پرش به محتوا

آثار شناخت و اعتقاد به امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۳: خط ۳۳:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::*«'''[[محبت]] و [[دوستی]] امام‌''': یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجسته‌ترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزون‌تر می‌شود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هرقدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[ذات اقدس الهی]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به [[مقام والای امام]] و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش می‌آید، در نهایت بزرگداشت از او یاد می‌کنند.
:::::*«'''[[محبت]] و [[دوستی]] امام‌''': یکی از [[وظایف]] مهم [[شیعیان]]، [[محبت]] و [[دوستی]] [[امام]] است و حتی از برجسته‌ترین آثار [[معرفت]] او، [[محبت]] به آن وجود [[مقدس]] است. این [[شناخت]] به هر [[میزان]] بیشتر باشد، [[محبت]] آنان فزون‌تر می‌شود و هرقدر [[محبت]] بیشتر شد، نشان از وجود سنخیت با آن [[انوار]] [[مقدس]] است. این هم سنخی نیز هرقدر افزایش یابد، نشان از [[تقرب]] به [[ذات اقدس الهی]] است و این والاترین کمال است. از آنجایی که خود [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} به [[مقام والای امام]] و [[امامت]] شناختی کامل دارند؛ وقتی سخن از یک [[امام]] پیش می‌آید، در نهایت بزرگداشت از او یاد می‌کنند.
::::::[[رسول اکرم]] {{صل}} آن‌گاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان می‌آورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، می‌فرماید: {{عربی|"بِأَبِي وَ أُمِّي! سَمِيّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّورِ..."}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "پدر و مادرم فدایش باد که او هم‌نام من و شبیه من و شبیه [[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...".
::::::[[رسول اکرم]] {{صل}} آن‌گاه که سخن از [[آخرین وصی]] خود به میان می‌آورد، در نهایت [[احترام]] از زیباترین واژگان [[محبت]] بهره برده، می‌فرماید: {{عربی|"بِأَبِي وَ أُمِّي! سَمِيّ جَدِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَي بْنِ عِمْرَانَ عَلَيهِ جُيوبُ النُّورِ..."}}<ref>علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص ۱۵۶.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدایش [[باد]] که او هم‌نام من و شبیه من و [[شبیه ]][[موسی بن عمران]] است که بر او نورهایی احاطه دارد...".
::::::[[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز می‌فرماید: "{{عربی|فانظروا اهل بیت نبیکم فان لبدوا فالبدوا وان استنصروکم فانصروهم فلیفرجن الله بغتة برجل منا اهل البیت . بابی ابن خیرة الاماء]]"}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او باد که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است".
::::::[[امام]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} نیز می‌فرماید: "{{عربی|فانظروا اهل بیت نبیکم فان لبدوا فالبدوا وان استنصروکم فانصروهم فلیفرجن الله بغتة برجل منا اهل البیت . بابی ابن خیرة الاماء]]"}}<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۳۴، ص ۱۱۸ و ج ۴۱، ص ۳۵۳ و ج ۵۱، ص ۱۲۱.</ref>؛ "شما همواره به [[اهل بیت]] پیامبرتان نگاه کنید؛ اگر آنان ساکت شدند و در خانه نشستند، شما نیز [[سکوت]] کرده، به [[زمین]] بچسبید و اگر از شما [[یاری]] طلبیدند، به [[یاری]] آنان بشتابید. [[خدای متعال]] به دست مردی از ما [[اهل بیت]]، ناگهان [[فرج]] [[عنایت]] خواهد کرد. پدرم فدای او [[باد]] که [[فرزند]] [[بهترین]] کنیزان است".
::::::[[حضرت]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>.
::::::[[حضرت]] [[حسین بن علی]] {{عم}} [[نقل]] کرده است: مردی نزد پدرم آمد و از اوصاف [[مهدی]] {{ع}} پرسید. ایشان وقتی صفات او را ذکر کرد، با حالتی سرشار از [[عشق]] و شیدایی، به سینه خود اشاره کرده، آهی کشید و از شدت [[اشتیاق]] به ایشان، به سینه خود اشاره فرمود (و أومأ بیده إلی صدره شوقا إلی رؤیته)<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۱۲، ح ۱.</ref>.
::::::[[ابو حمزه ثمالی]] می‌گوید: "روزی نزد [[امام باقر]] {{ع}} بودم که فرمود: "ای ابا حمزه! یکی از امور یقینی- که [[خداوند]] آن را حتمی ساخته است- [[قیام قائم]] ما [[اهل بیت]] است و اگر کسی در آنچه که می‌گویم [[تردید]] کند، [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] خواهد کرد که به او [[کافر]] شده و [[انکار]] کننده او است. سپس فرمود: پدر و مادرم فدای او که هم‌نام من و هم‌کنیه من است و هفتمین فرد پس از من می‌باشد"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.</ref>.
::::::[[ابو حمزه ثمالی]] می‌گوید: "روزی نزد [[امام باقر]] {{ع}} بودم که فرمود: "ای ابا [[حمزه]]! یکی از امور یقینی- که [[خداوند]] آن را حتمی ساخته است- [[قیام قائم]] ما [[اهل بیت]] است و اگر کسی در آنچه که می‌گویم تردید کند، [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] خواهد کرد که به او [[کافر]] شده و [[انکار]] کننده او است. سپس فرمود: [[پدر]] و مادرم فدای او که هم‌نام من و هم‌کنیه من است و هفتمین فرد پس از من می‌باشد"<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۸۶.</ref>.
::::::خلاد بن صفار می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانی‌ام خدمت‌گزار او خواهم بود".
::::::خلاد بن صفار می‌گوید: از [[امام صادق]] {{ع}} سؤال شد: آیا [[قائم]] به [[دنیا]] آمده است؟ [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۴۵، ح ۲۳.</ref>؛ "خیر! اگر او را [[درک]] کردم، در ایام زندگانی‌ام خدمت‌گزار او خواهم بود".
::::::آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرموده است: {{عربی|"... اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] می‌کردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه می‌داشتم".
::::::آن [[حضرت]] در روایتی دیگر فرموده است: {{عربی|"... اَما اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذلِکَ لاَءَسْتَبْقَیْتُ نَفْسی لِصاحِبِ هذَا الاْءَمْرِ"}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۲۷۳، ح ۵۰.</ref>؛ "به درستی اگر من آن روز را [[درک]] می‌کردم، جانم را برای [[صاحب]] این امر نگه می‌داشتم".
::::::[[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: "بأبی و أمی! سمی جدی و شبیهی و شبیه [[موسی‌]] بن [[عمران]] علیه جیوب النور تتوقد بشعاع [[ضیاء]] القدس..."<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "پدر و مادرم فدای تو که هم‌نام جدم و شبیه من و شبیه [[موسی]] بن عمرانی...".
::::::[[امام]] [[علی بن موسی الرضا]] {{عم}} فرمود: "بأبی و أمی! سمی جدی و شبیهی و [[شبیه ]][[موسی‌]] بن [[عمران]] علیه جیوب النور تتوقد بشعاع [[ضیاء]] القدس..."<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۳۷، باب ۳۵، ح ۳.</ref>؛ "[[پدر]] و مادرم فدای تو که هم‌نام جدم و شبیه من و [[شبیه ]][[موسی]] بن عمرانی...".
:::::*'''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی‌''': در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است.
:::::*'''[[نجات]] از [[مرگ]] جاهلی‌''': در [[روایات]] فراوانی وارد شده است: "هرکس از [[دنیا]] برود و [[امام زمان]] خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] از [[دنیا]] رفته است". این [[روایت]] در مورد [[شناخت]] و [[معرفت]] تمامی [[ائمه]] {{عم}} [[صادق]] است؛ ولی در خصوص [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز روایاتی وارد شده است.
::::::معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[من مات]] لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة"<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] خودش را نمی‌شناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است".
::::::معاویة بن وهب گوید: "شنیدم از [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "[[من مات]] لا یعرف امامه مات میتة جاهلیة"<ref>الغیبة، ص ۱۲۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۴۰۹، ح ۹.</ref>؛ "هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] خودش را نمی‌شناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است".
::::::[[محمد بن عثمان عمری]] گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: من در حضور [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] {{عم}} بودم. از آن [[حضرت]] درباره این خبر- که [[زمین]] تا [[روز قیامت]] از [[حجت خداوند]] بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است- پرسیده شد؛ فرمود: {{عربی|"إنّ هذا حقّ كما أنّ النهار حق"}}؛ "به [[راستی]] این درست است؛ چنان‌که روز درست است". به او عرض شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[حجت]] و [[امام]] بعد از شما کیست؟ فرمود: "ابنی [[محمد]] و هو الامام و [[الحجة]] بعدی [[من مات]] و لم یعرفه مات میتة جاهلیة أما إن له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و یکذب فیها الوقاتون ثم یخرج فکأنی أنظر إلی الاعلام البیض تخفق فوق رأسه بنجف الکوفة"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۸۱، ح ۸.</ref>؛ "پسرم [[محمد]]؛ او [[امام]] و [[حجت]] بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[آگاه]] باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می‌شوند و [[اهل باطل]] در آن هلاک می‌گردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، [[دروغ]] می‌گویند. سپس [[خروج]] می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در [[نجف]] [[کوفه]] در اهتزاز است".
::::::[[محمد بن عثمان عمری]] گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: من در حضور [[ابو محمد]] [[حسن بن علی]] {{عم}} بودم. از آن [[حضرت]] درباره این خبر- که [[زمین]] تا [[روز قیامت]] از [[حجت خداوند]] بر خلقش خالی نیست و هرکس بمیرد و [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است- پرسیده شد؛ فرمود: {{عربی|"إنّ هذا حقّ كما أنّ النهار حق"}}؛ "به [[راستی]] این درست است؛ چنان‌که روز درست است". به او عرض شد: ای [[فرزند]] [[رسول خدا]]! [[حجت]] و [[امام]] بعد از شما کیست؟ فرمود: "ابنی [[محمد]] و هو الامام و [[الحجة]] بعدی [[من مات]] و لم یعرفه مات میتة جاهلیة أما إن له غیبة یحار فیها الجاهلون و یهلک فیها المبطلون و یکذب فیها الوقاتون ثم یخرج فکأنی أنظر إلی الاعلام البیض تخفق فوق رأسه بنجف الکوفة"<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۸۱، ح ۸.</ref>؛ "پسرم [[محمد]]؛ او [[امام]] و [[حجت]] بعد از من است. هرکس بمیرد و او را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است. [[آگاه]] باشید برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان می‌شوند و [[اهل باطل]] در آن هلاک می‌گردند و کسانی که برای آن، وقت معین کنند، [[دروغ]] می‌گویند. سپس [[خروج]] می‌کند و گویا به پرچم‌های سپیدی می‌نگرم که بر بالای سر او در [[نجف]] [[کوفه]] در اهتزاز است".
::::::[[مرگ جاهلی]]؛ یعنی، مردن بدون [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او {{صل}}. کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد، در واقع از [[گمراهی]] زمان جاهلیت- که [[خدا]] و [[پیغمبر]] {{صل}} را نمی‌شناختند- خارج نشده است. بنابراین، اگر [[معرفت خدا]] و [[رسول]] او، به [[معرفت امام]] زمان {{ع}} منتهی نشود، فایده‌ای برای [[انسان]] نخواهد داشت و او را دین‌دار نمی‌کند.
::::::[[مرگ جاهلی]]؛ یعنی، مردن بدون [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] او {{صل}}. کسی که [[امام زمان]] خود را نشناسد، در واقع از [[گمراهی]] زمان [[جاهلیت]]- که [[خدا]] و [[پیغمبر]] {{صل}} را نمی‌شناختند- خارج نشده است. بنابراین، اگر [[معرفت خدا]] و [[رسول]] او، به [[معرفت امام]] زمان {{ع}} منتهی نشود، فایده‌ای برای [[انسان]] نخواهد داشت و او را [[دین‌دار]] نمی‌کند.
::::::شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"جَاهِلِیَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است".
::::::شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: منظور از [[جاهلیت]]، [[جهل]] مطلق و نسبت به همه چیز است یا فقط نشناختن [[امام]] است؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{عربی|"جَاهِلِیَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ"}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ۱، ص ۳۷۷.</ref>؛ "منظور، [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است".
::::::پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده می‌شود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به‌هرحال از [[هدایت الهی]] و [[دین‌داری]] محروم گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی الهی صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز می‌دارد که [[کفر]] نامیده می‌شود و یا آن را مخفی می‌دارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست.
::::::پس نتیجه عدم [[شناخت امام زمان]] {{ع}}، [[کفر]] و [[نفاق]] و [[گمراهی]] است. البته ممکن است نشناختن، در اثر عدم معرفی [[امام زمان]] {{ع}} از سوی [[خدا]] باشد (بدون کوتاهی خود شخص). این حالت "ضلال" نامیده می‌شود و مرادف با "[[استضعاف]]" است. در این حالت، شخص مقصر نیست؛ ولی به‌هرحال از [[هدایت الهی]] و [[دین‌داری]] [[محروم]] گشته است. حالت [[کفر]] و [[نفاق]] مربوط به شخصی است که برایش معرفی [[الهی]] صورت گرفته؛ ولی او در پذیرفتن آن کوتاهی کرده است. این دو حالت دارد: یا [[انکار]] و عدم [[تسلیم]] خود را به صراحت ابراز می‌دارد که [[کفر]] نامیده می‌شود و یا آن را مخفی می‌دارد که "[[نفاق]]" است. در هر سه صورت، شخص از مسیر [[عبودیت]] [[خداوند]]، دور افتاده و [[عاقبت]] به خیر نیست.
::::::پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از باب [[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمی‌تواند از [[رضا]] و [[خشم]] الهی [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنان‌که عاقل در [[امور مادی]] و دنیوی خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه می‌کند، در امور معنوی و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] می‌کند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۱۲۲-۱۲۵.</ref>.
::::::پس [[شناخت]] و [[پیروی]] از [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}، نه از [[باب ]][[تعبد]]؛ بلکه به [[حکم]] [[عقل انسان]] است. چرا که [[انسان]] [[خداشناس]] راهی به سوی [[خدا]] ندارد؛ مگر از طریقی که خود [[خداوند]] قرار داده است. جز از این راه، نمی‌تواند از [[رضا]] و [[خشم]] [[الهی]] [[آگاه]] شود. مراجعه [[مردم]] به [[ائمه اطهار]] {{عم}}، از باب مراجعه [[نادان]] به [[دانا]] است. این یک [[حکم عقلی]] است؛ همچنان‌که [[عاقل]] در [[امور مادی]] و [[دنیوی]] خود، به [[دانا]] و متخصص آن مراجعه می‌کند، در امور [[معنوی]] و غیرمادی نیز [[عقل]] همین گونه [[حکم]] می‌کند<ref>سید محمد بنی هاشمی، معرفت امام عصر {{ع}}، ص ۱۱۱.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ص ۱۲۲-۱۲۵.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}


۱۱۵٬۱۸۲

ویرایش