قبایل عرب مکه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{نبوت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233);...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*پس از فرود آمدن [[اسماعیل]] و [[هاجر]] در سرزمین [[الهی]] [[مکه]]، این منطقه همواره منزل و مأوای [[قبایل]] مختلفی از [[اقوام]] [[عرب]] بوده است که این [[سرزمین مقدس]] را مسکن خویش قرار دادهاند. از آنجا که این [[قبایل]] در عصر [[نبوی]] و پیش از آن بسیار زیاد بودهاند، در این نوشتار بر آنیم که شماری از آنان را بررسی کنیم<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۱۸.</ref>. | *پس از فرود آمدن [[اسماعیل]] و [[هاجر]] در سرزمین [[الهی]] [[مکه]]، این منطقه همواره منزل و مأوای [[قبایل]] مختلفی از [[اقوام]] [[عرب]] بوده است که این [[سرزمین مقدس]] را مسکن خویش قرار دادهاند. از آنجا که این [[قبایل]] در عصر [[نبوی]] و پیش از آن بسیار زیاد بودهاند، در این نوشتار بر آنیم که شماری از آنان را بررسی کنیم<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۱۸.</ref>. | ||
==جُرهُم== | ==[[جرهم|جُرهُم]]== | ||
*[[قبیله]] جرهم از جمله قبایلی بود که از سرزمین [[یمن]] به منطقه [[حجاز]] کوچ کرده بود. در [[یمن]]، بین [[قحطانیان]]، یعنی [[حمیر]]، سبأ و جرهم برای به دست گرفتن [[زعامت]] و [[ریاست]] دیگر [[قبایل]]، [[نزاع]] در گرفت. جرهمیان که توان رقابت با این حریفان قدرتمند را در خود ندیدند از بلاد [[یمن]] بیرون رانده شدند و به [[حجاز]] کوچ کردند<ref>ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۸-۹.</ref>؛ به سرزمینی که از آن [[قبیله]] همنژادشان، یعنی عمالقه بود. عمالقه، از [[فرزندان]] [[عملیق بن لود]] بودند، و دیر زمانی بود که [[حاکمان]] بلا منازع این منطقه به شمار میآمدند. جرهمیان با [[شکست]] عمالیق در [[حجاز]] ساکن شدند<ref>ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۹.</ref>. | *[[قبیله]] [[جرهم]] از جمله قبایلی بود که از سرزمین [[یمن]] به منطقه [[حجاز]] کوچ کرده بود. در [[یمن]]، بین [[قحطانیان]]، یعنی [[حمیر]]، سبأ و [[جرهم]] برای به دست گرفتن [[زعامت]] و [[ریاست]] دیگر [[قبایل]]، [[نزاع]] در گرفت. جرهمیان که توان رقابت با این حریفان قدرتمند را در خود ندیدند از بلاد [[یمن]] بیرون رانده شدند و به [[حجاز]] کوچ کردند<ref>ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۸-۹.</ref>؛ به سرزمینی که از آن [[قبیله]] همنژادشان، یعنی عمالقه بود. عمالقه، از [[فرزندان]] [[عملیق بن لود]] بودند، و دیر زمانی بود که [[حاکمان]] بلا منازع این منطقه به شمار میآمدند. جرهمیان با [[شکست]] عمالیق در [[حجاز]] ساکن شدند<ref>ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۹.</ref>. | ||
*پس از آنکه [[ابراهیم]]{{ع}} [[هاجر]] و [[اسماعیل]] را به [[فرمان الهی]] به [[مکه]] آورد و آنان را در آن بیابان خشک و خالی، تنها گذاشت و رفت، [[خداوند]] چشمهای را در زیر پای [[اسماعیل]]{{ع}} جاری کرد. در این هنگام گروهی از [[مردم]] [[قبیله]] جرهم که از سرزمین [[مکه]] میگذشتند پرندگانی را دیدند که در نقطهای در رفت و آمدند. دریافتند که آن پرندگان در پی [[آب]]، بدان سو آمدهاند؛ از این رو، افرادی را فرستادند تا از آنجا خبری کسب کنند. [[هاجر]] و کودکش را در کنار [[آب]] دیدند. | *پس از آنکه [[ابراهیم]]{{ع}} [[هاجر]] و [[اسماعیل]] را به [[فرمان الهی]] به [[مکه]] آورد و آنان را در آن بیابان خشک و خالی، تنها گذاشت و رفت، [[خداوند]] چشمهای را در زیر پای [[اسماعیل]]{{ع}} جاری کرد. در این هنگام گروهی از [[مردم]] [[قبیله]] جرهم که از سرزمین [[مکه]] میگذشتند پرندگانی را دیدند که در نقطهای در رفت و آمدند. دریافتند که آن پرندگان در پی [[آب]]، بدان سو آمدهاند؛ از این رو، افرادی را فرستادند تا از آنجا خبری کسب کنند. [[هاجر]] و کودکش را در کنار [[آب]] دیدند. | ||
*آنان از [[هاجر]] اجازه گرفتند که در آنجا اقامت کنند. [[هاجر]] به آنان اجازه داد و با آنان شرط کرد که حقی به [[آب]] (جز آن مقدار که نیازشان را برآورد) نداشته باشند. آنها نیز موافقت کردند و در همسایگیشان فرود آمدند<ref>البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۳۷-۱۳۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال الصاحب الشریعه، ج۲، ص۴۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱، ص۱۵۵؛ ج۲، ص۱۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. | *آنان از [[هاجر]] اجازه گرفتند که در آنجا اقامت کنند. [[هاجر]] به آنان اجازه داد و با آنان شرط کرد که حقی به [[آب]] (جز آن مقدار که نیازشان را برآورد) نداشته باشند. آنها نیز موافقت کردند و در همسایگیشان فرود آمدند<ref>البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۳۷-۱۳۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال الصاحب الشریعه، ج۲، ص۴۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۱، ص۱۵۵؛ ج۲، ص۱۸۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۳۴۶.</ref>. | ||
*رفته رفته [[اسماعیل]]{{ع}} در میان جرهمیان [[رشد]] کرد؛ از آنان [[زن]] گرفت و [[صاحب]] فرزندانی شد <ref>البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۵؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۱۹۷.</ref>. اندکی بعد وی همراه [[پدر]]، [[خانه کعبه]] را بنا کرد. پس از [[وفات]] [[اسماعیل]]{{ع}}، پسرش نابت، [[امر]] [[کعبه]] را به عهده گرفت. پس از [[وفات]] نابت، جرهم بر امور [[کعبه]] مسلط شد و [[فرزندان]] [[اسماعیل]]{{ع}} متفرق شدند <ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۶.</ref>. | *رفته رفته [[اسماعیل]]{{ع}} در میان جرهمیان [[رشد]] کرد؛ از آنان [[زن]] گرفت و [[صاحب]] فرزندانی شد <ref>البخاری، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۵؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۱۹۷.</ref>. اندکی بعد وی همراه [[پدر]]، [[خانه کعبه]] را بنا کرد. پس از [[وفات]] [[اسماعیل]]{{ع}}، پسرش نابت، [[امر]] [[کعبه]] را به عهده گرفت. پس از [[وفات]] نابت، [[جرهم]] بر امور [[کعبه]] مسلط شد و [[فرزندان]] [[اسماعیل]]{{ع}} متفرق شدند <ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۶.</ref>. | ||
*[[خاندان]] | *[[خاندان]] [[جرهم]]، به نام دایی [[فرزندان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بودن، پیوسته بر [[مکه]] [[فرمان]] میراندند و عهدهدار امور [[کعبه]] بودند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۲۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ ابوقتیبه دینوری، اخبار الطوال، ص۹؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۶.</ref>؛ تا اینکه [[تباهی]] آغاز کردند و [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] شمردند و بر [[مردم]] [[ستم]] روا داشتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۵.</ref>. این امر از قدرتشان کاست. پس [[بنیبکر بن کنانه]] و [[بنیغبشان بن عبد عمرو بن لؤی]] از [[خزاعه]] - که اطراف [[مکه]] ساکن بودند- به آنان حمله کردند و بر آنها [[پیروز]] شدند. آنان پس از بیرون راندن جرهمیان از [[مکه]]، خود عهدهدار امور [[کعبه]] شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۷.</ref>. جرهمیان نیز به دیار خود در [[یمن]] برگشتند و پس از مدتی از بین رفتند<ref>قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ص۱۹۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۱۸-۲۱۹.</ref>. | ||
==[[خزاعه]]== | ==[[خزاعه]]== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*در زمان [[حکومت]] آنها، [[فرزندان]] [[قریش]] عمدتاً در اطراف [[مکه]] سکونت داشتند و شماری از ایشان نیز به صورت پراکنده در [[حرم]] به سر میبردند؛ ولی در امور [[سرپرستی]] [[مکه]] و [[بیت الله الحرام]] هیچگونه دخالتی نداشتند تا اینکه [[قصی بن کلاب]] به [[مکه]] بازگشت و برای به دست گرفتن تولیت [[کعبه]] علیه [[خزاعه]] [[قیام]] کرد. در این [[جنگ]] که سرانجام به [[حکمیت]] کشیده شد دو طرف نزد [[یعمر بن عوف]] از [[طایفه]] بکر رفتند و او به نفع [[قصی بن کلاب]] [[رأی]] داد. بدین ترتیب [[مکه]] در [[اختیار]] قصی قرار گرفت و [[خزاعه]] جز بعضی از طوایف آن، که به جهت نسبت دامادیشان با [[قریش]] در آنجا باقی ماندند، بقیه از [[مکه]] بیرون رانده شدند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۵۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۰.</ref>. | *در زمان [[حکومت]] آنها، [[فرزندان]] [[قریش]] عمدتاً در اطراف [[مکه]] سکونت داشتند و شماری از ایشان نیز به صورت پراکنده در [[حرم]] به سر میبردند؛ ولی در امور [[سرپرستی]] [[مکه]] و [[بیت الله الحرام]] هیچگونه دخالتی نداشتند تا اینکه [[قصی بن کلاب]] به [[مکه]] بازگشت و برای به دست گرفتن تولیت [[کعبه]] علیه [[خزاعه]] [[قیام]] کرد. در این [[جنگ]] که سرانجام به [[حکمیت]] کشیده شد دو طرف نزد [[یعمر بن عوف]] از [[طایفه]] بکر رفتند و او به نفع [[قصی بن کلاب]] [[رأی]] داد. بدین ترتیب [[مکه]] در [[اختیار]] قصی قرار گرفت و [[خزاعه]] جز بعضی از طوایف آن، که به جهت نسبت دامادیشان با [[قریش]] در آنجا باقی ماندند، بقیه از [[مکه]] بیرون رانده شدند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱، ص۵۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۰.</ref>. | ||
==کنانه== | ==[[کنانه]]== | ||
*آنها از [[نسل]] [[کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر]] بودند که در اطراف [[مکه]] [[زندگی]] میکردند <ref>قلقشندی، نهایة الأرب فی معرفة أنساب العرب، ص۳۷۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۸۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۳.</ref>. کنانه بطون زیادی داشت که اشرف آنها [[قریش]] بود. کنانه و [[خزاعه]] در [[جنگ]] با جرهم با هم متحد شدند و با مشارکت هم جرهم را [[شکست]] دادند و از [[مکه]] اخراج کردند<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. پس از [[شکست]] جرهم، رسماً تولیت امور [[کعبه]] به دست [[خزاعه]] افتاد. با این حال، کنانه نیز در امور [[مکه]] مشارکت داشتند. | *آنها از [[نسل]] [[کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن مضر]] بودند که در اطراف [[مکه]] [[زندگی]] میکردند <ref>قلقشندی، نهایة الأرب فی معرفة أنساب العرب، ص۳۷۳؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۸۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۱، ص۸۳.</ref>. کنانه بطون زیادی داشت که اشرف آنها [[قریش]] بود. کنانه و [[خزاعه]] در [[جنگ]] با جرهم با هم متحد شدند و با مشارکت هم جرهم را [[شکست]] دادند و از [[مکه]] اخراج کردند<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۳.</ref>. پس از [[شکست]] جرهم، رسماً تولیت امور [[کعبه]] به دست [[خزاعه]] افتاد. با این حال، کنانه نیز در امور [[مکه]] مشارکت داشتند. | ||
*قصی پس از بازگشت به [[مکه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۵.</ref> برای به دست گرفتن امور [[مکه]] با [[خزاعه]] و [[بنیبکر]] درگیر شد و توانست به کمک [[برادران]] خود<ref>برادران مادری قصی که در قضاعه زندگی میکردند.</ref> و بنیکنانه (غیر از [[بنیبکر]]) بر آنها [[پیروز]] شود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. سپس قصی، [[قریش]] را از اطراف [[مکه]] گرد آورد و در [[مکه]] جای داد و منازل کنانه (غیر از [[بنیبکر]]) را بینشان تقسیم کرد<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۰۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۰-۲۲۱.</ref>. | *قصی پس از بازگشت به [[مکه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۵.</ref> برای به دست گرفتن امور [[مکه]] با [[خزاعه]] و [[بنیبکر]] درگیر شد و توانست به کمک [[برادران]] خود<ref>برادران مادری قصی که در قضاعه زندگی میکردند.</ref> و بنیکنانه (غیر از [[بنیبکر]]) بر آنها [[پیروز]] شود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. سپس قصی، [[قریش]] را از اطراف [[مکه]] گرد آورد و در [[مکه]] جای داد و منازل کنانه (غیر از [[بنیبکر]]) را بینشان تقسیم کرد<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۰۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۰-۲۲۱.</ref>. | ||
==صوفه== | ==[[صوفه]]== | ||
*آنان [[فرزندان]] [[غوث بن مرّ بن أدّ بن طابخة بن الیاس بن مضر]] بودند که به این نام معروف شده بودند <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. صوفه، پس از [[خزاعه]] و پیش از آنکه [[قریش]] امور [[کعبه]] را به دست گیرند عهدهدار [[منصب]] اجازه [[حج]] (حرکت به [[عرفات]] و رمی جمرات و کوچ کردن از [[منا]]) بودند <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. آنان [[حجاج]] را آماده میکردند و از [[عرفه]] به مزدلفه میبردند. سپس در یومالنفر، آنان را از [[منی]] به [[مکه]] روانه میکردند. احدی از [[حجاج]]، اجازه نداشت پیش از آنکه یکی از صوفیان رمی جمرات انجام دهند مراسم رمی را به جای آورد. پس از پایان رمی، صوفه، راه [[منا]] به [[مکه]] را میبستند و اجازه نمیدادند پیش از آنان کسی به طرف [[مکه]] حرکت کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. [[امر]] بدین منوال بود تا اینکه [[قصی بن کلاب]] بر آنان تاخت و [[پیروز]] شد. با سپری شدن دوران صوفه، [[فرزندان]] [[سعد بن زید مناة]] از [[خاندان]] تمیم، [[جانشین]] آنان شدند<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۲۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۱-۲۲۲.</ref>. | *آنان [[فرزندان]] [[غوث بن مرّ بن أدّ بن طابخة بن الیاس بن مضر]] بودند که به این نام معروف شده بودند <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. صوفه، پس از [[خزاعه]] و پیش از آنکه [[قریش]] امور [[کعبه]] را به دست گیرند عهدهدار [[منصب]] اجازه [[حج]] (حرکت به [[عرفات]] و رمی جمرات و کوچ کردن از [[منا]]) بودند <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم والملوک، ج۲، ص۲۵۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، الانساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. آنان [[حجاج]] را آماده میکردند و از [[عرفه]] به مزدلفه میبردند. سپس در یومالنفر، آنان را از [[منی]] به [[مکه]] روانه میکردند. احدی از [[حجاج]]، اجازه نداشت پیش از آنکه یکی از صوفیان رمی جمرات انجام دهند مراسم رمی را به جای آورد. پس از پایان رمی، صوفه، راه [[منا]] به [[مکه]] را میبستند و اجازه نمیدادند پیش از آنان کسی به طرف [[مکه]] حرکت کند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۵۶.</ref>. [[امر]] بدین منوال بود تا اینکه [[قصی بن کلاب]] بر آنان تاخت و [[پیروز]] شد. با سپری شدن دوران صوفه، [[فرزندان]] [[سعد بن زید مناة]] از [[خاندان]] تمیم، [[جانشین]] آنان شدند<ref>ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۳، ص۲۹۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۱-۲۲۲.</ref>. | ||
==[[آل]] | ==[[آل صفوان]]== | ||
*آنان، [[فرزندان]] [[سعد بن زید تمیم]] به شمار آمده، پس از صوفه عهدهدار [[منصب]] اجازه به [[حجاج]] شدند <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. نخستین کسی که از این [[خاندان]] عهدهدار این [[منصب]] شد، [[صفوان بن حارث]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۰۶.</ref> (جناب) بن شجنه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۰۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۷۹.</ref>. این [[منصب]]، پیوسته در این [[خاندان]] [[دست]] به دست میشد تا اینکه [[اسلام]] [[ظهور]] کرد. آخرین شخص از این [[طایفه]] را که عهدهدار این [[منصب]] بود [[کرب بن صفوان]] شمردهاند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۲.</ref>. | *آنان، [[فرزندان]] [[سعد بن زید تمیم]] به شمار آمده، پس از صوفه عهدهدار [[منصب]] اجازه به [[حجاج]] شدند <ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰.</ref>. نخستین کسی که از این [[خاندان]] عهدهدار این [[منصب]] شد، [[صفوان بن حارث]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۰۶.</ref> (جناب) بن شجنه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۲۰؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۲۰۶؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۷۹.</ref>. این [[منصب]]، پیوسته در این [[خاندان]] [[دست]] به دست میشد تا اینکه [[اسلام]] [[ظهور]] کرد. آخرین شخص از این [[طایفه]] را که عهدهدار این [[منصب]] بود [[کرب بن صفوان]] شمردهاند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[قبایل عرب مکه (مقاله)|قبایل عرب مکه]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۲۲.</ref>. | ||