فرقههای انحرافی مهدویت کدامند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
فرقههای انحرافی مهدویت کدامند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۱
، ۲۰ آوریل ۲۰۲۰جایگزینی متن - 'شیخ احمد احسایی' به 'شیخ احمد احسایی'
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'شیخ احمد احسایی' به 'شیخ احمد احسایی') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ایقان، ص ۳ و ۴)</ref> | ایقان، ص ۳ و ۴)</ref> | ||
::::::*'''[[فرقه]] [[شیخیه]]:''' شیخیّه مکتبی است که در اوایل قرن سیزدهم بر اساس تفکرات [[شیخ]] [[احمد احسائی]] پایهگذاری شد و پس از او به وسیله شاگردانش ادامه یافت و به تدریج در برخی از [[عقاید]]، از تشیّع فاصله گرفت. | ::::::*'''[[فرقه]] [[شیخیه]]:''' شیخیّه مکتبی است که در اوایل قرن سیزدهم بر اساس تفکرات [[شیخ]] [[احمد احسائی]] پایهگذاری شد و پس از او به وسیله شاگردانش ادامه یافت و به تدریج در برخی از [[عقاید]]، از تشیّع فاصله گرفت. | ||
::::::*'''[[شیخ | ::::::*'''[[شیخ احمد احسایی]]:''' [[احمد بن زین الدین]] معروف به [[شیخ احمد احسایی]] که در [[شیخیه]] به "[[شیخ]] جلیل" معروف است، در روستای "مطیرفی" از استان "احساء" در [[عربستان]] به [[دنیا]] آمد. او، [[قرآن]] و [[علوم]] متداول را نزد پدرش فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به [[کربلا]] و [[نجف]] [[هجرت]] کرد و در درس [[عالمان]] بزرگ آنجا شرکت نمود. او علاوه بر [[فقه]] و اصول در [[علوم]] مختلف مانند طب و نجوم و [[علم]] حروف و اعداد مطالعاتی داشت. [[شیخ احمد احسایی]] پس از مدتی راهی [[ایران]] و [[خراسان]] شد و پس از [[زیارت]] [[امام رضا]]{{ع}} به [[دلیل]] استقبال [[مردم]] یزد از وی، مدتی آن شهر را مسکن خود قرار داد و شهرت بسیاری کسب کرد. چندی بعد [[فتحعلی شاه قاجار]] او را به [[تهران]] [[دعوت]] کرد. شاه در [[حق]] او نهایت [[احترام]] را به جای آورد و از [[شیخ]] خواست تا در [[تهران]] بماند؛ ولی او نپذیرفت و به یزد بازگشت. در سال ۱۲۲۹ ق در مسیر [[زیارت]] عتبات، با استقبال [[مردم]] و [[حاکم]] [[کرمانشاه]] در آن شهر اقامت کرد و در سال ۱۲۳۷ ق در مسیر مشهد، مدتی را در [[قزوین]] ماند. در همین زمان بود که به [[دلیل]] برخی دیدگاههای انحرافی و غلوآمیز با [[مخالفت]] بعضی از [[علما]] روبرو شد، تا آنجا که از سوی ملا [[محمد تقی برغانی]] معروف به [[شهید]] ثالث از علمای با نفوذ [[قزوین]]، [[تکفیر]] شد. انتشار این خبر، سبب تضعیف پایگاه مردمی [[شیخ احمد احسایی]] و نیز صدور فتاوایی مشابه از سوی علمای [[کربلا]] و [[نجف]] شد.<ref> عالمانی مانند آخوند ملا آقا دربندی، مرحوم شریف العلماء، شیخ محمد حسین صاحب فصول و شیخ محمد حسن (صاحب جواهر) نیز به تکفیر احسائی حکم کردند (بهائیان، ص ۴۹).</ref> در نهایت عرصه بر [[شیخ احمد احسایی]] تنگ شد و پس از سفر به [[کربلا]] عازم وطن خود گردید؛ ولی در نزدیکی [[مدینه]] و در سال ۱۲۴۱ ق درگذشت و در قبرستان [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد.<ref> قصص العلماء، تنکابنی، ص ۱۹ – ۲۰.</ref> پس از [[وفات]] [[احمد احسایی]]، [[پیروان]] او، [[سید کاظم رشتی]] را پیشوای خویش دانستند. [[سید کاظم رشتی]] از [[جوانی]] در مجلس درس [[احمد احسایی]] شرکت میکرد و بسیار مورد [[احترام]] استاد بود. او شانزده سال، طایفه [[شیخیه]] را [[رهبری]] کرد و با بیان و [[قلم]]، افکار [[شیخ]] و نظریات خود را نشر داد. بسیاری از آرای [[باطل]] [[شیخیه]] به [[سید کاظم رشتی]] نسبت داده شده و ربطی به [[شیخ]] [[احمد احسائی]] ندارد؛ به همین سبب علمای بزرگ معاصرِ [[سید رشتی]]، در [[انحراف]] اعتقادی او تردیدی نداشتند. | ||
::::::*'''انشعابات [[شیخیه]]:''' [[سید کاظم رشتی]] بدون اینکه [[جانشینی]] برای خود تعیین کند از [[دنیا]] رفت؛ زیرا [[ظهور]] [[امام غایب]] را بسیار نزدیک میدانست. پس از او در میان [[شیخیه]]، بسیاری ادعای [[جانشینی]] کردند که البته در [[عقاید]] و افکار، اختلافاتی داشتند. مدعیان [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]]، عبارت بودند از: | ::::::*'''انشعابات [[شیخیه]]:''' [[سید کاظم رشتی]] بدون اینکه [[جانشینی]] برای خود تعیین کند از [[دنیا]] رفت؛ زیرا [[ظهور]] [[امام غایب]] را بسیار نزدیک میدانست. پس از او در میان [[شیخیه]]، بسیاری ادعای [[جانشینی]] کردند که البته در [[عقاید]] و افکار، اختلافاتی داشتند. مدعیان [[جانشینی]] [[سید کاظم رشتی]]، عبارت بودند از: | ||
:::::#[[سید علی محمد شیرازی|علی محمد باب شیرازی]]. | :::::#[[سید علی محمد شیرازی|علی محمد باب شیرازی]]. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
::::::*'''[[اعتقاد]] به رکن رابع:''' اصول [[دین]] در نزد عموم [[شیعیان]] پنج اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[عدل]] و [[امامت]] است؛ ولی [[شیخیه]] کرمانیه معتقدند که اصول [[دین]]، [[ایمان]] به چهار اصل است: [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و پس از آن، رکن چهارم [[ایمان]]، یعنی [[شناخت]] [[شیعه]] کامل است که در زمان [[غیبت]]، [[واسطه فیض]] میان [[امام غایب]] و [[مردم]] است. او [[احکام]] را بیواسطه از [[امام]]{{ع}} میگیرد و به دیگران میرساند.<ref> فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۶۹.</ref> به [[اعتقاد]] اینان [[پیشوایان]] [[شیخیه]] یعنی احسائی و [[جانشینان]] او، مصداق [[شیعه]] کامل و رکن رابع هستند و تنها کسانی هستند که میتوانند [[احکام]] فقهی را برای دیگران بیان کنند. به همین [[دلیل]]، این گروه از [[شیخیه]] به [[اجتهاد]] و [[تقلید]] عقیدهای ندارند.<ref> ر.ک: احقاق الحق، ص ۳۵۶ (صص ۲۸۳ – ۳۶۳) و بهائیان، صص ۱۱۰ – ۱۵۲.</ref> این [[عقیده]] [[باطل]]، علاوه بر [[انحراف]] در [[رفتار]] دینی بعضی از شیخیّه، بستری مناسب برای ادّعای [[علی محمد شیرازی]] پدید آورد تا اینکه مدعی بابیّت و [[نیابت]] خاصّه [[امام]] شد و پس از آن ادعا کرد که همان [[امام غایب]] است که وعده ظهورش داده شده است.<ref> در ادامه این گفتار، درباره علی محمد شیرازی بحث خواهیم کرد.</ref> ولی از مسلمات [[مذهب]] [[شیعه]] این است که در زمان [[غیبت کبرا]]، باب [[نیابت]] خاصّه و ارتباط با [[امام غایب]]، بسته است<ref> در آخرین توقیع از [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آمده است: و سيأتي من شيعتي من يدّعي المشاهدة، ألا فمن اد[عي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذّاب مفتر. ([[غیبت]] طوسی، ص ۳۹۵، ش ۳۶۵). به زودی میآید از شیعیان من کسی که ادعای مشاهده [= نیابت خاصّه] دارد. هرآینه هر کس ادعای مشاهده کند قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی، پس او دروغگو و افترا زننده است.</ref> و راه رسیدن به [[احکام الهی]] همانا [[رجوع]] به [[عالمان]] و [[فقیهان]] است و آنان بر اساس [[قرآن]] و سنّت، [[استنباط]] کرده، [[احکام]] را برای [[مردم]] بیان میکنند؛ چنانکه در [[توقیع]] شریف آمده است:{{عربی|" وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ "}}<ref>و اما در مسائلی که پیش میآید، به راویان حدیث ما (= فقها) رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من بر حجت خدا بر آنهایم؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۴۸۵.</ref> | ::::::*'''[[اعتقاد]] به رکن رابع:''' اصول [[دین]] در نزد عموم [[شیعیان]] پنج اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[عدل]] و [[امامت]] است؛ ولی [[شیخیه]] کرمانیه معتقدند که اصول [[دین]]، [[ایمان]] به چهار اصل است: [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و پس از آن، رکن چهارم [[ایمان]]، یعنی [[شناخت]] [[شیعه]] کامل است که در زمان [[غیبت]]، [[واسطه فیض]] میان [[امام غایب]] و [[مردم]] است. او [[احکام]] را بیواسطه از [[امام]]{{ع}} میگیرد و به دیگران میرساند.<ref> فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۶۹.</ref> به [[اعتقاد]] اینان [[پیشوایان]] [[شیخیه]] یعنی احسائی و [[جانشینان]] او، مصداق [[شیعه]] کامل و رکن رابع هستند و تنها کسانی هستند که میتوانند [[احکام]] فقهی را برای دیگران بیان کنند. به همین [[دلیل]]، این گروه از [[شیخیه]] به [[اجتهاد]] و [[تقلید]] عقیدهای ندارند.<ref> ر.ک: احقاق الحق، ص ۳۵۶ (صص ۲۸۳ – ۳۶۳) و بهائیان، صص ۱۱۰ – ۱۵۲.</ref> این [[عقیده]] [[باطل]]، علاوه بر [[انحراف]] در [[رفتار]] دینی بعضی از شیخیّه، بستری مناسب برای ادّعای [[علی محمد شیرازی]] پدید آورد تا اینکه مدعی بابیّت و [[نیابت]] خاصّه [[امام]] شد و پس از آن ادعا کرد که همان [[امام غایب]] است که وعده ظهورش داده شده است.<ref> در ادامه این گفتار، درباره علی محمد شیرازی بحث خواهیم کرد.</ref> ولی از مسلمات [[مذهب]] [[شیعه]] این است که در زمان [[غیبت کبرا]]، باب [[نیابت]] خاصّه و ارتباط با [[امام غایب]]، بسته است<ref> در آخرین توقیع از [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} آمده است: و سيأتي من شيعتي من يدّعي المشاهدة، ألا فمن اد[عي المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذّاب مفتر. ([[غیبت]] طوسی، ص ۳۹۵، ش ۳۶۵). به زودی میآید از شیعیان من کسی که ادعای مشاهده [= نیابت خاصّه] دارد. هرآینه هر کس ادعای مشاهده کند قبل از خروج سفیانی و ندای آسمانی، پس او دروغگو و افترا زننده است.</ref> و راه رسیدن به [[احکام الهی]] همانا [[رجوع]] به [[عالمان]] و [[فقیهان]] است و آنان بر اساس [[قرآن]] و سنّت، [[استنباط]] کرده، [[احکام]] را برای [[مردم]] بیان میکنند؛ چنانکه در [[توقیع]] شریف آمده است:{{عربی|" وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ "}}<ref>و اما در مسائلی که پیش میآید، به راویان حدیث ما (= فقها) رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من بر حجت خدا بر آنهایم؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۴۸۵.</ref> | ||
:::::*'''پیدایش بابیّت:''' پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]] –از بزرگان [[شیخیه]]- یکی از شاگردان او به نام [[علی محمد شیرازی]]، مدعی [[جانشینی]] او شد که با [[حمایت]] جمعی از شاگردان رشتی از او، مرحلهای جدید و حسّاس در شکلگیری [[فرقههای انحرافی]] پدید آمد. سرانجام فرقهای به نام "بابیّت" شکل گرفت که خود بستری آماده برای [[انحراف]] بزرگتر به نام "[[بهائیت]]" شد. | :::::*'''پیدایش بابیّت:''' پس از درگذشت [[سید کاظم رشتی]] –از بزرگان [[شیخیه]]- یکی از شاگردان او به نام [[علی محمد شیرازی]]، مدعی [[جانشینی]] او شد که با [[حمایت]] جمعی از شاگردان رشتی از او، مرحلهای جدید و حسّاس در شکلگیری [[فرقههای انحرافی]] پدید آمد. سرانجام فرقهای به نام "بابیّت" شکل گرفت که خود بستری آماده برای [[انحراف]] بزرگتر به نام "[[بهائیت]]" شد. | ||
:::::*'''[[علی محمد شیرازی]]:''' [[علی محمد شیرازی]] معروف به "باب" که پیروانش او را "[[حضرت اعلی]]" و "[[نقطه اولی]]" میگفتند، [[فرزند]] سیّد [[محمد]] [[رضا]] بزّاز است. او تحصیلات ابتداییاش را در زادگاه خود [[شیراز]] آغاز کرد و در کودکی نزد "[[شیخ]] [[محمد]]" معروف به "[[شیخ]] عابد" که یکی از شاگردان [[شیخ | :::::*'''[[علی محمد شیرازی]]:''' [[علی محمد شیرازی]] معروف به "باب" که پیروانش او را "[[حضرت اعلی]]" و "[[نقطه اولی]]" میگفتند، [[فرزند]] سیّد [[محمد]] [[رضا]] بزّاز است. او تحصیلات ابتداییاش را در زادگاه خود [[شیراز]] آغاز کرد و در کودکی نزد "[[شیخ]] [[محمد]]" معروف به "[[شیخ]] عابد" که یکی از شاگردان [[شیخ احمد احسایی]] و سیّد کاظم رشتی بود<ref> تلخیص تاریخ نبیل، زرندی، ص ۶۳ – ۶۴.</ref> به تحصیل [[ادبیات]] فارسی و [[عربی]] و آموزههای [[مکتب]] [[شیخیه]] پرداخت. وی در بوشهر، علاوه بر [[تجارت]] به به ریاضت نیز میپرداخت. گاهی در هوای گرم تابستان، از ظهر تا عصر، بر بام خانه رو به [[خورشید]]، وردهایی میخواند.<ref> تلخیص تاریخ نبیل، زرندی، ص ۶۷.</ref> این گونه ریاضتهای غیر شرعی، تأثیر زیادی در روحیّه او گذاشت و زمینه [[انحراف]] اعتقادی او را فراهم ساخت. [[علی]] محمّد، پس از توقّف پنج ساله در بوشهر، به [[کربلا]] رفت و در مدّت توقّف خود در [[کربلا]] در زمرۀ شاگردان و مریدان [[سید کاظم رشتی]] درآمد و به [[تفسیر]] و [[تأویل]] [[آیات]] [[قرآن]] و [[احادیث]] و مسائل فقهی به روش شیخیّه و نیز آرای [[شیخ احمد احسایی]] [[آگاهی]] یافت<ref> أسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۹۲ – ۱۹۳.</ref> و مورد توجّه و عنایت استادش قرار گرفت. [[علی محمد شیرازی]] در سه مرحله، ابتدا مدعی بابیّت و پس از آن [[مهدویت]]، و در نهایت مدعی [[نبوت]] و [[رسالت]] شد. | ||
:::::*'''ادعای [[بابیت]]:''' پس از انتشار خبر [[جانشینی]] [[علی محمد شیرازی]]، وی فرصت را غنیمت شمرده، پای را از [[جانشینی]] استادش فراتر نهاد و در ابتدای کار، ادعای ذِکریّت<ref> به معنای مفسر [[قرآن]] بودن است. او بخشهایی از [[قرآن کریم]] را با روشی که از مکتب شیخیه آموخته بود تأویل کرده، مدعی شد که امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور کرده است تا جهانیان را ارشاد کند و همزمان خود را «ذکر» نامید. تلخیص تاریخ نبیل، ص ۱۲۷.</ref> کرد، سپس با ادعای [[بابیت]]، خود را "باب" [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] (یعنی واسطه میان [[مردم]] و [[امام زمان]]) معرّفی نمود. او بر این [[اعتقاد]] اصرار داشت که برای پی بردن به [[اسرار]] و حقایق بزرگ و مقدّس، باید [[مردم]] به ناچار از "در" بگذرند و به [[حقیقت]] برسند؛ لذا میگفت: "[[مردم]]، باید به من [[ایمان]] آورند، تا به کمک من –که واقف به [[اسرار]] هستم- بر آن [[اسرار]] دست یابند". او غالباً، [[حدیث]] مشهور {{عربی|" أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا "}} را میخواند و مقصودش این بود که همان گونه که رسیدن به شهر [[علم پیامبر]] ممکن نیست، جز به واسطه [[امام علی]]{{ع}} که باب [[علم]] [[پیامبر]] است، در این زمان نیز تنها راه دستیابی به حقایق، [[رجوع]] به اوست که باب [[امام غایب]] است.<ref> دائرة المعارف الشیعیه العامه، ج ۶، ص ۲۰.</ref> او آشکارا میگفت: "ای [[بندگان خدا]]! صدای [[حجت خدا]] و [[امام مهدی|امام زمان]] را از طرف "باب" بشنوید"<ref> احسن القصص، ذیل آیه ۵۵ سوره یوسف.</ref> [[نقل]] شده است که [[علی]] [[محمد]] به یکی از مریدانش گفت که در [[اذان]] [[نماز]] [[جمعه]] [[شیراز]] پس از شهادتهای سهگانه چنین بگوید: گواهی میدهم که "[[علی]] قبل از نبیل" باب [[امام مهدی|امام زمان]] است. <ref> «أشهد أن عليا قبل نبيل باب بقية الله»؛ (علی قبل از نبیل یعنی «علی محمد» که به حساب ابجد با «علی نبیل» برابر است)؛ که اعتراض و خشم مسلمانان را به دنبال داشت؛ تلخیص تاریخ نبیل، ص ۱۲۷.</ref> | :::::*'''ادعای [[بابیت]]:''' پس از انتشار خبر [[جانشینی]] [[علی محمد شیرازی]]، وی فرصت را غنیمت شمرده، پای را از [[جانشینی]] استادش فراتر نهاد و در ابتدای کار، ادعای ذِکریّت<ref> به معنای مفسر [[قرآن]] بودن است. او بخشهایی از [[قرآن کریم]] را با روشی که از مکتب شیخیه آموخته بود تأویل کرده، مدعی شد که امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور کرده است تا جهانیان را ارشاد کند و همزمان خود را «ذکر» نامید. تلخیص تاریخ نبیل، ص ۱۲۷.</ref> کرد، سپس با ادعای [[بابیت]]، خود را "باب" [[امام دوازدهم]] [[شیعیان]] (یعنی واسطه میان [[مردم]] و [[امام زمان]]) معرّفی نمود. او بر این [[اعتقاد]] اصرار داشت که برای پی بردن به [[اسرار]] و حقایق بزرگ و مقدّس، باید [[مردم]] به ناچار از "در" بگذرند و به [[حقیقت]] برسند؛ لذا میگفت: "[[مردم]]، باید به من [[ایمان]] آورند، تا به کمک من –که واقف به [[اسرار]] هستم- بر آن [[اسرار]] دست یابند". او غالباً، [[حدیث]] مشهور {{عربی|" أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌ بَابُهَا "}} را میخواند و مقصودش این بود که همان گونه که رسیدن به شهر [[علم پیامبر]] ممکن نیست، جز به واسطه [[امام علی]]{{ع}} که باب [[علم]] [[پیامبر]] است، در این زمان نیز تنها راه دستیابی به حقایق، [[رجوع]] به اوست که باب [[امام غایب]] است.<ref> دائرة المعارف الشیعیه العامه، ج ۶، ص ۲۰.</ref> او آشکارا میگفت: "ای [[بندگان خدا]]! صدای [[حجت خدا]] و [[امام مهدی|امام زمان]] را از طرف "باب" بشنوید"<ref> احسن القصص، ذیل آیه ۵۵ سوره یوسف.</ref> [[نقل]] شده است که [[علی]] [[محمد]] به یکی از مریدانش گفت که در [[اذان]] [[نماز]] [[جمعه]] [[شیراز]] پس از شهادتهای سهگانه چنین بگوید: گواهی میدهم که "[[علی]] قبل از نبیل" باب [[امام مهدی|امام زمان]] است. <ref> «أشهد أن عليا قبل نبيل باب بقية الله»؛ (علی قبل از نبیل یعنی «علی محمد» که به حساب ابجد با «علی نبیل» برابر است)؛ که اعتراض و خشم مسلمانان را به دنبال داشت؛ تلخیص تاریخ نبیل، ص ۱۲۷.</ref> | ||
:::::*'''حروف حیّ:''' [[علی محمد شیرازی]] توانست در مدت پنج ماه، هجده نفر را که بیشتر آنها از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] و شیخی [[مذهب]] بودند، با خود همراه کند. هر یک از افراد این گروه، در نقطهای به [[تبلیغ]] مسلک بابیگری پرداخته، جمعی را به [[آیین]] وی درآوردند. شیرازی به منظور قدردانی، آنان را "حروف حیّ"<ref> «حیّ» ابجد معادل عدد ۱۸ است.</ref> نامید. | :::::*'''حروف حیّ:''' [[علی محمد شیرازی]] توانست در مدت پنج ماه، هجده نفر را که بیشتر آنها از شاگردان [[سید کاظم رشتی]] و شیخی [[مذهب]] بودند، با خود همراه کند. هر یک از افراد این گروه، در نقطهای به [[تبلیغ]] مسلک بابیگری پرداخته، جمعی را به [[آیین]] وی درآوردند. شیرازی به منظور قدردانی، آنان را "حروف حیّ"<ref> «حیّ» ابجد معادل عدد ۱۸ است.</ref> نامید. |