پرش به محتوا

عدل الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Msadeq
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*عدل الهی از [[اصول مذهب شیعه]] به‌شمار می‌رود، بدین‌معنا که [[خداوند]] از هرگونه [[ظلم و ستم]] منزه است. [[خداوند متعال]] به‌عنوان [[خالق]] [[انسان‌ها]] به هیچ‌یک از [[بندگان]] خود [[ظلم]] نمی‌کند و با همگان براساس صفت [[عدالت]] عمل خواهد کرد. عدل الهی به‌معنای تساوی بین [[بندگان]] نیست. بل بدین‌معناست که هر موجودی به اندازه قابلیت‌ها و استحقاقش [[کمالات]] دریافت می‌کند. در [[آیات]] [[قرآن‌کریم]]، [[عادل]] بودن جزو صفات ثبوتیه [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده، بلکه به‌طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است. بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد.
*عدل الهی از [[اصول مذهب شیعه]] به‌شمار می‌رود، بدین‌معنا که [[خداوند]] از هرگونه [[ظلم و ستم]] منزه است. [[خداوند متعال]] به‌عنوان [[خالق]] [[انسان‌ها]] به هیچ‌یک از [[بندگان]] خود [[ظلم]] نمی‌کند و با همگان براساس صفت [[عدالت]] عمل خواهد کرد. عدل الهی به‌معنای تساوی بین [[بندگان]] نیست. بل بدین‌معناست که هر موجودی به اندازه قابلیت‌ها و استحقاقش [[کمالات]] دریافت می‌کند. در [[آیات]] [[قرآن‌کریم]]، [[عادل]] بودن جزو صفات ثبوتیه [[خداوند]] است، یعنی در [[قرآن]] تنها به تنزیه [[خداوند]] از [[ظلم و ستم]] [[قناعت]] نشده، بلکه به‌طور مستقیم، صفت [[عدالت]] برای [[خداوند]] اثبات شده است. بنابراین [[عدالت]] از صفاتی است که باید [[خداوند]] را به آن [[وصف]] کرد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 559.</ref>.
*افزون بر [[قرآن کریم]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}، به‌ویژه [[امام علی]] {{ع}} نیز بر این مسئله تأکید فراوان داشتند و در شرایط و زمان‌های مناسب به توضیح این مسئله پرداختند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شهادت]] می‌دهم که [[خداوند]] [[عادل]] است و با آفریدگان خود [[عدالت]] می‌ورزد. [[داوری]] است که [[حق]] و [[باطل]] را از یکدیگر جدا می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۱۴</ref>.
*افزون بر [[قرآن کریم]]، [[امامان معصوم]] {{عم}}، به‌ویژه [[امام علی]] {{ع}} نیز بر این مسئله تأکید فراوان داشتند و در شرایط و زمان‌های مناسب به توضیح این مسئله پرداختند. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: [[شهادت]] می‌دهم که [[خداوند]] [[عادل]] است و با آفریدگان خود [[عدالت]] می‌ورزد. [[داوری]] است که [[حق]] و [[باطل]] را از یکدیگر جدا می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۱۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 559.</ref>.
*گستره عدل الهی بر پهنه [[آفرینش]] سایه افکنده است. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: خداوندی که در وعده‌های خود راست‌گفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به‌دور. میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۸۵</ref>. در منظر [[امام]]، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به‌حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خخود می‌شود و می‌فرماید: خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن، نه به [[عدالت]] (خویش)<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۲۷</ref>. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌مقتضای [[کلام]]، به [[ستایش]] [[خداوند]] به صفت [[عدل]] پرداخته و به روش عدالت‌محور [[پروردگار]] در مواجهه با [[بندگان]] اشارت دارد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref>. می‌توان عدل الهی را [[مقدمه]]، پیش‌نیاز و سرلوحه [[عدل]] و [[عدالت]] بشری دانست که [[امام]] {{ع}} بر اجرای آن در تمامی [[شئون]] تأکید فراوان داشتند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: به [[خدا]] [[سوگند]]، هر قومی که در [[نعمت]] فرو رفته بودند، [[نعمت]] از آنان گرفته نشد مگر به‌خاطر گناهانی که مرتکب شدند، زیرا [[خداوند]] بر بندگانش [[ستم]] نکند. اگر [[مردم]] آن‌گاه که [[غضب]] [[الهی]] به‌سویشان آید و [[نعمت‌ها]] را از آنان برطرف شود، صادقانه و خالصانه و شرمگینانه به پروردگارشان رو کنند و از صمیم‌دل او را بخوانند، قطعاً هر آنچه را از دست داده باشند، بازیابند و همه مشکلات و نابسامانی‌هایش به‌سامان آید<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۷۸</ref>.
*گستره عدل الهی بر پهنه [[آفرینش]] سایه افکنده است. [[امام علی]] {{ع}} می‌فرماید: خداوندی که در وعده‌های خود راست‌گفتار است و از [[ستم]] کردن به [[بندگان]] به‌دور. میان مخلوقات به [[عدل و داد]] و در [[حکم]] خود بر آنان به [[عدل]] [[رفتار]] می‌کند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۸۵</ref>. در منظر [[امام]]، شدت و [[جدیت]] [[خداوند]] در [[اجرای عدالت]] به‌حدی است که ایشان در [[مقام]] [[دعا]] خواستار [[رفتار]] کریمانه [[الهی]] با خخود می‌شود و می‌فرماید: خدایا، کار مرا به [[بخشایش]] خود واگذار کن، نه به [[عدالت]] (خویش)<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۲۷</ref>. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] به‌مقتضای [[کلام]]، به [[ستایش]] [[خداوند]] به صفت [[عدل]] پرداخته و به روش عدالت‌محور [[پروردگار]] در مواجهه با [[بندگان]] اشارت دارد<ref>نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱</ref>. می‌توان عدل الهی را [[مقدمه]]، پیش‌نیاز و سرلوحه [[عدل]] و [[عدالت]] بشری دانست که [[امام]] {{ع}} بر اجرای آن در تمامی [[شئون]] تأکید فراوان داشتند. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: به [[خدا]] [[سوگند]]، هر قومی که در [[نعمت]] فرو رفته بودند، [[نعمت]] از آنان گرفته نشد مگر به‌خاطر گناهانی که مرتکب شدند، زیرا [[خداوند]] بر بندگانش [[ستم]] نکند. اگر [[مردم]] آن‌گاه که [[غضب]] [[الهی]] به‌سویشان آید و [[نعمت‌ها]] را از آنان برطرف شود، صادقانه و خالصانه و شرمگینانه به پروردگارشان رو کنند و از صمیم‌دل او را بخوانند، قطعاً هر آنچه را از دست داده باشند، بازیابند و همه مشکلات و نابسامانی‌هایش به‌سامان آید<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱۷۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 559-560.</ref>.
 
==رابطه [[عدل]] با اصول دیگر==
==رابطه [[عدل]] با اصول دیگر==
*بر اساس [[آموزه‌های اسلامی]]، [[توحید]]، [[معاد]]، [[نبوت]] و [[امامت]]، همه بر محور [[عدل]] [[استوار]] شده است. عدل الهی آن‌جا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط می‌شود، در نگرش [[انسان]] به هستی و آفریننده آن و در [[جهان‌بینی]] او تأثیرگذار است. [[امام]] {{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] می‌فرماید: [و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود:] [[توحید]] این است که [[خدا]] را به تصور درنیاوری و [[عدل]] این است که [[خدا]] را متهم نسازی<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۷۰</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعده‌ای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را، هر چند به اندازه ذره‌ای، بی‌کم و کاست اعمال می‌کند<ref>{{متن قرآن| فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}؛ سوره زلزال، آیه ۷ – ۸</ref>. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]"، تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود بازدارد و به [[بهشت]] رهنمون شود<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۶۸</ref>. و در بیانی کوتاه و شیوا می‌فرماید: سخن‌ها ضبط شود و رازها از پرده برون افتد و هرکس در گروه اعمال خویشتن است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۴۳</ref>.
*بر اساس [[آموزه‌های اسلامی]]، [[توحید]]، [[معاد]]، [[نبوت]] و [[امامت]]، همه بر محور [[عدل]] [[استوار]] شده است. عدل الهی آن‌جا که به [[توحید]] یا [[معاد]] مربوط می‌شود، در نگرش [[انسان]] به هستی و آفریننده آن و در [[جهان‌بینی]] او تأثیرگذار است. [[امام]] {{ع}} در ارتباط با [[عدل]] و [[توحید]] می‌فرماید: و او را از [[توحید]] و [[عدل]] پرسیدند، فرمود: [[توحید]] این است که [[خدا]] را به تصور درنیاوری و [[عدل]] این است که [[خدا]] را متهم نسازی<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۴۷۰</ref>. [[خداوند]] بر مبنای صفت [[عدل]] خویش و وعده‌ای که در [[قرآن کریم]] به [[بندگان]] داده است، [[پاداش]] و [[کیفر]] [[اعمال انسان]] را، هر چند به اندازه ذره‌ای، بی‌کم و کاست اعمال می‌کند<ref>{{متن قرآن| فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}؛ سوره زلزال، آیه ۷ – ۸</ref>. [[امام]] {{ع}} می‌فرماید: [[خداوند]] بر اطاعتش "[[پاداش]]" مقرر فرموده و بر مخالفتش "[[عذاب]]"، تا بندگانش را از سقوط در [[آتش]] [[خشم]] خود بازدارد و به [[بهشت]] رهنمون شود<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۶۸</ref>. و در بیانی کوتاه و شیوا می‌فرماید: سخن‌ها ضبط شود و رازها از پرده برون افتد و هرکس در گروه اعمال خویشتن است<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۳۴۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 560.</ref>.
*در فرازی دیگر درباره ارتباط [[عدل]] و [[معاد]] می‌فرماید: پیش آمده که چیزی (از [[خدا]]) خواسته‌ای و به آن نرسیده‌ای و (به‌جای آن) بهتر از آن را در این [[جهان]] یا آن [[جهان]] به تو داده‌اند یا آن را از تو بازداشته‌اند، زیرا بر نیاوردن خواسته‌ات برای تو بهتر بوده است. چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو می‌دادند، [[تباهی]] دینت را ر آن می‌دیدی. پس درخواست تو درباره چیزی باشد که [[نیکی]] آن برایت پایدار ماند و [[سختی]] و [[رنج]] را از تو دور کند که نه [[مال]] برای تو پایدار است و نه تو برای [[مال]] خواهی ماند<ref>نهج البلاغه، نامه  ۳۱</ref>. [[امام]] {{ع}} [[مسئولیت]] [[اعمال انسان]] را بر عهده خود او می‌داند و می‌فرماید: بی‌شک [[خدای متعال]] از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ و [[آشکار]] و پنهانشان پرسید. پس اگر [[عذاب]] کند شما ستم‌کارترید و اگر ببخشاید او بزرگوارتر است<ref>نهج البلاغه، نامه  ۲۷</ref>.
*در فرازی دیگر درباره ارتباط [[عدل]] و [[معاد]] می‌فرماید: پیش آمده که چیزی (از [[خدا]]) خواسته‌ای و به آن نرسیده‌ای و (به‌جای آن) بهتر از آن را در این [[جهان]] یا آن [[جهان]] به تو داده‌اند یا آن را از تو بازداشته‌اند، زیرا بر نیاوردن خواسته‌ات برای تو بهتر بوده است. چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو می‌دادند، [[تباهی]] دینت را ر آن می‌دیدی. پس درخواست تو درباره چیزی باشد که [[نیکی]] آن برایت پایدار ماند و [[سختی]] و [[رنج]] را از تو دور کند که نه [[مال]] برای تو پایدار است و نه تو برای [[مال]] خواهی ماند<ref>نهج البلاغه، نامه  ۳۱</ref>. [[امام]] {{ع}} [[مسئولیت]] [[اعمال انسان]] را بر عهده خود او می‌داند و می‌فرماید: بی‌شک [[خدای متعال]] از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ و [[آشکار]] و پنهانشان پرسید. پس اگر [[عذاب]] کند شما ستم‌کارترید و اگر ببخشاید او بزرگوارتر است<ref>نهج البلاغه، نامه  ۲۷</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 560.</ref>.
*و در فرازی دیگر می‌فرماید: نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازه ذره‌ای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود، در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۳۳</ref>.
*و در فرازی دیگر می‌فرماید: نه در [[آسمان]] و نه در [[زمین]] به اندازه ذره‌ای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود، در [[عدالت]] [[الهی]] خدشه وارد نیاید و جز [[حق]] و [[حق]] داوریِ [[عدل]] نباشد<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۲۳۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561.</ref>.
==[[عدل]] و [[نبوت]]==
==[[عدل]] و [[نبوت]]==
*[[عدل]] آن‌جا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، عدل الهی اقتضا می‌کند که [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به‌وسیله [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. اما [[آدم]] {{ع}} به آنچه [[نهی]] شد، [[اقدام]] کرد و [[علم]] [[خداوند]] درباره او تحقق یافت، تا آن که پس از [[توبه]]، او را از [[بهشت]] به‌سوی [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود [[زمین]] را آباد کند و بدین‌وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[وفات]] [[آدم]] {{ع}} [[زمین]] را از [[حجت]] خالی نگذاشت و میان [[فرزندان آدم]] {{ع}} و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود و قرن به قرن، [[حجت‌ها]] و دلیل‌ها را بر زبان [[پیامبران]] [[برگزیده]] آسمانی و حاملان [[رسالت]] خویش جاری ساخت تا این‌که سلسله [[انبیا]] با [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]] {{صل}} به اتمام رسید و بیان [[احکام]] و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]] به سرمنزل نهایی راه یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۹۱</ref>. هم‌چنین عدل الهی اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]] {{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]] {{ع}} در این‌باره می‌فرماید: [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند، زیرا آن‌ها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]]، از میان [[مردم]] نرفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱</ref>.
*[[عدل]] آن‌جا که به [[نبوت]] و [[تشریع]] و [[قانون]] مربوط می‌شود، یک مقیاس و معیار قانون‌شناسی است. به عبارت دیگر، عدل الهی اقتضا می‌کند که [[خداوند]] [[زمین]] را خالی از [[حجت]] خود باقی نگذارد و به‌وسیله [[ارسال پیامبران]]، [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کند. اما [[آدم]] {{ع}} به آنچه [[نهی]] شد، [[اقدام]] کرد و [[علم]] [[خداوند]] درباره او تحقق یافت، تا آن که پس از [[توبه]]، او را از [[بهشت]] به‌سوی [[زمین]] فرستاد تا با [[نسل]] خود [[زمین]] را آباد کند و بدین‌وسیله [[حجت]] را بر [[بندگان]] تمام کرد. پس از [[وفات]] [[آدم]] {{ع}} [[زمین]] را از [[حجت]] خالی نگذاشت و میان [[فرزندان آدم]] {{ع}} و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود و قرن به قرن، [[حجت‌ها]] و دلیل‌ها را بر زبان [[پیامبران]] [[برگزیده]] آسمانی و حاملان [[رسالت]] خویش جاری ساخت تا این‌که سلسله [[انبیا]] با [[پیامبر اسلام]]، [[حضرت محمد]] {{صل}} به اتمام رسید و بیان [[احکام]] و [[انذار]] و [[بشارت]] [[الهی]] به سرمنزل نهایی راه یافت<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۹۱</ref>. هم‌چنین عدل الهی اقتضا می‌کند [[امت پیامبر]] {{صل}} پس از ایشان بی‌سرپرست رها نشوند تا به [[هلاکت]] و [[ضلالت]] افتند. [[امام علی]] {{ع}} در این‌باره می‌فرماید: [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} در میان شما [[مردم]] جانشینانی برگزید که تمام [[پیامبران]] گذشته برای امت‌های خود برگزیدند، زیرا آن‌ها هرگز [[انسان‌ها]] را سرگردان رها نکردند و بدون معرفی راه‌های روشن و نشان‌های [[استوار]]، از میان [[مردم]] نرفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه  ۱</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561.</ref>.
==عدل الهی و [[قضا و قدر]]==
==عدل الهی و [[قضا و قدر]]==
*منظور از تقدیر [[الهی]] این است که [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل به‌تدریج تحقق می‌یابد. نیز، منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئله [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است که [[انسان]] نه به‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به‌واسطه مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا این‌که به‌دلیل انجام آن عمل آن‌ها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است، چرا که اگر آن‌ها را به خود واگذاشته بود، آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است.
*منظور از تقدیر [[الهی]] این است که [[خدای متعال]] برای هر پدیده‌ای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل به‌تدریج تحقق می‌یابد. نیز، منظور از [[قضای الهی]] این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی می‌رساند. [[شیعه]] در مسئله [[قضا و قدر]] [[معتقد]] است که [[انسان]] نه به‌صرف قادریت و [[صاحب]] [[اختیار]] دانستن [[خداوند]]، خویشتن را مجبور می‌بیند و نه به‌واسطه مختار دانستن خود در امور، [[خداوند]] را از [[سلطنت]] و قادریت برکنار می‌داند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. [[خداوند متعال]] [[انسان‌ها]] را مجبور به انجام کاری نمی‌کند تا این‌که به‌دلیل انجام آن عمل آن‌ها را [[عذاب]] کند و کار را به [[بندگان]] هم واگذار نکرده است، چرا که اگر آن‌ها را به خود واگذاشته بود، آنان را با [[امر و نهی]] محصور نمی‌کرد، بلکه [[اختیار انسان]] "[[امر بین الامرین]]" است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 561-562.</ref>.
*[[تدبیر]] مستمر عالم از [[خداوند]] است، ولی [[اختیار]] و [[گزینش]] اعمال از [[انسان]]. به‌عبارت دیگر [[علم]] و [[اراده]] ازلی [[خداوند]] به عمل اختیاری [[بندگان]] تعلق می‌گیرد. پس عمل اختیاری [[انسان‌ها]] به‌نوعی بر خواست و [[اراده خداوند]] متکی است. از این‌رو [[امام]] {{ع}} سرچشمه همه امور را به دست [[خداوند]] می‌داند و [[خداوند]] را [[علت]] اصلی [[ظهور]] پدید‌ه‌ها و بروز اتفاق‌ها برمی‌شمرد. در عین‌حال [[سرنوشت]] را [[انسان]]، خود، رقم می‌زند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و می‌تواند در چارچوب [[قوانین]] و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش رود. [[علی]] {{ع}} [[انسان]] را اختیاردار خویش معرفی کرده است. هنگامی‌که شخصی از [[مردم]] [[شام]] از او پرسید: "آیا رفتنت به [[شام]] به [[قضا و قدر]] [[خدا]] بود؟" گفت: وای بر تو! شاید قضای لازم و [[قدر]] حتمی را [[گمان]] کرده‌ای. اگر چنین باشد [[پاداش]] و [[کیفر]] [[باطل]] است و نوید تهدید عاطل. [[خدای سبحان]] [[بندگان]] خود را امر فرمود که (در آنچه بدان مأمورند) دارای اختیارید و [[نهی]] کرد تا بترسند و دست بازدارند. آنچه [[تکلیف]] کرد آسان است نه دشوار و [[پاداش]] او بر [[کردار]] اندک، بسیار. نافرمانی‌اش نکنند از آن رو که بر آنان چیره است و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند. [[پیامبران]] را به بازیچه نفرستاد و کتبا را برای [[بندگان]] بیهوده نازل نفرمود و آسمان‌ها و [[زمین]] و آنچه میان این دو است به [[باطل]] خلق نکرد. این [[گمان]] کسانی است که [[کافر]] شدند. وای بر آنان که [[کافر]] شدند از [[آتش]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۷۸</ref>.
*[[تدبیر]] مستمر عالم از [[خداوند]] است، ولی [[اختیار]] و [[گزینش]] اعمال از [[انسان]]. به‌عبارت دیگر [[علم]] و [[اراده]] ازلی [[خداوند]] به عمل اختیاری [[بندگان]] تعلق می‌گیرد. پس عمل اختیاری [[انسان‌ها]] به‌نوعی بر خواست و [[اراده خداوند]] متکی است. از این‌رو [[امام]] {{ع}} سرچشمه همه امور را به دست [[خداوند]] می‌داند و [[خداوند]] را [[علت]] اصلی [[ظهور]] پدید‌ه‌ها و بروز اتفاق‌ها برمی‌شمرد. در عین‌حال [[سرنوشت]] را [[انسان]]، خود، رقم می‌زند. [[انسان]] مجبور آفریده نشده است و می‌تواند در چارچوب [[قوانین]] و سنت‌های [[حاکم]] بر هستی، [[سرنوشت]] خود را بسازد و در هر جهت که [[اراده]] کند، پیش رود. [[علی]] {{ع}} [[انسان]] را اختیاردار خویش معرفی کرده است. هنگامی‌که شخصی از [[مردم]] [[شام]] از او پرسید: "آیا رفتنت به [[شام]] به [[قضا و قدر]] [[خدا]] بود؟" گفت: وای بر تو! شاید قضای لازم و [[قدر]] حتمی را [[گمان]] کرده‌ای. اگر چنین باشد [[پاداش]] و [[کیفر]] [[باطل]] است و نوید تهدید عاطل. [[خدای سبحان]] [[بندگان]] خود را امر فرمود که (در آنچه بدان مأمورند) دارای اختیارید و [[نهی]] کرد تا بترسند و دست بازدارند. آنچه [[تکلیف]] کرد آسان است نه دشوار و [[پاداش]] او بر [[کردار]] اندک، بسیار. نافرمانی‌اش نکنند از آن رو که بر آنان چیره است و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند. [[پیامبران]] را به بازیچه نفرستاد و کتبا را برای [[بندگان]] بیهوده نازل نفرمود و آسمان‌ها و [[زمین]] و آنچه میان این دو است به [[باطل]] خلق نکرد. این [[گمان]] کسانی است که [[کافر]] شدند. وای بر آنان که [[کافر]] شدند از [[آتش]]<ref>نهج البلاغه، حکمت  ۷۸</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 562.</ref>.
==عدل الهی و [[آزمایش‌های خداوند]]==
==عدل الهی و [[آزمایش‌های خداوند]]==
*[[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آن‌ها را مورد [[آزمایش]] قرار می‌دهد. یکی از اهداف [[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به‌صورت نهفته در وجود [[انسان‌ها]] قرارداده است. این [[کمالات]] به‌وسیله آزمایش‌ [[الهی]] زمینه بروز می‌یابند. صفات درونی [[انسان]] نمی‌تواند معیاری برای [[پاداش]] یا [[کیفر]] باشند، مگر آن‌گاه که در [[اعمال انسان]] [[خودنمایی]] کنند. [[خداوند]] [[بندگان]] را می‌آزماید تا آنچه در درون دارند، در عمل [[آشکار]] کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و [[مستحق]] [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند. البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] برای [[تربیت]] و پرورش صفات عالی آن‌ها به این معنا نیست که همه می‌توانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در اعمال خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است که [[امتحان]] [[خداوند]] زمینه‌های [[تربیت]] و پرورش را به‌وجود می‌آورد و گروهی که خواهان سعادت‌اند پرورش می‌یابند. اما برخی نمی‌توانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آن‌ها نمایان می‌شود و در [[اعمال بد]] بروز می‌یابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 559- 562.</ref>.
*[[خداوند متعال]] برای [[اجرای عدالت]] در میان [[بندگان]]، آن‌ها را مورد [[آزمایش]] قرار می‌دهد. یکی از اهداف [[آزمایش الهی]]، [[تربیت]] و پرورش استعدادهای [[بندگان]] است. [[خداوند]] استعدادها، امکانات، [[کمالات]] و [[فضایل]] [[اخلاقی]] را به‌صورت نهفته در وجود [[انسان‌ها]] قرارداده است. این [[کمالات]] به‌وسیله آزمایش‌ [[الهی]] زمینه بروز می‌یابند. صفات درونی [[انسان]] نمی‌تواند معیاری برای [[پاداش]] یا [[کیفر]] باشند، مگر آن‌گاه که در [[اعمال انسان]] [[خودنمایی]] کنند. [[خداوند]] [[بندگان]] را می‌آزماید تا آنچه در درون دارند، در عمل [[آشکار]] کنند، استعدادها را از [[قوه]] به فعل برسانند و [[مستحق]] [[پاداش]] و [[کیفر]] شوند. البته مقصود از [[امتحان]] [[بندگان]] برای [[تربیت]] و پرورش صفات عالی آن‌ها به این معنا نیست که همه می‌توانند صفات انسانی و [[ملکات اخلاقی]] را در اعمال خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است که [[امتحان]] [[خداوند]] زمینه‌های [[تربیت]] و پرورش را به‌وجود می‌آورد و گروهی که خواهان سعادت‌اند پرورش می‌یابند. اما برخی نمی‌توانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آن‌ها نمایان می‌شود و در [[اعمال بد]] بروز می‌یابد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 562.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش