پرش به محتوا

رابطه محبت با انتظار فرج چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پاسخ جامع مهدویت بالا}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = رابطه [[محبت]] با [[انتظار فرج]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[رابطه انتظار با محبت]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   = [[رابطه انتظار با محبت]]
| تعداد پاسخ = ۱
| مدخل وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = ۱ پاسخ
 
}}
}}
'''رابطه [[محبت]] با [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''رابطه [[محبت]] با [[انتظار فرج]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ جامع اجمالی ==
==پاسخ جامع اجمالی==
* وادی [[محبت]] قاعده‌ای دارد، هر مقدار [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض [[محبوب]] در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجۀ آن بالاتر می‌‌شود تا جایی که اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این [[ناراحتی]] و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او نشده و [[مانع]] عرض ارادتش نمی‌شود؛ چرا که خود را نمی‌بیند و تنها به [[محبوب]] [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست؛ به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا [[پول]] خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به [[محبوب]] برایش [[سختی]] داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد، بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به محبوبش [[تحمل]] کند. آنقدر محبوبش برایش [[عزیز]] است که [[تحمل]] آن [[رنج‌ها]] نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه را به [[جان]] می‌خرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند [[محبوب]] که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] او باشد به همۀ آن مشکلات و [[سختی‌ها]] می‌ارزد و آنچه برای این [[محب]] اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.</ref>.
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
* یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در [[دوست داشتن]] [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست داشتن]] خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقه‌اش به [[حضرت مهدی]] {{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] می‌‌دارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است به گونه‌ای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]] {{ع}} درمی‌‌یابیم، ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفته‌اند. [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref>.
<div style="border-right-style: solid; border-right-color: #FFCC33; background-color: #FFF1B9; font-size: 100%;">* ''<sub>پاسخ جامع به این پرسش، برگرفته از تمامی پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه اندیشمندان و نویسندگانی است که تصویر و متن سخنان آنان در ذیل دیده می‌شود:</sub>''</div>
* کسی که به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر [[قدر]] آن وضعیت [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‌شود. این [[دوست داشتن]] فقط زمانی به وجود می‌‌آید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟؟.</ref>.
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
* [[عشق]] با خود، تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آنکه [[سستی]] می‌‌ورزد [[عاشق]] نیست؛ با این نگرش، [[منتظر]] می‌‌کوشد به گونه‌ای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نموده‌اند: «هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال می‌‌شود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحۀ [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.</ref><ref>ر.ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱.</ref>
{| style="text-align: center; background-color:##fff; width:40%; border-radius:0px; align:left !important; margin:left"
 
|-
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛
| تصویر = 152046.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد بنی‌هاشمی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«در وادی [[محبت]] قاعده‌ای وجود دارد که به وسیله آن می‌توان شد و ضعف [[محبت]] را محک زد. آن قاعده این است که هر [[قدر]] [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، او خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض محبوبش در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. به تعبیر دیگر: هر [[قدر]] دلبستگی محب به [[محبوب]] زیادتر شود، "خود" محب کنارتر می‌رود و بر عکس، هر چقدر خودش را بیشتر بخواهد، علاقه‌اش به محبوبش به همان اندازه کمتر است. بنابراین پایین‌ترین درجه [[محبت]] این است که [[انسان]] محبوبش را برای نفعی که به حال او دارد، [[دوست]] بدارد و در واقع چون خودش را [[دوست]] دارد، محبوبش را هم [[دوست]] بدارد، بسیاری از افرادی که با هم [[دوست]] می‌شوند، چنین رابطه‌ای با هم دارند، ولی هر [[قدر]] که [[دوستی]] آنها شدیدتر شود، خودشان و [[منافع]] خودشان را بیشتر فراموش می‌کنند و بیشتر به [[فکر]] [[دوست]] خود خواهند بود. ممکن است دو نفر با هم به گونه [[دوست]] باشند که هر کدام نسبت به دیگری یا فقط یکی از آنها چنین باشد، یعنی دوستش را برای [[منافع]] خودش نخواهد، بلکه او را به خاطر خود او [[دوست]] داشته باشد.


|[[پرونده:152046.jpg|75px|link=سید محمد بنی‌هاشمی]]||[[پرونده:136863.JPG|75px|link=خدامراد سلیمیان]]||[[پرونده:11434.jpg|75px|link=محمد صابر جعفری]]
[[بهترین]] و شایع‌ترین مثالی که برای چنین محبتی می‌توان ذکر کرد، [[محبت]] پدر و مادر به فرزندشان است. معمولاً چنین است که پدر و مادر، [[فرزند]] خود را به خاطر خودش [[دوست]] می‌دارند، نه به خاطر نفعی که به حال او دارند. هیچ پدر و مادری به خاطر نفعی که در آینده می‌خواهند از [[فرزند]] خود ببرند، او را [[دوست]] نمی‌دارند و اصلاً به این نمی‌اندیشند که آیا بعدها می‌توانند از [[فرزند]] خویش نفعی ببرند یا خیر. البته ممکن است استثنائاً پدر و مادری چنین باشند، ولی قاعده این نیست و آنها موارد استثنایی محسوب می‌شوند. [[لذت]] پدر و مادر این است که ببینند فرزندشان از محبت‌های آنان لبریز شده و خوشحالی آنها به این است که [[فرزند]] را خوشحال ببینند. وقتی [[فرزند]] بزرگ می شود. توفیقات شخصی او برای خودش، پدر و مادر را بیشتر خوشحال می‌کند تا بهره‌ای که احیاناً برای آنها دارد. پس [[محبت]] والدین به [[فرزند]] بسیار خالص‌تر از [[محبت]] دوستانی است که به خاطر [[منافع]] شخصی یکدیگر را [[دوست]] می‌دارند. [[خلوص]] این [[محبت]] به خاطر همین است که خود را کنار گذاشته‌اند و به جای خود، [[فرزند]] خود را در [[قلب]] خویش نشانده‌اند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجه آن بالاتر می‌باشد.


|-
[[میزان]] [[محبت]] [[فرزند]] به پدر و مادرش را نیز می‌توانیم با همین معیار محک بزنیم. اگر فرزندی مادرش را به خاطر این که کارهای شخصی او را انجام می‌دهد، [[دوست]] بدارد، یا پدرش را به خاطر این که مخارج او را می‌پردازد، [[دوست]] داشته باشد، این [[محبت]] بسیار ضعیف و ناچیز است و در عالم [[انسانیت]] [[ارزش]] چندانی برای ان نمی‌توان قائل شد. ولی هر [[قدر]] فرزندی خودش را و [[منافع]] خودش را بیشتر کنار بگذارد وبه جای آن پدر و مادر خود را بشناسد، [[خلوص]] و [[ارزش]] محبتش بیشتر می‌شود و با معیارهای انسانی و الهی [[قدر]] و [[منزلت]] والاتری می‌یابد. [[دوستی]] [[خالص]] آن است که فرزندی پدر و مادرش را به خاطر خودشان [[دوست]] بدارد، هر چند که این [[دوستی]] به ظاهر برای او خسارت آور و زیان بخش باشد. آری، [[فرزند]] عاقل و فهمیده آن کسی است که به هر قیمتی می‌خواهد [[محبت]] و ارادت خود را به پدر و مادرش برساند و اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این ناراحتی و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او را نمی‌شود و مانع عرض ارادتش نمی‌شود، چرا که خودش را نمی‌بیند و فقط به محبوبش [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست. به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا پول خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به والدین برایش [[سختی]] داشته باشد – که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند – ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد که بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به پدر و مادرش [[تحمل]] کند. آن [[قدر]] محبوبش برایش عزیز است که [[تحمل]] آن رنج‌ها نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه‌اش را به [[جان]] می‌خرد. در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند پدر و مادر که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] آنها باشد، به همه آن مشکلات و سختی‌ها می‌ارزد و آن چه برای این [[فرزند]] محب اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷-۱۴۰.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
| تصویر = 136863.JPG
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در مقاله ''«[[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)|مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]»'' در این‌باره گفته است:


|<sub>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی]]</sub>||<sub>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان]]</sub>||<sub>[[محمد صابر جعفری|جعفری]]</sub>
«کسی که به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر [[قدر]] آن وضعیت که [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود، و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‌شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‌آید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌شماری کنند.


|-
متأسفانه تصویر دوران [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} همواره از [[افراط‌ها]] و تفریط‌هایی برخوردار بوده است. گاهی از دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] به عنوان سخت‌ترین و تلخ‌ترین دوران یاد شده، و گاهی آن دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] و تن‌پروری معرفی کرده‌اند که بدون تردید هر دو تصویر زیان‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.
|}
*وادی [[محبت]] قاعده‌ای دارد، هر مقدار [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض [[محبوب]] در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجۀ آن بالاتر می‌‌شود تا جایی که اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این [[ناراحتی]] و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او نشده و [[مانع]] عرض ارادتش نمی‌شود؛ چرا که خود را نمی‌بیند و تنها به [[محبوب]] [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست؛ به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا [[پول]] خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به [[محبوب]] برایش [[سختی]] داشته باشد ـ که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند ـ ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد، بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به محبوبش [[تحمل]] کند. آنقدر محبوبش برایش [[عزیز]] است که [[تحمل]] آن [[رنج‌ها]] نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه را به [[جان]] می‌خرد در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند [[محبوب]] که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] او باشد به همۀ آن مشکلات و [[سختی‌ها]] می‌ارزد و آنچه برای این [[محب]] اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷ـ۱۴۰.</ref>.
*یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در [[دوست داشتن]] [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست داشتن]] خود [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقه‌اش به [[حضرت مهدی]]{{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] می‌‌دارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است به گونه‌ای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]]{{ع}} درمی‌‌یابیم، ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفته‌اند. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|بِأَبِی وَ أُمِّی سَمِیِّی وَ شَبِیهِی وَ شَبِیهُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref>.
*کسی که به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر [[قدر]] آن وضعیت [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‌شود. این [[دوست داشتن]] فقط زمانی به وجود می‌‌آید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند<ref>ر.ک: [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]، ص؟؟؟.</ref>.
*[[عشق]] با خود، تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آنکه [[سستی]] می‌‌ورزد [[عاشق]] نیست؛ با این نگرش، [[منتظر]] می‌‌کوشد به گونه‌ای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نموده‌اند: «هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال می‌‌شود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحۀ [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب ۱۱، ص۲۰۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱.</ref>
==پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه==
{{یادآوری پاسخ}}
{{جمع شدن|۱. حجت الاسلام و المسلمین بنی‌هاشمی؛}}
[[پرونده:152046.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید محمد بنی‌هاشمی]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در وادی [[محبت]] قاعده‌ای وجود دارد که به وسیله آن می‌توان شد و ضعف [[محبت]] را محک زد. آن قاعده این است که هر [[قدر]] [[محبت]] کسی در [[قلب]] [[انسان]] بیشتر و شدیدتر باشد، او خودش را بیشتر فراموش می‌کند و در عوض محبوبش در قلبش جای بیشتری باز می‌کند. به تعبیر دیگر: هر [[قدر]] دلبستگی محب به [[محبوب]] زیادتر شود، "خود" محب کنارتر می‌رود و بر عکس، هر چقدر خودش را بیشتر بخواهد، علاقه‌اش به محبوبش به همان اندازه کمتر است. بنابراین پایین‌ترین درجه [[محبت]] این است که [[انسان]] محبوبش را برای نفعی که به حال او دارد، [[دوست]] بدارد و در واقع چون خودش را [[دوست]] دارد، محبوبش را هم [[دوست]] بدارد، بسیاری از افرادی که با هم [[دوست]] می‌شوند، چنین رابطه‌ای با هم دارند، ولی هر [[قدر]] که [[دوستی]] آنها شدیدتر شود، خودشان و [[منافع]] خودشان را بیشتر فراموش می‌کنند و بیشتر به [[فکر]] [[دوست]] خود خواهند بود. ممکن است دو نفر با هم به گونه [[دوست]] باشند که هر کدام نسبت به دیگری یا فقط یکی از آنها چنین باشد، یعنی دوستش را برای [[منافع]] خودش نخواهد، بلکه او را به خاطر خود او [[دوست]] داشته باشد.
::::::[[بهترین]] و شایع‌ترین مثالی که برای چنین محبتی می‌توان ذکر کرد، [[محبت]] پدر و مادر به فرزندشان است. معمولاً چنین است که پدر و مادر، [[فرزند]] خود را به خاطر خودش [[دوست]] می‌دارند، نه به خاطر نفعی که به حال او دارند. هیچ پدر و مادری به خاطر نفعی که در آینده می‌خواهند از [[فرزند]] خود ببرند، او را [[دوست]] نمی‌دارند و اصلاً به این نمی‌اندیشند که آیا بعدها می‌توانند از [[فرزند]] خویش نفعی ببرند یا خیر. البته ممکن است استثنائاً پدر و مادری چنین باشند، ولی قاعده این نیست و آنها موارد استثنایی محسوب می‌شوند. [[لذت]] پدر و مادر این است که ببینند فرزندشان از محبت‌های آنان لبریز شده و خوشحالی آنها به این است که [[فرزند]] را خوشحال ببینند. وقتی [[فرزند]] بزرگ می شود. توفیقات شخصی او برای خودش، پدر و مادر را بیشتر خوشحال می‌کند تا بهره‌ای که احیاناً برای آنها دارد. پس [[محبت]] والدین به [[فرزند]] بسیار خالص‌تر از [[محبت]] دوستانی است که به خاطر [[منافع]] شخصی یکدیگر را [[دوست]] می‌دارند. [[خلوص]] این [[محبت]] به خاطر همین است که خود را کنار گذاشته‌اند و به جای خود، [[فرزند]] خود را در [[قلب]] خویش نشانده‌اند. هر [[قدر]] این ویژگی بیشتر تحقق یابد، [[محبت]] خالص‌تر و درجه آن بالاتر می‌باشد.
::::::[[میزان]] [[محبت]] [[فرزند]] به پدر و مادرش را نیز می‌توانیم با همین معیار محک بزنیم. اگر فرزندی مادرش را به خاطر این که کارهای شخصی او را انجام می‌دهد، [[دوست]] بدارد، یا پدرش را به خاطر این که مخارج او را می‌پردازد، [[دوست]] داشته باشد، این [[محبت]] بسیار ضعیف و ناچیز است و در عالم [[انسانیت]] [[ارزش]] چندانی برای ان نمی‌توان قائل شد. ولی هر [[قدر]] فرزندی خودش را و [[منافع]] خودش را بیشتر کنار بگذارد وبه جای آن پدر و مادر خود را بشناسد، [[خلوص]] و [[ارزش]] محبتش بیشتر می‌شود و با معیارهای انسانی و الهی [[قدر]] و [[منزلت]] والاتری می‌یابد. [[دوستی]] [[خالص]] آن است که فرزندی پدر و مادرش را به خاطر خودشان [[دوست]] بدارد، هر چند که این [[دوستی]] به ظاهر برای او خسارت آور و زیان بخش باشد. آری، [[فرزند]] عاقل و فهمیده آن کسی است که به هر قیمتی می‌خواهد [[محبت]] و ارادت خود را به پدر و مادرش برساند و اگر در این مسیر به [[سختی]] بیفتد و رنجی را [[تحمل]] کند، این ناراحتی و [[رنج]]، سد راه [[محبت]] او را نمی‌شود و مانع عرض ارادتش نمی‌شود، چرا که خودش را نمی‌بیند و فقط به محبوبش [[فکر]] می‌کند و قلبش مالامال از [[محبت]] اوست. به همین [[دلیل]] ابتدای امر چه بسا پول خرج کردن یا زحمت کشیدن در راه اظهار [[محبت]] به والدین برایش [[سختی]] داشته باشد – که البته آن را با وجود سختی‌اش [[تحمل]] می‌کند – ولی وقتی محبتش بیشتر شد، کم کم [[سختی]] آن از بین می‌رود و [[تحمل]] مشکلات در این مسیر دیگر برایش [[رنج]] آور نخواهد بود، بلکه از خدای خود می‌خواهد که بتواند [[رنج]] و زحمتی را برای عرض ارادت و [[محبت]] بیشتر به پدر و مادرش [[تحمل]] کند. آن [[قدر]] محبوبش برایش عزیز است که [[تحمل]] آن رنج‌ها نه تنها تلخی ندارد، بلکه شیرین است و نه تنها [[سختی]] ندارد، بلکه [[آرامش]] بخش است و نه تنها از آنها گله نمی‌کند، بلکه همه‌اش را به [[جان]] می‌خرد. در نهایت، تنها چیزی که در این مسیر بدان می‌اندیشد، فقط و فقط راحتی محبوبش است. یک لبخند پدر و مادر که برخاسته از [[قلب]] خوشحال و [[خشنود]] آنها باشد، به همه آن مشکلات و سختی‌ها می‌ارزد و آن چه برای این [[فرزند]] محب اهمیت دارد همین است و لا غیر. این همان قاعده‌ای است که در وادی [[محبت]] می‌تواند معیار [[خلوص]] و شدت آن باشد»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۱۳۷-۱۴۰.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛}}
[[پرونده:136863.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[خدامراد سلیمیان]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در مقاله ''«[[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)|مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«کسی که به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} صد در صد [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک می‌‌بیند، هر [[قدر]] آن وضعیت که [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود، و اگر آن را خوش نداشته باشد انتظارش ضعیف و [[سست]] می‌‌شود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود می‌‌آید که [[مؤمنان]] تصویر روشنی از [[زمان ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نترسند، بلکه برای وقوعش لحظه‌شماری کنند.
::::::متأسفانه تصویر دوران [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} همواره از [[افراط‌ها]] و تفریط‌هایی برخوردار بوده است. گاهی از دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] به عنوان سخت‌ترین و تلخ‌ترین دوران یاد شده، و گاهی آن دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] و تن‌پروری معرفی کرده‌اند که بدون تردید هر دو تصویر زیان‌های خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است.  
::::::یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در [[دوست]] داشتن [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست]] داشتن خود [[حضرت مهدی]]{{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقه‌اش به [[حضرت مهدی]]{{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] می‌‌دارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است. و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است. به گونه‌ای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]]{{ع}} درمی‌‌یابیم ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفته‌اند. رسول اکرم{{صل}} آن‌گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می‌‌آورد، در نهایت فروتنی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]].</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۳. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛}}
یکی از عواملی که می‌‌تواند نقش بسیاری در [[دوست]] داشتن [[ظهور]] داشته باشد، [[دوست]] داشتن خود [[حضرت مهدی]] {{ع}} است. هر کس [[محبت]] و علاقه‌اش به [[حضرت مهدی]] {{ع}} بیشتر باشد، [[ظهور]] ایشان را بیشتر [[دوست]] می‌‌دارد و هر کس به [[ظهور]] آن [[حضرت]] بیشتر علاقه داشته باشد، [[انتظار]] او شدیدتر است. و البته این [[محبت]] برخاسته از [[شناخت]] و [[معرفت]] به آن [[حضرت]] است. به گونه‌ای که از [[سخنان ائمه]] [[معصوم]] {{ع}} درمی‌‌یابیم ایشان به سبب [[معرفت]] فراوانشان به آن [[آخرین حجت الهی]] از [[بهترین]] واژگان [[محبت]] بهره گرفته‌اند. رسول اکرم {{صل}} آن‌گاه که سخن از آخرین وصی خود به میان می‌‌آورد، در نهایت فروتنی می‌‌فرماید: {{متن حدیث|بِأَبِي وَ أُمِّي سَمِيِّي وَ شَبِيهِي وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَيْهِ جُيُوبُ النُّورِ}}<ref>علی بن محمد خراز قمی، کفایه الاثر، ص ۱۵۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین (مقاله)[مؤلفه‌­های انتظار توان­مند از نگاه روایات معصومین]].</ref>.
[[پرونده:11434.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[ محمد صابر جعفری]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[ محمد صابر جعفری]]'''، در مقاله ''«[[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
::::::«[[عشق]] با خود تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آن که [[سستی]] می‌‌ورزد [[عاشق]] نیست. و هرچه [[معشوق]] دلرباتر و [[دوست]] داشتنی‌تر باشد. با این نگرش، فرد می‌‌کوشد به گونه‌ای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نموده‌اند. "هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال می‌‌شود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحه [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب۱۱، ص۲۰۰.</ref>»<ref>[[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین جعفری؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 11434.jpg
| پاسخ‌دهنده =  محمد صابر جعفری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین ''' [[محمد صابر جعفری]]'''، در مقاله ''«[[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[عشق]] با خود تلاش خستگی ناپذیر می‌‌آورد. آن که [[سستی]] می‌‌ورزد [[عاشق]] نیست. و هرچه [[معشوق]] دلرباتر و [[دوست]] داشتنی‌تر باشد. با این نگرش، فرد می‌‌کوشد به گونه‌ای [[رضایت]] [[امام]] خود که تبلور [[رضایت الهی]] است را به دست آورد. از سوی دیگر، می‌‌کوشد مصداق روایاتی گردد که وظایفی چون [[تقوی]] و [[ورع]] را برای او به عنوان [[منتظر]] بیان نموده‌اند. "هرکس [[دوست]] دارد و خوشحال می‌‌شود که از [[اصحاب قائم]] باشد، پس [[منتظر]] باشد، [[ورع]] را سرلوحه [[اعمال]] خود قرار داده و [[محاسن اخلاق]] را در حال [[انتظار]] زینت [[جان]] خود سازد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، باب۱۱، ص۲۰۰.</ref>»<ref>[[محمد صابر جعفری|جعفری، محمد صابر]]، [[سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت (مقاله)|سستی و مسئولیت‌گریزی چالشی در عصر غیبت]]، ص۳۴۱</ref>.
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}


==منبع‌شناسی جامع مهدویت==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پانویس}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
[[رده:پرسش]]
{{یادآوری پانویس}}
[[رده:پرسمان مهدویت]]
{{پانویس2}}
{{انتظار افقی}}


[[رده:مهدویت]]
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش‌های مهدویت]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های مهدویت با ۱ پاسخ]]
[[رده:اتمام لینک داخلی]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش