعه]] به عنوان گروهی که [[خلافت]] [[امویان]] و عباسیان را قبول نداشتند و به [[امامت]] [[ائمه]] پایبند بودند به رافضیان نامیده شدند. این [[لقب]]، گرچه به عنوان یک توهین به کار میرفت، ولی افتخار [[شیعه]] آن بود که [[حکومت]] خلفای [[جائر]] و غاصب را ردّ میکرد و قبول نداشت. اصطلاح [[شیعه]] به عنوان [[پیروان]]، نسبت به [[مخالفان]] هم (با توجّه به معنای لغوی [[شیعه]]) اطلاق میشد و در متون تاریخی و [[روایات]]، هم شیعۀ [[اهل بیت]] دیده میشود که [[رهبری]] آنان با [[امامان]] [[معصوم]] بوده است، هم شیعۀ [[آل ابو سفیان]] (در سخن [[امام حسین]] در [[روز عاشورا]]) و شیعۀ بنی امیّه که به [[پیروان]] [[معاویه]] و [[یزید]] و خلفای [[اموی]] گفته میشد و این نشانۀ تعارض فکری و [[اختلاف]] مبنایی این دو [[خاندان]] و دو جریان است. تشیّع، غیر از مسألۀ [[امامت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} و [[امامان]]، در مسائل دیگر اعتقادی، فکری، فقهی هم شاخصهای دیگری دارد و فرقههای متعدّد [[شیعی]] ریشه در همین مسائل دارد، مسائلی همچون [[توحید]]، [[قرآن]]، [[غلو]]، [[تشبیه]] و تجسیم، [[بداء]]، [[عدل الهی]]، [[عصمت]] [[انبیا]]، [[تقیه]]، [[راه تعیین]] [[امام]]، راه [[استنباط]] [[احکام]] [[شرع]]، [[جایگاه]] [[عقل]] و [[اجماع]]، [[اجتهاد]]، تخطئه و تصویب، اصول عملی در [[فقه]]، در [[شناخت]] تشیّع باید مورد توجّه قرار گیرد و به کتابهای مبسوطتر مراجعه شود.<ref> از جمله در شناخت تشیّع، ر. ک: این است آیین ما، دائرة المعارف تشیّع (واژۀ تشیّ، شیعه چه میگوید؟، لماذا انا شیعی؟، الشیعة بین الحقایق و الأوهام، التشیّع نشأته و معالمه، شیعه در اسلام، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیّه، لماذا اخترت مذهب الشیعه، الشیعه (محمّد صادق صدر)، الشیعة فی موکب التاریخ جعفر سبحانی</ref> [[علامه طباطبایی]] فشردهای از [[اعتقادات]] اسلامی از نظر شیعۀ [[دوازده امامی]] را در مباحث [[خداشناسی]]، ذات و صفات [[خدا]]، [[قضا]] و [[قدر]] و [[جبر و اختیار]]، [[پیغمبرشناسی]]، [[هدایت]] عمومی و خصوصی، [[نبوت]]، [[عصمت]]، [[پیامبر خاتم|پیغمبر اسلام]] و [[قرآن]]، [[معادشناسی]]، [[روح]] و [[حقیقت]] [[مرگ]]، عالم [[برزخ]] و [[قیامت]]، [[امامشناسی]]، فرق [[امام]] و [[نبی]] و [[مهدویت]] آورده است.<ref>شیعه در اسلام، ص ۶۷ تا ۱۵۰</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۶۳تا۱۶۶.</ref> | ||
*[[شیعه]]، [[فرقه]] یا گروهی را گویند که امر یگانهای داشته باشند. "شیعة الرجل"؛ یعنی، [[دوستان]] و [[یاران]] مرد. | *[[شیعه]]، [[فرقه]] یا گروهی را گویند که امر یگانهای داشته باشند. "شیعة الرجل"؛ یعنی، [[دوستان]] و [[یاران]] مرد. | ||
*جمع آن اشیاع و شیع به معنای مثل و مانند و فرقهها نیز آمده است<ref> ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۸۸.</ref>. واژه [[شیعه]] به صورت مفرد چهار بار در [[قرآن]] آمده است<ref> ر. ک: سوره مریم، آیه:۶۹؛ سوره قصص، آیه:۱۵؛ سوره صافات، آیه:۸۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *جمع آن اشیاع و شیع به معنای مثل و مانند و فرقهها نیز آمده است<ref> ابن منظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۸۸.</ref>. واژه [[شیعه]] به صورت مفرد چهار بار در [[قرآن]] آمده است<ref> ر. ک: سوره مریم، آیه:۶۹؛ سوره قصص، آیه:۱۵؛ سوره صافات، آیه:۸۳.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*[[شیعه]] در اصطلاح به [[پیروان]] [[حضرت علی]]{{ع}} و خاندانش و کسانی گفته میشود که به [[جانشینی]] [[بلافصل]] آن حضرت بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[نص]] [[ولایت]] او در [[غدیر خم]] از طرف [[پیغمبر]] [[معتقد]] میباشند. در سخنان [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[حضرت علی]] و دیگر [[امامان]]{{عم}} و نویسندگان کتابهای [[ملل و نحل]]، این کلمه به کار رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *[[شیعه]] در اصطلاح به [[پیروان]] [[حضرت علی]]{{ع}} و خاندانش و کسانی گفته میشود که به [[جانشینی]] [[بلافصل]] آن حضرت بعد از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[نص]] [[ولایت]] او در [[غدیر خم]] از طرف [[پیغمبر]] [[معتقد]] میباشند. در سخنان [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[حضرت علی]] و دیگر [[امامان]]{{عم}} و نویسندگان کتابهای [[ملل و نحل]]، این کلمه به کار رفته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*[[جابر بن عبد اللّه انصاری]] گوید: پیش [[پیامبر]]{{صل}} بودم که [[امام علی]]{{ع}} از دور نمایان شد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[سوگند]] به کسی که جانم به دست او است! این شخص و شیعیانش، در [[قیامت]] رستگار خواهند بود"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *[[جابر بن عبد اللّه انصاری]] گوید: پیش [[پیامبر]]{{صل}} بودم که [[امام علی]]{{ع}} از دور نمایان شد. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[سوگند]] به کسی که جانم به دست او است! این شخص و شیعیانش، در [[قیامت]] رستگار خواهند بود"<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*[[ابن عباس]] نیز گوید: " وقتی آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ }}<ref> بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند؛ سوره بینه، آیه: ۷.</ref> نازل شد، [[پیغمبر]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "مصداق این [[آیه]]، تو و شیعیانت میباشید که در [[قیامت]] [[خشنود]] خواهید بود و [[خدا]] هم از شما [[راضی]] است"<ref> ر. ک: سیوطی، الدر المنثور، ج ۱۱، ص ۳۷۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *[[ابن عباس]] نیز گوید: " وقتی آیه {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ }}<ref> بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند؛ سوره بینه، آیه: ۷.</ref> نازل شد، [[پیغمبر]]{{صل}} به [[حضرت علی]]{{ع}} فرمود: "مصداق این [[آیه]]، تو و شیعیانت میباشید که در [[قیامت]] [[خشنود]] خواهید بود و [[خدا]] هم از شما [[راضی]] است"<ref> ر. ک: سیوطی، الدر المنثور، ج ۱۱، ص ۳۷۹</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*[[روایات]] پرشمار دیگری نظیر [[روایت]] یاد شده از بزرگان [[اهل سنت[[ مانند [[طبرانی]]، [[احمد بن حنبل]] و [[دار قطنی]] به وسیله [[ابن حجر]]، [[ابن اثیر]]، [[سیوطی]] و دیگران [[نقل]] شده است. [[حضرت علی]]{{ع}} در نامهای مینویسد: "این [[نامه]] از [[بنده]] [[خدا]]، [[علی امیر المؤمنین]]{{ع}} است به [[شیعه]] خود از [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]]؛ چه [[خدا]] میگوید: {{متن قرآن|وَ إِنَ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ }} <ref>سوره صافات، آیه: ۸۳.</ref>. و آن، نامی است که [[خدای متعال]] آن را در [[قرآن]] [[شرافت]] بیان داده است، و شما [[شیعه]] [[پیامبر]]{{صل}} هستید؛ چنانکه [[ابراهیم]] نیز از [[شیعیان]] او است، نامی است غیر مختص و امری سابقهدار است"<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳، ص ۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *[[روایات]] پرشمار دیگری نظیر [[روایت]] یاد شده از بزرگان [[اهل سنت[[ مانند [[طبرانی]]، [[احمد بن حنبل]] و [[دار قطنی]] به وسیله [[ابن حجر]]، [[ابن اثیر]]، [[سیوطی]] و دیگران [[نقل]] شده است. [[حضرت علی]]{{ع}} در نامهای مینویسد: "این [[نامه]] از [[بنده]] [[خدا]]، [[علی امیر المؤمنین]]{{ع}} است به [[شیعه]] خود از [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]]؛ چه [[خدا]] میگوید: {{متن قرآن|وَ إِنَ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ }} <ref>سوره صافات، آیه: ۸۳.</ref>. و آن، نامی است که [[خدای متعال]] آن را در [[قرآن]] [[شرافت]] بیان داده است، و شما [[شیعه]] [[پیامبر]]{{صل}} هستید؛ چنانکه [[ابراهیم]] نیز از [[شیعیان]] او است، نامی است غیر مختص و امری سابقهدار است"<ref> محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۳، ص ۷</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*[[شیخ مفید]]، به [[سند]] خود از [[امام باقر]]{{ع}} از [[ام سلمه]] [[نقل]] میکند که گفت: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم فرمود: بیگمان [[امام علی|علی]] و [[شیعه]] او رستگار میباشند. و به اسناد خود، سه [[حدیث]] دیگر در همان فصل در این باره [[نقل]] کرده است<ref> شیخ مفید، الارشاد، ص ۲۵</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *[[شیخ مفید]]، به [[سند]] خود از [[امام باقر]]{{ع}} از [[ام سلمه]] [[نقل]] میکند که گفت: از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم فرمود: بیگمان [[امام علی|علی]] و [[شیعه]] او رستگار میباشند. و به اسناد خود، سه [[حدیث]] دیگر در همان فصل در این باره [[نقل]] کرده است<ref> شیخ مفید، الارشاد، ص ۲۵</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*از [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} نیز در منابع مختلف - از جمله [[نهج البلاغه]]- چند [[روایت]] در این باره [[نقل]] شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *از [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} نیز در منابع مختلف - از جمله [[نهج البلاغه]]- چند [[روایت]] در این باره [[نقل]] شده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
*به هرحال، عنوان [[شیعه]] برای [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} مشهور شده و این عنوان، ویژه کسانی شد که به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[جانشینی]] او پس از [[پیامبر]] باور دارند، و [[امامت]] یازده نفر از [[فرزندان]] معصومش را که آخرین آنها [[امام مهدی|حجت بن الحسن]]{{ع}} است، معتقدند و به کسانی که دارای چنین عقیدهای باشند، [[شیعه]] [[اثنا عشری]] و [[شیعه]] [[امامیه]] اطلاق میشود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، | *به هرحال، عنوان [[شیعه]] برای [[پیروان]] [[امام علی|علی]]{{ع}} مشهور شده و این عنوان، ویژه کسانی شد که به [[امامت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[جانشینی]] او پس از [[پیامبر]] باور دارند، و [[امامت]] یازده نفر از [[فرزندان]] معصومش را که آخرین آنها [[امام مهدی|حجت بن الحسن]]{{ع}} است، معتقدند و به کسانی که دارای چنین عقیدهای باشند، [[شیعه]] [[اثنا عشری]] و [[شیعه]] [[امامیه]] اطلاق میشود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۸۰ - ۲۸۲.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |