ربوبیت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←گستره ربوبیت الهی
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==گستره [[ربوبیت الهی]]== | ==گستره [[ربوبیت الهی]]== | ||
[[قرآن کریم]]، افزون بر اینکه [[خدا]] را [[پروردگار]] عالمیان: | *[[قرآن کریم]]، افزون بر اینکه [[خدا]] را [[پروردگار]] عالمیان: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>، همه چیز: {{متن قرآن|وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ }}<ref>« او پروردگار هر چیز است » سوره انعام، آیه۱۶۴.</ref>، [[آسمانها]] و [[زمین]] و آنچه میان آنهاست: {{متن قرآن|رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا }}<ref>«پروردگار آسمانها و زمین است و آنچه میان آنهاست » سوره مریم، آیه ۶۵.</ref> میشناساند، خصوص [[ربوبیت]] [[عرش]]: {{متن قرآن|وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>« و او پروردگار اورنگ سترگ (فرمانفرمایی جهان) است» سوره توبه، آیه ۱۲۹.</ref>، مشارق و مغارب: {{متن قرآن|فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ}}<ref>«نه، سوگند به پروردگار خاوران و باختران ما توانمندیم،» سوره معارج، آیه ۴۰.</ref>، سپیده صبح: {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ}}<ref>«بگو: به پروردگار سپیدهدم پناه میبرم» سوره فلق، آیه ۱.</ref>، [[مردم]]: {{متن قرآن|قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ}}<ref>«بگو: به پروردگار آدمیان پناه میبرم» سوره ناس، آیه ۱.</ref>، [[ستاره]] شعری:{{متن قرآن|وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى}}<ref>«و اوست که پروردگار (ستاره) شعری است» سوره نجم، آیه ۴۹.</ref>، [[خانه کعبه]]: {{متن قرآن|فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ}}<ref>«پس باید پروردگار این خانه را بپرستند» سوره قریش، آیه ۳.</ref> و... را از آنِ [[خدا]] میداند، از این رو میتوان گفت سراسر [[جهان هستی]] و همه جلوههای وجود را ربوبیتِ [[پروردگار]] بزرگ <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۵.</ref>فرا میگیرد: {{متن قرآن|فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ}}<ref>«پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!» سوره واقعه، آیه ۷۴.</ref> که از هرگونه [[محدودیت]] و [[کاستی]] پیراسته است. | ||
*مظاهر [[ربوبیت]] [[حضرت حق]]، در [[آیات قرآن]] بازتاب یافتهاند؛ مانند بخشیدن یا گرفتن [[فرمانروایی]]: «تُؤتی المُلک مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلک مِمَّن تَشاء» (آلعمران / ۳، ۲۶)، [[عزیز]] یا [[ذلیل]] ساختن: «تُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاء» (آلعمران / ۳، ۲۶)، روزی دادن: «واللّهُ یرزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِساب» (بقره / ۲۲، ۲۱۲)، گستراندن یا تنگ کردن روزی: «اَللّهُ یبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یشاءُ ویقدِر» (رعد / ۱۳، ۲۶)؛ بقره / ۲۲، ۲۴۵، عقیم ساختن یا بخشیدن [[فرزندان]] دختر و پسر: «یهَبُ لِمَن یشاءُ اِنـثـًا ویهَبُ لِمَن یشاءُ الذُّکور» ([[شوری]] / ۴۲، ۴۹)؛ «ویجعَلُ مَن یشاءُ عَقیمـًا» ([[شوری]] / ۴۲، ۵۰۰) فرو بردن بخشی از [[شب]] و روز در یکدیگر: «یولِجُ الَّیلَ فِی النَّهارِ ویولِجُ النَّهارَ فِی الَّیل» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۱۱)، خارج ساختن زنده از مرده و بهعکس: «یخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیتِ ویخرِجُ المَیتَ مِنَ الحَی» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹۹)، زنده کردن [[زمین مرده]]: «ویحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹)، [[تسخیر]] [[خورشید و ماه]]: «وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَر» (عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، [[تدبیر امور]] از بالاترین مرحله وجود تا پایینترین مرحله: «یدَبِّرُ الاَمرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرض» ([[سجده]] / ۳۲، ۵)، تقدیر و [[هدایت]] امور: «قَدَّرَ فَهَدی» (اعلی / ۸۷، ۳۳)، خنداندن و گریاندن: «واَنَّهُ هُوَ اَضحَک واَبکی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۳)، میراندن و زنده ساختن: «هُوَ اَماتَ واَحیا». ([[نجم]] / ۵۳۳، ۴۴) نیز بینیاز و [[توانمند]] ساختن: «هُوَ اَغنی واَقنی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۸۸)، گسترش [[زمین]] و برافراشتن سقف [[آسمان]]: «والاَرضَ بَعدَ ذلِک دَحـها» (نازعات / ۷۹، ۳۰)؛ «رَفَعَ سَمکها» (نازعات / ۷۹، ۲۸۸)، برپاداشتن کوهها: «واِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت» (غاشیه / ۸۸، ۱۹۹)، رام کردن کشتیها در دریاها: «وسَخَّرَ لَکمُ الفُلک لِتَجرِیَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، [[حفظ]] [[آسمانها]] از افتادن بر [[زمین]]: «ویمسِک السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الاَرضِ اِلاّ بِاِذنِهِ» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۵)، گرد آوردن [[انسانها]] در [[رستاخیز]]: «رَبَّنا اِنَّک جامِعُ النّاسِ لِیومٍ لا رَیبَ فیهِ» (آلعمران / ۳، ۹۹)<ref>الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص ۱۳۷ـ۱۳۸.</ref>، فرو فرستادن [[باران]] و رویاندن میوهها: «واَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در [[آسمان]]: «اَللّهُ الَّذی یرسِلُ الرّیـحَ فَتُثیرُ سَحابـًا فَیبسُطُهُ فِی السَّماءِ کیفَ یشاءُ». ([[روم]] / ۳۰، ۴۸) براین پایه، برخلاف کسانی که «العــلَمین» را در [[آیه]] ۲ [[حمد]] / ۱۱ به آفریدگان دارای [[علم]] و [[ادراک]] مانند [[انسانها]]، [[فرشتگان]] و جنّ محدود کردهاند<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>، میتوان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>؛ نیز میشود افزود با توجه به اینکه از یک سو [[خدا]] خود را در این [[آیه]] به [[وصف]] «[[ربّ]] العالمین» ستوده و از سوی دیگر، [[بهترین]] و [[کاملترین]] صفت را در [[مقام]] تعریف به کار میگیرند، [[بهترین]] و [[کاملترین]] [[وصف]] [[خدا]] [[ربوبیت]] فراگیر اوست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>، چنانکه برخی پس از تأکید بر اینکه [[کاملترین]] مرتبه آن است که شیءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفتهاند: لفظ «اللّه » بر تمام بودن [[خدا]] تکیه دارد، چون بر [[واجب]] الوجود بالذات دلالت میکند و «[[ربّ]] العالمین» بر فوق تمام بودن وی پای میفشارد، زیرا بر فیضان و [[تربیت]] ما سویاللّهاز جانب او تأکید میکند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. برخی ذیل [[آیه]] یادشده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه [[ربوبیت]] و [[تربیت الهی]]، به این نمونهها اشاره کردهاند: ۱. نطفه [[آدمی]] پس از جدا شدن از صلب [[پدر]] و جاگرفتن در رحم [[مادر]]، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر میگذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، [[دست]]، پا، [[چشم]]، گوش، [[زبان]]، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز میگردد: «ولَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ مِن سُلــلَةٍ مِن طین * ثُمَّ جَعَلنـهُ نُطفَةً فی قَرارٍ مَکین * ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظـمـًا فَکسَونَا العِظـمَ لَحمـًا ثُمَّ اَنشَأنـهُ خَلقـًا ءاخَرَ فَتَبارَک اللّهُ اَحسَنُ الخــلِقین» (مؤمنون / ۲۳، ۱۲ ـ ۱۴۴)؛ نیز [[حجّ]] / ۲۲، ۵. | |||
مظاهر [[ربوبیت]] [[حضرت حق]]، در [[آیات قرآن]] بازتاب یافتهاند؛ مانند بخشیدن یا گرفتن [[فرمانروایی]]: «تُؤتی المُلک مَن تَشاءُ وتَنزِعُ المُلک مِمَّن تَشاء» (آلعمران / ۳، ۲۶)، [[عزیز]] یا [[ذلیل]] ساختن: «تُعِزُّ مَن تَشاءُ وتُذِلُّ مَن تَشاء» (آلعمران / ۳، ۲۶)، روزی دادن: «واللّهُ یرزُقُ مَن یشاءُ بِغَیرِ حِساب» (بقره / ۲۲، ۲۱۲)، گستراندن یا تنگ کردن روزی: «اَللّهُ یبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یشاءُ ویقدِر» (رعد / ۱۳، ۲۶)؛ بقره / ۲۲، ۲۴۵، عقیم ساختن یا بخشیدن [[فرزندان]] دختر و پسر: «یهَبُ لِمَن یشاءُ اِنـثـًا ویهَبُ لِمَن یشاءُ الذُّکور» ([[شوری]] / ۴۲، ۴۹)؛ «ویجعَلُ مَن یشاءُ عَقیمـًا» ([[شوری]] / ۴۲، ۵۰۰) فرو بردن بخشی از [[شب]] و روز در یکدیگر: «یولِجُ الَّیلَ فِی النَّهارِ ویولِجُ النَّهارَ فِی الَّیل» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۱۱)، خارج ساختن زنده از مرده و بهعکس: «یخرِجُ الحَیَّ مِنَ المَیتِ ویخرِجُ المَیتَ مِنَ الحَی» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹۹)، زنده کردن [[زمین مرده]]: «ویحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» ([[روم]] / ۳۰، ۱۹)، [[تسخیر]] [[خورشید و ماه]]: «وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَر» (عنکبوت / ۲۹، ۶۱)، [[تدبیر امور]] از بالاترین مرحله وجود تا پایینترین مرحله: «یدَبِّرُ الاَمرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الاَرض» ([[سجده]] / ۳۲، ۵)، تقدیر و [[هدایت]] امور: «قَدَّرَ فَهَدی» (اعلی / ۸۷، ۳۳)، خنداندن و گریاندن: «واَنَّهُ هُوَ اَضحَک واَبکی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۳)، میراندن و زنده ساختن: «هُوَ اَماتَ واَحیا». ([[نجم]] / ۵۳۳، ۴۴) نیز بینیاز و [[توانمند]] ساختن: «هُوَ اَغنی واَقنی» ([[نجم]] / ۵۳، ۴۸۸)، گسترش [[زمین]] و برافراشتن سقف [[آسمان]]: «والاَرضَ بَعدَ ذلِک دَحـها» (نازعات / ۷۹، ۳۰)؛ «رَفَعَ سَمکها» (نازعات / ۷۹، ۲۸۸)، برپاداشتن کوهها: «واِلَی الجِبالِ کیفَ نُصِبَت» (غاشیه / ۸۸، ۱۹۹)، رام کردن کشتیها در دریاها: «وسَخَّرَ لَکمُ الفُلک لِتَجرِیَ فِی البَحرِ بِاَمرِهِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، [[حفظ]] [[آسمانها]] از افتادن بر [[زمین]]: «ویمسِک السَّماءَ اَن تَقَعَ عَلَی الاَرضِ اِلاّ بِاِذنِهِ» ([[حجّ]] / ۲۲، ۶۵)، گرد آوردن [[انسانها]] در [[رستاخیز]]: «رَبَّنا اِنَّک جامِعُ النّاسِ لِیومٍ لا رَیبَ فیهِ» (آلعمران / ۳، ۹۹)<ref>الجامع لاسماء اللّه الحسنی، ص ۱۳۷ـ۱۳۸.</ref>، فرو فرستادن [[باران]] و رویاندن میوهها: «واَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَاَخرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرتِ» ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۲۲)، فرستادن بادها و به حرکت در آوردن ابرها و گسترش آنها در [[آسمان]]: «اَللّهُ الَّذی یرسِلُ الرّیـحَ فَتُثیرُ سَحابـًا فَیبسُطُهُ فِی السَّماءِ کیفَ یشاءُ». ([[روم]] / ۳۰، ۴۸) براین پایه، برخلاف کسانی که «العــلَمین» را در [[آیه]] ۲ [[حمد]] / ۱۱ به آفریدگان دارای [[علم]] و [[ادراک]] مانند [[انسانها]]، [[فرشتگان]] و جنّ محدود کردهاند<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>، میتوان گفت همه کائنات و مخلوقات مراد است<ref>المنار، ج ۱، ص ۵۱.</ref>؛ نیز میشود افزود با توجه به اینکه از یک سو [[خدا]] خود را در این [[آیه]] به [[وصف]] «[[ربّ]] العالمین» ستوده و از سوی دیگر، [[بهترین]] و [[کاملترین]] صفت را در [[مقام]] تعریف به کار میگیرند، [[بهترین]] و [[کاملترین]] [[وصف]] [[خدا]] [[ربوبیت]] فراگیر اوست<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>، چنانکه برخی پس از تأکید بر اینکه [[کاملترین]] مرتبه آن است که شیءْ تام، بلکه فوق تمام باشد، گفتهاند: لفظ «اللّه » بر تمام بودن [[خدا]] تکیه دارد، چون بر [[واجب]] الوجود بالذات دلالت میکند و «[[ربّ]] العالمین» بر فوق تمام بودن وی پای میفشارد، زیرا بر فیضان و [[تربیت]] ما سویاللّهاز جانب او تأکید میکند<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۲۳۲.</ref>. برخی ذیل [[آیه]] یادشده پس از تصریح به نامتناهی بودن وجوه [[ربوبیت]] و [[تربیت الهی]]، به این نمونهها اشاره کردهاند: ۱. نطفه [[آدمی]] پس از جدا شدن از صلب [[پدر]] و جاگرفتن در رحم [[مادر]]، مراحل علقه و مضغه بودن را پشت سر میگذارد و سپس اعضایی چون استخوان، غضروف، رباط، روده، شریان، [[دست]]، پا، [[چشم]]، گوش، [[زبان]]، بینی و... در آن پدید آمده و هر کدام به نیرویی خاصّ مجهز میگردد: «ولَقَد خَلَقنَا الاِنسـنَ مِن سُلــلَةٍ مِن طین * ثُمَّ جَعَلنـهُ نُطفَةً فی قَرارٍ مَکین * ثُمَّ خَلَقنَا النُّطفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقنَا العَلَقَةَ مُضغَةً فَخَلَقنَا المُضغَةَ عِظـمـًا فَکسَونَا العِظـمَ لَحمـًا ثُمَّ اَنشَأنـهُ خَلقـًا ءاخَرَ فَتَبارَک اللّهُ اَحسَنُ الخــلِقین» (مؤمنون / ۲۳، ۱۲ ـ ۱۴۴)؛ نیز [[حجّ]] / ۲۲، ۵. | |||
۲. دانه گیاه پس از جای گرفتن در [[دل]] [[زمین]] با رطوبتی که به آن میرسد، با اینکه درهمه ابعاد گسترش مییابد، فقط از دو قسمت بالا و پایین شکاف برمیدارد و از یکی زائدهای بیرون میآید که ساقه را تشکیل میدهد و از دیگری، زائدهای که ریشه از آن پا میگیرد و سپس از ساقه شاخهها، از شاخهها شکوفهها و از شکوفهها میوهها پدید میآیند و میوهها خود، اجزایی دارند که در [[لطافت]] و [[صلابت]] مختلفاند. ریشه نیز از طرف نوک که در [[لطافت]] مثل آبِ بسته (ژله مانند) است، در [[زمین]] سخت و [[خشن]] فرو رفته و با نیروی جاذبهای که [[خدا]] در آن به [[ودیعت]] نهاده اجزاءِ لطیف و مواد مفید را از درون گل و لای جذب میکند، نیازمندیهای [[بندگان]]، مانند [[غذا]]، خورشت، میوه، دارو و... بهوجود میآیند: «اَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبـًّا * ثُمَّ شَقَقنَا الاَرضَ شَقـًّا * فَاَنبَتنا فیها حَبـًّا * وعِنَبـًا وقَضبـا * وزَیتونـًا ونَخلا * وحَداقَ غُلبـا * وفـکهَةً واَبـًّا * مَتـعـًا لَکم ولاَِنعـمِکم. (عبس / ۸۰، ۲۵ ـ ۳۲) ۳۳. آمد و شد سیارات و ستارهها، به گونهای است که [[مصالح]] [[بندگان]] را تأمین میکند؛ مثلاً روز با [[طلوع]] [[خورشید]] میآغازد و مایه حرکت و جستار معاش میشود و [[شب]] با غروب آن پدید آمده و سبب [[راحتی]] و [[آرامش]] میگردد: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِساب» ([[یونس]] / ۱۰، ۵)؛ «وهُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها فی ظُـلُمـتِ البَرِّ والبَحر» (انعام / ۶، ۹۷)؛ «اَلَم نَجعَلِ الاَرضَ مِهـدا * والجِبالَ اَوتادا * وخَلَقنـکم اَزوجـا * وجَعَلنا نَومَکم سُباتـا * وجَعَلنَا الَّیلَ لِباسـا * وجَعَلنَا النَّهارَ مَعاشـا * وبَنَینا فَوقَکم سَبعـًا شِدادا * وجَعَلنا سِراجـًا وهّاجـا». (نبأ / ۷۸، ۶ ـ۱۳۳) [[تأمّل]] در شگفتیهای احوال معادن، نباتات، حیوانات و [[آثار حکمت]] [[آفرینش انسان]]، بسیاری از اسباب [[تربیت الهی]] و ادلّه [[رحمت]] او و قطرهای از دریای [[اسرار]] جمله «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» را [[آشکار]] میسازد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. برخی هم در یادکرد مسائلی بیشتر با توجّه به وضعیت اقلیمی خود، نمونههایی از [[ربوبیت]] [[حضرت]] [[حقّ]] را شرح کردهاند؛ نظیر [[ربوبیت]] دانههای ذرّت، گندم، خرما، [[تربیت]] لؤلؤ و مرجان در دریا، [[رشد]] [[فرزندان]] با شیر [[مادر]]، [[تربیت]] [[انسانها]] در مدارس، پرورش [[عقول]] با [[علم]] [[منطق]] جهت [[درک]] [[علوم]] عالی<ref>تفسیر طنطاوی، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. | ۲. دانه گیاه پس از جای گرفتن در [[دل]] [[زمین]] با رطوبتی که به آن میرسد، با اینکه درهمه ابعاد گسترش مییابد، فقط از دو قسمت بالا و پایین شکاف برمیدارد و از یکی زائدهای بیرون میآید که ساقه را تشکیل میدهد و از دیگری، زائدهای که ریشه از آن پا میگیرد و سپس از ساقه شاخهها، از شاخهها شکوفهها و از شکوفهها میوهها پدید میآیند و میوهها خود، اجزایی دارند که در [[لطافت]] و [[صلابت]] مختلفاند. ریشه نیز از طرف نوک که در [[لطافت]] مثل آبِ بسته (ژله مانند) است، در [[زمین]] سخت و [[خشن]] فرو رفته و با نیروی جاذبهای که [[خدا]] در آن به [[ودیعت]] نهاده اجزاءِ لطیف و مواد مفید را از درون گل و لای جذب میکند، نیازمندیهای [[بندگان]]، مانند [[غذا]]، خورشت، میوه، دارو و... بهوجود میآیند: «اَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبـًّا * ثُمَّ شَقَقنَا الاَرضَ شَقـًّا * فَاَنبَتنا فیها حَبـًّا * وعِنَبـًا وقَضبـا * وزَیتونـًا ونَخلا * وحَداقَ غُلبـا * وفـکهَةً واَبـًّا * مَتـعـًا لَکم ولاَِنعـمِکم. (عبس / ۸۰، ۲۵ ـ ۳۲) ۳۳. آمد و شد سیارات و ستارهها، به گونهای است که [[مصالح]] [[بندگان]] را تأمین میکند؛ مثلاً روز با [[طلوع]] [[خورشید]] میآغازد و مایه حرکت و جستار معاش میشود و [[شب]] با غروب آن پدید آمده و سبب [[راحتی]] و [[آرامش]] میگردد: «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا وقَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعلَموا عَدَدَ السِّنینَ والحِساب» ([[یونس]] / ۱۰، ۵)؛ «وهُوَ الَّذی جَعَلَ لَکمُ النُّجومَ لِتَهتَدوا بِها فی ظُـلُمـتِ البَرِّ والبَحر» (انعام / ۶، ۹۷)؛ «اَلَم نَجعَلِ الاَرضَ مِهـدا * والجِبالَ اَوتادا * وخَلَقنـکم اَزوجـا * وجَعَلنا نَومَکم سُباتـا * وجَعَلنَا الَّیلَ لِباسـا * وجَعَلنَا النَّهارَ مَعاشـا * وبَنَینا فَوقَکم سَبعـًا شِدادا * وجَعَلنا سِراجـًا وهّاجـا». (نبأ / ۷۸، ۶ ـ۱۳۳) [[تأمّل]] در شگفتیهای احوال معادن، نباتات، حیوانات و [[آثار حکمت]] [[آفرینش انسان]]، بسیاری از اسباب [[تربیت الهی]] و ادلّه [[رحمت]] او و قطرهای از دریای [[اسرار]] جمله «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ العــلَمین» را [[آشکار]] میسازد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۳۲۱.</ref>. برخی هم در یادکرد مسائلی بیشتر با توجّه به وضعیت اقلیمی خود، نمونههایی از [[ربوبیت]] [[حضرت]] [[حقّ]] را شرح کردهاند؛ نظیر [[ربوبیت]] دانههای ذرّت، گندم، خرما، [[تربیت]] لؤلؤ و مرجان در دریا، [[رشد]] [[فرزندان]] با شیر [[مادر]]، [[تربیت]] [[انسانها]] در مدارس، پرورش [[عقول]] با [[علم]] [[منطق]] جهت [[درک]] [[علوم]] عالی<ref>تفسیر طنطاوی، ج ۱، ص ۱۲ ـ ۱۶.</ref><ref>[[حسن رمضانی|رمضانی، حسن]]، [[رب / اسماء و صفات (مقاله)|رب / اسماء و صفات]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>. |