پرش به محتوا

ابوذر غفاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی'
جز (جایگزینی متن - ' آن‌ها ' به ' آنها ')
جز (جایگزینی متن - 'باقی' به 'باقی')
خط ۱۶: خط ۱۶:
*[[ابوذر]]، در [[مدینه]] هم ساکت ننشست و خطاب به [[عثمان بن عفان]] گفت: از [[مردم]] فقط به این مقدار [[راضی]] نباشید که یک دیگر را [[آزار]] ندهند؛ بلکه باید آنان را وادارید تا بذل معروف کنند و پرداخت کننده [[زکات]] فقط نباید به دادن آن بسنده کند؛ بلکه باید به [[همسایه]] و [[برادران]] [[احسان]] کند و با [[خویشان]] پیوند داشته باشد. کعب الاحبار که در آن مجلس حضور داشت، در پاسخ [[ابوذر]] گفت: کسی که [[زکات]] [[واجب]] را داده، آن چه بر او [[واجب]] بوده ادا کرده است و دیگر چیزی برعهده او نیست. [[ابوذر]] با عصای خود بر سر او کوفت و گفت: ای [[یهودی]] زاده! تو را چه و اظهار این گونه مطالب...<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۳۱؛ جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۸.</ref>! سخنان او صریح یا نزدیک به صریح است که همه انفاق‌ها را [[واجب]] نمی‌دانسته. این که برخی گفته‌اند: [[ابوذر]] به [[اجتهاد]] خود عمل می‌کرد و می‌گفت دارایی‌های زاید بر مقدار [[ضرورت]] باید در [[راه خدا]] [[انفاق]] شود، درست نیست. [[ابوذر]] می‌گفت: آن چه را می‌گویم، از [[رسول خدا]] و یا [[خلیل]] خودم شنیده‌ام<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص ۱۶۷ و ۱۶۸.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 667.</ref>.
*[[ابوذر]]، در [[مدینه]] هم ساکت ننشست و خطاب به [[عثمان بن عفان]] گفت: از [[مردم]] فقط به این مقدار [[راضی]] نباشید که یک دیگر را [[آزار]] ندهند؛ بلکه باید آنان را وادارید تا بذل معروف کنند و پرداخت کننده [[زکات]] فقط نباید به دادن آن بسنده کند؛ بلکه باید به [[همسایه]] و [[برادران]] [[احسان]] کند و با [[خویشان]] پیوند داشته باشد. کعب الاحبار که در آن مجلس حضور داشت، در پاسخ [[ابوذر]] گفت: کسی که [[زکات]] [[واجب]] را داده، آن چه بر او [[واجب]] بوده ادا کرده است و دیگر چیزی برعهده او نیست. [[ابوذر]] با عصای خود بر سر او کوفت و گفت: ای [[یهودی]] زاده! تو را چه و اظهار این گونه مطالب...<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص ۲۳۱؛ جامع البیان، مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۸.</ref>! سخنان او صریح یا نزدیک به صریح است که همه انفاق‌ها را [[واجب]] نمی‌دانسته. این که برخی گفته‌اند: [[ابوذر]] به [[اجتهاد]] خود عمل می‌کرد و می‌گفت دارایی‌های زاید بر مقدار [[ضرورت]] باید در [[راه خدا]] [[انفاق]] شود، درست نیست. [[ابوذر]] می‌گفت: آن چه را می‌گویم، از [[رسول خدا]] و یا [[خلیل]] خودم شنیده‌ام<ref>الصحیح من سیرة النبی، ج ۶، ص ۱۶۷ و ۱۶۸.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 667.</ref>.
*[[اعتراض]] او به [[عثمان]] و پافشاری بر حقیقتِ [[دین]] داری و [[پارسایی]]، موجب تبعیدش به [[ربذه]] شد؛ محلی که آن را هیچ خوش نداشت<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۴.</ref>. این قضیه، بحث‌های فراوانی را در [[تاریخ]] و [[کلام اسلامی]] برانگیخت. برخی درصدد برآمدند تا رفتن به [[ربذه]] را به میل [[ابوذر]] نشان دهند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۱۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۳۲.</ref>؛ با این توجیه که او تنهایی را [[دوست]] می‌داشت و فقط برای [[گریز]] از [[اعرابی]] شدن که [[پیامبر]] {{صل}} آن را بد شمرده بود، به [[مدینه]] رفت و آمد داشت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۸۶؛ ماوردی، ج ۱، ص ۴۳۸.</ref>. آلوسی با ذکر این نکته که [[ابوذر]] در مواجهه با [[معاویه]]، به ظاهر [[آیه]] [[تمسک]] و تصور کرده که باید تمام [[مال]] زاید بر [[نیاز]] را [[انفاق]] کرد، می‌نویسد: این سخن، مورد [[اعتراض]] فراوان واقع و برضد [[ابوذر]] به [[آیه]] [[ارث]] [[استدلال]] شد و به ناچار [[عزلت]] گزید و در مشاوره با [[عثمان]]، به [[ربذه]] [[راهنمایی]] شد و تا آخر [[عمر]] در آن جا ماند<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۹۶؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. ناسازگاری این دیدگاه که در پی اختیاری نشان دادن رفتن به [[ربذه]] است، با آن چه در [[تاریخ]] آمده که هرگونه [[آزادی]] و [[اختیار]] را نفی می‌کند، عده ای را به نقد عمل [[ابوذر]] و توجیه عمل [[عثمان]] کشانده است. [[قاضی عبدالجبار]]، در ابتدا، رفتن [[ابوذر]] به [[ربذه]] را به درخواست خودش دانسته؛ سپس به توجیه عمل [[عثمان]] می‌پردازد که سخن تند و [[کلام]] [[خشن]] [[ابوذر]] موجب شد تا همه [[اصحاب رسول خدا]] به اخراج وی نظر دهند که هم به [[صلاح]] خود او و هم به [[مصلحت]] [[اصحاب]] و [[دین]] بود<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۵۸ و ۵۹؛ اسباب النزول، ص ۲۶۱ و ۲۶۲.</ref>؛ ولی عده‌ای دیگر، به استناد داده‌های [[تاریخی]]<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۲۵.</ref>، رفتن [[ابوذر]] به آن جا را جبری و طبق تصمیم [[عثمان]] دانسته‌اند و معتقدند: برخلاف خواست او که مایل بود به [[مکه]]، [[بصره]]، یا [[شام]] برود، به [[ربذه]] فرستاده شد و بدین طریق، عمل [[خشم]] آلود [[عثمان]] با [[صحابی]] بزرگ [[پیامبر]] {{صل}} را به نقد می‌کشند<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۴؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۵۷۳.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 667-668.</ref>.
*[[اعتراض]] او به [[عثمان]] و پافشاری بر حقیقتِ [[دین]] داری و [[پارسایی]]، موجب تبعیدش به [[ربذه]] شد؛ محلی که آن را هیچ خوش نداشت<ref>التبیان، ج ۳، ص ۱۴.</ref>. این قضیه، بحث‌های فراوانی را در [[تاریخ]] و [[کلام اسلامی]] برانگیخت. برخی درصدد برآمدند تا رفتن به [[ربذه]] را به میل [[ابوذر]] نشان دهند<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۱۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص ۳۲.</ref>؛ با این توجیه که او تنهایی را [[دوست]] می‌داشت و فقط برای [[گریز]] از [[اعرابی]] شدن که [[پیامبر]] {{صل}} آن را بد شمرده بود، به [[مدینه]] رفت و آمد داشت<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۸۶؛ ماوردی، ج ۱، ص ۴۳۸.</ref>. آلوسی با ذکر این نکته که [[ابوذر]] در مواجهه با [[معاویه]]، به ظاهر [[آیه]] [[تمسک]] و تصور کرده که باید تمام [[مال]] زاید بر [[نیاز]] را [[انفاق]] کرد، می‌نویسد: این سخن، مورد [[اعتراض]] فراوان واقع و برضد [[ابوذر]] به [[آیه]] [[ارث]] [[استدلال]] شد و به ناچار [[عزلت]] گزید و در مشاوره با [[عثمان]]، به [[ربذه]] [[راهنمایی]] شد و تا آخر [[عمر]] در آن جا ماند<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۹۶؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>. ناسازگاری این دیدگاه که در پی اختیاری نشان دادن رفتن به [[ربذه]] است، با آن چه در [[تاریخ]] آمده که هرگونه [[آزادی]] و [[اختیار]] را نفی می‌کند، عده ای را به نقد عمل [[ابوذر]] و توجیه عمل [[عثمان]] کشانده است. [[قاضی عبدالجبار]]، در ابتدا، رفتن [[ابوذر]] به [[ربذه]] را به درخواست خودش دانسته؛ سپس به توجیه عمل [[عثمان]] می‌پردازد که سخن تند و [[کلام]] [[خشن]] [[ابوذر]] موجب شد تا همه [[اصحاب رسول خدا]] به اخراج وی نظر دهند که هم به [[صلاح]] خود او و هم به [[مصلحت]] [[اصحاب]] و [[دین]] بود<ref>جامع البیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۵۸ و ۵۹؛ اسباب النزول، ص ۲۶۱ و ۲۶۲.</ref>؛ ولی عده‌ای دیگر، به استناد داده‌های [[تاریخی]]<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۲۵.</ref>، رفتن [[ابوذر]] به آن جا را جبری و طبق تصمیم [[عثمان]] دانسته‌اند و معتقدند: برخلاف خواست او که مایل بود به [[مکه]]، [[بصره]]، یا [[شام]] برود، به [[ربذه]] فرستاده شد و بدین طریق، عمل [[خشم]] آلود [[عثمان]] با [[صحابی]] بزرگ [[پیامبر]] {{صل}} را به نقد می‌کشند<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۴؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۵۷۳.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 667-668.</ref>.
*[[زهد]] و [[پارسایی]] [[ابوذر]] موجب شد که [[پیامبر]] وی را به [[حضرت عیسی]] [[تشبیه]] کند<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.</ref>. او در [[زندگی]] [[دنیایی]] به حداقل ممکن [[قناعت]] می‌کرد و حتی حاضر به پذیرش هدیه نبود<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۲۸.</ref>. [[ابوذر]] گاه در [[مسجد]] می‌خوابید<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۵۷.</ref>. وی در حق‌گویی سرآمد بود؛ چنان که [[حضرت علی]] {{ع}} فرمود: امروز هیچ کس جز من و [[ابوذر]] نیست که در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران نهراسد<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۶۳.</ref> و این براساس عهدی بود که با [[پیامبر]] بسته بود<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۳۶.</ref>. [[ابوذر]]، هرگز از بیان [[حق]] باز نایستاد و هنگامی که بدو گفتند: چرا با این که [[خلیفه]] تو را از [[فتوا]] دادن منع کرده، باز چنین می‌کنی؟ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر خنجر بر حلقم نهید تا یک کلمه از آن چه را از [[رسول خدا]] شنیده‌ام، ترک کنم، چنین نخواهم کرد<ref>مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۳۵ و ۵۳۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} او را از آنانی دانسته که [[بهشت]]، مشتاق دیدارشان است<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۲۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۹۱.</ref>. [[ابوذر]] از ارکان [[آفرینش]]<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۵۲۷؛ الکشاف، ج ۴، ص ۲۰۰.</ref> و از [[حواریون]] [[پیامبر]] در [[قیامت]] نیز شمرده شده است<ref>ماوردی، ج۵، ص۵۱۹؛ الدرالمنثور، ج۸، ص ۱۳۰.</ref>. او در [[ربذه]]، در تنهایی و [[سختی]] در کنار [[همسر]] یا تنها دخترش به سال ۳۲ هجری درگذشت<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۰۲؛ غررالتبیان، ص ۲۷۲.</ref> و به وسیله کاروانی که از [[عراق]] می‌آمدند، تجهیز و [[دفن]] شد<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۱۸۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۲۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و این گونه [[وعده]] [[پیامبر]] که [[ابوذر]] تنها می‌میرد، درباره او تحقق یافت<ref>سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۹۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۲۲.</ref>. از [[ابوذر]] نسلی [[باقی]] نمانده است<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۷۱.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 668.</ref>.
*[[زهد]] و [[پارسایی]] [[ابوذر]] موجب شد که [[پیامبر]] وی را به [[حضرت عیسی]] [[تشبیه]] کند<ref>جامع البیان، مج ۱۱، ج ۲۱، ص ۱۵۵ و ۱۵۶.</ref>. او در [[زندگی]] [[دنیایی]] به حداقل ممکن [[قناعت]] می‌کرد و حتی حاضر به پذیرش هدیه نبود<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۲۸.</ref>. [[ابوذر]] گاه در [[مسجد]] می‌خوابید<ref>جامع البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۳۵۷.</ref>. وی در حق‌گویی سرآمد بود؛ چنان که [[حضرت علی]] {{ع}} فرمود: امروز هیچ کس جز من و [[ابوذر]] نیست که در [[راه خدا]] از [[سرزنش]] دیگران نهراسد<ref>کشف الاسرار، ج ۹، ص ۲۶۳.</ref> و این براساس عهدی بود که با [[پیامبر]] بسته بود<ref>الدرالمنثور، ج ۴، ص ۱۳۶.</ref>. [[ابوذر]]، هرگز از بیان [[حق]] باز نایستاد و هنگامی که بدو گفتند: چرا با این که [[خلیفه]] تو را از [[فتوا]] دادن منع کرده، باز چنین می‌کنی؟ گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر خنجر بر حلقم نهید تا یک کلمه از آن چه را از [[رسول خدا]] شنیده‌ام، ترک کنم، چنین نخواهم کرد<ref>مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۵۳۵ و ۵۳۶.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} او را از آنانی دانسته که [[بهشت]]، مشتاق دیدارشان است<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص ۲۲۳؛ الکافی، ج ۲، ص ۳۹۱.</ref>. [[ابوذر]] از ارکان [[آفرینش]]<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۵۲۷؛ الکشاف، ج ۴، ص ۲۰۰.</ref> و از [[حواریون]] [[پیامبر]] در [[قیامت]] نیز شمرده شده است<ref>ماوردی، ج۵، ص۵۱۹؛ الدرالمنثور، ج۸، ص ۱۳۰.</ref>. او در [[ربذه]]، در تنهایی و [[سختی]] در کنار [[همسر]] یا تنها دخترش به سال ۳۲ هجری درگذشت<ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۱۰۲؛ غررالتبیان، ص ۲۷۲.</ref> و به وسیله کاروانی که از [[عراق]] می‌آمدند، تجهیز و [[دفن]] شد<ref>الطبقات، ج ۳، ص ۱۸۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۲۱؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و این گونه [[وعده]] [[پیامبر]] که [[ابوذر]] تنها می‌میرد، درباره او تحقق یافت<ref>سیره ابن هشام، ج ۳، ص ۹۶؛ انساب الاشراف، ج ۱۰، ص ۲۲۲.</ref>. از [[ابوذر]] نسلی باقی نمانده است<ref>الاستیعاب، ج ۳، ص ۷۱.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص 668.</ref>.


==[[ابوذر]] در [[شأن نزول]]==
==[[ابوذر]] در [[شأن نزول]]==
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش