پرش به محتوا

گوشه‌گیری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۱: خط ۶۱:
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمنان]] برادرند، [[فرزندان]] یک [[پدر]] و یک [[مادر]]، و چون یکی از آنان دردمند شود، دیگران برای او از شدّت [[ناراحتی]] شب زنده‌داری می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الْإِمَامُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الْآخَرُونَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۵.</ref>؛
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمنان]] برادرند، [[فرزندان]] یک [[پدر]] و یک [[مادر]]، و چون یکی از آنان دردمند شود، دیگران برای او از شدّت [[ناراحتی]] شب زنده‌داری می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|قَالَ الْإِمَامُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الْآخَرُونَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۵.</ref>؛
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] [[برادر]] [[مؤمن]] است، چشم او و راهنمای اوست، نه به او [[خیانت]] می‌کند و نه به او [[ظلم]] می‌کند و نه در معامله ناراستی می‌کند و نه به او وعده‌ای می‌دهد که از آن تخلُّف ورزد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخْلِفَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۸۱.</ref>.
:*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] [[برادر]] [[مؤمن]] است، چشم او و راهنمای اوست، نه به او [[خیانت]] می‌کند و نه به او [[ظلم]] می‌کند و نه در معامله ناراستی می‌کند و نه به او وعده‌ای می‌دهد که از آن تخلُّف ورزد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخْلِفَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۸۱.</ref>.
*گاه نیز اُلفت به معنای تلاش در رفع نیازمندی‌های دیگران و شادمان ساختن آنان، به کار رفته است. این معنا نیز در [[روایات]] ما به شدّت به تأکید گرفته شده، به‌گونه‌ای که گذشته از ثواب‌های بسیار آن، گویا آن را به نوعی [[واجب]] دانسته‌اند؛ در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید:
*گاه نیز اُلفت به معنای تلاش در رفع نیازمندی‌های دیگران و شادمان ساختن آنان، به کار رفته است. این معنا نیز در [[روایات]] ما به شدّت به تأکید گرفته شده، به‌گونه‌ای که گذشته از ثواب‌های بسیار آن، گویا آن را به نوعی [[واجب]] دانسته‌اند؛ در این زمینه به این [[حدیث شریف]] بنگرید: "هرکس که سرلوحه [[زندگی]] او اهتمام به امور [[مسلمانان]] نباشد، [[مسلمان]] نیست"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>.
:*"هرکس که سرلوحه [[زندگی]] او اهتمام به امور [[مسلمانان]] نباشد، [[مسلمان]] نیست"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ‌}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳.</ref>.
*گاه نیز همین کلمه به معنایی خاص‌تر، یعنی رعایت کردن [[قانون]] [[مواسات]] آمده است. [[روایات]] بسیاری در این زمینه وارد شده، همه آنها بر آن دلالت می‌کند که هرکس مراعات این [[قانون]] را بر عهده خویش نگیرد، [[شیعه]] [[حقیقی]] نبوده هنوز به کمال [[عقلانی]] خویش نرسیده است.
*گاه نیز همین کلمه به معنایی خاص‌تر، یعنی رعایت کردن [[قانون]] [[مواسات]] آمده است. [[روایات]] بسیاری در این زمینه وارد شده، همه آنها بر آن دلالت می‌کند که هرکس مراعات این [[قانون]] را بر عهده خویش نگیرد، [[شیعه]] [[حقیقی]] نبوده هنوز به کمال [[عقلانی]] خویش نرسیده است.
*جای صد افسوس است که این [[قانون]] در میان [[شیعیان]] هرگز جاری نشده، نمی‌پندارم که تا [[زمان ظهور]] [[حضرت]] ولیّ‌عصر نیز جریان یابد. از همین رو است که [[ائمه هدی]]{{عم}} از [[بیان]] آن برای [[مردم]] [[خودداری]] می‌فرمودند، و تنها در مواردی نادر که با [[اصرار]] سؤال کننده روبه‌رو می‌شدند، به توضیحی کوتاه پیرامون آن می‌پرداختند. در این شمار می‌توان به [[روایت]] [[معلّی بن خُنَیس]] اشاره کرد: [[معلّی بن خنیس]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[حق]] [[مسلمان]] بر [[مسلمان]] چیست؟ فرمود: برای او هفت [[حق]] [[واجب]] است که همه آنها بر عهده برادرش [[واجب]] است، و اگر برخی از آنها را تباه و ضایع کند، از [[ولایت]] و [[اطاعت خدا]] بیرون [[رود]]، و [[خدا]] از او بهره ([[اطاعت]] و [[بندگی]]) ندارد. عرض کردم: قربانت گردم! آنها چیست؟ فرمود: ای معلّی! من بر تو نگرانم و می‌ترسم این [[حقوق]] را ضایع گذاری و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی؛ عرض کردم: نیرویی جز از [[خدا]] نیست! فرمود: آسان‌ترین آن [[حقوق]] این است که آنچه برای خود [[دوست]] داری برای او هم [[دوست]] داشته باشی، و آنچه برای خود نپسندی بر او نیز نپسندی؛ و [[حقّ]] دوّم آنکه از آنچه او را ناخرسند دارد دوری کنی، و خوشنودی او را [[پیروی]] نموده فرمانش بری؛ و [[حقّ]] سوّم آنکه با [[جان]] و [[مال]] و زبان و دست و پای خویش او را [[یاری]] کنی؛ و [[حقّ]] چهارم آنکه چشم و [[راهنما]] و آیینه او باشی؛ و [[حقّ]] پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه، یا سیرآب باشی و او تشنه، یا پوشیده باشی و او برهنه؛ و [[حقّ]] ششم آنکه اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد، [[واجب]] است خدمتگزارت را بفرستی که جامه‌هایش را بشوید، و غذایش را درست کند، و بسترش را مرتّب نماید؛ و [[حقّ]] هفتم آنکه سوگندش را [[تصدیق]] کنی و دعوتش را بپذیری، و در بیماری‌اش از او [[عیادت]] کنی و بر جنازه‌اش حاضر شوی، و چون بدانی حاجتی دارد در انجام آن [[سبقت]] گیری و او را مجبور نسازی که از تو بخواهد، بلکه خودت پیش‌دستی کنی. چون چنین کردی، [[دوستی]] خود را به [[دوستی]] او پیوسته‌ای، و [[دوستی]] او را به‌دوستی خود پیوند داده‌ای"<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُعَلَّى إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِكَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۸۲-۴۸۴.</ref>.
*جای صد افسوس است که این [[قانون]] در میان [[شیعیان]] هرگز جاری نشده، نمی‌پندارم که تا [[زمان ظهور]] [[حضرت]] ولیّ‌عصر نیز جریان یابد. از همین رو است که [[ائمه هدی]]{{عم}} از [[بیان]] آن برای [[مردم]] [[خودداری]] می‌فرمودند، و تنها در مواردی نادر که با [[اصرار]] سؤال کننده روبه‌رو می‌شدند، به توضیحی کوتاه پیرامون آن می‌پرداختند. در این شمار می‌توان به [[روایت]] [[معلّی بن خُنَیس]] اشاره کرد: [[معلّی بن خنیس]] گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[حق]] [[مسلمان]] بر [[مسلمان]] چیست؟ فرمود: برای او هفت [[حق]] [[واجب]] است که همه آنها بر عهده برادرش [[واجب]] است، و اگر برخی از آنها را تباه و ضایع کند، از [[ولایت]] و [[اطاعت خدا]] بیرون [[رود]]، و [[خدا]] از او بهره ([[اطاعت]] و [[بندگی]]) ندارد. عرض کردم: قربانت گردم! آنها چیست؟ فرمود: ای معلّی! من بر تو نگرانم و می‌ترسم این [[حقوق]] را ضایع گذاری و مراعات نکنی و بدانی و عمل ننمایی؛ عرض کردم: نیرویی جز از [[خدا]] نیست! فرمود: آسان‌ترین آن [[حقوق]] این است که آنچه برای خود [[دوست]] داری برای او هم [[دوست]] داشته باشی، و آنچه برای خود نپسندی بر او نیز نپسندی؛ و [[حقّ]] دوّم آنکه از آنچه او را ناخرسند دارد دوری کنی، و خوشنودی او را [[پیروی]] نموده فرمانش بری؛ و [[حقّ]] سوّم آنکه با [[جان]] و [[مال]] و زبان و دست و پای خویش او را [[یاری]] کنی؛ و [[حقّ]] چهارم آنکه چشم و [[راهنما]] و آیینه او باشی؛ و [[حقّ]] پنجم آنکه تو سیر نباشی و او گرسنه، یا سیرآب باشی و او تشنه، یا پوشیده باشی و او برهنه؛ و [[حقّ]] ششم آنکه اگر تو خدمتگزار داری و برادرت ندارد، [[واجب]] است خدمتگزارت را بفرستی که جامه‌هایش را بشوید، و غذایش را درست کند، و بسترش را مرتّب نماید؛ و [[حقّ]] هفتم آنکه سوگندش را [[تصدیق]] کنی و دعوتش را بپذیری، و در بیماری‌اش از او [[عیادت]] کنی و بر جنازه‌اش حاضر شوی، و چون بدانی حاجتی دارد در انجام آن [[سبقت]] گیری و او را مجبور نسازی که از تو بخواهد، بلکه خودت پیش‌دستی کنی. چون چنین کردی، [[دوستی]] خود را به [[دوستی]] او پیوسته‌ای، و [[دوستی]] او را به‌دوستی خود پیوند داده‌ای"<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لَهُ مَا حَقُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ قَالَ لَهُ سَبْعُ حُقُوقٍ وَاجِبَاتٍ مَا مِنْهُنَّ حَقٌّ إِلَّا وَ هُوَ عَلَيْهِ وَاجِبٌ إِنْ ضَيَّعَ مِنْهَا شَيْئاً خَرَجَ مِنْ وِلَايَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِيهِ مِنْ نَصِيبٍ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُعَلَّى إِنِّي عَلَيْكَ شَفِيقٌ أَخَافُ أَنْ تُضَيِّعَ وَ لَا تَحْفَظَ وَ تَعْلَمَ وَ لَا تَعْمَلَ قَالَ قُلْتُ لَهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قَالَ أَيْسَرُ حَقٍّ مِنْهَا أَنْ تُحِبَّ لَهُ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهَ لَهُ مَا تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ الْحَقُّ الثَّانِي أَنْ تَجْتَنِبَ سَخَطَهُ وَ تَتَّبِعَ مَرْضَاتَهُ وَ تُطِيعَ أَمْرَهُ وَ الْحَقُّ الثَّالِثُ أَنْ تُعِينَهُ بِنَفْسِكَ وَ مَالِكَ وَ لِسَانِكَ وَ يَدِكَ وَ رِجْلِكَ وَ الْحَقُّ الرَّابِعُ أَنْ تَكُونَ عَيْنَهُ وَ دَلِيلَهُ وَ مِرْآتَهُ وَ الْحَقُّ الْخَامِسُ أَنْ لَا تَشْبَعَ وَ يَجُوعُ وَ لَا تَرْوَى وَ يَظْمَأُ وَ لَا تَلْبَسَ وَ يَعْرَى وَ الْحَقُّ السَّادِسُ أَنْ يَكُونَ لَكَ خَادِمٌ وَ لَيْسَ لِأَخِيكَ خَادِمٌ فَوَاجِبٌ أَنْ تَبْعَثَ خَادِمَكَ فَيَغْسِلَ ثِيَابَهُ وَ يَصْنَعَ طَعَامَهُ وَ يَمْهَدَ فِرَاشَهُ وَ الْحَقُّ السَّابِعُ أَنْ تُبِرَّ قَسَمَهُ وَ تُجِيبَ دَعْوَتَهُ وَ تَعُودَ مَرِيضَهُ وَ تَشْهَدَ جَنَازَتَهُ وَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّ لَهُ حَاجَةً تُبَادِرُهُ إِلَى قَضَائِهَا وَ لَا تُلْجِئُهُ أَنْ يَسْأَلَكَهَا وَ لَكِنْ تُبَادِرُهُ مُبَادَرَةً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ وَصَلْتَ وَلَايَتَكَ بِوَلَايَتِهِ وَ وَلَايَتَهُ بِوَلَايَتِكَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۴۸۲-۴۸۴.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش