پرش به محتوا

خطبه ۲۳۴ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:
==سبب نام‌گذاری [[خطبه]] به قاصعه==
==سبب نام‌گذاری [[خطبه]] به قاصعه==
*[[شارحان نهج البلاغه]] درباره نام‌گذاری این [[خطبه]] چند نکته ذکر کرده‌اند:
*[[شارحان نهج البلاغه]] درباره نام‌گذاری این [[خطبه]] چند نکته ذکر کرده‌اند:
#گویند وقتی [[امام]] {{ع}} این [[خطبه]] را ایراد می‌فرمود بر شتری سوار بود که علف می‌خورد و نشخوار می‌کرد. بنابراین وقتی [[راویان]] این [[خطبه]] را [[نقل]] می‌کردند اشاره به شرایط و زمان و مکان آن داشتند و می‌گفتند خطبه‌ای که روی "ناقه قاصعه" ایراد شده است. پس "قاصعه" از ریشه "قصع" و به‌معنای "بلعیدن" است.  
#گویند وقتی [[امام]] {{ع}} این [[خطبه]] را ایراد می‌فرمود بر شتری سوار بود که علف می‌خورد و نشخوار می‌کرد. بنابراین وقتی [[راویان]] این [[خطبه]] را [[نقل]] می‌کردند اشاره به شرایط و زمان و مکان آن داشتند و می‌گفتند خطبه‌ای که روی "ناقه قاصعه" ایراد شده است. پس "[[قاصعه]]" از ریشه "قصع" و به‌معنای "بلعیدن" است.  
#معنای دیگر قاصعه از ریشه "قصع القلمة" است، یعنی حشره موذی را کشت، چون این [[خطبه]] [[روح]] [[مبارزه با شیطان]] را تقویت می‌کند و [[انسان‌ها]] را از نظر [[اخلاقی]] و ایمانی قوی می‌سازد تا در برابر وسوسه‌های [[شیطان]] [[مقاومت]] کنند. از این‌رو راه [[پیروزی]] [[شیطان]] که مصداق بارز [[تکبر]] و [[غرور]] و سرمنشأ ایجاد [[کبر]] و [[نخوت]] است با ایراد این [[خطبه]] و عمل به رهیافت‌های آن، سدّ می‌شود. بنابراین "قاصعه" یعنی "قاتله" یعنی [[شیطان]] و پیروانش با این بیان کشته و مطرود می‌شوند.
#معنای دیگر قاصعه از ریشه "قصع القلمة" است، یعنی حشره موذی را کشت، چون این [[خطبه]] [[روح]] [[مبارزه با شیطان]] را تقویت می‌کند و [[انسان‌ها]] را از نظر [[اخلاقی]] و ایمانی قوی می‌سازد تا در برابر وسوسه‌های [[شیطان]] [[مقاومت]] کنند. از این‌رو راه [[پیروزی]] [[شیطان]] که مصداق بارز [[تکبر]] و [[غرور]] و سرمنشأ ایجاد [[کبر]] و [[نخوت]] است با ایراد این [[خطبه]] و عمل به رهیافت‌های آن، سدّ می‌شود. بنابراین "قاصعه" یعنی "قاتله" یعنی [[شیطان]] و پیروانش با این بیان کشته و مطرود می‌شوند.
#معنای دیگر قاصعه، "ذاهبه" (رونده) است. یعنی دقّت و توجه نسبت به این [[خطبه]]، ریشه [[تکبّر]] را می‌خشکاند و در واقع "[[کبر]]" می‌رود و "[[تواضع]]" می‌آید.
#معنای دیگر قاصعه، "ذاهبه" (رونده) است. یعنی دقّت و توجه نسبت به این [[خطبه]]، ریشه [[تکبّر]] را می‌خشکاند و در واقع "[[کبر]]" می‌رود و "[[تواضع]]" می‌آید.
#قاصعه به‌معنای تحقیرکننده هم آمده است. [[امام]] {{ع}} با ایراد این [[خطبه]] [[شیطان]] متکبّر را [[پست]] و بی‌مقدار کرده و [[حقارت]] او را نشان داده است.
#قاصعه به‌معنای تحقیرکننده هم آمده است. [[امام]] {{ع}} با ایراد این [[خطبه]] [[شیطان]] [[متکبّر]] را [[پست]] و بی‌مقدار کرده و [[حقارت]] او را نشان داده است.
*البته همه این معانی به یک معنا بازمی‌گردد و آن هشدار [[امام]] به [[مردم]] در مورد [[بیماری]] [[تکبّر]] و خطر [[ابتلا]] بدان و [[ضرورت]] معالجه آن است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 368-369.</ref>.
*البته همه این معانی به یک معنا بازمی‌گردد و آن هشدار [[امام]] به [[مردم]] در مورد [[بیماری]] [[تکبّر]] و خطر [[ابتلا]] بدان و [[ضرورت]] معالجه آن است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 368-369.</ref>.


۲۱۸٬۰۹۰

ویرایش