پرش به محتوا

امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
#با تأمل دوباره در نظام [[سیاست|سیاسی]] [[اسلام]] و [[تشيع]] روشن می‌شود که خوشبختانه [[اسلام]] و [[امامان]] [[شیعه]] چهارده سده پیش هر سه اصل فوق را ملحوظ داشته است. [[اسلام]] با اصل انتصابی انگاری [[مقام امامت]] و امامت به نوعی به اصل [[شایسته]] سالاری و نخبه‌گرایی توجه داشته است و در ضمن نیز تأکید می‌کند که [[حاکم]] [[منصوب]] در مقابل قانون و [[شریعت]] مانند یک شهروند عادی می‌باشد و از این ناحیه دارای هیچ امتیازی نیست "قانونمندی".  
#با تأمل دوباره در نظام [[سیاست|سیاسی]] [[اسلام]] و [[تشيع]] روشن می‌شود که خوشبختانه [[اسلام]] و [[امامان]] [[شیعه]] چهارده سده پیش هر سه اصل فوق را ملحوظ داشته است. [[اسلام]] با اصل انتصابی انگاری [[مقام امامت]] و امامت به نوعی به اصل [[شایسته]] سالاری و نخبه‌گرایی توجه داشته است و در ضمن نیز تأکید می‌کند که [[حاکم]] [[منصوب]] در مقابل قانون و [[شریعت]] مانند یک شهروند عادی می‌باشد و از این ناحیه دارای هیچ امتیازی نیست "قانونمندی".  
*از سوی دیگر با راهکارهای مختلف مانند جلب رضایت [[مردم]] در [[انتخاب]] [[حکومت دینی]] و [[حاکم]] و اصل [[شورا]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کوشد آرای شهروندان را در [[انتخاب]] [[حکومت]] و [[حاکم]] و اداره دولت محترم شمرده و به آن بهای لازم را مبذول دارد. در عصر [[غیبت]] دخالت و نقش [[مردم]] در [[تعیین]] [[حاکم دینی]] بیش از عصر حضور [[معصوم]] نمایان است. نگارنده معتقد است [[دموکراسی]] دینی و "[[حکومت]] مردم‌سالاری دینی" جامع کمالات سه عنصر [[دموکراسی]] غربی "اکثریت، قانون و نخبه‌گرایی" است. در عین حال به دلیل ارتباط با آفریدگار جهان و تأمین یک سوی [[مشروعیت]] خود از خداوند، از کاستی‌های [[دموکراسی]] غربی مصون است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۸ - ۱۲۷.</ref>
*از سوی دیگر با راهکارهای مختلف مانند جلب رضایت [[مردم]] در [[انتخاب]] [[حکومت دینی]] و [[حاکم]] و اصل [[شورا]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌کوشد آرای شهروندان را در [[انتخاب]] [[حکومت]] و [[حاکم]] و اداره دولت محترم شمرده و به آن بهای لازم را مبذول دارد. در عصر [[غیبت]] دخالت و نقش [[مردم]] در [[تعیین]] [[حاکم دینی]] بیش از عصر حضور [[معصوم]] نمایان است. نگارنده معتقد است [[دموکراسی]] دینی و "[[حکومت]] مردم‌سالاری دینی" جامع کمالات سه عنصر [[دموکراسی]] غربی "اکثریت، قانون و نخبه‌گرایی" است. در عین حال به دلیل ارتباط با آفریدگار جهان و تأمین یک سوی [[مشروعیت]] خود از خداوند، از کاستی‌های [[دموکراسی]] غربی مصون است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۸ - ۱۲۷.</ref>
==آیا می‌توان به [[مقام امامت]] بدون [[مقام نبوت]] رسید؟==
*محتمل است این [[شبهه]] طرح شود که چگونه ممکن است [[امامان]] با وجود این‌که [[پیامبر]] نیستند، جایگاهشان از [[پیامبران]] بالاتر باشد، به تعبیر دیگر، [[امامان]] چگونه بدون طی کردن [[مقام نبوت]] به [[مقام امامت]] نائل آمدند؟
*'''تحلیل و بررسی "[[ولایت]] گوهر [[نبوت]]":'''
*ویژگی‌ای که موجب می‌شود [[پیامبران]] شایستگی مواجهه با امر قدسی و [[فرشته وحی]] داشته باشد، تعالی [[روح]] خودشان است، آنان به گونه‌ای پیش از [[نبوت]] به تعالی و تهذیب [[روح]] خود می‌پردازند که لیاقت [[دریافت وحی]] و [[برگزیدن]] به [[مقام]] [[رسالت]] را پیدا می‌کنند، البته در این راه نیز [[عنایت الهی]] شامل حالشان می‌شود.
*در اصطلاح عرفانی به تعالی [[روح]] و نزدیکی صاحب [[روح]] به قرب الهی "[[مقام ولایت]]" اطلاق می‌شود که دارنده آن از قرب و [[منزلت]] خاص الهی برخوردار و لطف و [[عنایت الهی]] از جمله [[ارتباط با غیب]] و عالم فرشتگاه شامل حالش می‌شود که در این صورت صاحب چنین روحی گوهر و شرط لازم برای [[نبوت]] و [[دریافت وحی]] را کسب کرده است، اما ممکن است چنین [[انسان|انسانی]] [[وحی]] به معنای [[شریعت]] و پیغمبری را دریافت و ممکن است هم دریافت نکند. مانند [[حضرت لقمان]] که در [[قرآن]] مواعظ نیکوی وی بسیار آمده است. اما بنا به نقل مشهور وی [[حکیم الهی]] و نه [[پیامبر]] بوده است. با این وجود [[مقام]] و [[منزلت]] وی از بعضی [[پیامبران]] بیشتر بوده است.
*به تقریر دیگر دارنده [[مقام ولایت]] بالضروره به [[مقام قرب الهی]] و [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت اسرار و معارف الهی از نوع معارف عقلی و دینی و معرفتی نائل می‌آید و از این حیث می‌توان وی را "[[نبی]]" به معنای خبردهنده از [[غیب الهی]] نامید. در [[عرفان]] از این [[مقام]] به "نبوت تعریفی" نام برده می‌شود <ref>فصوص الحکم، فص داودیه، ص ۱۶۲؛ الفتوحات، ج۱، ص ۱۴۳ و ج۲، ص ۴۲۹؛ مقدمه قیصری بر فصوص، ج۱، ص ۱۲۷، فصل ۱۲.</ref>،  لذا [[عارفان]] در رابطه با [[خاتمیت]] قائل‌اند که "[[نبوت تشریعی]]" به [[خاتمیت]] رسیده است، اما [[نبوت]] تعیفی به معنای رسیدن [[انسان]]‌های کامل به قرب الهی و دریافت حقایق عقلی و دینی - نه [[شریعت]] - به استمرار خود ادامه خواهد داد.
*[[محی‌الدین عربی]] می‌گوید:{{عربی|" و اما نبوة التشریع و الرسالة فمنطقعة... الا ان الله لطیف بعباده فأبقی لهم النبوة العامة التی لا تشریع فیهما"}}<ref>فصوص الحکم، آخر فص عزیزی، ص۱۳۴ و فص شیئی، ص۷۲.</ref>. پس اصل [[برتری]] دارنده [[مقام ولایت]] بر [[مقام امامت]] با [[قرآن]] و مبانی عرفانی سازگار است، اما این‌که آیا [[امامان]] [[شیعه]] نیز دارنده چنین [[روح]] و [[مقام|مقامی]] هستند؛ ما آن را با [[روایات نبوی]] ثابت می‌کنیم. [[روایات]] متعددی وجود دارد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} به [[روح قدسی]] آنان و [[برتری]] آنان بر ارواح [[پیامبران]] تأکید و تصریح داشته است که برخی در صفحات پیشین و بعض دیگر در فصل اول ذیل عنوان "[[امامان]] و [[واسطه فیض الهی]]" گذشت<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۰۶ - ۱۰۸.</ref>


==منابع==
==منابع==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش