پرش به محتوا

چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{ص}}' به '{{صل}}'
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
جز (جایگزینی متن - '{{ص}}' به '{{صل}}')
خط ۴۴: خط ۴۴:
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]]
[[پرونده:769540432.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالله جوادی آملی]]]]
آیت‌الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این‌باره گفته است:
آیت‌الله [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، در کتاب ''«[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::*«گاهی [[ائمه اطهار]]{{عم}} در شرایطی مانند تقیّه، کم ظرفیتی مخاطب یا... قرار می‌گرفتند که ناچار به انکار [[علم غیب]] می‌شدند و خود را افرادی عادی جلوه می‌دادند. [[امام صادق]]{{ع}} در میان جمعی فرمود: من می‌دانم آنچه در آسمان‌ها و زمین‌هاست و آنچه در بهشت و جهنم است و آنچه قبلاً بوده است و آنچه بعداً خواهد بود. پس از چند لحظه، احساس کردند تحمّل این مطلب برای برخی از حاضران، دشوار است؛ از این ‏رو فرمودند: آنچه می‌گویم، چیز عجیبی نیست؛ زیرا اینها را از کتاب خدا دانستم. خداوند می‌فرماید: بیان هر چیزی در کتاب وی است: {{عربی|"ُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرَضِينَ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ  {{متن قرآن|  فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ}} "}}<ref>بحار، ج۸۹، ص۸۶، ح۲۱</ref> من و ابوابصیر و گروهی دیگر در محضر [[امام صادق]]{{ع}} نشسته بودیم که ناگهان امام{{ع}} خشمناک از مجلس خارج شد. هنگامی که برگشت، فرمود: تعجّب از کسانی است که گمان می‌کنند ما از غیب آگاهی داریم، درحالی‏که جز خدای عزّ و جلّ کسی از غیب آگاهی ندارد. خواستم فلان کنیزم را تنبیه کنم، فرار کرد و من نمی‌دانم در کدام اتاق مخفی شده است. سَدیر می‌گوید: هنگامی که امام{{ص}} برخاست تا به اندرون برود، من و ابوبصیر و میسر همراه آن حضرت به اندرون رفتیم و گفتیم: قربانت شویم، ما سخن شما را درباره تنبیه کنیز شنیدیم، لکن می‌دانیم شما از علم فراوانی برخوردار هستید؛ هر چند که آگاهی از غیب را به شما نسبت نمی‌دهیم. امام{{ع}} فرمود: ای سدیر! آیا قرآن را  تلاوت می‌کنی؟ گفتم: آری. فرمود: آیا در کتاب خدا به آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref> نمل ۴۰،آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید.</ref> برخورد کرده‌ای؟ گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: آیا دانستی چه کسی این جمله را گفت؟ و آیا دانستی چه مقدار از علم به کتاب نزد وی بود؟ گفتم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازه قطره‌ای از دریای سبز! به نظر شما این مقدار علم، چقدر است؟ گفتم: خیلی کم است، قربانت شوم! فرمود: ای سدیر! همین مقدار، چون به خدا منسوب است، خیلی زیاد است. آنگاه فرمود: ای سدیر! آیا در کتاب خدا به آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: کسی که علم به همه کتاب دارد، آگاه‌تر و داناتر است یا کسی که به بعضی از کتاب علم دارد؟ گفتم: کسی که به همه کتاب عالم است. آنگاه در حالی که با دستش به سینه مبارک خود اشاره می‌کرد، دوبار فرمود: به خدا سوگند که علم به همه کتاب، نزد ماست: {{عربی|" عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا"}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۲، ذیل آیه ۴۳، سوره رعد.، ادب فنای مقربان جلد۲صفحه ۲۲۲</ref> بدون تردید، آنچه سبب شد امام{{ع}} در میان جمع خاص، منکر آگاهی خویش از غیب شود، رعایت تقیّه بود؛ زیرا نه تنها باید از دشمنان پرهیز می‌کردند، باید از شیعیان کم ظرفیت نیز که مطالب عمیق برایشان قابل هضم نبود یا با نقل نابجا مایه دردسر برای خود یا ائمه{{عم}} می‌شدند، پرهیز می‌کردند. ابن‌بی‏نصر، مطلبی را با [[امام رضا]]{{ع}} در میان گذاشت. امام{{ع}} از جواب دادن آن ابا کرد و فرمود: اگر هر چه شما می‌پرسید، به شما جواب بدهیم، مایه شرّ برای شما می‌شود و گردن صاحب این امر را خواهند گرفت: {{عربی|" لَوْ أَعْطَيْنَاكُمْ كُلَّمَا تُرِيدُونَ كَانَ شَرّاً لَكُمْ وَ أُخِذَ بِرَقَبَةِ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ  "}}. همان‌طور که [[اهل ‏بیت]]{{ع}} در قلمرو ناسوت و برخی از مراتب هستی کثیرند و در مرتبه تجرّد تامّ، نور واحدند و کثرتی برای آن ذوات مقدس وجود ندارد، جریان تعدّد قرآن و عترت نیز ناظر به منطقه طبیعت و نظیر آن است؛ وگرنه در مرحله تجرّد تامّ، مجالی برای کثرت این دو ثَقَل نیست؛ چنان که کتاب مبین که تمام اشیا در آن بر شمرده شده است، گاهی بر قرآن و زمانی بر انسان کاملِ معصوم تطبیق می‌شود: {{متن قرآن| وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> بنابراین، حقیقت قرآن و حقیقت امام معصوم{{عم}}، متّحد است؛ هرچند تفاوت‌هایی در الفاظ، مفاهیم، مصادیق، تفسیر، تأویل و ... هست»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۲، ۲۲۱.</ref>.
::::::*«گاهی [[ائمه اطهار]]{{عم}} در شرایطی مانند تقیّه، کم ظرفیتی مخاطب یا... قرار می‌گرفتند که ناچار به انکار [[علم غیب]] می‌شدند و خود را افرادی عادی جلوه می‌دادند. [[امام صادق]]{{ع}} در میان جمعی فرمود: من می‌دانم آنچه در آسمان‌ها و زمین‌هاست و آنچه در بهشت و جهنم است و آنچه قبلاً بوده است و آنچه بعداً خواهد بود. پس از چند لحظه، احساس کردند تحمّل این مطلب برای برخی از حاضران، دشوار است؛ از این ‏رو فرمودند: آنچه می‌گویم، چیز عجیبی نیست؛ زیرا اینها را از کتاب خدا دانستم. خداوند می‌فرماید: بیان هر چیزی در کتاب وی است: {{عربی|"ُ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرَضِينَ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ ثُمَّ مَكَثَ هُنَيْئَةً فَرَأَى أَنَّ ذَلِكَ كَبُرَ عَلَى مَنْ سَمِعَهُ فَقَالَ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ  {{متن قرآن|  فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ}} "}}<ref>بحار، ج۸۹، ص۸۶، ح۲۱</ref> من و ابوابصیر و گروهی دیگر در محضر [[امام صادق]]{{ع}} نشسته بودیم که ناگهان امام{{ع}} خشمناک از مجلس خارج شد. هنگامی که برگشت، فرمود: تعجّب از کسانی است که گمان می‌کنند ما از غیب آگاهی داریم، درحالی‏که جز خدای عزّ و جلّ کسی از غیب آگاهی ندارد. خواستم فلان کنیزم را تنبیه کنم، فرار کرد و من نمی‌دانم در کدام اتاق مخفی شده است. سَدیر می‌گوید: هنگامی که امام{{صل}} برخاست تا به اندرون برود، من و ابوبصیر و میسر همراه آن حضرت به اندرون رفتیم و گفتیم: قربانت شویم، ما سخن شما را درباره تنبیه کنیز شنیدیم، لکن می‌دانیم شما از علم فراوانی برخوردار هستید؛ هر چند که آگاهی از غیب را به شما نسبت نمی‌دهیم. امام{{ع}} فرمود: ای سدیر! آیا قرآن را  تلاوت می‌کنی؟ گفتم: آری. فرمود: آیا در کتاب خدا به آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}<ref> نمل ۴۰،آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید.</ref> برخورد کرده‌ای؟ گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: آیا دانستی چه کسی این جمله را گفت؟ و آیا دانستی چه مقدار از علم به کتاب نزد وی بود؟ گفتم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازه قطره‌ای از دریای سبز! به نظر شما این مقدار علم، چقدر است؟ گفتم: خیلی کم است، قربانت شوم! فرمود: ای سدیر! همین مقدار، چون به خدا منسوب است، خیلی زیاد است. آنگاه فرمود: ای سدیر! آیا در کتاب خدا به آیه {{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ]]}}<ref>«بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس»؛ سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> گفتم: آری، قربانت گردم! فرمود: کسی که علم به همه کتاب دارد، آگاه‌تر و داناتر است یا کسی که به بعضی از کتاب علم دارد؟ گفتم: کسی که به همه کتاب عالم است. آنگاه در حالی که با دستش به سینه مبارک خود اشاره می‌کرد، دوبار فرمود: به خدا سوگند که علم به همه کتاب، نزد ماست: {{عربی|" عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْكِتَابِ وَ اللَّهِ كُلُّهُ عِنْدَنَا"}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۲، ذیل آیه ۴۳، سوره رعد.، ادب فنای مقربان جلد۲صفحه ۲۲۲</ref> بدون تردید، آنچه سبب شد امام{{ع}} در میان جمع خاص، منکر آگاهی خویش از غیب شود، رعایت تقیّه بود؛ زیرا نه تنها باید از دشمنان پرهیز می‌کردند، باید از شیعیان کم ظرفیت نیز که مطالب عمیق برایشان قابل هضم نبود یا با نقل نابجا مایه دردسر برای خود یا ائمه{{عم}} می‌شدند، پرهیز می‌کردند. ابن‌بی‏نصر، مطلبی را با [[امام رضا]]{{ع}} در میان گذاشت. امام{{ع}} از جواب دادن آن ابا کرد و فرمود: اگر هر چه شما می‌پرسید، به شما جواب بدهیم، مایه شرّ برای شما می‌شود و گردن صاحب این امر را خواهند گرفت: {{عربی|" لَوْ أَعْطَيْنَاكُمْ كُلَّمَا تُرِيدُونَ كَانَ شَرّاً لَكُمْ وَ أُخِذَ بِرَقَبَةِ صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ  "}}. همان‌طور که [[اهل ‏بیت]]{{ع}} در قلمرو ناسوت و برخی از مراتب هستی کثیرند و در مرتبه تجرّد تامّ، نور واحدند و کثرتی برای آن ذوات مقدس وجود ندارد، جریان تعدّد قرآن و عترت نیز ناظر به منطقه طبیعت و نظیر آن است؛ وگرنه در مرحله تجرّد تامّ، مجالی برای کثرت این دو ثَقَل نیست؛ چنان که کتاب مبین که تمام اشیا در آن بر شمرده شده است، گاهی بر قرآن و زمانی بر انسان کاملِ معصوم تطبیق می‌شود: {{متن قرآن| وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ }} <ref> هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> بنابراین، حقیقت قرآن و حقیقت امام معصوم{{عم}}، متّحد است؛ هرچند تفاوت‌هایی در الفاظ، مفاهیم، مصادیق، تفسیر، تأویل و ... هست»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۲، ۲۲۱.</ref>.
::::::*ممکن است برخی از غالیان و افراط‌گران اعتقاد داشته باشند که [[ائمه]]{{عم}} به صورت استقلالی از [[علم غیب]] برخوردارند، لکن این گونه سخنان از سوی خود [[ائمه]] شدیداً مورد انکار قرار گرفته و قائلان آن نیز مورد طعن و لعن واقع شده‌اند. در توقیع [[حضرت بقیة الله الأعظم]] آمده است: خدا برتر و بالاتر است از آنچه بعضی از جاهلان شیعه مسلک و کسانی که به تعبیر خود آن حضرت، دینشان از پر مگس هم کم تر است وصف می‌کنند. ما شریک علم و قدرت خدا نیستیم. کسی جز او غیب نمی‌داند؛ چنان که در کتاب خودش فرمود: بگو غیر از خدا هیچ کس از موجودات آسمانی و زمینی غیب نمی‌داند. من و پدرانم "انبیای گذشته و [[ائمه]]" بندگان خدای عزوجل هستیم نه شریک او .... این گروه جاهل و ضعیف الایمان با این گونه سخنان موجب اذیت و آزار ما می‌شوند. پس شاهد می‌گیرم خدا را که معبودی غیر از او نیست و شهادت او به تنهایی کافی است و شاهد می‌گیرم [[پیغمبر]] او و ملائکه و انبیا و اولیای او و تو و همه کسانی را که این نامه من به آنها می رسد که من برائت می جویم از کسی که بگوید: "ما غیب می‌دانیم" یا بگوید "ما شریک خدا در ملک او هستیم" یا اینکه ما را از محلی که خدا برایمان قرار داده و ما را برای آن خلق کرده، بالاتر ببرد و هر کس که ما از او تبری بجوییم، خدا و ملائکه و انبیا و اولیای الهی از او تبری خواهند جست. این نامه من به صورت امانت در دست شما باشد و آن را از هیچ کس از شیعیان ما کتمان نکنید تا به دین حق و راه مستقیم هدایت شوند. هر کس این نامه را ببیند و سخن ما را بفهمد و در عین حال درباره ما غلو کند، لعنت خدا و لعنت بندگان صالح او را سزاوار خواهد بود<ref>بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۶؛ الاحتجاج، ج۲ ص۵۵۰.</ref>. آنچه در این توقیع شریف مورد انکار شدید قرار گرفته، دارا بودن [[علم غیب]] به صورت استقلالی، شریک خدا بودن، آنان را از سرحد ممکن بالاتر بردن و امثال آن است، نه اصل برخورداری از [[علم غیب]] از این جهت، آگاهی داشتن از آن به صورت تبعی یا عرضی و تعلیم الهی، امری ممکن و شدنی است؛ چنان که خود آن حضرت به آخرین نایب خاص خودشان در عصر غیبت صغرا فرمودند: تو شش روز دیگر خواهی مرد و برای خودت جانشینی تعیین نکن؛ چون دوران غیبت کبرا شروع خواهد شد<ref>{{عربی|" فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۱.</ref>»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۳، ۴۱۹.</ref>.
::::::*ممکن است برخی از غالیان و افراط‌گران اعتقاد داشته باشند که [[ائمه]]{{عم}} به صورت استقلالی از [[علم غیب]] برخوردارند، لکن این گونه سخنان از سوی خود [[ائمه]] شدیداً مورد انکار قرار گرفته و قائلان آن نیز مورد طعن و لعن واقع شده‌اند. در توقیع [[حضرت بقیة الله الأعظم]] آمده است: خدا برتر و بالاتر است از آنچه بعضی از جاهلان شیعه مسلک و کسانی که به تعبیر خود آن حضرت، دینشان از پر مگس هم کم تر است وصف می‌کنند. ما شریک علم و قدرت خدا نیستیم. کسی جز او غیب نمی‌داند؛ چنان که در کتاب خودش فرمود: بگو غیر از خدا هیچ کس از موجودات آسمانی و زمینی غیب نمی‌داند. من و پدرانم "انبیای گذشته و [[ائمه]]" بندگان خدای عزوجل هستیم نه شریک او .... این گروه جاهل و ضعیف الایمان با این گونه سخنان موجب اذیت و آزار ما می‌شوند. پس شاهد می‌گیرم خدا را که معبودی غیر از او نیست و شهادت او به تنهایی کافی است و شاهد می‌گیرم [[پیغمبر]] او و ملائکه و انبیا و اولیای او و تو و همه کسانی را که این نامه من به آنها می رسد که من برائت می جویم از کسی که بگوید: "ما غیب می‌دانیم" یا بگوید "ما شریک خدا در ملک او هستیم" یا اینکه ما را از محلی که خدا برایمان قرار داده و ما را برای آن خلق کرده، بالاتر ببرد و هر کس که ما از او تبری بجوییم، خدا و ملائکه و انبیا و اولیای الهی از او تبری خواهند جست. این نامه من به صورت امانت در دست شما باشد و آن را از هیچ کس از شیعیان ما کتمان نکنید تا به دین حق و راه مستقیم هدایت شوند. هر کس این نامه را ببیند و سخن ما را بفهمد و در عین حال درباره ما غلو کند، لعنت خدا و لعنت بندگان صالح او را سزاوار خواهد بود<ref>بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۲۶۶؛ الاحتجاج، ج۲ ص۵۵۰.</ref>. آنچه در این توقیع شریف مورد انکار شدید قرار گرفته، دارا بودن [[علم غیب]] به صورت استقلالی، شریک خدا بودن، آنان را از سرحد ممکن بالاتر بردن و امثال آن است، نه اصل برخورداری از [[علم غیب]] از این جهت، آگاهی داشتن از آن به صورت تبعی یا عرضی و تعلیم الهی، امری ممکن و شدنی است؛ چنان که خود آن حضرت به آخرین نایب خاص خودشان در عصر غیبت صغرا فرمودند: تو شش روز دیگر خواهی مرد و برای خودت جانشینی تعیین نکن؛ چون دوران غیبت کبرا شروع خواهد شد<ref>{{عربی|" فَإِنَّكَ مَيِّتٌ مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ سِتَّةِ أَيَّامٍ فَاجْمَعْ أَمْرَكَ وَ لَا تُوصِ إِلَى أَحَدٍ يَقُومُ مَقَامَكَ بَعْدَ وَفَاتِكَ فَقَدْ وَقَعَتِ الْغَيْبَةُ الثَّانِيَةُ فَلَا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۶۱.</ref>»<ref>[[ادب فنای مقربان (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج ۳، ۴۱۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش