پیری: تفاوت میان نسخهها
←وظایف پیران
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==[[وظایف]] پیران== | ==[[وظایف]] پیران== | ||
*[[شایسته]] است [[انسانها]] پیر که [[دنیا]] از آنها روگردانده و [[آخرت]] به آنها رو آورده است، از آنچه آنها را از [[یاد خدا]] غافل میسازد، فاصله بگیرند و به فضائلی که موجب [[سعادت]] آنها میشود آراسته شوند.[[انسانها]] باید در ایام [[جوانی]] توشهای برای خود [[ذخیره]] کنند و به [[فکر]] [[دوران پیری]] و نقصان جسم و [[بدن]] در [[انتظار]] آنان نیست. [[پیران]] باید آنچه را که [[صلاح]] میدانند، [[وصیت]] کنند و قبل از اینکه اندوختههای خود را به [[فراموشی]] بسپارند، آنرا به آیندگان به [[میراث]] بگذارند. | *[[شایسته]] است [[انسانها]] پیر که [[دنیا]] از آنها روگردانده و [[آخرت]] به آنها رو آورده است، از آنچه آنها را از [[یاد خدا]] غافل میسازد، فاصله بگیرند و به فضائلی که موجب [[سعادت]] آنها میشود آراسته شوند.[[انسانها]] باید در ایام [[جوانی]] توشهای برای خود [[ذخیره]] کنند و به [[فکر]] [[دوران پیری]] و نقصان جسم و [[بدن]] در [[انتظار]] آنان نیست. [[پیران]] باید آنچه را که [[صلاح]] میدانند، [[وصیت]] کنند و قبل از اینکه اندوختههای خود را به [[فراموشی]] بسپارند، آنرا به آیندگان به [[میراث]] بگذارند. | ||
==[[وظایف]] [[جوانان]] در برابر پیران== | ==[[وظایف]] [[جوانان]] در برابر پیران== | ||
[[انسانها]] [[کهنسال]] و پیر دارای تجربههای فراواناند، حوادثی را آزمودهاند و جریاناتی را دیدهاند. به همین [[دلیل]] آنان خود به منزله تاریخاند، اما نه [[تاریخ]] خاموش، بلکه تاریخی سخنگو؛ بهگونهای که تشخیص روشناییها از تاریکیها و پاکیها از پلیدیها برای آنان راحتتر از یک [[جوان]] است و [[جوانان]] میتوانند با استفاده از تجربههای آنان راه را بر خود هموار کنند و [[سختی]] تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربههای دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و [[سالخورده]] آنچه برای فرزندانشان بیان میکنند، حاصل [[عمر]] آنان است. آنها بهترینها را بیان میکنند و مشتبهات را دور میریزند و راه تشخیص [[حق]] و [[باطل]] را برای [[جوانان]] باز میکنند و بدینسبب است که [[امام]]{{ع}} [[اندیشه]] و [[تدبیر]] [[پیران]] باتجربه را بر نیرو و توان [[جوانان]] مقدم میشمارد و آنرا [[محبوب]] خود میداند، بهویژه در [[کارزار]] که [[جوانان]] با [[غرور]] [[جوانی]] حمله میکنند و گاهی هلاک میشوند، اما [[پیران]] با تجربه و [[اندیشه]] دقیق حرکت میکنند و به طرف [[دشمن]] میروند»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191- 192.</ref>. | [[انسانها]] [[کهنسال]] و پیر دارای تجربههای فراواناند، حوادثی را آزمودهاند و جریاناتی را دیدهاند. به همین [[دلیل]] آنان خود به منزله تاریخاند، اما نه [[تاریخ]] خاموش، بلکه تاریخی سخنگو؛ بهگونهای که تشخیص روشناییها از تاریکیها و پاکیها از پلیدیها برای آنان راحتتر از یک [[جوان]] است و [[جوانان]] میتوانند با استفاده از تجربههای آنان راه را بر خود هموار کنند و [[سختی]] تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربههای دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و [[سالخورده]] آنچه برای فرزندانشان بیان میکنند، حاصل [[عمر]] آنان است. آنها بهترینها را بیان میکنند و مشتبهات را دور میریزند و راه تشخیص [[حق]] و [[باطل]] را برای [[جوانان]] باز میکنند و بدینسبب است که [[امام]]{{ع}} [[اندیشه]] و [[تدبیر]] [[پیران]] باتجربه را بر نیرو و توان [[جوانان]] مقدم میشمارد و آنرا [[محبوب]] خود میداند، بهویژه در [[کارزار]] که [[جوانان]] با [[غرور]] [[جوانی]] حمله میکنند و گاهی هلاک میشوند، اما [[پیران]] با تجربه و [[اندیشه]] دقیق حرکت میکنند و به طرف [[دشمن]] میروند»<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]؛ ج۱، ص 191- 192.</ref>. |