تسلیم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تسلیم در قرآن
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
#در آیۀ {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> "سکینه" را [[ثابت قدم]] داشتن [[مؤمنان]] بر [[رضا]] و [[تسلیم]] دانستهاند. | #در آیۀ {{متن قرآن|فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» سوره فتح، آیه ۲۶.</ref> "سکینه" را [[ثابت قدم]] داشتن [[مؤمنان]] بر [[رضا]] و [[تسلیم]] دانستهاند. | ||
#در آیۀ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref> [[هدایت]] [[قلب]]، به [[تسلیم]] در برابر امر [[خداوند]] و [[رضا]] به قضای او [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: صالحیمنش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>. | #در آیۀ {{متن قرآن|مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه ۱۱.</ref> [[هدایت]] [[قلب]]، به [[تسلیم]] در برابر امر [[خداوند]] و [[رضا]] به قضای او [[تفسیر]] شده است<ref>ر.ک: صالحیمنش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>. | ||
==[[مقام تسلیم]]== | |||
[[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]]، [[روح]] [[دین اسلام]]<ref>{{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ}}؛ نهج البلاغه، قصار ۱۲۵.</ref> و از [[فضایل]] والای [[اخلاقی]] است که [[خداوند]] برگزیدگان خود را به آن [[وصف]] میکند. مثلا دربارۀ [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میگوید: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref> و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به این [[وصف]] امر مینماید و او پیشگام انجام این [[امر الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو آیا جز خداوند آفریننده آسمانها و زمین را سرور گزینم و اوست که (روزی) میخوراند و به او نمیخورانند؟ بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref>. [[پیامبران]]، [[فرزندان]] خویش را به آن سفارش کرده اند: {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. | |||
[[مقام تسلیم]] چنان موهبتی [[ارزشمند]] است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} آن را از [[خداوند]] درخواست میکند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و هنگامى كه ابراهيم و اسماعيل پايه هاى خانه [كعبه] را بالا مى بردند، [مى گفتند:] «اى پروردگار ما، از ما بپذير كه در حقيقت، تو شنواى دانايى. پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۷ ـ ۱۲۸</ref>.<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۴۱۶.</ref> | |||
زیر بنای [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]]، [[معرفت به خداوند]] است چنانچه [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «سزاوارترین [[خلق]] [[خدا]] به [[گردن نهادن]] در برابر [[قضا]] و [[فرمان]] او کسی است که [[خداشناس]] باشد»<ref>{{متن حدیث|أَحَقُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳.</ref>. هرچه [[معرفت]] [[انسان]] اوج پیدا کند، در [[مقام تسلیم]] به قلّه نزدیکتر میشود، لذا [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «[[رسول خدا]]{{صل}} درباره کاری که گذشته بود، نمیفرمود: کاش جز آن بود»<ref>{{متن حدیث|لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللَّهِ یَقُولُ لِشَیْءٍ قَدْ مَضَی: لَوْ کَانَ غَیْرُه}}؛ تنبیه الخواطر، ج۲، ۱۸۵.</ref>. [[امامان معصوم]]{{ع}} نیز [[تسلیم]] بیچون و چرای [[قضای الهی]] بودند و آنچه [[امام حسین]]{{ع}} در آخرین لحظات [[عمر]] مبارکش فرمود، در [[حقیقت]] [[زبان]] حال همه [[امامان معصوم]]{{ع}} است<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۴۱۷.</ref>. | |||
[[قرآن کریم]] در آیۀ {{متن قرآن|عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ}}<ref>«بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref> [[لزوم]] [[تسلیم]] بودن در برابر [[ارادۀ الهی]] در [[تکوین]] و [[تشریع]] و [[مقام تسلیم]] را بیان میکند<ref>ر.ک: صالحیمنش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>. | |||
وقتی میتوان به [[مقام تسلیم]] رسید که [[انسان]] خود را به تمام و کمال و در همه ابعاد تحت [[ولایت]] [[خداوند]] بداند که در همۀ ابعاد ذات و صفات و [[افعال]] خود به [[خداوند]] وابسته است و از خود هیچ استقلالی در سود و زیان و [[مرگ]] و [[زندگی]] خویش ندارد. این [[مقام تسلیم]] هنگامی در [[عبد]] محقق میشود که [[خداوند]] او را برای خویش [[خالص]] سازد<ref>ر.ک: صالحیمنش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳.</ref>. | |||
==[[تسلیم]] در برابر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}}== | |||
[[تسلیم شدن]] در برابر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}}، زیر مجموعۀ [[تسلیم شدن]] در برابر [[خداوند]] است، چرا که [[مشروعیّت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]]{{ع}} به امر [[خداوند]] است: {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کردهای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. مفاد [[آیات]]، تسلیم بودن عام در برابر [[حکم]] پیامبر اکرم{{صل}} است که همۀ [[احکام]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]] [[خداوند]] و هرچه را که منتسب به [[خدا]] و [[رسول]] است به ویژه مسئلۀ [[وصایت]] و [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را دربرمیگیرد. بر اساس این [[آیات]]، [[مؤمن]] واقعی باید [[تسلیم محض]] بوده و در هیچ یک از این موارد [[حق]] [[اعتراض]] ندارد<ref>ر.ک: صالحیمنش، محمد، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۷، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۳؛ خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۴۱۸.</ref>. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «اگر جمعیّتی [[خدا]] را بپرستند، [[نماز]] را بپا دارند و [[زکات]] را بپردازند و [[روزه]] [[ماه رمضان]] و [[حج]] را به جا آورند، ولی نسبت به کارهایی که [[پیامبر]] انجام داده، با [[سوءظن]] بنگرند و یا بگویند: اگر فلان کار را انجام نداده بود، بهتر بود، آنان در [[حقیقت]] [[مؤمنان]] واقعی نیستند، سپس [[امام]] آیۀ {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمیآورند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> را [[تلاوت]] فرموده و فرمود: بر شما باد به تسلیم»<ref>{{متن حدیث|لَوْ أَنَ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ حَجُّوا الْبَیْتَ وَ صَامُوا شَهْرَ رَمَضَانَ ثُمَّ قَالُوا لِشَیْءٍ صَنَعَهُ اللَّهُ تَعَالَی أَوْ صَنَعَهُ النَّبِیُّ ص أَلَّا صَنَعَ خِلَافَ الَّذِی صَنَعَ أَوْ وَجَدُوا ذَلِکَ فِی قُلُوبِهِمْ لَکَانُوا بِذَلِکَ مُشْرِکِینَ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ﴿ فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا ﴾ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّسْلِیم}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۳۹۰، ح ۲.</ref>.<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۴۱۹.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |