پرش به محتوا

بحث:مقام حجت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '، ص:' به '، ص')
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
*در توضیح این مطلب می‌گوییم: در حوزۀ علمیه از القابی که برای اهل علم دارند، یکی لقب "حجة الاسلام" است. این لقب یعنی چه؟ یعنی کسی که اسلام در جامعه به وجود او احتجاج می‌کند، او داعی و مروّج اسلام در آن جامعه می‌شود. برای آن حجت است که اگر اسلام از آن مردم سؤال کند که چرا به سوی خدا و دین نیامدید و آن را نپذیرفتید و به احکام اسلام عمل نکردید؟ بگویند: ما نمی‌دانستیم، کسی نبود به ما بگوید. در پاسخ می‌گویند: مگر فلان آقا آن جا نبود؟ با وجود فلان آقا در جامعه، شهر، قبیله و فامیل شما، عذرتان پذیرفته نیست، شما مورد مؤاخذ هستید.
*در توضیح این مطلب می‌گوییم: در حوزۀ علمیه از القابی که برای اهل علم دارند، یکی لقب "حجة الاسلام" است. این لقب یعنی چه؟ یعنی کسی که اسلام در جامعه به وجود او احتجاج می‌کند، او داعی و مروّج اسلام در آن جامعه می‌شود. برای آن حجت است که اگر اسلام از آن مردم سؤال کند که چرا به سوی خدا و دین نیامدید و آن را نپذیرفتید و به احکام اسلام عمل نکردید؟ بگویند: ما نمی‌دانستیم، کسی نبود به ما بگوید. در پاسخ می‌گویند: مگر فلان آقا آن جا نبود؟ با وجود فلان آقا در جامعه، شهر، قبیله و فامیل شما، عذرتان پذیرفته نیست، شما مورد مؤاخذ هستید.
*خداوند متعال به [[ائمه اطهار]]{{عم}} احتجاج می‌کند. احتجاج خداوند متعال به آن بزرگواران هم نسبت به اهل اطاعت و هم نسبت به اهل عصیان خواهد بود. امام معصوم در هر زمان و مکانی برای خداوند متعال حجّت است که اگر مردم عذرتراشی کنند که نمی‌دانستیم، کسی به ما نگفت، کسی نبود تا از او یاد بگیریم وجود [[امام]]{{ع}} حجّت است. در این زمینه خدای متعال در قرآن کریم چنین می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُوا لَوْلا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الأُولَى وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى }}﴾}}<ref> و گفتند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش برای ما نمی‌آورد؛ آیا برهانی که در کتاب‌های (آسمانی) پیشین است، به آنان نرسیده است؟ و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم. بگو همه چشم به راهند، شما هم چشم به راه باشید، به زودی خواهید دانست چه کسانی همراهان راه میانه‌اند و چه کسی رهیافته است؛ سوره طه، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۵.</ref>
*خداوند متعال به [[ائمه اطهار]]{{عم}} احتجاج می‌کند. احتجاج خداوند متعال به آن بزرگواران هم نسبت به اهل اطاعت و هم نسبت به اهل عصیان خواهد بود. امام معصوم در هر زمان و مکانی برای خداوند متعال حجّت است که اگر مردم عذرتراشی کنند که نمی‌دانستیم، کسی به ما نگفت، کسی نبود تا از او یاد بگیریم وجود [[امام]]{{ع}} حجّت است. در این زمینه خدای متعال در قرآن کریم چنین می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُوا لَوْلا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الأُولَى وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى قُلْ كُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى }}﴾}}<ref> و گفتند: چرا نشانه‌ای از پروردگارش برای ما نمی‌آورد؛ آیا برهانی که در کتاب‌های (آسمانی) پیشین است، به آنان نرسیده است؟ و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود می‌کردیم می‌گفتند: پروردگارا! چرا فرستاده‌ای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم. بگو همه چشم به راهند، شما هم چشم به راه باشید، به زودی خواهید دانست چه کسانی همراهان راه میانه‌اند و چه کسی رهیافته است؛ سوره طه، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۵.</ref>
*در دعای ندبه نیز در این باره سخن به میان آمده، آن جا که می‌خوانیم:... و برای همه آن پیامبران شریعت و راه و آیینی عطا کردی و برای آنان جانشینانی برگزیدی؛ برای این‌که یکی پس از دیگری از مدّتی تا مدّت دیگر نگهبان دین و آیین تو بر بندگانت باشند، تا آن‌که حق از جایگاه خود بیرون نرود و باطل‌گرایان بر حق مداران چیره نشوند و تا هیچ کسی نگوید: چرا برای ما فرستاده‌ای نفرستادی تا که از جانب تو ما را بیم دهد و ما پیش از آن‌که گمراه شویم و رسوا گردیم از نشانه‌های تو پیروی کنیم...<ref>{{عربی|اندازه=120%|"... وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى‏ مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى‏ عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى‏ أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‏... ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المزار (محمد بن المشهدی): ۵۷۵، إقبال الأعمال: ج۱، ص:۵۰۵، بحار الأنوار: ج۹۹، ص:۱۰۵.</ref>. این امر از ناحیۀ خداوند متعال باید تمام بشود. از جهتی بنابر قاعده لطف باید خدا در بین امت [[امام]] نصب کند و آن‌گاه است که خدای سبحان به این شخص منصوب از جانب خود، احتجاج می‌کند.
*در دعای ندبه نیز در این باره سخن به میان آمده، آن جا که می‌خوانیم:... و برای همه آن پیامبران شریعت و راه و آیینی عطا کردی و برای آنان جانشینانی برگزیدی؛ برای این‌که یکی پس از دیگری از مدّتی تا مدّت دیگر نگهبان دین و آیین تو بر بندگانت باشند، تا آن‌که حق از جایگاه خود بیرون نرود و باطل‌گرایان بر حق مداران چیره نشوند و تا هیچ کسی نگوید: چرا برای ما فرستاده‌ای نفرستادی تا که از جانب تو ما را بیم دهد و ما پیش از آن‌که گمراه شویم و رسوا گردیم از نشانه‌های تو پیروی کنیم...<ref>{{عربی|اندازه=120%|"... وَ كُلٌّ شَرَعْتَ لَهُ شَرِيعَةً، وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهاجاً، وَ تَخَيَّرْتَ لَهُ أَوْصِياءَ، مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ، مِنْ مُدَّةٍ إِلى‏ مُدَّةٍ، إِقامَةً لِدِينِكَ، وَ حُجَّةً عَلى‏ عِبادِكَ، وَ لِئَلّا يَزُولَ الْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ، وَ يَغْلِبَ الْباطِلُ عَلى‏ أَهْلِهِ، وَ لا يَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَيْنا رَسُولًا مُنْذِراً، وَ أَقَمْتَ لَنا عَلَماً هادِياً، فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‏... ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المزار (محمد بن المشهدی): ۵۷۵، إقبال الأعمال: ج۱، ص۵۰۵، بحار الأنوار: ج۹۹، ص۱۰۵.</ref>. این امر از ناحیۀ خداوند متعال باید تمام بشود. از جهتی بنابر قاعده لطف باید خدا در بین امت [[امام]] نصب کند و آن‌گاه است که خدای سبحان به این شخص منصوب از جانب خود، احتجاج می‌کند.
و برای همین است که خدای متعال می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}﴾}}<ref> و ما هیچ قومی را مجازات نخواهیم کرد، مگر آن‌که پیامبری برای آنان مبعوث کنیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۵.</ref>. بزرگان در کتاب‌های علمی گفته‌اند: مقصود از "رسول" در این‌جا همان "حجّت" است<ref>ر.ک: بحارالأنوار: ج۵، ص:۱۸۳ و ۲۹۶.</ref>.
و برای همین است که خدای متعال می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}﴾}}<ref> و ما هیچ قومی را مجازات نخواهیم کرد، مگر آن‌که پیامبری برای آنان مبعوث کنیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۵.</ref>. بزرگان در کتاب‌های علمی گفته‌اند: مقصود از "رسول" در این‌جا همان "حجّت" است<ref>ر.ک: بحارالأنوار: ج۵، ص۱۸۳ و ۲۹۶.</ref>.
*اگر حضرت [[موسی بن جعفر]]{{عم}} سال‌ها در زندان بودند، حجّت خداوند متعال هستند و حضرت باری‌تعالی از این امت سؤال خواهد کرد.
*اگر حضرت [[موسی بن جعفر]]{{عم}} سال‌ها در زندان بودند، حجّت خداوند متعال هستند و حضرت باری‌تعالی از این امت سؤال خواهد کرد.
*اگر دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز مورد احترام نبودند و مردم از وجودشان استفاده نکردند، به طرف دیگران رفتند، [[امامت]] دیگران را پذیرفتند، به فقه و به تعلیمات دیگران عمل کردند، خداوند متعال در روز قیامت احتجاج خواهد کدر.
*اگر دیگر [[ائمه]]{{عم}} نیز مورد احترام نبودند و مردم از وجودشان استفاده نکردند، به طرف دیگران رفتند، [[امامت]] دیگران را پذیرفتند، به فقه و به تعلیمات دیگران عمل کردند، خداوند متعال در روز قیامت احتجاج خواهد کدر.
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
این کار از نظر عقلی بر خداوند متعال به قاعدۀ لطف واجب است، وگرنه تناقض، نقض غرض، تکلیف بما لا یطاق لازم می‌آید.
این کار از نظر عقلی بر خداوند متعال به قاعدۀ لطف واجب است، وگرنه تناقض، نقض غرض، تکلیف بما لا یطاق لازم می‌آید.
#به عهدۀ [[نبی]] یا وصی است که این مسئولیّت را به احسن وجه انجام دهد که انبیا و اوصیای آنان در هر امّتی این مسئولیت را پذیرفته‌اند و به احسن وجه به این مسئولیت قیام کرده‌اند.
#به عهدۀ [[نبی]] یا وصی است که این مسئولیّت را به احسن وجه انجام دهد که انبیا و اوصیای آنان در هر امّتی این مسئولیت را پذیرفته‌اند و به احسن وجه به این مسئولیت قیام کرده‌اند.
#بشر باید از دلالت این دلیل از نظر حدوثی و بقایی استفاده بکند تا در این مسیر حرکت کرده و منحرف نشود و در اثنای مسیر دچار مشکل نگردد تا به هدف که کمال اوست و نفعی برای خداوند متعال ندارد، برسد؛ چرا که اگر همۀ این خلایق بر ضدّ کمال گام بردارند، هیچ ضرری به خداوند متعال وارد نمی‌شود. پس اگر بشر به کمال نرسید چه کسی مقصّر است؟ اگر روز قیامت از این بشر بپرسند: چرا چنین شد؟ نمی‌تواند عذر و بهانه‌ای بیاورد. چون قرآن کریم می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾}}<ref> بگو برهان رسا از آن خداوند است؛ سوره انعام، آیه:۱۴۹.</ref>. در ذیل این آیه در روایتی آمده است که [[مسعدة بن زیاد]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که درباره این سخن خدای تعالی که می‌فرماید: دلیل رسا برای خداوند است» پرسیده بودند، فرمود: همانا خدای تعالی در روز قیامت به بنده می‌فرماید: بندۀ من، آیا می‌دانستی؟ پس اگر بگوید: آری! به او گفته می‌شود: پس چرا به آن چه می‌دانستی عمل نکردی؟ و اگر بگوید: نمی‌دانستم و جاهل بودم؛ به او گفته می‌شود: چرا نیاموختی تا عمل کنی؟ پس او را محکوم می‌نماید و این است همان حجّت رسا و آشکار<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{ع}} وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿{{متن قرآن| فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ ﴿{{متن قرآن|الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ الأمالی، شیخ مفید: ۲۲۷ – ۲۲۸، حدیث ۶، بحار الأنوار: ج۲، ص:۲۹، حدیث۱۰.</ref>. در آیۀ دیگر می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ }}﴾}}<ref> تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد؛ سوره نساء، آیه:۱۶۵.</ref>. آری، خداوند متعال بعد از انبیا، اوصیا را نصب می‌کرد و دیگر هیچ بنده‌ای در برابر خداوند متعال حجّتی ندارد. از این روست که در علم اصول در تعریف حجّت می‌گویند:{{عربی|اندازه=150%|" الحجّیة متقوّمة بالمنجزّیة علی تقدیر الموافقة، و المعذریة علی تقدیر المخالفة للواقع، فإنّ الحجّة بالاعتبار الأوّل حجّة للمولی علی عبده و بالاعتبار الثانی حجّة للعبد علی مولاء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> نهایة الدرایه فی شرح الکفایه: ج۲، ص:۲۹۸.</ref>. اگر بنده، کسی را نداشت که برود از او بپرسد که راه از کجاست و کسی نبود که در ابعاد سه گانه او را دستگیری کند، یاد بدهد و راهنمایی نماید، روز قیامت می‌تواند به خداوند متعال بگوید: خداوندا! کسی را برای من نگذاشته بودی که از او یاد بگیرم. امّا قرآن کریم می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ }}﴾}}<ref> تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد؛ سوره نساء، آیه:۱۶۵.</ref>.
#بشر باید از دلالت این دلیل از نظر حدوثی و بقایی استفاده بکند تا در این مسیر حرکت کرده و منحرف نشود و در اثنای مسیر دچار مشکل نگردد تا به هدف که کمال اوست و نفعی برای خداوند متعال ندارد، برسد؛ چرا که اگر همۀ این خلایق بر ضدّ کمال گام بردارند، هیچ ضرری به خداوند متعال وارد نمی‌شود. پس اگر بشر به کمال نرسید چه کسی مقصّر است؟ اگر روز قیامت از این بشر بپرسند: چرا چنین شد؟ نمی‌تواند عذر و بهانه‌ای بیاورد. چون قرآن کریم می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾}}<ref> بگو برهان رسا از آن خداوند است؛ سوره انعام، آیه:۱۴۹.</ref>. در ذیل این آیه در روایتی آمده است که [[مسعدة بن زیاد]] گوید: از [[امام صادق]]{{ع}} شنیدم که درباره این سخن خدای تعالی که می‌فرماید: دلیل رسا برای خداوند است» پرسیده بودند، فرمود: همانا خدای تعالی در روز قیامت به بنده می‌فرماید: بندۀ من، آیا می‌دانستی؟ پس اگر بگوید: آری! به او گفته می‌شود: پس چرا به آن چه می‌دانستی عمل نکردی؟ و اگر بگوید: نمی‌دانستم و جاهل بودم؛ به او گفته می‌شود: چرا نیاموختی تا عمل کنی؟ پس او را محکوم می‌نماید و این است همان حجّت رسا و آشکار<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: سَمِعْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{ع}} وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى ﴿{{متن قرآن| فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَبْدِي أَ كُنْتَ عَالِماً فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ ﴿{{متن قرآن|الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}﴾‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ الأمالی، شیخ مفید: ۲۲۷ – ۲۲۸، حدیث ۶، بحار الأنوار: ج۲، ص۲۹، حدیث۱۰.</ref>. در آیۀ دیگر می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ }}﴾}}<ref> تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد؛ سوره نساء، آیه:۱۶۵.</ref>. آری، خداوند متعال بعد از انبیا، اوصیا را نصب می‌کرد و دیگر هیچ بنده‌ای در برابر خداوند متعال حجّتی ندارد. از این روست که در علم اصول در تعریف حجّت می‌گویند:{{عربی|اندازه=150%|" الحجّیة متقوّمة بالمنجزّیة علی تقدیر الموافقة، و المعذریة علی تقدیر المخالفة للواقع، فإنّ الحجّة بالاعتبار الأوّل حجّة للمولی علی عبده و بالاعتبار الثانی حجّة للعبد علی مولاء‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> نهایة الدرایه فی شرح الکفایه: ج۲، ص۲۹۸.</ref>. اگر بنده، کسی را نداشت که برود از او بپرسد که راه از کجاست و کسی نبود که در ابعاد سه گانه او را دستگیری کند، یاد بدهد و راهنمایی نماید، روز قیامت می‌تواند به خداوند متعال بگوید: خداوندا! کسی را برای من نگذاشته بودی که از او یاد بگیرم. امّا قرآن کریم می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ }}﴾}}<ref> تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد؛ سوره نساء، آیه:۱۶۵.</ref>.
*بنابراین بیان، هر بشری که در این عالم به جایی نرسد و در آن عالم روسیاه باشد خودش مقصّر است؛ چرا که مطلب از ناحیۀ خداوند متعال، انبیا و اوصیای انبیا تمام است.
*بنابراین بیان، هر بشری که در این عالم به جایی نرسد و در آن عالم روسیاه باشد خودش مقصّر است؛ چرا که مطلب از ناحیۀ خداوند متعال، انبیا و اوصیای انبیا تمام است.
*پس از توضیح مطلب از حیث کبروی مفروغ عنه، می‌گوییم: خلفاء خدا و حجّت‌های الاهی بعد از انبیا، [[ائمه اطهار]]{{عم}} از [[اهل بیت]] [[رسول الله و خاتم النبیین]]{{صل}} هستند، و اینک تذکر چند نکته ضروری است:
*پس از توضیح مطلب از حیث کبروی مفروغ عنه، می‌گوییم: خلفاء خدا و حجّت‌های الاهی بعد از انبیا، [[ائمه اطهار]]{{عم}} از [[اهل بیت]] [[رسول الله و خاتم النبیین]]{{صل}} هستند، و اینک تذکر چند نکته ضروری است:
خط ۲۷۱: خط ۲۷۱:


==عامل‌های هدایت==
==عامل‌های هدایت==
*[[ائمه]]{{عم}}، "حجّة الله" هستند؛ یعنی اگر کسی به حق گرایش نداشته باشد و از مسیر حق تمرد کند، حجت‌های الهی در روز قیامت نشان می‌دهند که آن شخص می‌توانست هدایت بشود و نشده است. یکی از دلایلی که ما معصومین را حجج الله می‌دانیم، این است که آنان عامل و جاذب به هدایت هستند و اگر نباشند، مردم هدایت نمی‌شوند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند:"اگر ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} نبودیم، خدا شناخته و عبادت نمی‌شد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِنَا عُبِدَ اللَّهُ‏ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*[[ائمه]]{{عم}}، "حجّة الله" هستند؛ یعنی اگر کسی به حق گرایش نداشته باشد و از مسیر حق تمرد کند، حجت‌های الهی در روز قیامت نشان می‌دهند که آن شخص می‌توانست هدایت بشود و نشده است. یکی از دلایلی که ما معصومین را حجج الله می‌دانیم، این است که آنان عامل و جاذب به هدایت هستند و اگر نباشند، مردم هدایت نمی‌شوند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند:"اگر ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} نبودیم، خدا شناخته و عبادت نمی‌شد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" بِنَا عُبِدَ اللَّهُ‏ وَ بِنَا عُرِفَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ‏ تَبَارَكَ‏ وَ تَعَالَى‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*معنای حجت و دلیل این است که با آن دلایل، انسان محاکمه می‌شود. فرض بفرمایید ادعا می‌شود کسی قاتل است و او هم منکر قاتل بودن خودش است. در این رابطه یک سری ادله را بیان می‌کنند که طبق آن، نمی‌تواند ادعا کند که حق به او نرسیده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*معنای حجت و دلیل این است که با آن دلایل، انسان محاکمه می‌شود. فرض بفرمایید ادعا می‌شود کسی قاتل است و او هم منکر قاتل بودن خودش است. در این رابطه یک سری ادله را بیان می‌کنند که طبق آن، نمی‌تواند ادعا کند که حق به او نرسیده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==حجت ظاهری و باطنی==
==حجت ظاهری و باطنی==
*خداوند برای هدایت انسان‌ها یک گیرنده در وجودشان و یک فرستنده خارج از وجودشان قرار داده است. گیرنده، عقل و قلب انسان است و فرستنده، رسولان و [[ائمه]]{{عم}} هستند. اگر [[امام]]{{ع}} حاضر باشد، چشم انسان [[امام]]{{ع}} را می‌بیند، گوش صدای ایشان را می‌شنود و دست آدمی گرمای دست [[امام]]{{ع}} را حس می‌کند، اما اگر [[امام]]{{ع}} حاضر نباشند، در صورتی که گیرنده با موج فرستنده تنظیم شود، گیرنده‌های انسان امواج نامرئی [[امام]]{{ع}} را می‌گیرد؛ البته این گیرنده باید با موج فرستنده تنظیم شود. این فرستندگان همان حجت‌های بیرونی خداوند در زمین؛ یعنی رسولان و [[ائمه]]{{عم}} و گیرنده‌ها؛ یعنی عقل و قلب‌های ما حجت‌های درونی هستند. اگر کسی گیرنده و حجت باطنی نداشته باشد، امواجی را که در محیط است درک نمی‌کند و از حجت ظاهری هم چیزی نمی‌فهمد. به همین دلیل، موجوداتی که عقل و قلب ندارند در قیامت محاکمه نمی‌شوند، اما کسانی که عقل دارند، اگر امواج هدایت؛ یعنی هدایت حجت ظاهری رسولان یا [[ائمه]]{{عم}} را دریافت نکرده باشند، محاکمه می‌شوند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*خداوند برای هدایت انسان‌ها یک گیرنده در وجودشان و یک فرستنده خارج از وجودشان قرار داده است. گیرنده، عقل و قلب انسان است و فرستنده، رسولان و [[ائمه]]{{عم}} هستند. اگر [[امام]]{{ع}} حاضر باشد، چشم انسان [[امام]]{{ع}} را می‌بیند، گوش صدای ایشان را می‌شنود و دست آدمی گرمای دست [[امام]]{{ع}} را حس می‌کند، اما اگر [[امام]]{{ع}} حاضر نباشند، در صورتی که گیرنده با موج فرستنده تنظیم شود، گیرنده‌های انسان امواج نامرئی [[امام]]{{ع}} را می‌گیرد؛ البته این گیرنده باید با موج فرستنده تنظیم شود. این فرستندگان همان حجت‌های بیرونی خداوند در زمین؛ یعنی رسولان و [[ائمه]]{{عم}} و گیرنده‌ها؛ یعنی عقل و قلب‌های ما حجت‌های درونی هستند. اگر کسی گیرنده و حجت باطنی نداشته باشد، امواجی را که در محیط است درک نمی‌کند و از حجت ظاهری هم چیزی نمی‌فهمد. به همین دلیل، موجوداتی که عقل و قلب ندارند در قیامت محاکمه نمی‌شوند، اما کسانی که عقل دارند، اگر امواج هدایت؛ یعنی هدایت حجت ظاهری رسولان یا [[ائمه]]{{عم}} را دریافت نکرده باشند، محاکمه می‌شوند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==حالات قلب==
==حالات قلب==
*حالات مختلفی بر قلب‌ها عارض می‌شود. گاهی حالت اقبال و گرایش و گاه حالت ادبار و اعراض برای قلب‌ها پیش می‌آید. زمانی که قلب حالت اقبال پیدا می‌کند، زمانی است که موج به قلب فرستاده شده و قلب هم آن را دریافت کرده است. باید به این اقبال و گرایش عمل کرد، در غیر این صورت، در قیامت، به همین گرایش استناد می‌شود و از او سؤال می‌شود که مگر قلب تو اقبال و گرایش پیدا نکرد؟!<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*حالات مختلفی بر قلب‌ها عارض می‌شود. گاهی حالت اقبال و گرایش و گاه حالت ادبار و اعراض برای قلب‌ها پیش می‌آید. زمانی که قلب حالت اقبال پیدا می‌کند، زمانی است که موج به قلب فرستاده شده و قلب هم آن را دریافت کرده است. باید به این اقبال و گرایش عمل کرد، در غیر این صورت، در قیامت، به همین گرایش استناد می‌شود و از او سؤال می‌شود که مگر قلب تو اقبال و گرایش پیدا نکرد؟!<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*حالات قلب عجیب است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در روایتی فرمودند: حتی بعضی از کسانی که با ما در یک خط نیستند، اما با ما عناد قلبی ندارند، آخر عمر مُستبصر می‌شوند. این گروه، کسانی هستند که قلبی سالم دارند که آلوده نشده است. حتی ممکن است عده‌ای با نام [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دلشان خاضع شود. در تاریخ افراد زیادی هستند که اواخر عمرشان برگشته‌اند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*حالات قلب عجیب است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در روایتی فرمودند: حتی بعضی از کسانی که با ما در یک خط نیستند، اما با ما عناد قلبی ندارند، آخر عمر مُستبصر می‌شوند. این گروه، کسانی هستند که قلبی سالم دارند که آلوده نشده است. حتی ممکن است عده‌ای با نام [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دلشان خاضع شود. در تاریخ افراد زیادی هستند که اواخر عمرشان برگشته‌اند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*[[ائمه]]{{عم}} حجت خدا بر قلب‌ها هستند و قلب‌ها را جذب می‌کنند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*[[ائمه]]{{عم}} حجت خدا بر قلب‌ها هستند و قلب‌ها را جذب می‌کنند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==انتخاب حجت==
==انتخاب حجت==
*خداوند قبل از به دنیا آمدن یک نوزاد، برای شیر خوردن او تدابیری اندیشیده است و این نظام در سراسر طبیعت دیده می‌شود. هر چیزی را قبل از رسیدن به نیازش طراحی کرده است و همه چیز در این عالم یک ما به ازا دارد.
*خداوند قبل از به دنیا آمدن یک نوزاد، برای شیر خوردن او تدابیری اندیشیده است و این نظام در سراسر طبیعت دیده می‌شود. هر چیزی را قبل از رسیدن به نیازش طراحی کرده است و همه چیز در این عالم یک ما به ازا دارد.
خداوند برای کسانی که قرار است نقش تعیین‌کننده‌ای در تاریخ بشریت داشته باشند، خلقت ویژه‌ای قرار داده و نگاه ویژه‌ای به آنها داشته است. به‌طور مثال در مورد [[حضرت مریم]]{{س}} این‌گونه می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
خداوند برای کسانی که قرار است نقش تعیین‌کننده‌ای در تاریخ بشریت داشته باشند، خلقت ویژه‌ای قرار داده و نگاه ویژه‌ای به آنها داشته است. به‌طور مثال در مورد [[حضرت مریم]]{{س}} این‌گونه می‌فرماید: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ }}﴾}}<ref> ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*[[حضرت مریم]]{{س}}، مادر [[حضرت عیسی]]{{ع}} به‌صورت ناگهانی به این جایگاه نرسید. حجت‌های الهی هم به دلیل بار سنگینی که بر دوش دارند و مسئولیت‌های خاصی که بر عهده گرفته‌اند، از قبل شناخته‌شده هستند و خداوند از پیش، برای ایشان خلقت ویژه‌ای قرار داده است و آنان را از قبل برای بر عهده گرفتن مسئولیت‌های بزرگ ساخته و آماده کرده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*[[حضرت مریم]]{{س}}، مادر [[حضرت عیسی]]{{ع}} به‌صورت ناگهانی به این جایگاه نرسید. حجت‌های الهی هم به دلیل بار سنگینی که بر دوش دارند و مسئولیت‌های خاصی که بر عهده گرفته‌اند، از قبل شناخته‌شده هستند و خداوند از پیش، برای ایشان خلقت ویژه‌ای قرار داده است و آنان را از قبل برای بر عهده گرفتن مسئولیت‌های بزرگ ساخته و آماده کرده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*خداوند بسیار زیبا با [[حضرت موسی]]{{ع}} سخن می‌گوید و در جایی می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}﴾}}<ref> و تو را برای خویشتن پروراندم؛ سوره طه، آیه: ۴۱.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*خداوند بسیار زیبا با [[حضرت موسی]]{{ع}} سخن می‌گوید و در جایی می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}﴾}}<ref> و تو را برای خویشتن پروراندم؛ سوره طه، آیه: ۴۱.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*تو را طوری ساختم تا هر کاری را که من خواستم انجام بدهی. باز می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي }}﴾}}<ref> و بر تو از خویش مهری افکندم؛ سوره طه، آیه: ۳۹.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*تو را طوری ساختم تا هر کاری را که من خواستم انجام بدهی. باز می‌فرماید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي }}﴾}}<ref> و بر تو از خویش مهری افکندم؛ سوره طه، آیه: ۳۹.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
من محبت خود را در دل تو انداختم. *منظور این است که [[حضرت موسی]]{{ع}} بدون مقدمه و بی‌دلیل موسی کلیم‌الله نشده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
من محبت خود را در دل تو انداختم. *منظور این است که [[حضرت موسی]]{{ع}} بدون مقدمه و بی‌دلیل موسی کلیم‌الله نشده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==مخاطب حجت==
==مخاطب حجت==
*در موضوع نیاز به حجت، چون حجت الهی بار سنگینی به دوش دارد، مخاطبش فقط گوش انسان‌ها و فرمان‌بر او تنها جسم آنها نیست، بلکه ضمیر ناخودآگاه هم جزء مخاطب‌های حجت الهی است؛ البته مخاطب اصلی حجت‌های الهی، سِرّ مردم است؛ یعنی چیزی فراتر از آنچه امروزه در روان‌شناسی به آن ضمیر ناخودآگاه می‌گویند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*در موضوع نیاز به حجت، چون حجت الهی بار سنگینی به دوش دارد، مخاطبش فقط گوش انسان‌ها و فرمان‌بر او تنها جسم آنها نیست، بلکه ضمیر ناخودآگاه هم جزء مخاطب‌های حجت الهی است؛ البته مخاطب اصلی حجت‌های الهی، سِرّ مردم است؛ یعنی چیزی فراتر از آنچه امروزه در روان‌شناسی به آن ضمیر ناخودآگاه می‌گویند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*حجت الهی با قلب‌ها سروکار دارد، درحالی‌که کسی قلب را به‌راحتی نمی‌شناسد. حجت الهی دستی در عالم بالا و دستی در عالم پایین دارد؛ از عالم بالا می‌گیرد و به عالم پایین می‌دهد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*حجت الهی با قلب‌ها سروکار دارد، درحالی‌که کسی قلب را به‌راحتی نمی‌شناسد. حجت الهی دستی در عالم بالا و دستی در عالم پایین دارد؛ از عالم بالا می‌گیرد و به عالم پایین می‌دهد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*به همه این دلایل، انتخاب حجت نمی‌تواند یک گزینش تصادفی باشد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*به همه این دلایل، انتخاب حجت نمی‌تواند یک گزینش تصادفی باشد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==مقام حجت==
==مقام حجت==
*حجت با خلیفه فرق می‌کند. مقام حجت مقام بالایی است. در روایت می‌فرماید: هیچ‌چیز نیست، مگر اینکه ما بر او حجت هستیم. پس قضیه فراتر از اینهاست؛ فقط مربوط به زندگی مسلمانان نیست، بلکه همه انسان‌ها، ملائکه، اجنه و تمام موجودات، حتی زمین و آسمان و کوه‌ها هم نوعی کنش و واکنش و پیام‌گیری و پیام‌دهی با حجت الهی عصر خود دارند.
*حجت با خلیفه فرق می‌کند. مقام حجت مقام بالایی است. در روایت می‌فرماید: هیچ‌چیز نیست، مگر اینکه ما بر او حجت هستیم. پس قضیه فراتر از اینهاست؛ فقط مربوط به زندگی مسلمانان نیست، بلکه همه انسان‌ها، ملائکه، اجنه و تمام موجودات، حتی زمین و آسمان و کوه‌ها هم نوعی کنش و واکنش و پیام‌گیری و پیام‌دهی با حجت الهی عصر خود دارند.
زوایای ظریف، بطنی و عمقی موضوع حجت، هنوز برای بسیاری ناشناخته است. شما اگر بدانید منبع مولدی در خانه دارید، حتماً از آن استفاده می‌کنید، ولی وقتی که نمی‌دانید این منبع، مولد است، فقط از آن نگه‌داری می‌کنید. به همین میزان هم به این دلیل که ما از جایگاه، موقعیت، میزان و شعاع قدرت و تأثیر امام معصوم چیزی نمی‌دانیم، استفاده چندانی از ایشان نمی‌کنیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
زوایای ظریف، بطنی و عمقی موضوع حجت، هنوز برای بسیاری ناشناخته است. شما اگر بدانید منبع مولدی در خانه دارید، حتماً از آن استفاده می‌کنید، ولی وقتی که نمی‌دانید این منبع، مولد است، فقط از آن نگه‌داری می‌کنید. به همین میزان هم به این دلیل که ما از جایگاه، موقعیت، میزان و شعاع قدرت و تأثیر امام معصوم چیزی نمی‌دانیم، استفاده چندانی از ایشان نمی‌کنیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==دیدار با حجت==
==دیدار با حجت==
*در روایت آمده است که در نهایت، حجت الهی به همه نشان داده می‌شود. قطعاً همه ما روزی [[امام زمان]]{{ع}} را خواهیم دید؛ حتی اگر ایشان را نشناسیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*در روایت آمده است که در نهایت، حجت الهی به همه نشان داده می‌شود. قطعاً همه ما روزی [[امام زمان]]{{ع}} را خواهیم دید؛ حتی اگر ایشان را نشناسیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*آیات آفاقی، حجج الهی و اعظم و اکبر این آیات، [[ائمه]]{{عم}} هستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*آیات آفاقی، حجج الهی و اعظم و اکبر این آیات، [[ائمه]]{{عم}} هستند:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*از [[ائمه]]{{عم}} پرسیدند: آیا مردم آن [[امام]] غایب را می‌بینند. در جواب فرمودند: اگر نبینند، آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> معطل می‌ماند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*از [[ائمه]]{{عم}} پرسیدند: آیا مردم آن [[امام]] غایب را می‌بینند. در جواب فرمودند: اگر نبینند، آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ }}﴾}}<ref> به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد؛ سوره فصلت، آیه: ۵۳.</ref> معطل می‌ماند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*حجت باید به همه عرضه شود، در لحظاتی از عمر تمام انسان‌ها، حالتی همراه با تأمل و تردید بر آنها عارض می‌شود که به درست بودن مسیر زندگی‌شان شک می‌کنند. این حالت لااقل برای لحظاتی برای همه انسان‌ها اتفاق می‌افتد و هرچه انسان زودتر به سراغ حجت برود، زودتر این حالت بر او عارض می‌شود. انسان هرچه به خورشید نزدیک‌تر شود، هم به صورت کمّی و هم کیفی، بیشتر در معرض نور خورشید قرار می‌گیرد و هرچه دورتر باشد، خورشید برای او کمرنگ‌تر جلوه می‌کند. برای ما این لحظات، فراوان اتفاق می‌افتد. باید حواسمان باشد و قدر لحظاتی را که ناگهان به خود می‌آییم و بیشتر متوجه خدا می‌شویم، بدانیم. لحظاتی که تردید می‌کنیم که "نکند راه زندگی‌ام بیراهه است، یا نکند درآمدم مشکل دارد". بعد از این حالات، حتی برای لحظه‌ای، تمام نیتمان الهی می‌شود. اگر این‌طور شد، بدانیم که از کوچه یار گذر کرده‌ایم و در فاصله نزدیک‌تری در حوزه مغناطیسی ایشان قرار گرفته‌ایم. این حالات، حالاتی نیست که به خاطر خوب بودن انسان‌ها به آنها عطا شود، بلکه مقامی است که خداوند قرار داده تا در قیامت کسی نتواند ادعا کند که این چهره و حجت بر او عرضه نشده است. روز قیامت هر کس که بگوید ما ایشان را نمی‌شناختیم، به او نشانشان خواهند داد و خواهند گفت: همان لحظه‌ای که تأملی داشتی و بعد بی‌توجهی کردی، ما حق را به تو نشان دادیم و او می‌فهمد که از حجت باخبر بوده و ایشان را دیده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*حجت باید به همه عرضه شود، در لحظاتی از عمر تمام انسان‌ها، حالتی همراه با تأمل و تردید بر آنها عارض می‌شود که به درست بودن مسیر زندگی‌شان شک می‌کنند. این حالت لااقل برای لحظاتی برای همه انسان‌ها اتفاق می‌افتد و هرچه انسان زودتر به سراغ حجت برود، زودتر این حالت بر او عارض می‌شود. انسان هرچه به خورشید نزدیک‌تر شود، هم به صورت کمّی و هم کیفی، بیشتر در معرض نور خورشید قرار می‌گیرد و هرچه دورتر باشد، خورشید برای او کمرنگ‌تر جلوه می‌کند. برای ما این لحظات، فراوان اتفاق می‌افتد. باید حواسمان باشد و قدر لحظاتی را که ناگهان به خود می‌آییم و بیشتر متوجه خدا می‌شویم، بدانیم. لحظاتی که تردید می‌کنیم که "نکند راه زندگی‌ام بیراهه است، یا نکند درآمدم مشکل دارد". بعد از این حالات، حتی برای لحظه‌ای، تمام نیتمان الهی می‌شود. اگر این‌طور شد، بدانیم که از کوچه یار گذر کرده‌ایم و در فاصله نزدیک‌تری در حوزه مغناطیسی ایشان قرار گرفته‌ایم. این حالات، حالاتی نیست که به خاطر خوب بودن انسان‌ها به آنها عطا شود، بلکه مقامی است که خداوند قرار داده تا در قیامت کسی نتواند ادعا کند که این چهره و حجت بر او عرضه نشده است. روز قیامت هر کس که بگوید ما ایشان را نمی‌شناختیم، به او نشانشان خواهند داد و خواهند گفت: همان لحظه‌ای که تأملی داشتی و بعد بی‌توجهی کردی، ما حق را به تو نشان دادیم و او می‌فهمد که از حجت باخبر بوده و ایشان را دیده است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==مخاطب [[ائمه]]{{عم}}، قلب است==
==مخاطب [[ائمه]]{{عم}}، قلب است==
*قلب‌ها، مخاطب [[ائمه]]{{عم}} هستند، چون هدایت و ایمان به قلب مرتبط است. تا وقتی که معصومین{{عم}} هستند، قلب‌ها می‌توانند پیام را بگیرند. در زیارت [[امام رضا|حضرت علی بن موسی‌ الرضا]]{{ع}} می‌گوییم:"شهادت می‌دهم که شما کلام مرا می‎شنوید و جایگاه مرا می‌بینید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَشْهَدُ أَنَّكَ‏ تَسْمَعُ‏ كَلَامِي‏ وَ تَشْهَدُ مَقَامِي‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}@زادالمعاد، ص ۴۸۰.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*قلب‌ها، مخاطب [[ائمه]]{{عم}} هستند، چون هدایت و ایمان به قلب مرتبط است. تا وقتی که معصومین{{عم}} هستند، قلب‌ها می‌توانند پیام را بگیرند. در زیارت [[امام رضا|حضرت علی بن موسی‌ الرضا]]{{ع}} می‌گوییم:"شهادت می‌دهم که شما کلام مرا می‎شنوید و جایگاه مرا می‌بینید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَشْهَدُ أَنَّكَ‏ تَسْمَعُ‏ كَلَامِي‏ وَ تَشْهَدُ مَقَامِي‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}@زادالمعاد، ص ۴۸۰.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*اصلاً قرار نیست جواب سلام را با این گوش بشنویم. مخاطب این کلام، قلب است. اگر معصومین{{عم}} خودشان را به قلب‌های ما نشان نمی‌دادند، دلتنگشان نمی‌شدیم. پس قلب‌های ما، سلام ایشان را شنیده است:"و خدا گوشم را از شنیدن کلامشان پوشانده‌ای، ولی باب فهم مرا به مناجات لذیذشان گشوده‌ای" <ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ أَنَّكَ‏ حَجَبْتَ‏ عَنْ‏ سَمْعِي‏ كَلَامَهُمْ‏، وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِم‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المزار الکبیر، ص ۵۵.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*اصلاً قرار نیست جواب سلام را با این گوش بشنویم. مخاطب این کلام، قلب است. اگر معصومین{{عم}} خودشان را به قلب‌های ما نشان نمی‌دادند، دلتنگشان نمی‌شدیم. پس قلب‌های ما، سلام ایشان را شنیده است:"و خدا گوشم را از شنیدن کلامشان پوشانده‌ای، ولی باب فهم مرا به مناجات لذیذشان گشوده‌ای" <ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ أَنَّكَ‏ حَجَبْتَ‏ عَنْ‏ سَمْعِي‏ كَلَامَهُمْ‏، وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِم‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ المزار الکبیر، ص ۵۵.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*به خاطر همین شنیدن است که وابسته و دلتنگ می‌شود. تقریباً محال است که کسی کنار حرم [[پیغمبر]]{{صل}} بایستد و دست نوازش ایشان را بر سر خود احساس نکند، اما زبان قلب‌ها با کلمات نیست، با موج‌هایی است که در قلب می‌افتد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*به خاطر همین شنیدن است که وابسته و دلتنگ می‌شود. تقریباً محال است که کسی کنار حرم [[پیغمبر]]{{صل}} بایستد و دست نوازش ایشان را بر سر خود احساس نکند، اما زبان قلب‌ها با کلمات نیست، با موج‌هایی است که در قلب می‌افتد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
*بنابراین، مخاطب حجت الهی، قلب‌هاست و مادامی که قلبی در کره زمین وجود دارد، بر خداست که حجت داشته باشد تا با این قلب سخن بگوید و مادامی که حجتی هست، قلب‌ها آسوده باشند که کسی با آنها سخن خواهد گفت<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۲۱۸.</ref>.
*بنابراین، مخاطب حجت الهی، قلب‌هاست و مادامی که قلبی در کره زمین وجود دارد، بر خداست که حجت داشته باشد تا با این قلب سخن بگوید و مادامی که حجتی هست، قلب‌ها آسوده باشند که کسی با آنها سخن خواهد گفت<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۲۱۸.</ref>.
==وظایف حجت==
==وظایف حجت==
*خداوند برای رشد و تعالی انسان‌ها، حجت‌هایی در ابعاد مختلف در میانشان قرار داده است. از آنجا که کمال در انسان دارای ابعاد گوناگون و جهات متعدد است، وظیفه و رسالت حجت‌های الهی که [[ائمه]]{{عم}} هستند، هم متعدد و متنوع است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*خداوند برای رشد و تعالی انسان‌ها، حجت‌هایی در ابعاد مختلف در میانشان قرار داده است. از آنجا که کمال در انسان دارای ابعاد گوناگون و جهات متعدد است، وظیفه و رسالت حجت‌های الهی که [[ائمه]]{{عم}} هستند، هم متعدد و متنوع است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*خلاصه رسالت و وظیفه حجت‌های الهی این است که انسان را آماده پیمودن مسیر هدایت و تعالی می‌کنند و برای نپیمودن راه کمال، بهانه‌ای برای کسی باقی نگذارند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*خلاصه رسالت و وظیفه حجت‌های الهی این است که انسان را آماده پیمودن مسیر هدایت و تعالی می‌کنند و برای نپیمودن راه کمال، بهانه‌ای برای کسی باقی نگذارند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*از وظایف [[ائمه]]{{عم}}، تعلیم معارف دین و بیان اوامر و نواهی است. [[ائمه]]{{عم}} بایدها و نبایدهای الهی را توضیح می‌دهند و برای مردم تشریح و تبیین می‌کنند. شأن دیگر ایشان جاذبه معنوی است که با آن، انسان‌ها به راه هدایت جذب می‌شوند. البته هدایت فقط دانستن نیست؛ بخش اعظم هدایت، قرار گرفتن دل و عقل در مسیر صحیح با ایجاد جاذبه است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*از وظایف [[ائمه]]{{عم}}، تعلیم معارف دین و بیان اوامر و نواهی است. [[ائمه]]{{عم}} بایدها و نبایدهای الهی را توضیح می‌دهند و برای مردم تشریح و تبیین می‌کنند. شأن دیگر ایشان جاذبه معنوی است که با آن، انسان‌ها به راه هدایت جذب می‌شوند. البته هدایت فقط دانستن نیست؛ بخش اعظم هدایت، قرار گرفتن دل و عقل در مسیر صحیح با ایجاد جاذبه است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*بنابراین، یکی از وظایف و شئون [[ائمه]]{{عم}} این است که دل و عقل انسان‌ها را در مغناطیس خودشان جذب و هدایت کنند و در مسیر خدایی قرار دهند. این نکته بسیار فراتر از آموختن چند کلمه به انسان‌هاست<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*بنابراین، یکی از وظایف و شئون [[ائمه]]{{عم}} این است که دل و عقل انسان‌ها را در مغناطیس خودشان جذب و هدایت کنند و در مسیر خدایی قرار دهند. این نکته بسیار فراتر از آموختن چند کلمه به انسان‌هاست<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*لذا شئون [[ائمه]]{{عم}} متعدد است و تنها بخش کوچکی از این شئون، در زمان غیبت، جانشین و جایگزین دارد<ref>تعلیم و ترویج مبانی حق و اموری که در تصدی [[امام]] است، اما نباید در زمان غیبت تعطیل شود، در حوزه تصدی فقها و دانشمندان که جانشین بعضی از شئون [[ائمه]]{{عم}} در طول تاریخ بوده‌اند، قرار می‌گیرد.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*لذا شئون [[ائمه]]{{عم}} متعدد است و تنها بخش کوچکی از این شئون، در زمان غیبت، جانشین و جایگزین دارد<ref>تعلیم و ترویج مبانی حق و اموری که در تصدی [[امام]] است، اما نباید در زمان غیبت تعطیل شود، در حوزه تصدی فقها و دانشمندان که جانشین بعضی از شئون [[ائمه]]{{عم}} در طول تاریخ بوده‌اند، قرار می‌گیرد.</ref><ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
==خورشید [[امامت]]==
==خورشید [[امامت]]==
*از نگاه ما، وظیفه اصلی خورشید، فقط نورافشانی است، چرا که اگر خورشید نورافشانی نکند، زندگی شکل نمی‌گیرد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*از نگاه ما، وظیفه اصلی خورشید، فقط نورافشانی است، چرا که اگر خورشید نورافشانی نکند، زندگی شکل نمی‌گیرد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*در حالی‌که پنهانی‌ترین و شاید اصلی‌ترین وظیفه خورشید -که از آن غافلیم- چیز دیگری است. خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد، اگر روزی خورشید از منظومه خارج شود، منظومه متلاشی می‌شود، هیچ‌کدام از سیارات در مدار خودشان باقی نمی‌مانند و از بین می‌روند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*در حالی‌که پنهانی‌ترین و شاید اصلی‌ترین وظیفه خورشید -که از آن غافلیم- چیز دیگری است. خورشید در مرکز منظومه شمسی قرار دارد، اگر روزی خورشید از منظومه خارج شود، منظومه متلاشی می‌شود، هیچ‌کدام از سیارات در مدار خودشان باقی نمی‌مانند و از بین می‌روند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*ما گمان می‌کنیم که یکی از شئون [[ائمه]]{{عم}} تعلیم معارف دینی است، اما این شأن مانند نورافشانی خورشید است. خورشید ممکن است زمانی غیبت شبانه‌روزی داشته باشد. در این صورت خورشید را نمی‌بینیم، ولی در جاذبه آن قرار داریم. چنان‌که ممکن است زمانی پیش بیاید که ما از [[ائمه]]{{عم}} فاصله مکانی یا زمانی داشته باشیم و نتوانیم مستقیماً از نور ایشان استفاده کنیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*ما گمان می‌کنیم که یکی از شئون [[ائمه]]{{عم}} تعلیم معارف دینی است، اما این شأن مانند نورافشانی خورشید است. خورشید ممکن است زمانی غیبت شبانه‌روزی داشته باشد. در این صورت خورشید را نمی‌بینیم، ولی در جاذبه آن قرار داریم. چنان‌که ممکن است زمانی پیش بیاید که ما از [[ائمه]]{{عم}} فاصله مکانی یا زمانی داشته باشیم و نتوانیم مستقیماً از نور ایشان استفاده کنیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*امروز هم که [[امام زمان]]{{ع}} از نظر ما غایب هستند، ما در جاذبه خورشید [[امامت]] ایشان قرار داریم و خورشید ولایت حقه [[حضرت حجت]]{{ع}} باعث می‌شود که ما در مدار هدایت قرار بگیریم و به‌طور منظم، سالانه، ماهانه و روزانه عبادات خود را انجام بدهیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*امروز هم که [[امام زمان]]{{ع}} از نظر ما غایب هستند، ما در جاذبه خورشید [[امامت]] ایشان قرار داریم و خورشید ولایت حقه [[حضرت حجت]]{{ع}} باعث می‌شود که ما در مدار هدایت قرار بگیریم و به‌طور منظم، سالانه، ماهانه و روزانه عبادات خود را انجام بدهیم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*هر کس بخواهد وارد مدار هدایت شود، لازمه‌اش حضور در حوزه مغناطیس [[امام عصر]]{{ع}} است. زمین در هیچ زمانی از حجتی که تمام جاذبه و مغناطیس هدایت بر وجود ایشان متمرکز است، خالی نیست<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*هر کس بخواهد وارد مدار هدایت شود، لازمه‌اش حضور در حوزه مغناطیس [[امام عصر]]{{ع}} است. زمین در هیچ زمانی از حجتی که تمام جاذبه و مغناطیس هدایت بر وجود ایشان متمرکز است، خالی نیست<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*کمیل پس از شنیدن کمی از درد دل‌های [[حضرت امیر]]{{ع}} نگران شد که مبادا زحمات [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} از بین برود. حضرت به او فرمودند: هیچ‌گاه زمین از حجت خالی نخواهد ماند. حجت یا پیدا و آشکار یا نهان و ناپیداست و کسی او را نمی‌شناسد، اما باید وجود او برقرار باشد تا چراغ جاذبه‌اش انسان‌ها را هدایت کند. کمیل از تعداد و مکان این حجت‌ها پرسید. حضرت فرمودند: به خدا سوگند که تعدادشان بسیار اندک است، اما بسیار بلندمرتبه هستند. علم با حقیقت و بصیرتش به آنها هجوم آورده است. از آنچه دیگران از آن فرار می‌کنند، نمی‌هراسند و به آن انس دارند. جسمشان در بین انسان‌های دیگر است و زندگی عادی و معمولی می‌کنند، اما روح و نفسشان آویخته به محل اعلی است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*کمیل پس از شنیدن کمی از درد دل‌های [[حضرت امیر]]{{ع}} نگران شد که مبادا زحمات [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[پیامبر]]{{صل}} از بین برود. حضرت به او فرمودند: هیچ‌گاه زمین از حجت خالی نخواهد ماند. حجت یا پیدا و آشکار یا نهان و ناپیداست و کسی او را نمی‌شناسد، اما باید وجود او برقرار باشد تا چراغ جاذبه‌اش انسان‌ها را هدایت کند. کمیل از تعداد و مکان این حجت‌ها پرسید. حضرت فرمودند: به خدا سوگند که تعدادشان بسیار اندک است، اما بسیار بلندمرتبه هستند. علم با حقیقت و بصیرتش به آنها هجوم آورده است. از آنچه دیگران از آن فرار می‌کنند، نمی‌هراسند و به آن انس دارند. جسمشان در بین انسان‌های دیگر است و زندگی عادی و معمولی می‌کنند، اما روح و نفسشان آویخته به محل اعلی است<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*کمیل! چقدر دوست دارم آنها را ببینم و ملاقاتشان کنم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*کمیل! چقدر دوست دارم آنها را ببینم و ملاقاتشان کنم<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*گفته شد در زمان غیبت، فقها و علما متصدی تعلیم دین و امور اجرایی هستند. گاهی محبین [[امام عصر]]{{ع}}، موقع گرفتاری و مشکل، با افراد فریبکاری مواجه می‌شوند که ادعای نمایندگی و ارتباط با [[امام عصر]]{{ع}} را دارند. مدعیان کم‌کم آنان را وسوسه می‌کنند و به وادی منکرات و محرمات می‌کشند. بدانیم اگر کسی می‌خواهد به خدا برسد، هیچ راهی غیر از عمل به احکام، ادب، خوش خلقی در خانه، خدمت به والدین، احترام به مردم و رعایت شرایط دین ندارد. کسی که از صبح تا شب خود را به این در و آن در می‌زند، ولی ادب ندارد به‌جایی نمی‌رسد. آن بزرگوار به هیچ نماینده‌ای از این دست مدعیان نیاز ندارند. شعاع مغناطیس ایشان همه دل‌ها را فرامی‌گیرد؛ همان‌طور که خورشید در شب یا وقتی در پس پرده ابر است، هیچ‌گونه نیازی به نماینده‌ای برای جاذبه منظومه شمسی ندارد. ما هم ایشان را نمی‌بینیم، اما جاذبه‌شان ما را در مدار خود نگاه داشته است. در خانه مقربان درگاه الهی به روی ما بسته نیست. ما ایشان را فراموش کرده‌ایم، اما این بزرگواران ما را فراموش نکرده‌اند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*گفته شد در زمان غیبت، فقها و علما متصدی تعلیم دین و امور اجرایی هستند. گاهی محبین [[امام عصر]]{{ع}}، موقع گرفتاری و مشکل، با افراد فریبکاری مواجه می‌شوند که ادعای نمایندگی و ارتباط با [[امام عصر]]{{ع}} را دارند. مدعیان کم‌کم آنان را وسوسه می‌کنند و به وادی منکرات و محرمات می‌کشند. بدانیم اگر کسی می‌خواهد به خدا برسد، هیچ راهی غیر از عمل به احکام، ادب، خوش خلقی در خانه، خدمت به والدین، احترام به مردم و رعایت شرایط دین ندارد. کسی که از صبح تا شب خود را به این در و آن در می‌زند، ولی ادب ندارد به‌جایی نمی‌رسد. آن بزرگوار به هیچ نماینده‌ای از این دست مدعیان نیاز ندارند. شعاع مغناطیس ایشان همه دل‌ها را فرامی‌گیرد؛ همان‌طور که خورشید در شب یا وقتی در پس پرده ابر است، هیچ‌گونه نیازی به نماینده‌ای برای جاذبه منظومه شمسی ندارد. ما هم ایشان را نمی‌بینیم، اما جاذبه‌شان ما را در مدار خود نگاه داشته است. در خانه مقربان درگاه الهی به روی ما بسته نیست. ما ایشان را فراموش کرده‌ایم، اما این بزرگواران ما را فراموش نکرده‌اند<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
*معنای فراز {{عربی|اندازه=150%|"وَ حُجَجِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى‏ أَهْلِ‏ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} این است که در عالم ذر و حتی وقتی ما وجود ظاهری نداشتیم، [[اهل‌ بیت]]{{عم}} بر ما حجت و شاهد بودند. هم‌اکنون هم جذبه‌های ولایی ایشان است که ما را می‌کشاند و در مدار هدایت قرار می‌دهد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص:۹۰.</ref>.
*معنای فراز {{عربی|اندازه=150%|"وَ حُجَجِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى‏ أَهْلِ‏ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}} این است که در عالم ذر و حتی وقتی ما وجود ظاهری نداشتیم، [[اهل‌ بیت]]{{عم}} بر ما حجت و شاهد بودند. هم‌اکنون هم جذبه‌های ولایی ایشان است که ما را می‌کشاند و در مدار هدایت قرار می‌دهد<ref>[[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱، ص۹۰.</ref>.
==[[امامان معصوم]]{{عم}}؛ حجّت‌های الهی==
==[[امامان معصوم]]{{عم}}؛ حجّت‌های الهی==
*"حُجَج" جمع "حجّت" به معنای "دلیل و برهان" است. ریشه آن به معنای "قصد" است. به "حجّ خانه خدا" هم به همین دلیل "حج" گفته می‌شود؛ چون حاجی، آهنگ خانه خدا برای مناسک حج دارد. "حجّت" هم از همین ریشه است؛ زیرا با خودش مقصود است، یا به وسیله آن، حقّ مطلوب اثبات می‌شود<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۳.</ref>.
*"حُجَج" جمع "حجّت" به معنای "دلیل و برهان" است. ریشه آن به معنای "قصد" است. به "حجّ خانه خدا" هم به همین دلیل "حج" گفته می‌شود؛ چون حاجی، آهنگ خانه خدا برای مناسک حج دارد. "حجّت" هم از همین ریشه است؛ زیرا با خودش مقصود است، یا به وسیله آن، حقّ مطلوب اثبات می‌شود<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۳.</ref>.
*گفتنی است عنوان "حجّت" و اطلاق آن بر چیزی، مرادف با حق بودن، یا مستلزم صدق بودن آن نیست بلکه گاهی چیز باطل و کذب نیز مصداق عنوان "حجّت" قرار می‌گیرد و منشأ آن، دستاویز واقع شدن آن چیز برای گروه باطل گرا و کاذب است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۳.</ref>.
*گفتنی است عنوان "حجّت" و اطلاق آن بر چیزی، مرادف با حق بودن، یا مستلزم صدق بودن آن نیست بلکه گاهی چیز باطل و کذب نیز مصداق عنوان "حجّت" قرار می‌گیرد و منشأ آن، دستاویز واقع شدن آن چیز برای گروه باطل گرا و کاذب است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۳.</ref>.
*[[امام علی|مولا علی]]{{ع}} می‌فرماید: "در روز قیامت چه بسیار دلیل‌هایی که ابطال می‌گردد..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَكَمْ‏ حُجَّةٍ يَوْمَ‏ ذَاكَ‏ دَاحِضَةٌ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳؛ ادب فنای مقربان، ج۲، ص:۱۲۴ - ۱۲۳.</ref>.
*[[امام علی|مولا علی]]{{ع}} می‌فرماید: "در روز قیامت چه بسیار دلیل‌هایی که ابطال می‌گردد..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" فَكَمْ‏ حُجَّةٍ يَوْمَ‏ ذَاكَ‏ دَاحِضَةٌ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳؛ ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۲۴ - ۱۲۳.</ref>.
آری، حجّت وقتی به خداوند اضافه می‌شود، جز حق و صدق نیست<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۳.</ref>.
آری، حجّت وقتی به خداوند اضافه می‌شود، جز حق و صدق نیست<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۳.</ref>.
*"بریّه" بر وزن "فعیله" از "برأ" است و به معنای "هر چیزی است که از کتم عدم خارج می‌شود و لباس وجود می‌پوشد". و برخی آن را به معنای "انسان" می‌دانند و در این جا مراد، "انسان" است؛ زیرا وجود حجّت در نظام هستی، تنها با مختار بودن و مکلّف بودن انسان، قابل توجیه است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۳.</ref>.
*"بریّه" بر وزن "فعیله" از "برأ" است و به معنای "هر چیزی است که از کتم عدم خارج می‌شود و لباس وجود می‌پوشد". و برخی آن را به معنای "انسان" می‌دانند و در این جا مراد، "انسان" است؛ زیرا وجود حجّت در نظام هستی، تنها با مختار بودن و مکلّف بودن انسان، قابل توجیه است<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۳.</ref>.
*[[امامان معصوم]]{{عم}} حجّت خداوند بر مردم‌اند؛ چون حجّت در اصطلاح، آن است که هر دو طرف دعوا به آن استناد و احتجاج می‌کنند. "قرآن" و "عترت" دو حجّت الهی هستند<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۳.</ref>.
*[[امامان معصوم]]{{عم}} حجّت خداوند بر مردم‌اند؛ چون حجّت در اصطلاح، آن است که هر دو طرف دعوا به آن استناد و احتجاج می‌کنند. "قرآن" و "عترت" دو حجّت الهی هستند<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۳.</ref>.
*[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید:"کتاب خدا به عنوان حجّت، کافی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ كَفَى‏ بِالْكِتَابِ‏ حَجِيجاً"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۴.</ref>.
*[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید:"کتاب خدا به عنوان حجّت، کافی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ كَفَى‏ بِالْكِتَابِ‏ حَجِيجاً"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۴.</ref>.
*همچنین می‌فرماید:"من شاهد شما بوده و روز قیامت حجّت شما هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ‏ وَ حَجِيجٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ عَنْكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۴.</ref>.
*همچنین می‌فرماید:"من شاهد شما بوده و روز قیامت حجّت شما هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ‏ وَ حَجِيجٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ عَنْكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۴.</ref>.
*در روایتی حاکم حسکانی عالم [[اهل سنت]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "همانا خداوند متعال، علی و همسرش و فرزندانش را حجّت‌های الهی بر بندگان خود قرار داده است، آنگاه فرمود: آنان دروازه‌های علم در میان امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَ‏ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ‏ وَ أَبْنَاءَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ‏ ﴿{{متن قرآن|هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ}}﴾‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص:۵۸.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۴.</ref>.
*در روایتی حاکم حسکانی عالم [[اهل سنت]] از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "همانا خداوند متعال، علی و همسرش و فرزندانش را حجّت‌های الهی بر بندگان خود قرار داده است، آنگاه فرمود: آنان دروازه‌های علم در میان امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"إِنَ‏ اللَّهَ‏ جَعَلَ‏ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ‏ وَ أَبْنَاءَ حُجَجَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُمْ أَبْوَابُ الْعِلْمِ فِي أُمَّتِي مَنِ اهْتَدَى بِهِمْ‏ ﴿{{متن قرآن|هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ}}﴾‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۵۸.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۴.</ref>.


==معنای واژه حجّت==
==معنای واژه حجّت==
خط ۳۳۴: خط ۳۳۴:
*'''۱. حجّ خانه خدا؛''' چرا که حاجی قصد خانه خدا را جهت ادامه مناسک آن دارد.
*'''۱. حجّ خانه خدا؛''' چرا که حاجی قصد خانه خدا را جهت ادامه مناسک آن دارد.
*'''۲. «محجّه» راه روشن؛''' چه راه ظاهری و چه راه معنوی، بدان جهت که راهی این چنین مقصود است و برای رسیدن به مطلوب، از آن استفاده می‌شود.
*'''۲. «محجّه» راه روشن؛''' چه راه ظاهری و چه راه معنوی، بدان جهت که راهی این چنین مقصود است و برای رسیدن به مطلوب، از آن استفاده می‌شود.
*'''۳. "حجّت" به معنای "برهان" و "دلیل" است؛''' زیرا از رهگذر آن، اثبات مدّعی قصد می‌شود و با آن، در بحث و گفتگو غلبه حاصل می‌شود<ref>کتاب العین، ج۳، ص:۹؛ صحاح اللغه، ج۱، ص:۳۰۳؛ معجم مقاییس اللغه، ص:۲۳۲. نیز ر.ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص:۱۷۱ - ۱۶۸؛ المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۱۰، ص:۸۷۱ - ۸۰۳.</ref>.
*'''۳. "حجّت" به معنای "برهان" و "دلیل" است؛''' زیرا از رهگذر آن، اثبات مدّعی قصد می‌شود و با آن، در بحث و گفتگو غلبه حاصل می‌شود<ref>کتاب العین، ج۳، ص۹؛ صحاح اللغه، ج۱، ص۳۰۳؛ معجم مقاییس اللغه، ص۲۳۲. نیز ر.ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۱۷۱ - ۱۶۸؛ المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته، ج۱۰، ص۸۷۱ - ۸۰۳.</ref>.
==حجّت‌های خداوند از منظر معصومین {{عم}}==
==حجّت‌های خداوند از منظر معصومین {{عم}}==
*[[امامان معصوم]]{{عم}} حجّت بالغه خداوند هستند، همان‌گونه که "قرآن"، حجّت خداوند است، "عترت" هم عِدل قرآنند و همان حجّیّت را دارند.
*[[امامان معصوم]]{{عم}} حجّت بالغه خداوند هستند، همان‌گونه که "قرآن"، حجّت خداوند است، "عترت" هم عِدل قرآنند و همان حجّیّت را دارند.
*[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید:"کتاب خدا به عنوان حجّت، کافی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ كَفَى‏ بِالْكِتَابِ‏ حَجِيجاً"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۴.</ref>.
*[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} می‌فرماید:"کتاب خدا به عنوان حجّت، کافی است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"وَ كَفَى‏ بِالْكِتَابِ‏ حَجِيجاً"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۴.</ref>.
*همچنین می‌فرماید:"من شاهد شما بوده و روز قیامت حجّت شما هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ‏ وَ حَجِيجٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ عَنْكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص:۲۰۴.</ref>.
*همچنین می‌فرماید:"من شاهد شما بوده و روز قیامت حجّت شما هستم"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ‏ وَ حَجِيجٌ‏ يَوْمَ‏ الْقِيَامَةِ عَنْكُمْ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.</ref><ref>[[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص۲۰۴.</ref>.
*و این همان محتوای حدیث متواتر ثقلین است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} این دو یادگار گرانبها را برای امّت بعد از خود، باقی گذارد.
*و این همان محتوای حدیث متواتر ثقلین است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} این دو یادگار گرانبها را برای امّت بعد از خود، باقی گذارد.
*حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از [[نبی اعظم]]{{صل}} نقل می‌فرماید که حضرت فرمود:"من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه فرزند حسین، حجّت‌های خدا بر خلق او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا، دوستان ما دوستان خدا هستند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌ‏ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَيْنُ‏ وَ تِسْعَةٌ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ حُجَجُ‏ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُنَا أَوْلِيَاءُ اللَّه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص:۲۲۸.</ref>.
*حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} از [[نبی اعظم]]{{صل}} نقل می‌فرماید که حضرت فرمود:"من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه فرزند حسین، حجّت‌های خدا بر خلق او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا، دوستان ما دوستان خدا هستند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَا وَ عَلِيٌ‏ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَيْنُ‏ وَ تِسْعَةٌ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَيْنِ‏ حُجَجُ‏ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ أَعْدَاؤُنَا أَعْدَاءُ اللَّهِ وَ أَوْلِيَاؤُنَا أَوْلِيَاءُ اللَّه‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۳۶، ص۲۲۸.</ref>.
*[[اباصلت هروی]] خادم حضرت [[امام رضا]]{{ع}} می‌گوید:"[[امام رضا]]{{ع}} با هرکس با زبان خودش سخن می‌گفت، به خدا سوگند! که فصیح‌ترین مردم و آگاه‌ترین آنان به هر زبان و امّتی بود. روزی به آن حضرت گفتم: ای پسر پیامبر! من تعجّب می‌کنم که شما با همه این زبان‌ها با اختلافی که دارند آشنا هستید. حضرت فرمود: ای ابا صلت! من حجّت خدا بر بندگان او هستم و خداوند کسی را که آشنای به زبان قومی نباشد، حجّت بر آنان قرار نمی‌دهد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"يَا أَبَا الصَّلْتِ‏ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص:۱۹۰.</ref>.
*[[اباصلت هروی]] خادم حضرت [[امام رضا]]{{ع}} می‌گوید:"[[امام رضا]]{{ع}} با هرکس با زبان خودش سخن می‌گفت، به خدا سوگند! که فصیح‌ترین مردم و آگاه‌ترین آنان به هر زبان و امّتی بود. روزی به آن حضرت گفتم: ای پسر پیامبر! من تعجّب می‌کنم که شما با همه این زبان‌ها با اختلافی که دارند آشنا هستید. حضرت فرمود: ای ابا صلت! من حجّت خدا بر بندگان او هستم و خداوند کسی را که آشنای به زبان قومی نباشد، حجّت بر آنان قرار نمی‌دهد"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"يَا أَبَا الصَّلْتِ‏ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ‏ عَلَى‏ خَلْقِهِ‏ وَ مَا كَانَ اللَّهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ بحارالأنوار، ج۲۶، ص۱۹۰.</ref>.
*روایات در این زمینه فراوان است، ما به همین دو روایت بسنده کردیم.
*روایات در این زمینه فراوان است، ما به همین دو روایت بسنده کردیم.
==[[امامان معصوم]]{{عم}} برترین انسان‌ها==
==[[امامان معصوم]]{{عم}} برترین انسان‌ها==
خط ۳۴۸: خط ۳۴۸:
*۱. آن‌که [[امام]] در فضیلت با آنان مساوی باشد، در این صورت، [[امامت]] او بی وجه است؛ چون ترجیح بدون مرجّح، قبیح است.
*۱. آن‌که [[امام]] در فضیلت با آنان مساوی باشد، در این صورت، [[امامت]] او بی وجه است؛ چون ترجیح بدون مرجّح، قبیح است.
*۲. آن‌که [[امام]] پایین‌تر از برخی از رعیّت باشد، این هم محال است؛ چون ترجیح مفضول بر فاضل قبیح است، هم عقل بر این قباحت دلالت می‌کند و هم قرآن کریم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }}﴾}}<ref> آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن‌کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>.
*۲. آن‌که [[امام]] پایین‌تر از برخی از رعیّت باشد، این هم محال است؛ چون ترجیح مفضول بر فاضل قبیح است، هم عقل بر این قباحت دلالت می‌کند و هم قرآن کریم:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ }}﴾}}<ref> آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن‌کس که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه می‌شود؟ چگونه داوری می‌کنید؟؛ سوره یونس، آیه: ۳۵.</ref>.
*۳. آن‌که [[امام]] افضل از دیگران باشد؛ با ابطال دو فرض گذشته، این فرض بر مسند می‌نشیند؛ بنابراین، باید [[امام]] از دیگران افضل باشد در همه حوزه‌ها: علم، دین، کرم، شجاعت و تمامی فضایل نفسی و بدنی<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص:۴۹۵.</ref>.
*۳. آن‌که [[امام]] افضل از دیگران باشد؛ با ابطال دو فرض گذشته، این فرض بر مسند می‌نشیند؛ بنابراین، باید [[امام]] از دیگران افضل باشد در همه حوزه‌ها: علم، دین، کرم، شجاعت و تمامی فضایل نفسی و بدنی<ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۴۹۵.</ref>.
*جایگاه [[امامت]] در نگاه برجستگان مکتب تشیّع، چنین جایگاهی است؛ بنابراین، این‌که کسانی [[امامان معصوم]]{{عم}} را تنها در حدّ عالمانی با تقوا و نیکوکار معرّفی می‌کنند و نه بیشتر، این پایین آوردن سطح والای معصومین{{عم}} در حدّ عالمانی معمولی است، همان‌گونه که غلوّ در شأن معصومین{{عم}} انحرافی بزرگ است، این تحلیل نیز ناشی از بی معرفتی گویندگان آن به مقام والای معصومین{{عم}} است و این هم انحرافی است که باید با آن مقابله شود.
*جایگاه [[امامت]] در نگاه برجستگان مکتب تشیّع، چنین جایگاهی است؛ بنابراین، این‌که کسانی [[امامان معصوم]]{{عم}} را تنها در حدّ عالمانی با تقوا و نیکوکار معرّفی می‌کنند و نه بیشتر، این پایین آوردن سطح والای معصومین{{عم}} در حدّ عالمانی معمولی است، همان‌گونه که غلوّ در شأن معصومین{{عم}} انحرافی بزرگ است، این تحلیل نیز ناشی از بی معرفتی گویندگان آن به مقام والای معصومین{{عم}} است و این هم انحرافی است که باید با آن مقابله شود.
*[[مرحوم شعرانی]] گوید:"باید دانست که بحث در حدّ فضایل و علوم و مناقب و مرتبه قرب معصومین و ارتباط آنان با موجودات عالم غیب و قدرتشان بر معجزه و امثال آن، از وظایف علم کلام خارج است و آنها از دقایق علوم است و از احادیث معتبره در [[امامت]] و تدبّر در مفاد آنها استنباط باید نمود و عجیب است که گروهی جاهل در عهد ما از ضروریّات مذهب غافلند به حدّی که حتّی لطف، عصمت و [[علم امام]] را در امور دینی، انکار می‌کنند..."<ref>ترجمه و شرح فارسی کشف المراد: ۵۱۳ - ۵۱۲.</ref>.
*[[مرحوم شعرانی]] گوید:"باید دانست که بحث در حدّ فضایل و علوم و مناقب و مرتبه قرب معصومین و ارتباط آنان با موجودات عالم غیب و قدرتشان بر معجزه و امثال آن، از وظایف علم کلام خارج است و آنها از دقایق علوم است و از احادیث معتبره در [[امامت]] و تدبّر در مفاد آنها استنباط باید نمود و عجیب است که گروهی جاهل در عهد ما از ضروریّات مذهب غافلند به حدّی که حتّی لطف، عصمت و [[علم امام]] را در امور دینی، انکار می‌کنند..."<ref>ترجمه و شرح فارسی کشف المراد: ۵۱۳ - ۵۱۲.</ref>.
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش