پرش به محتوا

فرهنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
* از جمله تعاریف مشهور [[فرهنگ]] که به وسیلۀ جامعه‌شناسان و کارشناسان [[فرهنگ]] ارائه شده است موارد ذیل است:
* از جمله تعاریف مشهور فرهنگ که به وسیلۀ جامعه‌شناسان و کارشناسان فرهنگ ارائه شده است موارد ذیل است:
# [[فرهنگ]] عبارت است از توانایی‌ها و عادت‌هایی که [[آدمی]] به‌عنوان عضو [[جامعه]] کسب کرده است  <ref>تایلور Tylor ۱  Primitire Culture, ۱۸۷۴).</ref>. در این تعریف با توجه به گسترۀ دو واژۀ "[[توانایی]]" و "عادت" [[فرهنگ]]، شامل همۀ دستاوردهای [[معنوی]] و مادی [[انسان]] [[اجتماعی]] می‌شود.
# فرهنگ عبارت است از توانایی‌ها و عادت‌هایی که [[آدمی]] به‌عنوان عضو [[جامعه]] کسب کرده است  <ref>تایلور Tylor ۱  Primitire Culture, ۱۸۷۴).</ref>. در این تعریف با توجه به گسترۀ دو واژۀ "[[توانایی]]" و "عادت" فرهنگ، شامل همۀ دستاوردهای [[معنوی]] و مادی [[انسان]] [[اجتماعی]] می‌شود.
# [[فرهنگ]] یک [[جامعه]]، یعنی راه‌های [[زندگی]] آن [[جامعه]] <ref>[[جامعه]] و [[تعلیم و تربیت]]؛ ص ۹.</ref>. همین تعریف از [[فرهنگ]]، در [[فرهنگ]] زبان [[انگلیسی]] [[آکسفورد]] آمده است  <ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# فرهنگ یک [[جامعه]]، یعنی راه‌های [[زندگی]] آن [[جامعه]] <ref>[[جامعه]] و [[تعلیم و تربیت]]؛ ص ۹.</ref>. همین تعریف از فرهنگ، در فرهنگ زبان [[انگلیسی]] [[آکسفورد]] آمده است  <ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# [[فرهنگ]] یعنی [[آداب]] خوب <ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# فرهنگ یعنی [[آداب]] خوب <ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# [[فرهنگ]] از نظر یک جامعه‌شناس، شامل کلّیۀ رفتارهایی است که در [[زندگی اجتماعی]] آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسل‌های مختلف یا افراد یک [[نسل]] انتقال پیدا کرده است<ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>. در این معنا، [[فرهنگ]] نه تنها بر زبان، امور صنعتی، [[هنر]]، [[علم]]، [[قانون]]، [[حکومت]]، [[اخلاق]] و [[مذهب]] اطلاق می‌گردد، بلکه ساختمان‌ها، ابزار و وسائل، ماشین‌آلات، طرح‌های ارتباطی و اشیاء را نیز شامل می‌شود.
# فرهنگ از نظر یک جامعه‌شناس، شامل کلّیۀ رفتارهایی است که در [[زندگی اجتماعی]] آموخته شده و از طرق گوناگون بین نسل‌های مختلف یا افراد یک [[نسل]] انتقال پیدا کرده است<ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>. در این معنا، فرهنگ نه تنها بر زبان، امور صنعتی، [[هنر]]، [[علم]]، [[قانون]]، [[حکومت]]، [[اخلاق]] و [[مذهب]] اطلاق می‌گردد، بلکه ساختمان‌ها، ابزار و وسائل، ماشین‌آلات، طرح‌های ارتباطی و اشیاء را نیز شامل می‌شود.
# [[فرهنگ]] یک [[جامعه]] عبارت است از [[افکار]]، [[عقاید]]، [[آرزوها]]، مهارت‌ها، ابزار و وسائل، امور مربوط به [[زیبایی]] و کارهای هنری، [[آداب و رسوم]] و مؤسساتی که افراد این اجتماع در میان آنها [[تولد]] یافته و رشد می‌کنند<ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# فرهنگ یک [[جامعه]] عبارت است از [[افکار]]، [[عقاید]]، [[آرزوها]]، مهارت‌ها، ابزار و وسائل، امور مربوط به [[زیبایی]] و کارهای هنری، [[آداب و رسوم]] و مؤسساتی که افراد این اجتماع در میان آنها [[تولد]] یافته و رشد می‌کنند<ref>Culture: Way of life Ali.R۱؛ ۳.Oxford Advanced Learner's Dictionary,۷th edition).</ref>.
# [[فرهنگ]] عبارت از تمام تظاهرات، عادات [[اجتماعی]] یک [[جامعه]] و واکنش‌های فرد است و این واکنش‌ها از عادات گروهی که فرد در آن زندگانی می‌کند متأثر است <ref>Bouas, F; Anthropology, ۱۹۳۰, Z: PP. ۱۱۰؛ [[روان‌شناسی]] [[اجتماعی]]؛ ج ۱، ص ۵۱.</ref>.
# فرهنگ عبارت از تمام تظاهرات، عادات [[اجتماعی]] یک [[جامعه]] و واکنش‌های فرد است و این واکنش‌ها از عادات گروهی که فرد در آن زندگانی می‌کند متأثر است <ref>Bouas, F; Anthropology, ۱۹۳۰, Z: PP. ۱۱۰؛ [[روان‌شناسی]] [[اجتماعی]]؛ ج ۱، ص ۵۱.</ref>.
# [[فرهنگ]]، نظامی است از نگرش‌ها و [[ارزش‌ها]] و [[دانش]]، که به طور گسترده در میان [[مردم]] مشترک است و از نسلی به [[نسل]] دیگر منتقل می‌شود <ref>تحول [[فرهنگی]] در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی؛ ص ۱۹.</ref>.
# فرهنگ، نظامی است از نگرش‌ها و [[ارزش‌ها]] و [[دانش]]، که به طور گسترده در میان [[مردم]] مشترک است و از نسلی به [[نسل]] دیگر منتقل می‌شود <ref>تحول [[فرهنگی]] در جامعۀ پیشرفتۀ صنعتی؛ ص ۱۹.</ref>.
# وقتی سخن از [[فرهنگ]] [[قوم]] یا ملّتی است، در [[حقیقت]] سخن از مجموع [[ارزش‌ها]] و نظام‌های [[معرفت]] و تبادل [[فکری]] و [[بینش]] و تجلّیات هنری آن [[قوم]] یا [[ملّت]] است که بدان وسیله [[هویت]] خود را [[آشکار]] می‌سازد (پانویس: [[تفکر]] دربارۀ تحولات و آیندۀ [[آموزش و پرورش]]).
# وقتی سخن از فرهنگ [[قوم]] یا ملّتی است، در [[حقیقت]] سخن از مجموع [[ارزش‌ها]] و نظام‌های [[معرفت]] و تبادل [[فکری]] و [[بینش]] و تجلّیات هنری آن [[قوم]] یا [[ملّت]] است که بدان وسیله [[هویت]] خود را [[آشکار]] می‌سازد (پانویس: [[تفکر]] دربارۀ تحولات و آیندۀ [[آموزش و پرورش]]).
# [[فرهنگ]] یعنی پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]]. پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]] به این معنی است که آحاد [[جامعه]] نسبت به اموری [[شناخت]] و اطلاع پیدا کرده، سپس آن را بپذیرد(بپذیرند)<ref>مبانی و الگوی مهندسی [[فرهنگی]]؛ ص ۲۸.</ref>.
# فرهنگ یعنی پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]]. پذیرش‌های هنجاریافته در [[جامعه]] به این معنی است که آحاد [[جامعه]] نسبت به اموری [[شناخت]] و اطلاع پیدا کرده، سپس آن را بپذیرد(بپذیرند)<ref>مبانی و الگوی مهندسی [[فرهنگی]]؛ ص ۲۸.</ref>.
* از آنچه در تعریف‌های نه‌گانۀ [[فرهنگ]] [[نقل]] شد می‌توان چنین نتیجه گرفت: در تعریف [[فرهنگ]] چند دیدگاه اصلی وجود دارد:
* از آنچه در تعریف‌های نه‌گانۀ فرهنگ [[نقل]] شد می‌توان چنین نتیجه گرفت: در تعریف فرهنگ چند دیدگاه اصلی وجود دارد:
# '''دیدگاه رفتارمحور''': تعاریفی نظیر تعریف دوم و سوم و چهارم و ششم، تعاریفی‌اند که با چنین گرایشی سازگارند.
# '''دیدگاه رفتارمحور''': تعاریفی نظیر تعریف دوم و سوم و چهارم و ششم، تعاریفی‌اند که با چنین گرایشی سازگارند.
# '''دیدگاه باورمحور''': که [[فرهنگ]] را به مجموعه‌ باورهای ارزشی و [[اعتقادی]] و [[علمی]] [[تفسیر]] می‌کند. تعریف پنجم و هفتم را می‌توان از این دست تعاریف برشمرد.
# '''دیدگاه باورمحور''': که فرهنگ را به مجموعه‌ باورهای ارزشی و [[اعتقادی]] و [[علمی]] [[تفسیر]] می‌کند. تعریف پنجم و هفتم را می‌توان از این دست تعاریف برشمرد.
# '''دیدگاه [[خصلت]] ‌محور یا ملکه بنیاد''': یعنی دیدگاهی که [[فرهنگ]] را به مجموعۀ خصلت‌ها و ملکات نفسانی که شخصیت یا هیأت درونی [[جامعه]] را تشکیل می‌دهند [[تفسیر]] می‌کند. تعریف اول و هشتم و نهم را می‌توان از این دست تعریف‌ها برشمرد.
# '''دیدگاه [[خصلت]] ‌محور یا ملکه بنیاد''': یعنی دیدگاهی که فرهنگ را به مجموعۀ خصلت‌ها و ملکات نفسانی که شخصیت یا هیأت درونی [[جامعه]] را تشکیل می‌دهند [[تفسیر]] می‌کند. تعریف اول و هشتم و نهم را می‌توان از این دست تعریف‌ها برشمرد.


==جمع بندی==
==جمع بندی==
* با توجه به تعاریف فوق و نیز بر اساس دقت در موارد استعمال واژگان "[[فرهنگ]]" در [[زبان فارسی]] و "Culture" در زبان [[انگلیسی]] و نیز "الثقافة" در زبان [[عربی]]، و بررسی مصادیق پدیده‌ها و رفتارهای [[فرهنگی]]، و بر اساس قاعدۀ زبانی "الألفاظ توضع للطبائع الکلّیّة و المعانی العامّة" می‌توان در تعریف [[فرهنگ]] چنین گفت: [[فرهنگ]] هر [[ملّت]] و جامعه‌ای عبارت است از "منظومۀ پذیرفته و مقبولِ شایسته‌ها و ناشایسته‌ها یا [[معروف‌ها]] و [[منکرها]] در رفتارهای اختیاری فردی، و فردیِ درون [[اجتماعی]] و [[اجتماعی]]"<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، درس خارج [[فقه نظام فرهنگی اسلام]]</ref>.
* با توجه به تعاریف فوق و نیز بر اساس دقت در موارد استعمال واژگان "فرهنگ" در [[زبان فارسی]] و "Culture" در زبان [[انگلیسی]] و نیز "الثقافة" در زبان [[عربی]]، و بررسی مصادیق پدیده‌ها و رفتارهای [[فرهنگی]]، و بر اساس قاعدۀ زبانی "الألفاظ توضع للطبائع الکلّیّة و المعانی العامّة" می‌توان در تعریف فرهنگ چنین گفت: فرهنگ هر [[ملّت]] و جامعه‌ای عبارت است از "منظومۀ پذیرفته و مقبولِ شایسته‌ها و ناشایسته‌ها یا [[معروف‌ها]] و [[منکرها]] در رفتارهای اختیاری فردی، و فردیِ درون [[اجتماعی]] و [[اجتماعی]]"<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، درس خارج [[فقه نظام فرهنگی اسلام]]</ref>.
* بر اساس این تعریف، می‌توان ابعاد کلّی مفهوم [[فرهنگ]] را در چند بند خلاصه کرد:
* بر اساس این تعریف، می‌توان ابعاد کلّی مفهوم فرهنگ را در چند بند خلاصه کرد:
# [[فرهنگ]]، یک [[نظام]] ارزشی است که همۀ فعالیت‌های ارادی [[انسان]] را در بر می‌گیرد. یعنی مجموعه‌ای است از داوری‌های ارزشی بهم پیوسته و متکامل دربارۀ کلّیۀ رفتارهای انسانیِ [[انسان]] که مجموعۀ ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل می‌دهند.
# فرهنگ، یک [[نظام]] ارزشی است که همۀ فعالیت‌های ارادی [[انسان]] را در بر می‌گیرد. یعنی مجموعه‌ای است از داوری‌های ارزشی بهم پیوسته و متکامل دربارۀ کلّیۀ رفتارهای انسانیِ [[انسان]] که مجموعۀ ساختاری هماهنگ و واحدی را شکل می‌دهند.
# [[فرهنگ]]، خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و [[اجتماعی]] است، و لذا هر گونه تغییر در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]]، دگرگونی در [[نظام فرهنگی]] را می‌طلبد، و نیز هر گونه تغییر در [[نظام فرهنگی]]، دگرگونی در شیوه‌های [[رفتار]] انسانی را به دنبال دارد.
# فرهنگ، خاستگاه رفتارهای ارادی انسانیِ فردی و [[اجتماعی]] است، و لذا هر گونه تغییر در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]]، دگرگونی در [[نظام فرهنگی]] را می‌طلبد، و نیز هر گونه تغییر در [[نظام فرهنگی]]، دگرگونی در شیوه‌های [[رفتار]] انسانی را به دنبال دارد.
# هر فرد یا جامعۀ انسانی برخوردار از رفتارهای ارادی مبتنی بر سنجش و [[گزینش]]، به‌نحوی دارای [[فرهنگ]] است، زیرا هر فرد یا جامعۀ انسانی، برای شکل‌دهی رفتارهای ارادی انسانی خویش، [[نیازمند]] [[نظام]] ارزشی هماهنگی است که بتواند رفتارهای ارادی مبتنی بر سنجش و [[گزینش]] خود را بر مبنای آن شکل و جهت دهد.
# هر فرد یا جامعۀ انسانی برخوردار از رفتارهای ارادی مبتنی بر سنجش و [[گزینش]]، به‌نحوی دارای فرهنگ است، زیرا هر فرد یا جامعۀ انسانی، برای شکل‌دهی رفتارهای ارادی انسانی خویش، [[نیازمند]] [[نظام]] ارزشی هماهنگی است که بتواند رفتارهای ارادی مبتنی بر سنجش و [[گزینش]] خود را بر مبنای آن شکل و جهت دهد.
# [[نظام فرهنگی]]، بنیاد زیرین همۀ نظام‌های [[رفتاری]] [[انسان]] را تشکیل می‌دهد، به‌نحوی که هر [[نظام رفتاری]] خواه در زمینۀ [[سیاست]] یا [[اقتصاد]] یا سایر زمینه‌ها برخاسته از [[نظام]] زیرین [[فرهنگی]] [[جامعه]] است. بر همین اساس است که نمی‌توان [[نظام فرهنگی]] را از سایر نظام‌های [[حاکم]] بر [[جامعه]] جدا دانست. [[نظام فرهنگی]] نمی‌تواند با نظام‌های دیگر [[اجتماعی]] نظیر [[نظام اقتصادی]]، یا [[نظام اخلاقی]]، یا [[نظام تربیتی]] نامتناسب و ناهمگن یا در تضادّ و تناقض باشد. افزون بر این باید گفت: اصولاً [[نظام فرهنگی]] است که ریشه و بنیاد سایر [[نظام‌های جامعه]] را شکل می‌دهد، و سایر [[نظام‌های جامعه]] انعکاس و تبلوری از [[نظام فرهنگی]] جامعه‌اند. حاصل آنکه [[نظام فرهنگی]] بستری است که سایر [[نظام‌های اجتماعی جامعه]] در آن بستر قرار داشته، و از قواعد و ضوابط آن اثر می‌پذیرند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، درس خارج [[فقه نظام فرهنگی اسلام]]</ref>.
# [[نظام فرهنگی]]، بنیاد زیرین همۀ نظام‌های [[رفتاری]] [[انسان]] را تشکیل می‌دهد، به‌نحوی که هر [[نظام رفتاری]] خواه در زمینۀ [[سیاست]] یا [[اقتصاد]] یا سایر زمینه‌ها برخاسته از [[نظام]] زیرین [[فرهنگی]] [[جامعه]] است. بر همین اساس است که نمی‌توان [[نظام فرهنگی]] را از سایر نظام‌های [[حاکم]] بر [[جامعه]] جدا دانست. [[نظام فرهنگی]] نمی‌تواند با نظام‌های دیگر [[اجتماعی]] نظیر [[نظام اقتصادی]]، یا [[نظام اخلاقی]]، یا [[نظام تربیتی]] نامتناسب و ناهمگن یا در تضادّ و تناقض باشد. افزون بر این باید گفت: اصولاً [[نظام فرهنگی]] است که ریشه و بنیاد سایر [[نظام‌های جامعه]] را شکل می‌دهد، و سایر [[نظام‌های جامعه]] انعکاس و تبلوری از [[نظام فرهنگی]] جامعه‌اند. حاصل آنکه [[نظام فرهنگی]] بستری است که سایر [[نظام‌های اجتماعی جامعه]] در آن بستر قرار داشته، و از قواعد و ضوابط آن اثر می‌پذیرند<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، درس خارج [[فقه نظام فرهنگی اسلام]]</ref>.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش