پرش به محتوا

بحث:قاعده لطف در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - ' ]]' به ' [['
(صفحه‌ای تازه حاوی «==مقدمه== *کلمه "لطف" معانی فراوانی دارد؛ مانند نرمی در کار و کردار، مدا...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ' [[')
خط ۲: خط ۲:
*کلمه "[[لطف]]" معانی فراوانی دارد؛ مانند [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و [[نیکو]] کرداری، نازکی، چیزی که حواس درکش نتوانند و هدیه از سر [[محبت]]<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
*کلمه "[[لطف]]" معانی فراوانی دارد؛ مانند [[نرمی]] در کار و [[کردار]]، [[مدارا]]، خوش [[رفتاری]]، [[مودت]]، نیکویی و [[نیکو]] کرداری، نازکی، چیزی که حواس درکش نتوانند و هدیه از سر [[محبت]]<ref>مفردات الفاظ القرآن، ۴۵۰؛ لغت‌نامه دهخدا، ۱۲/ ۱۷۳۷۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
*[[لطف]] در اصطلاح [[علم کلام]]، چیزی است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک‌تر می‌کند و از [[معصیت]] دورتر می‌سازد به شرط آنکه از وسایل انجام کار نباشد و به [[اضطرار]] نیز نرسد. دیدگاه‌های متعددی درباره [[قاعده لطف]] و خاستگاه آن میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] وجود دارد. برخی [[قاعده لطف]] را لازمه [[حکمت الهی]] می‌دانند و بر آن‌اند که وقتی دانستیم [[خداوند]] [[حکیم]] است، لازمه [[حکمت]] آن است که بر [[بندگان]] [[لطف]] کند؛ زیرا اگر [[لطف]] نباشد، غرض از [[تکلیف]] یا حتی [[خلقت]] حاصل نمی‌آید و این بر [[خداوند]] [[حکیم]] محال است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۸.</ref>. برخی دیگر، [[لطف]] را از [[جود]] و [[کرم]] [[خدا]] می‌دانند نه از [[عدل]] او و معتقدند، [[لطف]] از آن رو بر [[خدا]] لازم است که او جواد و [[کریم]] است نه آنکه [[عادل]] است<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. برخی نیز [[لطف]] را لازمه [[عدل الهی]] می‌دانند<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. گروهی از [[متکلمان]]، [[قاعده لطف]] را از [[دلایل]] [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] می‌شمارند<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
*[[لطف]] در اصطلاح [[علم کلام]]، چیزی است که [[مکلف]] را به [[طاعت]] نزدیک‌تر می‌کند و از [[معصیت]] دورتر می‌سازد به شرط آنکه از وسایل انجام کار نباشد و به [[اضطرار]] نیز نرسد. دیدگاه‌های متعددی درباره [[قاعده لطف]] و خاستگاه آن میان [[متکلمان]] [[مسلمان]] وجود دارد. برخی [[قاعده لطف]] را لازمه [[حکمت الهی]] می‌دانند و بر آن‌اند که وقتی دانستیم [[خداوند]] [[حکیم]] است، لازمه [[حکمت]] آن است که بر [[بندگان]] [[لطف]] کند؛ زیرا اگر [[لطف]] نباشد، غرض از [[تکلیف]] یا حتی [[خلقت]] حاصل نمی‌آید و این بر [[خداوند]] [[حکیم]] محال است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۸.</ref>. برخی دیگر، [[لطف]] را از [[جود]] و [[کرم]] [[خدا]] می‌دانند نه از [[عدل]] او و معتقدند، [[لطف]] از آن رو بر [[خدا]] لازم است که او جواد و [[کریم]] است نه آنکه [[عادل]] است<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. برخی نیز [[لطف]] را لازمه [[عدل الهی]] می‌دانند<ref>اوائل المقالات‌، ۲۵.</ref>. گروهی از [[متکلمان]]، [[قاعده لطف]] را از [[دلایل]] [[لزوم]] [[بعثت پیامبران]] می‌شمارند<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370.</ref>.
==[[نظریه ]][[شیعه]]==
==[[نظریه]] [[شیعه]]==
*[[لطف]] بر دو گونه است:
*[[لطف]] بر دو گونه است:
#'''[[لطف]] محصل:''' عبارت است از مبادی و مقدماتی که [[هدف خلقت]] بر آنها [[استوار]] است. [[خلقت]] از گذر [[لطف]] محصل از بیهودگی و لغو می‌رهد؛ به گونه‌ای که بدون آن، فعل [[الهی]] بدون [[غایت]] و عبث می‌شود. از این گونه [[لطف]] است [[بعثت پیامبران]]، بیان [[تکالیف]] و [[قدرت]] بخشیدن بر انجام [[تکالیف]]. [[وجوب لطف]] محصل در نظر آنان که [[خداوند]] را [[حکیم]] می‌دانند، تردیدناپذیر است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370-371.</ref>.
#'''[[لطف]] محصل:''' عبارت است از مبادی و مقدماتی که [[هدف خلقت]] بر آنها [[استوار]] است. [[خلقت]] از گذر [[لطف]] محصل از بیهودگی و لغو می‌رهد؛ به گونه‌ای که بدون آن، فعل [[الهی]] بدون [[غایت]] و عبث می‌شود. از این گونه [[لطف]] است [[بعثت پیامبران]]، بیان [[تکالیف]] و [[قدرت]] بخشیدن بر انجام [[تکالیف]]. [[وجوب لطف]] محصل در نظر آنان که [[خداوند]] را [[حکیم]] می‌دانند، تردیدناپذیر است<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 370-371.</ref>.
#'''[[لطف]] [[مقرب]]:''' عبارت است از آنچه برآورنده غرض [[تکلیف]] است. با نبود [[لطف]] [[مقرب]]، غرض [[تکلیف]] حاصل نمی‌آید؛ مانند وعد، [[وعید]]، [[تشویق]] و تهدید که [[بنده]] را بر [[طاعت]] بر می‌انگیزد و از [[گناه]] باز می‌دارد<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.</ref>. [[لطف]] [[مقرب]] در [[توانایی]] و [[قدرت]] [[بندگان]] برای [[طاعت]] یا [[معصیت]] دخلی ندارد. آنان می‌توانند [[طاعت]] کنند یا روی به [[معصیت]] نهند. [[قدرت]] بر [[تکالیف]]، در گرو آن است که [[بندگان]]، آنها را به واسطه [[پیامبران]] بازشناسند و از ابزارهای مادی نیز بهره‌مند باشند و فرض بر این است که چنین مقدمات و وسایلی حاصل است. [[متکلمان]] در این باره که آیا [[لطف]] [[مقرب]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است یانه، به [[اختلاف]] افتاده‌اند. [[نظریه ]][[امامیه]] بر آن است که اگر برآورده شدن غرض [[تکلیف]]، بر [[لطف خداوند]] متوقف است، [[لطف]] بر او لازم است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
#'''[[لطف]] [[مقرب]]:''' عبارت است از آنچه برآورنده غرض [[تکلیف]] است. با نبود [[لطف]] [[مقرب]]، غرض [[تکلیف]] حاصل نمی‌آید؛ مانند وعد، [[وعید]]، [[تشویق]] و تهدید که [[بنده]] را بر [[طاعت]] بر می‌انگیزد و از [[گناه]] باز می‌دارد<ref>کشف المراد، ۳۵۱؛ ارشاد الطالبین‌، ۲۷۷؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۲.</ref>. [[لطف]] [[مقرب]] در [[توانایی]] و [[قدرت]] [[بندگان]] برای [[طاعت]] یا [[معصیت]] دخلی ندارد. آنان می‌توانند [[طاعت]] کنند یا روی به [[معصیت]] نهند. [[قدرت]] بر [[تکالیف]]، در گرو آن است که [[بندگان]]، آنها را به واسطه [[پیامبران]] بازشناسند و از ابزارهای مادی نیز بهره‌مند باشند و فرض بر این است که چنین مقدمات و وسایلی حاصل است. [[متکلمان]] در این باره که آیا [[لطف]] [[مقرب]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است یانه، به [[اختلاف]] افتاده‌اند. [[نظریه]] [[امامیه]] بر آن است که اگر برآورده شدن غرض [[تکلیف]]، بر [[لطف خداوند]] متوقف است، [[لطف]] بر او لازم است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
*[[قرآن کریم]] و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] می‌دهند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه ۹۴ و {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}؛ آیه ۱۶۸؛ {{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵، بحارالانوار، ۵/ ۳۱۶.</ref>. از [[آیات]] و [[روایات]] بر می‌آید که آنچه [[شوق]] [[بنده]] را به [[طاعت]] بر می‌انگیزد و او را از [[معصیت]] دور می‌دارد، بر آوردنش بر [[خداوند]] [[واجب]] است؛ زیرا بدین سان، [[تکالیف]] از بیهودگی و لغو می‌رهند. مراد از [[وجوب]] بر [[خداوند]] آن نیست که [[بندگان]] بر او [[حاکمیت]] دارند؛ بلکه مراد این است که اوصاف کمالی [[خداوند]]- مانند [[حکمت]] و [[عدالت]]- موجد و موجب لطف‌اند. این بدان سبب است که [[افعال خداوند]]، مظاهر صفات اویند؛ همان سان که [[صفات الهی]]، مظاهر ذات متعالی اویند. از این دیدگاه، [[لطف خداوند]] بر دو گونه است: یکی لطفی که به نحو عام در ادای [[تکالیف]] بیش‌ترینه [[مکلفان]] دخیل است و این [[لطف]] از [[باب ]][[حکمت]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است. دوم، لطفی که بر ادای [[تکالیف]] شماری اندک از [[مکلفان]] مؤثر است و این [[لطف]] از [[جود]] و [[فضل]] [[الهی]] سرچشمه می‌گیرد بی‌آنکه بر او [[واجب]] باشد<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
*[[قرآن کریم]] و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} نیز بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] می‌دهند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّبِيٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ }}؛ سوره اعراف، آیه ۹۴ و {{متن قرآن|وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}؛ آیه ۱۶۸؛ {{متن قرآن|رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵، بحارالانوار، ۵/ ۳۱۶.</ref>. از [[آیات]] و [[روایات]] بر می‌آید که آنچه [[شوق]] [[بنده]] را به [[طاعت]] بر می‌انگیزد و او را از [[معصیت]] دور می‌دارد، بر آوردنش بر [[خداوند]] [[واجب]] است؛ زیرا بدین سان، [[تکالیف]] از بیهودگی و لغو می‌رهند. مراد از [[وجوب]] بر [[خداوند]] آن نیست که [[بندگان]] بر او [[حاکمیت]] دارند؛ بلکه مراد این است که اوصاف کمالی [[خداوند]]- مانند [[حکمت]] و [[عدالت]]- موجد و موجب لطف‌اند. این بدان سبب است که [[افعال خداوند]]، مظاهر صفات اویند؛ همان سان که [[صفات الهی]]، مظاهر ذات متعالی اویند. از این دیدگاه، [[لطف خداوند]] بر دو گونه است: یکی لطفی که به نحو عام در ادای [[تکالیف]] بیش‌ترینه [[مکلفان]] دخیل است و این [[لطف]] از [[باب]] [[حکمت]] بر [[خداوند]] [[واجب]] است. دوم، لطفی که بر ادای [[تکالیف]] شماری اندک از [[مکلفان]] مؤثر است و این [[لطف]] از [[جود]] و [[فضل]] [[الهی]] سرچشمه می‌گیرد بی‌آنکه بر او [[واجب]] باشد<ref>الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 371.</ref>.
==اشکالات [[مخالفان]] [[قاعده لطف]]==
==اشکالات [[مخالفان]] [[قاعده لطف]]==
*1. اگر [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] باشد، هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نخواهد داشت؛ زیرا هیچ مکلفی نیست مگر آنکه [[خداوند]] می‌تواند به [[لطف]] خویش او را از [[گناه]] دور بدارد؛ اما بسیارند مکلفانی که راه‌ گناهکاری در پیش گرفته‌اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
*1. اگر [[لطف]] بر [[خداوند]] [[واجب]] باشد، هیچ گناهکاری در [[جهان]] وجود نخواهد داشت؛ زیرا هیچ مکلفی نیست مگر آنکه [[خداوند]] می‌تواند به [[لطف]] خویش او را از [[گناه]] دور بدارد؛ اما بسیارند مکلفانی که راه‌ گناهکاری در پیش گرفته‌اند<ref>شرح الاصول الخسمة، ۵۲۳؛ الالهیات‌، ۳/ ۵۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 372.</ref>.
خط ۱۶: خط ۱۶:
==[[احکام]] [[قاعده لطف]]==
==[[احکام]] [[قاعده لطف]]==
#باید میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای مورد [[لطف]] فراهم آوَرَد. در غیر این صورت، ترجیح [[بلا]] مرجح پیش می‌آید.  
#باید میان [[لطف]] و مورد [[لطف]] مناسبتی باشد بدین معنا که‌ حصول [[لطف]]، انگیزه‌ای برای مورد [[لطف]] فراهم آوَرَد. در غیر این صورت، ترجیح [[بلا]] مرجح پیش می‌آید.  
#[[لطف]] نباید به [[حد ]][[الزام]] برسد؛ زیرا در این صورت با [[تکلیف]] و [[اختیار]] [[بندگان]] ناسازگار است.
#[[لطف]] نباید به [[حد]] [[الزام]] برسد؛ زیرا در این صورت با [[تکلیف]] و [[اختیار]] [[بندگان]] ناسازگار است.
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] [[آگاهی]] یابد؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت آنها [[آگاه]] نباشد، در او انگیزه پدید نمی‌آید.  
#[[مکلف]] باید به اجمال یا تفصیل از [[لطف]] [[آگاهی]] یابد؛ زیرا اگر به [[لطف]] و مورد [[لطف]] و مناسبت آنها [[آگاه]] نباشد، در او انگیزه پدید نمی‌آید.  
#[[لطف]] باید بر [[حسن]] فعل مورد [[لطف]] بیفزاید.  
#[[لطف]] باید بر [[حسن]] فعل مورد [[لطف]] بیفزاید.  
خط ۲۵: خط ۲۵:
*[[لطف]] و [[انتخاب]] اصلح، بحثی است میان [[اشاعره]] و [[معتزله]]، مبنی بر اینکه آیا [[لطف]] به معنای [[انتخاب]] اصلح برای حال [[بندگان]]، بر [[نظام]] عالم [[حاکم]] است یا خیر.
*[[لطف]] و [[انتخاب]] اصلح، بحثی است میان [[اشاعره]] و [[معتزله]]، مبنی بر اینکه آیا [[لطف]] به معنای [[انتخاب]] اصلح برای حال [[بندگان]]، بر [[نظام]] عالم [[حاکم]] است یا خیر.
*[[معتزله]]، [[لطف]] را به عنوان [[تکلیف]] و [[وظیفه]] برای [[خداوند]] لازم و [[واجب]] می‌‌دانند، و [[اشاعره]]، [[لطف]] و [[انتخاب]] اصلح را منکر هستند.
*[[معتزله]]، [[لطف]] را به عنوان [[تکلیف]] و [[وظیفه]] برای [[خداوند]] لازم و [[واجب]] می‌‌دانند، و [[اشاعره]]، [[لطف]] و [[انتخاب]] اصلح را منکر هستند.
*[[قاعده لطف]] از نظر [[شیعه]]، به معنای [[لطف الهی]] و اصلی از اصول است که تقریباً می‌توان گفت که [[دلیل عقلی]] [[شیعه]] در [[باب ]][[امامت]] است و [[فروع]] اصل [[عدل]] و اصل [[حسن و قبح عقلی]] به حساب می‌‌آید.
*[[قاعده لطف]] از نظر [[شیعه]]، به معنای [[لطف الهی]] و اصلی از اصول است که تقریباً می‌توان گفت که [[دلیل عقلی]] [[شیعه]] در [[باب]] [[امامت]] است و [[فروع]] اصل [[عدل]] و اصل [[حسن و قبح عقلی]] به حساب می‌‌آید.
*[[خواجه نصیر]] این تعبیر را دارد: {{عربی|الإمام لطف}}<ref>خواجه نصیر در تجرید الاعتقاد می‌‌گوید: {{عربی| الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض }}. [[علامه حلی]] در شرح آن در کشف المراد می‌‌گوید: جمله الامام لطف، امر بدیهی است برای عقلا؛ زیرا وجود رهبری که انسان را به دوری از معصیت و اطاعت و انجام دادن صلاح و سعادت راهنمایی کند هر عقل سلیمی وجود آن را ضروری می‌‌داند.</ref>؛ مقصود وی این است که [[امامت]] هم نظیر [[نبوت]] از مسائلی است که [[تبیین]] و [[انتخاب]] آن از [[توان]] [[بشر]] بیرون است و از [[طریق وحی]] و تعیین [[الهی]] باید صورت گیرد؛ با این تفاوت که [[نبوت]] مستقیماً از [[ناحیه]] خداست، ولی [[امامت]]، تعیینی است از [[ناحیه]] [[پیغمبر]] از سوی [[خدا]].
*[[خواجه نصیر]] این تعبیر را دارد: {{عربی|الإمام لطف}}<ref>خواجه نصیر در تجرید الاعتقاد می‌‌گوید: {{عربی| الامام لطف فیجب نصبه علی الله تعالی تحصیلا للغرض }}. [[علامه حلی]] در شرح آن در کشف المراد می‌‌گوید: جمله الامام لطف، امر بدیهی است برای عقلا؛ زیرا وجود رهبری که انسان را به دوری از معصیت و اطاعت و انجام دادن صلاح و سعادت راهنمایی کند هر عقل سلیمی وجود آن را ضروری می‌‌داند.</ref>؛ مقصود وی این است که [[امامت]] هم نظیر [[نبوت]] از مسائلی است که [[تبیین]] و [[انتخاب]] آن از [[توان]] [[بشر]] بیرون است و از [[طریق وحی]] و تعیین [[الهی]] باید صورت گیرد؛ با این تفاوت که [[نبوت]] مستقیماً از [[ناحیه]] خداست، ولی [[امامت]]، تعیینی است از [[ناحیه]] [[پیغمبر]] از سوی [[خدا]].
*علمای [[شیعه]] این مطلب را به [[لطف]] تعبیر کرده‌اند و مقصود این است که این مسئله برای [[هدایت]] [[بشر]] مفید و نوعی [[لطف]] خداست؛ چون راه [[بشر]] به سوی [[خدا]] بسته است، [[لطف الهی]] ایجاب می‌‌کند که از سوی او عنایتی شود<ref>مطهری، امامت و رهبری، ص۹۵ - ۹۲؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.
*علمای [[شیعه]] این مطلب را به [[لطف]] تعبیر کرده‌اند و مقصود این است که این مسئله برای [[هدایت]] [[بشر]] مفید و نوعی [[لطف]] خداست؛ چون راه [[بشر]] به سوی [[خدا]] بسته است، [[لطف الهی]] ایجاب می‌‌کند که از سوی او عنایتی شود<ref>مطهری، امامت و رهبری، ص۹۵ - ۹۲؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۶.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش