پرش به محتوا

برهان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست'
جز (جایگزینی متن - 'ماه' به 'ماه')
جز (جایگزینی متن - 'نادرست' به 'نادرست')
خط ۵۰: خط ۵۰:
*هرچند [[قرآن کریم]] به روش‌های گوناگون [[انسان‌ها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] [[راستین]] چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسان‌ها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بی‌استثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند.
*هرچند [[قرآن کریم]] به روش‌های گوناگون [[انسان‌ها]] را به [[تفکر]] صحیح فرا خوانده است؛ ولی به طور مشخص بیان نکرده که طریق [[فکر]] [[راستین]] چگونه است و در این باره امر را به [[عقل]] [[فطری]] [[انسان‌ها]] و [[ادراک]] ارتکازی [[نفوس]] واگذارده که همه بی‌استثنا و بدون هیچ اختلافی با آن آشنایند.
*توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی [[شک]] کنیم در این معنا [[شک]] نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و [[اعمال]] ما؛ نظیر مسائل مربوط به [[مبدأ و معاد]] یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم به طور [[قطع]] و [[یقین]] آنها را دریابیم ابتدا به قضایای [[بدیهی]] غیر قابل تردید و لوازم آنها [[پناه]] می‌بریم. سپس آنها را به ترتیب [[فکری]] خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را [[استنتاج]] می‌کنیم؛ مثلا می‌گوییم: [[زید]] ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس [[زید]] معلول است یا می‌گوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر [[زید]] ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا می‌گوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد؛ لکن [[زید]] ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان استناد شد همه از اموری است که [[انسان]] دارای [[فطرت]] [[سلیم]] محال است در آنها [[شک]] کند. حتّی در تشکیک‌ها و شبهه‌هایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در [[استنتاج]] دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن می‌گریزند؛ مثلا می‌گویند: اگر [[منطق]] و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود اهل [[منطق]] ـ که همه اهل برهان‌اند ـ هیچ اختلافی رخ ندهد، در حالی که می‌بینیم خود آنان در آرایشان با هم [[اختلاف]] دارند.
*توضیح آنکه ما اگر در هر چیزی [[شک]] کنیم در این معنا [[شک]] نداریم که بیرون از ذات ما حقایقی است مستقلّ از وجود و [[اعمال]] ما؛ نظیر مسائل مربوط به [[مبدأ و معاد]] یا مسائل ریاضی و طبیعی که اگر بخواهیم به طور [[قطع]] و [[یقین]] آنها را دریابیم ابتدا به قضایای [[بدیهی]] غیر قابل تردید و لوازم آنها [[پناه]] می‌بریم. سپس آنها را به ترتیب [[فکری]] خاصّ مرتّب کرده، سرانجام، مطلوب خود را [[استنتاج]] می‌کنیم؛ مثلا می‌گوییم: [[زید]] ممکن است و هر ممکنی معلول است، پس [[زید]] معلول است یا می‌گوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد و اگر باید معلول باشد باید علّتی داشته باشد، پس اگر [[زید]] ممکن باشد باید علّتی داشته باشد یا می‌گوییم: اگر [[زید]] ممکن باشد باید معلول باشد؛ لکن [[زید]] ممکن است، پس باید معلول باشد. این چند شکل که بدانها اشاره شد و نیز قضایایی که به صورت مقدمه بدان استناد شد همه از اموری است که [[انسان]] دارای [[فطرت]] [[سلیم]] محال است در آنها [[شک]] کند. حتّی در تشکیک‌ها و شبهه‌هایی که بر این راه و طریقه منطقی وارد شده نیز شکّاکان ندانسته یا دانسته همه اعتمادشان در [[استنتاج]] دعاوی و مقاصد خود بر همان چیزی است که از آن می‌گریزند؛ مثلا می‌گویند: اگر [[منطق]] و براهینِ منطقی راه دستیابی به واقعیّت باشد باید در بین خود اهل [[منطق]] ـ که همه اهل برهان‌اند ـ هیچ اختلافی رخ ندهد، در حالی که می‌بینیم خود آنان در آرایشان با هم [[اختلاف]] دارند.
*این گفتار خود یک [[برهان]] منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش صحّت راه [[منطق]] و [[برهان]]را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک [[اشتباه]] به نتیجه‌ای [[نادرست]] [[دست]] یافته است؛ او [[گمان]] برده استعمال [[منطق]] به نحو درست یا [[نادرست]] [[فکر]] را از [[خطا]] [[حفظ]] می‌کند، در صورتی که چنین نیست، زیرا [[منطق]] ابزاری است قانونی که به‌کارگیری درست آن [[بشر]] را از خطای در [[فکر]] باز می‌دارد، پس اگر اختلافی در میان [[مدعیان مشاهده]] می‌شود برای آن است که یکی از دو طرف به طور صحیح [[منطق]] و [[برهان]] را به کار نبرده است؛ نه آنکه [[برهان]] و [[منطق]] طریقه قابل اطمینانی نیست<ref>المیزان، ج‌۵‌، ص‌۲۵۴، ۲۵۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.
*این گفتار خود یک [[برهان]] منطقی است و گوینده آن به اقتضای فطرتش صحّت راه [[منطق]] و [[برهان]]را پذیرفته و به اصول و چارچوب آن اعتراف کرده، بلکه آنها را به کار گرفته است؛ ولی بر اثر یک [[اشتباه]] به نتیجه‌ای نادرست [[دست]] یافته است؛ او [[گمان]] برده استعمال [[منطق]] به نحو درست یا نادرست [[فکر]] را از [[خطا]] [[حفظ]] می‌کند، در صورتی که چنین نیست، زیرا [[منطق]] ابزاری است قانونی که به‌کارگیری درست آن [[بشر]] را از خطای در [[فکر]] باز می‌دارد، پس اگر اختلافی در میان [[مدعیان مشاهده]] می‌شود برای آن است که یکی از دو طرف به طور صحیح [[منطق]] و [[برهان]] را به کار نبرده است؛ نه آنکه [[برهان]] و [[منطق]] طریقه قابل اطمینانی نیست<ref>المیزان، ج‌۵‌، ص‌۲۵۴، ۲۵۷.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]] ج۵، ص ۵۰۲ - ۵۱۷.</ref>.


==گستره [[برهان]]==
==گستره [[برهان]]==
۲۱۷٬۶۰۶

ویرایش