امت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
*'''[[امّت]]:''' گروهی همسان در [[دین]]، [[آیین]]، زمان، مکان و...<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *'''[[امّت]]:''' گروهی همسان در [[دین]]، [[آیین]]، زمان، مکان و...<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==واژهشناسی لغوی== | ==واژهشناسی لغوی== | ||
*[[امّت]] بر وزن فُعْلَه، از ریشه "أ ـ م ـ م" که به معنای قصد مخصوص است اشتقاق یافته و به گروهی گفته میشود که مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۵، «امم».</ref> و در یک ویژگی چون [[دین]]، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی میتواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به [[پیروان]] یک [[دین]] و [[آیین]] بر اثر همسانی در [[دین]] [[امّت]] میگویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقهای از [[زمین]] [[زندگی]] میکنند یا گروهی از [[مردم]] که دارای عملکرد یکساناند، [[امّت]] اطلاق میشود<ref>مفردات، ص ۸۶؛ مجمعالبحرین، ج ۱، ص ۱۰۸؛ ترتیبالعین، ص ۵۴، «امم».</ref> برخی [[امت]] را به معنای قرن و [[نسل]] [[انسانی]] دانستهاند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۵، «امم».</ref>. این واژه ۶۵ بار در [[قرآن]] آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد "[[امّت]]" و ۱۳ مورد به صورت جمع "اُمَم" است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *[[امّت]] بر وزن فُعْلَه، از ریشه "أ ـ م ـ م" که به معنای قصد مخصوص است اشتقاق یافته و به گروهی گفته میشود که مورد قصد و توجّه مخصوص دیگران واقع شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۳۵، «امم».</ref> و در یک ویژگی چون [[دین]]، زمان، مکان، نوع یا صنف مشترک و همسان باشند. این ویژگی میتواند اختیاری یا غیر اختیاری باشد، بر این اساس به [[پیروان]] یک [[دین]] و [[آیین]] بر اثر همسانی در [[دین]] [[امّت]] میگویند و به مردمی که همزمان با یکدیگر در یک قرن یا در منطقهای از [[زمین]] [[زندگی]] میکنند یا گروهی از [[مردم]] که دارای عملکرد یکساناند، [[امّت]] اطلاق میشود<ref>مفردات، ص ۸۶؛ مجمعالبحرین، ج ۱، ص ۱۰۸؛ ترتیبالعین، ص ۵۴، «امم».</ref> برخی [[امت]] را به معنای قرن و [[نسل]] [[انسانی]] دانستهاند<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۱۵، «امم».</ref>. این واژه ۶۵ بار در [[قرآن]] آمده است که ۵۲ مورد آن به صورت مفرد "[[امّت]]" و ۱۳ مورد به صورت جمع "اُمَم" است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==[[امت]] در [[قرآن]]== | ==[[امت]] در [[قرآن]]== | ||
*واژه [[امّت]] در [[قرآن]] بیشتر به معنای همسانی در [[دین]] و [[آیین]] و همسانی زمانی و مکانی آمده است: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}<ref> پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> آن، امّتی بود که از میان برخاست؛ آنان راست آنچه کردهاند و شما راست آنچه کردهاید و بر آنچه آنان میکردهاند از شما پرسشی نخواهد شد؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند؛ سوره اعراف، آیه:۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref> [[امّت]] به این معنا را میتوان بر آنچه در اصطلاح به آن "[[جامعه]]" گفته میشود حمل کرد. [[جامعه]] در اصطلاح [[جامعهشناسی]] جماعتی سازمان یافته از اشخاص است که با هم در سرزمین مشترک [[سکونت]] دارند و با [[همکاری]] در گروهها نیازهای [[اجتماعی]] ابتدایی و اصلی خود را تأمین میکنند و با مشارکت در [[فرهنگی]] مشترک به عنوان یک [[واحد]] [[اجتماعی]] متمایز شناخته میشوند<ref>مبانی جامعهشناسی، ص ۱۴۲.</ref>. | *واژه [[امّت]] در [[قرآن]] بیشتر به معنای همسانی در [[دین]] و [[آیین]] و همسانی زمانی و مکانی آمده است: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}<ref> پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی؛ سوره بقره، آیه: ۱۲۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref> آن، امّتی بود که از میان برخاست؛ آنان راست آنچه کردهاند و شما راست آنچه کردهاید و بر آنچه آنان میکردهاند از شما پرسشی نخواهد شد؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند؛ سوره اعراف، آیه:۳۴.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref> [[امّت]] به این معنا را میتوان بر آنچه در اصطلاح به آن "[[جامعه]]" گفته میشود حمل کرد. [[جامعه]] در اصطلاح [[جامعهشناسی]] جماعتی سازمان یافته از اشخاص است که با هم در سرزمین مشترک [[سکونت]] دارند و با [[همکاری]] در گروهها نیازهای [[اجتماعی]] ابتدایی و اصلی خود را تأمین میکنند و با مشارکت در [[فرهنگی]] مشترک به عنوان یک [[واحد]] [[اجتماعی]] متمایز شناخته میشوند<ref>مبانی جامعهشناسی، ص ۱۴۲.</ref>. | ||
*[[قرآن]] همچنین به گروهی خاص از [[پیروان]] یک [[دین]] یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد یا رویکرد [[فکری]]، [[امّت]] اطلاق کرده است، چنان که از گروهی میانه رو در امر [[دین]] و [[تسلیم]] [[دستورات الهی]] به [[امّت]] مقتصده تعبیر کرده است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۳۹؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۳۰۲.</ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۶.</ref> و نیز درباره گروهی از [[مسلمانان]] که میبایست به [[امر به معروف و نهی از منکر]] اهتمام ویژهای ورزند [[امّت]] [[آمِر به معروف و ناهی از منکر]] بهکار برده است: {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۴.</ref> از سوی دیگر در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref> مقصود از [[امّت]]، همسانی قهری پرندگان است<ref>مفردات، ص ۸۶، «امم».</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *[[قرآن]] همچنین به گروهی خاص از [[پیروان]] یک [[دین]] یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد یا رویکرد [[فکری]]، [[امّت]] اطلاق کرده است، چنان که از گروهی میانه رو در امر [[دین]] و [[تسلیم]] [[دستورات الهی]] به [[امّت]] مقتصده تعبیر کرده است<ref>المیزان، ج ۶، ص ۳۹؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۳۰۲.</ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}<ref> و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است؛ سوره مائده، آیه: ۶۶.</ref> و نیز درباره گروهی از [[مسلمانان]] که میبایست به [[امر به معروف و نهی از منکر]] اهتمام ویژهای ورزند [[امّت]] [[آمِر به معروف و ناهی از منکر]] بهکار برده است: {{متن قرآن|وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۴.</ref> از سوی دیگر در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref> و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند؛ سوره انعام، آیه:۳۸.</ref> مقصود از [[امّت]]، همسانی قهری پرندگان است<ref>مفردات، ص ۸۶، «امم».</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*در این بین در [[آیه]]{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ}}<ref> و از آن دو (زندانی) کسی که رهایی یافته و پس از مدّتی (یوسف را) به یاد آورده بود گفت: من شما را از تعبیر آن آگاه میکنم، مرا (به زندان یوسف) بفرستید!؛ سوره یوسف، آیه: ۴۵.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}<ref> و اگر عذاب را از آنان چندگاهی پس افکنیم به یقین میگویند: چه آن را باز داشت؟ آگاه باشید روزی که به آنان برسد از ایشان بازگردانده نمیشود و آنچه به ریشخند میگرفتند آنها را فرا میگیرد؛ سوره هود، آیه: ۸.</ref> [[امّت]] به معنای پارهای از زمان (سالها) آمده است. راغب [[معتقد]] است گرچه در این [[آیه]] به خود زمان [[امت]] اطلاق شده؛ اما در [[حقیقت]] گذار گروهی از [[مردم]] در یک دوره زمانی یا گذار گروهی از اهل یک [[دین]] اراده شده است، بر این اساس، [[امت]] به همان معنای [[حقیقی]] خود "گروهِ همسانی از [[مردم]] در زمان و مکان یا [[دین]]" بهکار رفته است<ref>مفردات، ص ۸۶، «امم».</ref>. | *در این بین در [[آیه]]{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ}}<ref> و از آن دو (زندانی) کسی که رهایی یافته و پس از مدّتی (یوسف را) به یاد آورده بود گفت: من شما را از تعبیر آن آگاه میکنم، مرا (به زندان یوسف) بفرستید!؛ سوره یوسف، آیه: ۴۵.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَّعْدُودَةٍ لَّيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلاَ يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ}}<ref> و اگر عذاب را از آنان چندگاهی پس افکنیم به یقین میگویند: چه آن را باز داشت؟ آگاه باشید روزی که به آنان برسد از ایشان بازگردانده نمیشود و آنچه به ریشخند میگرفتند آنها را فرا میگیرد؛ سوره هود، آیه: ۸.</ref> [[امّت]] به معنای پارهای از زمان (سالها) آمده است. راغب [[معتقد]] است گرچه در این [[آیه]] به خود زمان [[امت]] اطلاق شده؛ اما در [[حقیقت]] گذار گروهی از [[مردم]] در یک دوره زمانی یا گذار گروهی از اهل یک [[دین]] اراده شده است، بر این اساس، [[امت]] به همان معنای [[حقیقی]] خود "گروهِ همسانی از [[مردم]] در زمان و مکان یا [[دین]]" بهکار رفته است<ref>مفردات، ص ۸۶، «امم».</ref>. | ||
*همچنین باید دانست که در [[قرآن]] از [[امت]] به معنای همسانی زمانی یا مکانی گاه با واژه "قرن" یا "قریه" یاد شده است؛ نظیر [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۱.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}<ref> آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسلها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانههای آنان راه میروند؟ بیگمان در این، نشانههایی برای (پندگیری) خردمندان است؛ سوره طه، آیه:۱۲۸.</ref> در [[آیه]] نخست قریه ناظر به مکانی است که گروهی از [[مردم]] را در خود جای داده است و [[خداوند]] به اقتضای اسم قاصم ـ یا قاصم الجبابرة<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۲.</ref>، یا قاصم کل جبار عنید<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ ج ۸۳، ص ۳۲۴.</ref> و براساس [[سنت]] خود هر [[امّت]] [[ستمگر]] را از بین برده و گروهی دیگر را پدید میآورد. در [[آیه]] بعدی قرن حکایتگر عصر و زمانی است که جماعتی از [[مردم]] را دربرگرفته است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *همچنین باید دانست که در [[قرآن]] از [[امت]] به معنای همسانی زمانی یا مکانی گاه با واژه "قرن" یا "قریه" یاد شده است؛ نظیر [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه:۱۱.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَى}}<ref> آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسلها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانههای آنان راه میروند؟ بیگمان در این، نشانههایی برای (پندگیری) خردمندان است؛ سوره طه، آیه:۱۲۸.</ref> در [[آیه]] نخست قریه ناظر به مکانی است که گروهی از [[مردم]] را در خود جای داده است و [[خداوند]] به اقتضای اسم قاصم ـ یا قاصم الجبابرة<ref>بحارالانوار، ج ۸۲، ص ۲۲۲.</ref>، یا قاصم کل جبار عنید<ref>بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۲۰؛ ج ۸۳، ص ۳۲۴.</ref> و براساس [[سنت]] خود هر [[امّت]] [[ستمگر]] را از بین برده و گروهی دیگر را پدید میآورد. در [[آیه]] بعدی قرن حکایتگر عصر و زمانی است که جماعتی از [[مردم]] را دربرگرفته است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==[[هویت امت]]== | ==[[هویت امت]]== | ||
*بیتردید [[امت]] "[[جامعه]]" از افرادی با [[هویت]] و عینیت خارجی ترکیب یافته است. حال جای این [[پرسش]] است که ترکیب یاد شده چه نوع ترکیبی است؟ در اینباره چندگونه نظریه میتوان ابراز کرد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>: | *بیتردید [[امت]] "[[جامعه]]" از افرادی با [[هویت]] و عینیت خارجی ترکیب یافته است. حال جای این [[پرسش]] است که ترکیب یاد شده چه نوع ترکیبی است؟ در اینباره چندگونه نظریه میتوان ابراز کرد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>: | ||
#ترکیب [[جامعه]] از افراد ترکیب اعتباری است؛ یعنی واقعاً ترکیبی صورت نگرفته است. ترکیب واقعی آنگاه صورت میگیرد که یک سلسله امور در یکدیگر تأثیر کند و از یکدیگر متأثر گردد و بر اثر آن تأثیر و تأثرها پدیدهای نو با آثاری ویژه پدید آید، آنگونه که در ترکیبهای شیمیایی میبینیم. | #ترکیب [[جامعه]] از افراد ترکیب اعتباری است؛ یعنی واقعاً ترکیبی صورت نگرفته است. ترکیب واقعی آنگاه صورت میگیرد که یک سلسله امور در یکدیگر تأثیر کند و از یکدیگر متأثر گردد و بر اثر آن تأثیر و تأثرها پدیدهای نو با آثاری ویژه پدید آید، آنگونه که در ترکیبهای شیمیایی میبینیم. | ||
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر [[ارتباط]] دارد، بدون آنکه اجزا [[هویت]] خود را از دست بدهد. | # [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] صناعی است؛ مانند یک ماشین که دستگاهی است که اجزای آن با یکدیگر [[ارتباط]] دارد، بدون آنکه اجزا [[هویت]] خود را از دست بدهد. | ||
# [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، [[اندیشهها]]، عاطفهها، خواستها و ارادههاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد [[انسان]] که هر کدام با سرمایهای [[فطری]] و سرمایهای اکتسابی وارد [[زندگی اجتماعی]] میشوند روحاً در یکدیگر ادغام میشوند و [[هویت]] [[روحی]] جدیدی، موسوم به [[روح جمعی]] مییابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمیتوان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر [[عینی]] دارند و موجب تغییر [[عینی]] یکدیگر میگردند و [[هویت]] جدیدی مییابند ترکیب طبیعی و [[عینی]] است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک [[واحد]] واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا [[انسان]] الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آنکه ترکیب [[حقیقی]] است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و [[هویت]] افراد [[هویت]] دیگر میگردد مرکب هم یک [[واحد]] واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا به [[وحدت]] کل تبدیل شده است. | # [[جامعه]] مرکب [[حقیقی]] طبیعی است؛ ولی ترکیب روحها، [[اندیشهها]]، عاطفهها، خواستها و ارادههاست؛ نه ترکیب تنها و اندامها. افراد [[انسان]] که هر کدام با سرمایهای [[فطری]] و سرمایهای اکتسابی وارد [[زندگی اجتماعی]] میشوند روحاً در یکدیگر ادغام میشوند و [[هویت]] [[روحی]] جدیدی، موسوم به [[روح جمعی]] مییابند. این ترکیب، خود یک نوع ترکیب طبیعی ویژه است که برای آن نظیری نمیتوان یافت. ترکیب مذکور از آن جهت که اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر [[عینی]] دارند و موجب تغییر [[عینی]] یکدیگر میگردند و [[هویت]] جدیدی مییابند ترکیب طبیعی و [[عینی]] است؛ اما از آن جهت که کل و مرکب به عنوان یک [[واحد]] واقعی که کثرتها در آن حل شده باشد وجود ندارد، با سایر مرکبات طبیعی فرق دارد، زیرا [[انسان]] الکل همان مجموع افراد است و وجود اعتباری و انتزاعی دارد؛ ولی در سایر مرکبات طبیعی افزون بر آنکه ترکیب [[حقیقی]] است و اجزا در یکدیگر تأثیر و تأثر واقعی دارند و [[هویت]] افراد [[هویت]] دیگر میگردد مرکب هم یک [[واحد]] واقعی است؛ یعنی صرفاً هویتی یگانه وجود دارد و کثرت اجزا به [[وحدت]] کل تبدیل شده است. | ||
# [[جامعه]] مرکب حقیقیای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود [[هویت]] و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیدهای [[جدید]] پیدا میشود؛ اما افراد [[انسان]] در مرحله قبل از وجود [[اجتماعی]] هیچ [[هویت]] [[انسانی]] ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد [[پذیرش]] [[روح جمعی]] را دارند. [[انسانها]] با [[قطع]] نظر از وجود [[اجتماعی]]، حیوان محضاند که تنها استعداد [[انسانیت]] دارند و [[انسانیت]] [[انسان]]، [[تفکر]] و [[اندیشه]] وی، [[عواطف]] [[انسانی]] و بالأخره آنچه از احساسها، [[تمایلات]]، گرایشها و [[اندیشهها]] که به [[انسانیت]] مربوط میشود در پرتو [[روح جمعی]] پیدا میشود و [[روح جمعی]] است که این ظروف خالی را پر میکند و "شخص" را به [[صورت ]]"[[شخصیت]]" درمیآورد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | # [[جامعه]] مرکب حقیقیای است بالاتر از مرکبات طبیعی. در مرکبات طبیعی اجزا قبل از ترکیب از خود [[هویت]] و آثاری دارند و بر اثر تأثیر و تأثر در یکدیگر و از یکدیگر زمینه پدیدهای [[جدید]] پیدا میشود؛ اما افراد [[انسان]] در مرحله قبل از وجود [[اجتماعی]] هیچ [[هویت]] [[انسانی]] ندارند، بلکه ظروفی تهی هستند که فقط استعداد [[پذیرش]] [[روح جمعی]] را دارند. [[انسانها]] با [[قطع]] نظر از وجود [[اجتماعی]]، حیوان محضاند که تنها استعداد [[انسانیت]] دارند و [[انسانیت]] [[انسان]]، [[تفکر]] و [[اندیشه]] وی، [[عواطف]] [[انسانی]] و بالأخره آنچه از احساسها، [[تمایلات]]، گرایشها و [[اندیشهها]] که به [[انسانیت]] مربوط میشود در پرتو [[روح جمعی]] پیدا میشود و [[روح جمعی]] است که این ظروف خالی را پر میکند و "شخص" را به [[صورت ]]"[[شخصیت]]" درمیآورد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*[[آیات]] کریمه [[قرآن]] نظریه سوم را [[تأیید]] میکند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۴۳، «جامعه وتاریخ».</ref>، زیرا مسائل مربوط به [[جامعه]] و فرد را بهگونهای بیان میکند که نه [[استقلال]] و [[مسئولیت]] فرد زیر سؤال میرود و نه وجود [[جامعه]] به عنوان یک امر [[عینی]] که خود دارای احکامی است مورد [[غفلت]] واقع میشود. | *[[آیات]] کریمه [[قرآن]] نظریه سوم را [[تأیید]] میکند<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۳۳ـ۳۴۳، «جامعه وتاریخ».</ref>، زیرا مسائل مربوط به [[جامعه]] و فرد را بهگونهای بیان میکند که نه [[استقلال]] و [[مسئولیت]] فرد زیر سؤال میرود و نه وجود [[جامعه]] به عنوان یک امر [[عینی]] که خود دارای احکامی است مورد [[غفلت]] واقع میشود. | ||
*به عنوان مثال [[آیه]] ۳۴ [[سوره اعراف]] برای [[امت]] [[حیات]] و [[زندگی]] قائل است که لحظه پایان دارد و تخلفناپذیر است؛ نه پیشافتادنی است و نه پس افتادنی: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند؛ سوره اعراف، آیه: ۳۴.</ref> براساس برخی از [[آیات]] افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعهها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر، [[مکلف]] و قابل تخاطباند و [[اراده]] و [[اختیار]] دارند [[نامه عمل]] دارند و به سوی عمل خود خوانده میشوند: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را میبینی که به زانو درآمده است، هر گروهی به سوی کارنامهاش فرا خوانده میشود، امروز برابر با آنچه میکردهاید پاداش میبینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref> یا هر امتی دارای [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک]] ویژه است، ازاینرو بسا [[کارها]] که در دیده امتی [[زیبا]] و در دیده امتی دیگر نازیباست: {{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادهاند آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> [[قرآن]] [[کیفر]] یک [[تصمیم]] و [[اراده]] ناشایست [[اجتماعی]] را که برای معارضه [[بیهوده]] با [[حق]] است [[عذاب]] عمومی و [[اجتماعی]] بیان میکند: {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref> پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروههایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود؛ سوره غافر، آیه: ۵.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *به عنوان مثال [[آیه]] ۳۴ [[سوره اعراف]] برای [[امت]] [[حیات]] و [[زندگی]] قائل است که لحظه پایان دارد و تخلفناپذیر است؛ نه پیشافتادنی است و نه پس افتادنی: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ}}<ref> و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند؛ سوره اعراف، آیه: ۳۴.</ref> براساس برخی از [[آیات]] افزون بر افراد که هر یک کتاب و نوشته و دفتری مخصوص به خود دارند جامعهها نیز از آن جهت که در شمار موجودات زنده، شاعر، [[مکلف]] و قابل تخاطباند و [[اراده]] و [[اختیار]] دارند [[نامه عمل]] دارند و به سوی عمل خود خوانده میشوند: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را میبینی که به زانو درآمده است، هر گروهی به سوی کارنامهاش فرا خوانده میشود، امروز برابر با آنچه میکردهاید پاداش میبینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref> یا هر امتی دارای [[فهم]] و [[شعور]] و [[ادراک]] ویژه است، ازاینرو بسا [[کارها]] که در دیده امتی [[زیبا]] و در دیده امتی دیگر نازیباست: {{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادهاند آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> [[قرآن]] [[کیفر]] یک [[تصمیم]] و [[اراده]] ناشایست [[اجتماعی]] را که برای معارضه [[بیهوده]] با [[حق]] است [[عذاب]] عمومی و [[اجتماعی]] بیان میکند: {{متن قرآن|كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}}<ref> پیش از آنان (نیز) قوم نوح و گروههایی که پس از ایشان آمدند (پیامبرانشان را) دروغگو شمردند و هر امتی آهنگ پیامبر خویش کردند تا او را فرو گیرند و به نادرستی به چالش برخاستند تا حق را از میان بردارند و من آنان را فرو گرفتم پس (بنگر) کیفر من چگونه بود؛ سوره غافر، آیه: ۵.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*در برخی از [[آیات]] تصریح شده که [[حکم]] [[امّت]] و گروه گاه چنان فراگیر است که همه افراد را در بر میگیرد؛ نظیر [[فتنهها]] و آشوبهای [[اجتماعی]] که در عین اختصاص به [[ستمکاران]] از [[مؤمنین]]، خطاب متوجه همه [[مؤمنان]] شده است، زیرا آثار سوء آن گریبانگیر همه میشود: {{متن قرآن|وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است؛ سوره انفال، آیه: ۲۵.</ref><ref>التبیان، ج۵، ص۱۰۲؛ المیزان، ج۹، ص ۵۰ ـ ۵۱.</ref> و نیز مانند عذابهای [[الهی]] که به هنگام [[نزول]] در برخی از موارد حتی اشخاص فاقد نقش را نیز در بر گرفت و تنها [[ناهیان از منکر]] [[نجات]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ }}<ref> آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۵.</ref><ref>الکافی، ج۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۴، ص ۷۵۸.</ref> | *در برخی از [[آیات]] تصریح شده که [[حکم]] [[امّت]] و گروه گاه چنان فراگیر است که همه افراد را در بر میگیرد؛ نظیر [[فتنهها]] و آشوبهای [[اجتماعی]] که در عین اختصاص به [[ستمکاران]] از [[مؤمنین]]، خطاب متوجه همه [[مؤمنان]] شده است، زیرا آثار سوء آن گریبانگیر همه میشود: {{متن قرآن|وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و از فتنهای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمیرسد (بلکه دامنگیر همه میشود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است؛ سوره انفال، آیه: ۲۵.</ref><ref>التبیان، ج۵، ص۱۰۲؛ المیزان، ج۹، ص ۵۰ ـ ۵۱.</ref> و نیز مانند عذابهای [[الهی]] که به هنگام [[نزول]] در برخی از موارد حتی اشخاص فاقد نقش را نیز در بر گرفت و تنها [[ناهیان از منکر]] [[نجات]] یافتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ }}<ref> آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۵.</ref><ref>الکافی، ج۸، ص۱۵۸؛ مجمعالبیان، ج۴، ص ۷۵۸.</ref> | ||
*حتی در برخی [[آیات]] گاهی کار یک فردبه همه افراد [[جامعه]] نسبت داده میشود؛ مانند داستان [[قوم ثمود]] که شتر [[صالح]] را تنها یک نفر از آنان پی کرد؛ اما [[قرآن]] آن را به همه [[قوم]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا }}<ref> اما آنان او را دروغزن شمردند و آن (شتر) را پی کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهشان یکسره نابود ساخت و (با خاک) یکسان کرد؛ سوره شمس، آیه: ۱۴.</ref>، زیرا اگر [[حمایت]] جمعی نبود یا اگر همگان به [[وظیفه]] خویش چنانکه باید، عمل میکردند هیچگاه چنان حادثهای رخ نمیداد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *حتی در برخی [[آیات]] گاهی کار یک فردبه همه افراد [[جامعه]] نسبت داده میشود؛ مانند داستان [[قوم ثمود]] که شتر [[صالح]] را تنها یک نفر از آنان پی کرد؛ اما [[قرآن]] آن را به همه [[قوم]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا }}<ref> اما آنان او را دروغزن شمردند و آن (شتر) را پی کردند؛ خداوند هم آنان را به گناهشان یکسره نابود ساخت و (با خاک) یکسان کرد؛ سوره شمس، آیه: ۱۴.</ref>، زیرا اگر [[حمایت]] جمعی نبود یا اگر همگان به [[وظیفه]] خویش چنانکه باید، عمل میکردند هیچگاه چنان حادثهای رخ نمیداد<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*در [[قرآن]] گاهی کار یک [[نسل]] به نسلهای بعدی نسبت داده شده است، چنانکه [[اعمال]] گذشته [[قوم بنیاسرائیل]] را به [[مردمان]] زمان [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} نسبت میدهد و میگوید: چرا هرگاه [[پیامبری]] چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد [[کبر]] ورزیدید و گروهی را [[دروغگو]] خواندید و گروهی را کشتید؟ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}}<ref> و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۸۷.</ref> این بدان جهت است که اینها از نظر [[قرآن]] ادامه و امتداد همان نسلهای پیشین، بلکه از نظر [[روح جمعی]] عین آنها هستند که هنوز هم ادامه دارند؛ ولی با وجود همه آنچه گفته شد فرد در [[جامعه]] بهطور مطلق ذوب نمیشود، بلکه بر [[سرپیچی]] از [[فرمان]] جمع تواناست و ازاینرو [[قرآن]] بر وجود [[فطرت]] [[الهی]] در افراد تکیه کرده و تعلیماتش یکسره براساس [[مسئولیت]] هر یک از فرد و [[جامعه]] است. توصیه به [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز [[فرمان]] [[طغیان]] فرد علیه [[فساد]] و [[تبهکاری]] [[جامعه]] است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۷ـ۳۴۸، «جامعه وتاریخ».</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *در [[قرآن]] گاهی کار یک [[نسل]] به نسلهای بعدی نسبت داده شده است، چنانکه [[اعمال]] گذشته [[قوم بنیاسرائیل]] را به [[مردمان]] زمان [[پیغمبر اسلام]]{{صل}} نسبت میدهد و میگوید: چرا هرگاه [[پیامبری]] چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد [[کبر]] ورزیدید و گروهی را [[دروغگو]] خواندید و گروهی را کشتید؟ {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ}}<ref> و بیگمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را میکشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۸۷.</ref> این بدان جهت است که اینها از نظر [[قرآن]] ادامه و امتداد همان نسلهای پیشین، بلکه از نظر [[روح جمعی]] عین آنها هستند که هنوز هم ادامه دارند؛ ولی با وجود همه آنچه گفته شد فرد در [[جامعه]] بهطور مطلق ذوب نمیشود، بلکه بر [[سرپیچی]] از [[فرمان]] جمع تواناست و ازاینرو [[قرآن]] بر وجود [[فطرت]] [[الهی]] در افراد تکیه کرده و تعلیماتش یکسره براساس [[مسئولیت]] هر یک از فرد و [[جامعه]] است. توصیه به [[امر به معروف و نهی از منکر]] نیز [[فرمان]] [[طغیان]] فرد علیه [[فساد]] و [[تبهکاری]] [[جامعه]] است<ref>مجموعه آثار، ج۲، ص۳۴۷ـ۳۴۸، «جامعه وتاریخ».</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==[[وحدت امت|وحدت]] یا تکثر [[امت]]== | ==[[وحدت امت|وحدت]] یا تکثر [[امت]]== | ||
*از نگاه [[قرآن]] [[انسانها]] در آغاز [[امت]] [[واحد]] بودهاند: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref> بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که مقصود از [[وحدت]] در این [[آیه]] همسانی در [[دین]] و [[عقیده]] است<ref>جامعالبیان، مج ۲، ج ۲، ص ۴۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۲.</ref> برخی دیگر از [[مفسران]] مراد از [[وحدت]] را همرنگی و همزیستی مسالمتآمیز [[اجتماعی]] [[مردم]] بر اثر [[سادگی زندگی]] اولیه [[انسانها]] دانستهاند<ref>نمونه، ج ۲، ص ۹۵.</ref>. بیشتر [[مفسران]] در این جهت هم عقیدهاند که در [[آیه]] مَجاز حذف رخ داده و در واقع [[آیه]] چنین بوده است: {{عربی|" کان الناس امّة واحدة واختلفوا فبعث الله"}}<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۹۷؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>؛ یعنی پس از [[وحدت]] و همزیستی مسالمتآمیز دچار [[اختلاف]] و [[تفرقه]] شدند و [[خداوند]] برای رفع این [[اختلاف]] [[پیامبران]]{{عم}} را گسیل داشت. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ }}<ref> و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری میشد؛ سوره یونس، آیه: ۱۹.</ref> این تقدیر را [[تأیید]] میکند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۲.</ref> در این صورت از [[آیه]] میتوان برداشت کرد که خواست اولیه [[فطرت]] و طبع [[انسانی]] که بنیان [[آفرینش]] بر آن متکی است، [[وحدت]] و همسانی امتهاست، و [[اختلاف]] و چندگانگی به عنوان پدیدهای عارضی و غیر [[الهی]] این [[وحدت]] را از هم میگسلد. از سوی دیگر بهرغم مطلب مزبور، از مفهوم برخی [[آیات]] استفاده میشود که [[مشیت الهی]] به سبب [[علل]] و مصالحی چند از جمله اصل [[اختیار]] و [[آزادی]] [[انسانها]] و [[گزینش]] راهها و مرامها، بر [[وحدت]] [[امّت]] [[انسانی]] تعلق نگرفته است: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.</ref> [[مصلحت]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> [[ابتلا]] و [[آزمایش]] [[مردم]] دانسته شده است. مقصود از این [[مشیت]]، [[مشیت]] [[تکوینی]] خداست که در [[صورت ]] تحقق آن، متعلق [[مشیت]] یعنی [[یکپارچگی]] امتها ضرورتاً تحقق خواهد یافت؛ ولی در عین حال [[خدا]] در [[اراده تشریعی]] خود همچنان بر [[پرهیز]] از هرگونه [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان [[پیروان ادیان]] یا گردآمدن همه [[انسانها]] زیر [[پرچم]] [[اسلام]] پای فشرده است {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ }}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ }}<ref> و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنی و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.</ref>، چنانکه در [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با برچیده شدن همه مرزهای جغرافیایی، نژادی و [[سیاسی]] و برپایی یک [[نظام سیاسی]] همسان، [[حاکمیت]] و [[غلبه]] یک [[دین]] و [[آیین]] یعنی [[اسلام]] بر همه [[ادیان آسمانی]] و غیر آسمانی خواسته یا ناخواسته تحقق خواهد یافت: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۳.</ref> شایان ذکر است که [[وحدت]] یاد شده با تشکیل [[انسانها]] از گروهها، نژادها، رنگها، زبانهای گوناگون منافاتی ندارد، بلکه این تکثر و [[اختلاف]] امری ضروری، کاملا طبیعی و برخاسته از مقتضیات [[زندگی اجتماعی]] انسانهاست، چنانکه [[قرآن]] شعبه شعبه کردن [[انسانها]] را برای شناسایی یکدیگر، به [[خداوند]] منسوب میداند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۳.</ref> و [[اختلاف]] رنگ و زبان را از جمله نشانههای [[تدبیر الهی]] میشمارد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ}}<ref> و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است؛ سوره روم، آیه: ۲۲.</ref> و در جای دیگر تقسیم کردن [[بنیاسرائیل]] را به ۱۲ [[امت]] و تیره، به عدد ۱۲ [[فرزند]] [[یعقوب]] به [[خدا]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref> و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبهدست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایهبان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم میکردند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۰.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *از نگاه [[قرآن]] [[انسانها]] در آغاز [[امت]] [[واحد]] بودهاند: {{متن قرآن|كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ }}<ref> مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref> بسیاری از [[مفسران]] معتقدند که مقصود از [[وحدت]] در این [[آیه]] همسانی در [[دین]] و [[عقیده]] است<ref>جامعالبیان، مج ۲، ج ۲، ص ۴۵۵؛ التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۲.</ref> برخی دیگر از [[مفسران]] مراد از [[وحدت]] را همرنگی و همزیستی مسالمتآمیز [[اجتماعی]] [[مردم]] بر اثر [[سادگی زندگی]] اولیه [[انسانها]] دانستهاند<ref>نمونه، ج ۲، ص ۹۵.</ref>. بیشتر [[مفسران]] در این جهت هم عقیدهاند که در [[آیه]] مَجاز حذف رخ داده و در واقع [[آیه]] چنین بوده است: {{عربی|" کان الناس امّة واحدة واختلفوا فبعث الله"}}<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۹۷؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>؛ یعنی پس از [[وحدت]] و همزیستی مسالمتآمیز دچار [[اختلاف]] و [[تفرقه]] شدند و [[خداوند]] برای رفع این [[اختلاف]] [[پیامبران]]{{عم}} را گسیل داشت. [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُواْ وَلَوْلاَ كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ }}<ref> و مردم جز امّتی یگانه نبودند که اختلاف ورزیدند و اگر سخنی از پروردگارت پیشی نگرفته بود میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری میشد؛ سوره یونس، آیه: ۱۹.</ref> این تقدیر را [[تأیید]] میکند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص ۱۲.</ref> در این صورت از [[آیه]] میتوان برداشت کرد که خواست اولیه [[فطرت]] و طبع [[انسانی]] که بنیان [[آفرینش]] بر آن متکی است، [[وحدت]] و همسانی امتهاست، و [[اختلاف]] و چندگانگی به عنوان پدیدهای عارضی و غیر [[الهی]] این [[وحدت]] را از هم میگسلد. از سوی دیگر بهرغم مطلب مزبور، از مفهوم برخی [[آیات]] استفاده میشود که [[مشیت الهی]] به سبب [[علل]] و مصالحی چند از جمله اصل [[اختیار]] و [[آزادی]] [[انسانها]] و [[گزینش]] راهها و مرامها، بر [[وحدت]] [[امّت]] [[انسانی]] تعلق نگرفته است: {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ}}<ref> و اگر پروردگارت میخواست مردم را امّتی یگانه میکرد؛ و آنان هماره اختلاف میورزند؛ سوره هود، آیه: ۱۱۸.</ref> [[مصلحت]] مذکور در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> [[ابتلا]] و [[آزمایش]] [[مردم]] دانسته شده است. مقصود از این [[مشیت]]، [[مشیت]] [[تکوینی]] خداست که در [[صورت ]] تحقق آن، متعلق [[مشیت]] یعنی [[یکپارچگی]] امتها ضرورتاً تحقق خواهد یافت؛ ولی در عین حال [[خدا]] در [[اراده تشریعی]] خود همچنان بر [[پرهیز]] از هرگونه [[اختلاف]] و [[تفرقه]] در میان [[پیروان ادیان]] یا گردآمدن همه [[انسانها]] زیر [[پرچم]] [[اسلام]] پای فشرده است {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ }}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ }}<ref> و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنی و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.</ref>، چنانکه در [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با برچیده شدن همه مرزهای جغرافیایی، نژادی و [[سیاسی]] و برپایی یک [[نظام سیاسی]] همسان، [[حاکمیت]] و [[غلبه]] یک [[دین]] و [[آیین]] یعنی [[اسلام]] بر همه [[ادیان آسمانی]] و غیر آسمانی خواسته یا ناخواسته تحقق خواهد یافت: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ}}<ref> اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند؛ سوره توبه، آیه: ۳۳.</ref> شایان ذکر است که [[وحدت]] یاد شده با تشکیل [[انسانها]] از گروهها، نژادها، رنگها، زبانهای گوناگون منافاتی ندارد، بلکه این تکثر و [[اختلاف]] امری ضروری، کاملا طبیعی و برخاسته از مقتضیات [[زندگی اجتماعی]] انسانهاست، چنانکه [[قرآن]] شعبه شعبه کردن [[انسانها]] را برای شناسایی یکدیگر، به [[خداوند]] منسوب میداند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref> ای مردم! ما شما را از مردی و زنی آفریدیم و شما را گروهها و قبیلهها کردیم تا یکدیگر را بازشناسید، بیگمان گرامیترین شما نزد خداوند پرهیزگارترین شماست، به راستی خداوند دانایی آگاه است؛ سوره حجرات، آیه: ۱۳.</ref> و [[اختلاف]] رنگ و زبان را از جمله نشانههای [[تدبیر الهی]] میشمارد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ}}<ref> و از نشانههای او آفرینش آسمانها و زمین و گوناگونی زبانها و رنگهای شماست؛ به راستی در این نشانههایی برای دانشوران است؛ سوره روم، آیه: ۲۲.</ref> و در جای دیگر تقسیم کردن [[بنیاسرائیل]] را به ۱۲ [[امت]] و تیره، به عدد ۱۲ [[فرزند]] [[یعقوب]] به [[خدا]] نسبت میدهد: {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref> و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبهدست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایهبان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم میکردند؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶۰.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==تشابه [[امتها]]== | ==تشابه [[امتها]]== | ||
*از منظر [[قرآن]] میان [[امتهای پیشین]] نوعی همسانی در [[خواستهها]]، [[امیال]]، [[فطریات]] و... به چشم میخورد و بر اثر چنین مشابهتی [[قرآن]] از یکسانی سنتهای [[خداوند]] درباره همه امتها سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا}}<ref> پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلا }}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره احزاب، آیه: ۶۲.</ref> [[خداوند]] به [[مردم]] زمان [[پیامبر اسلام]] میفرماید: گویا شما از پیامبرتان همان درخواستی "[[رؤیت]] [[خدا]]" را دارید که [[بنیاسرائیل]] از [[موسی]] داشتند: {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۸.</ref> و در جای دیگر درخواست نادانانی را که از [[پیامبر]]{{صل}} میپرسیدند: چرا [[خداوند]] با آنان سخن نمیگوید یا نشانهای روشن از سوی [[خداوند]] به سوی آنان نمیآید، بهسان [[پرسش]] پیشینیان دانسته و در تحلیل این مشابهت دلهای آنان را همسانِ هم معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِيَنَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref> و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۸.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *از منظر [[قرآن]] میان [[امتهای پیشین]] نوعی همسانی در [[خواستهها]]، [[امیال]]، [[فطریات]] و... به چشم میخورد و بر اثر چنین مشابهتی [[قرآن]] از یکسانی سنتهای [[خداوند]] درباره همه امتها سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا}}<ref> پیامبر را در آنچه خداوند بر او روا داشته است تنگنایی نیست؛ بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش از این برگذشتهاند و فرمان خداوند دارای اندازهای سنجیده است؛ سوره احزاب، آیه: ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلا }}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره احزاب، آیه: ۶۲.</ref> [[خداوند]] به [[مردم]] زمان [[پیامبر اسلام]] میفرماید: گویا شما از پیامبرتان همان درخواستی "[[رؤیت]] [[خدا]]" را دارید که [[بنیاسرائیل]] از [[موسی]] داشتند: {{متن قرآن|أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ}}<ref> بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیشتر درگذشتهاند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۸.</ref> و در جای دیگر درخواست نادانانی را که از [[پیامبر]]{{صل}} میپرسیدند: چرا [[خداوند]] با آنان سخن نمیگوید یا نشانهای روشن از سوی [[خداوند]] به سوی آنان نمیآید، بهسان [[پرسش]] پیشینیان دانسته و در تحلیل این مشابهت دلهای آنان را همسانِ هم معرفی کرده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِيَنَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref> و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۱۸.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*در [[سوره توبه]] پس از اعلام [[وعده]] [[عذاب]]، خطاب به [[منافقان]] و [[کافران]]، از [[منافقان]] و [[کافران]] [[امتهای پیشین]] چنین یاد میکند: آنان دارای [[اموال]] و [[فرزندان]] فزونتری بودند و مانند شما از لذات [[دنیا]] بهرهمند شده و در [[غفلت]] و [[شهوات]] [[غرق]] گردیدند: {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ} }}<ref> حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند؛ سوره توبه، آیه: ۶۹.</ref><ref>التبیان، ج ۵، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۹، ص ۳۳۷.</ref> در [[روایات]] نیز بر مشابهت رفتارهای [[امّت اسلامی]] با امّتهای پیشین به ویژه [[یهود]] و [[نصارا]] تأکید شده است. [[عبدالله بن عباس]] در ذیل [[آیه]] فوق چنین گفته است: چقدر امشب با شب پیشین همسان است؟ شما چقدر به امّتهای پیشین شباهت دارید؟ اینان بنیاسرائیلاند که ما به آنان شباهت رساندهایم. بیشتر از این نمیدانم، جز آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: [[سوگند]] به آنکه جانم به دست اوست شما از پیشینیان [[پیروی]] میکنید، بهگونهای که اگر یک تن از آنان در سوراخ سوسماری وارد شده باشد شما نیز چنین خواهید کرد<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref>. در بخشی از [[روایت]] پیشین [[پیروی]] [[امّت اسلامی]] از امّتهای پیشین در حدّ ذِراع "حدود نیم متر" و شِبْر "وجب به وجب" دانسته شده است<ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۲۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۲، ص ۳۸۲؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *در [[سوره توبه]] پس از اعلام [[وعده]] [[عذاب]]، خطاب به [[منافقان]] و [[کافران]]، از [[منافقان]] و [[کافران]] [[امتهای پیشین]] چنین یاد میکند: آنان دارای [[اموال]] و [[فرزندان]] فزونتری بودند و مانند شما از لذات [[دنیا]] بهرهمند شده و در [[غفلت]] و [[شهوات]] [[غرق]] گردیدند: {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ} }}<ref> حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند؛ سوره توبه، آیه: ۶۹.</ref><ref>التبیان، ج ۵، ص ۲۵۵؛ المیزان، ج ۹، ص ۳۳۷.</ref> در [[روایات]] نیز بر مشابهت رفتارهای [[امّت اسلامی]] با امّتهای پیشین به ویژه [[یهود]] و [[نصارا]] تأکید شده است. [[عبدالله بن عباس]] در ذیل [[آیه]] فوق چنین گفته است: چقدر امشب با شب پیشین همسان است؟ شما چقدر به امّتهای پیشین شباهت دارید؟ اینان بنیاسرائیلاند که ما به آنان شباهت رساندهایم. بیشتر از این نمیدانم، جز آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: [[سوگند]] به آنکه جانم به دست اوست شما از پیشینیان [[پیروی]] میکنید، بهگونهای که اگر یک تن از آنان در سوراخ سوسماری وارد شده باشد شما نیز چنین خواهید کرد<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۷۴؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref>. در بخشی از [[روایت]] پیشین [[پیروی]] [[امّت اسلامی]] از امّتهای پیشین در حدّ ذِراع "حدود نیم متر" و شِبْر "وجب به وجب" دانسته شده است<ref>جامعالبیان، مج ۶، ج ۱۰، ص ۲۲۵؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۲، ص ۳۸۲؛ بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۷.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==[[دین]] و [[شریعت]] [[امتها]]== | ==[[دین]] و [[شریعت]] [[امتها]]== | ||
*در برخی از [[آیات]] از همسانی [[دین]] و [[آیین]] [[امت اسلامی]] با [[دین]] و [[آیین حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]]{{عم}}سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref> با توجه به اینکه از این [[پیامبران]] به عنوان [[اولوا العزم]] و صاحبان کتاب و [[شریعت]] یاد شده میتوان نتیجه گرفت که [[اسلام]] همان [[دین]] سایر [[امتهای پیشین]] است، چنانکه در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ}} <ref>سوره آلعمران، آیه:۱۹.</ref> به این امر تصریح شده است. در جای دیگر نیز پس از یادکرد [[اسامی]] [[پیامبران پیشین]] و اعلام اینکه [[خداوند]] به آنان کتاب، [[حکم]] و [[نبوت]] بخشید و آنان بر [[هدایت]] الهیاند، از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خواسته شده که به هدایتشان [[اقتدا]] کند: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه:۹۰.</ref> و [[پیروی]] از [[هدایت]] آنان به معنای امضای [[دین]] و همسانی [[آیین اسلام]] با [[آیین]] [[پیامبران پیشین]] است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *در برخی از [[آیات]] از همسانی [[دین]] و [[آیین]] [[امت اسلامی]] با [[دین]] و [[آیین حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]]{{عم}}سخن به میان آورده است: {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref> با توجه به اینکه از این [[پیامبران]] به عنوان [[اولوا العزم]] و صاحبان کتاب و [[شریعت]] یاد شده میتوان نتیجه گرفت که [[اسلام]] همان [[دین]] سایر [[امتهای پیشین]] است، چنانکه در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ}} <ref>سوره آلعمران، آیه:۱۹.</ref> به این امر تصریح شده است. در جای دیگر نیز پس از یادکرد [[اسامی]] [[پیامبران پیشین]] و اعلام اینکه [[خداوند]] به آنان کتاب، [[حکم]] و [[نبوت]] بخشید و آنان بر [[هدایت]] الهیاند، از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خواسته شده که به هدایتشان [[اقتدا]] کند: {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref> آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه:۹۰.</ref> و [[پیروی]] از [[هدایت]] آنان به معنای امضای [[دین]] و همسانی [[آیین اسلام]] با [[آیین]] [[پیامبران پیشین]] است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*از سوی دیگر در برخی از [[آیات]] بر جدایی راه و [[شریعت]] امّتهای مختلف تأکید شده است: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ }}<ref> و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده؛ سوره حج، آیه: ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلا يُنَازِعُنَّكَ فِي الأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> برای هر امّتی آیینی نهادهایم که آنان بر همان (آیین) رفتار میکنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بیگمان تو بر رهنمودی راست قرار داری؛ سوره حج، آیه: ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> همسان دانستن [[ادیان آسمانی]] و چندگانه شمردن [[شریعت]] هر [[امّت]] نوعی ناهماهنگی را در بدو امر متبادر میسازد. [[مفسران]] در [[تبیین]] [[ارتباط]] این دو دسته از [[آیات]] میگویند که هر [[دین الهی]] از دو دسته آموزههای بنیادین شامل [[عقاید]] و [[احکام]] تشکیل یافته است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref>. [[عقاید]] مجموعهای از آموزههاست که [[تفسیر]] آن [[دین]] درباره واقعیات هستی همچون [[خدا]]، [[عالم ملکوت]]، [[انسان]]، [[دین]]، [[پیامبران]]، [[جهان آخرت]] و... را منعکس میسازد و [[احکام]] که از آن به "[[شریعت]]" یا "[[فقه]]" یاد میشود تفسیرگر چند و چون رفتارهای فردی و [[روابط اجتماعی]] و [[قوانین]] کیفری و جزایی است. | *از سوی دیگر در برخی از [[آیات]] بر جدایی راه و [[شریعت]] امّتهای مختلف تأکید شده است: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ }}<ref> و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده؛ سوره حج، آیه: ۳۴.</ref>، {{متن قرآن|لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلا يُنَازِعُنَّكَ فِي الأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ}}<ref> برای هر امّتی آیینی نهادهایم که آنان بر همان (آیین) رفتار میکنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بیگمان تو بر رهنمودی راست قرار داری؛ سوره حج، آیه: ۶۷.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّه مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref> و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی دادهایم و اگر خداوند میخواست شما را امّتی یگانه میگردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچهتان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف میورزیدید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه: ۴۸.</ref> همسان دانستن [[ادیان آسمانی]] و چندگانه شمردن [[شریعت]] هر [[امّت]] نوعی ناهماهنگی را در بدو امر متبادر میسازد. [[مفسران]] در [[تبیین]] [[ارتباط]] این دو دسته از [[آیات]] میگویند که هر [[دین الهی]] از دو دسته آموزههای بنیادین شامل [[عقاید]] و [[احکام]] تشکیل یافته است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۲، ص ۱۲ ـ ۱۳.</ref>. [[عقاید]] مجموعهای از آموزههاست که [[تفسیر]] آن [[دین]] درباره واقعیات هستی همچون [[خدا]]، [[عالم ملکوت]]، [[انسان]]، [[دین]]، [[پیامبران]]، [[جهان آخرت]] و... را منعکس میسازد و [[احکام]] که از آن به "[[شریعت]]" یا "[[فقه]]" یاد میشود تفسیرگر چند و چون رفتارهای فردی و [[روابط اجتماعی]] و [[قوانین]] کیفری و جزایی است. | ||
*آنچه به عنوان "[[دین]]" معرفی میشود ناظر به آموزههای دسته نخست است که با [[گذشت]] زمان و با تغییر امتها دگرگون نمیشود، هرچند بر اثر تفاوت سطح استعدادهای [[فکری]] امّتهای پیشین و همگام با [[رشد]] این استعدادها با گذر زمان آموزههای [[اعتقادی]] از نقصان به کمالگراییده است و گویا با روشن شدن بیشتر جوانب آن از عمق بیشتری نیز برخوردار شده است، و آنچه به عنوان "[[شریعت]]" یاد میشود ناظر به آموزههای دسته دوم است که با [[گذشت]] زمان و بسته به نیازها و مقتضیات هر عصر و هر امتی میتواند تغییر و تحول یابد، بدین جهت [[قرآن]] [[دین]] همه امتها را یکسان، و [[شریعتها]] را متفاوت دانسته است.[[اختلاف]] بر سر نوع و چگونگی ادای فرایضی همچون [[نماز]]، [[روزه]]، [[حجّ]]، [[زکات]] از نمونههای [[اختلاف شرایع]] است و پدیده [[نسخ ادیان]] ناظر به این دست از [[اختلافات]] بوده و از پایان یافتن شرایط و مقتضیات عصر پیشین و رویکرد شرایط و مقتضیاتی که به [[جعل]] [[شریعت]] نو پدید انجامیده، حکایت دارد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۰.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *آنچه به عنوان "[[دین]]" معرفی میشود ناظر به آموزههای دسته نخست است که با [[گذشت]] زمان و با تغییر امتها دگرگون نمیشود، هرچند بر اثر تفاوت سطح استعدادهای [[فکری]] امّتهای پیشین و همگام با [[رشد]] این استعدادها با گذر زمان آموزههای [[اعتقادی]] از نقصان به کمالگراییده است و گویا با روشن شدن بیشتر جوانب آن از عمق بیشتری نیز برخوردار شده است، و آنچه به عنوان "[[شریعت]]" یاد میشود ناظر به آموزههای دسته دوم است که با [[گذشت]] زمان و بسته به نیازها و مقتضیات هر عصر و هر امتی میتواند تغییر و تحول یابد، بدین جهت [[قرآن]] [[دین]] همه امتها را یکسان، و [[شریعتها]] را متفاوت دانسته است.[[اختلاف]] بر سر نوع و چگونگی ادای فرایضی همچون [[نماز]]، [[روزه]]، [[حجّ]]، [[زکات]] از نمونههای [[اختلاف شرایع]] است و پدیده [[نسخ ادیان]] ناظر به این دست از [[اختلافات]] بوده و از پایان یافتن شرایط و مقتضیات عصر پیشین و رویکرد شرایط و مقتضیاتی که به [[جعل]] [[شریعت]] نو پدید انجامیده، حکایت دارد<ref>المیزان، ج ۱۸، ص ۳۰.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==مکنت و [[قدرت]] در امّتهای پیشین== | ==مکنت و [[قدرت]] در امّتهای پیشین== | ||
*[[قرآن]] در آیاتی چند از [[برتری]] [[امتهای پیشین]] از نظر [[قوای جسمانی]]، فراوانی [[اموال]] و [[اولاد]] و بهرهمندی از [[نعمتهای زمین]] و بر جای گذاشتن آثار یاد کرده است: {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند؛ سوره توبه، آیه: ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref> قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند؛ سوره قصص، آیه: ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان میزیستند چگونه بوده است؟ آنان توانمندتر از ایشان بودند و زمین را کافتند و آن را بیش از آنچه اینان میکردند آباد کردند؛ و پیامبرانشان برهانها (ی روشن) برای آنان آوردند پس خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره روم، آیه: ۹.</ref> در موارد دیگر نیز مانند [[آیات]] {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا }}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را به ستوه آورد، بیگمان او دانایی تواناست؛ سوره فاطر، آیه: ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ }}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند که سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنها از ایشان در زمین توانمندتر و پراثرتر بودند و خداوند برای گناهانشان آنان را فرو گرفت و ایشان را در برابر خداوند نگهدارندهای نبود؛ سوره غافر، آیه: ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ }}<ref> آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوانتری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد؛ سوره غافر، آیه:۸۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ}}<ref> و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند؛ سوره فصلت، آیه: ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِينَ}}<ref> آنگاه ما زبردستتر از اینان را نابود کردیم و داستان پیشینیان (به تکرار) برگذشت؛ سوره زخرف، آیه: ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلا نَاصِرَ لَهُمْ}}<ref> و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند؛ سوره محمد، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ}}<ref> و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند؛ سوره ق، آیه: ۳۶.</ref> بر این امر تأکید شده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *[[قرآن]] در آیاتی چند از [[برتری]] [[امتهای پیشین]] از نظر [[قوای جسمانی]]، فراوانی [[اموال]] و [[اولاد]] و بهرهمندی از [[نعمتهای زمین]] و بر جای گذاشتن آثار یاد کرده است: {{متن قرآن|كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُواْ أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالاً وَأَوْلادًا فَاسْتَمْتَعُواْ بِخَلاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ بِخَلاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُواْ أُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref> حال و روز شما منافقان) همانند پیشینیانتان (است) که نیرومندتر و داراتر و پرفرزندتر از شما بودند؛ آنان بهره خویش بردند شما نیز بهره خویش گرفتید همچون کسانی که پیش از شما به بهره خویش رسیدند و (در یاوه گویی) فرو رفتید چنانکه آنان فرو رفتند؛ آنانند که کردارهاشان در این جهان و در جهان واپسین تباه است و آنانند که زیانکارند؛ سوره توبه، آیه: ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ}}<ref> قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند؛ سوره قصص، آیه: ۷۸.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از آنان میزیستند چگونه بوده است؟ آنان توانمندتر از ایشان بودند و زمین را کافتند و آن را بیش از آنچه اینان میکردند آباد کردند؛ و پیامبرانشان برهانها (ی روشن) برای آنان آوردند پس خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میورزیدند؛ سوره روم، آیه: ۹.</ref> در موارد دیگر نیز مانند [[آیات]] {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِن شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا }}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان و توانمندتر از آنان بودند چگونه بوده است؟ و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمانها و زمین او را به ستوه آورد، بیگمان او دانایی تواناست؛ سوره فاطر، آیه: ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|أَوَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ كَانُوا مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ }}<ref> و آیا در زمین گردش نکردهاند تا بنگرند که سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنها از ایشان در زمین توانمندتر و پراثرتر بودند و خداوند برای گناهانشان آنان را فرو گرفت و ایشان را در برابر خداوند نگهدارندهای نبود؛ سوره غافر، آیه: ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ }}<ref> آیا در زمین نگشتهاند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوانتری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد؛ سوره غافر، آیه:۸۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ}}<ref> و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند؛ سوره فصلت، آیه: ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِينَ}}<ref> آنگاه ما زبردستتر از اینان را نابود کردیم و داستان پیشینیان (به تکرار) برگذشت؛ سوره زخرف، آیه: ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلا نَاصِرَ لَهُمْ}}<ref> و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند؛ سوره محمد، آیه: ۱۳.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ}}<ref> و چه بسیار (مردم) شهرهایی بودند توانمندتر از (مردم) شهری که تو را (از آن) بیرون کرد (ند)، ما آنها را نابود کردیم و یاوری نداشتند؛ سوره ق، آیه: ۳۶.</ref> بر این امر تأکید شده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
*در برخی از [[روایات]] [[اسرائیلی]] "[[اسرائیلیات]]" از وجود انسانهای عظیمالخلقه همچون [[عوج]] بن عنق یاد شده که گفته شده قد او چنان بود که با کمانش ماهی را از دریا صید میکرد و آن را با نزدیککردن به [[خورشید]] کباب میکرد!<ref>الاسرائیلیات، ص ۱۸۵.</ref> و نیز در ضمن روایاتی که در [[تبیین]] ماجرای [[نبرد]] [[بنیاسرائیل]] با عمالقه در کنار رود [[اردن]] وارد شده از جثّه [[عظیم]] عمالقه سخن به میان آمده است. براساس یکی ازاین [[روایات]] ۱۲۲ تن [[برگزیده]] شده از سوی [[حضرت موسی]]{{ع}} که برای کسب اطلاعات از [[سپاه]] [[دشمن]] از [[آب]] عبور کرده بودند به چنگ یکی از عمالقه گرفتار میشوند و بهسان کوتولهها در آستین یا زیر کمربند او [[اسیر]] میگردند و یک تن از آنان برای هشدار و [[عبرت]] سایر [[سپاه]] [[حضرت موسی]]{{ع}} باز گردانده میشود. با شایع شدن خبر عظیمالجثه بودن عمالقه همه سربازان [[حضرت موسی]]{{ع}} به استثنای دو نفر به [[وحشت]] افتاده و میگریزند. مدعیان چنین داستانهایی به [[آیه]] ۲۲ [[سوره مائده]] استناد کرده و گفتهاند: مقصود از [[جبّار]] بودن عمالقه [[عظیم]] بودن جثّه و اندام آنهاست<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۶ـ۲۳۹؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۲۷۰.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ }}<ref> گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم؛ سوره مائده، آیه: ۲۲.</ref>؛ نیز در برخی از [[روایات]] [[فریقین]] از بزرگ بودن قد و اندام [[حضرت آدم]]{{ع}} بهگونهای که آسمانیان از [[گریه]] او نزد [[خداوند]] [[شکایت]] بردند یاد شده است. گفته شده که پس از [[شکایت]] آسمانیان، از قد او تا ۷ ذراع "حدود سه متر و نیم" کاسته شد<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۷.</ref> برخی از [[قرآن]]پژوهان معاصر درباره [[برتری]] و فزونی [[قدرت جسمانی]] [[قوم عاد]] که به [[اذعان]] [[قرآن]] به تراشیدن کوه میپرداختند، به برخی نتایج باستانشناسی و استخوانهای بزرگ [[کشف]] شده استناد کرده و مدعی شده براساس [[نظریه]] [[برتری جسمانی]] پیشینیان و بزرگتر بودن اندام آنان میتوان از پدید آوردن پدیده شگرف اهرام [[مصر]] تفسیری قابل [[پذیرش]] ارائه کرد<ref>بینات، ش ۱۷، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref>. | *در برخی از [[روایات]] [[اسرائیلی]] "[[اسرائیلیات]]" از وجود انسانهای عظیمالخلقه همچون [[عوج]] بن عنق یاد شده که گفته شده قد او چنان بود که با کمانش ماهی را از دریا صید میکرد و آن را با نزدیککردن به [[خورشید]] کباب میکرد!<ref>الاسرائیلیات، ص ۱۸۵.</ref> و نیز در ضمن روایاتی که در [[تبیین]] ماجرای [[نبرد]] [[بنیاسرائیل]] با عمالقه در کنار رود [[اردن]] وارد شده از جثّه [[عظیم]] عمالقه سخن به میان آمده است. براساس یکی ازاین [[روایات]] ۱۲۲ تن [[برگزیده]] شده از سوی [[حضرت موسی]]{{ع}} که برای کسب اطلاعات از [[سپاه]] [[دشمن]] از [[آب]] عبور کرده بودند به چنگ یکی از عمالقه گرفتار میشوند و بهسان کوتولهها در آستین یا زیر کمربند او [[اسیر]] میگردند و یک تن از آنان برای هشدار و [[عبرت]] سایر [[سپاه]] [[حضرت موسی]]{{ع}} باز گردانده میشود. با شایع شدن خبر عظیمالجثه بودن عمالقه همه سربازان [[حضرت موسی]]{{ع}} به استثنای دو نفر به [[وحشت]] افتاده و میگریزند. مدعیان چنین داستانهایی به [[آیه]] ۲۲ [[سوره مائده]] استناد کرده و گفتهاند: مقصود از [[جبّار]] بودن عمالقه [[عظیم]] بودن جثّه و اندام آنهاست<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۶، ص۲۳۶ـ۲۳۹؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۲۷۰.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّىَ يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِن يَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ }}<ref> گفتند: ای موسی! در آنجا گروهی گردنکش جای دارند و تا آنان از آن بیرون نیایند ما درون آن نخواهیم رفت اما اگر از آنجا بیرون آیند ما درون میرویم؛ سوره مائده، آیه: ۲۲.</ref>؛ نیز در برخی از [[روایات]] [[فریقین]] از بزرگ بودن قد و اندام [[حضرت آدم]]{{ع}} بهگونهای که آسمانیان از [[گریه]] او نزد [[خداوند]] [[شکایت]] بردند یاد شده است. گفته شده که پس از [[شکایت]] آسمانیان، از قد او تا ۷ ذراع "حدود سه متر و نیم" کاسته شد<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۷.</ref> برخی از [[قرآن]]پژوهان معاصر درباره [[برتری]] و فزونی [[قدرت جسمانی]] [[قوم عاد]] که به [[اذعان]] [[قرآن]] به تراشیدن کوه میپرداختند، به برخی نتایج باستانشناسی و استخوانهای بزرگ [[کشف]] شده استناد کرده و مدعی شده براساس [[نظریه]] [[برتری جسمانی]] پیشینیان و بزرگتر بودن اندام آنان میتوان از پدید آوردن پدیده شگرف اهرام [[مصر]] تفسیری قابل [[پذیرش]] ارائه کرد<ref>بینات، ش ۱۷، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref>. | ||
*گرچه [[برتری]] پیشینیان از نظر [[اموال]] و [[فرزندان]] یا [[آبادانی زمین]] با محذوری روبهرو نیست؛ اما [[قضاوت]] درباره [[برتری]] جسمانی و [[قوت]] آنان به این معنا که آنان از اندامی به مراتب بزرگتر و قویتر از اندام انسانهای امروزین بودهاند، بهرغم شواهد ادعا شده به بررسی و [[تأمّل]] بیشتر [[نیاز]] دارد. برخی از [[صاحب نظران]] [[روایت]] پیشگفته درباره [[حضرت آدم]]{{ع}} را نقد کرده و آن را مخالف [[نظام احسن]] دانسته است، زیرا اگر [[قرآن]] [[آفرینش انسان]] با ویژگیهای امروزین را احسن تقویم "[[برترین]] [[اعتدال]]" میشناسد، دیگر نمیتوان همزمان اندام [[عظیم]] و بزرگ ادعایی انسانهای پیشین را نیز منطبق با [[نظام أحسن]] دانست<ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۷.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *گرچه [[برتری]] پیشینیان از نظر [[اموال]] و [[فرزندان]] یا [[آبادانی زمین]] با محذوری روبهرو نیست؛ اما [[قضاوت]] درباره [[برتری]] جسمانی و [[قوت]] آنان به این معنا که آنان از اندامی به مراتب بزرگتر و قویتر از اندام انسانهای امروزین بودهاند، بهرغم شواهد ادعا شده به بررسی و [[تأمّل]] بیشتر [[نیاز]] دارد. برخی از [[صاحب نظران]] [[روایت]] پیشگفته درباره [[حضرت آدم]]{{ع}} را نقد کرده و آن را مخالف [[نظام احسن]] دانسته است، زیرا اگر [[قرآن]] [[آفرینش انسان]] با ویژگیهای امروزین را احسن تقویم "[[برترین]] [[اعتدال]]" میشناسد، دیگر نمیتوان همزمان اندام [[عظیم]] و بزرگ ادعایی انسانهای پیشین را نیز منطبق با [[نظام أحسن]] دانست<ref>بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۲۷.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==سنتهای [[الهی]] درباره [[امتها]]== | ==سنتهای [[الهی]] درباره [[امتها]]== | ||
*[[قرآن]] ضمن [[اذعان]] بر [[هویت]] و [[شخصیت]] [[امّتها]] و تأکید بر همسانی آنان در [[امیال]] و [[فطریات]] به برخی [[سنتهای الهی]] که به طور یکسان درباره همه [[امّتها]] [[اجرا]] شده اشاره فرموده است تا صاحبان [[عقل]] و [[بصیرت]] در آنها [[تأمّل]] کرده و درسها و عبرتهای لازم را بگیرند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست میشمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۱۱.</ref> عمده سنتهای مزبور عبارت است از<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>: | *[[قرآن]] ضمن [[اذعان]] بر [[هویت]] و [[شخصیت]] [[امّتها]] و تأکید بر همسانی آنان در [[امیال]] و [[فطریات]] به برخی [[سنتهای الهی]] که به طور یکسان درباره همه [[امّتها]] [[اجرا]] شده اشاره فرموده است تا صاحبان [[عقل]] و [[بصیرت]] در آنها [[تأمّل]] کرده و درسها و عبرتهای لازم را بگیرند: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref> به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست میشمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۱۱.</ref> عمده سنتهای مزبور عبارت است از<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>: | ||
===[[ارسال پیامبران]]{{عم}}=== | ===[[ارسال پیامبران]]{{عم}}=== | ||
*[[خداوند]] [[اتمام حجت]] را یکی از [[اهداف ارسال پیامبران]]{{عم}} دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الأُولَى وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى }}<ref> و گفتند: چرا نشانهای از پروردگارش برای ما نمیآورد؛ آیا برهانی که در کتابهای (آسمانی) پیشین است، به آنان نرسیده است؟و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم؛ سوره طه، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۴.</ref> و در این باره بین امتها فرقی قائل نشده، بلکه ارسال [[پیامبر]] را برای هر امتی از سنتهای جاری خود دانسته است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۴۲.</ref>: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ }}<ref> و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت؛ سوره یونس، آیه:۴۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref> ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است؛ سوره فاطر، آیه: ۲۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *[[خداوند]] [[اتمام حجت]] را یکی از [[اهداف ارسال پیامبران]]{{عم}} دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِّن رَّبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِم بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الأُولَى وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى }}<ref> و گفتند: چرا نشانهای از پروردگارش برای ما نمیآورد؛ آیا برهانی که در کتابهای (آسمانی) پیشین است، به آنان نرسیده است؟و اگر ما پیش از آن با عذابی آنان را نابود میکردیم میگفتند: پروردگارا! چرا فرستادهای برای ما نفرستادی تا از آیات تو پیش از آنکه زبون و خوار گردیم پیروی کنیم؛ سوره طه، آیه: ۱۳۳ - ۱۳۴.</ref> و در این باره بین امتها فرقی قائل نشده، بلکه ارسال [[پیامبر]] را برای هر امتی از سنتهای جاری خود دانسته است<ref>المیزان، ج ۱۲، ص ۲۴۲.</ref>: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ }}<ref> و هر امّتی را پیامبری است که چون پیامبرشان بیاید میان آنان به دادگری داوری میشود و به آنان ستم نخواهد رفت؛ سوره یونس، آیه:۴۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ}}<ref> و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغانگاران چگونه بوده است؛ سوره نحل، آیه: ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فِيهَا نَذِيرٌ}}<ref> ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است؛ سوره فاطر، آیه: ۲۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
===تعذیب و هلاک ساختن [[امّتها]] پس از [[اتمام حجت الهی]]=== | ===تعذیب و هلاک ساختن [[امّتها]] پس از [[اتمام حجت الهی]]=== | ||
*یکی از سنتهای مورد تأکید [[قرآن]] درباره [[امتهای پیشین]] آن است که پس از ارسال [[پیامبران]] و [[ابلاغ حجت خداوند]] در صورتی که آنان بر [[کفر]] و عناد خود [[اصرار]] ورزیده باشند، [[عذاب الهی]] که گاه باعث ریشهکنی و نابودی کامل شده بر آنان فرود آمده است<ref>جامعه و تاریخ، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵.</ref> این [[سنت]] در [[آیات]] فراوانی منعکس شده است: {{متن قرآن|مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}<ref> هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا }}<ref> و چه بسیار از اقوام بعد از نوح را که نابود کردیم و (همین) بس، که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاهی بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ}}<ref> سپس پیامبران خویش را پیدرپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانهها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه: ۴۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *یکی از سنتهای مورد تأکید [[قرآن]] درباره [[امتهای پیشین]] آن است که پس از ارسال [[پیامبران]] و [[ابلاغ حجت خداوند]] در صورتی که آنان بر [[کفر]] و عناد خود [[اصرار]] ورزیده باشند، [[عذاب الهی]] که گاه باعث ریشهکنی و نابودی کامل شده بر آنان فرود آمده است<ref>جامعه و تاریخ، ص ۴۵۴ ـ ۴۵۵.</ref> این [[سنت]] در [[آیات]] فراوانی منعکس شده است: {{متن قرآن|مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً }}<ref> هر کس رهیاب شود تنها به سود خود راه یافته و هر کس گمراه شود تنها به زیان خود گمراه گردیده است و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر دوش نخواهد گرفت و ما تا پیامبری برنینگیزیم (کسی را) عذاب نمیکنیم؛ سوره اسراء، آیه: ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا }}<ref> و چه بسیار از اقوام بعد از نوح را که نابود کردیم و (همین) بس، که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاهی بیناست؛ سوره اسراء، آیه: ۱۷.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا يُؤْمِنُونَ}}<ref> سپس پیامبران خویش را پیدرپی فرستادیم، هر گاه که پیامبری برای امتی آمد او را دروغگو شمردند آنگاه آنان را در پی یکدیگر (به هلاکت) آوردیم و (با نابود کردنشان) آنها را (موضوع) افسانهها گرداندیم پس بر گروهی که ایمان نمیآورند نفرین باد!؛ سوره مؤمنون، آیه: ۴۴.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
===[[هلاکت]] [[امّتها]] بر اثر [[ستم]] و [[ناسپاسی]]=== | ===[[هلاکت]] [[امّتها]] بر اثر [[ستم]] و [[ناسپاسی]]=== | ||
*برخی از [[آیات]] از نابودی امتها بر اثر [[ستم]] و [[کفران نعمت]] سخن بهمیان آورده است: {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا}}<ref> و این شهرهاست که چون ستم ورزیدند نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعدی نهادیم؛ سوره کهف، آیه: ۵۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۱.</ref> برخی از [[مفسران]] در ذیل [[آیه]]{{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ }}<ref> و بیگمان پروردگارت (پاداش) کارهای هر یک از آنان را تمام خواهد داد که او از آنچه انجام میدهند آگاه است؛ سوره هود، آیه: ۱۱۱.</ref> گفتهاند که صرف [[شرک]] باعث هلاک امتها نشده، بلکه [[ستم]] آنان به یکدیگر [[زمینهساز]] نابودیشان شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۷۶.</ref>. در [[سوره نحل]] از [[کفران نعمت]] به عنوان سرّ [[نزول]] [[عذاب]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }}<ref> و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید؛ سوره نحل، آیه: ۱۱۲.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *برخی از [[آیات]] از نابودی امتها بر اثر [[ستم]] و [[کفران نعمت]] سخن بهمیان آورده است: {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِم مَّوْعِدًا}}<ref> و این شهرهاست که چون ستم ورزیدند نابودشان کردیم و برای نابودی آنها موعدی نهادیم؛ سوره کهف، آیه: ۵۹.</ref> و نیز {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref> و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۱۱.</ref> برخی از [[مفسران]] در ذیل [[آیه]]{{متن قرآن|وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ }}<ref> و بیگمان پروردگارت (پاداش) کارهای هر یک از آنان را تمام خواهد داد که او از آنچه انجام میدهند آگاه است؛ سوره هود، آیه: ۱۱۱.</ref> گفتهاند که صرف [[شرک]] باعث هلاک امتها نشده، بلکه [[ستم]] آنان به یکدیگر [[زمینهساز]] نابودیشان شده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۷۶.</ref>. در [[سوره نحل]] از [[کفران نعمت]] به عنوان سرّ [[نزول]] [[عذاب]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كَانَتْ آمِنَةً مُّطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُواْ يَصْنَعُونَ }}<ref> و خداوند شهری را مثل آورد که در امن و آرامش بود، روزی (مردم)اش از همه جا فراوان میرسید آنگاه به نعمتهای خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام میدادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید؛ سوره نحل، آیه: ۱۱۲.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
===تغییر [[سرنوشت]] [[امّتها]] بر اثر عملکرد خود=== | ===تغییر [[سرنوشت]] [[امّتها]] بر اثر عملکرد خود=== | ||
*گرچه دربرخی از مکاتب [[فلسفی]] همچون مارکسیسم از [[جبر]] [[تاریخ]] و سنتهای قهری [[حاکم]] بر امتها با گذار زمان سخن به میان آمده یا از نگرش [[متکلمان]] جبرگرا همچون گروهی از [[اشاعره]] [[حاکمیت]] نوعی [[سرنوشت]] محتوم و قهری بر امتها و گروههای [[اجتماعی]] برداشت میشود<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۱۳.</ref>؛ اما [[قرآن]] بر این نکته پای فشرده که استمرار نعمتهای [[خداوند]] یا [[قطع]] این نعمتها یا فرود آمدن [[عذاب الهی]] همگی پیامد رفتارهای امتهاست و تا آنان در [[اندیشه]] یا [[رفتار]] خود تغییری پدید نیاورند در نوع برخورد [[خداوند]] با آنان تغییری ایجاد نمیگردد، این امر به صورت صریح در دو [[آیه]] منعکس شده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۵۳.</ref>،{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref> او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه: ۱۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۳۲؛ نمونه، ج ۷، ص ۲۱۰.</ref> | *گرچه دربرخی از مکاتب [[فلسفی]] همچون مارکسیسم از [[جبر]] [[تاریخ]] و سنتهای قهری [[حاکم]] بر امتها با گذار زمان سخن به میان آمده یا از نگرش [[متکلمان]] جبرگرا همچون گروهی از [[اشاعره]] [[حاکمیت]] نوعی [[سرنوشت]] محتوم و قهری بر امتها و گروههای [[اجتماعی]] برداشت میشود<ref>نمونه، ج ۷، ص ۲۱۳.</ref>؛ اما [[قرآن]] بر این نکته پای فشرده که استمرار نعمتهای [[خداوند]] یا [[قطع]] این نعمتها یا فرود آمدن [[عذاب الهی]] همگی پیامد رفتارهای امتهاست و تا آنان در [[اندیشه]] یا [[رفتار]] خود تغییری پدید نیاورند در نوع برخورد [[خداوند]] با آنان تغییری ایجاد نمیگردد، این امر به صورت صریح در دو [[آیه]] منعکس شده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> آن، از این روست که خداوند نعمتی را که به گروهی بخشیده است نمیگرداند تا آنان آنچه در خود دارند بگردانند و بیگمان خداوند شنوایی داناست؛ سوره انفال، آیه: ۵۳.</ref>،{{متن قرآن|لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ}}<ref> او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست؛ سوره رعد، آیه: ۱۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۳۲؛ نمونه، ج ۷، ص ۲۱۰.</ref> | ||
*در شماری دیگر از [[آیات]] از [[سنت]] [[تزیین]] عمل{{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادهاند آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> و [[سنت]] [[امتحان]] و ابتلای [[امّتها]]{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref> و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند؛ سوره انعام، آیه: ۴۲.</ref>سخن به میان آمده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *در شماری دیگر از [[آیات]] از [[سنت]] [[تزیین]] عمل{{متن قرآن|وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِم مَّرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ }}<ref> و به آنهایی که مشرکان به جای خداوند (به پرستش) میخوانند دشنام ندهید تا آنان (نیز) از سر دشمنی به نادانی خداوند را دشنام ندهند؛ بدینسان ما کردار هر امتی را (در دیدشان) آراستهایم سپس بازگشتشان به سوی پروردگارشان است آنگاه آنان را از آنچه انجام میدادهاند آگاه میگرداند؛ سوره انعام، آیه: ۱۰۸.</ref> و [[سنت]] [[امتحان]] و ابتلای [[امّتها]]{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref> و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند؛ سوره انعام، آیه: ۴۲.</ref>سخن به میان آمده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==[[امت برتر]]== | ==[[امت برتر]]== | ||
*[[قرآن]] [[امت اسلامی]] را [[بهترین]] امّتی دانسته که برای [[مردم]] پدید آمده است: {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ }}<ref> شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۰.</ref> در برخی از [[روایات]] [[امّت]] در این [[آیه]] به [[ائمه]]{{عم}} [[تأویل]] شده است<ref>بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۵۵.</ref>. به نظر برخی از قرآنپژوهان مقصود ازاین [[روایت]] آن است که [[ائمه]]{{عم}} [[مسئولیت]] [[پیشوایی]] [[امّت]] را برعهده دارند<ref>صیانةالقرآن، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] [[امّت اسلامی]] را [[امّت]] وسط و میانه رو معرفی کرده که در راستای [[سنت الهی]] به عنوان [[شاهد]] بر [[امّتها]] نقشآفرینی خواهند داشت: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> در روایتی [[نبوی]] پس از اشاره به [[برتری]] [[امّت اسلامی]] تأکید شده عمده [[اهل بهشت]] را افراد این [[امّت]] تشکیل میدهند<ref>کشف الاسرار، ج ۲، ص ۲۴۴.</ref> و براساس [[حدیث]] رفع به [[برکت]] وجود [[پیامبر اکرم]]{{{{صل}} ۹ چیز از [[امت اسلامی]] برداشته شده است: [[خطا]]، [[نسیان]]، آنچه بر آن اکراه شوند، آنچه نمیدانند، آنچه توان ندارند و... <ref>وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۳۶۹؛ بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۹۷.</ref>. | *[[قرآن]] [[امت اسلامی]] را [[بهترین]] امّتی دانسته که برای [[مردم]] پدید آمده است: {{متن قرآن|كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ }}<ref> شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۱۰.</ref> در برخی از [[روایات]] [[امّت]] در این [[آیه]] به [[ائمه]]{{عم}} [[تأویل]] شده است<ref>بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱۵۵.</ref>. به نظر برخی از قرآنپژوهان مقصود ازاین [[روایت]] آن است که [[ائمه]]{{عم}} [[مسئولیت]] [[پیشوایی]] [[امّت]] را برعهده دارند<ref>صیانةالقرآن، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵.</ref>؛ همچنین [[قرآن]] [[امّت اسلامی]] را [[امّت]] وسط و میانه رو معرفی کرده که در راستای [[سنت الهی]] به عنوان [[شاهد]] بر [[امّتها]] نقشآفرینی خواهند داشت: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.</ref> در روایتی [[نبوی]] پس از اشاره به [[برتری]] [[امّت اسلامی]] تأکید شده عمده [[اهل بهشت]] را افراد این [[امّت]] تشکیل میدهند<ref>کشف الاسرار، ج ۲، ص ۲۴۴.</ref> و براساس [[حدیث]] رفع به [[برکت]] وجود [[پیامبر اکرم]]{{{{صل}} ۹ چیز از [[امت اسلامی]] برداشته شده است: [[خطا]]، [[نسیان]]، آنچه بر آن اکراه شوند، آنچه نمیدانند، آنچه توان ندارند و... <ref>وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۳۶۹؛ بحارالانوار، ج ۸۵، ص ۲۹۷.</ref>. | ||
*نیز در برخی از [[روایات]] آمده است که به [[برکت]] [[پیامبر]]{{صل}}[[زمین]] به عنوان سجدهگاه و [[وسیله]] [[تطهیر]] [[تشریع]] شده<ref>وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۵۰؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> و [[عذاب]] استیصال "ریشهکنی" و [[مسخ]] "تغییر ماهیت دادن به حیوانات" از این [[امّت]] برداشته شده<ref>شرح اصول الکافی، ج ۱۲، ص ۱۲۹.</ref> و بر اثر این برتریها به [[امّت اسلامی]] "[[امت مرحومه]]" اطلاق شده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *نیز در برخی از [[روایات]] آمده است که به [[برکت]] [[پیامبر]]{{صل}}[[زمین]] به عنوان سجدهگاه و [[وسیله]] [[تطهیر]] [[تشریع]] شده<ref>وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۳۵۰؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵.</ref> و [[عذاب]] استیصال "ریشهکنی" و [[مسخ]] "تغییر ماهیت دادن به حیوانات" از این [[امّت]] برداشته شده<ref>شرح اصول الکافی، ج ۱۲، ص ۱۲۹.</ref> و بر اثر این برتریها به [[امّت اسلامی]] "[[امت مرحومه]]" اطلاق شده است<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==فرجام [[امّتها]] در [[قیامت]]== | ==فرجام [[امّتها]] در [[قیامت]]== | ||
*از مجموع [[آیات]] درباره [[امّتها]] برمیآید که [[انسانها]] افزون بر [[حشر]] و [[محاسبه]] فردی دارای [[حشر]] و [[محاسبه]] جمعی و گروهی و در قالب امّتهای خود خواهند بود. در [[سوره]] [[مبارکه]] جاثیه تصریح شده که همه امتها به صورت زانو زده که حکایت از [[زبونی]] و [[خواری]] آنان هنگام [[محاسبه]] [[الهی]] دارد ـ [[محشور]] میگردند و کتاب و [[نامه عمل]] به آنان عرضه میشود: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را میبینی که به زانو درآمده است، هر گروهی به سوی کارنامهاش فرا خوانده میشود، امروز برابر با آنچه میکردهاید پاداش میبینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref>. | *از مجموع [[آیات]] درباره [[امّتها]] برمیآید که [[انسانها]] افزون بر [[حشر]] و [[محاسبه]] فردی دارای [[حشر]] و [[محاسبه]] جمعی و گروهی و در قالب امّتهای خود خواهند بود. در [[سوره]] [[مبارکه]] جاثیه تصریح شده که همه امتها به صورت زانو زده که حکایت از [[زبونی]] و [[خواری]] آنان هنگام [[محاسبه]] [[الهی]] دارد ـ [[محشور]] میگردند و کتاب و [[نامه عمل]] به آنان عرضه میشود: {{متن قرآن|وَتَرَى كُلَّ أُمَّةٍ جَاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و هر گروهی را میبینی که به زانو درآمده است، هر گروهی به سوی کارنامهاش فرا خوانده میشود، امروز برابر با آنچه میکردهاید پاداش میبینید؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۸.</ref>. | ||
*[[قرآن]] در جایی دیگر بر [[حشر]] [[انسانها]] با پیشوای خود که تداعی کننده [[حشر]] جمعی است تأکید کرده است: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً}}<ref> روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> از جمله رخدادهای روز [[قیامت]] [[برانگیختن]] [[شاهد]] از میان هر [[امّت]] است که از آنان به عنوان [[گواهان بر اعمال]] بد هر [[امّت]] استفاده میشود<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۱۵.</ref>: {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ }}<ref> و از هر امّت گواهی بر میآوریم و میگوییم: برهان خود را بیاورید آنگاه میدانند که حق با خداوند است و آنچه بر میبافتند از (چشم) آنان ناپدید میگردد؛ سوره قصص، آیه: ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref> و (به یاد آور) روزی را که از هر امّتی گواهی برانگیزیم آنگاه به کافران نه اجازه (پوزش) داده میشود و نه پوزش آنان پذیرفته میگردد؛ سوره نحل، آیه:۸۴.</ref> براساس برخی از [[روایات]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به عنوان [[گواهان]] بر هر [[امّت]] برانگیخته خواهند شد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۰؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۵۱.</ref>: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا }}<ref> پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟؛ سوره نساء، آیه: ۴۱.</ref> از سوی دیگر به [[اذعان]] [[قرآن]]، [[خداوند]] در [[قیامت]] سردمداران [[کفر]] و [[فسق]] را که باعث [[گمراهی]] [[امّت]] خود شدهاند برای محاجّه و نشان دادن [[ذلت]] و شدت [[عذاب]] آنان برمیانگیزاند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند؛ سوره نمل، آیه: ۸۳.</ref> در جایی دیگر از [[امّت]] به [[شیعه]] و گروه تعبیر و تصریح شده که از میان هر گروه آنکه از همه بیشتر در برابر [[خدا]] [[کبر]] و گردنکشی داشته برانگیخته خواهد شد: {{متن قرآن|ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا}}<ref> سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکشترند بیرون میکشیم؛ سوره مریم، آیه: ۶۹.</ref> و سرانجام [[قرآن]] از [[فرجام بد]] و [[جهنمی]] شدن بسیاری از امّتهای پیشین خبر، میدهد در حالی که بهسان [[رفتار]] [[دنیایی]] خود حتی در [[جهنم]] یکدیگر را [[لعن]] میکنند و [[ناسزا]] میگویند. به آنان به هنگام [[مرگ]] خطاب میشود که به جمع [[دوستان]] دوزخی خود اعم از [[جن]] و [[انس]] وارد شوید: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لاَّ تَعْلَمُونَ}}<ref> خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید؛ سوره اعراف، آیه: ۳۸.</ref>در برابر، امتهایی که به فوز و [[سعادت اخروی]] نایل آمدهاند [[کینه]] از دلهایشان زدوده و با کمال [[دوستی]] و [[برادری]] نسبت به یکدیگر در [[بهشت]] از نعمتهای [[خداوند]] بهرهمند میشوند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند.و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به آنان بانگ برمیدارند که این بهشت را برای کارهایی که میکردید برای شما برجا نهادهاند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۲- ۴۳.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | *[[قرآن]] در جایی دیگر بر [[حشر]] [[انسانها]] با پیشوای خود که تداعی کننده [[حشر]] جمعی است تأکید کرده است: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَؤُونَ كِتَابَهُمْ وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً}}<ref> روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم آنگاه کسانی که کارنامهشان را به دست راست آنان دهند، آن را میخوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد؛ سوره اسراء، آیه: ۷۱.</ref> از جمله رخدادهای روز [[قیامت]] [[برانگیختن]] [[شاهد]] از میان هر [[امّت]] است که از آنان به عنوان [[گواهان بر اعمال]] بد هر [[امّت]] استفاده میشود<ref>التبیان، ج ۶، ص ۴۱۵.</ref>: {{متن قرآن|وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ }}<ref> و از هر امّت گواهی بر میآوریم و میگوییم: برهان خود را بیاورید آنگاه میدانند که حق با خداوند است و آنچه بر میبافتند از (چشم) آنان ناپدید میگردد؛ سوره قصص، آیه: ۷۵.</ref>، {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لاَ يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ وَلاَ هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ}}<ref> و (به یاد آور) روزی را که از هر امّتی گواهی برانگیزیم آنگاه به کافران نه اجازه (پوزش) داده میشود و نه پوزش آنان پذیرفته میگردد؛ سوره نحل، آیه:۸۴.</ref> براساس برخی از [[روایات]] [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] به عنوان [[گواهان]] بر هر [[امّت]] برانگیخته خواهند شد<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۰؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص۳۵۱.</ref>: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا }}<ref> پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟؛ سوره نساء، آیه: ۴۱.</ref> از سوی دیگر به [[اذعان]] [[قرآن]]، [[خداوند]] در [[قیامت]] سردمداران [[کفر]] و [[فسق]] را که باعث [[گمراهی]] [[امّت]] خود شدهاند برای محاجّه و نشان دادن [[ذلت]] و شدت [[عذاب]] آنان برمیانگیزاند: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ}}<ref> و (یاد کن) روزی (را) که از هر امتی دستهای از آنان را که نشانههای ما را دروغ میشمردند گرد میآوریم و آنگاه آنان را به هم میپیوندند؛ سوره نمل، آیه: ۸۳.</ref> در جایی دیگر از [[امّت]] به [[شیعه]] و گروه تعبیر و تصریح شده که از میان هر گروه آنکه از همه بیشتر در برابر [[خدا]] [[کبر]] و گردنکشی داشته برانگیخته خواهد شد: {{متن قرآن|ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن كُلِّ شِيعَةٍ أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمَنِ عِتِيًّا}}<ref> سپس از هر گروه هر کدام را که در برابر (خداوند) بخشنده سرکشترند بیرون میکشیم؛ سوره مریم، آیه: ۶۹.</ref> و سرانجام [[قرآن]] از [[فرجام بد]] و [[جهنمی]] شدن بسیاری از امّتهای پیشین خبر، میدهد در حالی که بهسان [[رفتار]] [[دنیایی]] خود حتی در [[جهنم]] یکدیگر را [[لعن]] میکنند و [[ناسزا]] میگویند. به آنان به هنگام [[مرگ]] خطاب میشود که به جمع [[دوستان]] دوزخی خود اعم از [[جن]] و [[انس]] وارد شوید: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُواْ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُواْ فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِن لاَّ تَعْلَمُونَ}}<ref> خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید؛ سوره اعراف، آیه: ۳۸.</ref>در برابر، امتهایی که به فوز و [[سعادت اخروی]] نایل آمدهاند [[کینه]] از دلهایشان زدوده و با کمال [[دوستی]] و [[برادری]] نسبت به یکدیگر در [[بهشت]] از نعمتهای [[خداوند]] بهرهمند میشوند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لاَ نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref> و آنان که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند- به هیچ کس جز برابر توان وی تکلیف نمیکنیم- آنان بهشتیند در آن جاودانند.و هر کینهای که در سینه آنهاست میزداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و میگویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمیشد ما خود راه نمییافتیم؛ بیگمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به آنان بانگ برمیدارند که این بهشت را برای کارهایی که میکردید برای شما برجا نهادهاند؛ سوره اعراف، آیه: ۴۲- ۴۳.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[امت (مقاله)|امت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص ۲۵۴ - ۲۶۵.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |