قاعده لطف در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اشکالات به قاعده لطف و پاسخ به آن
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
#اگر چنین وعیدی برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] مطمئن است باز هم چنین خبری او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمیکشاند؛ چراکه او میداند با اصرارش، عذابش هر لحظه بیشتر میشود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>. | #اگر چنین وعیدی برای کسی مانند [[ابلیس]] باشد که از درستی خبر [[پیامبر]] مطمئن است باز هم چنین خبری او را به [[اصرار]] به [[کفر]] نمیکشاند؛ چراکه او میداند با اصرارش، عذابش هر لحظه بیشتر میشود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷۲. </ref>. | ||
بنابراین هیچکدام از این دو [[فریضه]] ([[وعده]]، [[وعید]]) مفسده ای را به دنبال ندارد و درنتیجه میتوان قائل شد [[وعده]] و [[وعید]] [[خداوند]] از باب [[لطف]] به بندگانش است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۲-۱۶۳</ref>. | بنابراین هیچکدام از این دو [[فریضه]] ([[وعده]]، [[وعید]]) مفسده ای را به دنبال ندارد و درنتیجه میتوان قائل شد [[وعده]] و [[وعید]] [[خداوند]] از باب [[لطف]] به بندگانش است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۲-۱۶۳</ref>. | ||
==ادلّه [[ضرورت]] [[امامت عامّه]] بنا بر [[برهان لطف]]== | |||
*ادلّهای که [[امامیه]] در [[اثبات امامت]] و [[صفات امام]] بیان داشته، بر مبنای [[قاعده لطف]] تنظیم و تعلیل شده است و به ادلّه [[اثبات]] [[ضرورت]] [[نبوّت]] عامّه و [[بعثت پیامبران]]{{عم}} بسیار نزدیک است. همان مبانی که [[نبوت]] عامّه را بنا بر [[برهان لطف]] [[ثابت]] میکند، عیناً [[امامت عامّه]] را نیز به [[اثبات]] میرساند؛ چنانکه [[علامه مجلسی]] در "[[حقّ]] الیقین" و مرحوم [[فیض کاشانی]] در "[[علم الیقین]]" خود به این مهم صریحاً اشاره مینمایند: {{عربی|إن ما ذكر في بيان الاضطرار إلى الرسل، فهو بعينه جار في الاضطرار إلى أوصيائهم و خلفائهم - الأئمة من بعدهم إلى ظهور نبي آخر- لأن الاحتياج إليهم غير مختصّ بوقت دون آخر، و في حاله دون اخرى؛ و لا يكفي بقاء الكتب و الشرائع من دون قیّم لها، عالم بها}}"<ref>رک: حقّ الیقین (ط. اسلامیه)، ص۳۶؛ علم الیقین فی اصول الدین (ط. بیدار، ۱۴۱۸ ه.ق.)، ج۱، ص۵۰.</ref>. | |||
*اکنون به برخی ادلّه [[ضرورت]] [[امامت عامّه]] بنا بر [[برهان لطف]] اشاره میشود: | |||
===بیان [[شیخ مفید]]=== | |||
*تقریر مرحوم [[شیخ مفید]] در [[اثبات]] [[امامت عامّه]]، به همان [[صورت]] [[اثبات نبوت]] عامّه است؛ به این ترتیب که: اگر با [[رحلت]] نبیّ [[معصوم]]، ادامه دهنده [[هدایت]] او در [[جامعه]] وجود نداشته باشد، اسباب [[هرج و مرج]] و [[ظلم]] فراهم میشود و هر عاقلی این مطلب را به روشنی [[تصدیق]] میکند که [[انسانها]] در [[جامعه]] سالم بهتر [[رشد]] میکنند. بنابراین، طبق همان مجاری [[قاعده لطف]]، بر [[خداوند]] [[واجب]] است که بعد از [[نبی]]، شخصی را با ویژگیهای حضرتش در رأس [[جامعه]] قرار دهد تا زمینه [[رشد]] [[بندگان]] فراهم باشد. بیتردید، [[انکار]] این امر، [[انکار]] یک [[بدیهی]] [[عقل]] است. | |||
*[[شیخ مفید]] در تقریر این [[برهان]]، بعد از تعریف [[مقام امامت]] اظهار داشته است: "[[امام]] کسی است که از [[جان]] [[پیامبر]]، بر امور [[دین]] و [[دنیا]] [[ریاست]] عام و کلان دارد. و چنانچه [[پرسش]] شود "چه دلیلی بر [[وجوب نصب امام]] به لحاظ مبانی [[حکمت]] وجود دارد؟" پاسخ آن است که [[دلیل]] این امر، آن است که [[وجوب نصب امام]]، از باب [[لطف]] است. عقلاً [[لطف]] [[وظیفه]] [[خداوند]] است؛ از این رو، وجود [[امامت]] نیز از حیث [[موازین]] [[حکمت الهی]]، بر [[خداوند]] [[واجب]] است"<ref>{{عربی|الإمام: هو الإنسان الذی له رئاسه فی امور الدین و الدنیا نیابه عن النبی. فإن قیل ما الدلیل علی أن الامامه واجبه فی الحکمه، فالجواب: الدلیل علی ذلک أنها لطف و اللطف واجب فی الحکمه علی الله تعالی فالإمامه واجبه فی الحکمه}}؛ النکت الاعتقادیه (ط. المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۳۹.</ref>. | |||
*ایشان، پس از بیان [[ویژگیهای امام]] بنا بر [[قاعده لطف]]، [[ضرورت وجود دائمی امام]] را در همه زمانها نیز [[اثبات]] میکند و بر این اساس، [[ضرورت]] وجود [[مبارک]] [[امام عصر]]{{ع}} را نیز [[اثبات]] مینماید و تصریح میدارد:{{عربی|فإن قيل ما الدليل على وجوده؟ فالجواب: الدليل على ذلك أن كل زمان لابد فيه من إمام معصوم و إلا لخلا الزمان من إمام معصوم مع أنه لطف و اللطف واجب على الله تعالی}}<ref>النکت الاعتقادیه (ط. المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه.ق.)، ص۴۴.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۶۳-۱۶۴.</ref>. | |||
===بیان [[سید مرتضی علم الهدی]]=== | |||
*[[بیان استدلالی]] [[سید مرتضی علم الهدی]] نیز چنین است: بنابر [[قاعده لطف]]، بر [[مولی]] [[واجب]] است که هر آنچه موجب [[هدایت]] و کمال [[رعیّت]] میگردد را فراهم آورد. از سوی دیگر، [[انسان]]، [موجودی [[اجتماعی]] و] [[مدنی]] بالطبع است و [[جامعه]] [[نیازمند]] [[قانون]] و [[حاکم]] است. در نتیجه و بدون تردید، اگر در میان [[مردم]] [[حاکم]] [[عادل]] و عالم و حکیمی باشد که در میان [[رعیّت]] [[عدالت]] برقرار نماید و [[احکام الهی]] را در میان آنان جاری سازد، زمینه [[رشد]] و تعالی برای [[انسانها]] بهتر فراهم میشود، و هر مقدار چنین حاکمی عادلتر و آگاهتر به [[احکام الهی]] باشد، این مهم بهتر واقع میگردد. لذا [[بهترین]] شرایط هنگامی پدید میآید که [[حاکم]]، [[منصوب]] از [[ناحیه]] [[خداوند]] باشد و به [[بهترین]] وضع [[هدایت]] [[جامعه]] را بعد از [[نبی]] بر عهده گیرد. بنابراین، [[هدایت]] [[امّت]]، از نمودهای [[لطف الهی]] است و نبود [[رسول الهی]] و یا [[امام]] [[منصوب از سوی خداوند]]، مخلّ چنین لطفی است. حال از آنجا که [[لطف]] [[واجب]] است، پس [[نصب امام]] بعد از [[رسول]] از سوی [[خداوند]] [[واجب]] است<ref>عبارت سید مرتضی چنین است: {{عربی|الأمراء لا یخلون من أن یکونوا رعیه لغیرهم و راجعین الی امام الکل أو کانوا غیر مؤتمین بغیرهم، و لا یکونوا کذلک إلا بعد أن یکونوا معصومین کاملین. و من کان بهذه الصفه فله الرئاسه التی أشرنا الی وجوبها و ان کانوا جماعه، فان العقل لا یمنع من وجود ائمه کثیرین فی زمان واحد. و ان کان هؤلاء الأمراء رعیه لغیرهم و مؤتمین بامام الکل فقد ثبت علی کل حال وجوب رئاسه من لا رئاسه علیه، و أنه لابد من ذلک و ان کان من رئاسه من یقتدی من الرؤساء بغیره کالأمراء بد. والذی یدل علی ما ادعیناه أن کل عاقل عرف العاده و خالط الناس، یعلم ضروره أن وجود الرئیس المهیب النافذ الأمر السدید التدبیر یرتفع عنده التظالم و التقاسم و التباغی او معظمه، او یکون الناس الی ارتفاعه أقرب، و ان فقد من هذه صفته یقع عنده کل ما اشیرنا الیه من الفساد او یکون الناس الی وقوعه أقرب. فالرئاسه علی ما بیناه لطف فی فعل الواجب و الامتناع من القبیح، فیجب أن لایخلی الله تعالی المکلفین منها. و دلیل وجوب الالطاف یتناولها}}. (الذخیره فی علم الکلام (ط. مؤسسه النشر الإسلامی، ۱۴۱۱ ه ق.)، ص۴۱۰.)</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۶۴-۱۶۵.</ref>. | |||
===بیان [[خواجه نصیرالدین طوسی]]=== | |||
*محقّق [[طوسی]] با بیانی مختصر، [[ضرورت وجود امام]] را در همه ادوار بر اساس [[قاعده لطف]] بیان میدارد:{{عربی|الإمام لطف فيجب نصبه على الله تعالى تحصيلاً للغرض، و المفاسد معلومه الانتفاء، و انحصار اللّطف فيه معلوم للعقلاء، و وجوده لطف، و تصرّفه لطف آخر، و غيبته منّا}}. | |||
*عبارت {{عربی|وجوده لطف، و تصرفه لطف آخر}} به جدا بودن دو مقوله وجود [[مبارک]] [[امام]] در میان [[مردم]] و بسط ید حضرتش در اداره [[جامعه]] اشاره دارد. بنابر [[برهان لطف]]، این دو جهت هر دو ثابت میشود؛ به این ترتیب که [[وجود امام]] در میان [[امّت]] برای تعالی و [[بالندگی]] آنها عقلاً [[واجب]] است و لذا همیشه میباید [[مقام عصمت]] در میان [[مردم]] حضور داشته باشد. حال اگر [[مردم]] [[یاری]] کردند و [[امام]] در [[مسند]] [[حکومت]] قرار گرفت، [[لطف]] دیگری نیز شامل حال [[مردم]] شده و [[نظام]] سالمی در [[جامعه]] به وجود میآید و با بسط [[قسط و عدل]]، زمینه برای [[رشد]] [[مردم]] فراهم میگردد. | |||
*بیان پایانی [[محقق طوسی]] که میفرماید: {{عربی|و غيبته منا}} دفع دخل به شبههای است که [[متکلمین]] عامّه وارد میکردند؛ بدین بیان که اگر [[امامت]] بنا بر [[قاعده لطف]] [[ثابت]] میشود، پس چرا در [[زمان غیبت]] این قاعده جاری نیست؟ ایشان پاسخ میدهد که [[قاعده لطف]] در قلمرویی جاری است که [[نقص]] فاعلی بر [[خداوند]] وارد شود؛ ولی هنگامی که [[امّت]] با سوء استفاده از [[اختیار]] خود و [[ارتکاب گناهان]]، [[اسباب غیبت]] [[امام]] را فراهم نمود و [[مانع]] جریان [[قاعده لطف]] از جانب [[پروردگار]] شد، نقصی به [[حکمت]] باری وارد نیست: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«و خداوند بر آن نبود که بدیشان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم میکردند» سوره عنکبوت، آیه ۴۰.</ref>. | |||
*چنانکه در [[قرآن]]، اوصاف گوناگونی از جمله [[رزّاق]]، شافی، معلّم، [[هادی]]، [[غافر]]، [[خالق]] و... برای [[خداوند]] [[ذکر]] گردیده است؛ طبعاً عدم [[ظهور]] این اوصاف در [[دنیا]]، به [[نقص]] فاعلی [[خداوند]] باز نمیگردد، بلکه منوط به فراهم شدن استعدادهای قابلی است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۶۵-۱۶۶.</ref>. | |||
===بیان [[علامه حلی]]=== | |||
*بیانهای گوناگون [[علامه حلی]] در کتابهای مختلفی که درباره [[امامت]] تحریر نموده، همگی در یک سیاق است. | |||
*ایشان [[استدلال]] خود در این خصوص را از طریق [[ضرورت]] [[هدایت]] [[امّت]] بعد از [[نبی]] و وجود [[جامعه]] سالم برای [[هدایت مردم]] در مسیر [[تعالیم]] [[انبیاء]]{{عم}} اقامه نموده است: "[[امامت]]، [[مقام]] [[ریاست]] عام برامور [[دنیا]] و [[دین]] است که متعلق به کسی است که [[نماینده]] [[پیامبر]] باشد. [[نصب امام]]، عقلاً [بر [[خداوند]]] [[واجب]] است؛ زیرا [[نصب امام]]، [[لطف]] بر [[مردمان]] است؛ چون [[نیک]] میدانیم که چنانچه [[مردم]] از وجود یک [[رئیس]] [[هدایتگر]] بهرهمند باشند و او را [[اطاعت]] کنند، [[حق]] ستمدیده از [[ستمگر]] باز ستانده میشود و [[ستمکار]] از ارتکاب [[ستم]] برحذر میگردد؛ و این وضعیتی است که به [[صلاح]] نزدیکتر، و از ناروایی و [[فساد]] دورتر است. و قبلاً نیز بیان شد که مبادرت به [[لطف]]، [بر [[خداوند]]] [[واجب]] است"<ref>{{عربی|الإمامه رئاسه عامه في أمور الدنیا و الذين لشخص من الأشخاص نيابه عن النبي. و هي واجبة عقلا، لأن الإمامة لطف، فانا نعلم قطعا ان الناس إذا كان لهم رئیس مرشد مطاع ینتصف للمظلوم من الظالم و یردع الظالم عن ظلمه کانوا إلی الصّلاح أقرب و من الفساد ابعد. و قد تقدّم أن اللّطف واجب}}؛ الباب الحادی عشر مع شرحیه النافع یوم الحشر و مفتاح الباب (ط. مؤسسه مطالعات اسلامی، ۱۳۶۵ هش)، ص۴۰.</ref>. | |||
*برهانهای دیگر متکلّمان [[امامیه]] نیز بر همین محور از [[برهان لطف]] شکل گرفته است. ایشان [[ضرورت امامت]] را: | |||
#در [[ضرورت]] فراهم بودن [[اسباب هدایت]] [[بندگان]] پس از [[رحلت پیامبر]] مکرّم [[اسلام]]{{صل}} مصداق [[لطف]] بیان مینمایند؛ | |||
#تشکیل [[دولت اسلامی]] و ایجاد زمینه [[عدالت]] و [[رشد]] [[امّت]] و [[ترغیب]] [[بندگان]] به [[معارف دینی]] را مصداق دیگر [[لطف]] [[خدای متعال]] برمی شمرند<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۱ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۱، ص:۱۶۶-۱۶۷.</ref>. | |||
==منابع== | ==منابع== |