آیا امامان اخبارات غیبی داشتهاند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'ع' به '{{ع}}'
جز (جایگزینی متن - 'است{{متن قرآن' به 'است: {{متن قرآن') |
جز (جایگزینی متن - 'ع' به '{{ع}}') |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
:::::#اما آگاهی [[سید الشهداء]]{{ع}} به قاتلین غلامان که در این روایت [[هارون ابن خارجه]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} به غلامان خود فرموده بود که روز پنجشنبه را برای مسافرت به مزرعه حضرت انتخاب کنید و فلان روز نروید و صریحاً اعلام نمود که اگر مخالفت کنید دزدان در میان راه شما را گرفته اموالتان را برده، شما را میکشند. امّا غلامان مخالفت کردند و همان روزی که حضرت نهی کرده بود به سفر رفتند و گرفتار دزها شده و غلامان را کشتند. مدتی بعد که [[سید الشهداء]]{{ع}} در مجلس والی مدینه بود والی به حضرت گفت: به من خبر رسید که غلامان شما را کشتهاند، خداوند به شما اجر دهد. [[امام حسین]]{{ع}} به والی فرمود: آگاه باش که من قاتل آن ها را به تو معرفی میکنم بر آنها سخت گیر! والی پرسید: آیا شما قاتلین آنها را میشناسید؟ حضرت فرمود: بله، و سپس به یکی از حاضرین مجلس اشاره کرد و فرمود: این مرد یکی از آنها است. آن مرد گفت: پسر [[پیامبر]]، شما از کجا دانستید که من از آن ها هستم؟ حضرت فرمود: اگر نشانههای آنها را بدهم تصدیق میکنی؟ گفت: آری به خدا قسم. حضرت فرمود: تو فلان شخص و فلان شخص را بیرون بردی و نام آنان را ذکر کرد. والی به آن مرد گفت به صاحب قبر [[پیامبر]]{{صل}} و منبر سوگند اگر راست نگوئی دستور میدهم گوشت بدن تو را با تازیانه بریزند. آن مرد گفت: [[حسین]]{{صل}} دروغ نمیگوید، گویا او با ما بوده است، سپس والی دستور داد تا همگی همدستان او را حاضر کردند و همگی اقرار به گناه خود کردند و سپس بدستور والی همه را گردن زدند<ref>سیدهاشم، بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۳، ص ۴۵۵.</ref>. | :::::#اما آگاهی [[سید الشهداء]]{{ع}} به قاتلین غلامان که در این روایت [[هارون ابن خارجه]] گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[امام حسین]]{{ع}} به غلامان خود فرموده بود که روز پنجشنبه را برای مسافرت به مزرعه حضرت انتخاب کنید و فلان روز نروید و صریحاً اعلام نمود که اگر مخالفت کنید دزدان در میان راه شما را گرفته اموالتان را برده، شما را میکشند. امّا غلامان مخالفت کردند و همان روزی که حضرت نهی کرده بود به سفر رفتند و گرفتار دزها شده و غلامان را کشتند. مدتی بعد که [[سید الشهداء]]{{ع}} در مجلس والی مدینه بود والی به حضرت گفت: به من خبر رسید که غلامان شما را کشتهاند، خداوند به شما اجر دهد. [[امام حسین]]{{ع}} به والی فرمود: آگاه باش که من قاتل آن ها را به تو معرفی میکنم بر آنها سخت گیر! والی پرسید: آیا شما قاتلین آنها را میشناسید؟ حضرت فرمود: بله، و سپس به یکی از حاضرین مجلس اشاره کرد و فرمود: این مرد یکی از آنها است. آن مرد گفت: پسر [[پیامبر]]، شما از کجا دانستید که من از آن ها هستم؟ حضرت فرمود: اگر نشانههای آنها را بدهم تصدیق میکنی؟ گفت: آری به خدا قسم. حضرت فرمود: تو فلان شخص و فلان شخص را بیرون بردی و نام آنان را ذکر کرد. والی به آن مرد گفت به صاحب قبر [[پیامبر]]{{صل}} و منبر سوگند اگر راست نگوئی دستور میدهم گوشت بدن تو را با تازیانه بریزند. آن مرد گفت: [[حسین]]{{صل}} دروغ نمیگوید، گویا او با ما بوده است، سپس والی دستور داد تا همگی همدستان او را حاضر کردند و همگی اقرار به گناه خود کردند و سپس بدستور والی همه را گردن زدند<ref>سیدهاشم، بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۳، ص ۴۵۵.</ref>. | ||
:::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان میکنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را میدانستند. | :::::#[[سالم ابن حفصه]] گوید: روزی [[عمر بن سعد]] با [[امام حسین]]{{ع}} عرض کرد: یا [[ابا عبداللّه]]، مردمانی سفیه و نادان گمان میکنند من تو را خواهم کشت. [[امام حسین]]{{ع}} فرمود: اینان سفیه و نادان نیستند، اینها دانایانند. این کار شدنی است، ولی تو هم به آرزوی خود که حکومت ری است نخواهی رسید. و از گندم نخواهی چشید، و پس از کشتن من زنده نخواهی ماند، مگر زمانی کوتاه، با کمال ذلت و سرشکستگی<ref>دلائل الولایه ولایت و علم امام، ص ۳۰۲.</ref>. موضوع شهادت [[امام حسین]]{{ع}} و کیفیت و محل و خصوصیات آن و سرداران لشکر کوفه و قاتل [[امام حسین]]{{ع}} از زمان [[رسول خدا]]{{صل}} و به خصوص بعد از فرمایش [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در مسجد کوفه چنان مشهور و معروف بود که همگان آن را میدانستند. | ||
:::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت | :::::#از حضرت [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن حسن در حضور جمعی از علویّین و عباسیّین که اجتماع کرده بودند تا با فرزند وی محمد بیعت کنند فرمود: قسم به خدا خلافت به تو و فرزندانت نخواهد رسید ولی خلافت نصیب آنهاست و اشاره کرد به عباسیّین، و فرزندان تو مقتول خواهند شد. از آن پس حضرت از جابر خواست در حالی که بر بازوی عبدالغزیز بن عمران تکیه داده بود، و روبه وی کرد و فرمود: آیا صاحب عبای زرد - منظور وی [[ابو جعفر منصور دوانیقی]] بود- را ندیدی؟ گفت چرا؟ فرمود: قسم بخدا او محمد فرزند عبد الله را خواهد کشت<ref>نوری، حسین، خوارج از دیدگاه نهج البلاغه، ص ۱۵۲.</ref>. عاقبت امر همانطور که آن حضرت{{ع}} فرموده گردید: و نیز مانند گفتار [[حضرت رضا]]{{ع}} که فرمود: {{عربی|"بُورِكَ قَبْرٌ بِطُوسَ وَ قَبْرَانِ بِبَغْدَادَ "}} حضار سؤال کردند یکی از این قبور - که قبر [[حضرت موسی ابن جعفر]] است - میشناسیم دیگر کدام است قال{{ع}} ستعرفونه ثم قال{{ع}} قبری و قبر هارون هکذا و ضم باصبعیه<ref>بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۲۸۵.</ref>.فرمود: در آینده خواهید شناخت، سپس دو انگشتش را بهم نزدیک کرد، و فرمود: قبر من و هارون این چنین است»<ref>[[عسکری امامخان]]، [[منشأ و قلمرو علم امام (پایاننامه)|منشأ و قلمرو علم امام]]، فصل چهارم.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||