ویژگیهای امامت: تفاوت میان نسخهها
←عصمت
(←عصمت) |
|||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
*از این رو، [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، در پرتو [[عنایت ویژه]] [[الهی]] از [[علم]] و [[اراده]] [[قوی]] برخوردار شدهاند و همراه با [[پاکی]] ذاتی، به [[تقوا]] در بالاترین [[درجه]] ممکن روی آوردهاند و به [[مقام عصمت]] کبرا و همه جانبه دست یازیدهاند؛ آنچنان که در پرتو این [[تربیت]] ویژه [[الهی]] و رسیدن به اوج قله کمال، [[شایسته]] [[مناصب]] [[الهی]] [[نبوت]] و [[امامت]] شدهاند؛ چون چنین [[مناصب]] خاص [[الهی]]، تحصیل ملکه [[عصمت]] در این مرتبه را اقتضا دارد و آن نیز تنها با [[عنایت ویژه]] [[الهی]] قابل دستیابی است. | *از این رو، [[پیشوایان معصوم]]{{عم}}، در پرتو [[عنایت ویژه]] [[الهی]] از [[علم]] و [[اراده]] [[قوی]] برخوردار شدهاند و همراه با [[پاکی]] ذاتی، به [[تقوا]] در بالاترین [[درجه]] ممکن روی آوردهاند و به [[مقام عصمت]] کبرا و همه جانبه دست یازیدهاند؛ آنچنان که در پرتو این [[تربیت]] ویژه [[الهی]] و رسیدن به اوج قله کمال، [[شایسته]] [[مناصب]] [[الهی]] [[نبوت]] و [[امامت]] شدهاند؛ چون چنین [[مناصب]] خاص [[الهی]]، تحصیل ملکه [[عصمت]] در این مرتبه را اقتضا دارد و آن نیز تنها با [[عنایت ویژه]] [[الهی]] قابل دستیابی است. | ||
*بنابراین ملکه [[عصمت]]، موهبتی اختصاصی است و با [[اختیار]] نیز منافات ندارد <ref>بحارالانوار، ج۳، ص:۱۴۴؛ ادب فنای مقربان، ج۳، ص:۲۴۸-۲۷۱؛ منشور جاوید، ج۱۰، ص:۳۹-۱۴۴.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۴۶-۵۰.</ref> | *بنابراین ملکه [[عصمت]]، موهبتی اختصاصی است و با [[اختیار]] نیز منافات ندارد <ref>بحارالانوار، ج۳، ص:۱۴۴؛ ادب فنای مقربان، ج۳، ص:۲۴۸-۲۷۱؛ منشور جاوید، ج۱۰، ص:۳۹-۱۴۴.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۴۶-۵۰.</ref> | ||
===قله [[کمالات انسانی]] – [[الهی]] ([[انسان کامل]])=== | |||
*به [[دلیل]] برخورداری [[امام]] از [[علم]] و [[عصمت]]، [[امامت]] در نگاه [[شیعه]]، یک [[مقام]] و [[منصب]] عادی و معلمولی فاقد [[ارزشها]] و [[کمالات معنوی]] نیست، بلکه مقامی است بس [[عظیم]] و جایگاهی رفیع که همه [[کمالات انسانی]] و [[الهی]] را در خود جمع کرده و در قله [[کمالات]] والا و "[[انسان کامل]]" قرار گرفته است، به طوری که به تصریح [[امام رضا]]{{ع}}، [[امامان]]{{عم}} یگانه روزگار خویش بوده و کسی در [[کمالات]] و [[فضایل]] به گرد پای آنان نمیرسد. | |||
*این سخن، [[صرف]] ادعای ما نیست بلکه واقعیت انکارناپذیری است که [[مخالفان]] [[مذهب تشیع]] نیز به آن اعتراف دارند و درباره [[فضایل]] و [[کمالات معنوی]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} و در رأس آنها [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} کتب فراوانی از سوی علمای [[سنی]] [[مذهب]] تألیف شده است<ref>برخی از کتب تدوینی علمای سنی درباره فضایل و کمالات معنوی ائمه اهل بیت{{عم}} به این شرح است: ینابیع المودّة (فی مناقب الامام علی و اهل البیت{{عم}})، شیخ ابراهیم بلخی قندوزی حنفی در سه جلد؛ فرائد السمطین، فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والأئمة من ذرّیتهم{{عم}}، شیخ ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی شافعی، در دو جلد بزرگ؛ شواهد التنزیل فی الآیات النازله فی اهل البیت{{عم}}، حاکم حسکانی حنفی (عبیدالله بن عبد الله)، در دو جلد؛ فضایل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنّت (ترجمه کتاب: فضائل الخمسة من الصحاح السّتة)، ترجمه شیخ محمدباقر ساعدی، در چهار جلد.</ref>. | |||
*به عنوان نمونه، [[احمد بن حنبل]]، پیشوای [[فرقه]] [[حنبلیان]]، میگوید: برای هیچ کس از [[صحابه]] [[رسول خدا]]{{صل}} اندازه [[علی]]{{ع}} [[فضایل]] [[روایت]] نشده است<ref>المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۰۷؛ الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ص۱۲۰ ۱۲۱.</ref>. | |||
*[[سعدالدین تفتازانی]]، با [[نقل]] نمونههایی از [[آیات]] دالّ بر [[فضایل]] و [[برتری]] [[معنوی]] [[اهل بیت]]{{عم}} به این [[حقیقت]] اعتراف میکند<ref>ر.ک: شرح المقاصد، ج۵، ص۲۹۵ - ۲۹۸. </ref> که در [[آیه مباهله]]{{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ}}<ref> «بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، [[خداوند]] از زبان [[پیامبر]]{{صل}} تعبیر به {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} آورده است و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خود و [[علی]]{{ع}} را به منزله یک تن فرض کرده است. این جمله سخن [[تفتازانی]] است که میگوید: شکی نیست که کسی که به منزله [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} قلمداد میشود، او [[برترین]] و بافضلترین فرد (از میان [[امت]] [[مسلمان]]) است<ref>{{عربی|و لا شك انّه من كان بمنزلة نفس النبي كان أفضل}}</ref>. | |||
*درباره [[آیه]] {{متن قرآن|فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند و جبرئیل و (آن) مؤمن شایسته، یار اویند» سوره تحریم، آیه ۴.</ref> نیز از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که "[[صالح]] المؤمنین" [[علی]] است. | |||
*در شرح [[آیه]] موّدت: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. [[ابن ابی الحدید معتزلی]] نام برخی بزرگان [[اهل سنت]] را ذکر میکند که تصریح دارند بر اینکه [[علی]]{{ع}} (بر سایر [[صحابه]]) مقدم است <ref>شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷ - ۹.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۵۰-۵۲.</ref> | |||
===دارای [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]]=== | |||
*[[شیعیان]] پیرو [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} بر این باورند که [[ائمه معصومین]]{{عم}} به [[دلیل]] شایستگیهای [[اخلاقی]] و [[کمالات]] والای [[معنوی]] که در پرتو [[عنایات]] و موهبتهای ویژه [[الهی]] همراه با [[طاعت]] و [[بندگی]] خالصانه خداوندی به دست آوردهاند، به [[برترین]] [[مقام]] ممکن برای [[انسان]] یعنی [[مقام]] "[[انسان کامل]]" رسیدهاند و سزاوار دستیابی به [[برترین]] [[مقام]] و [[منزلت]] [[انسانی]] - [[الهی]] یعنی [[مقام]] "[[ولایت مطلقه]] [[تکوینی]] و [[تشریعی]]" شدهاند<ref>ر.ک: مجد البیان فی تفسیر القرآن، شیخ محمد حسین اصفهانی، ص۹۲ - ۹۳؛ مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، امام خمینی، ترجمه سید احمد فهری، ص۱۷۵ - ۱۷۷؛ ولایت کلیه، سید حسن میرجهانی، ج۱، ص۲۷۵ و ۲۷۸ - ۲۷۹؛ انوار الولایة، ملا زینالعابدین گلپایگانی، ص۳۱۰ - ۳۱۷.</ref>. به همین [[دلیل]]، [[ائمه طاهرین]]{{عم}} و با داشتن این [[جایگاه]] بلند و ممتازشان نزد [[خداوند متعال]]، همه [[مقامات]] و [[شئون]] ظاهری و باطنیای که [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اعطا کرده، جز [[مقام]] و [[منصب]] "[[نبوّت]]" را دارا هستند؛ چون همه آن [[شایستگیها]]، [[کمالات]] و [[مقامات]] ظاهری و [[باطنی]] در دو [[قسم ]]"[[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]]"، تبلور مییابد<ref>باید توجه داشت که ولایت به تمام و کمال و همه ابعاد و اقسام آن بالاصاله از آنِ خدای متعال به عنوان یگانه سرچشمه هستی و قدرت لایزال و توانای بیمثال بوده و در انحصار اوست و به هر کس از بندگان متکامل و شایسته خویش که صلاح بداند، اعطا میکند.</ref>؛ و در میان این دو [[قسم]] [[ولایت]] هم، ریشه و اصل همان "[[ولایت تکوینی]]" است، که رتبه وجودی و کمال ذاتی [[اولیای الهی]] از جمله [[ائمه طاهرین]]{{عم}} است که تحصیل کردهاند و [[ولایت تشریعی]]، سمت اعتباری و ظاهری اعطایی به آنهاست که به [[دلیل]] داشتن [[ولایت تکوینی]]، [[شایسته]] آن شدهاند<ref>شمیم ولایت، عبدالله جوادی آملی، ص۲۵ و ۹۱ - ۹۲؛ همو، ادب فنای مقربان، شرح و تفسیر زیارت جامعه کبیره، ج۳، ص۱۷ - ۲۰.</ref>. | |||
*به همین [[دلیل]]، [[حکما]] و [[متکلمان]]، [[ولایت تکوینی]] و [[باطنی]] را در رتبه، حتی از [[نبوّت]] و [[رسالت]] هم [[برتر]] میدانند و میگویند، [[ولایت]] [[باطن]] [[نبوّت]] و [[رسالت]] بوده و [[نبوت]] ظاهر [[ولایت]] است و همین طور است نسبت میان [[ولایت باطنی]] و [[امامت]] ظاهری و [[تشریعی]] [[ائمه]]{{عم}}<ref>مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، ترجمه فهری، ص۷۷؛ انسان کامل از دیدگاه نهجالبلاغه، حسن حسنزاده آملی، ص۴۵.</ref>. | |||
*تعریف اجمالی [[ولایت تکوینی]]، این است: [[ولایت تکوینی]] که از آن به "[[ولایت]] تصرّف"، "[[ولایت باطنی]]"، "[[ولایت معنوی]]" و "[[ولایت]] [[حقیقی]]" نیز تعبیر میشود، نوعی [[اقتدار]]، تسلّط، تصرّف و سیطره وجودی<ref>واژه «تکوین» از ماده «کون» به معنای بودن یعنی وجود و هستی است (مجمع البحرین، ماده «ک و ن»؛ النهایه، ج۴، ص۲۱۱). ولایت تکوینی، نوعی تصرف وجودی و ایجاد دگرگونی به ارادة صاحب ولایت تکوینی است و دارای مراتب و شئون فراوانی است و از آفرینش جهان و انسان گرفته تا زنده کردن و میراندن جانداران و مدیریت جهان آفرینش و شفای بیماران و غیر آن همه را شامل میشود.</ref> و [[تکوینی]] است و به معنای [[قدرت]] تصرّف و تأثیرگذاری در [[نظام طبیعت]] و [[آفرینش جهان]] و در [[نفوس]] [[انسانی]] و ایجاد دگرگونی در آنهاست<ref>مجموعه آثار، شهید مطهری، ج۳، ص۲۸۴.</ref>؛ اعم از این که دگرگونی محدود یا گسترده باشد و ماهیت این [[ولایت]] و [[قدرت]] [[تکوینی]] ذاتی، استقلالی و [[بالاصاله]] باشد (مانند [[ولایت تکوینی]] [[خداوند متعال]])، و یا غیر ذاتی، اکتسابی و اهدایی (مانند [[ولایت تکوینی]] [[پیامبر]] و [[ائمه]]{{عم}}). | |||
*تعریف اجمالی [[ولایت تشریعی]] این است<ref>تصریح و تأکید بر اجمالی به این دلیل است که تعریف این دو قسم ولایت و مراتب و شئون آنها در همه دارندگان آن به یک صورت و کاملاً یک شکل و یکنواخت نبوده و تفاوت دارد.</ref>: [[ولایت تشریعی]] در تعریف ابتدایی و [[حقیقی]]، به معنای [[جعل]] و [[تشریع احکام]] و [[قوانین]] آسمانی و ارسالی توسط [[خداوند متعال]] برای [[هدایت]] و [[رستگاری]] [[انسان]] است که توسط [[پیامبران]] به [[بشر]] [[ابلاغ]] شده است. بر خلاف [[ولایت تکوینی]]، که امکان تخلّف و عدم تحقق ارادۂ [[صاحب ولایت]] در آن متصور نیست و [[اراده]] فعل همان و تحققش همان{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>؛ و نیز {{متن قرآن|وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> «و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>؛ {{متن قرآن|إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> «چون کاری را اراده کند تنها بدان میفرماید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> «اوست که زنده میدارد و میمیراند و چون کاری را بخواهد تنها به آن میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره غافر، آیه ۶۸.</ref>، در [[ولایت تشریعی]]، امکان تخلّف در تحقق آن در [[مقام]] [[امتثال]] وجود دارد؛ زیرا تحقق [[اراده تشریعی]] به واسطه نیاز دارد و آن [[اقدام]] اختیاری [[انسان]] برای انجام [[فرامین]] و [[احکام]] [[تشریعی]] [[الهی]] است. از اینرو، تحقق [[ولایت تکوینی]]، بلافاصله و بدون چون و چرا است، اما تحقق [[ولایت تشریعی]]، با واسطه و مشروط است. | |||
*هر یک از [[ولایت تکوینی]] و [[تشریعی]] دارای مراتب، ابعاد و شئونی است که در جای خود باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ و در بحث و بررسی مراتب، ابعاد و [[شئون]] این دو نوع [[ولایت]] است که ماهیت [[حقیقی]] آنها در دارندگان این دو [[قسم]] [[ولایت]] و تفاوت و تمایزشان نیز آشکارتر میشود<ref>برای آگاهی بیشتر از ولایت تکوینی و تشریعی ر.ک: شمیم ولایت، عبدالله جوادی آملی؛ ادب فنای مقربان، ج۱، ۲ و ۳؛ تفسیر المیزان، ج۳، به ویژه ص۱۷ - ۱۹؛ ولایت تشریعی و تکوینی از دیدگاه علم و فلسفه، جعفر سبحانی؛ ولایت تکوینی و تشریعی، لطفالله صافی گلپایگانی.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۵۲-۵۴.</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |